چادر زیبـــای مشــکی مَن
بیا و دست از سرم برنـ ــدار!
بگــذار تا نفس دارم
سایه ات بر سَـ ــرم باشد
چادر زیبـــای مشــکی مَن
ادامه مطلب
بیا و دست از سرم برنـ ــدار!
بگــذار تا نفس دارم
سایه ات بر سَـ ــرم باشد
چادر زیبـــای مشــکی مَن




اصلاً حسیـــלּ جنسِ غَمَش فرق می کند
این راهِ عشـــق، پیــچ و خَمَــش فرق می کند
اینجا گِــدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کـَـرَمَش فرق می کند
“صد مُـــرده، زنــده می شود از ذکـرِ یا حسیـــלּ ”
عیســـایِ خانواده دَمَــش فرق می کند
از نوعِ ویژگــیِ دعــا زیر قُبــه اش
معلوم می شود حَــرَمَش فرق می کند
تنها نه اینکه جنسِ غَمَــش... جنسِ ماتَمَــش
حتی سیــــاهی عَلَمـــش فرق می کند
با پای نیــزه روی زمین راه میرود
خورشیــدِ کاروان قَدَمش فرق می کند
من از حسیــלּ ُ منیِ پیغمبــرِ خُــدا
فهمیده ام حسیــלּ همــه اش فرق می کند •

می خواست بشــود مدافـع حـــــــرم واقعا آرزو داشت.
گفتمش خواهرم حـــــرم تو همســــــر توست.
دفاع کن از او با خوشرفتاری...
جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ لِزَوْجِهَا

سالار شهيدان، حسينبن عليبن أبيطالب در بين امامان معصوم ويژگي داشت كه بسياري از ائمه از نسل اويند و شفا در تربت اوست؛ اين خصوصيت در قبور ائمه ديگر نيست. بسياري از ائمه(ع) شرائط برای آنهامناسب نبود تا خون بدهند و جامعه را بيدار كنند. اگر براي آن ذوات مقدّس هم شرائط مناسب بود، همين كار را ميكردند. در نهجالبلاغه وجود مبارك امیرالمؤمنين(ع) چنين آمده است كه من ديدم فرصت براي قيام آماده نيست، من ماندم و اهل بيتم و ميدانستم كه اگر من به همراه اهل بيت قيام بكنم، همه ما را ميكشند و اين خون هدر ميرود؛ لذا فَضَنِنْتُ بِهِم(1)، ضِنّت ورزيدم. «ضَنين» يعني بُخل ورزيدن؛ بر خلاف (ظَنين) که به معنی ظَن و مَظنه و گمان است. ضَنين يعني بخيل وَ مَا هُوَ عَلَي الغِيبِ بِضَنين(2) به اين معناست. اگر چنانچه قيام ميكردم، همه ما را شهيد ميكردند و خون ما هدر ميرفت، لذا من ضِنّت ورزيدم. يعني قيام كردن، مبارزه كردن، خون دادن بايد وقتي انجام بپذيرد كه مؤثر باشد. وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) در جريان ليلهُ المَبيت در بستر رسول اكرم ميخوابد تا پيامبر سالم بماند؛ پس آن حضرت از شهادت هراسي نداشت، ولي يك شهادت سودمند و مؤثر! فرمود: من ديدم اگر در آن عصر قيام بكنم، با اهل بيتم كشته بشويم يك خوني است كه رايگان ريخته شده و بياثر است؛ لذا صبر كردم تا فرصت مناسبي پديد بيايد، من آن روزها كه سقيفه تشكيل دادند در برابر غدير و چراغ غدير را خاموش كردند و اين فتيله سقيفه را بالا كشيدند؛ آن روز ساكت شدم.