پاداش همه صالحين در نماز عطا مى شود
يكى از مسلمين با شتاب به سوى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد، تا در نماز جماعت آن حضرت شركت كند وقتى كه به در مسجد رسيد،ديد كه مردم از مسجد بيرون مى آيند، از يكى پرسيد:(( چرا زمسجد بيرون مى آيد؟ )) او گفت :((نماز جماعت تمام شد به كجا مى روى ؟ )) آن مرد عقب مانده ، در اعماق قلب ،آهى كشيد و افسوس خورد كه چرا موفق به درك جماعت نشده است .
مردى از مسلمين به او گفت : (( تو، آن آه سوزان را به من ببخش و من نماز جماعتم را به تو مى بخشم )). مرد عقب مانده گفت : ((بسيار خوب من آه خودم را به تو دادم و تو نمازت را به من بده . )) عقب مانده اين را گفت و به مسجد رفت .
همان شب در عالم خواب ديد كه هاتفى به او گفت :(( خوشا به حالت روحانى تو، كه آه سوزان و آب حيات و شفا يافتى و سپس به خاطر گذشت از مقام روحانى ، آن آه ،در مقابل نماز شخص ديگر،نماز همه آنها كه در مسجد بودند ،قبول درگاه خدا شد. ))(1)
آرى گر انسان نيكوكار و شايسته خداوند نيت خودش را خالص كند و براى نماز حركت كند خداوند هم به هر طريقى پاداش او را اعطاء مى فرمايد و در ثواب نمازگزاران واقعى نائل مى آيد.
1- داستانهاى مثنوى ج 2 ص 17- 16
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب
اخلاص در نماز و عبادات انسان را بيمه مى كند
مردى بود كه هر كارى مى كرد،نمى توانست اخلاص خود را حفظ كند و رياكارى ننمايد روزى چاره انديشى كرد و با خود گفت (( در گوشه شهر، مسجدى متروك وجود دارد كه كسى به آن توجه نداشته و رفت و آمد نمى كند خوب است شبانه به آن مسجد بروم ، تا كسى مرا نديده و خالصانه خدا را عبادت كنم )) شب چادرش را روى شهر گستراند و رعد و برق و بارش شديد باران ،همه جا را تن شويه مى كرد او نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز نمود.
هنوز ركعتى نماز نخوانده بود،كه ناگهان صدايى شنيد با خود گفت : ((حتما كسى وارد مسجد شد )) بركيفيت و كمييت عبادتش افزود خوشحال از اين كه آن شخص فردا به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت است وقتى كه هوا روشن شد و صبح دميد،به آن كسى كه وارد مسجد شده بود، زير چشمى نگاه كرد.
از تعجب دهانش باز مانده سگ سياهى كه بر اثر رعد و برق و بارندگى شديد، نتوانسته بود در بيرون بماند، به مسجد پناه آورده بود.
بر سر و روى خود زد و اظهار پشيمانى كرد و واگويه نمود،((اى نفس من از ريا گريختم و به مسجد دور افتاده آمده تا در عبادت خويش ، احدى را شريك خدا قرار ندهم ،اما... واى بر من ، چقدر مايه تاسف است كه اين حالت را پيدا كردم ))(1)
خوب است در اينجا جمله اى از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه آن را هم شيعه و هم اهل تسنن روايت كرده اند و از مسلمات است براى شما بيان كنيم مى فرمايد :
((من اخلص لله اربعين صاحبا جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسنانه ))(2)
هر كس چهل شبانه روز، خود را براى خدا خالص كند، يعنى چهل شبانه روز هيچ انگيزه اى در وجود او جر رضاى حق حاكم نباشد ،حرف بزند براى رضاى خدا، سكونت كند براى رضاى خدا نگاه كند و نگاهش را ببندد براى رضاى خدا بخوابد و بيدار شود براى خدا ،يعنى آنچنان برنامه اش راتنظيم كند و آنچنان روح خود را اصلاح كند كه اساسا جز براى خدا چيز ديگرى كار نكند يعنى بشود ابراهيم خليل الله (ان صلاتب و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين ) (3) نمازم ،عبادتم و بلكه زندگى و مردنم ،لله و براى اوست .
آرى پيغمبر فرمود،اگر كسى موفق شود چهل شبانه روز هوى و هوس رابه كلى مرخص كند و در اين چهل شبانه روز كارى نكند و جز براى او زنده نباشد، چشمه هاى معرفت و حكمت از درونش مى جوشد و بر زبانش جارى مى شود.(4)
حافظ با آن زبان رمزى شيرين خود، همين حديث را معنى مى كند و مى گويد:
سحر كه رهروى در سرزمينى همى گفت اين معما با قرينى
كه اى صوفى شراب آنگه شود صاف كه در شيشه بماند اربعينى
1- منتخب قواميس الدار ص 144
2- سفينه البحار ماده خلص
3- انعام آيه 162
4- انسان كامل ص 178
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب
مراقبت و قضاى سى سال نماز
شخصى اهل مسجد و نماز بود و نماز جماعتش ترك نمى شد به قدرى بود كه زودتر از ديگران به مسجد مى آمد و در صف اول جماعت و آخرين نفرى بود كه از مسجد بيرون مى رفت يكى از روزها كارى برايش پيش آمد كه باعث شد اندكى دير به مسجد برسد.
ديد در صف اول جماعت جا نيست مجبور شد در صف آخر قرار بگيرد، ولى پيش خود خجالت مى كشيد و آثار شرمندگى از چهره اش پديدار شد. با خود مى گفت ((واى بر من چيره شده است ؟ )) ناگهان به خود آمد و گفت :(( اين چه فكر باطلى است كه بر من چيره شده است ؟ اگر خلوص كه روح عبادت است باشد،صف اول و آخر ندارد )).
بعد كه كمى فكر كرد، ادامه داد:(( عجب !معلوم مى شود در سى سال نماز من آلوده به ريا بوده و گرنه نمى بايست ، صف آخر، شائبه اى در دل من ايجاد كند ))
همان دم توبه كرد و تصميم گرفت نمازهاى سى ساله اش را قضا نمايد. (1)
1- استعاذه ص 143
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب
نماز و خوف از خداوند
طاوس مى گويد:
در مسجد الحرام شخصى را ديدم كه زير ناودان ايستاد و نماز مى خواند و دعا مى كند وهاى هاى اشك مى ريزد بعد از ان كه نمازش تمام شد، نزد او آمد و ديدم كه امام سجاد عليه السلام است .
به ايشان گفتم : (( اى پسر رسول خدا الله عليه و آله تو رادر چنين حالى ديدم ، در حالى كه تو سه وسيله نجات دارى :
1- فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله هستى
2- جدت شفيع قيامت است
3- خداى متعال داراى رحمت مى باشد
آن حضرت فرمود: (( اما فرزند رسول خدا بودن براى من فايده اى ندارد، زيرا خدا فرمود: در قيامت نسبت و خويشى مفيد نيست (1)
اما شفاعت جدم معلوم نيست برايم مفيد باشد، زيرا پروردگار فرمود: شفاعت نمى كنند مگر براى كسانى كه مورد رضايت حق هستند. (2)
اما خداوند در مورد رحمت او شامل حال محسنين مى شود (3)
من نمى دانم جزء محسنين و نيكوكاران هستم يا نه ؟ (4)
1- مومنون آيه 101
2- انبياء آيه 28
3- اعراف آيه 56
4- محجة البيضاءج 4 ص 231
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب