یادمه زمان مدرسه بود............اون موقع ها ابتدایی بودم......بعد قرار بود من برای اولین بـــــار مجری برنامه های صبح گاهی سر صف بــــشـــم.....خلاصه با کلی شوق و ذوق رفتم مدرسه....از شانس بــــدم
بارون شروع کرد به باریدن.....هیچی دیگه مدیرمون اومد سر صف گفت امروز مدرسه تعطیله برید خونه هاتون!!!!!!
.....
.....
اون روز به معنای واقعی کلمه کمرم شکست....تا صبح خوابم نبرد منم از اون روز به بعد تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت تو برنامه های صبح گاهی شرکت نکنم......به قولمم عمل کردم خوشبختانه!!!!!!