زندگی نامه نظامي گنجوي
 

حکيم ابومحمد الياس بن زکي بن موئد ملقب به نظامی گنجوی شاعر نامدار ایران زمین در سال 535 در شهرستان اراک - تفرش روستای تاد متولد شد . بر سر تولد وی اتفاق نظر نمی باشد . عده ای نیز باور بر این دارند که وی در شهر گنجه از آران بالای رود ارس به دنیا آمده است . در هر دو شهر شکی بر ایرانی بودن وی نیست . زیرا همه گنجه در جمهوری آذربایجان شهری ایرانی است و هم تفرش . وي يکي از بزرگترين شاعران ايران زمين است که به گفته پارسي شناسان بعد از فردوسي او قراردارد . وي حماسه خسرو پرويز پادشاه ايران را با شيرين به شاهکاري ادبي تبديل کرد . مخزن الاسرار - منظومه ليلي و مجنون - هفت پيکر - و اسکندر نامه از ديگر شاهکار هاي او است . گنجه از شهرهای کوچک ایران بود و امروز متوسط از ایران جدا گشته است و هم اکنون آرامگاه او آنجا قرار دارد



نوشته شده در تاريخ جمعه 29 آبان 1388  ساعت 11:33 AM | نظرات (0)

زندگی نامه رابعه
 

نخستين زن ايراني که پس از حمله وحشيانه اعراب به ايران و تسلط کامل به کشورمان به زبان پارسي اصيل شروع به سرودن شعر کرد . زمانش را برابر با رودکي گفته اند . گفته شده است که حارث برادر رابعه غلامي خوبرو به نام بکتاش داشت که بعدها رابعه عاشق بکتاش ميشود که در اثر اين عشق حارث فرمان ميدهد که رابعه را به حمام ببرند و رگهايش را بزنند و بعد از آن درب حمام را گل بگيرند که بعد از آن رابعه با خون خود شعرهايش را بر ديوار حمام نوشت و به ناکامي از جهان بدرود گفت



نوشته شده در تاريخ جمعه 29 آبان 1388  ساعت 11:32 AM | نظرات (0)

زندگی نامه عمر خيام
 

فيلسوف - منجم - رياضيدان و انديشمند ايران زمين . که نه تنها ايران را دگرگون نمود بلکه تاثيري ژرف در جهان از خود برجاي گذاشت . هم اکنون تنديس اين بزرگ مرد در دانشگاه فلورنس ايتاليا نصب است و فلسفه و خصوصيات او تدريس ميشود . او در زمان جلال الدين ملکشاه سلجوقي زيست کرد و از قوانين اعراب بيابانگرد که سايه در کشورمتمدن ما گسترانيده بود به تنگ آمده بود و رباعيات بسياري در شکايت از آنان به روشني گفت



نوشته شده در تاريخ جمعه 29 آبان 1388  ساعت 11:32 AM | نظرات (0)

زندگی نامه فردوسي
فردوسي استاد بي همتاي شعر و خرد پارسي و بزرگترين حماسه سراي جهان است. اهميت فردوسي در آن است چه با آفريدن اثر هميشه جاويد خود، نه تنها زبان ، بلكه كل فرهنگ و تاريخ و در يك سخن ، همه اسناد اصالت اقوام ايراني را جاودانگي بخشيد و خود نيز برآنچه كه ميكرد و برعظمت آن ، آگاه بود و مي دانست كه با زنده نگه داشتن زبان ويژه يك ملت ، در واقع آن ملت را زندگي و جاودانگي بخشيده است .

 

بسي رنج بردم در اين سال سي

عجم زنده كـردم بديــن پــــارسي

 

فردوسي در سال 329 هجري برابر با 940 ميلادي در روستاي باژ از توابع طوس در خانواده اي از طبقه دهقانان ديده به جهان گشود و در جواني شروع به نظم برخي از داستانهاي قهرماني كرد. در سال 370 هجري برابر با 980 ميلادي زير ديد تيز و مستقيم جاسوس هاي بغداد و غزنين ، تنظيم شاهنامه را آغاز مي كند و به تجزيه و تحليل نيروهاي سياسي بغداد و عناصر ترك داخلي آنها مي پردازد. فردوسي ضمن بيان مفاسد آنها، نه تنها با بغداد و غزنين ، بلكه با عناصر داخلي آنها نيز مي ستيزد و در واقع ، طرح تئوري نظام جانشين عرب و ترك را مي ريزد حداقل آرزوي او اين بود كه تركيبي از اقتدار ساسانيان و ويژگيهاي مثبت سامانيان را در ايران ببيند. چهار عنصر اساسي براي فردوسي ارزشهاي بنيادي و اصلي به شمار مي آيد و او شاهنامه خود را در مربعي قرار داده كه هر ضلع آن بيانگر يكي از اين چهار عنصر است آن عناصر عبارتند از: مليت ايراني ، خردمندي ، عدالت و دين ورزي او هر موضوع و هر حكايتي را برپايه اين چهار عنصر تقسيم مي كند. علاوه بر اين ، شاهنامه ، شناسنامه فرهنگي ما ايرانيان است كه مي كوشد تا به تاخت و تاز ترك هاي متجاوز و امويان و عباسيان ستمگر پاسخ دهد او ايراني را معادل آزاده مي داند و از ايرانيان با تعبير آزادگان ياد مي كند؛ بدان سبب كه پاسخي به ستمهاي امويان و عباسيان نيز داده باشد؛ چرا كه مدت زمان درازي ، ايرانيان ، موالي خوانده مي شدند و با آنان همانند انسان هاي درجه دوم رفتار مي شد بنابراين شاهنامه از اين منظر، بيش از آن كه بيان انديشه ها و نيات يك فرد باشد، ارتقاي نگرشي ملي و انساني و يا تعالي بخشيدن نوعي جهانبيني است.

سي سال بعد يعني در سال 400 هجري برابر با 1010 ميلادي پس از پايان خلق شاهنامه اين اثر گرانبها به سلطان محمود غزنوي نشان داده مي شود. به علت هاي گوناگون كه مهمترينشان اختلاف نژاد و مذهب بود اختلاف دستگاه حكومتي با فردوسي باعث برگشتن فردوسي به طوس شد. استاد بزرگ شعر فارسي در سال 411 هجري برابر با 1020 ميلادي در زادگاه خود بدرود حيات گفت ولي ياد و خاطره اش براي همه دوران در قلب ايرانيان و جهانیان جاودان مانده است.

زبان ، شرح حال انسان هاست اگر زبان را برداريم ، تقريبا چيزي از شخصيت ، عقايد، خاطرات و افكار نظام يافته ما باقي نخواهد ماند بدون زبان ، موجوديت انسان هم به پايان مي رسد زبان ، ذخيره نمادين انديشه ها، عواطف ، بحران ها، مخالفت ها، نفرت ها، توافق ها، وفاداري ها، افكار قالبي و انگيزه هايي است كه در سوق دادن و تجلي هويت فرهنگي انسانها نقش اساسي دارد.همگان بر اين باورند كه واژه ها در كارگاه انديشه و جهان بيني انديشمندان و روشنفكران هر دوره در هم مي آميزند تا زايش مفاهيم عميق انساني تا ابد تداوم يابد. با وجود اين ، در يك داوري دقيق ، تمايزات غيرقابل كتمان و قوت كلام سخنسراي نام آور ايراني حكيم ابوالقاسم فردوسي با همتايان همعصر خود آشكارا به چشم مي خورد زبان و كلمات برآمده از ذهن فرانگر و تيزبين او، در محدوديت قالبهاي شعري ، تن به اسارت نمي سپارد و ناگزير به گونه شگفت آوري زنده ، ملموس و دورپرواز است فردوسي به علت ضرورت زماني و جو اختناق حاكم در زمان خود، بالاجبار براي بيان مسائل روز: زباني كنايه و اسطوره اي انتخاب كرده است ؛ در حالي كه محتواي مورد بحث او مسائل جاري زمان است بدين اعتبار، فردوسي از معدود افرادي است كه توان به تصوير كشيدن جنايات قدرت سياسي زمان خويش را داشته است پايان سخن آن كه انگيزه فردوسي از آفريدن شاهنامه مبارزه با استعمار و استثمار سياسي ، اقتصادي و فرهنگي خلفاي عباسي و سلطه اميران غزنویی بود .



نوشته شده در تاريخ جمعه 29 آبان 1388  ساعت 11:25 AM | نظرات (0)

وحشی بافقی

 

کمال الدین وحشی بافقی در سال 939 در ه.ق در بافق که آبادی

 

 بزرگیست میان یزد و کرمان چشم به جهان گشود . آشنایی او با

 

 شعر و شاعری توسط برادرش صورت گرفت .

 

در اشعار زیبای وحشی کلمات عربی دیده نمی شود و او بجای

 

بکار بردن کلمات عربی ازکلمات زیبا و رسای پارسی  استفاده

 

کرده است که بر دل می نشیند .

 

درباره ی وفات وحشی نظرهای متفاوتی وجود دارد ، عده ای

 

 نوشته اند وی بر اساس میخوارگی مرد و بعضی می گویند که

 

 وی بدست معشوق بی مروت خود کشته شد وحشی پس از 52

 

سال زندگی پر سوز و ساز دیده از جهان فرو بست مزار وی بر

 

 اثر سوانح و حوادث مختلف خراب شد ولی احمد شاه قاجار

 

بنایی به یاد او در محله ی دیگر که مقبره وحشی نام دارد ساخت

 



نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:35 AM | نظرات (0)

نیما یوشیج

اعجوبه ای در قرن بیستم که ادبیات را بابی دیگر گشود نیمایی که تازه

 

دیدن ، تازه جستن و تازه خواستن را فریاد کرد آن هم در شعرهایش و

 

 دری به سوی دنیای جدید گشود .

 

علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیج در سال 1276 در یوش متولد شد

 

 و در همان جا بود که توسط آخوند ده خواندن و نوشتن راآموخت و 

 

 یکسال بعد به شهر آمد و دوره تحصیلی اش را آغاز نمود و در همان

 

 سال ها در مدرسه بسیار با بچه ها زد و خورد می کرد . وی می گوید

 

که نمراتش در مدرسه بد نبوده ولی نمره درس نقاشی اش همیشه عالی

 

بوده است او بعد ها توسط یک معلم خوش رفتار که نظام وفا شاعر 

 

امروز می باشد به طرف شعر و شاعری کشیده شد .

 

 

از آثار وی می توان به : ((منظومه افسانه)) ، ((قصه ی رنگ پریده))

 

 ، ((ای شب)) ، ((روجا)) ، ((آی آدم ها)) نام برد .

 

 

وی در سال1316 موفق به کشف شکل تازه ای در شعر فارسی شد

 

 که این شیوه بکلی با شعر قدیم فرق دارد و با نگارشی که در شیوه و

 

 شکل آن پدید آورد به پدر شعر نو ملقب گردید .

 

 

سرانجام وی به علت بیماری ذات الریه درگذشت و در قبرستان امام

 

زاده عبدالله بخاک سپرده شد و جامعه ی ادبی را غرق در ماتم نمود .

 

وی وصیت کرده بود که او را در یوش به خاک سپارند ولی در آن

 

 زمان امکان انجام این کار وجود نداشت و سرانجام در سال 1372

 

سازمان میراث فرهنگی بودجه ای در نظر گرفت تا پس از بازسازی

 

خانه اش بقایای پیکر وی را به یوش منتقل کنند و پس مراسمی در

 

 تالار وحدت این کار صورت پذیرفت .

  
 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:30 AM | نظرات (0)

فریدون مشیری

فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. جد

پدری اش به واسطه ماموریت ادرای به همدان منتقل شده بود و از

 سرداران نادرشاه بود. پدرش ابراهیم مشیری افشار فرزند  محمد

 در سال ۱۲۷۵ شمسی در همدان متولد شد و در ایام جوانی به

تهران آمد و از سال ۱۲۹۸ در وزارت پست مشغول خدمت گردید .

او نیز از علاقه مندان به شعر بود و در خانواده اوهمیشه زمزمه

اشعار حافظ و سعدی و فردوسی به گوش می رسید.


مشیری سالهای اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران بود و 

سپس به علت ماموریت اداری  پدرش به مشهد رفت و بعد از چند

سال دوباره به تهران باز گشت و سه سال اول دبیرستان را در

دارالفنون گذراند و آنگاه به دبیرستان ادیب رفت. به گفته خودش:

 «در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگی هایی بود و نیروهای

 متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما

دوباره به تهران آمدیم ومن به ادامه تحصیل مشغول شدم . دبیرستان

 و بعد به دانشگاه رفتم. با اینکه در همه دوران کودکی ام به دلیل

 اینکه شاهد وضع پدرم بودم و از استخدام در ادارات و زندگی

 کارمندی پرهیز داشتم ولی مشکلات خانوادگی و بیماری مادرم

 و مسائل دیگر سبب شد که من در سن ۱۸ سالگی در وزارت

پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت.

 در همین زمینه شعری هم دارم و با عنوان عمر ویران».


او از دوران نوجوانی به شعر علاقمند شد و ازهمان سالها شعر

 سرودن را آغاز کرد بطوری که  دراولین سالهای دوران دانشجویی

 

دفتری از غزل و مثنوی داشت و از 1330 به بعد آثارش را انتشار

داد و علاقمندان بسیاری پیدا کرد.

مادرش اعظم السطنه ملقب به خورشید به شعر و ادبیات علاقه مند

بوده و گاهی شعر می گفته، و پدرمادرش، میرزا جواد خان مؤتمن

الممالک نیز شعر میگفته و"نجم "تخلص می کرده و دیوان شعری

دارد که چاپ نشده است.

فریدون مشیری در سال ۱۳۳۳ ازدواج کرد. همسر او اقبال اخوان

 دانشجوی رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.

او هم پس از ازدواج، تحصیل را ادامه نداد و به کار مشغول شد.

 فرزندان فریدون مشیری، بهار (متولد ۱۳۳۴) و بابک (متولد

۱۳۳۸) هر دو در رشته معماری در دانشکده هنرهای زیبای

 دانشگاه تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران تحصیل

 کردند



نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:26 AM | نظرات (0)

قیصر امین پور

 

قیصر امین پور شاعری که بر خلاف نام کوچکش بسیار بزرگ بوده

 

دردوم اردیبهشت 1338 دردزفول متولد گردید وی در1376 موفق

 

به اخذ مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی ازدانشگاه تهران شد .

 

وی فعالیت هنری خود را از سال 1358 آغاز نمود و همچنین درسال

 

 1367 سردبیر مجله ی سروش نوجوان شد در حالی که درهمین سال

 

در دانشگاه الزهرا (س) و تهران تدریس می کرد .

 

او نخستین شعرش را در سال 1363 به نام ((تنفس صبح))سرود و در

 

همین سال دومین مجموعه ی شعرش را به نام ((درکوچه ی آفتاب))

 

را انتشار داد ، اشعار ((فضلی با مردان خدا)) را در سال 57 تا 63

 

سرود او همچنین در سال 1365 ((منظومه ی ظهر روز دهم)) را

 

که مربوط به حماسه ی عاشورابوده نیز انتشار داد اما یک اثر ازوی

 

به نام ((آینه ی ناگهان)) تحولی شگرف را نشان می دهد که نشانگر

 

این است که او به بلوغ شعری رسیده است واین شعر او را در بین

 

شعرای دیگر تثبیت کرد ، در اواسط دهه ی 70 دومین دفتر ازاشعار

 

امین پور به نام ((آینه ی ناگهان 2)) را منتشر شد ،او درسال81

 

یکی دیگراز اشعارش را با نام ((گل هاهمه آفتابگردانند)) را سرود .

 

آخرین اثر وی کتابی است به نام ((دستور زبان عشق)) .

 

سر انجام وی درهشتم آبان سال 1386 جان به جان آفرین تسلیم کرد

 

و جامعه ی ادبی را غرق درغم از دست دادن خود نمود .  

 

 

 

   روحش شاد یادش گرامی

 



نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:24 AM | نظرات (0)

احمد شاملو

 

 

احمد شاملو در سال 1304 در تهران متولد شد . تحصیلات کلاسیک

 نامرتبی داشت ؛ زیرا پدرش که افسر ارتش بود اغلب از این شهر به

 آن شهر اعزام می شد و خانواده هزگز نتوانست برای مدتی طولانی

 جایی ماندگار شود .


در سال 1322 به سبب فعالیت های سیاسی به زندانهای متفقین کشیده

 شد ، و این در حقیقت تیر خلاصی بود بر شقیقه همان تحصیلات نا

مرتب .


به سال 1325 برای بار نخست ، در سال 1336 برای بار دوم ، و

 در سال 1343 برای سومین بار ازدواج کرد . از ازدواج اول خود

 چهار فرزند دارد ، سه پسر و یک دختر .


احمد شاملو در سوم مرداد ماه سال 1379 چشم از جهان فروبست .


اولین اثری که از شاملو منتشر شد ، مجموعه کوچکی از شعر و مقاله

 بود که در سال 1326 به چاپ رسید . پس از آن آثار بسیاری از این

 شاعر، نویسنده ، مترجم و محقق به چاپ رسیده است :


مجموعه شعر :


قطعنامه ، آهنگها و احساس ، هوای تازه ، باغ آینه ، آیدا و آینه ،

لحظه ها و همیشه ، آیدا : درخت و خنجر و خاطره ، ققنوس در

باران ، مرثیه های خاک ، شکفتن در مه ، ابراهیم در آتش ، دشنه

 در دیس ، ترانه های کوچک غربت ، ناباورانه ، آه ! مدایح بی

حوصله و



نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:22 AM | نظرات (0)

خاقانی

افضل الدین بدیل بن علی نجار، خاقانی شروانی به سال 520 هجری

 

قمری در شروان زاده شد . مادرش کنیزی مسیحی بودکه به اسلام

 

گرویده بود و پدرش علی نجار که خاقانی در اشعارخود از وی

 

بسیار یاد کرده است . یکی از القاب او حقایقی است که در آغاز

 

شاعری به کار می برده ولی بعدها پس از این که استادش ابوالعلای

 

گنجوی او را به خاقان اکبر منوچهر شروانشاه معرفی کرد ، خاقانی

 

لقب گرفت . معاصران خاقانی از وی با عنوان افضل نیز یاد کرده اند .

 

عموی خاقانی مردی فیلسوف ، فاضل و دانشمند بود و خاقانی تا 25

 

سالگی که کافی الدین عمر درگذشت ، از محضرش استفاده ی فراوان

 

برد و زبان عربی و حدیث و قرآن و علوم ادبی و انواع علوم رایج

 

را آموخت . خاقانی از نعمت های زندگی بهره ی چندانی نداشت ،

 

چرا که از یک خانواده ی معمولی بود ، ولی توجه و محبت عمو او

 

را به درجات بالا رساند . استاد ، شاگرد را بسیار گرامی می داشت

 

، تا ان جا که حتی دخترش را به عقد خاقانی درآورد . خاقانی نزد

 

ابوالعلا فنون شاعری را آموخت . مادر خاقانی برای فرزند ، اصول

 

و مفاهیم و دقایق آیین مسیحیت را توضیح می داد و در ضمن زادگاه

 

شاعر، یعنی اذربایجان ، محل آمیختگیِ وسیع دو دین اسلام و مسیحیت

 

بوده است .

 

پس از آن که ابوالعلا شاگرد را به دربار شروانشاه معرفی کرد ، خاقانی

 

از پاداش و بخشندگی های پادشاه برخوردار شد .بعدها که شاعر برای

 

دیدار استادان خود به خراسان و عراق قصد سفر کرد ، شروانشاه

 

اجازه ی عزیمت به شاعر را نداد . بعد از یک تلاش نافرجام برای

 

رفتن به عراق به خاطر بیماری و حمله ی غزان به خراسان و

 

اقامت اجباری در شروان ، برای حج اجازه یافت و راهی سفر حج

 

شد . در این سفر با چندی از بزرگان ملاقات کرد  در همین ایام بود

 

که خاقانی تحفة العراقین را سرود ، در این سفر بود که ویرانه های

 

ایوان مداین را در عراق دید و تحت تا ثیر مشاهده ی این ویرانه ،

 

قصیده ی معروف ایوان مداین را سرود .

 

بعد از ورود ب هاصفهان ، قصیده ای در ستایش اصفهان گفت تا

 

کدورت مردم آن دیار را از خود از بین  ببرد . پس از ان که به

 

شروان بازگشت ، بر اثر سخن چینی حسودان یا شاید هم به علتی

 

دیگر، مورد بی مهری شروانشاه قرار گرفت و به زندان افتاد .

 

بعد از یک سال به یاری عزالدوله از حبس رها شد . قصیده ی

 

معروف و زیبای ترسائیه حاصل روزهای زندان است . خاقانی

 

این قصیده را برای یک شاهزاده ی بیزانسی که مهمان شروانشاه

 

بوده ، سروده و از او درخواست شفاعت نزد پادشاه را می کند .

 

بعد از مدتی در سال 569  ، برای بار دوم به حج رفت . در سال

 

571 هجری قمری ، پسرش رشیدالدین را که 20  سال بیشتر

 

نداشت از دست داد . بعد از مرگ فرزند ، همسرش را نیز از

 

 دست داد .

 

خاقانی با دلی پر از درد و اندوه پس از سال ها شاعری در سال

 

595 ، در تبریز دیده از جهان فرو بست و در مقبرة الشعرا در

 

محله سرخاب تبریز مدفون گردید .



نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:21 AM | نظرات (0)

خیام نیشابوری



غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439

هجری (1048میلادی) درشهرنیشابورو درزمانی به دنیا آمد که

ترکان سلجوقی بر خراسان ،ناحیه ای وسیع در شرق ایران ،

تسلط داشتند. وی در زادگاه  خویش به آموختن علم پرداخت و

نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق

نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند

بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در

سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و

درآنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی

القضات سمرقند اثربرجسته  خودرادر جبرتألیف کرد .

خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید

و با حمایت ملک شاه سلجوقی ووزیرش نظام الملک،به همراه

جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد

خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام

تحقیقات نجومی پرداخت . حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج

در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه

سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً

برابر با 365 روز و 5 ساعت و و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه

دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و

ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند

که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار

سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و

آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک

روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر

ده هزار سال سه روز اشتباه دارد . بعد از کشته شدن نظام الملک

و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت

اختلاف افتاد. به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر،

مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به

فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و

رصدخانه ، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان

ترک کند.وی باقی عمر خویش رادرشهرهای مهم خراسان به ویژه

نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه)

بود ، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی

دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند .

بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این

شهر جامه عمل به خود گرفت. دستاوردهای علمی خیام برای

جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است.

وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی

معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با

استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی

توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند. وی برای

معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه

حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها

ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای

اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را

بررسی کند . اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن

اعداد  منفی در آن زمان ، خیام به جوابهای منفی معادله توجه

نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای

معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل

از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در

تاریخ جبر بلکه علوم دست  یابد و راه حلی را که دکارت بعدها

(به صورت کاملتر) بیان کرد ، پیش نهد.

خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی

پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت

حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ

کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم ناپذیر نیست و از نظر

ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقسیم

کرد. همچنین خیام ضمن  جستجوی راهی برای اثبات

"اصل توازی" (اصل پنجم مقاله اول اصول اقلیدس) در کتاب

شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (شرح اصول مشکل

آفرین کتاب اقلیدس)، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد .

در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد که

کاملا مطابق گزاره هایی بود که چند قرن بعد توسط والیس و

ساکری ریاضیدانان اروپایی بیان شد و راه را برای ظهور

هندسه های نااقلیدسی در قرن نوزدهم هموار کرد . بسیاری

را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث

حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و

معتقدند ، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید .

البته گفته می شود بیشتر از این دستور نیوتن و قانون  تشکیل

ضریب بسط دو جمله ای را چه جمشید کاشانی و چه نصیر

الدین توسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از

عددها آورده اند.

استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از

دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های

کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی

، نظریه موسیقی وغیره نیز بر جای مانده است.اخیراً نیزتحقیقاتی

در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که

ارتباط او راباساخت گنبدشمالی مسجدجامع اصفهان تأئید می کند.

تاریخ نگاران و دانشمندان هم عصرخیام وکسانی که پس ازاو آمدند

جملگی بر استادی وی درفلسفه اذعان داشته اند،تا آنجاکه گاه وی

را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود

خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین

رساله فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست.

اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر

در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به

انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در

ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته

قرار داد. رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از

شعر او موجب سوء تعبیرهای بعضاً غیر قابل قبولی از شخصیت

وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران

اندیشه خیام راشدت بخشیده است.برخی برای بیان اندیشه اوتنها

به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر

این اعتقادند که اندیشه های واقعی خیام عمیق تر از آن است که

صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد. خیام پس از عمری

پربار سرانجام در سال 517 هجری (طبق گفته اغلب منابع) در

موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین

صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.




نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:20 AM | نظرات (0)

ایرج میرزا

ایرج میرزا در خانواده ای شاعر پیشه در شهر تبریز به دنیا آمد. هنگامی که به سن

نوجوانی رسید تحت تعلیم و تربیت استاد قرار گرفت تا پارسی را بیاموزد سپس به

مدرسه دارالفنون تبریز جهت یادگیری زبان فرانسه رفته و در خارج نیز در

حوزه ای که آشتیانی ها ترتیب داده بودند منطق، معانی و بیان را آموخت و در اوایل

سن 14 سالگی، برای تحصیل علم او را نزد مرحوم میرزای عارف و نزد، مسیو

لامپر فرانسوی، فرستادند. همچنین او در این سنین شعر نیکو می سرود و امیرنظام

در زمینه شعر او را بسیار ترغیب و تشویق می کرد و خط تحریر و نستعلیق را

به خوبی فرا گرفت هنگام افتتاح مدرسه مظفری در تبریز توسط امیرنظام، سمت

معاونت آنجا را بعهده گرفت و در اواخر ولیعهدی مظفرالدین شاه در معارف و

دارالفنون به سمت جانشینی منصوب شد و مظفرالدین شاه لقب امیرالشعرایی به

وی اعطا کرد . ایرج میراز خدماتی شامل تاسیس کابینه ایالتی ، اداره موزه

و ... انجام داد و یکی از مسائل مهمی که در زندگی ایرج به پیشرفت او کمک

شایانی کرد. آشنایی او با امیرنظام گروسی بود. امیرنظام مانند پدری دلسوز و

مهربان برای ایرج بود و از هیچ گونه کمک و همراهی دریغ نداشت به او

نامه های دلگرم کننده می نوشت هدایای مختلف برای او می فرستاد و از همه

مهمتر او را با فرزند خود هم درس کرد و در محافل اهل فضل و کمال او را

معرفی کرده و خلاصه تا آخر عمر یاری غمخار و رفیقی شفیق برای ایرج بود.

اشعار ایرج در ابتدا جز تعدادی قصید مدیحه ساریی نبود و خود این چنین

نمی پسندیده و اشعار خوب و کامل او در نیمه دوم عمر او سرود شده، آن موقع

که در دستگاه دولتی مشغول کار بود، بیشتر اشعار انتقادی و اجتماعی می سرود.

ایرج در سفرهایی که همراه امین الدوله به اروپا داشت و آشنایی او با زبان فرانسه

به او کمک فراوانی کرد تا وی را مردی آزاد فکر و متجدد و ترقی خواه بار آورد

، در نتیجه او در ابزار عقاید خود بسیار شجاعانه و بی باکانه سخن می گفت

اشعارش دارای روانی و سادگی خاصی بود تا همگان گفته هایش را دریابند. به

رسم و رسومات خرافی و نقص های اجتماعی. تعارفات بیهوده خرده می گرفت

و از آنها به دور بود . آموزگاری دلسوز ،  توانا و اندیشمند بود نه برای پاداش

گرفتن و نه برای مقام گرفتن و ستایش شدن شعر می سرود و از طریق زحمت و

تلاش مجدانه به جایی رسیده بود. به تعلیم و تربیت کودکان بسیار اهمیت می داد و

در این حین علاقه وافری به زنده کردن ادبیان غنی فارسی داشت از جمله کارهای

او که برای کودکان و نوجوانان سروده است می توان به: شوق درس خواندن، مهر

مادر، کلاغ و روباه، پسر بی هنر و ... اشاره کرد . یکی از پسران ایرج به نام

جعفر قلی میرزا در زمان حیات پدر به دلیل نامعلومی خودکشی کرد و پدر حساس

خود را داغدار و ماتم زده ساخت . ایرج یک پسر دیگر به نام خسرو و یک دختر

دیگر به نام ربابه نیز از خود به جای گذاشت . وفات ایرج ناگهانی و بسیار تاثر

انگیز در روز دوشنبه 27 شعبان سال 1344 هجری قمری که مطابق با یکی از

آخرین روزهای ماه اسفند سال 1304 هجری شمسی بود اتفاق افتاد و علت آن

را سکته قلبی نگاشته اند .

 

دیوان اشعار

 

 

بر سر در کاروان سرایی

تصویر زنی به گچ کشیدند

ارباب عمایم این خبر را  

از مخبر صادقی شنیدند

گفتند که واشریعتا ، خــلق

روی زن بی نقاب دیدند

آسیمه سر از درون مسجد

تا سر در آن سرا دویدند

ایمان و امان به سرعت برق

می رفت که مؤمنین رسیدند

این آب آورد ، آن یکی خاک

یک پیچه ز گل بر او بریدند

ناموس به باد رفته ای را

با یک دو سه مشت گل خریدند

چون شرع نبی از این خطر جست  

رفتند و به خانه آرمیدند  

غفلت شده ای بود ، خلق وحشی

چون شیر درنده می جهیدند

بی پیچه زن گشاده رو را

پاچین عفاف می دریدند

لب های قشنگ خوشگلش را

مانند نبات می مکیدند

بالجمله تمام مردم شهر

در بحر گناه می تپیدند

درهای بهشت بسته می شد

مردم همه می جهنمیدند

می گشت قیامت آشکارا

یک باره به صور می دمیدند

طیر از و کرات ووحش از جحر

انجم ز سپهر می رمیدند

 



نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آبان 1388  ساعت 9:18 AM | نظرات (0)

رابیندرانات تاگور
شاعر بنگالی،در مه سال 1861م . در كلكته به دنیا آمد.به خاطر اشعارش در سال 1913 برنده جایزه نوبل شد.بیشترین تاثیر را در معرفی فرهنگ و شعر هند به غرب داشت.
او پسر مهاراجه تاگور است. در سال1890 مجموعه اشعار اجتماعی و سیاسی او منتشر شد.در سال 1891 برای اداره املاك پدر به صیداپور رفت و در كنار روستاییان با فقر زندگی كرد. نوشته های بعدی تاگور همه از این دوران تاثیر گرفته اند.در سال1912 مجموعه داستانهای خود را منتشر كرد.
آثار مهم او عبارتند از :قایق طلایی ،محصول دیر، رویاها و پیشكش.
در فاصله سالهای 1902 تا 1907 همسر و پسر و دخترش را از دست داد.
تاگور كسی است كه به گاندی لقب مهاتما (روح بزرگ) را داده است.او اغلب اوقات برای سخنرانی به كشورهای آمریكا،چین،ژاپن ،مالزی و اندونزی می رفت.كارهایش را غالباً خود به انگلیسی ترجمه میكرد.داستانهای او به اندازه شعرهایش مشهور نیستند.همچنین استعداد زیادی در سرودن تصنیف داشت و صدها شعر را به صورت موسیقی تنظیم كرد.
تاگور در سال 1941 میلادی درگذشت.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 مهر 1388  ساعت 11:39 AM | نظرات (1)

سهراب سپهري

سهراب سپهري  شاعر و نقاش مشهور معاصر در سال 1307 در کاشان ولادت يافت . اورا بايد از نخستين کساني دانست که راه نيما يوشيج را شناخت و به پيروي از او پرداخت . نخستين مجموعه شعر نيمايي سپهري به نام مرگ رنگ در سال 1330 منتشر شد و او با مجموعه شعرهاي زندگي خواب ها و آوار آفتاب و شرق اندوه و حجم سبز شهرت يافت . زبان شعري سهراب در برخي اشعار او ساده و بي آلايش و در برخي ديگر آميخته با مضامين و مفاهيم عرفاني و فلسفي و همراه با نمادهايي است که محصول سفرها و آشنايي او با آيين هاي بودايي – برهمايي – انديشه هاي کريشنامورتی – عارف معروف معاصر هندي – و نيز انديشه عرفاي بزرگ ايراني و اسلامي است . جز اين ، سهراب سپهري با ادبيات اروپايي نيز آشنايي داشت و ترجمه هايي چند نيز از او باقي مانده است .  زندگي سپهري پس از 52 سال در ارديبهشت 1359 با بيماري سرطان به پایان رسيد . آخرين مجموعه اشعار سپهری (ما هيچ ، ما نگاه) همراه با ديگر اشعارش ، در مجموعه اي به نام ( هشت کتاب ) در خرداد 1356 منتشر شد .



نوشته شده در تاريخ شنبه 25 مهر 1388  ساعت 2:42 PM | نظرات (0)

محمد رضا رحماني

يکي از موفق ترين و برجسته ترين قصيده سرای معاصر محمد رضا رحماني مشهور به مهر داد اوستا ست . اوستا در سال 1308 شمسي در بروجرد متولد شد و در سال 1370 بر اثر سکته قلبي در گذشت ، او شاعري آشنا به ادبيات کهن ايران و ادبيات جهان بود . از او مي توان به دو اثر تيرانا و پاليزبان اشاره کرد . پس از پيروزي انقلاب اسلامي بخش عمده ي سروده هاي اوستا به ترسيم و توصيف لحظه هاي شکوهمند مجاهدت ها و ايثارگري هاي مردمي و حماسه ي هشت سال دفاع مقدس اختصاص يافت . سبک شعري اوستا  منتسب به سبک خراسانی است و منتقدان او را از پیشاهنگان سبک خراسانی نو می دانند.جز قصیده که شهرت عمده ي اوستا بدان است ، اشعار فراوان در قالب هاي گوناگون از او در دست است که گواه عاطفه ي پويا و ذوق بارور اوست .



نوشته شده در تاريخ شنبه 25 مهر 1388  ساعت 2:42 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :3   1   2   3