نماز، علت تامه ای برای بازداری از گناه نیست!
«اینکه در قرآن کریم آمده است نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد، با توجه به دو نکته باید در نظر گرفته شود: اولاً مراد، بازداری طبیعت نماز از فحشاء و منکرات است؛ یعنی نمازی که اقامه شود و چنان که حق آن است خوانده شود، از روی طبع چنین اثر و اقتضایی دارد [البته اگر موانعی در کار نباشد]؛ ثانیاً: نماز، علت تامه ای برای بازداری از گناه نیست، بلکه از مهم ترین عوامل بازدارنده آن می باشد. نماز صفتی در روح انسان ایجاد می کند که به مثابه یک پلیس درونی است و صاحبش را از منکرات منع می کند و در نتیجه روحش را از ناپاکی گناهان و آلودگیهای ناشی از آنها دور نگه می دارد. هدف از تشریع نماز، رساندن نمازگزاران به آن صفت بازدارندگی از گناه است. پس نمازی که نتواند ملکه تقوا را در انسان ایجاد یا تقویت کند، مسلماً تأثیر لازم را در بازداری از گناهان نخواهد داشت. وانگهی مسلمانی که نماز می خواند و در عین حال برخی گناهان را نیز مرتکب می شود، اگر نماز نخواند، گناهان بیشتری را مرتکب خواهد شد. اثر بخشی نماز به اندازه اقتضای آن است و علت تامه برای منع از معصیت نیست به گونه ای که اگر کسی نماز خواند دیگر نتواند گناه کند؛ بلکه ممکن است موانعی اثر نماز را خنثی کند؛ و اگر مانعی جلوی تأثیر آن را نگیرد، مسلماً فایده خواهد بخشید.»(1)
1- نمازشناسی، حسن راشدی، ج 2، ص 155.
منبع : http://www.namaz.namaz.ir
ادامه مطلب
نماز نخوانده است کسی که اطاعت نماز را نکند
ابن مسعود از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نقل کرده است که:
«لا صلوة لمن لا یطع الصلوة و طاعة الصلوة أن تنهی عن الفحشاء و المنکر.»
«نماز نخوانده است کسی که اطاعت نماز را نکند و اطاعت نماز، آن است که فحشاء و منکر را انجام ندهد.»
مراد از این روایت این است که نماز ناهی و بازدارنده از معاصی است؛ پس هر کس که اقامه نماز کند ولی از انجام معاصی به کنار نباشد معلوم می شود نماز او به صفت و ویژگی ای که حق تعالی آن را وصف کرده، نبوده است. ولی اگر بعد از آن توبه کرد و از معاصی کناره گرفت معلوم می شود نمازش در او اثر داشته است، ولی اثربخشی آن در این فرد، مدتی طول کشیده و زمان برده است.(1)
1- تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی، ج 7، ص 163.
منبع : http://www.namaz.namaz.ir
ادامه مطلب
پاکی، فلسفه وضو و تیمم
... فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم الی المرافق و امسحوا برؤسکم و أرجلکم الی الکعبین و ان کنتم جنبا فاطهروا... و لکن یرید لیطهرکم(1).
صورت و دست ها را تا آرنج بشویید و سر و پا را تا مفصل مسح کنید و اگر جنب باشید، خود را بشویید... خدا می خواهد شما را پاک سازد.
در روایتی از امام رضا (علیه السلام) چنین آمده:
انما أمر بالوضوء و بدی به لان یکون العبد طاهرا اذا قام بین یدی الجبار عند مناجاته ایاه مطیعا له فیما أمره نقیا من الادناس النجاسه مع ما فیه من ذهاب الکسل و طرد النعاس و تزکیه الفؤاد للقیام بین یدی الجبار(2).
به این دلیل به انجام وضو امر شد و دستور داده شد تا {عبادت } با آن آغاز شود که بندگان هنگامی که در پیشگاه خدا می ایستند و با او مناجات می کنند پاک باشند و دستورهای او را به کار بگیرند؛ از آلودگی ها و نجاست ها برکنار شوند. افزون بر این، وضو سبب می شود که آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب او برای قیام به درگاه خدا نور و صفا یابد.
در ادامه همین روایت آمده است: اما اینکه در نماز میت وضو لازم نیست، برای این است که نماز میت رکوع و سجود ندارد و وضو در نمازی است که رکوع و سجود داشته باشد.
1) مائده (5)، 6.
2) حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ص 257.
منبع : تفسیر موضوعی قرآن کریم «بررسی دوازده موضوع از منظر قرآن» نویسنده : حسین عبدالمحمدی
ادامه مطلب
چرا بعضی از نمازها را بلند و بعضی را آهسته می خوانیم؟
پاسخ اول: در علل الشرایع و عیون اخبار الرضا از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده که حضرت فرمود:
«علت اینکه بعضی نمازها باید بلند و بعضی آهسته خوانده شود این است که نمازهایی که باید بلند خوانده شوند (صبح، مغرب، عشاء) در اوقاتی است که هوا نسبتاً تاریک و واجب است بلند خوانده شوند که اگر کسی از آنجا عبور می کند، بداند که جماعتی در آنجا نماز می خوانند تا اگر خواست به آنها ملحق شود؛ چون تاریکی مانع دیدن اوست و بلند خواندن باعث می شود او صدای نمازگزاران را بشنود. ولی دو نمازی که آهسته خوانده می شوند (ظهر و عصر) به دلیل اینکه روز است و عملشان کاملاً قابل رؤیت است، احتیاج به بلند خواندن ندارد.»(1)
پاسخ دوم: در روایت است که از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال شد که چرا باید نمازهای جمعه، مغرب، عشاء و صبح را بلند خواند ولی نماز ظهر و عصر را آهسته؟ حضرت فرمود:
«زیرا پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ وقتی به معراج رفتند اولین نمازی که خدا بر او واجب کرد، نماز جمعه بود؛ آنگاه خداوند به ملائکه امر کرد تا پشت سر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بایستند و به پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دستور داد که نمازش را بلند بخواند تا فضل و برتری خود را به ملائکه نشان دهد. سپس نماز عصر را بر او واجب کرد، ولی کسی را به پیامبر اضافه نکرد تا به وی اقتدا کند؛ از این رو دستور داد تا آهسته قرائت کند. سپس نماز مغرب را واجب کرد و ملائکه را به پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ افزود. پس امر کرد تا بلند بخواند و همین طور در نماز عشاء. وقتی فجر نزدیک شد، پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از آسمان نزول کرد، آنگاه خداوند نماز صبح را بر او واجب کرد و امر کرد تا بلند بخواند تا فضل خود را به مردم نشان دهد، چنان که به ملائکه فضل خود را نشان داده بود.»(2)
1- وسائل الشیعه، ج 6، ص 82، ح 77406.
2- وسائل الشیعه، ج 6، ص 83، ح 7407.
انتشار: نسیم سحر دات آی آر
ادامه مطلب