پدر آمد خانه ولی نه مثل هربار دیگری که می آمد، با عصایی زیر بغل و سری باندپیچی شده. دیدن آن منظره هول و هراسی به دل دختر انداخت که نگو. نگران و حیران زده پرسید:
چی شده پدرجان؟
بلا دوره! چه اتفاقی افتاده؟ با کسی دعوا کردین؟ با دست اشاره کرد آب می خواهد. فهمید حوصله ی حرف زدن ندارد، شاید هم نه! دهانش کاری شده. ولی وقتی دید آب را به راحتی خورد و یک الهی شکر هم دنبالش گفت، فهمید مشکلی برای حرف زدن ندارد.
آره خوبم.
هنوزم نمی گین چی شده؟ خنده ای کرد و گفت:
شنیده بودم روزهای جمعه، فرشته های نگهبان آزادن، اما نه اینجوری؛ گمون کنم فرشته ی نگهبان من چشمش افتاد به رفقاش فراموشم کرد؛ منم چاله ی کنده شده برای فاضلاب را ندیدم و ...
برای شیرینی زندگی موادی لازم است که هر انسانی آن ها را در اختیار دارد. فراموش نکنیم هر چه قدر برای تهیه ی شیرینی زندگی دقت و تلاش کنیم، طعم این شیرینی خوشمزه تر می شود و اعضای خانواده مان از آن لذت بیشتری می برند.
جوابی نداد و آرام رفت طرف کاناپه و با سختی نشست رویش. دوباره پرسید:
قلب دختر داشت از نگرانی از دهانش می زد بیرون. دل شوره کلافه اش کرده بود. بی خودی هی راه می رفت، از اتاق به هال، از هال به اتاق. ده دقیقه ای که گذشت و رنگ و رویش معمولی شد سینی چایی را گذاشت روی میز. پرسید:« بهتر شدین که؟»
1-باور کنیم که بهترین تهیه کننده ایم
خانواده هایی که فعالیت های خود و امورشان را با باورهای مثبت همراه می کنند، دستاوردهای مثبتی نیز به دست می آورند و چون اعتقاد دارند که موفق می شوند، قطعا به پیروزی می رسند. خانواده های برنده ابتدا در ذهن خود برنده می شوند و سپس این پیروزی و موفقیت را در صحنه ی زندگی نمایان می کنند.
2- از کاه کوه نسازیم
خانواده های موفق از روزهای گذشته زندگی شان درس می گیرند، در زمان حال زندگی می کنند و همواره آینده ای زیبا را ترسیم می کنند. برای لذت بردن و شادی در زندگی خانوادگی باید برای اتفاقاتی که هنوز رخ نداده است، نگران نباشیم.
ادامه مطلب