جاده شلوغ بود و بارندگی که از چند ساعت پیش لاینقطع ادامه داشت حرکت را کند تر کرده بود. مجید برای اینکه جاده را در سیلان قطره ها روی شیشه کمی بخار گرفته بهتر ببنید به سمت روبرو خم شده بود. پخش ماشین خاموش بود و تنها صداهایی که شنیده می شد، برخورد قطرات به ماشین و صدای کشیده شدن برف پاک کن ها روی شیشه بود که چند ساعتی بود با یک ریتم یکنواخت روی شیشه جلوی ماشین ساییده می شد.