ıllıllı نوشته های جالب و قشنگ ıllıllı
☺☻☺☻ BEAUTI NOTE☺☻☺☻  
قالب وبلاگ

 


 زن بودن, زن یعنی

زن یعنی
لبخند در هجوم گریه ها آرامش وقت بی قراری های مدام
عاشقانه ای هنگام غروب ، وسط میدان جنگ
زن یعنی
تفسیر جمله ی دوستت دارم
یعنی
خدا هم زیباست، عجب نقاشی خوبی است
یعنی
فلسفه ی آفرینش یک آغوش
خود ِ زندگی ، احساسِ عریان
زن یعنی

زن ، مادر ، معصومیت تا بی نهایت ...

روز زن, زن بودن

زن يعني عشق
زن یعنی نـاز ... مرد یعنی نیــاز ...
مرد یعنی غرور، زن یعنی شکست غرور ...
مرد یعنی باید ، زن یعنی شاید ...
 مرد یعنی بودن ، زن یعنی فنا ...
مرد یعنی دیدن ، زن یعنی چشم فرو بستن ...
مرد یعنی دم، زن یعنی باز دم...
مرد یعنی منطق ،زن یعنی احساس...
مرد یعنی حکومت ،زن یعنی اطاعت ...
مرد یعنی سخاوت ،زن یعنی صداقت...
مرد یعنی رهایی،زن یعنی تسلیم ...
مرد یعنی شرافت،زن یعنی نجابت...
مرد یعنی خشونت ،زن یعنی لطافت...
مرد یعنی غیرت ، زن یعنی عزت ...
مرد یعنی من،زن یعنی ما...
مرد یعنی صلابت،زن یعنی قداست ..
مرد یعنی  پیمودن ، زن یعنی صبوری...
مرد یعنی اکنون،زن یعنی فردا...
مرد یعنی ساختن ،زن یعنی سوختن...
مرد یعنی دلدار ،زن یعنی دلداده...
مرد یعنی خواستن ،زن یعنی کاستن .
مرد یعنی ربودن،زن یعنی کشش ...
مرد یعنی بیارام ،زن یعنی بیاسای...
مرد یعنی یک جرعه هوس، زن یعنی جام لبریز نفس...
مرد یعنی سالار ، زن یعنی ره سپرده به دامان یار...
مرد یعنی نیمی از وجود ، زن یعنی نیمه دیگر ...
و اما با اینهمه معانی بی انتهای دشت آشنایی ،
مرد یعنی انسان یعنی دریای احساس یعنی دوست داشتن جاودانه
یعنی تکیه گاه وجود یعنی آرامترین خلقت ..
و زن یعنی آرامگاه خلقت یعنی از سر تا پای ایثار
و مرد یعنی واژه ی غیرت و مردانگی یعنی هستن ..شدن و گشتن
و زن یعنی مهر و وفای بی کرانه یعنی انس و صفای خالصانه
 یعنی امید بخش روزهای آینده یعنی همراه و همدم تنهایی ها و غربت
و همسفر راه پررمزو راز زندگی و
و مرد یعنی تنها یک واژه و آنهم مرد ...
و زن یعنی تنها یک واژه و آنهم

عشـق...

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 29 اردیبهشت 1392  ] [ 10:56 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


جملات زیبا به یاد مادر, روز مادر

جملات زیبا به یاد مادر

 امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم
این اشک های من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی...
امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می دانم جای تو خوب است
وفرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست....
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی اینکه: بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی ..
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ..
ولی چند لحظه بعد ...
شوری اشکهای لعنتی ، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

چشم من بیا من رو یاری بکن
گونه‌هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه مگه کاری می‌شه کرد
کاری از ما نمیاد زاری بکن
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

بچه که بودم دلم به گرفتن گوشه چادر مادرم و رفتن به بیرون خوش بود
اکنون بزرگ شده ام مادرم را می خواهم , نه برای گرفتن گوشه چادرش
می خواهمش که با گوشه چادرش اشکهایم را پاک کنم.
نه اینکه دلم خوش شود که می دانم نمی شود !
شاید آرام بگیرد با بوی خوش چادر مادرم

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

در دو چشم تو خدا جا دارد / عشق با چشم تو معنا دارد
مادرم چشمه ی احساس تویی / عطر خوشبوی گل یاس تویی

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

 نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست...
کلاه روی سَرمان نمی‌ایستد!
شعر نمی‌چسبد...
پول در جیب‌مان دوام نمی‌آورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب.............
" ما بی‌تو فقیر شده‌ایم " مادر....

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

مـــادر
تمام زندگیم درد مــیکند
دلــــم نوازش های مــــادرانه میخواهد

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

مادری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ،
وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه " حتمأ " من خوبم " و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره .
قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود " دیر " میشه !!!

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

دغدغهء روزمره ام ، بودن توست !
نفس کشیدنت ..
ایستادنت ..
خندیدنت ..
"مــــــــــادرم"
تو باشی و خدا
دنیا برایم بس است ...

 تبریک روز مادر, در سوگ مادر

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند: 
لالایی مادر

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 29 اردیبهشت 1392  ] [ 10:42 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


دوست, مطالب خواندنی

مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه*ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت*هاش به دست*هایت یک فشار کوچک می دهد… چیزی شبیه یک بوسه!

مثل آن راننده تاکسی*ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی.

آدم*هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو بر نمی*گردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند.

آدم*هایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند.

دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند، مثلا می گویند این شال پشت ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتریادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.

آدم*هایی که از سر چهار راه نرگس نوبرانه می خرند و با گل می روند خانه.

آدم*های پيامك*های آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدم*های پيامك*های پُر مهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی.

آدم*هایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می زنند که مثلا تو را می خوانم و بعد از هر یادداشت غمگین خط*هایی می نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آوردند.

آدم*هایی که حواسشان به گربه ها هست، به پرنده ها هست.

آدم*هایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را با لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.

آدم*هایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند.

همین*ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن…

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 29 اردیبهشت 1392  ] [ 10:42 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


پیامک تبریک روز پدر, اس ام اس های خنده دار روز مرد

پدر چیست : موجودی است که نیمه شبها از خواب برخواسته و کولر را خاموش میکند !
روزش مبارک !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

ذکر روز مرد از امروز روزی هزار بار:
الهی غلط کردم شوهر کردم؛
چه بدکردم شوهرکردم؛
غلط کردم غلط کردم را آنقدر تکرار نموده تا از هوش بروید

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

خبرفوری:
به علت کمبودمردواقعی امسال روز مرد مجدد روز زن اعلام میشود!

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

هشدار!!
اگر متوجه مهربانی ناگهانی:
گل خریدن، ظرف شستن و از جانب شوهر خود شدید فریب نخورید
آنها در کمین کادوی روز مرد نشسته اند.
(انجمن زنان زبل)

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

بزودی مردان چینی باتوقع ناچیز،کم اشتها،زبان کوتاه،کارکرد ۲۴ساعته
بدون مادروخواهروقوم وخویش،باعمری اندک،وارد کشور میشوند !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

به علت گرانی ، بانک مرکزی به مناسبت روز مرد
کارتهای آفرین ، صدآفرین ، هزارو سیصد آفرین ، همسر خوب ونازنین چاپ کرد !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

روز میلاد
مقدس ترین
نجیبترین
باتقواترین
مهربانترین
باگذشت ترین
نورانی ترین
وفادارترین
شیرمرد عالم هستی ، به تک تک مردان که شباهتی به آن نور الهی ندارند
چه ارتباطی داره که هدیه هم میخوان !؟

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

مژده ای دل که مسیحا نفسی میاید شوهر خوب مگر گیر کسی میاید
میلاد باسعادت مولود کعبه چه ربطی داره به شوهرای امروز همون روز زن مبارک !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

مرد یعنی کار و کار و کار و کار
یکسره در شیفت های بیشمار
مثل یک چیزی میان منگنه
روز و شب از هر طرف تحت فشار
مرد یعنی سکته ، یعنی سی سی یو
خلقتش اصلا به این درد بود
ختم مطلب ، مرد یعنی جان نثار
تا درآرد روزگار از وی دمار

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

امروز به نام پدران نام گرفت / زن رفت و ز همسر خودش وام گرفت
هر مرد در این روز بدیدم، کادو / جوراب ، لباس زیر یا مام گرفت !

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

شاعر در بیت دیگری می فرماید:
روز مرد است و عجب! کادوی ما نایاب است / گر چه این دُر گرانقدر همان جوراب! است

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

سلام ، ولادت با سعادت حضرت علی(ع)
و روز پر شکوه و مهم مرد
به تو نامرد هیچ ربطی نداره !

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

وای روز مادر و روز پدر / جدم از ناراحتی آید به در
روز مادر یک النگو می دهم / زن دهد جوراب در روز پدر
تازه پول دومی را هم زمن / می ستاند از طریق گل پسر
قیمت جوراب من هم لاجرم / از النگو هست قدری بیشتر !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

روز مرد بر شما نامرد محترمه ! مبارک باد !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

بابایی الهی قربون خودت و جیبت و حساب بانکیت و ماشین خوشگلت برم روزت مبارک !

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

روز پدر رو به بابای خوب دست و دلبازم تبریک میگم!
( هم اکنون نیازمند یاری سبز شما می باشیم )

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

حیف
حیف
حیف که خیلی نامردی
وگرنه روز مردو بهت تبریک میگفتم !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

بدلیل گران شدن اجناس و تورم امسال
روز پدر روز یوم الشک اعلام شد !

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟
روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه
اما روز پدر جوراب فروشی ها ..
می دونی شباهشتون چیه ؟
پول هر دو از جیب بابا می ره

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

با سپاس از آقاياني كه روز زن با كادو،شام و گل لطف و محبت خودشونو ابراز كردن،به اطلاع ميرساند:
.
.
.
مراسم روز مردصرف امور خيريه ميشود!

♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

به مردی که زبانِ سکوت زنش را بفهمد ….
باید گفت: خدا قوت … !
روزت مبارک

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦اس ام اس سرکاری روز مرد♦.♦.♦.♦.♦.♦

این که از جیب پدر بچه او باخبر است.
این که زن درک کند شوهر او دربدر است.
این که احساس کنند وضع چقدر خر تو خر است.
بهترین هدیه روز پدر است!

 


ادامه مطلب
[ شنبه 28 اردیبهشت 1392  ] [ 1:05 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

 

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

کارت پستال روز پدر

کارت پستال روز پدر , کارت تبریک روز پدر

منابع : tarahaan.blogfa.com - eshghentezar.com


ادامه مطلب
[ شنبه 28 اردیبهشت 1392  ] [ 12:54 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


 دل عاشق, توکل به خدا

خدا دوستمان دارد...
یه روز خدا یک گلی رو از بهشت به زمین فرستاد و به اون گفت روی زمین برای خود نقطه ای پیدا کن تا همون جا منزلگاه تو باشه.

 دل عاشق, توکل به خدا

گل از اون بالا منطقه ای رو دید زرد رنگ، سرزمین وسیع و پهناوری بود پیش خودش گفت من همین جا می مونم رو به خدا کرد و گفت: خدایا منو همین جا قرار بده خدا گفت گل من اینجا مناسب تو نیست؛گل گفت خدایا خودت به من گفتی انتخاب کن و من هم اینجا رو انتخاب کردم خدا گفت: نه همین که گفتم.

 دل عاشق, توکل به خدا

گل نالید که خدایا تو دل منو آزردی چرا با من این کار رو کردی کره زمین می چرخید و گل نظاره گر زمین بود ناگهان گل منطقه ای رو دید آبی رنگ آبی که از بالا برق زیبایی داشت زیبایی و برق رنگ آبی دل گل رو با خودش برد گل گفت خدایا من اینجا رو می خوام خدایا من و همین جا پایین بزار خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست گل گفت خدایا چرا منو اذیت می کنی چرا به من سخت می گیری تو دل منو گل آفریدی شکننده و عاشق و حالا مدام دل عاشق منو می شکنی چرا اون چیزی که بهش علاقه*مند می شم و عاشق رو از من دور می کنی خدا گفت همین که گفتم.

و کره زمین همچنان می چرخید گل گریه می کرد و با چشمان گریان به زمین نگاه می کرد دلش گرفته بود خسته شده بود دوری اون دوتا سرزمین خیلی اذیتش می کرد به طوری که از خدا آرزوی مرگ می کرد. دوست داشت زود منزلگاهی رو پیدا کنه دیگه براش هیچی مهم نبود عشق مهم نبود، فقط یه چیز مهم بود دیگه خسته شده بود دوست داشت سریع جایی رو پیدا کنه و توش منزل کنه.

 دل عاشق, توکل به خدا

ناگهان چشم گل به سرزمینی افتاد سبز و زیبا گل پیش خودش فکر کرد و گفت عجب جایی چقدر اینجا سبزه سبز مثل برگهام مثل ساقه ام حتما اینجا جای منه خدا می خواسته من اینجا باشم که نگذاشته او دو مکان قبلی بمونم آره بابا جای من اینجاست گل عاشق و دل داده تر از گذشته شده بود عاشق تر از گذشته رو به خدا کرد و گفت خدایا فهمیدم چقدر دوستم داری تو همین رو می خواستی خدایا منو اینجا قرارم بده زود باش دیگه طاقت ندارم خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست جای دیگه*ای رو انتخاب کن.

گل گریه کرد و گفت:خدایا چرا با من اینکار رو می کنی من گلم دل منو نشکن خدایا من با تو قهر می کنم خودت برام جایی پیدا کن تو برای خواسته های من اهمیتی قایل نیستی خدا گفت:به من توکل می کنی ؟ گل گفت: هر کاری دوست داری بکن. خدا دست گل رو گرفت و در تاریکی شب او را در جایی گذاشت.

گل از بس گریه کرده بود خوابش گرفت و ندید که خدا او را کجا گذاشت.گل خواب بود که نوری ملایم به چشمش خورد آروم چشماش رو باز کرد تا چشماش رو باز کرد دونه دونه های آبی خنک ریخت روی صورتش گل خیلی تشنه بود تشنه تشنه.

با قطره های آب تشنگیش رو بر طرف کرد با آب چشماشو شست وقتی چشماش بازتر شد دید پیر مردی مهربان با وجدی که توی چشماش فریاد می زد داره گل رو نگاه می کنه
گل اطرافشو نگاه کرد خدا اونو گذاشته بود توی یه باغچه کوچک توی خونه یه پیرمرد تنها پیر مرد خدا رو شکر کرد که گلی زیبا توی خونش در اومده گل*های دیگه به گل تازه وارد سلام گفتن و از اون استقبال کردن.

گل عاشق رو به آسمون کرد و به خدا گفت:خدایا منو توی این باغچه کوچک گذاشتی من لیاقتم این بود یا اون سرزمین های قشنگی که دیدم این بود اون سرزمینی که به من وعده داده بودی؟
خدا گفت:اولین جایی رو که دیدی اسمش بیابان بود جایی که توش آب نیست و خاکش داغه داغه تو اونجا بیش از چند دقیقه طاقت نمی آوردی و می مردی.

گل گفت :خوب اون سرزمین آبی چی بود
خدا گفت:اون قسمت دریا بود دریا پر آبه،آب شور تو اونجا خفه می شدی و می مردی.

گل گفت خدایا اون سرزمین سبز رنگ که هم جنس و رنگ خودم بود چی؟
خدا گفت:اسم اون سرزمین جنگله جنگل پر از درخت های بلند و تو هم رفته هست تو گلی هستی کوچک که احتیاج به آفتاب داری وجود اون درخت های بلند به تو اجازه نمی داد که آفتاب بخوری تو بدون آفتاب خشک می شدی و می مردی.

گل گفت:اینجا کجاست؟

 دل عاشق, توکل به خدا

خدا گفت:اینجا باغچه کوچک پیرمردیه که به تو می رسه آبت میده، کود برات می ریزه، مواظب حشره های موذی روت نشینه ...
گل گفت: خدایا پس چرا تو منو آنقدر عاشق کردی چرا اونجاها رو به من نشون دادی؟
خدا گفت:همه اینها بخاطر این بود که بفهمی و کاملاً درک کنی که من چقدر تو رو دوست دارم اگر از اول می آوردمت اینجا این قدر که الآن می دونی دوست دارم اون موقع نمی فهمیدی من تو رو اونقدر دوست دارم که دلم نمی خواد تو سختی بکشی .

اگر توی صحرا می مردی صحرا هم از مرگ تو غمگین می شد و دل مرده می شدمن هم به خاطر تو هم بخاطر صحرا این کار رو نکردم صحرای منم قشنگه پر از زیبایی هاست اگر تو توی دریا می مردی هم دریا ناراحت می شد هم ماهی های توی دریا تو خودت می دونی چقدر دریا قشنگه و زیبا اگر توی جنگل می مردی جنگل از قصه دق می کرد و خشک می شد اونوقت تمام حیوان ها هم می مردن حالا می بینی من همه شما رو دوست دارم گل و دریا و صحرا و هر چیزی که توی دنیاست همتون زیبا هستین و زیبا گل گفت خدایا منو ببخش تو چقدر مهربون هستی و ما چقدر نادون اما یه چیزی روی گل مونده بود رنگ گل از داغ عشق سرخ سرخ شده بود.

 


ادامه مطلب
[ شنبه 28 اردیبهشت 1392  ] [ 12:02 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


خاطره ای از استاد ما

 

چند روزی به آمدن عيد مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا" رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.

استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا".

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!

استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.

استاد 50 ساله‌مان با آن كت قهوه‌اي سوخته‌اي كه به تن داشت، گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بندازید بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم.

"من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو" که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.

استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...

اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.

نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم.

از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق، هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...استاد حالا خودش هم گریه می کند...

پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت: خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ...

حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود بوسیدم.

آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی "عمو" و "دایی" نثارم می کردند.

بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان.

اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس.

بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار درفته گوشه اتاقش درآورد و داد به من.

گفتم: این چیه؟

"باز کن می فهمی"

باز کردم، 900 تومان پول نقد بود! این برای چیه؟

"از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."

راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000 تومان باشه نه 900 تومان!

مدیر گفت از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.

راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.

روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم...

"چه شرطی؟"

بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است.


***
استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند جواب این سوال آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت: "به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟"

 


ادامه مطلب
[ جمعه 27 اردیبهشت 1392  ] [ 10:36 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


فقط خود کار قرمز نیست این جا

 

 
 
 

شنیدم در زمان خسرو پرویز
گرفتند آدمی را توی تبریز

 

به جرم نقض قانون اساسی 
و بعض گفتمان های سیاسی

 

ولی آن مرد دور اندیش، از پیش 
قراری را نهاده با زن خویش

 

که از زندان اگر آمد زمانی 
به نام من پیامی یا نشانی

 

اگر خودکار آبی بود متنش 
بدان باشد درست و بی غل و غش

 

اگر با رنگ قرمز بود خودکار 
بدان باشد تمام از روی اجبار

 

تمامش اعتراف زور زوری ست 
سراپایش دروغ و یاوه گویی ست

 

گذشت و روزی آمد نامه از مرد 
گرفت آن نامه را بانوی پر درد

 

گشود و دید با خودکار آبی 
نوشته شوی با خط کتابی

 

عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟ 
بگو بی بنده احوالت چطور است؟

 

اگر از ما بپرسی، خوب بشنو 
ملالی نیست غیر از دوری تو

 

من این جا راحتم، کیفور کیفور 
بساط عیش و عشرت جور وا جور

 

در این جا سینما و باشگاه است 
غذا، آجیل، میوه رو به راه است

 

کتک با چوب یا شلاق و باطوم 
تماما شایعاتی هست موهوم

 

هر آن کس گوید این جا چوب دار است 
بدان این هم دروغی شاخدار است

 

در این جا استرس جایی ندارد 
درفش و داغ معنایی ندارد

 

کجا تفتیش های اعتقادی ست؟ 
کجا سلول های انفرادی ست؟

 

همه این جا رفیق و دوست هستیم 
چو گردو داخل یک پوست هستیم

 

در این جا بازجو اصلن نداریم 
شکنجه یا کتک عمرن نداریم

 

به جای آن اتاق فکر داریم 
روش های بدیع و بکر داریم

 

عزیزم، حال من خوب است این جا 
گذشت عمر، مطلوب است این جا

 

کسی را هیچ کاری با کسی نیست 
نشانی از غم و دلواپسی نیست

 

همه چیزش تمامن بیست این جا 
فقط خود کار قرمز نیست این جا

 


ادامه مطلب
[ جمعه 27 اردیبهشت 1392  ] [ 10:32 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

تعداد کل صفحات : 12 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ

خوش آمد میگم و امیدوارم از مطالب جالب و قشنگ خوشتون بیاد
آمار سایت
كل بازديدها : 2004079 نفر
كل نظرات : 224 عدد
كل مطالب : 4323 عدد
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 25 تیر 1397 
تاریخ ایجاد بلاگ :شنبه 7 اردیبهشت 1392 
امکانات وب