حرف هایی که درباره شبکه های اجتماعی زده می شود، بسیار متنوع و بعضاً متناقض است. بعضی ها این رسانه ها را ابزار جاسوسی کشورهای سلطه طلب می دانند و بعضی معتقدند که این رسانه ها فقط سایت هایی معمولی هستند که قابلیت های بی نظیری در برقراری ارتباط با سایرین ایجاد می کنند. مقاله پیش رو با نگاهی به گزارش پارلمان اروپا و همچنین مقاله ای از سایت بی بی سی درباره شبکه اِشِلون نوشته شده است. با عضویت در یک شبکه اجتماعی، فرد ترغیب می شود اطلاعات فردی اساسی، علایق و سلایق، دوستان و شبکه های وابستگان و آشنایان، اطلاعات تماس و عکسی از خود و اطلاعاتی این چنینی را ثبت کند. در حال حاضر میلیون ها قطعه عکس فردی یا گروهی که برای کارشناسان امنیتی، حکم معدن طلا را دارد، در شبکه ای نظیر فیس بوک توسط خود کاربران قرار گرفته است. آیا اطلاعات ما در یک شبکه اجتماعی به اطلاعاتی که سازمان NSA به دنبال آن است شباهت ندارد؟! این شباهت آن قدر زیاد است که هر کسی مثل « جولیان آسانژ» بنیانگذار سایت ویکی لیکس در مورد تاسیس فیس بوک توسط نهادهای امنیتی آمریکا سخن گوید.
سازمان های امنیتی متعددی در آمریکا و اروپا وجود دارد که در طول شبانه روز به شنود، رصد و رهگیری اطلاعات و دسته بندی آنها مشغولند. از جمله مهم ترین این سازمان های امنیتی، NSA یا اداره امنیت ملی آمریکاست که با وجود اشتهار کم، قدرت و تأثیر فراوانی دارد. این سازمان برای پردازش انبوه اطلاعات خود، قوی ترین ابررایانه جهان را دارد و دارای یک کارخانه مختص به خود است تا قطعات الکترونیکی مورد نیاز خود را با اطمینان از امنیت بالا، تولید و استفاده کند.
یکی از طرح های این سازمان، تهیه یک فایل چهار صفحه ای برای تک تک چند میلیارد انسان زنده بر کره خاکی است! این چهار صفحه باید شامل یک سری مشخصات فردی اساسی، عقاید و موضع گیری های فکری و دینی و سیاسی، شبکه ارتباطات و اطرافیان وی و نهایتا ارزیابی از پتانسیل خطرناک بودن وی برای دنیای غرب – خصوصاً ایالات متحده – باشد. با این اطلاعات می توان با یک جست و جوی ساده، دایره تحقیق روی مظنونان احتمالی را از میلیون ها مورد به چند صد مورد تقلیل داد.
در نگاه اولیه، این طرح بسیار جاه طلبانه به نظر می رسد. حتی سازمان های ثبت سجلی ملی نیز نمی توانند با قاطعیت ادعا کنند که توانسته اند اطلاعات تک تک شهروندان خود را کسب کنند. از بیابان های چین تا اعماق جنگل های آمازون، گروهای انسانی با پراکندگی های بسیار می زیند و سرشماری و کسب اطلاعات از تک تک آنها ناممکن می نماید.
اما ذهن خلاق بشر بر این مشکل نیز تا حدودی فائق آمده است. چطور است به جای اینکه ما به سراغ افراد جوامع برویم، آنها را ترغیب کنیم با دست خود و رضایت قلبی اطلاعات شخصی شان را در اختیار ما قرار دهند؟ خصوصاً که با گسترش نفوذ فناوری های اطلاعات و ارتباطات، زیر ساخت لازم برای چنین امری برای بخش قابل توجهی از مردم دنیا به وجود آمده است.
ممکن است این سوال به ذهن متبادر شود که عمده افراد عادی جامعه که نقشی در فعالیت های خاص ندارند چرا باید از افشای اطلاعات خود واهمه داشته باشند. در پاسخ باید گفت هر چند افراد عادی و بدون اقدامات تهدید آمیز یا ویژه را خطری عمده تهدید نمی کند، اما توجه شود که در همین زندان گوانتانامو یا زندان های سری آمریکا در اروپا، هستند افراد بیگناهی که در اثر اشتباهات دستگاه های امنیتی تحت شدید شکنجه ها هستند و ای بسا خود به دست خود، عوامل امنیتی را با اطلاعاتی که خود فاش کرده اند به سراغ خویش فرستاده اند.
ضمناً کاربرد این اطلاعات تنها جنبه امنیتی ندارد، بسیاری از شرکت های خصوصی و چند ملیتی در راستای طرح های بازاریابی هدفمند حاضرند در قبال دریافت اطلاعات افرادی که می توانند مشتریان بالقوه شان باشند، مبالغی گزاف بپردازند. جالب آنکه برای مثال در حین عضویت در فیس بوک، با پذیرش شرایطی (که معمولا نخوانده تأییدش می کنیم!) موافقت خود را با این عمل ابراز می داریم.
نتیجه آنکه آگهی های تبلیغاتی خاص و هدفمند، ما را روزانه بمباران می کنند و با هر بار سر زدن به صندوق پست الکترونیکی خود، انبوهی از این تبلیغات وقت ما را به خود اختصاص می دهند.
به هر حال، این انتخاب ماست که دیگران از جزئیات زندگی ما مطلع باشند یا آنها را برای خود نگه داریم.
نوشته شده در : یک شنبه 26 شهریور 1396 ساعت :11:49 AM | توسط :مدیریت فرهنگیان استان کرمانشاه نظرات (0)