دیر آمدم و زود می روم. و باز شوق دیدارت می ماند و دل بی تاب. آقای مهربانی!
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
بـاور کنـیـد آمده مـعمارش از بـهشـت
دل روی دل گذاشته نه خشـت روی خشـت
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ایها الامام الرئوف
کبوتر وار می آیم به آب و دانه ای دل خوش
عطش دیده ، ترک خورده ، به سقا خانه ای دل خوش
دلم خورشید می خواهد ، هوای گنبدت کرده
دوباره برنگشته دل ، هوای مشهدت کرده
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ایها الامام الرئوف
گوشه صحن دم عید دلم می لرزد
من و یک عالمه تردید، دلم می لرزد
بادی از سمت حرم قصد وزیدن دارد
بی سبب نیست که چون بید دلم می لرزد
لرزه افتاده به جان در و دیوار ولی
زلزله نیست، نترسید! دلم می لرزد...
می روم سمت حرم دست به سینه اینبار
دو قدم مانده به خورشید دلم می لرزد