اندکی تامل...

روزی روزگاری پادشاه معلوم الحالی بود که به دوختن و پوشیدن لباس های تازه خیلی علاقه داشت. برای همین دستور داد هرکس بهترین لباس رو براش بدوزه پاداش خوبی به اون خیاط بده.

خیاطی که از ظلم های پادشاه خسته شده بود و میخواست درس خوبی به پادشاه بده به قصر رفت و گفت من میتونم لباسی بدوزم که فقط آدم های باهوش بتونن ببینن و آدم های احمق نمیتونن اون لباس رو ببینند.

پادشاه وقتی دید ازین طریق میتونه آدم هارو تشخیص بده دستور دوخت این لباس رو به خیاط داد. خیاط هم شروع به دوختن لباس کرد اما هیچکس نمیتونست این لباس رو ببینه.

وقتی کار دوخت لباس تموم شد خیاط لباس خیالی خودش رو برد و تن پادشاه کرد. اما چون هیچکس دوست نداشت بهش بگن احمق شروع به تعریف و تمجید کردند اما در حقیقت لباسی به تن پادشاه نبود و اون لخت لخت بود.

هرکس ساپورت نپوشه احمقه!!!

حالا از اون ماجرا چندین سال می گذره و خیاط هایی برای بلهوسی و لذت بردن از ناموس یک ملت لباس هایی دوختن بسیار تنگ و زننده و به بهانه مد و باکلاس بودن جوری وانمود کردن که هرکس ازین لباس ها رو بپوشه خیلی فهمیده و عاقل و با کلاسه و هرکسی که نپوشه احمق و امل هست.

عده ای احمق مثل همون پادشاه که این لباس هارو می پوشند از سوی اون هایی که به دنبال بلهوسی و لذت بردن هستن و نمیخوان کسی بهشون بگه احمق مدام مورد تمجید قرار می گیرند و عده ای هوشیار و فهمیدههم که این لباس ها رو نمی پوشند از سوی همون احمق ها متهم به بی کلاسی و امل بودن می شوند.

پیامبر اکرم (ص)هلاکت زنان امت من در دو چیز سرخ است:یکی طلا و دیگری لباس های نازک و بدن نما. (شیخ مفید، امالی)

 



[ پنج شنبه 29 مرداد 1394  ] [ 7:18 AM ] [ زارع-مرادیان ]

حرف حساب

گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی ها هستند

 خواهرم….
چادر مشکی تو برایت امنیت می آورد
خیالت راحت!!!!
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی ها هستند…

 


[ پنج شنبه 29 مرداد 1394  ] [ 7:16 AM ] [ زارع-مرادیان ]

دلنوشته / حجاب یعنی ...

 

مبارزه با شیطان

 

حجاب  فقط یه پوشش در میان انواع پوشش ها نیست

حجاب  فقط یه سلیقه در میان سلیقه ها نیست

حجاب  فقط یه مرام شخصی یا گروهی خاص در میان مرام ها نیست

حجاب فقط جلوگیرنده ی نگاه ها و پیشنهاد های انسان های دنباله روی شهوت نیست

حجاب  ترجیح دادن خدا برتمامی نظرها و نگاه ها و سلیقه های غیرخدا

حجاب  ارزش دادن به تلاش های زهراست

حجاب  یعنی فهمیدن علت مظلومیت های زهرا

حجاب  یعنی کنار زدن تمام فایده های بی حجابی به خاطر خدا و خود

حجاب  یعنی می دانم که صلاحم در حجاب است چون خدا صلاحم را اینگونه می داند

حجاب یعنی …

 


[ دوشنبه 26 مرداد 1394  ] [ 7:12 PM ] [ زارع-مرادیان ]

كنكاشـي كل‌نگرانه پيرامون فلسـفه حجاب

 

برخي از خانمهاي محجّبه، به اين دليل چادر مي‌پوشند چونكه از بچگي به پوشيدن آن عادت كرده‌اند ( يا بهتر بگويم عادت داده شده‌اند)، برخي ديگر هم معتقدند چون خدا به زنان مؤمن «دستور» داده كه حجاب داشته باشند پس ناچاراً بايد اين سختي را در كنار سختيهاي ديگر بندگي به جان خريد و به آن تن داد.

امّا مؤمنان آگاه مي‌دانند كه در رعايت حجاب «‌مصلحت حكيمانه اي» وجود دارد كه چه‌بسا عقل انسان به تمامي آن راه نداشته باشد و براي همين هم خدا آن را بر مؤمنان واجب كرده است؛ و از همين رو حجاب را با جان و دل «انتخاب» مي‌كنند.

**********

حجاب مانند هر حكم ديگري، دو جنبه دارد: يكي جنبه ظاهري و ديگري جنبه باطني.

جنبه ظاهري حكم همان چيزي است كه در عمل آن را مي‌بينيم و جنبه باطني‌اش، فلسفه عمل است. به عبارت ديگر رابطه يك حكم با حقيقت عالم در مرحلة نظري و تئوريك، جنبه باطني حكم؛ و در مرحله عملي و اجرايي، جنبه ظاهري آن را تشكيل مي دهد.

در اصطلاح رايج اگر جنبه باطني يك حكم، مبتني بر حقيقت باشد آنرا «حقيقي» و اگر جنبه ظاهري يك حكم مبتني بر حقيقت باشد، آنرا «عادلانه» مي‌نامند.

جنبه ظاهري هر حكم مي‌بايستي پشتيباني‌كننده جنبه باطني و در‌واقع نمايشي از آن باشد و به بيان ديگر، هر حقيقتي در عالم بايد به صورت عادلانه به اجرا درآيد. روشن است كه احكام الهي همگي حقيقي و عادلانه هستند.

البته بايد توجه كرد كه حقيقت با واقعيّت فرق دارد. واقعيت آن چيزي است كه همين حالا «هست» و جريان دارد (ولو به طور نامطلوب و زشت) ولي حقيقت آن چيزي است كه «بايد باشد»؛ و چون خداوند متعال، يگانه حقيقت مطلق عالم است پس هر چيزي كه با حقيقت رابطه دارد (هر چيز حقيقي)، ضرورتاً خوب، زيبا و مطلوب خواهد بود و از همين رو همه افعال انسان بايد مبتني بر حقيقت باشد.

با اين توضيحات، واقعيت ممكن است مبتني بر حقيقت بوده (واقعيت‌=‌حقيقت) يا بخشي از آن باشد (حقيقت < واقعيت) و يا در تضاد با حقيقت عالم باشد كه از آن به «عدم حقيقت» تعبير مي‌شود (واقعيت‌‌=‌حقيقت).

 

سخن گفتن از حجاب اگر فقط محدود به جنبة ظاهري آن باشد، در نحوه چادر پوشيدن و روسري گذاشتن و اينكه آيا ماليدن رژ لب اشكال دارد يا خير و چه كنيم كه در عين رعايت حجاب، گرممان نشود و يا چادرهايمان را چگونه طراحي كنيم كه نگه‌داشتن آن آسانتر باشد و مسائلي از اين دست خلاصه مي‌شود كه اگر عميق بنگريم، اينها همه مسائل فرعي و البته در جاي خود پر‌اهميت‌اند. اما نبايد فراموش كرد كه اصل مسأله، باطن عمل است.

**********

گفتار حاضر، كنكاشي كل‌نگرانه و درعين حال اجمالي در ارتباط با «فلسفه حكم حجاب در اسلام» است.

فلسفه اصلي حجاب را مي‌توان در «كمك به حفظ كيان خانواده» خلاصه كرد؛ اما سؤال اصلي اينست كه چگونه و با چه ساز‌و‌كاري؟

قبل از اينكه به تبيين و توضيح مكانيزم تأثير حجاب در حفظ كيان خانواده (به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي) بپردازيم خاطر نشان مي‌كنيم كه «قداست نهاد خانواده و لزوم تحكيم پايه‌هاي آن و نيز گسترش كمّي و كيفي‌اش» از اصول موضوعه مقاله حاضر است يعني مطلب مزبور را به عنوان «پيش‌فرض» پذيرفته شده مي‌گيريم، حال آنكه معتقديم بحث‌كردن درباره صحّت و سقم آن، ممكن و حتي لازم بوده ولي مجال ديگري را طلب مي‌كند.

راز اثرگذاري مطلوب حجاب در استحكام پايه‌هاي خانواده، در نقش آن در كنترل و مهار قوّة شهواني نهفته است.

خداوند حكيم، قدرت جنسي را به عنوان عامل توليدمثل به انسان هديه كرده است و اگر اين نعمت الهي به انسان داده نمي‌شد، نسل او در خلال قرنها و هزاره‌ها تا بدين‌روز امتداد پيدا نمي‌كرد.

اما از آنجاييكه اگر از هر نعمتي بد استفاده شده يا استفادة بد شود، به نقمت تبديل مي‌گردد لذا خداوند در كنار موهبت قوة جنسي، راه استفاده درست از آن را نيز از طريق دين به انسان آموزش داده است: « ارضاء صحيح ميل جنسيفقط و فقط از طريق همسر شرعي مقدور است » .

قوه جنسي نه‌تنها باعث حفظ نسل بشر مي‌شود بلكه سبب نزديكي و الفت ميان زن و مرد و وابستگي بيشتر آنها به يكديگر نيز مي‌شود. نيروي جنسي در اكثر موارد بسان يك كاتاليزور در يك واكنش شيميايي عمل مي‌كند يعني همانند كاتاليزور، سرعت واكنش را افزايش مي‌دهد اما در پايان بدون تركيب با هيچ مادّه‌اي باقي مي‌ماند. ميل جنسي كمك مي‌كند تا زن و شوهر خيلي سريع به هم نزديك شده و حجابهاي فاصله‌انداز از ميانشان برداشته شود و بدين سبب، بستر لازم براي همدلي و همراهي و همرنگي آنها فراهم آيد. به علاوه تولّد فرزندان نيز كه از عوامل تحكيم پايه‌هاي خانواده است، از طريق ارضاي ميل جنسي محقّق مي گردد.

يادآوري مي‌شود كه ارضاء نشدن ميل جنسي نيز همانند ارضاي ناصحيح و نابجاي آن، خطرناك و زيان‌آور است زيرا عوارض سوء رفتاري، احساسي و يا فكري بر فرد خواهد داشت.

حال سؤال اينجاست كه اگر ارضاي ميل جنسي به بيرون از خانواده (بيرون از حريم خصوصي زن و شوهر) منتقل شود، چه مشكلي پيش خواهد آمد؟

پاسخ اينست كه در آنصورت ميل جنسي، فايده خود را از دست داده و نه‌تنها ديگر عامل وابستگي و پيوند بيشتر زن و شوهر و مايه گسترش و حفظ كيان خانواده نخواهد بود بلكه برعكس ماية از‌هم‌گسيختگي خانواده هم مي‌گردد زيرا در آنصورت هر شخص مي‌تواند اين نيازش را از طريق هركس ديگري غير از همسرش ارضاء كند بدون اينكه هزينه واقعي اين ارضاء را بپردازد، يعني بدون اينكه جايگاه و نقش ارضاي اين نياز را در ايجاد تعادل در زندگي اجتماعي و فردي و خصوصاً خانوادگي خود بداند يا بدان متعهد باشد.

«آزادي جنسي» اگرچه واژه فريبنده‌اي است ولي نتيجه آن اينست كه انسان به يك ميل خود، توجه بيش از حد و اندازه كرده و تمام زندگي‌اش را تحت الشعاع آن قرار دهد. اين يعني اينكه نه‌تنها اجتماع بر اثر از دست رفتن نهاد خانواده، سست و بي‌هويت مي‌شود بلكه افراد نيز از كمال و رشد حقيقي خويش باز مي‌مانند.

يادمان نرود كه هر نياز طبيعي انسان تنها اگر به طور صحيح ارضاء شود، موجب رشد و كمال و موفقيت او مي‌گردد. لازمه اين امر آن است كه هر ميل را به اندازه خودش و متناسب با جايگاه و منزلتي كه دارد مورد توجه قرار داد.

پرسش بعدي اي كه مطرح مي‌شود اين است كه نقش «حجاب» در اين ميان چيست؟

حجاب، يكي از ابزارهاي كنترل و مهار قوه شهواني در راستاي كمك به ارضاي صحيح آن است.

شهوت مردها با قوة بينايي بيشتر تحريك مي‌شود تا با ساير حواس. در اين‌صورت اگر مردي، زيبايي‌هاي بدن زن نامحرمي را ببيند چندين حالت ممكن است اتفاق بيفتد:

1ـ يا اينكه عنان از كف داده و در پي آن بتواند خود را با آن زن ارضاء نمايد كه در آن صورت يك ارضاي ناصحيح خواهيم داشت كه معايب و مضارّش گفته شد.

2ـ يا ممكن است آن زن، شهوت او را تحريك كرده و زيبايي آن زن او را مجذوب نمايد اما او به دلايلي نتواند يا نخواهد خود را با آن زن ارضاء نمايد. در آنصورت ممكن است نسبت به همسر خود كه از آن زن نازيباتر است، از نظر جنسي سرد و كم‌علاقه شود كه اين هم نوعي زيان به خانواده وارد خواهد كرد.

3ـ  يا ممكن است زيبايي‌هاي آن زن، او را تحريك كند اما چون زن خودش به اندازه كافي برايش جذاب است لذا مجبور مي‌شود كه اين آتش شعله‌ور شده شهوت خود توسط آن زن را به‌وسيله همسر خود ارضاء و اطفاء نمايد كه در اينصورت هم فلسفه طبيعي قوه شهواني رعايت نشده و اين قوه كم‌خاصيت گرديده است (يعني چون همسر انسان عامل شعله‌وري ميل جنسي نبوده لذا نزديكي با او فقط از باب ارضاء اين ميل تحريك‌شده نابجا است) و هم ممكن است اين امر باعث شود كه ارضاء ميل جنسي از حد طبيعي خود بگذرد و افراطي شود كه درنتيجه موجب تضعيف جسماني و روحاني فرد گردد (=توجه بيش از اندازه به يك ميل)، و هم اين مسأله راه را براي خروج ميل جنسي از حريم خصوصي زن و شوهر هموار مي‌كند.

4ـ يا ممكن است زيبايي‌هاي آن زن او را جذب كند اما چون همسري ندارد، مجبور مي‌شود كه براي ارضاي اين ميل تحريك شده خود، دست به گناه بزند (= ارضاء ناصحيح ميل جنسي) و يا اينكه به آن تحريك بي‌اعتنا بوده و آن ميل تحريك شده را به مثابه يك فشار غير‌طبيعي بر خود پذيرا باشد كه در آن‌صورت آسيب‌هاي فراوان جسمي و روحي خواهد ديد.

5ـ يك احتمال هم اينست كه مرد اصلاً به‌وسيله آن زن بي‌حجاب تحريك نشود كه اين احتمال مساوي صفر است چراكه با طبيعت بشر منافات دارد. مردي كه سالم است و به بلوغ جنسي رسيده است،  در برخورد با چنين صحنه اي لامحاله دچار تحريك خواهد شد، هرچند شدت و ضعف اين تحريك شدن به تناسب شرايط مختلف انسانها متفاوت خواهد بود. آن كسي‌كه همسر دارد و قادر به ارضاي صحيح ميل جنسي خودش است، مسلماً كمتر از يك جوان تازه‌بالغ بي‌همسر تحريك مي‌شود.

ضمناً ممكن است اين تأثيرپذيري، في‌البداهه و آني نبوده بلكه اثر آن،‌ اثري ناخودآگاه و تدريجي باشد.

اينكه گفته مي‌شود در جوامع غربي چون مردها خيلي راحت مي‌توانند زيباييهاي زنان را مشاهده كنند لذا بدان عادت كرده و ديگر اثري از آن نمي‌پذيرند، درست مثل آن است كه گفته شود چون انسانها به طور روزانه غذا مي‌خورند پس بعد از مدتي، ديگر ميلي به غذا‌خوردن پيدا نخواهند كرد و يا چون به غذا‌خوردن عادت كرده‌اند، ميل به خوردن هم در آنها از بين رفته است. غافل از اينكه انسان موجودي سيري‌ناپذير و بي‌نهايت طلب بوده و طالب است كه هر ميل خود را تا سرحدّ بي‌كرانگي ارضاء نمايد.

زنها امّا بيشتر با قوه لامسه تحريك جنسي مي‌شوند. پس بر مردها حرام است كه بدن زن نا‌محرمي را لمس كنند.

شنوايي و بويايي هم در تحريك ميل جنسي بي‌تأثير نيستند. به‌كار‌بردن بوهاي خوش تحريك‌كننده يا صحبت كردن با صداي تحريك‌آميز، دست كمي از آرايش غليظ و نمايان كردن زيباييهاي بدن ندارد و در زمره بي‌حجابي تلقي مي‌شود.

البته قوه شهواني، قوه بسيار شديدي است كه براي ارضاء حتي منتظر حواس پنج‌گانه نمي‌ماند. نيروي خيال هم ممكن است در سيطره شهوت قرار بگيرد. براي همين فكر‌كردن به جنس مخالف، تنها ماندن با او در يك اتاق در بسته، خواندن نامه‌هاي تحريك‌كننده او، و ..... هم ممكن است انسان را به دام گناه بيندازد.

آنچه درباره جنبه ظاهري حجاب گفتني‌تر است آنكه حجاب به اقتضاي فلسفه‌اي كه دارد فقط متعلق به زنان نبوده بلكه بر مردان نيز واجب است، امّا به سه دليل زير، جنبه ظاهري‌اش براي زنان سختگيرانه‌تر و جدّي‌تر طراحي شده است:

اول آنكه زن موجودي باحياتر از مرد است و حيا جزء گرانبهاترين هديه‌هاي الهي به اوست؛ درنتيجه مراقبت از او و جلوگيري كردن از دستبرد به اين سرمايه وجودي‌اش، ضروري تر و در عين‌حال نيازمند توجه بيشتر است.

دوم آنكه همانگونه كه گفته شد مردها ـ برخلاف خانمها ـ از طريق قوه بينايي بيشتر تحريك مي‌شوند تا از طريق حسّ لامسه، از همين‌رو اين خانمها هستند كه بايد تمام بدنشان را بپوشانند.

و سوم اينكه در يك عمل جنسي غيراخلاقي، زنها آسيب بيشتري خواهند ديد زيرا هم از لحاظ احساسي لطيف‌تر اند و هم از نظر جسمي، آسيب‌پذير‌تر.

پس اينكه پوشيدگي زنها در ظاهر و سيما بايد بيشتر از مردان باشد، نقطه ضعفي براي آنان نيست بلكه مبتني بر ويژگي‌هاي ذاتي شان است؛ همانگونه كه قدرت جسماني بيشتر مردان نقطه قوت آنها نبوده بلكه ويژگي ذاتي‌شان مي‌باشد و البته اين ويژگيهاي ذاتي نيز در يك نظام آفرينش احسن از سوي خالق بي‌همتا به انسان داده شده است كه بحث در اين‌باره نيز مجال ديگري را طلب مي‌كند.

به هر حال ما انسانها به صورت اجتماعي آفريده شده‌ايم و سرنوشتمان به يكديگر گره خورده است: با برخي بيشتر و با عدّه‌اي كمتر.

آيا اگر يك بيمار واگير‌دار بدون رعايت مسائل بهداشتي وارد يك فضاي عمومي (مثلاً مترو) شود، شمار زيادي را به بيماري خود دچار نخواهد كرد؟

آيا كشاورزي كه به دنبال تهيه يك محصول ممتاز است مي تواند نسبت به بذر نا‌مرغوب مزرعه همسايه كه ممكن است باد آن را با خود به مزرعه او بياورد، بي‌تفاوت باشد؟

و آيا درست است جامعه‌اي پر از بي‌حجابي و بي‌حيايي و ولنگاري گردد و آن وقت از آن جامعه، اميد اصلاح و بركت و سعادتمندي برود؟

با اين توضيحات، خانم هايي كه بي‌حجابي و يا بدحجابي خود را با اين بهانه كه: «ما خانمها چرا بايد به‌خاطر احتمال هوسراني و شهوتراني آقايان، جلوي خودمان را بگيريم و خودمان را محدود كنيم؟!؟ خُب آنها خودشان مواظب خودشان باشند و به گناه نيفتند» و نظاير آن توجيه مي‌كنند يا از سيستم هوشمندانه عالم كه توسط خداي متعال طراحي و اجرا گرديده است، بي‌اطلاع‌اند و متوجه سلسله مراتب علّت‌ها و معلول‌ها كه جهان را فرا گرفته است نبوده و از فراگير بودن آن بي‌خبرند و يا اينكه روابط متقابل انسانها با يكديگر و اثرگذاري و اثرپذيري طرفيني آنها را منكرند.

به هر حال نوشتار حاضر ممكن است فقط به حال بانوان بدحجاب و يا بي‌حجابي سودمند واقع شود كه براي باحجاب‌شدن، نيازمند آن‌اند كه عقلاً و منطقاً متقاعد شوند؛ و به حال آنان كه به دلايل فردي، اجتماعي، خانوادگي و ..... به اين حكم الهي گردن نمي‌نهند، سودي نخواهد بخشيد.

خداوند همه ما را به صراط مستقيم هدايت فرمايد. آمين.

-------

 

منبع:وبلاگ پویندگان مهر کوثر

mehrkowthar.blogfa.com

 


[ دوشنبه 26 مرداد 1394  ] [ 6:54 PM ] [ زارع-مرادیان ]

سخن دانشمندان درباره پوشش

فرانتس فانون (جامعه شناس و فيلسوف فرانسوي)
 هرچادري كه دورانداخته شود ،ا فق جديدي را كه براي استعمار ممنوع بوده در  برابر او مي گشايد و پس از ديدن هر چهره بي حجاب ، اميدهاي استعمار براي  حمله ، ده برابر مي شود.(1)
ديدن در برخورد با زن محجبه ، يك طرفه است ، و طرف مقابل نمي تواند او را  ببيند؛ و زني كه ديده نمي شود ، تسليم نمي گردد و خود را عرضه نمي كند.(2)

خروشچف (رئيس جمهور پيشين شوروي)
 آينده شوروي در خطر است و جوانان هرگز آتيه اميد بخشي ندارند؛ چرا كه بي بند و بار و اسيرشهوات گشته اند.(3)

ماهاتماگاندي (رهبر فقيد انقلاب هند)
 زن با اينكه به ظاهر درصدد آزادي برآمد، ولي در خطر جديدي قرار گرفت و آن  خطر ، بازيچه قرار گرفتن و وسيله هوس راني هاي مرد شدن است . من ترجيح مي  دهم نسل انسان نابود شود تا اينكه بماندو با تبديل زن يا ظريف ترين مخلوق 
الهي به يك وسيله عياشي و شهوت راني مرد ،ازهرحيواني پست تر گردد. اگر من  زن بودم ، عليه دعوي مرد ، داير بر اينكه زن به دنيا آمده تا بازيچه او  باشد ، سخت عصيان مي كردم. اي زنان! اگر آرايش كردن شما به خاطر جلب شهوت  مردها است ، از اين كارخودداري كنيد و زير بار ننگ چنين خفتي نرويد.(4)

خانم ساچيكورمورآتا(دكتراي الهيات ، اهل ژاپن)
 لطف زن ، به با حجاب بودن اوست . اصولاً طبع هرانساني طالب كشف تنوع هاست .وقتي زنان به شكل امروزي بي حجاب باشند ، چيزي براي جلب توجه مرد باقي نمي گذارند . هر چيزِ با اهميتي هر گاه چندين بار روياروي قرار گيرد، اهميت  خود را از دست مي دهد . اين موضوع در تحكيم روابط زناشويي ، نقش بسيار مهم و مؤثري دارد.(5)

ويل دورانت (مورخ معروف)
 زنان دريافتند كه دست و دل بازي ، مايه طعن و تحقيراست و اين امر را به دختران خود ياد دادند .(6)
حيا يكي از لطيف ترين دل فريبي هاي زن است .زنان بي شرم و حيا ، جز در موارد زودگذر ،براي مردان جذاب نيستند.(7)

مسترهمفر(جاسوس انگليسي در كشورهاي اسلامي)
 وي كه سال ها از طرف انگليس براي محو اسلام در كشورهاي مسلمان جاسوسي كرده است ،مي گويد:
بايد زنان مسلمان را فريب داد و از زير چادر بيرون كشيد؛ با اين بيان كه  چادر يك عادت است از خلفاي عباسي و يك برنامه اسلامي نيست . پس از آنكه  زنان را از چادر و عبا بيرون آورديم ، بايد جوانان را تحريک كنيم كه دنبال  آنها بيفتند تا درميان مسلمانان فساد رواج يابد.(8)

جرجي زيدان (نويسنده معروف)
 اگر مقصود از حجاب ، پوشاندن تن و بدن است ، اين وضع پيش از اسلام و حتي  پيش از ظهور ديانت مسيح معمول بوده و ديانت مسيح هم تغييري در آن نداده و  تا اواخر قرون وسطا، در اروپا معمول بوده ، و آثار آن هنوز در خود اروپا  باقي مانده است.(9)

خانم شمليت (فارغ التحصيل فلسفه از آمريكا)
 پاك دامني ثابت مي كند كه اخلاقيات ، بهتر از بي بند و باري مي تواند به  روابط جنسي كمك كند.پاك دامني حتي مي تواند فرمان خداوند باشد؛زيرا اين  مفهوم را مي رساند كه ما انسان ها به گونه اي طراحي شده ايم كه هرگاه مانند حيوانات ، بي هيچ گونه خويشتن داري و پاي بندي به اصول رفتار نماييم ،  همانند آنها لذت نمي بريم.(10)
زن پاك دامن ، علاوه بر زيبايي دروني ، از زيبايي عيني و بيروني بيشتري  نسبت به بقيه زنان برخوردار است . افرادي كه در برابر غريبه ها تقريباً  برهنه هستند ، چيزي براي نشان دادن به محبوب خود باقي نمي گذارند.(11)

 



[ دوشنبه 26 مرداد 1394  ] [ 6:42 PM ] [ زارع-مرادیان ]

حیا

حیا یكی از مهم ترین صفات نفسانی است كه تأثیر فراوانی بر حوزه های مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.

«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است كه در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد. در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است كه موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.

شایان ذكر است كه اگرچه چهره بارز و جوهره حیا، بازدارندگی از ارتكاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیك را در پی خواهد داشت. همچنین یادآور می شود كه حیا در حوزه های مختلفی مطرح است كه بحث از آنها در جای خود صورت می گیردو در این جا تنها مباحث عام و كلی مربوط به حیا مطرح می شود.

الف) ارزش حیا: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: «بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این كه آن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این كه آن را آراست.» امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هر كه پوشش شرم گزیند كس عیب او نبیند» و در بیانی دیگر می فرماید: «حیا پیشه كن كه حیا نشانه نجابت است»امام صادق ـ علیه السّلام ـ جایگاه حیا را در رأس مكارم اخلاقی دانسته می فرماید:

مكارم اخلاق یكی بسته به دیگری است، خداوند آنها را به هر كه خود خواهد، دهد. ممكن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولای اونباشد، (آنها عبارتند از:) راستگویی،صداقت با مردم، بخشیدن به مسكین، جبران كردن خوبی ها، امانتداری، صله رحم، دوستی و مهربانی باهمسایه و یار، میهمان نوازی و در رأس همه حیا.

امام علی ـ علیه السّلام ـ در باب نقش كلیدی حیا فرمود: «حیا وسیله رسیدن به هر زیبایی و نیكی است.» اهمیت حیا در حدّی است كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایمان ندارد كسی كه حیا ندارد.» از سیره رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ گزارش شده است كه هر گاه با مردم صحبت می كرد، عرقِ شرم بر پیشانی داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمی شد.

گاهی شرمساری ماهیتی منفی می یابد و آن در صورتی است كه منشأ آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامی به شدت مورد نكوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلكه مانع رشد و تعالی انسان و موجب عقب ماندگی او در زمینه های مختلف می گردد. در روایات از این نوع شرم، به حیای حماقت و جهل و حیای ضعف یاد شده است.

ب)‌ اسباب و موانع حیا: برخیاز اموری كه در روایات به عنوان اسباب حیا مطرح شده است، به قرار زیر است:

اسباب حیا:

1 . عقل: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) كه از او در باره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:

عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری، و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد.

2 . ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ایمان ندارد كسی كه حیا ندارد.» موانع حیا:

همچنین در روایات، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی حیایی یا كمی حیا معرفی شده اند كه مهم ترین آنها به شرح زیر است:

یك. از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام كاظم ـ علیه السّلام ـ به یاران خود توصیه می فرمود:

پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.

دو. دست نیاز به سوی مردم دراز كردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «دست نیاز به سوی مردم دراز كردن، عزت را سلب می كند و حیا را می برد.»

سه. زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

هر كه پرگفت، راه خطا بسیار پوید، وآنكه بسیار خطا كرد شرم او اندك شود، و آنكه شرم او اندك شود، پارسایی او كم گردد، و آنكه پارسایی اش اندك گردد، دلش بمیرد.

چهار.شراب خواری: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ منسوب است كه در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛ زیرا شرابْ تباهی می‌آورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل می كند و شرم و حیا را از چهره فرد می زداید.»

د) آثار حیا: در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است كه برخی از آنها به شرح زیر است.

1 . محبت خداوند: پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاكدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»

2 . عفت و پاكدامنی: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاكدامنی است.» 3 . پاك شدن گناهان: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود:

چهار چیز است كه هر كس را باشد اسلامش كامل و گناهش پاك گردد و پروردگار خود را ملاقات می كند، در حالی كه خداوند ـ عزّوجلّ ـ‌ از او خشنود است: هر كس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم كند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.

4 . رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شرح پاره ای از آثار شرم و حیا فرمود:

اما آنچه از حیا نشأت می گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشكار و نهان، سلامت، دوری كردن از بدی، خوشرویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم است. اینها فوایدی است كه خردمند از حیا می برد.

در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی شرمی بیان شده است كه به دلیل اختصار تنها به بیان یك روایت در این باب اكتفا می شود:

امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» می فرماید:

ای مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمی پذیرفت، به وعده وفا نمی كرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمی ساخت، از نیكی ها برحذر بود و بدی ها را مرتكب می شد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام می شود. بسیاری از مردم، اگر حیا نمی كردند و شرمگین نمی شدند، حقوق والدین را رعایت نمی نمودند، هیچ صله رحمی نمی كردند، هیچ امانتی را به درستی بازپس نمی دادند و از فحشا برحذر نبودند.

د) موارد حیا: گفته شد كه حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اوّلاً، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی كه باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده اند. ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجام نیكی ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حدّ و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمی گردد. منشأ این امر آگاهی جهالت و گاهی بی مبالاتی است. در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر می رسد كه با وجود ضابطه پیش گفته در مفهوم حیا، این تأكید به دلیل آن است كه انسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، جهت تأیید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می كند، در حالی كه تصورات او باطل است. برخی از موارد و مواقعی كه جای حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:

1 . حیا ورزیدن از گفتار، كردار و درخواست حق؛ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نكن.»

2 . حیا ورزیدن از تحصیل علم؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «كسی شرم نكند از آموختنِ آنچه نمی داند.»

3 . حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «كسی كه از طلب مال حلال حیا نكند، هزینه هایش سبك شو و خداوند خانواده اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»

4 . حیا ورزیدن از خدمت به مهمان؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است كه نباید از آن شرم كرد: از جمله خدمت كردن به مهمان.»

5 .حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است كه نباید از آنها شرم كرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.» مطالعه درباره مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می دهد كه منشأ پیدایش این حالت، درك حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در كتاب و سنت در باب حیا آمده است، به وضوح می توان مشاهده كرد.این مفهوم، قدر مشترك میان همه انواع حیا است. بنابراین حیا دارای سه ركن اصلی است: فاعل، ناظر و فعل. فاعل، در حیا شخصی است برخوردارِ از كرامت و بزرگواری نفسانی. ناظر در حیا شخصی است كه مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته احترام باشد، و فعلی كه ركن سوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتیجه در تفاوت میان «حیا» با «خوف» و «تقوا» می توان گفت كه محور بازدارندگی در حیا، ادراك حضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حریم او است؛ حال آنكه محور بازدارندگی در خوف و تقوا، درك قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.

6 . شرم از اعتراف به ندانستن؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر از كسی سؤالی كردند و نمی داند، شرم نكند از این كه بگوید: نمی دانم.»

7 . شرم از درخواست از خداوند؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب تر از آن نیست كه از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یك از شما نباید شرم كند از این كه از رحمت خداوند درخواست كند؛ اگرچه (خواسته او) یك بند كفش باشد

8 . شرم از بخشش اندك؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن از آن كمتر است.»

9 . شرم از خدمت به خانواده؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ مردی از اهل مدینه را دید كه چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد، آن مرد چون امام را دید خجالت كشید. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده ات می بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (كه سرزنش و خرده گیری كنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده ام چیزی بخرم و خودم ببرم.»

برگرفته از سایت تبیان

 



[ دوشنبه 26 مرداد 1394  ] [ 6:32 PM ] [ زارع-مرادیان ]