مواظب دلت باش....

انسان ها، گر چه واحدهاى جدا از هم اند، اما عوامل مختلفى از این آحاد، مجموعه پدید مى آورد و آنان را به شکلهاى مختلفى با هم و مرتبط با یکدیگر مى سازد.

 

 

مقدس ترین نهاد اجتماعی

خانواده ، یکى از این گونه مجموعه هاست و از مقدس ترین نهادهاى اجتماعى و پیوند دهنده افراد به شمار مى آید.

آنچه افراد را وادار مى سازد که با هم زندگى مشترک و جمعى داشته باشند و در واقع ، زیر ساخت پدید آمدن این گونه نهادها نیاز متقابل آنان است ، چه در مسایل فکرى و حل مشکلات اجتماعى خود، چه در مسایل و زمینه هاى اقتصادى و اشتغال و معیشت ، و چه از نظر روحى و عاطفى و غریزى .

بنیان نهادن نهاد خانواده هم تامین کننده نیازهاى روحى و عاطفى انسان هاست ، هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت مى کند و زمینه ساز بروز استعدادهاى انسان مى گردد. رمز و راز تاکید شدید اسلام بر ازدواج نیز در همین نکته نهفته است ، زیرا با این برنامه ، انسان ها حیاتى فطرى تر و رو به کمال ترى مى یابند. در بیان نورانى حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) ازدواج به عنوان محبوب ترین بنیاد نزد خداوند به شمار آمده است :

ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزویج (۱).

در حدیث دیگرى از آن حضرت ، ازدواج به عنوان آبادى یک خانواده ، و در مقابل آن ، طلاق به عنوان ویران شدن یک خانه با جدایى بیان گشته است . در این حدیث ، رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) ضمن تاکید و تشویق بر ازدواج و عهده دارى زندگى و مخارج یک زن ، مى فرماید: در اسلام ، هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از خانه اى که با ازدواج ، آباد مى شود، نیست . در مقابل ، هیچ چیز نزد پروردگار، نکوهیده تر از آن نیست که خانه اى در اسلام ، به وسیله ، ویران گردد:

ما من شى ء احب الى الله عزوجل من بیت یعمر فى الاسلام بالنکاح ، و ما من شى ء ابغض الى الله عزوجل من بیت یخرب فى الاسلام بالفرقه یعنى الطلاق (۲).

البته مهم تر از اصل این نهاد و تشکیل خانواده ، انگیزه اى است که دو انسان را در سایه ازدواج ، به هم پیوند مى دهد و زندگى مشترک آغاز مى شود. نهاد خانواده با آنکه مقدس و معنى بخش زندگى و آرامش بخش روح و سالم کننده اخلاق و نگهدارنده دین و تامین کننده خلا روحى است ، اما اگر غفلت شود، یا انگیزه هاى ناسالم و غیر متعالى در آغاز کار وجود داشته باشد، یا توان مدیریت نسبت به این نهاد، ضعیف باشد، یا بنابر تفاهم و همدلى دو روح و دو فرد و گذشتن از برخى خودخواهی ها نباشد، ممکن است این کانون یا از هم بپاشد و این بنا دچار زلزله اختلافات و تنش هاى ویرانگر شود، یا پیوسته بحرانى و رنج آفرین باشد.

از کشش ، تا تنش :

از مظاهر رحمت و حکمت الهى ، به ودیعت نهادن میل و جذبه در زن و مرد، نسبت به یکدیگر است . این جذب کردن و جذب شدن ، شیرازه این نهاد را مستحکم مى سازد و افراد پراکنده را به صورت مجموعه در مى آورد. در ازدواج نیز، شکل خاصى از این جذب و انجذاب میان دو جنس مخالف وجود دارد که در نتیجه آن ، وقتى رابطه زناشویى و ازدواج پدید مى آید، آن دو روح تشنه و مضطرب و ناآرام ، به ثبات و سکون و آرامش مى رسند.

زوجیت عمومى که در همه پدیده ها وجود دارد و عامل حرکت ، نشو و نما و بقا و تزاید و رشد است ، در قرآن کریم نیز مورد اشاره است :

(و خلقناکم ازواجا)،(۳) ما شما را جفت جفت آفریدیم . در جاى دیگر به نکته آرامش و سکون و مودت میان دو همسر اشاره شده است که از نشانه هاى قدرت و حکمت پروردگار است :

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه (۴)؛

از نشانه هاى خداست اینکه براى شما از خودتان جفت ها و همسرانى آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستى و رحمت قرار داد.

هسته اولیه این کانون مودت ، انس و رحمت و آرامش ، زن و مرد است و آنچه این آثار را به بار مى آورد، انگیزه و هدف از ازدواج است . دختر و پسرى که تصمیم مى گیرند براى پى نهادن یک زندگى مشترک ، دست در دست هم و دل در گرو عشق یکدیگر بگذارند، باید خرد ورزى ، آینده نگرى ، حیات عقلانى ، مسؤولیت پذیرى ، تعاون و همدلى را از یاد نبرند، که اینها عوامل قوام و استحکام بناى خانواده است .

گر چه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق علقه همسرى ، میان زوجین مودت و رحمت ایجاد مى شود و دو انسان غریبه و ناآشنا، چنان به یکدیگر دلبسته و وابسته مى شوند که گویا سالیان دراز، با هم بوده و زیسته اند، ولى عوامل تفرقه آور و جدائى آفرین هم بسیار است و شیطان و اخلاق شیطانى انسان ، گاهى آتش افروزى مى کند و آرامش را از خانه و خانواده مى گیرد و آن کشش اولیه ، به تنش و رویارویى و تخاصم و تفرقه مى انجامد.

اگر هوشیارى ، متانت و تدبیر نباشد، همین کانون محبت و گرمى ، به کانون بحران و مرکز فتنه و پایگاه نزاع و کشمکش تبدیل مى شود و آفات و پیامدهاى آن ، چه بر تداوم زندگى مشترک ، چه بر انسانى بودن رابطه زوجین و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده ، آثار تلخ و سوء بسیارى بر جاى مى گذارد که به این آسانى هم زدوده نمى شود. وقتى شیطان ، جاى پایى براى خود در این کانون رافت و همدلى باز کرد، زوجین به جاى آنکه مکمل وجود هم و سایه امن و آرام یکدیگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گریز پیدا مى کنند. بر اساس همین حساسیت و به لحاظ زمینه هاى بحران در این کانون ، باید به نهاد خانواده به چشمى دیگر نگریست و زندگى مشترک را بر پایه هاى عقل و شرع بنا نهاد، تا این نهاد، دیرپا و مستحکم شکل بگیرد و دوام یابد و شادابى و نشاط و امید، رنگ زیباى این نهاد مقدس گردد.

سازندگی هاى ازدواج

وقتى نهادى مانند خانواده قداست یافت ، کمک به پى ریزى آن نیز مقدس خواهد بود، چه از سوى خود دختر و پسر باشد، که حاضر شوند دوش خود را زیر بار مسؤولیت خانواده قرار دهند، چه از سوى پدر و مادر باشد، و چه از سوى بستگان ، آشنایان و نیکوکارانى که به هر نحوى در شکل گیرى یک زندگى مشترک و بر پایى این خیمه عفاف و ایجاد تسهیلات آن بکوشند و همکارى کنند. تاءثیرات مثبت ازدواج را مى توان این گونه برشمرد:

۱- آرامش : ازدواج ، مایه آرامش فکرى و روحى جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس مى شود و او را از بى عارى و بیکارى و بى برنامگى و ناامیدى مى رهاند و جلوى برخى گناهان را مى گیرد و موجب صیانت روحى و اخلاقى جوان مى شود. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) نیز فرموده است :

من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الباقى (۵)؛

هر کس ازدواج کند، نیمى از دین خود را نگه داشته است ، پس در نیمه باقى مانده ، از خداوند پروا کند و تقوا بورزد.

وقتى اصل ازدواج تا این حد مهم ، کارساز، گناه سوز، مصلحت آفرین و مفسده زداست ، کمک به آن نیز اهمیت مى یابد و براى پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم کردن مقدمات و زمینه آن ، یک تکلیف محسوب مى شود و زدودن موانع و برطرف کردن دشواری هاى ازدواج ، و ترویج آسان سازى ازدواج و آسان گیرى در این زمینه به عنوان یک فرهنگ عمومى ، وظیفه به شمار مى آید.

۲- احساس مسؤولیت : کسى که ازدواج نکرده است ، خود را آزاد حس مى کند و مسؤول نمى شناسد. در نتیجه ، استعدادها و خلاقیت هاى انسانى او هم بروز نمى کند. اما با ازدواج ، بار اداره زندگى را بر دوش مى کشد. این تعهد و احساس مسؤولیت ،سازنده است . کلا هر نوع مسؤولیت پذیرى ، انسان را به تلاش و آشکار ساختن استعداد و توانایى خویش وا مى دارد.

۳- برنامه ریزى : از سوى دیگر، حساب گرى ، نظم ، برنامه ریزى و به تعبیر روایات ، تقدیر معیشت لازمه به دوش کشیدن تعهد اداره یک زندگى مشترک و تامین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است .

از آنجا که تربیت نسلى با ایمان ، مؤدب ، سالم و موفق ، براى خود انسان نیز مایه آبرو و حیثیت اجتماعى است ، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگرى توانایی هاى شخص را به مرحله ظهور و بروز مى رساند.

۴- حق شناسى : ازدواج ، سبب مى شود که حقوق متقابل میان دو انسان پدید آید. این به نوعى سازنده است . ارتباط هاى خانوادگى و پیوندهاى فامیلى ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقى و اجتماعى را گسترده تر مى سازد و سامان بخش روابط انسانى مى گردد.

۵- تلاش معاش : ایجاد بستر مناسب و انگیزه قوى تر براى تاءمین معاش و در آمد، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بى حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است که شرایط اقتصادى و توانایی هاى مالى هم لحاظ شود، ولى وعده خداوند نیز نباید فراموش کرد که قول داده است تنگدستى را به غنا تبدیل کند و جایى براى بیم از فقر باقى نگذارد.

پس ایجاد روحیه توکل و اعتماد به لطف الهى ، بعد مثبت دیگرى از تشکیل خانواده است . خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح و کنیزهاى مناسب همسرى مى فرماید:

ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم (۶)؛

چنانچه تنگدست و فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز و توانگر مى سازد، خداوند وسعت بخش و داناست .

از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) روایت است که فرمود:

من ترک التزویج مخافه العیله (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله (۷)؛

کسى که از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نکند، به خداوند بدگمان شده است ، خدایى که می فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش ‍ آنان را بى نیاز و غنى مى سازد.

اینکه ازدواج ، مایه رونق وضع اقتصادى زندگى مى شود، هم لطف و نظر الهى را مى سازند که رزاق است و به تناسب نیاز معیشتى ، رزق را هم افزایش مى دهد، هم تلاش تولیدى و اقتصادى و معیشتى ، رزق را هم افزایش مى دهد، هم تلاش تولیدى و اقتصادى و معیشتى انسان مى افزاید، چون به هر حال براى تاءمین زندگى باید بیشتر کار کند. از این رو در حدیث رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) توصیه شده که ازدواج کنید، زیرا که براى شما روزى آورتر است .:

اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم .(۸)

کمک به ازدواج جوانان و تشکیل خانواده ، کمک به ساختن شدن انسانهاى مسؤولیت پذیر، مدیر و صالح است و یکى از راه هاى عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج است .

این ، هم تکلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مى سازد، هم روشنگر راهى براى آنانى است که در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مى کند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوى ، بهتر مى توان با منکرات مقابله کرد و سدى در برابر هجوم فساد فرهنگى بیگانه پدید آورد.

:



 



[ سه شنبه 22 مهر 1393  ] [ 2:27 PM ] [ زارع-مرادیان ]

اس ام اس تبریک عید غدیر خم 93

 

پیامک تبریک عید غدیر خم, عید غدیر, اس ام اس عید غدیر

گر خدایی نیست جز رب جلی
لا امیــرالمومنین، الا علــی
عید غدیر مبارک

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند
و کسانی که جلو رفته اند برگردند، تا با ولایت حرکت کنند.
عید غدیر خم مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

پایی که نیست همـره مـولا ، شکسته بـــاد
دستی که نیست یاور آن شـاه، بســته باد
تکمیل دیـن از او شد و نعمـت از او تمام
عیـد غـدیر خم بر شما مباک

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

فرمود رسول قادر لم یزلی
در شان وصیّ خویش با صوت جلی
افضل بُوَد از طاعت کلّ ثقلین
یک ضربت روز خندق از دست علی
عید غدیر خم، عید ولایت مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

جانا پر پروانه ما را بپذیر
عشق دل دیوانه ما را بپذیر
یک روز دگر مانده به پیمان غدیر
تبریک صمیمانه ما را بپذیر

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

رود است علی ، پاک و زلال است و روان
کوه است علی که استوار است و گران
من رود ندیده ام چنین پابرجا
من کوه ندیده ام چنین در جریان

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

از روز ازل به کائنات شور علی بود
بر روی زمین به کائنات نور علی بود
تنها هدف خلقت آدم به دو صورت
چشمان علی بود و علی بود و علی بود

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

عمری است که دم به دم علی می گویم
در حال نشاط و غم، علی می گویم
یک عمر علی گفتم و ان شاالله
تا آخر عمر هم، علی می گویم
عید غدیر خم بر شما مبارک

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

موج یک حادثه در جان غدیر است امروز / و علی چهره ی تابان غدیر است امروز
عید غدیر خم، عید ولایت بر شما مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

امروز به هرکوچه اذان باید گفت
در وصف علی ز آسمان باید گفت
چون عید امیر مومنین است
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
عید غدیر خم مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

 از کعبه ظهور کرد تا بر همه کس
معلوم شود که صاحب خانه کیست
عید غدیر مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

خرم تمام سپهر و زمین است
شاد قلب اهل ایمان و یقین است
برتمام كائنات این مژده رسیده
تاج گذاری شه دین مبین است
عیدتان مبارک

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

غدیر، بهاى هر چه بهاران، طراوت قطره قطره‏ ى باران
عطر دل‏ انگیز نعمت ولایت و موهبت هدایت مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

بر عید غدیر، عید اکبر صلوات
بر چهره ی نورانی حیدر صلوات
بر فاطمه این عید هزاران تبریک
بر یک یکِ اهل بیت کوثر، صلوات

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

بر خاطره ی زمان طراوت بارید
بر کام جهان دمی حلاوت بارید
رشکی به دل تمام دریاها شد
آن خم که بر او ابر ولایت بارید

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

 غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

مستیم ولی ز جمع هوشیارانیم
مشغول دعای بارش بارانیم
با یک صلوات بیعتی تازه کنیم
تا حشر به بیعت علی می مانیم

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

آغاز، علی بود و علی حُسن ختام
او اول و آخر است به دین اسلام
در عید غدیر خم فرستد صلوات
هر کس که او را علی ولی گشت و امام

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

با گوهر ناب در صدف پرورده
امروز خدا به ما عنایت کرده
دیدم به غدیر با هزاران صلوات
صد دسته گل محمدی آورده
عاشقان عیدتان مبارک

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

عید است و هوا شمیم جنت دارد
نام خوش مرتضی حلاوت دارد
با عطر گل محمدی و صلوات
این محفل ما عجب طراوت دارد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

موسم عید آمد و دل ها پر از شوق و شعف
از برای عاشقان، عشق علی باشد هدف
بشتابید ای عزیزان گر محب حیدرید
بهر بیعت با امیرالمومنین سوی نجف
عید غدیر خم مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان.
روز اکمال دین و عید ولایت امیرالمؤمنین(ع) مبارکباد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

ای دل ز ولایت علی شادی کن
احساس غرور و فخر و آزادی کن
با دسته گلی پر از درود و صلوات
از روز غدیر و شادی اش یادی کن

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

سرچشمه ی وحی در كوير است غدير
تقدير خداوند قدير است، غدير
اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا
درياست، اگر چه آبگير است غدير
عید بزرگ غدیر بر شیعان مولی علی(ع) مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

باده بده ساقيا، ولى ز خم غدير
چنگ بزن مطربا، ولى به ياد امید
عید غدیر مبارک

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام
بر تو ای روز امامت از همه امت سلام
از تو محکم شد شریعت، وز تو نعمت شد تمام
ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

ولايتش كه در غدير شد فريضه اُمم‏
حديثى از قديم بود ثبت دفتر قِدم
كه زد قلم به لوح قلب سيد امم رقم‏
مكمل شريعت آمد و متمم نعم
عید غدیر خم مبارکباد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

یک روز دلم به جشن مولا می رفت
در عــیدِ غدیرِ خُـم به صحرا می رفت
هـــر کـــوه کـــه در بــرابــــر مـی‏دیـــدم
چون دستِ علی بود که بالا می رفت
عید غدیر خم مبارک باد

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

عید غدیر آمد و دل ها اسیر شد
مست از ولای حیدر و عشق امیر شد                
ای دل بگیر ذکر علی را شبانه روز
از ذکر دلربای تو آقا که سیر شد؟

 

ωωωωωωωپیامک تبریک عید غدیرωωωωωωω

 

عمریست به عشق تو اسیریم علی
مست از خم باده غدیریم علی
داریم تمنا ز خداوند علی
با حب ولای تو بمیریم علی
عیدالله الاكبر، عید غدیر خم مبارک باد

 



[ یک شنبه 20 مهر 1393  ] [ 2:01 PM ] [ زارع-مرادیان ]

اعمال عید غدیر

 

اعمال عید غدیر

 

در باب عید غدیرآمده است:روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟

 

فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از همۀ اعیاد بیشتر است.

 

راوی گفت: کدام عید است؟

 

حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.

 

راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:

 

فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(ص) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(ص)، علی(ع) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.

 

و در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آ مده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المومنین حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مومن گناه شصت سال ایشان را؛ و از آتش دوزخ آزاد می کند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مومن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مومن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند.

 

برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)

 

1- روزه.

 

2- غسل کردن.

 

3- زیارت حضرت علی(ع) که یکی از آنها زیارت "امین الله" است.

 

4- خواندن دعای "ندبه".

 

5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام.»

 

و برای این امور فضیلت بسیاری ذکر شده است:

 

پوشیدن لباسهای نیکو - زینت کردن - استعمال بوی خوش - شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیر المومنین - گذشت از تقصیر شیعیان - برآوردن حاجت آنان - صله رحم - اطعام اهل ایمان - شکر و سپاس به خاطر نعمت بزرگ ولایت و...

 



[ یک شنبه 20 مهر 1393  ] [ 1:59 PM ] [ زارع-مرادیان ]

دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان

 

شیخ طوسی در کتاب امالی از محمد بن احمد ازعموی پدرش نقل می کند :
روزی در خدمت امام هادی (ع) رسیدم و به ایشان عرضه داشتم ای سرورمن این مرد ( یعنی متوکل ) مرا از خود دور نموده و روزی مرا قطع کرده و مرا ملول و دلتنگ نموده است و همه آنها بخاطراین است که می داند من وابسته و ملازم درگاه  شما هستم و چون می دانم  اگر شما به او سفارش بفرمایید حتما قبول می کند تقاضا دارم که لطفی کنید و ازاو درخواست کنید در کار من تجدید نظر نماید.

امام (ع) فرمودند ان شاء الله به خواسته ات میرسی هنگامی که شب فرا رسید فرستاده های متوکل یکی پس از دیگری به سوی خانه من آمدند و مرا به نزد متوکل دعوت کردند . وقتی به آنجا رفتم فتح بن خاقان را دیدم کنار در ایستاده است و گویا منتظر است.

به من گفت ای مرد چرا امشب در خانه ات آرام  نمی گیری ؟ متوکل چقدرامشب برای دسترسی به تو اصرار داشت و مرا خسته کرد.

سپس وارد خانه شدم و دیدم متوکل در جای خود نشسته است . همین که مرا دید صدا زد ای ابوموسی به خاطرمشغله فراوان از توغفلت می کنم چرا تو یاد آوری نمی کنی و خودت را از خاطر ما می بری ؟ اکنون بگو چه حقوقی از تو نزد ما باقی مانده و پرداخت نشده است ؟ من چند مورد را که می توانستم از جمله فلان عطا و فلان ماهیانه را نام بردم و او دستور داد تا دو برابر آنچه گفتم را به من پرداخت کردند.

هنگام خارج شدن به فتح بن خاقان گفتم آیا امام هادی (ع) اینجا تشریف آورده اند ؟
گفت : نه !

گفتم :  نامه ای فرستاده اند ؟
گفت نه !

پس از این گفت و گو بیرون آمده و به طرف خانه ام روان شدم.

فتح بن خاقان هم به دنبال من بیرون آمد و به من گفت هرگز شک ندارم که تو از امام هادی تقاضای دعا کرده ای و ایشان برای تو دعا نموده اند از تو خواهش دارم از آن حضرت تقاضا کنی برای من هم دعا کند.

هنگامی که به خدمت حضرت هادی (ع) شرف یاب شدم فرمودند :

ای  ابوموسی چهره ات را خشنود و راضی می بینم

عرض کردم : و این به برکت شما بوده است ای سرور من ولی به من گفتند شما نزد او نرفته اید و از او درخواست نکرده اید !!!

امام (ع) فرمودند : « ان الله تعالی یعلم انا لا نلجا فی المهمات الا الیه و لا نتوکل فی الملمات الا علیه و عودنا اذا سالناه الاجابه ونخاف ان نعدل فیعدل بنا »

خداوند تبارک و تعالی می داند که ما هرگز در امور مهم خود جز به او پناهنده نمی شویم و در سختی و بلاها جز به او اعتماد نمی کنیم و ما را چنین عادت داده اند که هرگاه از او درخواست کنیم اجابت فرماید می ترسیم از او روی برگردانیم و او هم از ما روی برگرداند.

عرض کردم فتح بن خاقان به من چنین و چنان گفت .

فرمودند : او به ظاهر ما را دوست دارد ولی در واقع از ما دوری می کند دعا برای دعا کننده وقتی اثر خواهد داشت که با شرایط آن همراه باشد.

اگر کسی در اطاعت فرمان الهی اخلاص بورزد و به پیامبری رسول خدا(ص) و حق ما اهل بیت اعتراف کند آنگاه از خداوند چیزی درخواست کند او را محروم نمی فرماید.

عرض کردم ای سرور من دوست دارم از میان دعاها دعای مخصوص را به من بیاموزی .

امام (ع) فرمودند:
دعایی را که خواهم گفت من آن را بسیار می خوانم و از خدا تقاضا کرده ام هر کس بعد از من آن را نزد قبرم بخواند او را نا امید نفرماید و دعا این است :

 یا عُدَّتی عِندالعُدَدِ و یا رَجائی و المُعتَمَد و یا کَهفی وَ السَّنَد و یا واحِدُ یا اَحَدُ یا قُل هُوَ الله اَحَد اَسالُکَ اللهمَ بِحَقِ مَن خَلَقتَهُ مِن خَلقِکَ وَ لَم تَجعَل فی خَلقِکَ مِثلَهُم اَحَداً اَن تُصَلّیَ عَلَیهِم و .... ( حاجت خود را ذکر کند)

 

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 17 مهر 1393  ] [ 6:01 PM ] [ زارع-مرادیان ]

مراقب باش بانو

مراقب باش بانو.....
مراقب باش بانوی محجبه.....
حجاب تو تاج سروری خداوند بر توست نه تاج سروری تو بر بی حجاب ها.....
حجاب تو وسیله ای برای بی گناه شدن توست نه وسیله ای برای گناهکار شدن بی حجابها.....
حجاب تو به تو کمک می کند گناه نکنی اما بی گناهیت را ثابت نمی کند.....
حجاب تو سند آزادی توست نه سند برتریت.....
حجاب تو فقط سپری برای محافظت از تو در قبال نگاه های مسموم نیست.....
حجاب تو باید سپری در قبال تمام گناهان باشد.....
حجاب تو باید سبب جاذبه ات باشد نه دافعه ات.....
مراقب باش بانوی محجبه.....

مراقب باش که حجابت سبب غرورت نشود.....
مراقب باش که به واسطه حجابت خود را بهشتی ندانی و دیگران را جهنمی.....
حجاب تو تنها یکی از نشانه های تقواست.....
مراقب باش از سایر نشانه ها غافل نشوی.....
.......................................................

"" حجرات:13

 


[ پنج شنبه 17 مهر 1393  ] [ 5:58 PM ] [ زارع-مرادیان ]

چشم چرانی زائر امام هادی(ع)

نقل شده است که شخصی به نام سید علی در سامرا زندگى می کرد. او از شیعیان عجم (غیر عرب) که می خواستند

 چشم چرانی زائر امام هادی

وارد حرم امام هادی(علیه السّلام)و امام حسن عسکری (علیه السّلام) شوند، یک ریال میگرفت و برای این که بفهمد کدام یک از زائران پول داده است، ساق پای کسانی را که پول می دادند مهر می کرد. روزی سید علی جلوی صحن مقدس نثسته بود و سه نفر از ملازمان او هم ایستاده بودند، او هم چوب بزرگی را جلوی خودگذاشته بود.
از قضا قافله ای از زائران غیر عرب برای زیارت آمده بودند و او پاى آن ها را مهر می کرد و پول می گرفت.

جوان متدینی با همسرش در آن قافله حضور داشتند. جوان دو ریال به سید علی داد و او هم ساق پای او را مهرکرد وگفت: باید ساق پای زن را هم مهرکنم.
آن جوان با غیرت گفت: این خانم هر دفعه که بخواهد وارد حرم شود، یک ریال می دهد و لازم نیست پای او را مهر کنی.

سید علی ناراحت شد وگفت: ای رافضی بی دین! درباره زنت غیرت میکنی که پای او را نبینم؟

جوان با عصبانیت گفت: اگر میان این جمع درباره زنم غیرت به خرج ندهم هیچ غلطی نکرده ام و حاضر نیستم چشم نامحرمى به پای زنم بیفتد. سید علی گفت: ممکن نیست این زن داخل حرم شود مگر این که ساق پاى او را مهرکنم.

جوان با غیرت دست زنش را گرفت وگفت: اگر زیارت است همین بس است و خواست به سوی منزل برگردد که ناگهان سید علی پست فطرت و بی دین گفت: ای رافضی! حرف من بر تو گران آمد که از زیارت منصرف شدی و هنگامی که زن آن جوان می خواست رد شود با چوب به شکم او زد، به گونه ای که زن بر زمین افتاد و لباسش عقب رفت و بدنش نمایان شد.

جوان دست زن خود راگرفت و از زمین بلند کرد، بعد رو به حرم عرض کرد: ای بزرگواران! اگر شما بپسندید که یک ظالم با زائر شما چنین کند، من هم راضی هستم. بعد به سوی منزل خود برگشت.
حاجی جواد صباغ- که از تعمیرکنندگان روضه مقدس و حرم بود- می گوید: من در خانه خود نشسته بودم که بعد از چند ساعت، شخصی با عجله به خانه آمد وگفت: مادر سید علی با تو کار دارد.
وقتى روانه شدم دیدم چند نفر دیگر با عجله دنبال یکدیگر می آیند و مى گویند: ای صباغ! خود را زودتر برسان که مادر سید علی با تو کار ضروری دارد.
با عجله خود را به منزل او رساندم، فوراَ مرا درون خانه برد، دیدم سید علی مانند مارگزیده بر زمین می غلتد و از درد دل فریاد می کشد و زن و فرزند او هم دور او جمع شده اند.
وقتی نگاه آنها به من افتاد خود را روی پای من انداختند و باگریه و زاری گفتند: برو آن جوان را پیداکن و رضایتش را به دست آور.
سید علی هم فریاد می کشید و میگفت: خدایا! بدکردم، غلط کردم، مرا ببخش.
حاجی صباغ میگوید: فوراً از خانه بیرون آمدم و به جست و جوی آن جوان پرداختم تا او را پیدا کردم، سپس از او خواهش کردم که از سید علی راضی شود و برای شفای او دعا کند، شاید خداوند از تقصیرش درگذرد.

جوان گفت: من از تقصیر اوگذشتم؟ اما آن حالتی که درآن وقت داشتم و آن دل شکستن اول دیگر پیدا نمی شود.
حاجی صباغ میگوید: نزدیک مغرب بودکه از منزل آن جوان متدین بیرون آمدم و برای نماز مغرب و عشا به سوی حرم عسکریین (علیهما السّلام)حرکت کردم. وقتی به حرم رسیدم دیدم مادر، زن، خواهران و دختران سید علی سرهای خود را برهنه کرده، گیسوان خود را به حرم بسته و به آن بزرگواران متوسل شده اند، در حالی که فریاد سید علی از داخل خانه به روضه مقدسه می رسید.
صباغ میگوید: مشغول نماز مغرب شدم، بین نماز صدای شیون از خانه سید على بلند شد به طوری که همه را منقلب کرد. وقتی مادر و دخترانش به خانه برگشتند، دیدند آن شخص دنیا را وداع کرده و به جهنم واصل شده است.
او میگوید: در آن وقت کلید حرم و رواق، برای تعمیر در دست من بود. بازماندگان سید علی بعد از غسل وکفن پیش من آمدند و خواهش کردند که تابوت او را در رواق حرم بگذارند و صبح او را دفن کنند.
وقتی تابوت او را در رواق گذاشتند، من طبق برنامه هر شب، تمام حرم و رواق ها راگشتم تا مبادا کسی مخفی شده باشد که چیزی از اموال حرم را غارت کند.
بعد از برگشتن و اطمینان پیدا کردن، در حرم را بستم و کلید آن را برداشتم و به سوى منزل رفتم.
هنگام سحر برخاستم و به سوی حرم آمدم و به خادم هاگفتم که شمع ها را روشن کنند.
وقتى در رواق را بازکردم، دیدم سگ سیاهى از رواق بیرون آمد. با عصبانیت به خدام گفتم: چرا متوجه نشدیدکه این حیوان داخل شده است؟
گفتند: ما به طورکامل همه جا را گشتیم و چیزی در رواق نبود، نمی دانیم این سگ ازکجا داخل حرم شده است.
اول صبح بازماندگان سید علی آمدند که جنازه او را دفن کنند، دیدند کفن بدون جسد درتابوت است و اثری از جنازه نیست



[ پنج شنبه 17 مهر 1393  ] [ 5:50 PM ] [ زارع-مرادیان ]