تبار ما، آب و گل ما سرشته با چیزی است که عشق پیشش هیچ است.
با خون و گوشتمان آمیخته است این ارداتی که سر به درگاه حضرت دوست میساید.
کوچک و بزرگ نمیشناسد.
قبل از اینکه مادر قطرهای از شیره جانش را در کاممان بریزد در گوشمان اذان و اقامه میگویند.
قبل از اینکه هوای این دنیا را به ریههایمان بکشانیم رو به حضرت میگیرندمان و ما سلام میدهیم ،سلامی که همیشه و همواره جاری است در فضای خانهای که در آن رشد میکنیم.
سلام آقای مهربانیها!
برای من چقدر آشنایی...