تلنگر...

وقتی باران می بارد به جست و جوی رنگین کمان باش
وقتی تاریک است به جست و جوی ستارگان
اینجا مجازی است با آدمهای مجازی
به اسم داداش و آبجی شروع میشود
و با یک دلت اکانت به پایان می رسد
و راحت می توان دوباره آدم جدیدی شد
در محیطی تکراری...
از تجربه های دیگران استفاده کن
تا خودت یک تجربه نشده ای
به مجازی دل نبند
که همه چیزش مجازیست
از من گفتن بود.......

 





[ شنبه 17 تیر 1396  ] [ 4:23 PM ] [ زارع-مرادیان ]

مقاومت زنانه...

گرایش به سمت مدگرایی و تازه‌طلبی در کار آرایش و نمایش در مقابل مردان، یکی از بزرگترین عوامل انحراف زنان ماست. در مقابل اینها، خانمها بایستی مقاومت کنند. 

رهبرانقلاب





[ شنبه 17 تیر 1396  ] [ 3:41 PM ] [ زارع-مرادیان ]

چادر و چفیه...

 

افسران - کی گفته جنگ تمومه .....

آنان چفیه داشتند... من چادر دارم....

من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است...اما چادر از چفیه بهتر است....

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...

آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...

آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند... من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم واشک هایم را به چادرم هدیه می دهم...

آنان با چفیه زندگی می کردند... من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم...

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند... من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...





[ پنج شنبه 15 تیر 1396  ] [ 3:32 PM ] [ زارع-مرادیان ]