محول سيستاني که از نزديک شاهد اين ماجرا بود چنين مينگارد:
هنگاميکه فرستاده ي مأمون وارد مدينه شد من نيز در مدينه بودم امام، عليه السلام، براي وداع با پيامبر، صلي الله و عليه و آله و سلم، وارد حرم شريف نبوي گرديد. حضرت در حالي که با صداي بلند گريه ميکرد چند نوبت با پيغمبر و مرقد پاک او خداحافظي کرد.
جلو رفتم و به امام سلام عرض کردم. پاسخ سلام من را داد. آن گاه امام را به خاطر سفري که در پيش داشت تهنيت گفتم؛ ولي آن حضرت فرمود: مرا به حال خود واگذار که من از جوار جدم خارج شده و در غربت از دنيا خواهم رفت.
در ادامه ابراز نارضايتي از سفر، امام هنگام بيرون رفتن از مدينه تمام اقوام و بستگان خود را فرا خواند و در جمع آنان فرمود بر من گريه کنيد زيرا ديگر به مدينه بر نخواهم گشت.
امام در طول راه از حجاز به بصره رفت. تا بصره در هر شهري که ميرفت به مناسبتي با مردم مذاکره ميکرد. در ادامه از شهرهاي خرمشهر، اهواز، اراک، ري، نيشابور و مرو عبور کرد.