ıllıllı نوشته های جالب و قشنگ ıllıllı
☺☻☺☻ BEAUTI NOTE☺☻☺☻  
قالب وبلاگ

 

 

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت

اموزش اداب معاشرت, آداب زندگی خوب

 اموزش اداب معاشرت


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 16 خرداد 1392  ] [ 2:10 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

پندهایی آموزنده از وین والتر دایر

 

دکتر وین والتر دایر (Wayne Walter Dyer) در ۱۰ می ۱۹۴۰ در شهر دیترویت از توابع ایالت میشیگان در ایالات متحده امریکا در خانواده‌ای فرهنگی به دنیا آمد.

او یک نویسنده و سخنران است. یک عنوان از کتاب های او بنام "قلمرو اشتباهات شما" در سال ۱۹۷۶ در حدود ۳۰ میلیون نسخه فروخت و جزء یکی از بالاترین رکوردار فروش کتاب‌ها در تاریخ شد. دایر در سال ۱۹۸۷ به عنوان بهترین سخنران ایالات متحده شناخته شد.


دایر هم اکنون در مائوی، هاوایی زندگی می‌کند. در اینجا گزیده هایی از افکار، تحلیل ها و پندهای آموزنده اش را نسبت به آنچه که ما آنرا زندگی می نامیم، مرور می کنیم.

دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..."
دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد،
به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.
اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایت انجام دهم؟..."
دنیا هم به تو خواهد گفت: خدمتی برایتان انجام دهم؟ چه ؟ ..."

 

هر كس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.


به هر كاری كه دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.


درستكارترین مردم جهان بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.


تنها راه تغییر عادتها، تكرار رفتارهای تازه است برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه كن كنید.

 

از مهم ترین كارهایی كه به عنوان یك آدم بزرگ می توانید انجام دهید، این است كه گهگاه به شادمانی دوران كودكی برگردید.


اگر مختارید كه بین حق به جانب بودن و مهربانی یكی را انتخاب كنید، مهربانی را انتخاب كنید.


انتخاب با توست، میتوانی بگوئی: صبح به خیر خدا جان، یا بگوئی : خدا به خیر کنه، صبح شده.

 

به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید
هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید. عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است.

 

عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد.
به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده ‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم.
بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم.
در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشش عشق است
و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم، بلکه با اعمالم سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.


آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند، از این حقیقت غافلند که با صرف نیروی خود در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند.

 

اگر شخصیت خود را با فعالیت‌های شغلی خویش می‌سنجید، پس وقتی كار نمی‌كنید فاقد شخصیت هستید.

 

دروغ انفجاری مهلک است در اعتماد به نفس تو و آینده ای که برای خود خواهی ساخت.

 

الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم.
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم.
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم.
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم
و در بخشیدن است که بخشیده می شویم، و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:57 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

واقعا زیباست - دست بر شانه پسر

 

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید: تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟پسر جواب داد: من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید

با ناراحتی از کنار پسر رد شد

بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود.

پسرم من میزنم یا تو؟

این بار پسر جواب داد شما میزنی.

پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟

پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی...


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:53 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

اینبار قول بدهیم که نخندیم...

 

بیائیم نخندیم . . .

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب

نخند

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.

نخند

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.

نخند

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.

نخند

به دستان پدرت،

به جاروکردن مادرت،

به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،

به راننده ی چاق اتوبوس ،

به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،

به راننده ی آژانسی که چرت می زند،

به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،

به مجری نیمه شب رادیو،

به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،

به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،

به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،

به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،

به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،

به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،

به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،

به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،

به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،

نخند

نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی

که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند

آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بارمی برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جارمی زنند

سرما و گرما می کشند،

وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:52 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

 

وصیت نامه زیبا و متفاوت بازیگر مرحوم!

 

وصیت نامه زیبای حسین پناهی

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!

در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:50 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

نامه بدون نقطه

 

یک رعیت در زمان ناصرالدین شاه ، نوشته اي كه ذيلا از نظر خواننده گرامي مي گذرد نامه اي است كه مرحوم ميرزا محمد الويري به مرحوم احمدخان امير حسيني سيف الممالك فرمانده فوج قاهر خلج رقمي داشته كه شروع تا خاتمه نامه تمام از حروف بي نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهكارهاي ادب زبان پارسي به شمار مي آيد.

انگيزه نامه و موضوع آن قلت در آمد و كثرت عائله و تنگي معيشت بوده است. اين نامه در زمان ناصرالدين شاه بوده.

 

 

بسمه تعالي
---------------------------------------------------------
سر سلسله امرا را كردگار احد، امر و عمر
سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه ای در كلك و
مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملك الملوك
كلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در كل ممالك
محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در
هراصل موسسم .در كلك عماد دومم درعالم،
درعلم وحكم مسلم كل امم سرسلسله اهل كمالم
اما كوطالع كامكار و كو مرد كرم؟

دلمرده آلام دهرم. كوه كوه دردها در دل دارم.
مدام در دام وام، و علي الدوام در ورطه آلام
دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس كه مداح
که گردم و كرا واسطه كار آرم كه مهامم را
اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مكرر داد
كمال دادم و در هر مورد مدح معركه ها كردم.
همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار
روح همه سرور دل، اما لال را مكالمه و كررا
سامعه و كور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده
در محك ادراك آورده احساس مس كردم و لامساس
گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و
عوام كالحمار محمود و مسرور ... لا اله الا
الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه
حال كه كارهاي همه عكس مدعا آمد علاوه همه
دردها و سرآمد كل معركه ها عروس مهر در
آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و كرام،
صالح و طالح، صادر و وارد، كودك و سالدار،
گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر
كس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و
اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و كاك،
سركه و ساك، كره و عسل، سمك و حمل، گرمك و
كاهو، دلمه و كوكو، امرود و آلو، الي كلم
كدو، همه در راه، مكر دعاگو كه در كل محرومم
و در حكم كاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل
سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم.
مگر كرم سر كار اعلي كه سرالولد و سرالوالد
در او طلوع كرده و دادرس آمده، درد ها دوا،
وامها ادا و كامها روا گردد.

له طول عمر كطول المطر سواء له الدرهم، و كه
المدر دهد مرد را كام دل كردگار همه عمر
آسوده و كامكار دل آرا همه كار و كردار او
ملك در سما مادح كار او طول الله عمره و دمره
حاسده، هلك اعدانه، اعطه ماله، اصلح احواله
و اسعد اولاده مدام السماء


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:45 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

 جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری

جملات زیبا بزرگان, جملات زیبا زندگی

  جملات زیبای تصویری


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:28 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

شما یادتون نمیاد جدید, شما یادتون نمیاد ولی

شما یادتون نمیاد ، توی خاله بازی یه نوع کیک درست میکردیم به اینصورت که بیسکوییت رو توی کاسه خورد میکردیم و روش آب میریختیم ، اییییی الان فکرشو میکنم خیلی مزخرف بود چه جوری میخوردیم ما

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم : بر پاااا . . .
بر جاااا… . . . کی غایبه ؟ مرجاااان . . . دروغ نگو من اینجااام . . .

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم ، رو در مینوشتن : آمدیم منزل ،تشریف نداشتید !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد افسانه توشی شان رو !!

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد : تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد ، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم !
همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست ، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

آتیش آتیشم ، آتیش آتیشم ، اینجا رو آتیششش میزنم ، اونجا رو آتیششش میزنم ، همه جا رو آتیششش میزنم !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم به آهنگها و شعرها گوش میدادیم و بعضی ها رو اشتباهی میشنیدیم و نمی فهمیدیم منظورش چیه ، بعد همونطوری غلط غولوط حفظ میکردیم !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد : دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن ! یه نفر هم مینشست اون وسط توی دایره ، الکی صدای گریه کردن درمیآورد !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد : چی شده ای باغ امید، کارت به اینجا کشید ؟ دیدم اجاق خاموشه ، کتری چایی روشه ، تا کبریتو کشیدم، دیگه هیچی ندیدم !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، با مدادتراش و آب پوست پرتقال ، تارعنکبوت درست می کردیم !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، تابستونا که هوا خیلی گرم بود، ظهرا میرفتیم با گوله های آسفالت تو خیابون بازی میکردیم ! بعضی وقتا هم اونها رو میکندیم میچسبوندیم رو زنگ خونه ها و فرار میکردیم !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “ برگه امتحان ” گنده نوشته بودن !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، وقتی دبستانی بودیم قلکهای پلاستیکی سبز بدرنگ یا نارنجی به شکل تانک یا نارنجک بهمون می دادند تا پر از پولهای خرد دو زاری پنج زاری و یک تومنی دوتومنی بکنیم که برای کمک به رزمندگان جبهه ها بفرستند

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، با آب قند اشباع شده و یک نخ ،نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه !

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، همسایه ها تو حیاط جمع می شدن رب گوجه می پختن . بوی گوجه فرنگی پخته شده اشتها برانگیز بود ، اما وقتی می چشیدیم خوشمون نمیومد ، مزه گوجه گندیده میداد !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد : زندگی منشوری است در حرکت دوار ، منشوری که پرتو پرشکوه خلقت با رنگهای بدیع و دلفریبش آنرا دوست داشتنی ، خیال انگیز و پرشور ساخته است . این مجموعه دریچه ایست به سوی… . . .
دیری دیری ریییییینگ : داااااستانِ زندگی ی ی ی – تیتراژ سریال هانیکو

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه میآوردیم ، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون ، بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند ، اونکه وارد میشد ، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد ، محکمتر رو میز میکوبیدیم !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود ، با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها ، یا ضرب المثل یا چیستان . . .

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش ، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد، قدیما  پشه نیش می زد  جاشو  پانسمان می کردن الان  دیگه  بی رگ شدن نیش درست حسابی هم نمی زنن!  پشه هم پشه های قدیم

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد قدیما میگفتن شیخ بهائی یه در واسه حرم امام رضا درست کرده بوده تنها انسان های خوب ازش میگذشتن

 ••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

یه خط کشا بود 250 تومن می خریدیم محکم میزدیم دور دستمون حلقه می شد

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، قدیما سیستم عامل ها داس بودن با NC واسه خاموش کردن ِ کامپیوتر باید تایپ می کردی " Park " تا اجازه می داد کامپیوتر خاموش بشه .

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد ، قدیما ، توپ پلاستیکی می خریدیم می کردیم تو هم ، کلی هم ذوق می کردیم باهاش .

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما یادتون نمیاد قدیما با مداد رنگی شهر می ساختیم ، توش بنگاه ماشین و ایستگاه پلیس و آتش نشانی می ذاشتیم و شهردار می شدیم .

••••••••••شما یادتون نمیاد••••••••••

شما يادتون نمياد(شايدم بياد..)..قديما تلويزيون خاله بهار و بستنيا رو ميذاشت.. هميشه بعد از ديدنش هوس بستني مي كردم!
+
بستنيا..بستنيا!
دست كي بالا؟
دست بچه ها!


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:28 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

طنز خنده دار, برقکار

سرگرمی و طنز

 

آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…

 

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…

 

آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…

 

آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟

 

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…

 

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…

 

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟

 

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد…

 

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟

 

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!

 

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی…

 

آخرین کلمات یک دوچرخه‌سوار : نخیر حق تقدم با منه!

 

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده‌ام!

 

آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل : برو سمت راست راه بازه…

 

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟.

 

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره…

 

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم…

 

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…

 

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند…

 

آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی : مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه!

 

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!

 

آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است…

 

آخرین کلمات یک کوهنورد : سر طناب رو محکم بگیری ها…

 

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری…

 

آخرین کلمات یک گیتاریست : یه خرده ولوم بده…

 

آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟

 

آخرین کلمات یک مادر : بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم…

 

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بیخطره…

 

آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر : معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!

 

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!

 

آخرین کلمات یک ملوان : من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟

 

آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…

 

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه…

 

آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟

 

آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران : باب میلتون بود؟

 

آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد…

 

آخرین کلمات یک خون‌آشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:28 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

 

كره زمين 46 ساله

 

 


فقط تصور كنيد كه بتوانيم سن زمين را كه غير قابل تصور است ، فشرده كنيم و هر صد ميليون سال آن را يك سال در نظر بگيريم !

در اينصورت كره زمين مانند فردي 46 ساله خواهد بود!

 


هيچ اطلاعي در مورد هفت سال اول اين فرد وجود ندارد و درباره ي سالهاي مياني زندگي او نيز اطلاعات كم و بيش پراكنده اي داريم !

 


اما اين را ميدانيم كه در سن 42 سالگي ، گياهان و جنگلها پديدار شده و شروع به رشد و نمو كرده اند

اثري از دايناسورها و خزندگان عظيم الجثه تا همين يكسال پيش نبود !

 


يعني زمين آنها را در سن 45 سالگي به چشم خود ديد و تقريبا 8 ماه پيش پستانداران را به دنيا آورد .

 


در اوايل هفته ي پيش ميمون هاي آدم نما به آدمهاي ميمون نما تبديل شدند!

 


و آخر هفته گذشته دوران يخ سراسر زمين را فرا گرفت .

 


انسان جديد فقط حدود 4 ساعت روي زمين بوده و طي همين يك ساعت گذشته كشاورزي را كشف كرده است !!!

 


بيش از يك دقيقه از عمر انقلاب صنعتي نمي گذرد و...

 


حالا ببينيد انسان در اين يك دقيقه چه بلائي بر سر اين بيچاره ي 46 ساله آورده است !!!

 


او از اين بهشت يك آشغالداني كامل ساخته است ..

 


او خودش را به نسبتهاي سرسام آوري زياد كرده ، و نسل 500 خانواده از جانداران را منقرض كرده است!

 


سوختهاي اين سياره را مال خود كرده و همه را به يغما برده است!

و الان هم مثل كودكي معصوم و بي تقصير ايستاده و به اين حمله ي برق آسا نگاه ميكند


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 15 خرداد 1392  ] [ 3:28 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

تعداد کل صفحات : 30 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >

درباره وبلاگ

خوش آمد میگم و امیدوارم از مطالب جالب و قشنگ خوشتون بیاد
آمار سایت
كل بازديدها : 2008713 نفر
كل نظرات : 224 عدد
كل مطالب : 4323 عدد
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 25 تیر 1397 
تاریخ ایجاد بلاگ :شنبه 7 اردیبهشت 1392 
امکانات وب