پيغام مدير :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمديد به سايت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سايت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنبد.
 
 
نقطه سربسر و حاشیه فروش
نوشته شده در جمعه 14 بهمن 1390 
ساعت : 10:07 AM
نويسنده : فرزانه ج.ک

 قبل از اینکه نقطه سر بسر را توضیح دهم باید راجع به حاشیه فروش و نسبت حاشیه فروش توضیح دهم

حاشیه فروش را می توان آن بخش از مبلغ فروش توصیف کرد که در پوشش هزینه های ثابت و ایجاد سود نقش دارد.

مثلا حاشیه فروش یک واحد محصول معرف مبلغ افزایش در سود ناشی از ساخت و فروش آن واحد محصول اضافی است.

هزینه های ثابت با افزایش تولید و فروش تغییر نمی کند.

در نتیجه اگر مثلا حاشیه فروش حاصل از تولید و فروش یک واحد محصول معادل مبلغ 5000 ریال باشد، فروش 100 واحد محصول اضافی باعث افزایش سود یا کاهش زیان، حسب مورد به مبلغ 500000 ریال خواهد شد

مبلغ حاشیه فروش یک واحد محصول برابر است با تفاوت بین قیمت فروش و هزینه های متغیر یک واحد محصول.

بنابراین جمع مبلغ حاشیه فروش نیز از کسر کردن جمع مبلغ هزینه های متغیر تعداد مشخصی محصول از جمع درآمد فروش آن تعداد محصول بدست می آید.

درآمد فروش 1000000

کسر می شود: هزینه های متغیر (800000)

جمع مبلغ حاشیه فروش 200000

کسر می شود: هزینه های ثابت ماهانه (20000)

سود 0

 

نسبت حاشیه فروش که اغلب به شکل در صد بیان می شود، معرف درصدی از مبلغ فروش است که برای بازیافت هزینه های ثابت و فراهم کردن سود، در دسترس قرار می گیرد. و از فرمول زیر بدست می آید:

نسبت حاشیه فروش= (مبلغ حاشیه فروش ÷ مبلغ فروش ) × 100

اما نقطه سربسر سطحی از فعالیت است که در آن سطح، درآمدهای موسسه برابر با هزینه های ان می شود.

به عبارت دیگر جایی که مبلغ حاشیه فروش درست جمع مبلغ هزینه های ثابت را پوشش می دهد، اصطلاحا نقطه سربسر نامیده می شود.

بنابراین در نقطه سربسر مبلغ حاشیه فروش درست برابر با جمع مبلغ هزینه های ثابت است.

با در اختیار داشتن نسبت حاشیه فروش می توان مبلغ فروش در نقطه سربسر را بدست آورد:

مبلغ فروش در نقطه سربسر = مبلغ هزینه های ثابت ÷ نسبت حاشیه فروش

 

اما برای محاسبه تعداد فروش در نقطه سربسر از فرمول زیر استفاده می کنیم:

(X = F ÷ (P – V 

X = تعداد فروش در نقطه سربسر

F = هزینه های ثابت

P = میانگین قیمت فروش یک واحد

V= هزینه های متغیر یک واحد محصول است

 

اما حالا اگر شرکت بخواهد مقدار فروش لازم برای تحصیل سود مورد نظر خود را بدست آورد از فرمول زیر استفاده می کند:

مقدار فروش لازم برای تحصیل سود هدف=( مبلغ هزینه های ثابت + سود هدف) ÷ مبلغ حاشیه فروش یک واحد محصول

(P – V) ÷ F+ Л))= مقدار فروش لازم برای تحصیل سود هدف

Л= سود هدف

به عنوان مثال اگر میزان تولید در نقطه سربسر 8000 عدد باشد و هزینه های ثابت 4800000 ریال و فروش هر واحد 1600 ریال و هزینه هر واحد 1000 ریال باشد در این حالت مقدار فروش را اگر بخواهیم 360000 ریال سود بدست بیاوریم به طریق زیر بدست می آوریم:

8600= (1000 – 1600)÷ (4800000 + 360000 )

یعنی باید 8600 محصول بفروشد تا به سود 360000ریال برسد.

 

منبع




 



هزینه سربار جذب نشده چیست؟
نوشته شده در جمعه 14 بهمن 1390 
ساعت : 10:03 AM
نويسنده : فرزانه ج.ک

 هزینه سربار جذب نشده و کلا" هزینه های جذب نشده در تولید،جزو بهای تمام شده کالای فروش رفته محسوب نمی شوند،بلکه جزو سایر هزینه های عملیاتی می باشند.

سربار جذب نشده در تولید فقط مربوط به سربار ثابت می باشد و سربار متغیر جزو آن نمی باشد.

توضیح دیگر اینکه سربار جذب نشده در تولید مربوط به مقدار ظرفیت استفاده نشده شرکت می باشد،یعنی:

× = ظرفیت نرمال ÷ مقدار تولید واقعی

در اینجا ×،بر حسب درصد می باشد و بر اساس این درصد، سربار جذب نشده درتولید محاسبه می شود.

ظرفیت نرمال نیز = 75% الی 85% ظرفیت اسمی

در عمل شرکتها با به دست آوردن این درصد (×)،کل هزینه های سربار را در این درصد ضرب نموده (هزینه های ثابت ومتغیر سربار را تفکیک نمی کنند) آن را به عنوان سربار جذب نشده درتولید قلمداد می کنند.

ظرفیت نرمال (معمول یا عملی) در واقع ظرفیت اسمی پس از در نظر گرفتن محدودیتهایی که ممکن است در تولید به وجود ببایید،مثل خرابی ماشین آلات وغیره... است.

معمولا" شرکتها ظرفیت نرمال را عددی بین 75% تا 85% ظرفیت اسمی می دانند.این رقم با توجه به استاندارد حسابداری به شرح زیر تعیین می شود :

جهت‌ تعیین‌ سطح‌ معمول‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ عوامل‌ زیر را باید درنظر داشت‌:

الف ‌.میزان‌ تولید مورد نظر طراحان‌ دستگاههای‌ تولیدی‌ و مدیریت‌ واحد تجاری‌، تحت‌ شرایط‌ كار حاكم‌ در طول‌ سال‌ (مثلاً یك‌ نوبت‌كاری‌ یا دونوبت‌كاری‌)،

ب‌.بودجه‌ سطح‌ فعالیت‌ سال‌ تحت‌ بررسی‌ و سال‌ بعد از آن‌، و

ج.سطحی‌ از تولید كه‌ واحد تجاری‌ در سال‌ تحت‌ بررسی‌ و نیز در سالهای‌ گذشته‌ عملاً به‌ آن‌ دست‌ یافته‌ است‌

 




 



محاسبه استهلاک دارائیهای بلا استفاده
نوشته شده در جمعه 14 بهمن 1390 
ساعت : 9:54 AM
نويسنده : فرزانه ج.ک

1.جهت داراییهای ثابتی که خریداری شده ولی بکار گرفته نمی شود،استهلاک محاسبه نمی شود.هر چند یکی از علل استهلاک ،گذشت زمان است ولی با این حال،جهت دوره قبل از بهره برداری از دارایی ثابت خریداری شده استهلاک محاسبه نمی شود.اینگونه داراییهای ثابت در یادداشت داراییهای ثابت مشهود و تحت سر فصل اقلام سرمایه ای نزد انبار،در انتهای یادداشت مذکور منعکس می گردد

.2 جهت داراییهای ثابتی که بعد از مدتی استفاده،کنار گذاشته می شوند،استهلاک محاسبه می شود.در حال حاضر و طبق مفاد قانون مالیاتهای مستقیم،میزان استهلاک در مدتی که دارایی مورد استفاده قرار نگرفته معادل 30% نرخ استهلاکی خواهد بود که در جدول استهلاکات موضوع ماده 151 ق.م.م برای آن دارایی تعیین گردیده است.بعنوان مثال:

قیمت تمام شده دارایی                              130،000 ریال

استهلاک انباشته دارایی در 1/1/1384         70،000 ریال

نرخ و روش استهلاک                                   20% نزولی

دارایی مذکور از تاریخ 1/6/1385 لغایت 29/12/1385 مورد استفاده قرار نگرفته است.

مطلوب است استهلاک سال 1385 دارایی

 

                  ارزش دفتری در ابتدای سال 1385                           60،000 = 70،000  -  130،000

                    استهلاک سالانه دارایی                                       12،000 = 20%  * 0،000 6

                                                                                             5،000 = (12 ÷ 5) * 12،000

                                                                  2،100 = 30%  *  7،000 =  ( 12 ÷ 7 )  *  12،000

 

                                 استهلاک سال 1385 دارایی                    7،100  =  2،100  +  5،000

0