عشق

۱۲ نکته اخلاقی از رجبعلی خیاط که باید خواند
عشق


  شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود همانگونه که عاشق از سخن گفتن با معشوق خودلذت می‌برد، نمازگزار باید از راز و نیاز با خدای خود احساس لذت کند؛ او شخصاً چنین بود و اولیای الهی همگی چنین‌اند.
رسول خدا (ص) لذت خود از نماز را این گونه توصیف می‌فرمایند:
  «جعل الله جل ثناۆه قرة عینی فی الصلاة، و حبّب إلی الصلاة کما حبّب إلی الجائع الطعام، و إلی الظمآن الماء، و إنّ الجائع إذا أکل شبع، و إنّ الظمآن إذا شرب روی، و أنا لا أشبع من الصلاة؛
خداوند (جل ثناۆه) نور دیده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید، همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه. (با این تفاوت که) گرسنه هر گاه غذا بخورد سیر می‌شود و تشنه هر گاه آب بنوشد سیراب می‌شود، اما من از نماز سیر نمی‌شوم.»
«از کلمه “ما”‌ بگذرید، آن جا که در کارها کلمه «من» و «ما» حکومت می‌کند شرک است، فقط یک ضمیر حاکم است آن هم ضمیر «هو» و اگر از آن ضمیر بگذرید ضمایر دیگر شرک است. »
منبع:

 کتاب کیمیای محبت،‌ حجت‌الاسلام محمدی ری شهری


ادامه مطلب


[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:35 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علاقه عاشقانه به نماز

علاقه عاشقانه به نماز


ازعلی اشراقی نقل است: علاقه ای که حضرت امام به نماز داشتند، عاشقانه بود، نه از روی عادت. مدتی قبل از اذان، خود را مهیای نماز می کردند و این کار را واقعاً عاشقانه انجام می دادند. در این اواخر که برای نماز جماعت خدمت ایشان می رسیدیم، خیلی راضی به این کار نبودند و می فرمودند: «چون من با سختی بلند می شوم و می نشینم، شما ناراحت می شوید، نمازتان را خودتان بخوانید.» البته دوست داشتند که با خدای خود خلوت کنند و تا شب آخر هم نمازهای مستحبی ایشان ترک نشد. من یاد ندارم که حضرت امام نماز اول وقت را به تعویق انداخته باشند.

 

ادامه مطلب


[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:35 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شهید بزرگوار، ملا محمد تقى برغانى قزوینى می ‏گوید

شهید بزرگوار، ملا محمد تقى برغانى قزوینى می ‏گوید:

46869612130118214740.gif

هنگامى که مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد در منزل یکى از بزرگان ساکن گردید، در آن باغى وجود داشت، هنگام خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم، چون
پاسى از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا مى‏زند و می‏فرماید:
»برخیز و نماز شب بخوان«، عرض کردم: بلى، بر مى‏خیزم، شیخ عبور کرد و من دوباره خوابیدم ناگهان صدایى شنیدم و به دنبال صدا روانه شدم وقتى جلو رفتم، جناب شیخ به تضرع و مناجات مشغول
است و صداى ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تا کنون که 25 سال می ‏گذرد و هر شب برمی ‏خیزم و به مناجات مشغول می ‏شوم


ادامه مطلب


[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:34 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

برای درک فضیلت نماز اول وقت –وارد شبستان مسجد شدم



برای درک فضیلت نماز اول وقت –وارد شبستان مسجد شدم

 از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده ‌است که: «شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می‌کردم – برای درک فضیلت نماز اول وقت –وارد شبستان مسجد شدم دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هاله‌ای از نور اطراف سر او را گرفته، پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مأنوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است.
 پس از پایان نماز همراه او از مسجد خارج شدم نزدیک در مسجد، وی با خادم مسجد بگو مگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد، پس از عصبانیت دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد! »
منبع:
  کتاب کیمیای محبت،‌ حجت‌الاسلام محمدی ری شهری


ادامه مطلب


[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:34 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]