هوس کردم زنا کنم ...

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

روزى جوانى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمد و با کمال گستاخى گفت : اى پیامبر خدا آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟

 با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه کنار به او اعتراض کردند، ولى پیامبر با کمال ملایمت و اخلاق نیک به جوان فرمود:

 نزدیک بیا، جوان نزدیک آمد و در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نشست . پیامبر از او پرسید: آیا دوست دارى کسى با مادر تو چنین کند؟ گفت : نه فدایت شوم .
 
فرمود: همینطور مردم راضى نیستند با مادرشان چنین شود.

بگو ببینم آیا دوست دارى با دختر تو چنین کنند؟ گفت : نه فدایت شوم . فرمود: همینطور مردم درباره دخترانشان راضى نیستند.

 بگو ببینم آیا براى خواهرت مى پسندى ؟
جوان مجددا انکار کرد و از سوال خود پشیمان شد
 
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دست بر سینه او گذاشت و در حق او دعا کرد و فرمود: خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ کن

---------------------------------

موفق ودرپناه حق باشید
 



نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 2 بهمن 1392  ساعت 4:31 AM | نظرات (0)