احاديث , سخنان تصادفي امام رضا (ع)

رسیدنم به تو واجب ترین نیازم بود
وگرنه باقی درخواست هام لازم نیست
اگر چه زشت و سیاهم ولی مگر آقا
در این عمارت شاهی غلام لازم نیست؟

السلام علیک یا ایها الرئوف

یک شب حریم و
گنبد وایوانم آرزو ست
گلدسته های
حضرت سلطانم آرزوست
مارابه کربلای معلی نمیبرند
باشد حریم شاه خراسانم
 آرزوست

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

عاشق شوریده دل،
در دفتر شعرش نوشت:
هرکسی یک دلبر جانانه دارد؛
من "تو" را
یارئوف ...

در مشهدت باید برایم رحمتی باشد
حتی اگر یک لقمه نانِ حضرتی باشد
‌
عیبی ندارد خانه زادِ غربت و اشکیم
بگذار اسم ما گدایِ غربتی باشد
‌‌
چیزی نخواهم گفت از جاماندگی‌هایم
آه از دِلِ درمانده‌ای که پاپتی باشد
‌
دور از حرم سخت‌ است اما کاش این‌شبها
تنها برای رفع بغضم ، هيئتی باشد
‌
یا لااقل یک شعبه سقاخانه در اینجا
چیزی شبیه ایستگاه شربتی باشد
‌‌
یک پنجشنبه گوشهٔ صحن تو خواهم گفت
معنایِ بغضم را اگر که فرصتی باشد‌‌

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

یک کلاغ آمـده اینجـا
کـه کبوتـر بشود
عمرِ ما کاش فقط
پیشِ رضا(ع) سر بشود

السلام علیک یا ایها الرئوف

قرار ما حرم توست
یا امام رضا(ع)
امید ما کرم توست
 یا امام رضا(ع)
خوشا به حال دل عاشقی
 که در هر حال
 کبوتر حرم توست یا
 امام رضا(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

کاش میشد پر بگیرم تا حرم
پیش سلطان،پیش آقای کرم

کاش دعوت میشدم با زاءران
در حرم  پر میزدم با عاشقان

کاش من را هم صدایم میزدی
یک زیارت را به نامم میزدی

کاش گردد این گدا پا بوس تو
بندهء عاشق تر و مخصوص تو

من تو را میبینم آقا هر جهت
زد دلم راهی به سوی مزجعت

طفل بودم مادر دستم گرفت
پیش تو آورد و عشقم را سرشت

زنده شد در صحن نوارنی دلم
خاطرات  کودکی  هم  با  دلم

صد گره در کار دارم یا رضا
من دلی  بیمار  دارم یا رضا

درد مند هستم دوایم با شما
دستگیری کن شفایم با شما

من به شوقت اشک دارم مهربان
من  ز هجران بی قرارم مهربان

یک دل پر درد شد همپای من
در زمستان یاد تو گرمای من

عکس زیبایت به دلها قاب شد
با نگاهت برف این دل آب شد

حال  دستم را  به دستت میدهم
روی خود بر سنگ فرشت مینهم

پا برهنه صحن  تو طی می کنم
من جدایت از خودم کی می کنم

در شب قبرم کنی من را خطاب
میکنی  آقا  قدم ها  را  حساب

با تو عاشق تر شدن عشق من است
عشق  زیبای  شما  رزق  من  است

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

ای آنکه خاک را به نظر کیمیا کنی
کی میشود که گوشۀ چشمی به ما کنی

ای درگهت‌ امید دل عاشقان رضا
من آمدم که دردِ دلم را دوا کنی

بیگانه هم ز کوی تو مایوس برنگشت
خواهم که یک نظر به مَنِ آشنا کنی

عمری غلام حلقه به گوشم بدین امید
تا بنگری ز لطف و دری بسته وا کنی

گویا محب خویش جدا میکنی به حشر
ای‌کاش یا رضا مرا هم جدا کنی

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا