همه باهم احیای تذکر لسانی

 

«همه باهم احیای تذکر لسانی علیه بدحجابی در نمایشگاه کتاب»
نکات:
۱-با کوتاه ترین جمله و لحنی عادی و آرام تذکر بدهیم.(این یک اصل در نهی از منکر است:«حداکثر اثرگذاری با حداقل تنش»)
۲-هنگام عبور از کنار آن ها تذکر بدهیم نه با رویارویی چهره به چهره(دقت کنیم)
۳-کسانی که تجربه ی تذکر لسانی دارند، مسئولیت سنگینی دارند اما به دوستانی که تجربه ی انجام این واجب در خصوص بانوان بدحجاب را ندارند، متذکر می شویم که اگر به کنترل رفتار خود مطمئن نیستند، فضای حساس

 

نمایشگاه مکان خوبی برای شروع و آزمون و خطا نیست.
۳-بدحجابی غرفه داران را به مسئولان نمایشگاه اطلاع دهیم.
۴-از هرگونه واکنش به واکنش های احتمالی مخاطبین خود یا دیگران بپرهیزیم. مگر در حد یک جملات کلیشه ای مثل:«خانم! اینجا مکان عمومیه!» «وظیفه ی قانونی شماست باید رعایت بکنید» «شما تو معرض دید همه هستین» «
۵-حفظ آرامش بسیار مهم است.حتی اگر صلاح دانستید که به خاطر شدت بدحجابی یک خانم، با لحن محکم تری به او تذکر بدهید ، باز هم باید کنترل شده باشد نه احساسی.افراد بدخواه دنبال عصبانی کردن ما هستند تا از این طریق بتوانند علیه تذکر لسانی، هجمه کنند.



[ چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  ] [ 10:00 AM ] [ زارع-مرادیان ]

دلنوشته

 
 
دلنوشته های دختران چادری:
راستش چادرو خیلی دوست داشتم.فقط خجالت می کشیدم سرم کنم.
احساس می کردم با چادر همه یه جور دیگه بهم نگاه می کنند. با این حال ماه محرم و رمضان و … سرم می کردم.

یه روز برادرم کتابی راجع به حجاب آورد خونه. یادم نیست اسم کتاب چی بود.شروع کردم به خوندنش. خیلی تکان دهنده بود. مخصوصا یکی از جملاتش منو متحول کرد.

نوشته بود:

اگر نامحرمی کوچکترین عضوی از بدن دختر نامحرم را ببیند و به این علت منحرف شده و به گناه بیفتد، دختر هم در گناه آن شخص شریک است و به همان میزان گناه هم برای دختر نوشته می شود. اگرچه هیچگاه ، هیچ گناهی و هیچ انحرافی در زندگی اش انجام ندهد.

این جملات را بارها مرور می کردم و در ذهنم تحلیلش می کردم؛ وقتی می دیدم با بی حجابی و بدحجابی، گناه ناخواسته ی دیگری به کارنامه اعمالم اضافه خواهد شد، عقلم حکم می کرد که به خودم ظلم نکنم و حجاب کامل را انتخاب کنم.

از آن روز به بعد با لطف و فضل خداوند هرگز چادرم را از سرم برنداشتم.


[ چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394  ] [ 9:58 AM ] [ زارع-مرادیان ]