
امام رضا (علیه السلام) به صور گوناگونى براى روبرو شدن با توطئه هاى مأمون اتخاذ موضع كرد كه مأمون آنها را قبلا به حساب نیاورده بود.
نخستین موضع گیرى:
امام تا وقتى كه در مدینه بود از پذیرفتن پیشنهاد مأمون خوددارى كرد و آنقدر سرسختى نشان داد تا بر همگان معلوم بدارد كه مأمون به هیچ قیمتى از او دست بردار نمى باشد. حتى برخى از متون تاریخى به این نكته اشاره كرده اند كه دعوت امام از مدینه به مرو با اختیار خود او صورت نگرفت و اجبار محض بود.
اتخاذ چنین موضع سرسختانه اى براى آن بود كه مأمون بداند كه امام دستخوش نیرنگ وى قرار نمى گیرد و به خوبى به توطئه ها و هدفهاى پنهانیش آگاهى دارد.. تازه با این شیوه امام توانسته بود شك مردم را نیز پیرامون آن رویداد برانگیزد.
موضع گیرى دوم:
به رغم آنكه مأمون از امام خواسته بود كه از خانواده اش هر كه را كه مى خواهد همراه خویش به مرو بیاورد، ولى امام با خود هیچكس حتى فرزندش جواد (علیه السلام) را هم نیاورد. در حالى كه آن یك سفر كوتاه نبود، سفر ماموریتى بس بزرگ و طولانى بود كه باید امام طبق گفته مأمون رهبرى امت اسلامى را به دست بگیرد. امام حتى مى دانست كه از آن سفر برایش بازگشتى وجود ندارد.
موضع گیرى سوم:
قضایاى اعجاب انگیزى از رفتار امام در طول مسافرتش به سوى مرو، رخ داد كه (رجاء بن ابى ضحاك ) (1) شاهد همه آن قضایا بود. این مرد چنان به وصف آنها پرداخته بود كه سرانجام مأمون مجبور گشت به بهانه آنكه باید فضایل امام را خود بازگو كند، زبان رجاء را ببندد(2). اما هرگز كسى نشنید كه مأمون ولو یك بار قضایاى راه مرو را بازگو كند. رجاء نیز در این باره هرگز سخنى نگفت مگر پس از زمانى كه احساس خطر براى مأمون بكلى برطرف شده بود.
امام حتى از اینكه كوچكترین سپاسگذارى از مأمون كند خوددارى كرد، و این خود موضع سرسختانه و قاطعى بود كه مى خواست ماهیت بیعت را در ذهن مردم خوب جاى دهد و در ضمن موقعیت خویش را نسبت به زمامدارى در همان مجلس حساس بفهماند.