منوي اصلي
وصيت شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
نويسندگان
آمار وبلاگ
  • بازديد امروز :
  • بازديد ديروز :
  • بازديد اين ماه :
  • بازديد ماه قبل :
  • کل بازديدها : 7640
  • آخرين بازديد :
  • آخرين به روز رساني : جمعه 18 اسفند 1396 
  • تعداد نويسندگان :
  • تعداد کل مطالب : 28

 

 

نهضت احیاى نماز جمعه
 

نویسنده : سید جواد ورعی



 
نماز جمعه از مهمترین فرایض دینى مسلمانان است . فریضه اى که داراى ابعادگوناگون و آثار و برکات فراوانى است . عبادتى جمعى که عبادت و معنویت بااجتماع و سیاست در هم آمیخته است . اساساً در مکتب اسلام دنیا و آخرت،عبادت و سیاست، فرد و اجتماع با یکدیگر عجین است . نمازهاى جماعت،جمعه و عید و حج همگى نمایانگر این پیوستگى است . در این میان نماز جمعهاجتماع هفتگى مسلمانان به منظور انجام یک عبادت جمعى، همچنین وحدت وهمدلى و همدردى با یکدیگر، آشنایى با معارف دین و اطلاع از وضعیت اجتماعى و سیاسى عصر خویش است . برگزارى نماز جمعه در نخستین روزهاى حضور پیامبر خدا(ص) در مدینه نشان از جایگاه مهم این فریضهءعبادى ـ سیاسى است . تأکید فراوانى که در سخنان پیشوایان دینى، بر اقامه نمازجمعه و حضور مردم در این برنامهء هفتگى و تبیین احکام و شرایط آن به چشممى خورد و نیز سرزنش و توبیخ تارکین آن نشان دیگرى از اهمیت این عبادت است . نماز جمعه همواره در مدینه بوسیله پیامبر اقامه مى شد، پس از رحلت آن حضرت هم خلفا در مرکز خلافت و امرایشان نیز در شهرهاى دیگر آن را اقامه مى کردند. از دیدگاه بسیارى از فقها نماز جمعه از شئون حکومت بوده و حکومت موظف به اقامهء آن است، خطیب جمعه از سوى حاکم مسلمین نصب مى شود و بدون اذن و نصب او اقامهء این فریضه مشروع نیست . گرچه مقصودبعضى از آنان از حاکم مسلمین امام معصوم است و مقصود بعضى دیگر اعم ازامام معصوم یا منصوب خاص و عام وى است و در یک کلمه شأن حاکم به حق اسلامى است . مع الاسف در طول تاریخ حاکمان غاصب خلافت، متصدى اقامهءاین فریضه نیز شدند، یا خود شخصاً آن را اقامه کردند یا افراد فاسق و نالایق را به اقامه آن مأمور کردند، عدم تقید پیشوایان معصوم به شرکت در نماز جمعه نیزمى تواند از همین زاویه ارزیابى شود، گرچه گاهى هم به خاطر تقیّه شرکت مى کردند. شهید ثانى از شیخ عماد الدین طبرسى نقل مى کند که «تحقیقاً امامیه بیش ازاهل سنت قائل به وجوب نماز جمعه است ولى شیعه را متهم به ترک نماز جمعه مى کنند، چرا که آنان اقتدا به فاسق و مرتکب کبیره و مخالف در عقیدهء صحیح راجایز نمى دانند.» این نکته را فقهاى دیگر نیز مطرح کرده اند (شواهدى در مقالات همین مجموعه ملاحظه مى کنید) برگزارى صحیح نماز جمعه، نماز عید و حج از آرزوهاى دیرینهء فقهاى امامیه بوده است . وحید بهبهانى در عصرى مى زیست که شیعیان در برگزارى شعائر مذهبى شان آزاد بودند و حکومت وقت مزاحمتى براى آنان ایجادنمى کرد. وحید ضمن ابراز خرسندى از شرایط عصر خویش، از اینکه شیعه بتواند نماز جمعه را اقامه کند از «محالات » مى شمارد.
مرورى بر تاریخ اسلام نشان مى دهد که انزواى شیعیان در اکثر نقاط جهان اسلام و غم جانکاه فقهاى شیعه از معطّل ماندن احکام و شعائر مذهبى ازمهمترین دلائل ترک نماز جمعه بوده است، لذا هر گاه فضایى مناسب مى یافتند،به اقامه آن اقدام مى کردند. در عصر صفویه که مکتب تشیع رسمیّت یافت وپاره اى از معارف این مکتب احیاء شد، نماز جمعه نیز اقامه گردید. دهها رسالهءعلمى در تبیین احکام و شرایط نماز جمعه مربوط به این عصر است، چه اینکه برگزارى دهها نماز جمعه در شهرهاى مختلف ایران نیز مربوط به این دوره است . این روند هر چند در عصر قاجار روبه ضعف نهاد، اما در بسیارى از شهرهانماز جمعه همچنان برپا مى شد، با این حال حتى در این دوره ها سیاستگزارى حاکمان وقت در قبض و بسط این فریضه دخالت داشت، خطباى جمعه گاهى درمضیقه و تنگنا بسر برده و گاهى هم از آزادى بیشترى برخوردار بودند. ظهور انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى (قدس سره) نقطهء عطفى در تاریخ حیات شیعه بشمار مى رود. تنها یکى از دستاوردهاى نظام جمهورى اسلامى، احیاى فریضهء نماز جمعه است . اقامهء این فریضه در ماههاى نخست پس از پیروزى و پیش از استقرار نهادهاى رسمى نظام، هم حکایت از جایگاه رفیع آن دارد و هم نقش مؤثر آن را در هدایت جامعه و مقابله با انحرافات و توطئه هاى رنگارنگ احزاب و گروهها نمایان مى سازد. آنان که از ابتداى انقلاب با این کانون وحدت و همبستگى آشنایند، به خوبى از نقش آفرینى این پایگاه مذهبى و سیاسى در تحولات جامعه آگاهند. نمازهاى جمعه کانون اجتماع انسانهاى مخلص و انقلابى و هدایت آنان در جهت مقابله باانحرافات فکرى و سیاسى جریانات منحرف داخلى و جایگاه ایستادگى ومقاومت و بسیج نیروهاى جان بر کف در مصاف با دشمنان خارجى و دفاع ازسرزمین مقدس اسلامى بود. شهادت تنى چند از ائمه جمعه و ظهور واژهء «شهداى محراب » در فرهنگ انقلاب، همچنین انفجارهاى متعدد در جمع نمازگزاران جمعه، تبلیغات وسیع برعلیه نمازها و امامان جمعه گواه دیگرى بر تأثیرگذارى این آموزهء دینى درپیراستن حرکت انقلابى ملت از انحرافات و کژرویهاست . پرواز هواپیماهاى جنگى دشمن بعثى کافر در طول دفاع مقدس بر فراز نمازهاى جمعه، پرتاب موشک به جمع نمازگزارانِ برخى از شهرهاى مرزى به منظور تعطیل کردن اجتماع معنوى و سیاسى مردم و شکستن این پایگاه مقاومت و خارج کردن مردم از صحنه، همه و همه شواهد گویایى بر نقش حیاتى نماز جمعه در تداوم انقلاب اسلامى اند. فریضه اى با این جایگاه و اهمیت در فرهنگ اسلامى و میراث مکتوب فقیهان شیعه و تأثیر گذار در تحکیم پایه هاى نظام سیاسى مبتنى بر مکتب اهل بیت، درخور توجه و عنایت مضاعفى است . بحث نماز جمعه گرچه در ادوار مختلف فقهى مورد توجه فقهاى ما بوده، اما در شرایط جدید نیازمند نگاه دوبارهء اساتید ومحققان عرصه فقه و فقاهت است . بى شک «نگاه حکومتى » به این فریضه عبادى ـ سیاسى افقهاى جدیدى راخواهد گشود و ابهاماتى را برطرف خواهد کرد و این فریضهء مهم را در جایگاه واقعى خود خواهد نشاند. نظام جمهورى اسلامى که خونبهاى شهیدان این مرزوبوم است، حق عظیمى بر همگان، بالاخص حوزه هاى علمیه دارد.
خروج از انزواى دیرینهء تاریخى به برکت انقلاب اسلامى و حاکمیت احکام اسلام و احیاى مکتب اهل بیت (ع) در جهان معاصر، نعمتى است که سلف صالح ما آرزوى آن را داشتند. برخلف صالح است که این نعمت الهى را قدر دانسته و ازدستاوردهاى آن حراست نمایند و نماز جمعه یکى از مهمترین دستاوردهاى آن است . احیاى این فریضه در عرصهء علمى و نظرى و اقامهء هر چه با شکوهتر آن درعرصهء عملى، گذشته از آنکه موجب بارورى فقه شیعه خواهد شد، نظام اسلامى را نیز از خطرات محافظت خواهد کرد. بى شک نگاهبانى از این «کانون وحدت و یکدلى » به دو عامل مهم بستگى دارد، از یک سو به عملکرد حکومت که مسؤول اقامهء آن است و از سوى دیگر به رفتار حوزه هاى علمى که رسالت گشودن افقهاى جدید در این زمینه را برعهده دارند. اگر این دو تلاش مبارک با یکدیگر همراه شود، مردم با شوروشعوربیشترى در آن شرکت جسته و بر استحکام این پایگاه افزوده خواهد شد. فصلنامهء حکومت اسلامى در آستانه بیست و پنجمین سالگرد برگزارى نخستین نماز جمعه در جمهورى اسلامى به سهم خویش در این جهت تلاش ناچیزى انجام داده که به محضر ارباب علم و معرفت تقدیم مى دارد. تنگناها و مشکلات فراروى موجب شد که نتوانیم مجموعه اى کامل و جامع بر محور نماز جمعه سامان دهیم، در عین حال تلاش کردیم زوایاى مختلف آن رااز زبان و قلم فقیهان، فرزانگان و اندیشمندان مطرح نماییم تا قدمى در راه احیاىاین فریضه باشد. امید آنکه در درگاه حق تعالى مقبول افتد.
منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32



منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/632395/ )

 


 

مباحث مرتبط با حکومت ر، که دردروس فقها و">

 

حکم نماز جمعه در عصر غیبت(1)





 

«تقریرى از درس خارج فقه حضرت آیت الله تبریزى»

فصلنامهء «حکومت اسلامى» به منظور نشان دادن فضاى علمى و تخصصى درسهاى خارج حوزه، تلاش نموده تا در هر شمارهء خود، یکى از مباحث مرتبط با حکومت ر، که دردروس فقها و بزرگان حوزه مطرح مى شود، تنظیم و به محضر ارباب علم و دانش عرضه نماید. در شماره هاى پیشین مبحث «حق و تکلیف» و «نقض حکم حاکم» را از دو تن ازشخصیهاى برجستهء علمى حوزهء علمیهء قم منتشر کردیم، اکنون به تناسب موضوع ویژه نامه،مبحث «حکم نماز جمعه در عصر غیبت» از سلسله درسهاى خارج فقه فقیه برجستهء حوزه،حضرت آیت الله حاج شیخ جواد تبریزى را برگزیده، تقریرى از آن را ارائه مى کنیم .
موشکافیهاى دقیق علمى و تأمل در آیات قرآن و روایات معصومین (ع) و دقت ووسواس در استنباط حکم شرعى، که از اختصاصات دروس تخصصى حوزه مى باشد، کاملاًدر این مبحث نمایان است . گفتنى است نقص و خلل احتمالى موجود در این مبحث، مربوطبه تقریر است.

«حکومت اسلامى»

وجوب نماز جمعه در زمان نبى گرامى (ص) و امامان معصوم (ع) و بسط ید آنان از ضروریات فقه است . بر اساس فحصى که کرده ایم، در این مسأله چند نظریه وجود دارد:
نظریهء نخست: مشروعیت و وجوب نماز جمعه مشروط به وجود امام معصوم (ع) یاوجود شخصى است که از سوى معصوم نصب شده باشد و مقصود از نصب، نصبِ خاص است؛ اعم ازاینکه فقط براى امامت جمعه یا براى افتا و نماز جمعه یا براى قضاوت و نماز جمعه تعیین شده باشد. مقتضاى کلمات گروهى از فقها و اصحاب ما این نظریه است و نتیجهء آن این است که درزمان غیبت، نماز جمعه مشروعیت و وجوب ندارد و نمى تواندجایگزین نماز ظهر شود و باید نماز ظهر اقامه شود.
نظریه دوم: بر خلاف نظریه نخست است و گفته اند که قائل هم دارد، ولى ممکن است فقط در حدّ احتمال باشد و آن این است که در حکم نماز فرقى بین زمان حضور و غیبت نیست؛ همانطورکه در زمان حضور و بسط ید امام (ع)، نماز جمعه، در روز جمعه واجب تعیینى است، در عصر غیبت هم همینطور است، حضورامام معصوم یا منصوب خاص او لازم نیست . پس اگر شرایط نمازجمعه در زمان غیبت فراهم شد، مثل زمان حضور واجب است .صاحب جواهر این احتمال را به فردى از معاصران خود نسبت داده به طورى که حتى اگر فقها از سوى امام در زمان غیبت به طورعام نصب نشده باشند، مردم باید نماز جمعه را اقامه کنند.
به فرمودهء صاحب جواهر، این شخص از اطلاق کلمات اصحاب اینگونه فهمیده است .
نظریهء سوم: وجوب تخییرى نماز جمعه است .
آنطور که ما تتّبع کردیم، بسیارى از اصحاب ماملتزم به این معنا هستند که نماز جمعه در زمان غیبت وجوب تعیینى ندارد،بلکه واجب تخییرى است؛ بدین معنا که لازم نیست مکلّفین نمازجمعه بخوانند، مى توانند نماز ظهر بخوانند، چنانکه مى توانند نماز جمعه بخوانند و مجزى از نماز ظهر هم هست .
نظریهء چهارم: فقط مشروعیت نماز جمعه است؛ بدین معناکه اگر کسى در زمان غیبت نماز جمعه خواند، بدعتى مرتکب نشده، ولى مجزى نیست و باید نماز ظهر را هم بخواند.
این نظریه قابل التزام نیست، چون در شبانه روز بر مکلف بیش از پنج نماز واجب نیست، اگر از ادلّه، مشروعیت نماز جمعه در عصر غیبت استفاده شد؛ یعنى واجب تعیینى نبوده و وجوب تخییرى دارد و بنابر وجوب تخییرى، اگر نماز جمعه بخواند قطعاًمجزى است و تکلیف از او ساقط است . مشروعیت نماز جمعه ومجزى نبودن، باتوجه به اینکه ظهر جمعه یک نماز بر مکلف واجب است، با یکدیگر قابل جمع نیست .

دلایل حکم نماز جمعه

در خصوص ادلّه ـ اعم از آیات و روایات ـ در دو جهت بحث مى شود:
الف . دلالت ادلّه است، که آیا واقعاً ادلّه بر وجوب تعیینى نمازجمعه در عصر غیبت دلالت مى کنند یا نه ؟
ب . اگر دلالت ادلّه تمام باشد، آیا قرینه اى داریم که از ظهور این ادلّه رفع ید کنیم ؟ آیا این ادلّه معارض دارند و در صورت وجودمعارض، میان آنها جمع عرفى امکان پذیر است یا نه ؟

قرآن کریم

آیهء نخست: (یا أیّها الَّذین آمنوا اذا نُودى َ للصلاةَ مِنْ یَوم ِالجُمُعةِ فَاسْعوا الى ذکر اللّه و ذروا البیعَ ذلِکُمْ خیر لکم ان کنتم تعلَمون).[1]
در تبیین آیه گفته اند:
اولاً: به جهت آمدن «ذکر اللّه» با «یوم الجمعه» در آیه، معلوم مى شود که مقصود «نماز جمعه» است؛ یعنى وقتى براى نماز جمعه ندا داده شد، بیع و شراء و معاملات و اشتغال به امور دنیوى را رها کنید و به نمازجمعه بشتابید.
ثانیاً: آیه اطلاق زمانى دارد و منحصر به عصر حضور نیست . همانطور که خطابات دیگرقرآنى، مخصوص یک زمان نیست، این خطاب هم همینطور است . تعبیر آیه «اذا نُودى»است، هر گاه چنین ندایى برخاست؛ (فاسعوا الى ذکر الله و ذروا البیع)، چه در زمان حضورو چه در زمان غیبت .
ثالثاً: «فاسعو» که صیغهء امر است، ظهور در وجوب دارد و حمل بر استحباب، محتاج قرینه است .

چند اشکال بر استدلال به آیه

اشکال 1 آیهء شریفه در قالب قضیهء شرطیه است (اذا نودى للصلاة مِنْ یوم الجمعة)یعنى هنگامى که براى نماز جمعه ندا داده شد، به سوى آن بشتابید، اما در مقام بیان شرایط آن نیست و اطلاق ندارد که بتوان به آن تمسک کرد. پس ناگزیر باید مدلول متیقن را اخذ کرد ومدلول متیقن «زمان حضور امام (ع) یا منصوب خاص» اوست .

پاسخ

این اشکال علیل و قاصر است؛ چرا که مراد از «ندا»، همان اذانِ معروف است که در هرروز و شب براى نمازهاى یومیه گفته مى شود و حاکى از دخول و رسیدن وقت نماز است .وقتى اذان مى گویند؛ یعنى وقت نماز داخل شده و براى اقامهء نماز اقدام کنید. آیهء مورد بحث،به این معناست که وقتى اذانِ دخول وقت که در روز جمعه گفته شد، به سوى نماز جمعه بشتابید؛ (فأسعوا الى ذکر اللّه) اما آیا در اذان روز جمعه، غیر از آنچه که در اذان ایام دیگرهفته معتبر است، شرط دیگرى لازم است ؟ روشن است که چنین قیدى در آیه نیست . اگرندایى به نماز در اذهان مردم سابقه نداشت، مى گفتیم که آیه در مقام بیان آن است، ولى آیه،مطلبى را که براى مردم مأنوس است، بیان کرده؛ مانند «أقیموا الصلاة» که در مقام بیان نمازنیست، بلکه در مقام بیان حکم نماز است . در خصوص نماز جمعه در روزهاى جمعه هم همان اذان متعارف در روزهاى دیگر را مى گفتند، اگر در نداى روز جمعه چیز دیگرى معتبربود، ذکر مى شد.
لذا اینکه قید مى زنیم ـ مثلاً ـ اگر مؤذنِ حاکم ستمگرى بر نماز جمعه ندا دادحضور واجب نیست، یا نماز جز پشت سر کسى که به دینش اعتماد داشته باشى (تَثِقُ بِدیِنه) نماز نیست، به خاطر وجود دلیل خاص است .
حال اگر به وسیلهء دلیل خارجى ثابت مى شد که ندا باید از جانب امام یا منصوب خاص اوباشد، از اطلاق رفع ید مى کردیم، ولى چون دلیل بر تقیید نداریم، به اطلاق تمسک مى کنیم .اگر کسى که شرایط اقامهء نماز را دارد و عارف به احکام و مسائل نماز جمعه است، بر نمازجمعه ندا داد، به مقتضاى اطلاق آیه براى اقامهء نماز جمعه به سوى آن مى شتابیم . پس به مقتضاى اطلاق آیه فرقى نمى کند که امام معصوم ندا دهد یا منصوب خاص و یا منصوب عام او و یا غیر منصوب .
در همهء صور یاد شده حضور واجب است و تنها کسانى که از حضور استثنا شده اند،حضورشان واجب نیست .
اشکال 2: مراد از «ذکر» در آیه (فاسعوا الى ذکر الله)، خطبهء نماز جمعه است و «فَاسْعَو»دلالت بر استحباب مى کند؛ زیرا ـ چنانکه در فروع نماز جمعه آمده ـ حاضر شدن در خطبهءنماز جمعه واجب نیست، بلکه اگر حاضر شد، بنابر احتیاط واجب یا بنا بر اظهر باید به خطبه ها گوش کند که در نماز جمعه شرط است . ولى حضور در خطبه واجب نیست، چون اگر رکوع امام جمعه را هم درک کند، نماز جمعه را درک کرده و کافى است .
لغت شناسان دربارهء کلمهء «فاسعو» گفته اند: اگر «سعى فیه» باشد، «سعى» به معناى زحمت کشیدن است . اگر «سعى الیه» باشد، «سعى» به معناى با سرعت رفتن و شتافتن است و اگر«سَعى لَه» باشد، «سعى» به معناى عمل کردن است؛ یعنى براى آن غرض فلان عمل راانجام داد.
در آیهء مبارکه «سعى» با «الى» متعدّى شده؛ یعنى به سرعت براى ذکر خدا بشتابید و چون منظور از ذکر خدا خطبهء نماز جمعه است و حضور در خطبه هم مستحب است، از این جهت «فاسعو» دلالت بر استحباب مى کند؛ یعنى مستحب است که براى حضور در خطبهء نمازجمعه بشتابید. پس آیه ناظر به وجوب تعیینى یا تخییرى نماز جمعه یا استحباب آن نیست ودر همهء حالاتِ یاد شده، شتاب براى حضور در خطبه مستحب است .
برداشت این معنا از آیه، قرائنى هم دارد: نخست آنکه، دستور شتافتن و تند رفتن داده شده، اگر رفتن به نماز جمعه واجب هم باشد، چرا باید تند برود و بشتابد؟
قرینهء دوم به کاربردن کلمهء «خیر» در ذیل آیه است که مى فرماید: (ذلکم خیرٌ لکم ان کنتم تَعْلَمُون) کلمهء «خیر» گاهى در برابر کلمهء «شر» استعمال مى شود؛ مثلاً گفته مى شود:«اطاعت خداوند خیر و عصیان او شرّ است .»
این معنا دلالتى بر افعل تفضیلى ندارد، چه بسا آن فعلِ خیر واجب باشد. ولى گاهى خیردر معناى افعل تفضیلى به کار مى رود. مثل اینکه گفته مى شود: «هذا خیرٌ منه»، این عبارت زمانى استعمال مى شود که عمل خیر واجب نباشد والاّ اگر واجب باشد، طرفِ دیگر شرّخواهد بود، چون عقاب دارد. در ذیل آیهء مبارکه هم مى فرماید: (و اذا رأَوا تجارةً أو لهواًانفضّوا الیها و ترکو قائما قُلْ ما عنداللّه خیر من اللّهو وَ مِنَ التجارة)، تجارت و گوش کردن به التذاذات نفسیه ـ به گونه اى که در محرمات داخل نشود ـ عیبى ندارد.

پاسخ

ما دلیلى نداریم که مراد از «ذکر» فقط خطبه باشد، خطبه انسان را به یاد خدا مى اندازد،به خصوص خطبهء نبىّ گرامى (ص)، ولى نماز هم انسان را به یاد خدا مى اندازد و اختصاص به خطبه ندارد. نماز هم ذکر است؛ (أقم الصلاة لذکرى). صاحب مدارک (قدس سره) بر این مطلب تصریح کرده که مفسران اجماع دارند مراد از «ذکر» در آیه «خطبه و نماز» است نه فقط خطبه .البته ما به اجماع یاد شده استناد نمى کنیم، بلکه معتقدیم که ذکر مطلق است و نماز را هم در برمى گیرد. در علم اصول خوانده ایم که اگر خطابى وارد شود؛ مثل «اغتسل للجمعة و الجنابة»،چنانچه دلیلى داشتیم که غسل جمعه استحبابى است، از ظهور صیغهء امر در وجوب نسبت به غسل جمعه رفع ید مى کنیم، ولى نسبت به غسل جنابت رفع ید نمى کنیم و صیغهء امر ظهور دروجوب دارد. در اصول منقّح شده که در موارد، استحباب و وجوب در مقام ثبوت طلب اعتبارى فرق نمى کند. تنها در بعضى از موارد طلب «ترخیص در ترک» وارد شده که از آن طلب به استحباب تعبیر مى شود.
در واقع طلب در چنین مواردى، موصوف به «ورود ترخیص فى ترک المتعلق» شده که طلب استحبابى نامیده مى شود، ولى در مواردى که طلب مطلق باشد و «ترخیص در ترک متعلق» وارد نشده باشد، طلب وجوبى است؛ یعنى مکلف باید آن را به جاآورد. عقل در طلب نوع اول استحباب و در نوع دوم وجوب را انتزاع و برداشت مى کند. پس اگر در خطاب یاد شده نسبت به غسل جمعه، ترک اجازه داده شده باشد، از ظهور صیغهء امر دروجوب رفع ید مى شود، ولى نسبت به غسل جنابت که ترک آن اجازه داده نشده، از ظهورصیغهء امر در وجوب، رفع ید نمى شود. در مورد بحث ما نیز چنانکه دلیلى دلالت کند که حضور در خطبه مستحب است، در مورد خطبه از ظهور صیغه امر (فاسعوا) در وجوبرفع ید مى کنیم، اما نسبت به نماز جمعه که اجازهء ترک داده نشده، ظهور صیغه امر در وجوب به قوّت خود باقى است و از آن رفع ید نمى شود.
اما اینکه «خیر» را در آیهء شریفه به معناى افعل تفضیلى دانستید، صحیح نیست، بلکه خیردر اینجا در برابر شرّ است . در مثل سخن یوسف که عرض کرد: (ربّ السجنُ أحَبّ الَى َّ ممّایدعوننى الیه) نه آن است که آنچه را که یوسف را بدان فرا مى خواندند، محبوب یوسف بوده، ولى زندان برایش محبوبتر است ! در اینجا استعمال در معناى مجرد است .
چنانکه آیهء مبارکهء (و ان تصوموا خیر لکم) نیز همینگونه است؛ یعنى چنین نیست که اگرروزه هم نگیرید، خیر است ولى روزه گرفتن بهتر است ! در هیچیک از این آیات، معناى افعل تفضیلى اراده نشده است .
در آیهء مورد بحث ما هم فرمود: (وَ اذا رأوا تجارةً أو لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما قل ما عندالله خیر من اللّهو و من التجارة...).
«تجارت» و «لهوى» که مردم را مشغول مى کرد و از نماز باز مى داشت، شرّ بود، نه اینکه آنها هم خیر بودند، ولى نماز بهتر از آنها است ! لهو یک قسمش حرام است، کسانى که واردبازار مکه مى شدند، طبل مى زدند و طبلها هم لهو بود، نه آنکه امرى مباح بود.
کسى که دیانتش ضعیف باشد، به دنبال لهو مى رود و خداوند چنین افرادى را سرزنش مى کند. چون بعضى از مردم به تجارت مشغول مى شدند و بعضى هم به ساز و دهل گوش مى کردند. تجارت و لهو شرّ بوده و در آیه سرزنش شده اند.
پس، کلمهء «خیر» هم نمى تواند قرینه اى بر معناى مورد نظر شما از آیه باشد و استحباب رااثبات کند.
اشکال 3: آیهء شریفه اطلاق ندارد، چون ذیل آیهء (و اذا رأوا تجارة...)، خطاب به پیغمبراست که اى رسول، آنها به دنبال تجارت و لهو مى روند و تو را در نماز تنها مى گذارند. روشن است که آیه مربوط به نماز پیغمبر است، در حالى که ما بحثى در وجوب حضور در نماز جمعه اى که پیامبر اقامه مى کرد و درک خطبه هاى آن حضرت نداریم . بحث ما در نماز جمعه در عصر غیبت است . اگر در زمان غیبت شخص مجتهد و عارف به احکام و ثقهء در دین نماز جمعه اقامه کند، آیا مردم باید حاضر شوند؟ این آیه حکم این صورت رابیان نمى کند.

پاسخ

این اشکال هم وارد نیست؛ چرا که آیه حکم کلّى را بیان مى کندکه ابدى است (یا أیّها الذین آمنوا...)، شبیه آیهء (السارق والسارقة فاقطعوا أیدیهما) است که حکم ابدى را بیان مى کند.حتى مثل (أقم الصلاة لدلو الشمس) هم نیست که خطاب خاص مى باشد، بلکه خطاب به عموم مؤمنان است . گرچه آیهء دوم (و اذا رأوا تجارة...) تطبیق است بر امّت پیامبر در آن زمان، که آن حضرت را رها کرده و به دنبال تجارت و لهو مى رفتند، ولى معنایش اختصاص نماز جمعه به پیامبر نیست تا بگوییم مختص به امام و منصوب خاص او است و نتوانیم به دیگرى تسرّى دهیم . آیهء دوم منافاتى با آیهء اول ندارد، آیهء اول عام است و آیه دوم وضعیت مردم در زمان پیغمبر را بازگو مى کند.
پس به نظر ما آیهء مبارکه، ظهور در وجوب نماز جمعه دارد واین ظهور اختصاص به عصر حضور امام (ع) یا منصوب خاص اوندارد، البته باید بحث کنیم که قرینه اى بر خلاف این ظهور قائم شده است یا نه ؟
اشکال 4: آیهء شریفه دلالت بر «وجوب حضور» دارد، نه «وجوب اقامه».
در این مقام دو مسأله مطرح است:
مسأله نخست اینکه: اقامهء نماز جمعه توسط مسلمانان وجوب تعیینى دارد.
مسأله دوم اینکه: اگر نماز جمعه در محلّى اقامه شد، مؤمنان لازم است که در آن نماز جمعه حاضر شوند.
فقهاى ما مفاد آیه را مسألهء دوم دانسته اند؛ یعنى اگر نماز جمعه با شرایط لازم خود برگزار شد، بر دیگران واجب است در آن حضور یابند؛ اما اینکه شرایط اقامهء نماز جمعه چیست ؟ با چه شرایطى منعقد مى شود؟ آیا اقامه نماز جمعه واجب تعیینى است یا نه ؟ آیه دلالت بر این مطلب ندارد؛ چون مفاد آیه، قضیهء شرطیه است (اذا نودى للصلاة من یوم الجمعةِ فاسعوا الى ذکر اللّه ...) ومفاد قضیه شرطیه آن است که اگر شرط محقق شود، جزا تحقق پیدا مى کند، اما حکم شرط از جملهء شرطیه استفاده نمى شود.
مسأله نخست را به وسیلهء دلایل دیگر روشن خواهیم کرد که اقامه اش در روز جمعه با شرایط آن مشروع است . اما اینکه وجوبش تعیینى است یا نه ؟ آیه دلالتى بر آن ندارد. «وجوب حضور» در نماز جمعه اى که با شرایطش اقامه شده، وجوب تعیینى نماز جمعه نیست، بلکه مقصود از اینکه «نماز جمعه وجوب تعیینى دارد یا نه ؟» این است که اقامه اش واجب تعیینى است یا نه ؟

پاسخ

اگر در آیهء شریفه مى فرمود: «اذا اُقیم صلاة الجمعة فاسعوا الى ذکر اللّه» این استدلال تمام بود، ولى تعبیر آیه (اذا نودى للصلاةمن یَوم الجمعة) است و ندا براى نماز جمعه، اقامهء نماز جمعه نیست، بلکه همان ندایى است که همه روزه براى نمازهاى دیگرمى شود؛ یعنى وقتى اذان گفته مى شود، بشتابید براى نماز و خطبه .«فاسعو» یعنى باید اقامهء نماز کنید. اقامه کردن هر شخصى، چه آنهایى که اول هستند و چه آنهایى که بعداً ملحق مى شوند. نمازجمعه توسط گروه نخست منعقد مى گردد و گروههاى بعدى هم در آن حاضر مى شوند. (فاسعوا الى ذکر اللّه)، هم دلالت مى کند بر وجوب انعقاد نماز جمعه و هم دلالت مى کند بر اینکه مردم باید ملحق شوند.
پیوستن مردم هم به وسیلهء ضمیمه شدن روایاتى است که مى گوید: درک نماز جمعه به درک رکوع امام است، پس آیه بر هر دو مطلب دلالت مى کند.

آیهء دوم: (حافظوا عَلَى الصلوات و الصلاة الوسطى)

[2]
به این آیه استدلال شده که مراد از «صلاة وسطى» در روزهاى عادى نماز ظهر و درروزهاى جمعه، نماز جمعه است . و «حافظو» خطاب به همهء مردم است که موظّف هستند ازنماز جمعه در روز جمعه حفاظت کنند.
پاسخ: به نظر ما این آیه به تنهایى دلالتى بر وجوب حفظ نماز جمعه ندارد و در روایاتى که «صلاة وسطى» را معنا کرده اند آمده است که مراد نماز ظهر است و در بعضى از روایات آمده مراد نماز عصر است که البته ا ین دسته از روایات، بنابر تقیّه است .
اما روایتى که دلالت کند مقصود از «صلاة وسطى» نماز جمعه است، جز روایت مرسلى که طبرسى در تفسیر مجمع البیان نقل کرده، روایت دیگرى نداریم . روایت را از على (ع) نقل کرده که «صلاة وسطى» در غیر جمعه ظهر است و در روز جمعه، نماز جمعه است .
اما این روایت، اولاً از نظر سند مرسله است و قابل اعتماد نیست و از نظر دلالت هم برمدعا دلالت ندارد، چون در صدد بیان این جهت نیست که در زمان غیبت مى توان نماز جمعه را اقامه کرد یا نه ؟ و کسانى که شرط اقامه نماز جمعه را حضور امام یا منصوب خاص اومى دانند، معتقدند که در عصر غیبت نمى توانیم نماز جمعه را اقامه کنیم . پس روایت در صددبیان شرایط وجوب نماز جمعه نیست .

پی نوشت ها :
 

[1] جمعه: 9
[2] بقره: 238

منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32



منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/632414/ )


 

 

 

چطور برای نماز صبح بیدار شوم
 


 





 

چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد ؟ در حالی که اینقدر کار سختی است و در اغلب اوقات قضا می شود؟ خواب دم صبح خیلی شیرین و سنگین است چطور می توان از آن دل کند و مشغول نماز شد؟
عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح و یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می بریم و ایمان کامل برای انسان مومن یک ایده آل و آرزوی نهایی است ولی باید بکوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست که ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حرکت در این مسیر و افزودن به این درجات است. گناه بودن در صورتی است که اراده خودش در این زمینه دخیل باشد.
اما برای بیدار شدن شرایط ظاهری هم کمک کار است. خواندن نماز صبح در اول وقت آن شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم . (میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129)
از دست دادن سحر خیزی معلول علت های مختلفی می باشد. مهمترین عامل آن این است که انسان به درستی نمی داند هدف زندگی چیست و دین و عبادت چه نقشی در رسیدن به این هدف دارد. کسانی که هدفمند زندگی می کنند و می دانند برای چه باید دین دار بود چه بسا انگیزه بسیار قوی ای در این زمینه دارند و این مشکل را ندارند.
زندگی از نظر اسلام که دین توحیدی است فرصت خدایی شدن انسان است و هدف زندگی هم همین است. انسان مظهر خدا است و یک عمر فرصت دارد که این مظهریت خود را بالفعل کند و هر چه بیشتر صفات خدا را در خود جای دهد و پر از خدا شود و خدایی گردد. مانند آهنی که چون در کنار آتش قرار می گیرد به رنگ آتش در می آید و صفات آتش پیدا می کند از زیبایی و قدرت و حرارت و... .
در زندگی انسان نیز فرصت های فراوانی مانند اوقات نماز و روزه و حج و خدمت به خلق خدا و مانند آن وجود دارد که همه فرصت های خدایی شدن انسان هستند. انسان خداجو تمام سعی اش این است که فرصت ها را از دست ندهد و از آن به نحو احسن برای کمال و قرب خود به خدا استفاده نماید. در این میان نماز صبح و اول وقت بسیار اهمیت دارد.
مومنین و اولیای خدا این مشکلات را ندارند دلیل آن هم روشن است. چون ایمان قوی ای دارند. باید ایمان را تقویت کنیم. با معرفت توحیدی هستی و خداوند با تسلیم. با ولایت پذیری و رابطه با اولیای خدا. از طریق رابطه با قرآن کریم. قرآن کتاب توحید است وقتی به درستی با آن رابطه نداریم و وقتی حتی آن را نمی خوانیم مشکل پیدا می کنیم. ایمانمان ضعیف می شود. هجوم فرهنگی دشمن هم که غوغا کرده.
شیطان و نفس و دشمن هم فراوان داریم. چاره ای جز خودسازی نیست. خودسازی یعنی خود را از هر چه غیر خدایی است خالی کنی و پر از خدا شوی مانند بطری ای که پر از هوا است و وقتی شما آن را از آب پر می کنید هوای آن خالی و آب جای آن را می گیرد. باید اندیشه و اخلاق و علم و عمل مان توحیدی و پر از خدا شود تا راحت شویم تا انگیزه زندگی داشته باشیم و تا با اشتیاق به سوی خدا برویم و با علاقه نماز بخوانیم.
اگر چیزی به نام خواب وجود نداشت، چه اتفاقی می افتاد!! خواب و استراحت یکی دیگر از نعمت های خداوندی است که ما از آن غافل هستم. امیدواریم خداوند توفیق شکر گذاری نعمت هایش را به ما عنایت بفرماید.
قرآن کریم در مورد شب و استراحت در آن می فرماید:
" وَ جَعَلْنَا نَوْمَکمُ‏ْ سُبَاتًا وَ جَعَلْنَا الَّیلَ لِبَاسًا؛ و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم ، و شب را پوششى (براى شما) ".1

درمان واقعی بیداری صبح برای نماز:

لطفا دقت کنید!! من از شما سوال می کنم آیا در مواقعی که قرار است صبح زود از خواب بلند شوید نیز نمی توانید از خواب بلند شوید؟ مانند مواقعی که برای رفتن به کوه و گردش با دوستان خود صبح زود برنامه ریزی نموده اید! یا مثلا امتحان دارید! آیا تاکنون فکر کرده اید چرا وقتی با دوستتان قرار دارید فوراً بیدار می شوید و چه بسا بدون کوک کردن ساعت و از مدت ها قبل از ساعت قرار خود به خود بیدار می شوید و هیچ چیزی مانع بیدار شدن شما نمی شود اما هنگامی که می خواهید نماز بخوانید و با خدا صحبت کنید و قرار ملاقات با خدا دارید اینطور نیست و هر کاری می کنید بیدار نمی شوید و اگر بیدار شدید دوباره می خوابید؟
می دانید مشکل ما چیست؟ مشکل این است که ما به قراری که با دوستمان داریم بیشتر معرفت داریم و بیشتر ایمان داریم و رابطه با دوستان را بیشتر دوست داریم تا نسبت به خداوند. مشکل در ضعف ایمان است. نمی دانیم خدا چیست و چه خاصیتی برای ما دارد. از رابطه با دوست لذت می بریم اما از رابطه با خدا لذت نمی بریم. وقتی یاد دوست را در ذهن خود کوک می کنیم بدون ساعت بیدار می شویم ولی وقتی یاد خدا را در خود کوک می کنیم نمی توانیم بیدار شویم.
این یک مشکل فنی ایمانی است. تمام کسانی که صبح بیدار می شوند و کسانی که حتی قبل از صبح بیدار می شوند و نماز شب می خوانند اینها با ساعت بیدار نمی شوند. ساعت کمک می کند ولی ساعت به انسان انگیزه نمی دهد. دستگاه انگیزشی انسان را فقط و فقط خدا تحریک می کند. تا معرفت و محبت خدا در دل انسان کوک نشود انسان نمی تواند بیدار شود. شما اگر می خواهید صبح بیدار شوید اول باید عشق خدا را در خودتان کوک کنید و بعد البته رعایت موارد زیر هم می تواند کمک کار باشد.
رعایت نکاتی که ذکر می شود بعد از کوک کردن یاد و عشق خداوند در دل می تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری کند:

نکته ی اول:

هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد، به هنگام صبح راحت تر می توانید از خواب برخیزید. از این رو فاصله ی 2 ساعت بین خوردن شام و خواب فاصله ی مناسبی است . البته بهتر است غذایی که میل می کنید، نیز غذایی سبک و کم حجم باشد .حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:
ای بنی اسرائیل! پرخوری نکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد می خوابد وهر که زیاد بخوابد، کمتر نماز می خواند وهر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می شود.2
امام صادق علیه السلام در مورد سخنانی که میان حضرت یحیی علیه السلام و ابلیس گذشت، فرمودند:
یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر می خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می بندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می بندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم. آن گاه امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: ای حفص! با خدا عهد می بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکم های خود را از طعام انباشته نکنند....3

نکته ی دوم:

بدن انسان به خصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود در کار روزانه و... ایجاد خلل می کند. شب نشینی ها و خوابیدن دیر هنگام در بیدار نشدن برای نماز و یا کسالت در آن بسیار مؤثر است. معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند، نمی توانند نماز صبح را بجا آورند. اگر هم بیدار شوند طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند .
حضرت علی علیه السلام درباره ی آیه ی " ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می گویید " پرسیدم فرمودند:
شما را از خواب آلودگی و چرتی است که نمی گذارد بدانید در رکوع و سجود و تکبیرتان چه می گویید .4
بنابر این دیر خوابیدن در شب ما را از درک لذتهای معنوی در سحر و نماز محروم می کند.

نکته ی سوم:

رعایت آداب خواب از جمله : وضو گرفتن خواندن سوره های توحید، ذکر صلوات، تسبیحات اربعه، تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها آیة الکرسی بخصوص خواندن آیه ی آخر سوره ی کهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و... از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود. البته اگر بجا آوردن همه ی آداب خواب برایتان سخت است به هر میزان که مقدورتان می باشد انجام دهید .

نکته ی چهارم:

در مواقعی که زنگ ساعت شما را بیدار نمی کند، بهتر است به یکی از نزدیکان سفارش کنید که شما را در ساعت مقرر بیدار کند. در ضمن برای ایجاد عادت می توانید مثلاً 20 دقیقه مانده به طلوع آفتاب بیدار شوید و نماز خود را بجا بیاورید و هر روز نماز خود را سعی کنید به نماز اول وقت نزدیک تر نماید.

نکته ی پنجم:

انجام هر کاری در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد، ولی با تمرین و ممارست و استقامت و پایداری آن عمل آسان خواهد شد. خیلی از جوانان تلاش کرده اند و به نتیجه نیز رسیده اند.

نکته ی ششم:

جهت پایبندی به تصمیم برای خود برنامه تنبیه بگذارید. به عنوان مثال با خود عهد ببندید که هرگاه سر ساعت مورد نظر از خواب بلند نشدید، برنامه ی مورد علاقه تان را که هر روز دنبال می کردید ترک نمایید.

نکته ی هفتم:

یکی از کارهای شیطان قبل از انجام هرعبادتی این می باشد که، آن را برای ما سخت جلوه می دهد. مانند ذره بین که اجسام کوچک را بزرگ نشان می دهد و در این صورت است که با بزرگ نشان دادن چیزی فرد در خود احساس ناتوانی می کند.

نکته ی هشتم:

نمازهای روزانه ی خود را سعی کنید در مساجد به جای آورید و از این طریق روحیه یی معنویتان را بالا ببرید. هر مقدار که ایمان تان افرایش یابد، انجام اعمال عبادی برایتان آسان تر خواهد شد.

نکته ی نهم:

همان طور که انجام عبادت ایمان را افزایش می دهد، گناه نیز ایمان فرد را سست کرده و توفیق عبادت را از فرد می گیرد. بر این اساس باید انسان از گناه خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود.
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم می فرمایند:
نیکی را نور دل و آرایه (زیبای و روشنای) رخسار و نیروی کار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در کار و زشتی چهره .5

نکته ی دهم:

در مورد آثار و پیامدهای نماز تأمل کنید، البته اگر قبل از نمازهای روزانه و شب به هنگام خواب باشد، موثر تر است. این مطلب را به عنوان اصل کلی در ذهن داشته باشید، هر مقداری آگاهی ما در مورد مسئله ای افزایش یابد احتمال انجام آن کار (در صورت مثبت بودنش) نیز افزایش می یابد. از این رو به این مطالب دقت کنید: " و کسانی که بر نمازهایشان مواظبت می کنند . آنان همان وارثانند (وارثان بهشت) ".6
امام علی -علیه السلام- می فرمایند:
هیچ کاری نزد خدای عزو جل محبوب تر از نماز نیست. پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد ؛ زیرا خدای عز و جل مردمانی را نکوهیده و فرموده است : " همانان که از نمازشان غافلند " یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی دهند.7
در اهمیت صبح همان بس که خدای عز و جل به آن قسم خورده است : " و سوگند به صبح چون آشکار شود 8 و سوگند به صبح چون بدمد 9 ".
بر این اساس می توان با برنامه ریزی صحیح از این لحظات ملکوتی بهره برد و خود را محروم نکرد و آن را مقدمه ای برای سحر خیزی قرار داد .
علامه حسن زاده ی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : کسی که سحر ندارد از خود خبر ندارد!
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند:
ای ابوذر! پروردگارت عزّ وجلّ، به وجود سه نفر، بر فرشتگانش می بالد : مردی که در جایی تنها باشد وبه وقت اذان اذان بگوید ونماز بخواند. پروردگارت به فرشتگان می فرماید: ببینید بنده من نماز می خواند وهیچ کس جز من او را نمی بیند . پس هفتاد هزار فرشته به زمین فرود آیند وپشت سر او به نماز ایستند وتا فردای آن روز برایش آمرزش می طلبند. و مردی که شب هنگام در تنهایی برخیزد و نماز گزارد و سجده کند و در حال سجده خوابش برد . پس ، خداوند متعال فرماید: به بنده من بنگرید که روحش نزد من است وبدنش در طاعت من سجده کنان.... 10
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم .11

پی‌نوشت‌ها:

1. صلوة الخاشعین، شهید دستغیب.
2. اسرار نماز، محسن قرائتی.
1 .نباء/9 و 10.
2 . میزان الحکمه/ ج 1/ ص 186 .
3 . همان/ 187.
4 . همان/ ج 7 / ص 3129.
5 . همان/ج3/114.
6 . مؤمنون / 9 و 10.
7 . میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129.
8 . مدثر / 34.
9 . تکویر / 18.
10 . میزان الحکمه / ج 2/ ص 557.
11 . همان.



منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/195679/ )


 

 

 محوریت نماز در اسلام

 

نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی




 


از مهم ترین عبادات در اسلام نماز است؛ تا جایی که در لسان روایات از آن با عنوان عمود و ستون نگه دارنده ی دین خدا یاد شده است. امام باقر علیه السلام می فرمایند: الصَّلاةُ عَمُودُ الدِّینِ مَثَلُهَا کَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ اِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَوْتادُ وَ الاَطْنابُ وَ‌ اِذا مالَ العَمُودُ وَ انْکَسَرَ لَمْ یثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ؛ (1)«نماز ستون نگه دارنده ی خیمه ی دین اسلام است؛ مانند عمود و ستون خیمه است. اگر برقرار و ثابت بنماند بقیه ی میخ ها و طناب ها هم برقرار خواهند ماند و اگر کج یا شکسته شود، هیچ میخ و طنابی برقرار نمی ماند، و در نتیجه خیمه ای برپا نخواهد ماند».
در تعبیری دیگر فرمودند: اِنَّ اوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلاةُ فَاِنْ قُبِلَت قُبِلَ مَا سِوَاهَا؛ (2) «اولین پرسش از بنده ی خدا در روز حساب، پرسش از نماز است. اگر نماز مورد قبول واقع شود، بقیه ی اعمالش مقبول خواهد بود».
از این دست بیانات حکیمانه ی اهل بیت علیهم السلام به خوبی می توان به اهمیت فوق العاده ی نماز نسبت به دیگر عبادات پی برد.
شاید یکی از وجوه اهمیت نماز در بین عبادات، بُعد تمرینی آن باشد؛ گو اینکه همه ی عبادات به نوعی دارای بُعد تمرینی اند، اما این بُعد در نماز، روشن تر و در عمل دارای تأثیر بیشتر و عمیق تری است. یکی از ابعاد تمرینی در نماز مسئله ی مراعات اوقات نماز است. یکی از بهترین طرق موفقیت در هر برنامه ی کاری، رعایت نظم و انضباط در آن برنامه است. رعایت نظم و انضباط جز با رعایت وقت و برنامه های زمانی آن برنامه میسر نمی شود. سهل انگاری و عدم اهتمام به آن، تمام برنامه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و آنها را با تعطیلی و شکست مواجه خواهد ساخت.
توجه فوق العاده به اوقات نماز و اهتمام به اقامه ی نماز در اول وقت و در وقت فضیلت، خود یک برنامه ی تمرینی قوی و تأثیرگذار برای انسان سالک الی الله است. رعایت این امر انسان سالک را منضبط و منظم بار خواهد آورد و او را نسبت به رعایت امور دیگر ترغیب خواهد کرد.
به همین دلیل امام سجاد علیه السلام از خدای متعال توفیق اهتمام به شئون نماز، از جمله اوقات نماز را درخواست کرده اند: اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَقِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ؛ «بار پروردگارا، بر محمد و اهل بیتش درود فرست، و ما را بر زمان های نمازهای پنج گانه آشنا بفرما. به ما توفیق ده تا حدود شرعی نماز را مراعات کنیم و بر واجبات آن محافظت داشته باشیم».(3)
ایشان در این عبارت تلویحاً به آیاتی از قرآن کریم اشاره دارند که در آن بر حفظ اوقات نماز تأکید شده است:
حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ‌؛ (4) بر [اوقات] نمازها و نماز میانه مراقبت کنید و خاضعانه برای خدا به پا خیزید. قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌ * وَ الَّذِینَ هُمْ... عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ‌؛ (5) بی شک مؤمنان رستگاران اند؛ آنان که... بر ‍[اوقات] نمازهاشان حافظ و نگاهبان اند.
این تأکیدها و تصریح ها شاید به دلیل اهمیت بسزایی است که رعایت دقیق اوقات نماز در برنامه های تربیتی و تمرینی دارد. به دلیل همین تأکیدها در آیات قرآن و روایات معصومین علیه السلام، بزرگان، علمای اخلاق و اصحاب کرامات و مکاشفات، برای آن ارزش بسیاری قایل بوده اند. آنان به دلیل رعایت این امر مهم در نماز، آثار عجیبی را نقل کرده اند؛ گو اینکه برخی از این امور عجیب، فراتر از احکام فقهی است، اما از مجموع این تأکیدات و آثار عجیب می توان دریافت که رازهایی در این امر مهم نهفته است که ما از آنها بی خبریم.
از علمای بزرگ شیعه و اولیای الهی عبارات مختلف و تعبیرات عجیبی درباره ی رعایت اوقات نماز، به ویژه اقامه ی نماز در اول وقت یا وقت فضیلت، نقل شده است. یکی از ساده ترین تعابیر، که یکی از علمای بزرگ معاصر (6) نقل کرده، این است که فرمودند: «اگر کسی وقت نماز را رعایت کند و آن را در اول وقت به جای آورد و با خدا عهد ببندد که نمازش را اول وقت بخواند، من تعهد می کنم که به مقامات بسیار عالی نایل بشود».
آن بزرگوار در مقام تأکید بر مضامین بلند این آیه، به شاگردانشان مانند علامه طباطبایی رحمه الله علیه و بعضی بزرگواران دیگر، تعهد به اقامه ی نماز اول وقت را در برابر تعهد ایشان بر رسیدن به عالی ترین مقامات معنوی، توصیه می فرمودند.
رعایت وقت نماز به قدری اهمیت دارد که نه تنها با بسیاری از عبادات و ریاضات قابل مقایسه نیست، بلکه برتر است. البته این مقامات بلند معنوی و اسراری که در این عبادات و رعایت موازین آن نهفته است، حقایقی است که انسان خود باید با عمل به آن، آنها را دریابد و درک و فهم آنها برای دیگران مشکل، بلکه غیرممکن است، و به همین دلیل یکی از استادان بزرگ (7) می فرمودند: «تا آدم خودش این مسئله را رعایت نکند و مقید نباشد که نمازش را اول وقت بخواند، نخواهد دانست که در تعالی روح انسان و تقرب به خدای متعال چه تأثیری دارد و سرّ این حقیقت را نخواهد فهمید».
مطلب دیگری که باید از خداوند درخواست کرد توفیق اقامه ی نماز به همان شیوه ی مطابق با سنت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم است؛ به گونه ای که شرایط، اجزا، ارکان و خلاصه کمّ و کیف نماز به هیچ روی تغییر نیابد. فقهای بزرگوار در کتاب الصلاة به برخی از این امور اشاره کرده و بیان فرموده اند که حتی اگر ذکری که وارد نشده است، در نماز به قصد ورود خوانده شود، بدعت و حرام است و به جای آنکه عبادت باشد، مصیبت خواهد بود.
گو اینکه قبل از حادثه ی عجیب معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، ایشان عبادات و خضوع و خشوعی زایدالوصف در پیشگاه خداوند داشته اند، اما تشریع نماز به کیفیتی که توصیه و امر فرمودند، (8) در معراج به ایشان تعلیم داده شد. (9) این حادثه نشان از اهمیت جایگاه نماز در پیشگاه خداوند دارد؛ چرا که تشریع کننده ی آن خداوند، و بهترین نمازگزارش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، و بهترین محل تشریع آن معراج است. به یقین می توان ادعا کرد شیوه ای که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای اقامه ی نماز توصیه شده، بهترین شیوه ی ممکن است؛ وگرنه خداوند آن را به رسولش تعلیم نمی داد. به هر حال، تقیّد آن حضرت و ائمه ی معصوم علیهم السلام و اولیای الهی به اقامه ی نماز با رعایت تمام حدود و شرایط و با رعایت اوقات خاص، نشان از اهمیت فوق العاده ی نماز دارد.
بنابراین با این مسئله ی بسیار مهم نمی توان به سادگی برخورد کرد. نمی توان از پیش خود و سلیقه ای آن را کم و زیاد کرد؛ مثلاً نمی توان بی دلیل و مدرک گفت که اگر به حالت تکتّف (10) نماز بخوانیم، مؤدبانه تر خواهد بود! مگر ما شیوه ی ادب در عبادت را بهتر از خدا می دانیم؟! (11) بنابراین، اگر کسی این حالت تکتّف و دست بستن در نماز را به قصد تشریع و ورود انجام دهد، مرتکب گناهی بزرگ شده است. در بعضی از روایات این بدعت گذاری مساوی با کفر و شرک قلمداد شده است. (12) البته این مسئله [کفر و شرک] متوجه بدعت گذاران و برخی علمای مسلمان است و شامل عامه ی مردم که به خیال سنت بودنِ تکتّف در نماز به آن مبادرت می کنند و متوجه بدعت بودن آن نیستند، نخواهد شد.
به دلیل حساسیت این امور در نماز است که امام سجاد علیه السلام در عباراتی که از ایشان نقل شد از خداوند توفیق اقامه ی نماز را به شیوه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تشریع فرموده و سنت مبارک ایشان بوده است، درخواست کرده اند. حضرت در این دعا، علاوه بر مداومت بر اصل نماز، رعایت سنت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم در تمام اجزا و شرایط نماز، مانند رکوع، سجود، اذکار، قرائات، ارکان و دیگر امور را در نماز از خداوند درخواست فرمودند. ایشان در نهایت از خداوند می خواهند که نماز را با خشوع و خضوع تمام اقامه کنند. تقریباً تمام این امور، چه اصل اقامه ی نماز و چه امور و جزئیات مربوط به آن، در قرآن نیز آمده و بر رعایت آن تأکید شده است. در مورد رعایت و مواظبت اصل نماز می فرماید: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ‌. (13)
در مورد خشوع و خضوع در نماز می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ‌ ... وَ الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ‌. (14)
همچنین درباره ی نوع ارتباط انسان های دارای قلب خاشع با نماز می فرماید: وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ‌. (15)

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج4، ص 27.
2. عَنْ ابِی بَصیر قالَ: سَمِعْتُ اَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: «کُلُّ سَهْوٍ فِی الصَّلاةِ یَطرَحُ مِنهَا غَیرَ أنَّ اللهَ تَعَالی یُتِمُّ بِالنَّوافِلِ إنَّ أوَّلَ مَا یُحاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلاةُ فَإنْ قُبِلَت قُبِلَ مَا سِواهَا إنَّ الصَّلاةَ اِذَا ارْتَفَعَت فِی اَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَت اِلَی صَاحِبِهَا وَ هِیَ بَیْضاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظتَنِی حَفِظَکَ اللهُ وَ اِذا ارْتفَعَتْ فِی غَیْر وَقْتِها بِغَیْرِ حُدُودِها رَجَعَتْ اِلَی صَاحِبَها وَ هِیَ سَوْداءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللهُ» (ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج3، ص 268).
3. دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه
4. بقره (2)، 238.
5. مؤمنون (23)، 1 و 9.
6. حضرت آیت الله آقا سیدعلی آقا قاضی طباطبایی رحمه الله است.
7. احتمالاً مراد حضرت آیت الله آقا سیدعلی آقا قاضی طباطبایی رحمه الله بوده باشد.
8. قال صلی الله علیه و آله و سلم: صَلُّوا کَما رَأیْتُمُونِی أصَلِّی (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج82، ص 279).
9. ر.ک: همان، ج25، باب 3، ص 98.
10. یعنی دست بسته نماز خواندن (مثل اهل سنت)
11. اگر با نماز برخوردهای سلیقه ای شود، ممکن است کسی هم بگوید بر اساس روایات، بهترین حالتی که انسان را به خدایش نزدیک می کند و موجب خشنودی او می شود، حالت سجده است؛ پس ما نماز و اذکار و اوراد آن را در حال سجده بخوانیم؛ دیگر قیام، قعود، رکوع و ... لازم نیست! یا در ماه رمضان که بهار قرآن است، همه ی نماز را فقط قرآن بخوانیم! یا برخی اشعار عرفانی را به نماز اضافه کنیم!و ...
12. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج2، ص 303، روایت 39.
13. بقره(2)، 238.
14. مؤمنون (23)، 1 و 9.
15. بقره(2)، 45.

منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.



منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/766471/ )


 

 


 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز اول وقت,مهر و تسبیح

حدیث در مورد نماز و فواید آن

 

امام باقر علیه السلام در مورد نماز فرمودند:

مَن اَتَمَّ رُکوعَهُ لَم تَدخُلهُ وَحشَةٌ فی القَبر.

هر که رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر با سراغش نمی آید.

(کافی(ط-الاسلامیه) ج 3، ص 321، ح 7)

 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز اول وقت, حدیث درباره نماز خواندن

حدیث در مورد نماز

 

حدیثی از پیامبر گرامی (ص) در مورد نماز :

نماز از آداب ( اولیه ) دین است، و آن مایه خشنودی خدا ، و راه و روش پیامبران الهی است.  (بحارالانوار جلد 82 صفحه 231 )

 

حدیث در مورد نماز اول وقت,حدیث در مورد نماز,حدیث درباره نماز

مجموعه احادیث درمورد نماز

 

حدیثی از امام رضا علیه السلام در مورد نماز:

ان الصلوة احسن صورة خلقها الله
به درستی نماز نیکوترین صورتی است که خدا آن را خلق کرد.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50 )

 

حدیث در مورد نماز اول وقت,حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز نخواندن

حدیث در مورد نماز

 

إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ

به درستی که نماز از هر کار قبیح و نابایستی باز میدارد.

یعنی حقیقت نماز، شخص نمازگزار را اصلاح می کند و از آلوده شدن به فحشاء و مُنکَر باز میدارد.

(سوره عنکبوت آیه 45 )

 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز اول وقت,حدیث در مورد نماز نخواندن

حدیث در مورد نماز خواندن

 

حضرت محمد (ص)  در مورد نماز فرمودند:

موقعیت نماز در دین مانند موقعیت سر نسبت به بدن است. 

(اثنی عشریه صفحه 8 و 9)

 

حدیث در مورد نماز,احادیث نماز,حدیث در مورد نماز خواندن

حدیث در مورد نماز از امام علی (ع)

 

حدیثی از امام علی علیه السلام در مورد نماز:

فیما اوصی به امیرالمؤمنین (ع) عند وفاته : الصلوة، الصلوة، الصلوة
در آن چیزی که امیرالمومنین (ع ) هنگام وفات وصیت کرد، این بود: نماز، نماز، نماز.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 173 )

 

احادیث نماز,حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز خواندن

حدیث در مورد نماز از پیامبر اکرم (ص)

 

 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَحَبُّ الاعمالِ اِلَی اللهِ الصَّلاةُ لِوَقتِها ثُمَّ بِرُّ الوالِدَین ثُمَّ الجِهادُ فی سَبیلِ اللهِ؛

بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است، آنگاه نیکی به پدر و مادر، آنگاه جنگ در راه خدا.

(نهج الفصاحه ص 167 ، ح 70)

 

حدیث در مورد نماز,مجموعه احادیث درمورد نماز,نماز

حدیث در مورد نماز اول وقت

 

امام صادق (ع) در مورد اهمیت نماز اول وقت فرمودند:

افضل الاعمال الی  الله الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله
بهترین اعمال نزد خداوند، نمازاول وقت است پس از آن نیکی بر پدر و مادر، و سپس جهاد در راه خدا است.
( بحار الانوار، ج 3، ص 85 )

 

حدیث در مورد نماز,احادیث نماز,حدیث درباره نماز اول وقت

حدیث در مورد نماز از حضرت زهرا (س)

 

 حدیثی از حضرت زهرا سلام الله علیها در مورد نماز:

فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛
خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.
(احتجاج(طبرسی) ج1، ص)

 

حدیث در مورد نماز,نماز اول وقت,حدیث در مورد نماز نخواندن

احادیث نماز

 

حدیثی از پیامبر (ص) در مورد اهمیت نماز :

بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة
فاصله کفر و بندگی ترک نماز است.
( بحار الانوار، ج ,82 ص .202 میزان الحکمه، ج 5، ص 403 )

 

حدیث در مورد نماز,احادیث نماز,حدیث در مورد نماز نخواندن

حدیث در مورد نماز از امام باقر (ع)

 

اهمیت نماز در حدیثی از امام باقرعلیه السلام:

نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پابرجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی مانند.  (بحارالانوار جلد 82 صفحه 234)

 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز نخواندن,احادیث نماز

مجموعه احادیث درمورد نماز

 

پیامبر (ص ) در مورد نماز فرمودند :

اسرق الناس فاالذی یسرق من صلاته فصلاته تلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب بها وجهه
دزدترین مردم کسی است که به خاطر سرعت و شتابزدگی از نماز خود کم کند، نماز چنین انسانی همچون جامه مندرسی در هم پیچیده شده، به صورت اوپرتاب می گردد.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 406 )

 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز نخواندن,احادیث نماز

حدیث در مورد نماز از امام صادق (ع)

 

حدیدثی از امام صادق عليه السلام در مورد نماز:

فَضْلُ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْأَخِيرِ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا
فضیلت خواندن نماز در اول وقت نسبت به تأ خیر انداختن آن، مثل فضیلت آخرت بر دنیاست.
(ثواب الاعمال ص 36 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 79 ، ص 359 ، ح )

 

حدیث در مورد نماز خواندن,حدیث در مورد نماز,احادیث نماز

حدیث در مورد نماز

 

حضرت محمد (ص) فرمودند :

هیچ گاه وقت نماز نمی رسد مگر اینکه فرشته ای در میان مردم ندا می دهد که : ای مردم بپاخیزید و با نماز خود آتشهایی را که برافروخته اید خاموش کنید. 

(بحارالانوار جلد 82 صفحه 209 )

 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز اول وقت,احادیث نماز

حدیث در مورد نماز از حضرت محمد(ص)

 

پیامبر (ص)  فرمودند:

لا صلوة لمن لا یتم رکوعها و سجودها
کسی که رکوع و سجودش را ناتمام و شتابزده به جا می آورد، نمازش پذیرفته نیست.

( بحار الانوار، ج ,84 ص 253 )

 

حدیث در مورد نماز,حدیث در مورد نماز خواندن,احادیث نماز

حدیث در مورد نماز اول وقت

 
امام صادق علیه السلام در مورد چگونگی خواندن نماز فرمودند:

وقتی نماز واجب میخوانی آنرا در وقت خودش چنان بخوان که گویا دیگر هرگز به نماز موفق نمی شوی. 

(محجة البیضاء جلد 1 صفحه 350 )