سر آن سر که افتد به پای رضا
دل آن دل که دارد هوای رضا
رضای خدا گر طلب می کنی
دلا! رو طلب کن رضای رضا
به دنیا چه کارش؟ ز دوزخ چه باک؟
جگر خسته ی مبتلای رضا
چه پرسی ز فرمانروای بهشت
چه دانی تو از کبریای رضا؟
چو گردون گردان به فرمان اوست
الا بنده ی بینوای رضا_
بنه سر که سرها ز روز الست
نگون شد به شوق لقای رضا
مبر جان که جان ها ز روز ازل
بلی زد به ذوق بلای رضا
علم کرد حق کربلای حسین
که گردد به پا کربلای رضا
نگردد کسی آشنای حسین
مگر آن که شد آشنای رضا
نبیند کسی رنگ هشتم بهشت
مگر خاک کوی گدای رضا
نه در توس، بر آسمان می زند
خداوند کوس ولای رضا
اللهّم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا ...
صلوات خدا به تو که بضعهی پیغمبری
صلوات خدا به تو که آیه ای از کوثری
صلوات خدا به تو که چون گلی معطّری
صلوات خدا به تو که جلوه ای از داوری
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا ...
خدا از من رضا شود گر قلب تو رضا شود
از فیض تو هر شوره زار گلشنی با صفا شود
بیماریِ جان و دلم در حَرَمت صفا شود
گواهیِ نوکری ام با دست تو امضا شود
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا ...
منم منم آنکه کند هر لحظه هر جا یاد تو
خوانم خوانم إذن دخول دمِ بابُ الجوادِ تو
بستم آقا دخیلِ جان بر پنجره فولاد تو
کبوترم کبوترم در صحنِ گوهرشادِ تو
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا ...
من سائلی در مانده ام صدقه بر گدا بده
مُرده ام از فرط گنه بر روحِ من بقا بده
اشک و سوز و حالِ دعا بر منِ بی نوا بده
جان مرا از من بگیر به من یک کربلا بده
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا ...
در مطالب السؤول گفته شده است که : مادر آن حضرت کنيزی بود که خيزران مرسي نام داشت . برخی نام وی را شقراء نوبيه ، ذکر کرده اند که اروی ، اسم او و شقراء لقب وی بوده است .
طبرسی در اعلام الوری گويد : مادرش کنيزی بود به نام نجمه که به وی ام البنين می گفتند . برخی نام مادر آن حضرت را سکن نوبيه و تکتم نيز گفته اند . حاکم ابو علی گويد : از جمله شواهدی که دلالت دارد نام مادر امام رضا ( ع ) تکتم بود ، سخن شاعری است که در مدح آن حضرت فرموده است :
و اجدادا علی المعظم رهظا الا ان خير الناس نفسا و والدا و اتتنا به للعلم و الحلم ثامنا اماما يودی حجة الله تکتم
ابو بکر گويد : عده ای اين شعر را به عموی ابو ابراهيم بن عباس منسوب ساخته اند و من آن را روايت نمی کنم و روايت و سماع اين شعر برای من واقع نشده بنابراين نه آن را اثبات می کنم و نه ابطال .
وی همچنين گويد : تکتم از اسامی زنان عرب است و در اشعار بسياری به کار رفته است . از جمله در اين بيت :
" طاف الخيالان فزا دا سقما خيال تکنی و خيال تکتما "
فيروز آبادی نيز بر اين اظهار نظر صحه گذارده و گفته است : تکنی و تکتم به صورت مجهول ، هر يک از نامهای زنان است .
کنيه آن حضرت را ابوالحسن و نيز ابوالحسن ثانی خوانده اند . ابو الفرج اصفهانی در مقاتل الطالبين روايتی نقل کرده و مبنی بر آن که کنيه آن حضرت ، ابو بکر بوده است . وی به سند خود از عيسی بن مهران از ابوصلت هروی نقل کرده است که گفت : روزی مأمون از من پرسشی کرد . گفتم : ابو بکر در اين باره چنين و چنان گفته است . مأمون پرسيد : کدام ابو بکر ؟ ابو بکر ما يا ابو بکر اهل سنت ؟ گفتم ابوبکر ما . پس عيسی از ابوصلب پرسيد : ابو بکر شما کيست ؟ پاسخ داد : علی بن موسی الرضاست که بدين کنيه خوانده می شود .
امام رضا ( ع ) در روز جمعه ، يا پنج شنبه 11ذی حجه يا ذی قعده يا ربيع الاول سال 153يا 148هجری در شهر مدينه پا به دنيا گذاشت . بنابر اين تولد آن حضرت مصادف با سال وفات امام صادق ( ع ) بوده يا پنج سال پس از در گذشت آن حضرت رخ داده است . همچنين وفات آن حضرت در روز جمعه يا دوشينه آخر صفر يا 17يا 21ماه مبارک رمضان يا 18جمادی الاولی يا 23ذی قعده يا آخر همين ماه در سال 203يا 206يا 202هجری اتفاق افتاده است . شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا گويد قول صحيح آن است که امام رضا ( ع ) در 21رمضان ، در روز جمعه سال 203هجری در گذشته است . وفات آن حضرت در سال 203در طوس و در يکی از روستاهای نوقان به نام سناآباد اتفاق افتاد .
با تاريخ های مختلفی که نقل شد ، عمر آن حضرت 48يا 47يا 50يا 51سال و 49يا 79روز يا 9 ماه يا 6 ماه و 10روز بوده است ، اما برخی که سن آن حضرت را 55يا 52يا 49سال دانسته اند ، سخنشان با هيچ يک از اقوال و روايات ، منطبق نيست و ظاهرا تسامح آنان از اينجا نشأت گرفته که سال ناقص را به عنوان يکسال کامل حساب کرده اند . از جمله اين اقوال شگفت آور سخن شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا است که گفته است : ميلاد امام رضا (ع ) در 11ربيع الاول سال 153و وفات وی در 21رمضان سال 203بوده و با اين حساب آن حضرت 49سال و شش ماه در اين
جهان زيسته است . مطابق آنچه صدوق نقل کرده ، عمرآن حضرت پنجاه سال و شش ماه و ده روز ميشود و منشاء اين اشتباه را بايد عدم دقت در جمع و تفريق اعداد دانست شيخ مفيد نيز مرتکب اين اشتباه شده است و ما در حواشيهای خود بر کتاب المجالس السنيه متذکر اين خطا شده ايم .
بنابر گفته مولف مطالب السؤول ، امام رضا ( ع ) 24سال وچند ماه بنابر قول ابن خشاب 24سال و 10ماه از عمر خويش را با پدرش به سر برد . لکن مطابق آنچه گفته شد ، عمر آن حضرت در روز وفات پدرش 35 سال يا 29سال و دو ماه بوده و پس از درگذشت پدرش چنانکه در مطالب السؤول نيز آمده ، 25سال زيسته است و نيز مطابق آنچه قبلا گفته شد آن حضرت پس از پدرش بيست سال در جهان زندگی کرد .
چنانکه شيخ مفيد نيز در اشارد همين قول را گفته است . برخی نيز اين مدت را بيست سال و دو ماه ، يا بيست سال و نه ماه ، يا بيست سال و چهار ماه ، يا بيست و يکسال و 11ماه ذکر کرده اند که اين مدت ، روزگار امامت و خلافت آن حضرت به شمار است . در طول اين مدت آن حضرت دنباله حکومت هارون رشيد را که ده سال و بيست و پنج روزبود درک کرد . سپس امين از سلطنت خلع شد و عمويش ابراهيم بن مهدی برای مدت بيست و چهار روز به سلطنت نشست . آنگاه دوباره امين بر او خروج کرد و برای وی از مردم بيعت گرفته شد و يکسال و هفت ماه حکومت کرد ولی به دست طاهر بن حسين کشته شد . سپس عبد الله بن هارون ، مامون ، به خلافت تکيه زد و بيست سال حکومت کرد . امام رضا ( ع ) پس از گذشت پنج يا هشت سال از خلافت مأمون به شهادت رسيد .
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، آفتاب
صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند
ماه هر شب کنج بست "شیخ حر عاملی"
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
یاد معصومیت آن بچه آهو ...یاد تو
کوچه های شهر را لبریز "یا هو " می کند
باد، هم مثل نگهبان درت... بدو ورود
غصه را از شانه های خسته، پارو می کند
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم ... این عطر را بو می کند
...خادمی می گفت که... آقا به وقت بدرقه
دست زائر را پر از گل های شب بو می کند
چون ماهیان برکهام، بیتاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !