توي نجف يه خونه بود
كه ديواراش كاه گلي بود
اسم صاحبه اون خونه مولاي مردها علي بود
نصف شبها بلند ميشد
يه كيسه داشت كه بر ميداشت
خرما و نون و خوردني
هر چي كه داشت توو اون ميذاشت
راهي ء كوچه ها ميشد
تا يتيم ها رو سير كنه
تا سفره ء خالي شون رو
پر از نون و پنير كنه
شب تا سحر پرسه ميزد
پس كوچه هاي كوفه رو
تا پر بارون بكنه
باغ هاي بي شكوفه رو
عبادت علي مگه مي تونه غير از اين باشه ؟
بايد مثل علي باشه هر كي كه اهل دين باشه
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 2:30 PM | نظرات (0)