توسط · منتشر شده · بروز رسانی شده گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر گرامر * روشِ پیدا کردنِ مُسند: برخی از حروفِ اضافه : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ اندر ـ برای ـ از برایِ ـ از بهرِ … کبوتر پرواز را در آسمان دوست دارد . در دستور زبان فارسی«حروف» کلماتی را می گوییم که معمولاً از کلمه های انواع حروف در فارسی : ۲ ـ حرف نشانه : مانند « را » نشانه ی مفعول ۳ ـ حرف ربط ( پیوند ) : حرف هایی را گویند که دو کلمه یا دو جمله را به هم گرامر | گرامر پایه به زبان فارسی | گرامر پایه فارسی | آموزش گرامر برچسبها آموزش قدم به قدم گرامر زبان انگلیسی( به زبان فارسی)آموزش گرامر انگلیسی به زبان فارسآموزش گرامر انگلیسی به زبان فارسیآموزش گرامر زبان انگلیسی از پایهآموزش گرامر زبان انگلیسی به زبان ساده pdfبهترین کتاب گرامر زبان انگلیسیجزوه ی گرامر زبان انگلیسی در یک هفتهدانلود رایگان آموزش گرامر زبان انگلیسی به زبان فارسیدانلود کتاب آموزش گرامر انگلیسی به زبان فارسیدانلود کتاب آموزش گرامر زبان انگلیسی به فارسیدانلود کتاب گرامر کامل زبان انگلیسی حمید بلوچکامل ترین پکیج آموزش گرامر زبان انگلیسیکتاب آموزش گرامر زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفتهگرامر | گرامر پایه به زبان فارسی | گرامر پایه فارسی | آموزش گرامر
گرامر پایه به زبان فارسی
گرامر انگلیسی از پایه دانلود کتاب آموزش گرامر انگلیسی به زبان فارسی گرامر زبان انگلیسی – آسان زبان مرجع آموزش زبان ایرانیان – دانلود کتاب آموزش گرامر زبان … آموزش گرامر زبان انگلیسی از پایه | یاس دانلود زبانآموزان-آموزش زبان انگلیسی آموزش زبان آلمانی از پایه | بزرگترین سایت دانلود منابع زبان زبان آموزان-آموزش زبان انگلیسی فیلم آموزش گرامر انگلیسی به فارسی | بزرگترین … گرامر و آموزش زبان سوئدی به فارسی و انگلیسی – …
نکته های دستور زبان فارسی
دستور زبان فارسی:
جمله : کلمه یا مجموعه ای از کلمات میباشد که پیامی را از یک شخص به دیگران
می رساند.
جمله از نظر پیام و مفهوم یا شیوه ی بیان :
۱ ـ خبری : خبری را به ما می رساند. (علامت این نوع جمله ( .) می باشد.)
۲ ـ امری : کاری را درخواست میکند (علامت این نوع جمله ( . ) می باشد.)
۳ ـ پرسشی : سؤالی را مطرح میکند (علامت این نوع جمله ( ؟ ) می باشد.)
۴ ـ عاطفی : یکی از عواطف انسان مانند: تعجّب , تأسف , آرزو , دعا , نفرین و … را بیان
می کند.(علامت این نوع جمله ( ! ) می باشد.)
* جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم , « جمله ی دعایی »
نامیده می شوند.فعل این نوع جملات معمولاً « باد ـ مباد ـ مبادا ـ بادا »می باشد و
این جملات جزء «جملات عاطفی » محسوب می شوند.
در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است :
۱ـ نهاد ۲ ـ گُزاره
۱ ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درخصوص ی آن خبر می دهیم ؛
یعنی«صاحب خبر» است.
نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری میباشد که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی
آن را مشخص کند.
در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید , « نهاد اختیاری» و
به نهادی که به انتهای فعل می چسبد , « نهاد اجباری(شناسه)» می گویند.
مثال : من به مدرسه رفتم. « من» : نهاد اختیاری و « ـَ م » : نهاد اجباری
مانند : ادبیّات به یاری ابزارها و عواملِ گوناگون پدید می آید. واژه ی ادبیّات نهاد است.
گاهی نهاد بیش از یک کلمه میباشد که اصطلاحاً به آن گروه نهادی می گویند؛
مانند :
پس از واقعه ی عظیمِ انقلاب اسلامی , بسیاری از بنیاد هایِ فکری , فرهنگی و معیارهایِ
ارزشی و اخلاقی , دگرگون شد. گروه نهادی
برایِ پیدا کردنِ نهاد به اوّل فعل , « چه چیزی ؟ » یا « چه کسی ؟ » اضافه
می کنیم و نهاد را به دست می آوریم؛مانند :
زبانِ هر جامعه در هردوره ای بر پایه ی باورها و ارزش ها ی دینی , سامان
می یابد.
چه چیزی سامان می یابد ؟ زبان = نهاد
۲ـ گُزاره : خبری میباشد که درخصوص ی نهاد داده میگردد
مهمترین جزء گزاره , «فعل» است .
مانند : انقلاب , کرامتِ انسانی را به افرادِ جامعه باز گرداند.
نهاد گُزاره
توضیحی درخصوص ی اجزای گزاره : ( مربوط به درس ادبیات )
۱ـ مفعول : کلمه ای میباشد که کار بر آن واقع میگردد .
مانند : کبوتر پرواز را دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است.
*نشانه ی مفعول « را » است , امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛
یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول
می چسبد.
به طورِ کل , مفعول به شکل هایِ زیر می آید :
الف ) من پرنده را دیدم. ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول
ب ) من پرنده ای دیدم. ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول
پ ) من پرنده ای را دیدم. (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول
ت ) من پرنده دیدم. ( بدونِ هیچ نشانه ای ) پرنده : مفعول
راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل , « چه چیز را ؟ » یا « چه کس را ؟ »
اضافه می کنیم , اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در
جوابِ « چه چیز را ؟ » یا « چه کس را ؟ » می آید؛
هم نامه ی نا نوشته خوانی = چه چیز را خوانی ؟
نامه ی نانوشته را = نامه ی نا نوشته : مفعول
ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن . =چه کسی را راهنمایی کن ؟
ما را = ما : مفعول
۲ ـ مسند : صفت یا حالتی میباشد که آن را به نهاد نسبت میدهند
به فعل هایی که مسند می پذیرد فعلِ اسنادی (ربطی) می گویند.
فعل هایِ اسنادی (ربطی ) عبارتند از :« است ـ بود ـ بُوَد ـ شد ـ گشت ـ
شَوَد ـ باشد ـ باد ـ هست ـ نیست »
به اوّل فعلِ اسنادی , کلمه هایِ « چگونه؟ » یا « چی ؟ » اضافه می کنیم و مُسند
را به دست می آوریم؛
مانند : انقلابِ دینی و فرهنگی در آثارِ نویسندگانِ بعد از انقلابِ اسلامی نیز
جلوه گر شد.
چگونه شد = جلوه گر = مُسند
مثال : هم نشینِ نیک , بهتر از تنهایی است .
نهاد مسند فعلِ اسنادی (ربطی)
۳ ـ مُتَمّم : واژه ای که بعد از حرفِ اضافه می آید .
مانند :
او به مدرسه رفت . مدرسه : متمّم
نهاد مفعول حرفِ نشانه حرفِ اضافه متمّم فعل غیراسنادی
دستور زبان فارسی :
« انواع حروف در زبان فارسی»
دیگرکوتاه تر هستند و معنی مستقلی ندارند و کار آن ها پیوستن جمله ها و
کلمه ها به یکدیگر و نسبت دادن کلمه به فعل و یا نشان دادن موقعیّت کلمه
در جمله است.
حروف خودشان نقشی ندارند بلکه وظیفه ی آن ها نشان دادن اجزای دیگر است.
۱ ـ حروف اضافه : مانند : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ برای ـ از برای ـ بهر ـ از بهرِ ـ بدونِ ـ
اندر ـ جز ـ مگر ـ مثل ـ بی ـ سویِ ـ به سویِ ـ به منظورِ ـ از پیِ ـ به توسط یِ ـ
به سانِ ـ به کردارِ ـ مانندِ ـ همانندِ ـ همچو ـ به مثابه و …
و به واژه ی بعد از حرف اضافه « متمّم » می گویند.
پیوند می دهد.
مانند : و ـ که ـ تا ـ ولی ـ چون ـ امّا ـ نیز ـ اگر ـ اگرچه ـ بلکه ـ پس و …
از میان این حروف , اگر حرف« واو» دو کلمه را به هم پیوند دهد به آن حرف ,
« واو عطف» می گوییم و اگر حرف « واو» دو جمله را به هم پیوند دهد به آن
حرف , « واو ربط (پیوند)» می گوییم .
نوشته شده در : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت :6:11 PM | توسط : نظرات (0)