صحنی که در محوطهاش کهکشان گم است
منظومه الهی خورشید هشتم است
اینجا بهشت روی زمین است و قلب من
هر روز در هوای خوشش پر تلاطم است
السلام علیک یا ایها الرئوف
من مسلمان شدهٔ چشم توام باور کن
لحظهای پلک بزن شوق مرا نوبر کن
زیرِ گلدستهٔ دستان تو حالم خوب است
تا که خدمت برسم اذن بده،لب تر کن
رو به ایوان طلا،صحن طبرسی،مشهد
حاجتم را گره بر حلقهٔ پُشتِ در کن
گره نه! باز کن و پایِ کبوترهایت
مَنِ دلسوخته را حالت نیلوفر کن
چرخدرچرخ بپیچم به ضریحت تا عرش
حَجمِ این بُغضِ گل انداخته را پرپر کن
غرق پابوس توام دست مریزاد آقا
این مسلمانیِ ناچیز مرا باور کن
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بیاختیار سمت حرم میکشد مرا
السلام علیک یا ایها الرئوف
❤️ یا ایها الرئوف ❤️
غیر دستان توام نیست شفابخش دگر
جز مسیحای دمت دادرسی نیست مرا
السلام علیک یا ایها الرئوف
حاشا! که دل از خاک درت دور شود
یا جان ز سر کوی تو مهجور شود
این دیدهٔ تاریک من آخر روزی
از خاک قدمهای تو پر نور شود
السلام علیک یا ایها الرئوف
همیشه ازدحام دستها بر سفرهات پیداست
هر آنکس دست و دل باز است، مهمان بیشتر دارد
السلام علیک یا ایها الرئوف
جلوهٔ ابتدا امام رضاست
حُسنِ غيبِ خدا امام رضاست
گشته دينش به نزد حق کامل
هر که را مقتدا امام رضاست
هم خداوندیاش به ملک خدا
هم رفيق گدا امام رضاست
آنکه روز جزا سه بار زند
زائرش را صدا امام رضاست
آنکه آنی ز مهربانی خويش
نيست از ما جدا امام رضاست
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پر زد دل من به صحن گوهرشادت
با اشک دخیل بسته بر امدادت
آرامش واقعی فقط مرقد توست
ای جان به فدای پنجره فولادت
السلام علیک یا ایها الرئوف