با سلام به جون ای فیل 4جوک با اون چشای باباقوریش راس میگم یادش به خیر زمان سربازی یه تانکر اب شیرین داشتیم بالای اسایشگاه بود که هر روز اب نوبت یه نفر بود ابش میکرد یه روز که نوبت من بود که برم ابش کنم دیدمیه درش بازه چیز سیاه داخلشه اگه گفتین چی بودوای حالم بد شد یه گربه سیاه پشمالو که داخل اب مرده بود یه شبانه روز کامل از اب تانکر اشامیده بودیم خدا نسیب گرگ بیابون نکنه