ابراهیم تنها نبود...

 

 

علی عسکری(رئیس سازمان صداوسیما):
«در برنامه هفت اشتباه کردند و تذکر لازم در این خصوص داده شده است؛ در این زمینه حق با ابراهیم حاتمی کیا است.»

آقای عسکری!
اما از حرف حاتمی کیا به حق تر هم داریم، حق با آقا سید مرتضی، سیدشهیدان اهل قلم و استاد ابراهیم حاتمی کیا بود که گفت:
•⇦ «فحش اگر بدهند آزادی بیان است، جواب اگر بدهی بی فرهنگی است! سوالی اگر بکنند آزاد اندیشند، سوال اگر بکنی تفتیش عقاید! تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب اگر بدهی دروغگویی! مسخره ات بکنند انتقاد است، جواب اگر بدهی بی جنبه ای! اگر تهدیدت کنند دفاع کرده اند، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی! حزب اللهی بودن” را با همه تراژدی هایش دوست دارم.»

و در جای دیگر هم گفت:
•⇦ «در جمهوری اسلامی همه آزادی بیان دارند به جز بچه حزب اللهی ها!»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 





[ دوشنبه 23 بهمن 1396  ] [ 11:29 AM ] [ زارع-مرادیان ]

پس بنگر در کدامین سو ایستاده ای و به آزادی می نگری.

می گفت: خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد می زنند:
آزادی ... آزادی ... آزادی ...
و عابران خسته می پرسند:
آزادی چند؟

و من عابری را دیدم که از راننده سوال می کرد آزادی کجاست؟
راننده گفت: رد کردی، آزادی قبل از انقلاب بود...

گفتم: از"غرب" که به آزادی نگاه کنی، آزادی قبل از انقلاب است، از"امام حسین (ع)" که به آزادی نگاه کنی، آزادی درست می افتد بعد از انقلاب.

پس بنگر در کدامین سو ایستاده ای و به آزادی می نگری.





[ جمعه 20 بهمن 1396  ] [ 2:35 PM ] [ زارع-مرادیان ]

یک شهید یک صلوات

علیرضا اولین فرزند خانواده "موحد"، در سال ۱۳۳۷ در تهران به‌دنیا آمد. از همان دوران کودکی روحیه اکرام به نیازمندان را در خویش به‌وجود آورد. برادر شهیدش در دوران ابتدایی یک‌بار به پدر گفته بود که علیرضا با پول‌های توجیبی که به او می‌دهید دفتر و مداد می‌خرد و به بچه‌های فقیر می‌دهد.
در سال ۱۳۵۵ بعد از اخذ دیپلم به سربازی اعزام شد و پس از فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، وی نیز از پادگان گریخت و به جمع انقلابیون پیوست. 
پس از پیروزی انقلاب، در كمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت مشغول شد. علیرضا در فروردین ماه ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و ابتدا مأموریت حراست از بیت امام خمینی(ره) را برعهده گرفت. 
با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را با کار در کمیته انقلاب شمیران شروع کرد. با اوج‌گیری اقدامات ضد انقلاب در نقاط مختلف کشور خصوصاً کردستان در اولین دوره سپاه عضو شد و پس از مدت کوتاهی با یک گروهان از پاسداران به مناطق بحران زده کردستان رفت. پس از مدتی به فرماندهی گردان شش سپاه منصوب شد.
مدتی پس از آغاز جنگ تحمیلی با عده‌ای از رزمندگانی که تجربه نبرد در جبهه‌های شمال غرب و غرب کشور را داشتند، عازم خرمشهر شد؛ او درست وقتی رسید که شهر سقوط کرده بود.
علیرضا موحد دانش در مرحله اول عملیات "بازی دراز"، در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ در اثر انفجار نارنجک دشمن در دستش مجروح و به درجه جانبازی نائل آمد. پس از عملیات "مطلع‌الفجر" به مكه معظمه مشرف شد.
حاج علیرضا موحد دانش در دوم اسفندماه ۱۳۶۰ به اتفاق "محسن وزوایی" به تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، که فرمانده‌اش "حاج احمد متوسلیان" بود، پیوست. وی تا پایان عملیات پیروزمند "فتح‌المبین" جانشین فرماندهی گردان حبیب‌بن مظاهر از تیپ ۲۷ حضرت رسول‌الله(ص) بود.
پس از اتمام عملیات "فتح‌المبین"، "حاج داوود کریمی" فرمانده سپاه منطقه ده کشوری(استان تهران) حکم تأسیس و فرماندهی تیپ ۱۰ سید‌الشهدا را برای "محسن وزوایی" زد. محسن وزوایی هم به اتفاق یارانی چون حاج علیرضا موحد دانش، کادر اولیه تیپ را تشکیل داد و به "دوکوهه" آمدند، که با توجه به ضرورت‌های موجود با پیشنهاد حاج احمد متوسلیان، محسن وزوایی به معاونت عملیاتی تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) و حاج علیرضا موحد دانش نیز به فرماندهی گردان حبیب‌بن مظاهر منصوب شد.
در همان روز اول از مرحله ی اول عملیات "ألی بیت المقدس"، محمدرضا، برادرش به شهادت رسید. حاج علیرضا با آن‌که خودش تیر خورده و مجروح شده بود حاضر به عقب رفتن نشد. حاج احمد، فرمانده تیپ به او تکلیف کرد که برای تشییع جنازه برادر به تهران برود و دو روز دیگر برگردد.
پس از پایان عملیات الی‌بیت‌المقدس، به همراه قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان اعزام شد. بعد از بازگشت از لبنان، در شهریور ۱۳۶۱ فرماندهی تیپ ۱۰ سید الشهدا(ع) را برعهده گرفته، در عملیات "والفجر ۱" با این تیپ وارد عملیات شد و در همان عملیات نیز مجدداً مجروح شد.
هنگامی‌که "حاج همت" فرمانده قرارگاه ظفر شد، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مشغول آمادگی برای اجرای عملیات "مسلم‌بن عقیل" در ارتفاعات مشرف به شهر مندلی عراق در منطقه عمومی سومار می‌شدند. حاج همت به تیپ ۱۰ سیدالشهدا ابلاغ کرده بود که به سرعت این یگان را آماده اجرای عملیات کند.
حاج علیرضا موحد دانش با تعدادی از نیروهای خود به شناسایی منطقه رفت و پس از مدتی به فرمانده قرارگاه اعلام کرد که با این شرایط، نیروها قتل‌عام خواهند شد و این عملیات موفق نخواهد بود. او برای جان رزمنده‌ها ارزش فوق‌العاده ای قائل بود و هرگاه با فرماندهان گردان‌ها، گروهان‌ها و دسته‌ها جلسه توجیهی داشت، می‌گفت: الآن حفظ جان این رزمنده‌ها برعهده من و شماست؛ درست است که این بسیجی‌ها برای جهاد با دشمنان اسلام به جبهه آمده‌اند، ولی به هدر نرفتن جان بچه‌های مردم اولویت دارد.
حاج علیرضا پیش از آغاز عملیات مسلم‌بن عقیل از فرماندهی تیپ استعفا داد و شهید بزرگوار "اظم نجفی رستگار" را به‌عنوان فرمانده تیپ به نیروها معرفی کرد. خود نیز برای ادای پاره‌ای توضیحات به دادستانی سپاه، راهی تهران شد. در آن‌جا نیز با توجه به شواهد موجود صحت حرف‌هایش به اثبات رسید، ولی از این پس او هرگز سمتی رسمی را نپذیرفت.
حاج علیرضا موحد دانش، علیرغم عدم‌پذیرش فرماندهی در جنگ، جبهه را رها ننمود. او به قرارگاه جانبازان، که برادر اکبر نوجوان فرمانده‌اش بود رفت و از طریق این قرارگاه به یگان‌های مدنظرش می‌رفت. در نبردهای "والفجر مقدماتی"، "والفجر یک" و "والفجر دو" همراه تیپ ۱۰ سیدالشهدا به جبهه‌های نور علیه ظلمت رفت.
سرانجام در سیزدهم مرداد ماه ۱۳۶۲ در حالی‌که به نیروهای گردان علی اصغر در تصرف و تثبیت ارتفاع استراتژیک ۲۵۱۹ کمک می‌کرد از فاصله نزدیک مورد اصابت گلوله دشمن واقع شد.
او در حالی‌که خون زیادی را از دست داده بود، اقدام به جویدن سیم خطوط تلفن صحرایی نیروهای بعثی در منطقه نمود؛ دشمن نیز با دیدن این کار وی حاج علیرضا را به رگبار بست و این‌گونه حاج علیرضا موحد دانش بیست و شش ساله شوخ‌طبع و شیر جبهه‌ها به آسمان پرواز کرد و به دیدار حضرت دوست شتافت

 





[ جمعه 20 بهمن 1396  ] [ 2:22 PM ] [ زارع-مرادیان ]

تولی و بری در کلام پیامبر مهربانی ها....

 

پیامبراكرم (صلى الله علیه و آله) به اصحابشان فرمودند:

محكم ترین دستگیره ایمان چیست؟ اصحاب گفتند: خدا و 
رسولش آگاهترند.

یكى از اصحاب گفت: نماز است.
دیگرى گفت: زكات.
سوّمى گفت: روزه.
یكى دیگر گفت: حجّ و عمره است.
بعضى هم گفتند: جهاد است.
پیامبراكرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند: 
براى هر آنچه كه شما گفتید فضیلتى است ولى هیچكدام محكمترین دستگیره ایمان نیستند، محكمترین دستگیره ایمان ، دوستى و دشمنى در راه خدا و دوست داشتن دوستان خدا و برائت جستن از دشمنان خداست.

بحار الانوار، ج 74، ص 274، ح 19





[ جمعه 20 بهمن 1396  ] [ 2:15 PM ] [ زارع-مرادیان ]