دانه کدام انگور جرأت یافت که طعم ذلت مأمون را به کام تو بچشاند تا قبله هشتم را در صبر و لبخند خویش بنا کنى؟
امروز نه تنها خیابانهاى خراسان بلکه تمام رگهاى عاشقانت به گلدسته و رواقت ختم میشود..
خاطره سوزاندن جگرت تا قیامت از ذهن خاک خراسان بیرون نميرود..
تو آن جگرسوخته اى که آب را به زائرانش هدیه میکند..
زیرا اولاد على علیه السلام از عزیزترین هاى خود میبخشند..
...و من هر روز به شوق تکرار خاطره تو و آن بچه آهو..
آهوى دلم از هر کجا رمیده میشود و دوان دوان در سایه تو مأوا میگیرد تا دست تو مثل ابرى سخاوتمند بر نیازم ببارد..
پس اشتیاق تند مرا اجابت کن ای امام مهربان..
السلام علیک ﻳَﺎ ﻋَﻠِﻰَّ ﺑﻦَ ﻣُﻮﺳَﻲ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ