ıllıllı نوشته های جالب و قشنگ ıllıllı
☺☻☺☻ BEAUTI NOTE☺☻☺☻  
قالب وبلاگ

 


مادر,روز مادر,شعر مادر,روز جهانی مادر

 مقام والاى مادر در قرآن

نوع دستورهايى كه اسلام به زن ومرد مى‏دهد، در عين حال كه يك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمى‏دارد، وقتى احترام به پدر ومادر را بازگو مى‏كند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مى‏كند. قرآن كريم مى‏فرمايد:
اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كريما (1)
اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى «اوف‏» مگو وبه آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.
ودر بخشى ديگر مى‏ فرمايد: ما سفارش كرديم به انسان كه احسان را نسبت‏به پدر و مادر فراموش نكند:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا (2)
وانسان را نسبت‏به پدر ومادرش به احسان سفارش كرديم.
و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا (3)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد وبه پدر ومادر خود احسان كنيد. ودر جاى ديگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق ياد مى‏كند:
ان اشكر لي و لوالديك (4)
شكر گزار من وپدر ومادرت باش.
اما با همه اين تجليل‏هاى مشترك، وقتى مى‏خواهد از زحمات پدر ومادر ياد كند، از زحمت مادر سخن مى‏گويد، نه از زحمت پدر، آنجا كه مى‏فرمايد:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا (5)
زحمات سى ماهه مادر را مى‏شمارد، كه: دوران باردارى، زايمان، ودوران شيرخوراگى براى مادر دشوار است. وهمه اينها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مى‏كند. قرآن كريم به هنگام يادآورى زحمات حتى اشاره‏اى هم به اين موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشيده است.
بنابراين، آيات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدين آمده است‏بر دو قسم است: يك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بيان مى‏كند وقسم ديگر، آياتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كريم اگر درباره پدر حكم خاصى بيان مى‏كند فقط براى بيان وظيفه است، نظير:
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف (6)
خوراك وپوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فرزند است.
وليكن هنگامى كه سخن از تجليل وبيان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مى‏كند.

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 8:16 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


فشار قبر,شب اول قبر

 اگر می خواهید قبر فشارتان ندهد بخوانید!!

 مۆمن باید بیم و امیدش به خدا در یک سطح باشد اگر ترسش از عذاب‌های الهی بیش از حد باشد از رحمت خداوند مأیوس می‌شود و به اصطلاح عوام می‌گوید آب که از سر گذشت چه یک وجب و چه صد وجب. و از طرفی اگر امیدش به فضل و رحمت الهی بیش از اندازه باشد، امن از مکر الهی پیدا می‌کند و از جانب دیگر سقوط می‌کند و انگیزه‌ای برای انجام اعمال نیک و پسندیده پیدا نمی‌کند در حالی‌که خداوند کریم‌تر از آن است که بندة ضعیف و ذلیل را عذاب کند.
در نتیجه به هر عمل ناشایستی تن داده و باز دم از فضل و کرم و لطف و رحمت خدا می‌زند در همین راستا حضرت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اگر اندازه رحمت خدا را می‌دانستید هر آیینه بر آن تکیه می‌کردید و جز اعمال اندکی انجام نمی‌دادید و اگر میزان غضب و خشم خدا را می‌دانستید گمان می‌کردید که دیگر نجات نخواهید یافت.»[۱]
ولی بنابر فرمایش امام صادق(علیه السلام): «هیچ بنده مومنی نیست مگر آن که در قلبش دو نور وجود دارد نور خوف (از عذاب الهی) و نور امید (به رحمت پروردگار) که اگر هر یک را با دیگر بسنجد از آن زیادتر نخواهد بود»[۲] یعنی هر دو به یک میزان خواهند بود پس شما دوست عزیز هم به همان میزان که از عذاب الهی بیمناک هستید به فضل و رحمت پروردگار هم امیدوار باشید تا انگیزه خود را برای انجام اعمال خوب و پسندیده از دست ندهید و به گناه کبیره یأس از رحمت پروردگار گرفتار نشوید.
فشار قبر
انسان عوالم مختلفی را پشت سر نهاده و عوالم دیگری را در پیش‌رو دارد، انسان با مرگ از عالم دنیا به عالم آخرت منتقل می‌شود که عالم آخرت هم ابتدایش عالم برزخ و انتهایش که بعد از برپایی قیامت کبری است بهشت یا دوزخ می‌باشد. یکی از ویژگی‌های عالم برزخ فشار قبر می‌باشد. فشار قبر نسبت به افراد متفاوت است بعضی از افراد فشار قبر ندارند و آن‌ها که دارند فشارشان از نظر شدت و ضعف یکسان نیست و بستگی به اعمال آن‌ها دارد.
عواملی که موجب فشار قبر می‌شود:
۱ـ بداخلاقی
۲ـ سخن‌چینی‌، مراعات نکردن طهارت و نجاست و پرهیز نکردن از بول.[۳]
۳ـ یاری نکردن مظلوم. در کتاب ثواب الاعمال آمده است که یکی از علمای بنی‌اسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد چرا که او یک بار نماز را (عمداً) بی‌وضو خوانده بود و از کنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نکرده بود.[۴]
۴ـ ضایع نمودن نعمت‌های الهی: حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «فشار قبر برای مۆمن کفاره تباه نمودن نعمت‌ها از ناحیه اوست.»[۵]
عواملی که باعث کاهش یا رفع فشار قبر می‌شود:[۶]
۱ـ نماز شب و کامل نمودن رکوع: امام رضا (علیه السلام) فرمود: «کسی که نماز شب بخواند و در قنوت نماز «وتر» هفتاد بار استغفار کند از عذاب قبر پناه داده می‌شود.» و امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «هر کس رکوع نمازش را کامل انجام دهد وحشت قبر به او نمی‌رسد.»[۷]
۲ـ صدقه و نماز مخصوص[۸].
۳ـ نماز وحشت: این نماز بسیاری از مردگان را از عذاب قبر و فشار قبر نجات داده است که حکایات عجیبی در داستان‌های شگفت شهید دستغیب در این باره موجود است که می‌توان به آن مراجعه نمود. [۹]
۴ـ حج نمودن: دو روایت است که هر کس چهار مرتبه حج به جا آورد عذاب قبر از او برداشته می‌شود. [۱۰]
۵ـ خواندن بعضی از سوره‌های قرآن: امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «هر کس در هر جمعه سوره نساء را تلاوت کند از فشار قبر امان می‌یابد.»[۱۱] سوره‌های زخرف، یاسین، تکاثر و تبارک، نیز در این مورد سفارش شده‌اند.
۶- این که مرگ انسان در روز جمعه باشد.
۷- نهادن دو چوب تر در کفن میت هنگام دفن.
۸- ریختن آب روی قبر.
امیرمۆمنان علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
برای پدرت و معلّمت از جایت برخیز اگر چه امیر باشی.

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 8:16 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


شب اول قبر

 

وقتی که بنده ی مومن وارد قبر می شود، زمین قبر به او می گوید «مرحبا، خوش آمدی، سوگند به خدا، من تو را دوست داشتم، در آن وقت که بر روی من راه می رفتی، و اکنون که در شکم من قرار گرفتی، بیشتر تو را دوست دارم،
«فإنّه و الله الجِدُّ لا اللّعِبُ، و الحقُّ لا الکذبُ و ما هو الا الموت اسمع داعیه، و اعجَلَ حادیه. فلا یغرَّنَّک سواد الناس من نفسک. و قَد رأیتَ مَن کان قَبلَکَ مِمَّن جمع المال و حَذِرَ الاقلالَ، و امن العقواب، طُولَ املٍ و استبعادَ أجلٍ، کیف نزل به المَوتُ فَازعَجَهُ عن وَطَنِهِ، و أخَذَهُ مِن مَأمَنِهِ، محمولاً علی اعوادِ المنایا..»1
 شرح گفتار
کسانی که در این دنیا تنها به پول و ثروت اندیشیده، و از افکار دلفریب خود کاخی از آرزوهای دور و دراز دست و پا کرده اند، باید بدانند که چنین نگرشی در زندگی هرگز به صلاحشان نبوده، و در نهایت روزی می رسد که از افکار پوشالی آنها، جز حسرت و ندامتی جانکاه باقی نخواهد ماند. مشکل اساسی چنین انسان هایی در زندگی آن است که آنها حقیقت مرگ را به دست فراموشی سپرده و هرگز به آن نمی اندیشند.
مولای متقیان علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه ی 132 نهج البلاغه، خطاب به چنین اشخاصی می فرماید: «به خدا سوگند، اینکه می گویم بازی نیست، جدّی و حقیقت است، دروغ نیست، و آن چیزی جز مرگ نیست که بانگ دعوت کننده اش رسا، و به سرعت همه را میراند! پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فریب ندهند، همانا گذشتگان را دیدی که ثروت ها اندوختند و از فقر و بیچارگی وحشت داشتند، و با آرزوهای طولانی فکر می کردند در امانند، و مرگ را دور می پنداشتند، دیدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟! و آنان را از وطنشان بیرون راند! و از خانه ی امن کوچشان داد! که بر چوبه تابوت نشستند و مردم آنها دست به دست می کردند .... اموال جمع آوری شده ی آنها تباه و پراکنده و از آن وارثان گردید، و زنان آنها با دیگران ازدواج کردند، نه می توانند چیزی به حسنات بیفزایند ونه از گناه توبه کنند!»
فرمایش امیر بیان علی (علیه السلام) همچون بانگ رعد آسایی است که می تواند دلباختگان دنیا را از خواب مرگبار غفلت، بیدار نماید، چرا که این گروه غفلت زده اگر اندکی از وقت گرانبهای خودرا صرف اندیشیدن در پدیده ی مرگ نمایند، به راحتی خواهند یافت که رفتار آنها در زندگی عملکردی است بیهوده که همچون آب در هاونگ کوبیدن هرگز از آن سود و منفعتی عایدشان نخواهد شد، چرا که آنها نیز عاقبت همانند سایرین به ناچار باید شربت تلخ مرگ را نوشیده، و با دنیای پر زرق و برق خود، وداع نمایند، در این هنگام است که با نگاهی جانکاه و حسرتی فراوان به اموال و دارایی خود نگریسته، و بی آنکه ذره ای از آنها را با خود به همراه آوردند، وارد خانه ی قبر می شوند.
او در حالی به خود می آید، که از آن همه ثروت، تنها تکّه پارچه ای به عنوان کفن نصیبش شده است که آن نیز پس از مدّتی فرسوده و از بین می رود. و به مرور زمان از انسان جز پاره استخوانی پوسیده باقی نخواهد ماند.
بنابراین این مرگ است که به واسطه ی آن، بین انسان و ثروت و دارایی او، و نیز آرزوهای بی پایانش، جدایی و فاصله ایجاد می شود، فاصله ای که هرگز به وصل نمی انجامد.
در اینجا تذکر این نکته ضروری است که اگرچه به وسیله ی مرگ رشته ی هرگونه تعلق و ارتباط بین انسان و تمام آنچه به او بستگی دارد پاره می شود، اما باید دانست که در این باره استثنایی وجود دارد، و آن اعمال و رفتار آدمی است، چرا که آنها همچون رفیق همدم، همیشه و همه جا قرین و همراه انسان بوده و هرگز از او جدا نمی شوند. این امر حقیقتی است که گفتار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) صدق و درستی آن را تایید می کند، که ما در ادامه به نمونه ای از آن گفتار حیات بخش اشاره می کنیم.
ر روایتی که از ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت امام صادق (علیه السلام) نقل شده است آن حضرت می فرماید: (هیچ قبری نیست مگر اینکه هر روز سه بار می گوید: «من خانه ی خاک هستم، من خانه ی بلا و پوسیدن هستم، من خانه ی کرم هستم، وقتی که بنده ی مومن وارد قبر می شود، زمین قبر به او می گوید «مرحبا، خوش آمدی، سوگند به خدا، من تو را دوست داشتم، در آن وقت که بر روی من راه می رفتی، و اکنون که در شکم من قرار گرفتی، بیشتر تو را دوست دارم، و به زودی نشانه ی دوستی مرا در می یابی» در این هنگام به اندازه ی دید چشمش، قبر او وسیع می گردد، و دری در قبر به روی او گشوده می شود، و او جایگاهش را در بهشت می نگرد، و از آن در، مردی بیرون می آید که هیچ چشمی زیباتر از او را ندیده است، او به آن مرد می گوید: «ای بنده ی خدا! من هرگز چیزی را به زیبایی تو ندیده ام، تو کیستی؟!» آن مرد زیبا در پاسخ می گوید: انا رأیک الحسَنُ الذی کنتَ علیه و عملک الصالح الذی کُنتَ تَعمِلُهُ. «من رأی نیک تو هستم که دارای آن بودی، و کارهای شایسته تو هستم که در دنیا انجام داده ای».
سپس روح او گرفته می شود، و در بهشت در جایگاه مناسب خود، نهاده می گردد، سپس به او گفته می شود: نَُم قَریرَ العَین «بخواب و بیارام در حالی که چشمت روشن است و شادمان هستی» از آن پس همواره، نسیمی از بهشت، بر جسد او می وزد، که او لذّت و بوی خوش آن را تا روز فرا رسیدن قیامت می یابد.
ولی وقتی جسد کافر را در میان قبر می گذارند، زمین قبر به او می گوید: «نه خوش آمدی و نه به جای آمدی، سوگند به خدا تو را در آن هنگام که برروی من راه می رفتی، دشمن می داشتم، و اکنون که در شکم من قرار گرفتی، دشمنی من به تو بیشتر است، و به زودی نشانه ی دشمنی مرا می نگری.
آنگاه قبر او را فشار می دهد و جسد او را خورد و خاکستر می نماید [شاید جسد برزخی مراد باشد] و او را به همان خاکی که قبلاً بود، باز می گرداند، و دری از جهنم به روی او گشوده می شود، او جایگاهش را در جهنّم می نگرد، سپس مردی بسیار زشت، از آن در وارد می شود، او به آن مرد می گوید، «ای بنده ی خدا تو کیستی؟» آن مرد، در پاسخ می گوید: «من کردار زشت تو هستم که در دنیا انجام می دادی، و رأی ناپاک و خبیث تو می باشم»
سپس روح او گرفته می شود، و در جایگاه خود در دوزخ (جهنم برزخی) نهاده می شود، آنگاه همواره باد مسمومی از آتش، بر جسدش می ورزد، و او درد و سوزش آن را تا روز قیامت، در می یابد...)2
اگرچه به وسیله ی مرگ رشته ی هرگونه تعلق و ارتباط بین انسان و تمام آنچه به او بستگی دارد پاره می شود، اما باید دانست که در این باره استثنایی وجود دارد، و آن اعمال و رفتار آدمی است، چرا که آنها همچون رفیق همدم، همیشه و همه جا قرین و همراه انسان بوده و هرگز از او جدا نمی شوند. این امر حقیقتی است که گفتار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) صدق و درستی آن را تایید می کند
سگی بر روی جنازه
نویسنده ی کتاب معاد شناسی، علامه سید محمد حسین حسینی نقل می کند: دوستی به نام دکتر حسین احسان داشتم، زمستان ها شش ماه به کربلا می رفت و در آنجا مطب داشت و از فقرا مزد نمی گرفت، بسیار شخص با صفا و خیر اندیشی بود او نقل می کرد، برای زیارت به کاظمین مشرف شدم، در کنار شط دجله دیدم جنازه ای را با ماشین آوردند و پیاده کردند و بر دوش گرفتند، و به طرف حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام محمد تقی (علیه السلام) بردند، من هم که عازم حرم بودم، به دنبال جنازه حرکت کردم، ناگاه دیدم که سگی سیاه و وحشتناک بر روی جنازه نشسته است بسیار تعجّب کردم، با خود می گفتم: چرا آن سگ روی جنازه رفته، ولی متوجّه نبودم که آن سگ، بدن برزخی آن جنازه است، نه سگ خارجی، از افرادی که نزدیکم بودند پرسیدم: «روی جنازه چیست؟!» گفتند: چیزی نیست، همان پارچه ای که می بینی، در این هنگام دریافتم که آن سگی که من می بینم شکل مثالی و برزخی صاحب جنازه است که تنها من می بینم ولی دیگران نمی بینند، دیگر چیزی نگفتم، تا اینکه جنازه را به صحن رسانیدند، هنگام ورود به صحن، دیدم آن سگ از روی تابوت به پایین پرید، و در گوشه ای از بیرون صحن ایستاد، تا اینکه آن جنازه را طواف دادند و بیرون آوردند، دیدم دوباره آن سگ به روی تابوت پریده و بر بالای آن جنازه رفت.
صاحب آن جنازه یک فرد مجرم و متجاوزی بود که صورت برزخی او به شکل سگ، مجسم شده  بود، و چون مرحوم دکتر حسین احسان دارای صفای باطن و ذهن پاک بود، دارای چشم برزخی شده بود و آن منظره را می دید.3
بنابراین اگر پس از مرگ سرنوشتی درخشان و جایگاهی خوش را آرزو داریم، باید در این دنیا مراقب اعمال و رفتار خود باشیم، و هرگز با رفتارهای ناشایست عذاب دردناک الهی را به جان نخریم.

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 8:12 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 


قهر کردن,گناه قهر کردن

 

آیا قهر کردن با خانواده و نزدیکان باعث می شود نماز ما به درگاه باری تعالی پذیرفته نشود؟
در پاسخ به مطالب زیر توجه كنید .
1. یكى از اخلاقیات مذموم كه در اسلام شدیدا از آن نهى شده، قهر كردن با نزدیكان، برادران و خواهران دینى بر سر امور دنیا است؛ چنان كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سفارشى به صحابى گران ‏قدرش اباذر مى‏فرماید: «هر دوشنبه و پنجشنبه در ایام هفته پرونده اعمال مۆمنان بر خداوند تعالى عرضه مى‏شود و خداوند به همه آنها نظر توجه مى‏كند، به استثناى پرونده آن دو نفرى كه بین آنان كینه باشد و كدورتى باشد كه دستور مى‏دهد فعلاً پرونده اینها را كنار بگذارید تا وقتى با هم صلح كردند».
بنابراین نه تنها شما و خواهر و برادرتان نباید با مادربزرگ و سایر بستگان قهر كنید؛ بلكه باید دیگران را هم امر به معروف و نهى از منكر نمایید. گفتنى است كه درباره صله رحم روایات زیادى هست كه عمر را طولانى مى‏كند و باعث فراوانى رزق و روزى مى‏شود و... و احترام بزرگ‏ترها نیز تا حدى لازم است كه خلاف شرع نباشد.
2. قهركردن بدون دلیل و به خاطر مسائل جزئی اخلاقا مذموم است اما ایرادی بر نماز و روزه و عبادات مكلف وارد نمی كند و چنانچه این قهر كردن ارتباط بخاطر نهی كردن طرف مقابل از انجام منكرات باشد. در این صورت قطع رابطه و ترك معاشرت با وی از باب نهی از منكر واجب می شود.(اجوبه، ص233، با استفاده از سوال 1072)
3. بى ‏تردید قطع پیوند دوستى و دورى جستن از یكدیگر از عمده‏ترین زمینه‏ هاى زایل شدن اخوت ایمانى و برادرى است،و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از آن پرهیز داده است، چنانچه مى‏فرماید: «هر دو مسلمانى كه از یكدیگر قهر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستى دینى نخواهد بود. پس هر كدام كه به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پیشى گیرد او در روز حساب زودتر به بهشت مى‏رود» (كافى، ج 2، ص 345 - وسائل‏الشیعه، ج 8، ص 585).
ترك مراوده اهل ایمان آن چنان مذموم و ناپسند است كه در وصیت «مفضّل» است كه گوید: از حضرت صادق(علیه السلام) شنیدم مى‏فرمود: هیچ دو مردى از روى قهر از یكدیگر جدا نمى‏شوند مگر این كه یكى از آن دو سزاوار بیزارى [خدا و رسولش از وى] و لعنت گردد و چه بسا كه هر دو سزاوار آن شوند.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سفارشى به صحابى گران ‏قدرش اباذر مى‏ فرماید: «هر دوشنبه و پنجشنبه در ایام هفته پرونده اعمال مۆمنان بر خداوند تعالى عرضه مى‏شود و خداوند به همه آنها نظر توجه مى‏كند، به استثناى پرونده آن دو نفرى كه بین آنان كینه باشد و كدورتى باشد كه دستور مى‏دهد فعلاً پرونده اینها را كنار بگذارید تا وقتى با هم صلح كردند»
«مُعتّب» (از دوستان مخصوص آن حضرت) عرض كرد: خدا مرا فداى تو سازد، آن كه ظالم است این سزاى اوست، مظلوم چه گناهى دارد؟ فرمود: براى آن كه برادر خود را به آشتى و پیوند با خود نمى‏خواند و از گفتار او چشم‏پوشى نمى‏كند و آن را نشنیده نمى‏گیرد. از پدرم شنیدم كه فرمود: هرگاه دو تن با هم ستیزه كنند و یكى به دیگرى تعدى كند باید آن كه مظلوم است نزد آن دیگرى رود و به او گوید: اى برادر من ستمكارم و تقصیر با من است تا جدایى و قهر از میانشان برطرف شود، خداى تعالى حاكم عادل است و داد مظلوم از ظالم مى‏ستاند» (كافى، ج 2، ص 343 - وسائل‏الشیعه، ج 8، ص 584).
جدایى برادران ایمانى موجب خشم خداوند و شادى شیاطین است. بنابراین لازم است پیروان سیره اهل‏بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) در این امور بیندیشند و اجازه ندهند دوستى و الفت با برادران به كینه و قهر كردن و جدایى بیانجامد و چنان چه گاهى كدورت و رنجش و قهرى پیش آمد، خود را بر آن دارند كه در رفع آن بكوشند و بر یكدیگر پیشى گیرند.
با این وصف اگر دو نفر در قهر و حالت جدایى به سر برند، اگر نماز و روزه ایشان از جهت دیگرى اشكال نداشته باشد، صحیح است ولى در روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در وصایای آن حضرت به اباذر آمده است خداوند در هر روز دوشنبه و پنجشنبه پرونده اعمال مۆمنین را مورد نظر و لطف قرار می دهد مگر پرونده آن دو نفری كه با هم كدورتی و قهری دارند و به مأمورانش (یعنی ملائكه) دستور می دهد پرونده آنها را كنار بگذارند تا وقتی با یكدیگر آشتی نمایند. اما این روایت به معنای صحیح نبودن اعمالی مانند نماز و روزه نیست ولی از آن معلوم می شود كه قهر بودن آنها موجب بایگانی این اعمال می شود تا وقتی صلح نمایند.
لازم به ذكراست كه معنای مسلمان نبودن دراینگونه موارد مسلمان كامل نبودن است نه اصلا مسلمان نبودن یعنی اسلامِ كسی كه بابرادر مسلمان خود قهر كند اسلام ناقصی است مثل حدیثی كه میگوید هر كس صبح كند در حالی كه به امور مسلمین توجهی ندارد مسلمان نیست ویامثل حدیثی از حضرت كاظم (علیه السلام) كه میفرماید: هر كس خود را هر روز محاسبه نكند از ما نیست. منظور این است گه چنین فردی شیعه كامل وتمام عیار نیست نه این كه اصلاً شیعه نمیباشد.

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 8:12 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

مهربانترین آیه قرآن,قرآن خواندن

  پرسش بسیار مهم و قابل توجهی را مطرح فرموده اید، که خیلی مختصر به آن پاسخ بدهیم به نظر ما گسترده ترین آیه در بعد رأفت و مهربانی آیه 53 سوره زخرف است که خداوند به پیامبر رحمتش می فرماید:
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛بگو(ای پیامبر) ای بندگان من که بر خودتان اسراف در گناه انجام داده اید(هرگز) از رحمت خدا ناامید نشوید چرا که همانا خداوند می آمرزد گناهان شما را بطور کل و همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
در بعضی از احادیث ما وارد شده است که وقتی این آیه نازل شد شیطان رجیم از خشم و عصبانیت آنچنان صیحه و شیونی سرداد که به حالت غش در آمد و گفت با نزول این آیه من نا امید و بیچاره شدم و خداوند با این آیه کمر مرا شکست چرا که هر چه من در گمراهی و ضلالت انسان تلاش نموده و آنها را به گناه و معصیت وادار نمایم خداوند با این آیه به همه آنها وعده آمرزش و بخشش داده است.
اگر کسی به نکات ظریف این آیه دقت کند نهایت مهرورزی و عطوفت خالق یکتا را نسبت به بندگانش مشاهده خواهد کرد و ما تنها به چند نکته اشاره می کنیم.
1.تعبیر به (یا عبادی) آغازگر لطفی بی نهایت و مهربانی عظیم از ناحیه پروردگار است به کسانی که با گناه و معصیت خودشان را از عبودیت خدا خارج کرده اند.
2.جمله (لا تفظو) آنچنان امید و نشاطی در بندگان خدا ایجاد می کند که عشق و محبت بنده را به گوینده این جمله ازدیاد می بخشد.
3.جمله(رحمة الله) بیانگر نهایت مهر و کمال عطوفت و مهربانی با خدا را به بندگانش می رساند.
4.جمله (ان الله یغفر الذنوب) وعده ای را از سوی خداوند به بنده اش می دهد که بیانگر رساندن بنده به مقام عفو و بخشش ربوبی است.
5.جمله (جمیعا) تاکید بر این عفو و بخشش است آنهم نه فقط راجع به یک یا چند گناه بلکه راجع به همه گناهان.
6.جمله(غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی بسوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 5:11 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

استخاره با قرآن, استخاره, روش استخاره با قرآن

 

 بسيار مى شود كه انسان براى انجام كار مهمّى متحيّر و سرگردان مى شود و مطالعه درباره جوانب آن، رفع تحيّر از او نمى كند؛ با افراد آگاه مشورت مى كند، ولى آنها نيز نظرات مختلفى دارند، و او همچنان در كار خود سرگردان مى ماند و اگر اين سرگردانى ادامه يابد خسارت هاى سنگينى دامن گير او خواهد شد. در اين گونه موارد، دستور استخاره داده شده است كه انسان طبق آداب ساده اى با خداوند بزرگ - به وسيله قرآن مجيد، يا تسبيح و مانند آن - مشورت كند و از ذات پاكش هدايت و راهنمايى به آنچه خير و صلاح اوست، بطلبد؛ به يقين خداوند نيز او را ـ طبق روايات صريحى كه داريم ـ راهنمايى خواهد كرد.

 

استخاره، نه تنها انسان را از حال تحيّر و سرگردانى - كه بدترين حالات است و مايه تلف شدن وقت و نيروى اوست - نجات مى بخشد، و او را با اراده و تصميم قوى و گام هاى استوار به سوى مقصد به حركت وا مى دارد؛ بلكه واقعاً نيز راهنما و راهگشا به سوى خيرات است و اين حقيقتى است كه در روايات اسلامى وارد شده، و ما خود بارها و بارها آزموده ايم كه استخاره ها گوئى معجزه مى كند.

 

گاه انسان براى كارى استخاره مى كند و مطابق آن، به سوى آن كار مى رود و ظاهراً نتيجه اى نمى گيرد؛ امّا بعد از ماه ها، يا سال ها، رمز عجيب آن استخاره را درمى يابد. به هر حال، استخاره را با پيشگويى نبايد اشتباه گرفت؛ بلكه استخاره خير و صلاح كار را از طريق درخواست از خداوند، به انسان نشان مى دهد.

 

در روايات اسلامى آداب ويژه اى براى استخاره به معناى معروف آن، ذكر شده؛ مانند وضو داشتن و رو به قبله بودن و حالت توجّه و ارتباط قلبى با خداوند داشتن و استغفار كردن به هنگام استخاره و مانند آن(5) و اين امور، مطلوب و قطعاً مؤثّر است.

 


دو چيز را به هنگام استخاره نبايد فراموش كرد:

 

استخاره منحصر به جايى است كه مثبت يا منفى بودن كار بر انسان روشن نباشد، و با تفكّر و انديشه، و حتّى با مشورت كردن با افراد خبره و صاحب نظر نيز روشن نشود؛ اين جا، جاى استخاره است و در غير اين صورت استخاره كردن، اشتباه است.

 

از استخاره هاى مكرّر در يك چيز بايد پرهيز كرد (مگر اين كه فاصله قابل توجّهى بشود و يا اين كه شرايط تغيير كند.) در استخاره هاى مكرّر، همان استخاره اوّل معتبر است و بقيّه اعتبارى ندارد. بايد انسان بعد از استخاره - با شرايطى كه در بالا گفته شد - ترديد نكند و به دنبال آن به راه بيفتد و از خدا خير و صلاح خويش را بطلبد و بر ذات پاك او توكّل كند، و مطمئن باشد نتيجه خواهد گرفت.

منبع:jasjoo.com

 

 

سوره مباركه حمد را خوانده و آنچه را  مایلید قصد و نیت کنید و اشاره اي فرمائيد.

 

استخاره با قرآن نیت کنید




ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 5:10 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

مسجد,ساخت مسجد

 


آیا از نظر شرع مقدس اسلام، ساده بودن مسجد و بى زرق و برق بودن آن بهتر است یا آن که هر چند سال بر زینت مسجد افزوده شود و مساجد به شکل مکان هاى زینتى در آید؟
در آموزه های دینی از این که مساجد را شبیه عبادت گاه های یهودیان و مسیحیان تزیین کنند نهی شده است. رسول خدا (ص) در این باره می فرماید: "لَا تُزَخْرِفُوا مَسَاجِدَکُمْ کَمَا زَخْرَفْتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَى بیَعَهُمْ"؛ زینت نکنید مسجدهایتان را، آن گونه که یهودیان و مسیحیان عبادت گاه های خود را زینت می کنند.[1]
در نقل اهل سنت نیز پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: ما ساء عمل قوم قطّ إلّا زخرفوا مساجدهم؛[2] چون عمل گروهى بد شود مساجد خویش را زینت کنند.
با نظر به روایاتی که درباره فضیلت مسجد و عبادت در آن و رعایت آداب و ... آمده است؛ در می یابیم که مسجد مکانی است که آدمی را به آخرت ترغیب کند و از دنیا و زینت های آن جدا کند و پرداختن به زینت ظاهری بیش از اندازه با این امر منافات دارد.
امام صادق (ع) می فرماید: سه چیز نزد خداوند شکایت می کنند: مسجد خراب که نماز گزار ندارد، دانشمندی که در میان نادانان زندگی می کند (زیرا از علم او بهره نمی برند) و  قرآنی که قرائت نمی شود و گرد و غبار روی آن را گرفته است.[3]
و در روایت دیگری رسول خدا (ص) فرمود: زمانی فرا رسد در آخر الزمان، که گروهی به مسجد می آیند پس دور هم جمع شوند و کلامشان درباره دنیا و دوستی دنیا است؛ همنشین با اینان نشوید و خداوند نیازی به عبادت آنان ندارد.[4]
بنابر این، آنچه که از منابع روایی فهمیده می شود، آبادی معنوی مساجد است و نه تزیین ظاهر آن. البته آن گونه هم مخروبه نباشد که با شأن و جایگاه مسجد سازگاری نداشته باشد.
این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 5:10 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

دانستنی های قرآنی,آیا می دانید های علمی

 

 

آیا میدانید : تعداد ۱۰۱۵۰۳۰ نقطه در قرآن بکار رفته است.

 

آیا میدانید : تعداد ۵۰۹۸ محل وقف در قرآن وجود دارد.

 

آیا میدانید : تعداد ۳۹۵۸۶ عدد کسره در قرآن بکار برده شده است.

 

آیا میدانید : تعداد ۱۹۲۵۳ عددتشدید در قرآن بکار برده شده است.

 

آیا میدانید : بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده ( شیر ) می باشد.

 

آیا میدانید : بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده ( عسل ) می باشد.

 

آیا میدانید : بزرگترین عدد در سوره صافات آیه ۱۴۷ آمده که صد هزار می باشد.

 

آیا میدانید : کمترین حرفی می در قرآن بکار رفته حرف ( ظاء) می باشد.

 

آیا میدانید : بزرگترین سوره قرآن دارای ۲۵۵۰۰ حرف می باشد.

 

آیا میدانید : تعداد کلمات سوره تکویر برابر با تعداد سوره های قران است.

 

آیا میدانید : سوره اخلاص به نسب نامه خداوند معروف است.

 

آیا میدانید : سوره حمد دوبار بر پیامبر نازل شده یکبار در مکه و یکبار در مدینه .

 

آیا میدانید : سوره عادیات منسوب به حضرت علی (ع) است.

 

آیا میدانید : در سوره نساء به قوانین ازدواج اشاره شده است.

 

آیا میدانید : آیه ای که سر بریده امام حسین (ع) در شام تلاوت نمود آیه ۹ سوره کهف می باشد.

 

آیا میدانید : در آیه ۶ سوره مائده مراحل وضو بیان شده است.

 

آیا میدانید : حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که بسم الله الرحمن الرحیم نوشت.

 

آیا میدانید : حضرت موسی (ع) داماد حضرت شعیب (ع) بود.

 

آیا میدانید : حضرت ادریس (ع) اولین شخصی بود که لباس دوخت و خط نوشت.

 

آیا میدانید : پرنده ای که در دربار حضرت سلیمان (ع) خدمت می کرد (هدهد) نام داشت.

 

آیا میدانید : به حیوای که از طرف خدا وحی شد زنبور بود (آیه ۶۸ یوره نحل).

 

آیا میدانید :صحیفه سجادیه به خواهر قرآن معروف است.

 

آیا میدانید : رودکی، ناصرخسرو و حافظ شاعرانی بودند که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند.

 

آیا میدانید : سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.

 

آیا میدانید : استاد محمود خلیل الحصری اولین کسی بود که قرآن را به روش ترتیل خواند.

 

آیا میدانید : قران دارای ۱۱۴ سوره است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۳۰ جزء است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۱۲۰ حزب است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۶,۲۳۶ ایه (نشانه) است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۷۷,۷۰۱ کلمه است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۳۲۳,۶۷۱ حرف است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۹۳,۲۴۳ فتحه است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۳۹,۵۸۶ کسره است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۴,۸۰۸ ضمه است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۱۹,۲۵۳ تشدید است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۳,۲۷۲ همزه است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۱,۷۷۱ مد است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۱,۰۱۵,۰۳۰ نقطه است.

 

آیا میدانید : قران دارای ۵,۰۹۸ وقف است.

 

آیا میدانید : قران در ۲۳ سال بر پیامبر نازل شد.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 5:09 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

عروسی, مراسم عروسی, مطالب آموزنده

مَردُم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.
برای مَردُم خیلی مهمه که تو چی میپوشی؟
کجا میری؟
... چند سالته؟
بابات چیکارس؟
ناهار چی خوردی؟
چند روز یه بار حموم میری؟
چرا حالت خوب نیست؟
چرا میخندی؟
چرا ساکتی؟
چرا نیستی؟
چرا اومدی؟
چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟
چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟
چرا چشات قرمزه؟ حشیش کشیدی؟
چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟
چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟
و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره.
مَردُم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده،
روت قضاوت میکنه،
حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
مَردُم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.
اما مَردُم همیشه از یه چیزی میترسه،
از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.
پس دستت رو بذار رو گوشت، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و مشغول کار خودت شو

می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... خواهرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... آنها گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... زنم گفت: مردم چه می گویند؟!...

مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه دارم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نبود: مردم چه می گویند؟!...مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، حالا حتی لحظه ای هم نگران من نیستند !!!


ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تیر 1392  ] [ 4:46 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 1 ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

تعداد کل صفحات : 12 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ

خوش آمد میگم و امیدوارم از مطالب جالب و قشنگ خوشتون بیاد
آمار سایت
كل بازديدها : 2004456 نفر
كل نظرات : 224 عدد
كل مطالب : 4323 عدد
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 25 تیر 1397 
تاریخ ایجاد بلاگ :شنبه 7 اردیبهشت 1392 
امکانات وب