غیرت

گفت:که چیه؟هی جانبازجانباز
 
 
شهیدشهید
 
 

میخواستن نرن!
 
 
کسی مجبورشون نکرده بودکه!
 

گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد
 
 
 
گفت:کی؟!! 
 
 

گفتم:همون که تو نداریش!
 
 


گفت:من ندارم؟! چی رو؟! 
 
 

گفتم:
 
غيرت......

 

 



[ پنج شنبه 5 شهریور 1394  ] [ 6:29 PM ] [ زارع-مرادیان ]

بدون شرح....

دفا عاینهــا رفتند برای دفاع از نامــوس

عــده ای در خیابان میروند برای شکــار نامــوس . . .

 

 



[ پنج شنبه 5 شهریور 1394  ] [ 6:21 PM ] [ زارع-مرادیان ]

قرارمون این نبود

 

از : شـــهـــدا

به : مــــــــــا

ایــــن قـــــرارمــــون نـــبــــود ...











 


[ پنج شنبه 5 شهریور 1394  ] [ 6:06 PM ] [ زارع-مرادیان ]

ساپورت پوشان دیروز وامروز

رفقایی که سن و سالشان زمان ساپورت پوشیدنشان ، آن زمانی که هم سن و سال من و تو بودند. جوان بودند و زیبا…لباس غواصی می پوشیدند البته همون  ساپورت امروزی بعضی ها!! و صد البته فرقش این است که آن زمان قیمتش گران بود… اصلا گیر نمی آمد , و تحریم  کرده بودند و هر کسی که میخواست چند جین از اونهارو بخره دستکیر و محکومش میکردند. با این حال این اندک خرداری شده را به نوبت میپوشیدند و می گفتند اگر خواستید تیر بخورید!. سرتان را جلو بگیرید، نکند لباس پاره شود ها! جنازه های بیجانشان را از داخل لباس در می آوردند و جوان دیگری را ساپورت پوش می شد…»

 

کــــربـــــلا کعـــــــــــــــبه‌ی عشــــــــق است و منـــــــم در احـــــــــــــــــــــــرام

شـــــــد در این قبلــــــــــــه‌ی عشـــــــــــــــاق دو تا تقصـــــیرم

دست مــــــن خورد به آبی که نصیب تـــــــــو نشد

چشــم من داد از آن آب روان تصــــــویرم

باید این دیده و این دست کنم قربانی

تا که تکمیل شود حج من و میقاتم

 


[ پنج شنبه 5 شهریور 1394  ] [ 5:56 PM ] [ زارع-مرادیان ]