کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
تاریخ انتشار: سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۹
کد خبر: 2832

به مناسبت ۱۵ ذی‌الحجه

امام هادی(ع) در مواجهه با ۶ خلیفه عباسی+کرامات

امام هادی(ع) شش ساله بود که مأمون طعم مرگ را چشید و معتصم جای او را گرفت. پس از معتصم، حضرت علی‌النقی(ع) با پنج خلیفه دیگر عباسی همدوره بود تا اینکه توسط معتزّ عباسی به شهادت رسید

امام هادی(ع) در مواجهه با ۶ خلیفه عباسی+کرامات

به گزارش فرهنگ ما،حضرت امام علی النقی هادی(ع) در سحرگاه نیمه ذی‌الحجه سال ۲۱۲ هـجری قمری در شهر صریا در حومه مدینه به دنیا آمد. پدرش امام جواد امام نهم شیعیان و مادرش سمانه بانویی پاک و باتقوا بود. نامش علی، کنیه اش ابوالحسن و برخی القابش نقی، هادی، عالم، فقیه، امین، طیب، ناصح و مرتضی است.

امام هادی(ع) در ۸ سالگی به امامت رسید و پس از ۳۳ سال امامت در سن ۴۱ سالگی به شهادت رسید. دوره امامت حضرت معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز که حضرت در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری قمری مسموم شد و به شهادت رسید. دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود:

۱٫ امام هادی(ع) در زمان پدر:

حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کرده است» به دنیا آمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروه‌هایی از علاقه‌مندان و ارادتمندان خاندان نبوت را می پروراند. امام هادی(ع) شش ساله بود که مأمون طعم مرگ را چشید و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم امام جواد(ع) پدر امام هادی(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی(ع) به امامت رسید.

۲٫ امام هادی(ع) در دوره خلافت معتصم (۲۱۷ـ۲۲۷ هـ.ق):

از بزرگترین معجزات امام هادی(ع) این بود که در سن کودکی به درجه امامت رسید. در همان کودکی تمام فضایل و کرامات و کمال علم و دانش را در خود جمع کرده بود. بارها معتصم مانند برادرش مأمون سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و ضربه مهلکی به اساس شیعه و محور اعتقاد آن که همان امامت است، وارد کند ولی خدا خواست که نور الهی روشن بماند. به همین جهت بارها امام هادی(ع) را با سؤال‌ها و مسائل بسیار مشکل و پیچیده آزمایش کردند ولی همیشه ائمه علیهم‌السلام سربلند بودند و در مقابل هر سؤالی به بهترین و کامل‌ترین نحو پاسخ می دادند و در نتیجه دشمنان امام در همان دامی می‌افتادند که خود برای امام گسترده بودند.

۳٫ امام هادی(ع) در دوره خلافت واثق پسر معتصم (۲۲۷ـ۲۳۲ هـ.ق):

در این دوره مسئله خلق قرآن مطرح شد. این مسئله به صورت یک فتنه در آمد و بهانه‌ای شد برای ریختن خون بسیاری از مخالفان حکومت. عده‌ای به مخلوق بودن و عده‌ای دیگر به مخلوق نبودن آن معتقد شدند. امام برای نجات شیعیان از افتادن در این فتنه نامه‌هایی به تعدادی از بزرگان شیعه نوشت و ضمن اعلام نظر خود دوستان و شیعیان خود را از داخل شدن در این فتنه بر حذر داشت. کرامت دیگر امام هادی(ع) در این دوره خبر از مرگ واثق بود که به خیران خادم فرمودند.

۴٫ امام هادی(ع) در دوره خلافت متوکل برادر واثق (۲۳۲ـ۲۴۸ هـ.ق):

تقریباً نصف دوره امامت حضرت هادی(ع) با خلافت متوکل معاصر بود. گرچه همه خلفای بنی عباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام و سازمان تشیع سعی زیادی داشتند ولی «در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود». سختگیری خلفای قبلی برای شیعیان قابل تحمل بود لذا تعداد زیادی از آنها در سامرا مرکز عباسیان ساکن شدند اما متوکل آن چنان سختگیری و ستم کرد که آنها متفرق شدند.

این دوره از سخت‌ترین و طاقت فرساترین دوره های شیعیان بود. در این دوره شیعیان زیادی مقتول یا مسموم یا متواری شدند. از دیگر جنایت‌های متوکل تخریب مرقد شریف امام حسین(ع) و تبعید امام از مدینه به سامرا بود تا هم امام و ارتباط شیعیان را تحت نظر بگیرد و هم پایگاه مهم و قوی شیعه در مدینه را تضعیف کند. از دیگر جنایت های متوکل این بود که «گاه بگاه به مأموران خود دستور می‌داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و بازرسی کنند به امید آن که سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند لکن در این حمله‌های شبانه جز کتاب‌های علمی و دعا چیزی یافت نشد».

گاهی متوکل فرمان می‌داد تا امام را در هر حالتی که هست به دربار آورند «در یکی از این احضارها امام در حالی وارد شد که او مست و لایعقل در کنار جام‌های شراب و در میان گروه‌های خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بی‌توجه به خطرات احتمالی او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاری به نصیحت گویی و یادآوری قیامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد حضرت را محبوس کنند». سپس شخصی از حضرت شنید که می‌فرمودند: من از ناقه صالح نزد خدا محترم‌ترم و سپس آیه «تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ۖ ذَٰلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ» را خواندند. بیش از سه روز نگذشت که متوکل بدست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.

۵٫ امام هادی(ع) در زمان خلافت منتصر (۲۴۸ هـ.ق به مدت شش ماه):

منتصر با طرح نقشه‌ای پدرش را کشت و به خلافت رسید. او برخلاف پدر خونریز و بی رحمش، بر علویان و شیعیان سخت نمی‌گرفت. او اجازه داد شیعیان به زیارت امام حسین(ع) بروند و فدک را نیز به فرزندان امام حسین(ع) پس داد و پس از گذشت ۶ ماه کشته شد.

۶ و ۷٫ امام هادی(ع) در دوره خلافت مستعین (۲۴۸ـ۲۵۲ هـ.ق) و معتزّ (۲۵۲ـ۲۵۵ هـ.ق):

در زمان مستعین خلافت ضعیف شده بود و ترکان در حکومت نفوذ کرده و قدرتمند شده بودند. در این دوره قیام ها و شورش‌های زیادی صورت گرفت و شیعیان وضع بهتری نسبت به گذشته داشتند. پس از او معتز که در دشمنی با آل محمد و قتل دشمنان خلافت معروف بود، به خلافت رسید او وجود نورانی امام ـ علیه السلام ـ را برنتابید و در زمان او حضرت مسموم شد و به جهان باقی شتافت. همچنین در این زمان عده زیادی از شیعیان به قتل رسیده و یا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۴۱۷؛ طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، چاپ سوم، ص۳۵۵؛ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۷٫

[۲] .اعلام الهدایه، مرکز جهانی اهل بیت، قم، انتشارات لیلی، چاپ اول، ج۱۲، ص۸۱٫

[۳] . اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، مکتبه الحیدریه، ص۳۹۵؛ ادیب، عادل، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ترجمه اسدالله مبشری، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ شانزدهم، ص۲۵۶

[۴] . پیشوای دهم، مؤسسه در راه حق، سلمان فارسی، ۱۳۶۹ش، ص۶ـ۷

[۵] . قرشی، باقر شریف، زندگانی امام علی الهادی، ترجمه سید حسن اسلامی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول

 

منبع:فارس


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:33 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۱۶۵
برترینها*

نوه امام: حاکمان از نگاه امام خادم مردم اند 

 
یادگار گرامی امام با بیان اینکه در نگاه امام، حاکمان وظیفه ای جز رعایت احکام الهی و حقوق عمومی ندارند، گفت: هنگام ایجاد این تزاحم که کجا حقوق عمومی و کجا حقوق خصوصی باید رعایت شود، امام عنصری به نام «مصلحت» و جایگاهی عرفی به نام «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را تبیین کردند.
 

چایگاه خبری جماران: یادگار گرامی امام با بیان اینکه در نگاه امام، حاکمان وظیفه ای جز رعایت احکام الهی و حقوق عمومی ندارند، گفت: هنگام ایجاد این تزاحم که کجا حقوق عمومی و کجا حقوق خصوصی باید رعایت شود، امام عنصری به نام «مصلحت» و جایگاهی عرفی به نام «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را تبیین کردند.
 
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در پیش همایش حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی(س) که در محل پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی برگزار شد، با اشاره به حقوق مردم در حکومت دینی اظهار داشت: این موضوع از دو منظر قابل بحث است؛ اول اینکه در یک نظام دینی که حاکمیت را از آن دین می داند چه حقوقی برای مردم قرار داده شده است و دوم اینکه در صورت تزاحم میان حقوق مختلف کدام حق بر دیگری اولویت دارد.
 
وی با اشاره به اینکه مردم دارای دو معنای عام مجموعی و عام انحلالی است و تعبیر حقوق مردم حامل دو معنای «جمعی» و «فردی» است، افزود: حقوقی همچون استقلال، عزت و محیط زیست مربوط به تمام مردم است و اگر حقوقی برای جامعه قائل می شویم، جامعه امری انتزاعی متشکل از مجموع افراد است. همچنین در مقابل، برخی حقوق مانند امنیت و آزادی برای تک تک افراد جامعه معنا دارد؛ بر این اساس، آزادی همان استقلال در بعد فردی است و استقلال، به معنای آزادی در حیطه فردی است.
 
سید حسن خمینی با بیان اینکه حق تعیین سرنوشت الزاما به این معناست که تک تک افراد باید از آن برخوردار باشند، تصریح کرد: همه افراد جامعه از حقوقی چون آزادی بیان باید برخوردار باشند گرچه در نظام حقوقی برخی کشورها ممکن است این حقوق کمتر یا گسترده تر باشد.
 
وی با اشاره به قاعده «تزاحم» در فقه، گفت: گاهی میان حقوق دینی و حقوق مردم، یا بین حقوق افراد یا میان برخی حقوق فردی و اجتماعی، تزاحم رخ می دهد؛ بدین معنا که اگر در جایی حق فردی بخواهد اعمال شود حق جمعی دچار مشکل می شود یا در نقطه مقابل، اعمال برخی حقوق جمعی موجب تضییع حقوق فردی می شود.
 
یادگار امام با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری در مورد حق الناس بودن شورای نگهبان گفت: «مردم» در جایی که سخن از شورای نگهبان مطرح می شود عام مجموعی است؛ به این معنی که حق عمومی مورد نظر است و در جایی که سخن از حق رأی است مراد از مردم عام انحلالی و استغراقی است به این معنی که حق تک تک مردم مورد نظر است.
 
وی گفت: در تمام نظام های فکری و فلسفی جهان اگر یک دستگاه فکری توانایی حل نقاط تزاحم را داشته باشد نشانگر توانمندی آن است.
 
سید حسن خمینی با اشاره به سوالات گوناگون در این زمینه از جمله دامنه اختیارات اکثریت یک جامعه یا اختیارات حاکم، تصریح کرد: ما نه می توانیبم بگوییم حق تقدم با امور جمعی است و نه با امور فردی؛ نمی توان گفت یک نفر آزاد است اما به قیمت اینکه آزادی بخش اعظم مردم از بین برود؛ زیرا در سابقه تاریخی جهان، با همین استدلال شکنجه توجیه می شد و به بهانه هایی چون حفظ امنیت عمومی، با این روش از افراد اعتراف گرفته می شد؛ لذا دیده ایم که در برخی کشورها به مدت 40 سال حالت فوق العاده اعلام شده و برخی حقوق اجتماعی و سیاسی مردم تعطیل می شد؛ در آن کشورها که شوروری از جمله آنها بود یک بُعد از حقوق مردم تأمین می شد و بقیه شئون کنار گذاشته می شد.
 
وی در همین زمینه یادآور شد: «خطابات قانونیه» امام تغییر یک پارادایم دائمی در فقه است زیرا مفهوم «شهروند» از آن متولد می شود و طی آن رابطه فقه یا فقیه یا حاکم با مردم، تبدیل به رابطه قانون و شهروند می شود که این اتفاق آثار بزرگ درون فقهی دارد.
 
سید حسن خمینی در خصوص تزاحم میان حقوق فردی و جمعی همچنین گفت: افراد بیرون حکومت معمولا اصالت را به افراد می دهند زیرا وقتی حکومت ها محدود شوند کسانی که در اپوزسیون قرار دارند راحت تر نفس می کشند؛ همچنین کسانیکه وارد حکومت ها می شوند مقداری حقوق جمعی را مهم تر می بینند.
 
یادگار امام با اشاره به قاعده «اهم فالاهم» گفت: نمی توان گفت کدام یک از این دو نوع حقوق بر یکدیگر تقدم دارد؛ در اینجا دو نکته وجود دارد یکی اینکه امر «محتمَل» چقدر قوی است و دیگر اینکه «احتمال» چقدر قوی است؛ اینکه ما کسی را تعزیر کنیم تا افشا کند محل یک بمب کجاست، باید بررسی کنیم اگر آن بمب منفجر شود چه پیامدهایی خواهد داشت و دیگر اینکه چقدر احتمال دارد این فرد به حل مشکل کمک کند؛ اگر ما اینگونه عمل کنیم در برخی جاها به تقدم حق عمومی و برخی جاها به تقدم حق خصوصی می رسیم.
 
وی یادآور شد: طبق بیان امام، حاکمان از جایگاهی برخوردار می شوند که باید حق عمومی را رعایت کنند و وظیفه ای جز این ندارند؛ اما هنگام ایجاد این تزاحم که کجا حقوق عمومی و کجا حقوق خصوصی باید رعایت شود، ایشان عنصری به نام «مصلحت» و جایگاهی عرفی به نام «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را تبیین کردند.
 
سید حسن خمینی با توصیف مجمع تشخیص مصلحت نظام به جایگاهی که در آن مجموعه ای از کارشناسان باید حقوق فردی و جمعی را پاسداری کنند و قوانین و مصوباتشان مخصوص دوره های زمانی مشخص است، تصریح کرد: حاکمان در چارچوب نگاه امام تبدیل به خادم مردم می شوند؛ همانطور که ایشان تا پایان سخنان خود یادآوری می کنند حکومت طاغوتی حقوق مردم را از بین برده بود و بعد از پیروزی انقلاب دائما به مسئولان تنبه می دادند که مردم شما را سر کار آوردند و اگر آنان نبودند شما همچنان در زندان و تبعید بودید.
 
وی گفت: وقتی حاکمان وظایفشان به جز اجرا و اداره، حل تزاحم به نحو اهم است، باید توجه کنند که حقوق فردی و حقوق جمعی که هر دو در نظام حقوقی به رسمیت شناخته شده رعایت شود. لذا تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط امام برای تعیین قانون مهم تر میان قوانینی است که با هم به مشکل و تزاحم برخورد کرده اند.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۲۴۶

نامگذاری یک خیابان به نام سردار همدانی  

 

 
رئیس کمیسیون نامگذاری شورای اسلامی شهر تهران از نامگذاری یکی از خیابان های اصلی شهر تهران به نام سردار شهید حسین همدانی خبر داد.
 

خبرگزاری ایرنا: رئیس کمیسیون نامگذاری شورای اسلامی شهر تهران از نامگذاری یکی از خیابان های اصلی شهر تهران به نام سردار شهید حسین همدانی خبر داد.

مجتبی شاکری نامگذاری خیابانی در شهر تهران به نام سردار همدانی را کمترین اقدام برای قدردانی از زحمات این شهید بزرگوار در عرصه دفاع از انقلاب و ولایت دانست.

وی گفت: کمیته نامگذاری شورای اسلامی شهر تهران پس از بررسی و جانمایی خیابانی را به نام این سردار شهید نامگذاری خواهد کرد.

شاکری اظهار کرد: این کمیته پس از برگزاری جلسه، طرح نامگذاری خیابانی به نام سردار همدانی را بررسی و به صحن شورای شهر ارائه می کند.

سردار سرتیپ حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مستشاران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پنجشنبه هفته گذشته در حین انجام ماموریت های مستشاری در حومه شهر حلب به شهادت رسید.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:29 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۲۵۷
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۸
برترینها*

تصاویر کمتر دیده‌ شده از سردار همدانی 

 

 
تصاویری از سردار همدانی را مشاهده می کنید.
 
تابناک: تصاویری از سردار همدانی را مشاهده می کنید.

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:28 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۲۸۳
برترینها*

عکس: وداع سردار با حرم حضرت زینب (س)  

 

 
تصاویری از تشییع پیکر سردار همدانی در حرم حضرت زینب(س) را مشاهده می کنید.
 
تابناک: پیکر مطهر سردار شهید «حاج حسین همدانی» فرمانده سابق تیم مستشاری ایران در سوریه پیش از انتقال به تهران، طی مراسمی رسمی برای آخرین بار وارد حرم حضرت زینب (س) شده است.

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)

آخرین وداع سردار همدانی با حضرت زینب(س)


 
 
نام:
 
ایمیل:
 
* نظر:
 
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۲۵۳۳۴۸
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۶
برترینها*

چرا به سردار همدانی "ابو وهب" می گفتند؟  

 

 
سردار سرلشکر شهید "حسین همدانی" جانشین فقید قرارگاه امام حسین (ع) دو روز پیش در سوریه به شهادت رسید. یکی از القابی که به "سردار همدانی" می‌دهند "ابووهب" است که این لقب به این دلیل است که یکی از فرزندان این شهید بزرگوار به اسم " وهب " نامگذاری شده است.
 

باشگاه خبرنگاران: سردار سرلشکر شهید  "حسین همدانی" جانشین فقید قرارگاه امام حسین (ع) دو روز پیش در سوریه به شهادت رسید. یکی  از القابی که به "سردار همدانی"  می‌دهند "ابووهب" است که این لقب به این دلیل است که یکی از فرزندان این شهید بزرگوار به اسم " وهب " نامگذاری شده است. 

**ابو وهب کیست؟

یکی از همرزمان "سردار همدانی" که خواست نامش فاش نشود  درباره  سردار همدانی اظهار داشت: به سردار همدانی در سوریه "ابووهب" می‌گفتند زیرا او فرزند بزرگش به نام "وهب" نام گرفته است.

وی ادامه داد: سردار همدانی شخصیت بزرگی داشت که مناعت طبع، پشت کار، خوش اخلاقی و ... از ویژگی‌های او بود که هیچگاه از تلاش بازنمی‌نشست و همواره در صف خط مقدم قرار داشت.

**ملت سوریه بیش از  ملت ایران از شهادت  "سردار همدانی" اندوهگین است

این همرزم شهید همدانی تاکید کرد: در سوریه  "سردار همدانی" بسیار محبوب بود و بیش از آنکه امروز ایران اسلامی در غم از دست دادن  "سردار همدانی"  سوگوار باشد ، ملت سوریه از شهادت  "سردار همدانی" اندوهگین هستند.

**دشمنان از نام شهید همدانی هراس داشتند

"امیر خجسته"  نماینده مردم همدان در این زمینه اظهار داشت: وقتی من در جلسه با مردم و فرماندهان در سوریه صحبت می‌کردم، می‌گفتند نام  "سردار همدانی" برای دشمنان رعب و وحشت و برای دوستان امنیت و آسایش را به دنبال دارد و وی به " ابووهب" ملقب شده بود.

آری ترس و وحشت سردار همدانی در دل  تروریست‌های تکفیری داعش، احرار الشام، جبهه النصره، جیش الاسلام و ... دلهره شدیدی ایجاد کرده بود و این تروریست‌ها که در نامردی شهره هستند. سردار همدانی همچون مولایش امام حسین (ع) جانانه در جبهه‌های مقاومت ایفای نقش کرد  و همچون اماحسین (ع) به درجه رفیع شهادت نائل شد.  لازم به ذکر است که دو دلیل کلی برای نام ابووهب وجود دارد که یکی به دلیل نام فرزندش  و دیگری به خاطر ترس و وحشتی که در دل تروریست‌ها از سردارر همدانی به وجود آمده ، است.

روحش شاد و یادش پر رهرو باد


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:22 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۳۶۵
برترینها*

عکس: هدیه حاج قاسم به سردار همدانی  

 

 
یک تسبیح و یک انگشتر متبرک شده همراه با پیکر شهید همدانی دفن خواهد شد.
 
خبرگزاری ایسنا: یک تسبیح و یک انگشتر متبرک شده همراه با پیکر شهید همدانی دفن خواهد شد.


عکس: هدیه حاج قاسم به سردار همدانی

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:21 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۳۷۰
برترینها*

سردار همدانی قبل از شهادتش چه گفت؟  

 

 
همسر،‌فرزندان و همرزمان سردار شهید حاج حسین همدانی در معراج شهدای تهران با پیکر این سردار رشید اسلام دیدار کردند.
 
خبرگزاری ایسنا: همسر،‌فرزندان و همرزمان سردار شهید حاج حسین همدانی در معراج شهدای تهران با پیکر این سردار رشید اسلام دیدار کردند.

همسر سردار شهید حاج حسین همدانی در ابتدای ورودش در معراج شهدا گفت: شهادت حق همسرم بود و اگر اینچنین نمی‌شد حسرت می‌خوردیم برای همین خدا را شکر می‌کنم. از روزی که شنیدم حاج حسین به آرزویش رسیده‌ است مدام خدا را شکر می‌کنم.

وی همچنین توضیح داد: روز آخری که حاج حسین قرار بود به سوریه برود گفت: این بار شهید خواهم شد که فرزندانم گفتند این چه حرفی است که شما می‌زنید من در جواب به آنها گفتم که پدرتان از روز اول در جبهه و جنگ حضور داشته است و باید روزی شهید بشود و خطاب به حاج حسین گفتم اگر شهید شدی قول بده که من را شفاعت کنی.

 در این مراسم فرزندان شهیدان حاج محمد ابراهیم همت‌،دستواره و حاج عباس کریمی نیز حضور داشتند و همسران این شهدا نیز با همسر سردار شهید حاج حسین همدانی دیدار کردند.

در بخش دیگر این دیدار فرزند بزرگ حاج محمد ابراهیم همت با فرزند سردار شهید حاج حسین همدانی دیدار کرد و یکدیگر را در حالی که می‌گریستند به آغوش کشیدند.

همچنین در بخش دیگر این مراسم یکی از همرزمان سردار شهید حاج حسین همدانی در سخنانی گفت: پس از شهادت، پیکر سردار شهیدحاج حسین همدانی را پیش حاج قاسم سلیمانی بردیم. در این دیدار حاج قاسم سلیمانی انگشتر ،‌ تسبیح و عطری را به این شهید هدیه کرد. اما به دلیل شست‌وشوی پیکر شهید انگشتر و تسبیح را از دست و گردنش بیرون آوردیم و اکنون این امانتی را به خانواده شهید تقدیم می‌کنیم.همچنین پیکر شهیدرا به همراهی رزمندگان حزب‌الله به طواف حضرت زینب (س) بردیم.

در این مراسم سردار نبی رودکی‌، سردار اسماعیل کوثری‌ و کارخانه نماینده استان همدان در مجلس شورای اسلامی نیز حضورداشتند.

ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:17 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۳۳۷۸
برترینها*

مخفی شدن سرباز اسرائیلی در سطل زباله

 

 
اخیرا در فضای مجازی تصویری از یک سرباز صهیونیستی منتشر شده که در حال مخفی شدن در سطل زباله برای در امان ماندن از هجوم جوانان فلسطینی است.
 

باشگاه خبرنگاران جوان: اخیرا در فضای مجازی تصویری از یک سرباز صهیونیستی منتشر شده که در حال مخفی شدن در سطل زباله برای در امان ماندن از هجوم جوانان فلسطینی است.

فلسطین ، سرزمین مردان و زنان شجاعی که سال های سال برای استقلال خود با دشمن غاصب و تجاوزگر در حال مبارزه هستند، سرزمینی که مردمان آن از خردسال گرفته تا پیر و جوان ، همه در حال دفاع از حریم مملکت خود هستند .

مردمی که با دستان خالی و فقط با سنگ های ریز و درشت در حال مبارزه با دشمنی غاصب و تجاوزگر هستند که تا دندان مسلح به سلاح های پیشرفته روز دنیا است، کودکانی که با مشت های گره زده فریاد مرگ بر دشمن تجاوزگر را فریاد می زنند .

 

مخفی شدن سرباز اسرائیلی در سطل زباله

 

اخیرا در فضای مجازی تصویری از یک سرباز صهیونیستی منتشر شده که در حال مخفی شدن در سطل زباله برای در امان ماندن از هجوم جوانان فلسطینی است، که البته این بار اولی نسیت که سربازان رژیم اشغالگر پا به فرار می گذارند و قادر به رویارویی تن به تن با جوانان غیور فلسطینی نیستند.

 

مخفی شدن سرباز اسرائیلی در سطل زباله


برخی از کاربران شبکه های اجتماعی با نوشتن جمله "جای مناسب ، برای فرد مناسب" صهیونسیت ها را به سخره گرفته اند.

 

مخفی شدن سرباز اسرائیلی در سطل زباله


و تصویر زیر کودک خردسال فلسطینی را نشان می دهد که با شجاعت تمام با به دست داشتن تکه های سنگ به مبارزه علیه سربازان رژیم وحشیگر اسراییل می رود، کودکی که برخلاف سربازان ترسوی اسراییلی در حال دفاع و جانفشانی از سرزمین و دیار اجدادی خود است.


مخفی شدن سرباز اسرائیلی در سطل زباله


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:09 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

راسخون*
 

 
 
 
 
 
 

رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان و مسئولان ارتش:

با کوتاه آمدن، دشمنی‌ها برطرف نمی‌شود

 

 حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنج شنبه) در دیدار مسئولان و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی، علت دشمنیها علیه انقلاب اسلامی را ایستادگی ملت ایران و صراحت و تسلیم نشدن در مقابل سیاستهای استکبار خواندند و تأکید کردند: نیروهای مسلح باید با شتاب در پیشرفتها و افزایش آمادگیهای خود، چنان اقتداری ایجاد کنند که دشمنان حتی جرأت نکنند خیال تعرض را به ذهن خود راه دهند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حضرت آیت الله خامنه ای، برنامه ریزی برای «فردای بهتر و پیشرفته تر ایران اسلامی» را در همه بخشها ضروری دانستند و گفتند: آینده کشور به دست جوانانی است که باید قدر آنها را دانست و برای آنکه ایران فردا بتواند تواناتر، مقتدرتر و با زبان گویاتر در منطقه و دنیا ظاهر شود، باید نسل بعد را آماده تر، مصم متر، دانشمندتر و شجاع تر پرورش داد.

رهبر انقلاب با اشاره به عقب ماندگیهای مزمن و تاریخی کشور در اثر حکمرانی عناصر وابسته به خصوص در دوران پهلوی، افزودند: پیشرفتهای امروز نیروهای نظامی در بخشهای مختلف بسیار ارزشمند است اما با توجه به عقب ماندگیها باید شتاب حرکت را افزایش داد و چنان اقتداری ایجاد کرد که دشمنان حتی جرأت نکنند خیال تعرض به مرزهای این کشور را به ذهن خود راه دهند.

ایشان مقاومت و ایستادگی ملت ایران در دوران هشت ساله دفاع مقدس را یک تجربه مهم و پیش روی همه دنیا خواندند و خاطرنشان کردند: نظام جمهوری اسلامی یک نظام مستقل است و از ابتدای انقلاب، سیاستهای خود را با صراحت دنبال کرده و از نهیب هیچ قدرتی و مخالفت با سیاستهای آن، واهمه ای ندارد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به دشمنی های جدی و سنگین در مقابل حرکت مستقل و شگفتی ساز ملت ایران، گفتند: دشمن به دنبال تسلیم شدن نظام اسلامی است و با کوتاه آمدن در مقابل او، دشمنی ها برطرف نمی شود.

رهبر انقلاب افزودند: سربرآوردن ملت مستقلی که با زورگویان و وابستگان به آنها مخالف است، برای نظام سلطه قابل تحمل نیست، بنابراین در مقابل این ملت دشمنی می کنند و تصور اینکه «اگر فلان حرف را نزنیم یا فلان کار را نکنیم و ملاحظه دشمن را بکنیم، دشمنیها کم می شود»، تصور نادرستی است.

ایشان با اشاره به استقبال ملتها و همچنین برخی دولتهای غیر وابسته از حرکت مستقل ایران، گفتند: ملتها از مشاهده پیشرفت و دفاع صریح ملت ایران از منافع خود در مقابل قدرتها به وجد می آیند و در سفرهای خارجی مسئولان جمهوری اسلامی نیز هر جایی که از طرف دولتها به مردم اجازه اظهار علاقه داده شد، در طرفداری از ایران و مواضع صریح آن، شور و غوغا به پا کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنانشان، با اشاره به اهمیت پژوهش و پیشرفتهای تحقیقاتی در نیروهای مسلح، گفتند: ظرفیتهای بسیار خوبی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور وجود دارد که باید ارتباطات علمی نیروهای مسلح با آنها تقویت شود.

رهبر انقلاب همچنین با تأکید بر اهمیت ورود به حوزه های ناشناخته نظامی و ابتکارات جدید، در خصوص رزمایشهای نظامی نیز خاطرنشان کردند: طراحی رزمایش های نظامی باید  به فضای جنگ و واقعیتهای میدان جنگ نزدیک باشد و برای تمام امکانات و تواناییهای دشمن، پیش بینی و آمادگی وجود داشته باشد.

در ابتدای این دیدار، امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش گزارشی از مجموعه ماموریتها و فعالیتهای نیروی دریایی در زمینه های ساخت تجهیزات، اطلاعات، عملیات، توسعه علم و دانش، فناوری اطلاعات، امنیت خطوط مواصلاتی و توسعه دریایی کشور بیان کرد.

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 19 مهر 1394  ] [ 5:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۱۳۸۶
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳:۲۱
 

گناهی که غیر قابل بخشش است!  

 

شاید شما نیز در اطراف خود افرادی را دیده باشید که در انجام گناهان کوچک هیچ پروایی نداشته و پیوسته آن را تکرار می نمایند، اما این افراد باید بدانند که عقوبتی سهمگین در انتظار آنان می باشد.

عقیق: در این باره از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: لا تَستَصغِرُوا قَلیلَ الاَثامِ، فَإِنَّ الصَّغیرُ یُحصِی و یَرجِعُ إلَی الکَبیر؛ گناهِ کم را کوچک به حساب نیاورید، زیرا گناه کوچک شمارش می شود و برگشت به گناهان بزرگ می کند، و نیز از حضرت امام موسی بن جعفر (ع) روایت شده است که حضرت مسیح (ع) به حواریون خویش می فرمود: گناهان کوچک از دام ها و نقشه های شیطان است، چرا که آن ها را برای شما کوچک جلوه می دهد، پس آن گناهان جمع شده و اندک اندک زیاد شده و سرانجام تمام وجود شما را احاطه خواهد نمود.
علاوه بر این از علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده است که گناهان کوچک، طریق و راهی برای انجام گناهان بزرگ است؛ زیرا کسی که برای انجام دادن گناهان کوچک ترسی از خداوند نداشته باشد، برای انجام گناهان بزرگ نیز ترسی نخواهد داشت، و نیز امام صادق (ع) در کلامی گرانسنگ بیان داشته اند: از گناهان کوچک پرهیز نمایید؛ زیرا این گناهان مورد آمرزش قرار نمی گیرد. راوی پرسید: گناهان کوچک چیست؟ حضرت فرمودند: این که انسانی گناهی مرتکب شود، پس بگوید: خوشا به حال من! اگر برای من گناهی غیر از این نباشد، و از همین رو آمده است: لا مُصیبَةَ کَإِستِهانَتِکَ بِالذَّنبِ و رِضاکَ بِالحالَةِ الَّتیأَنتَ عَلَیها؛ مصیبتی از این بالاتر نیست که تو گناهی را کم و ناچیز حساب کنی و به حالتی که در آن قرار داری خشنود باشی.

پی نوشت ها:
1- میزان الحکمه، ج 3: 459، 457.
2- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78: 307.
3- تفسیر نورالثقلین، ج 4: 204.
*صمدی، آثار گناه در زندگی و راه جبران: 180- 182.
منبع:قدس
211008


ادامه مطلب



[ شنبه 18 مهر 1394  ] [ 6:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۱۶۵۳
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۹
 

یک نکته تفسیری؛ایمان به غيب‏  

 

گاهى مصداق غيب موجودات روحى و معنوى و ملكوتى و نورى هستند، كه وجودشان را وحى و پيامبران و امامان و به ويژه قرآن مجيد خبر داده مانند فرشتگان كه هر گروهى به اذن حضرت حق در كارى هستند و در حقيقت مدبرات امر خداى مهربان‏ اند.

عقیق: كلمه غیبت در لغت و در اصطلاح دين شامل حقايقى است كه از ديد انسان و چشم آدمى ناپيدا پنهان باشد.
غيب داراى مصاديق فراوان و افراد گوناگونى است، گاهى مصداق غيب حقيقتى است كه وجودش غير مادى و بيرون از چهار چوب جسميت و عنصريت، و خارج از هر حد و مرزى است، و زمان و مكان در موجوديت او هيچ نقشى ندارد، و چشم كه جسمى است مادى و مركب از عناصر اين عالم، و داراى حد و مرز و محكوم زمان و مكان و تنها راه ديدنش با كمك انعكاس نور به اشياء است از مشاهده او براى هميشه عاجز است، و از قابليت ديدن و تماشاى او براى ابد محروم است
چنين غيبى با اين اوصاف ويژه وجودش را فطرت نهفته در ذات هر انسانى خبر مى ‏دهد، و تك‏تك اجزاء آفرينش و آثار موجود در پهن دشت هستى بر حضرتش دلالت دارند، و كتاب هاى آسمانى به ويژه قرآن مجيد به ذاتش اشاره دارند. و اوصاف و اسماءش را بيان مى‏ كنند، و فلسفه و حكمت متقن، دلايل استوار و محكمى بر موجوديتش اقامه مى‏ نمايند، و عارفان داراى عرفان و معرفت‏ از طريق نور كشف و ذوق باطنى به وجودش اقرار مى‏ كنند و صاحبدلان خردمند از برگ‏ هاى آويخته از هر شاخه‏ اى كتابى در شناخت و معرفت او به دست مى ‏دهند:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفترى است معرفت كردگار
و انديشمندان پاك‏دل، و سالكان طريقت راستى و درستى از هر گياهى شعار توحيدش را گوشزد مى ‏كنند:
هر گياهى كه از زمين رويد ‏
وحده لا شريك له گويد
اين غيب وجود اقدس حضرت حق، خالق هستى، مدبر امور آفرينش، رب ودود، رحيم و غفور، كريم و قدير، خداى مهربان و عزيز و تواناست كه به خاطر ويژگى ‏هاى ذات مباركش و ازلى و ابدى بودنش، و نامحدود بودن وجودش، از دسترس ديدن هر بيننده ‏اى از هر صنف و نوعى بيرون است و نسبت به همه موجودات و مخلوقات غيب مطلق است.
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ: «1» ديده‏ ها به تماشاى او دست نمى ‏يابند.
او از طريق آيات و آثارش بدون اين كه او را ببينند بر قلب هر كسى تجلى دارد، و هيچ راهى و طريقى و دليلى بر انكار حضرتش وجود ندارد.
أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: «2» آيا در وجود خدا شكى است، خدائى كه پديد آورنده آسمان‏ها و زمين است؟!
ايمان به اين غيب كه از طريق مطالعه و دقت در آيات كتاب تكوين كه مجموعه آفرينش و عرصه‏ گاه هستى است، و مطالعه كتاب تشريع كه قرآن مجيد است، و تحقيق و تدبر در كتاب نفس كه وجود انسان است به دست مى ‏آيد، از نشانه‏ هاى پرهيزكاران است.
هُدىً لِلْمُتَّقِينَ (2) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ.
گاهى مصداق غيب موجودات روحى و معنوى و ملكوتى و نورى هستند، كه وجودشان را وحى و پيامبران و امامان و به ويژه قرآن مجيد خبر داده مانند فرشتگان كه هر گروهى به اذن حضرت حق در كارى هستند و در حقيقت مدبرات امر خداى مهربان‏ اند.
و ايمان به آنان از دسترس تماشاى چشم‏ها بيرون‏اند از لوازم ديندارى است.
وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ: «3»
و لكن كار نيكو از كسى است كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان ايمان آورده است.
گاهى آنچه از ديده ناپيداست، و از دسترس چشم بيرون است حقايقى هستند كه در ظرف زمان‏ هاى گذشته قرار دارند و در زمان انسان ميليون‏ها سال يا هزاران سال بر آن زمان‏ها تأخر دارد و هيچ زمينه‏اى براى تماشاى آن حقايق به وسيله انسان وجود ندارد، و تقدم زمانى مانع از ديدن آنهاست.
انسان از بسيارى از آن حقايق كه در ظرف زمان‏هاى گذشته قرار دارند به وسيله آثار طبيعى، يا سنگ نبشته‏ ها، يا كتاب‏هاى تاريخى يا كتاب‏هاى دينى به ويژه ‏قرآن مجيد خبردار شده، و هيچ راه شكى نسبت به وجود آنان وجود ندارد، مانند پيامبران الهى كه براى هدايت انسان مبعوث به رسالت شدند.
آنان براى همه آيندگانشان از مصاديق بارز غيب ‏اند، و ايمان به آن بزرگواران از صفات متقين است.
در روايت جالبى آمده: روزى پيامبر اسلام به اصحاب خود فرمودند فاضل‏ترين مخلوقات چه كسانى هستند؟ پاسخ دادند فرشتگان فرمودند، گفتند فرستادگان حق فرمود مراد من غير ايشان است، گفتند: خود بگوئيد چه كسانى هستند؟ فرمود گروهى كه پس از من بيايند در حالى كه مرا نديده‏اند، و همنشين با من نبوده‏اند، گفتارم را از دهانم نشنيده‏ اند، و معجزاتم را مشاهده نموده‏ اند، تنها ورقى چند را كه بيان طريقه ‏من است مى‏ بينند و از آن طريق به من ايمان مى‏آورند و نبوتم را تصديق كنند، سپس اين آيه را تلاوت فرمود:
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏
و بعد از آن فرمود:
«اولئك اخوانى»
آنان برادران من هستند!
گفتند يا رسول الله آيا ما برادران تو نيستيم؟ فرمود:
«انتم اصحابى و هم اخوانى»
شما همنشينان من هستيد و آنان برادران من هستند. «4»
گاهى آنچه از ديده پنهان و ناپيداست، به خاطر مصالح و امورى است كه دانش فراگيرش نزد خداست، و وجود آن غايب ناپيدا با دلايل متقن و براهين استوار، و نقل‏ هاى متين تاريخى ثابت شده و قطعى است، و جائى براى انكار او و شك و ترديد در وجودش وجود ندارد.
مصداق چنين غيبى وجود مبارك حضرت حجة بن الحسن العسگرى‏ «5» است كه نزديك به شش‏ هزار روايت كه در كتاب‏هاى معتبر شيعه و سنى نقل شده از روز ولادتش و شروع غيبتش و آثار وجودى‏ اش و ظهورش در آخر الزمان براى گسترانيدن عدالت در همه جهان خبر داده ‏اند و ايمان به او بى ‏ترديد از اوصاف پاكان و پرهيزكاران است.
و گاهى آنچه از ديده پنهان و ناپيدا است، حقايقى هستند كه يا در ظرف زمان آينده قرار دارند، يا تحقق آنها مشروط به تحقق زمان آينده است، آينده‏ اى كه با حقايقش از دسترس ديد انسان خارج است و به عبارت ديگر تأخر از زمان حال و حاضر دارد، و وجود آن حقايق كه در زمان آينده قرار دارند يا تحقق پيدا مى ‏كنند از طريق دلايل فراوان استوار و برهان‏ هاى واضح و آشكار ثابت شده، و راه انكارى براى آنها نيست مانند حالات موت انسان، برزخ، قيامت، پرونده عمل، ميزان، صراط، بهشت، دوزخ كه همه اينها از مصاديق غيب‏ اند و ايمان به آنها از نشانه‏ هاى متقين است.

سه نكته مهم‏
1- ايمان حقيقتى است كه ظرف آن دل آدمى است، اگر ايمان در دل مستقر نباشد ولى مايه آن در قول و گفتار كه به صورت شهادتين است جارى باشد شخص را به عنوان مؤمن نمى‏ توان به شمار آورد چنان كه در قرآن مجيد آمده:
مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ: «6»
از اهل كفر كسانى هستند كه به زبان مى ‏گويند ايمان آورديم ولى قلبشان ايمان نياورده است.
خداى عزيز در آياتى كه مسئله ايمان را مطرح كرده است آن را به دل نسبت داده:
وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ: «7»
و قلب او آرام به ايمان است.
أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ: «8»
اينانند كه خدا ايمان را در قلوبشان ثابت كرد.
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ: «9»
اعراب باديه نشين گفتند: ايمان آورديم، بگو ايمان نياورده‏ ايد بلكه بگوئيد اسلام آورديم چون ايمان در دل‏هاى شما وارد نشده است.
2- هر چند لغت غيب از نظر معنى عموميت دارد و شامل هر چيزى است كه از ديد انسان پنهان است ولى مراد از غيب در آيه شريفه.
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏
غيب‏ هائى است كه ايمان به آنها مورد تكليف قرار گرفته و اعتقاد و باور داشتن آنها سبب ارزش انسان و مايه فضيلت و موجب فلاح و نجات است، چون خدا، پيامبران، فرشتگان، كتاب‏هاى آسمانى كه پيش از قرآن بوده و فعلًا اصل آنها از دسترس بيرون است، امام عصر، حالات هنگام مرگ، برزخ، پرونده، ميزان، صراط بهشت، دوزخ. «10»
3- از دورترين زمان، و شايد از زمان شروع زندگى انسان در كره خاك تا به امروز اين حقيقت با برهان و دليل به وسيله پاكان و صاحبدلان، و خردمندان و انديشمندان، و آگاهان و بينايان به انسان گوشزد شده است كه نبايد تصور كرد، و به وهم و خيال گذرانيد، كه آنچه از دسترس حواس پنج‏گانه به ويژه چشم بيرون است و ما آن را با هيچ يك از حواس درك نمى‏ كنيم وجود ندارد، تا جائى كه گفته‏ اند:
«عدم الوجدان لا يدل على عدم الوجود:»
نيافتن دليل بر نبودن نيست‏
كسى كه دليلش بر نبود حقايق غير محسوس اين باشد كه چون آنها را با حواس پنج‏ گانه‏ ام احساس نمى‏ كنم پس وجود عينى ندارند فردى است بى ‏خبر و دور از منطق و بيگانه از علم و انديشه، و مخالف با بصيرت ميليون‏ها انسان والا و آگاه چون پيامبران و امامان اوليا و انديشمندان و دانشمندان و آگاهان عارف، و سلسله جنبانان معارف.
او با كمى تأمل و تدبر و با كمك گرفتن از علم و دانش و تحقيق و تدقيق و با تكيه بر انديشه پاك انديشمندان خواهد فهميد كه در اطراف خود او بسيارى از امور و حقايق هست كه در حيات او داراى آثار مثبت فراورانى است، در حالى كه از دسترس حواس پنج‏گانه او خارج است، زيرا حواس قابليت آن را ندارد كه هر حقيقتى را در عالم حس كند، حواس داراى ميدان محدودى است، و قابليت درك آنها در حد اشيا و عناصر محدودى است كه با آنها مى‏ توانند سر و كار پيدا كنند.
شيخ‏ الرئيس ابوعلى‏ سينا كه از دانشمندان مقبول جهان است و همه عالمان جهان او را به علم و عمل و نبوغ ستوده و مى ‏ستايند در آغاز نمط چهارم كتاب با ارزش اشارات مى ‏فرمايد:
بدان كه گاهى بعضى خيال مى‏ كنند كه موجود همان است كه حس انسان به آن مى‏ رسد، و آنچه حس به آن نمى ‏رسد موجود نيست اما اگر تو تأمل كنى در همان موجودات محسوس چيزها خواهى يافت كه محسوس نيست.
راستى چه اشتباه بزرگ و غلط فاحشى است كه انسانى كه داراى عقلى محدود و دانستنى‏ هائى اندك است خود را با اين ضعف و كوچكى و فقر و تهيدستى همه جانبه، ميزان بود و نبود حقايق و ترازوى حق و باطل واقعيات بداند و بگويد چون حس نمى ‏كنم نيست، و چون اين برنامه را باطل مى ‏دانم باطل و چون اين مسئله را حق مى‏ دانم حق است و جز اين نيست!!
اين حالت ناشى از غرور و كبر، و بى‏ خبرى و بى ‏خردى و نهايتاً تاريكى باطن و جهل مركب است.
در هر صورت باور داشتن امور غيبى كه وجودشان با دلايل استوار و برهان ‏هاى قوى قابل اثبات است، و عدمشان با هيچ حجت و دليلى قابل اثبات نيست، امرى است كه از آن در قرآن مجيد و روايات تعبير به ايمان به غيب شده، و چيزى در مسائل معنوى براى انسان افضل از آن نيست، چنان كه ابن ‏مسعود از پيامبر بزرگوار اسلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
«و الذى لا اله الا هو ما آمن احد افضل من ايمان بغيب ثم قرء هذه الآيه الذين يؤمنون بالغيب:» «11»
سوگند به كسى كه معبودى جز او نيست، احدى ايمانى برتر از ايمان به غيب نياورده و سپس اين آيه را تلاوت كرد: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ. وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ:
جمله يقيمون الصلاة كه از باب افعال و فعل مضارع جمع است در اين آيه شريفه بنابر اعتقاد متخصصان و صاحب نظران بر دو معنا دلالت دارد:
1- دوام و استمرار داشتن بر نماز تا پايان عمر
2- برپا كردن نمار با همه اركان و شرايط ظاهرى و معنوى‏
معناى اول با تكيه بر آيه شريفه سوره‏ى معارج بيان شده:
الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ: «12»
نماز گزاران واقعى كسانى هستند كه بر نمازشان مداومت و استمرار دارند و در هيچ موقعيتى دست از نماز برنمى ‏دارند.
و معناى دوم بر اساس آيه شريفه‏ى سوره مؤمنون ذكر شده است:
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ: «13»
مؤمنان واقعى كسانى هستند كه بر شرايط واركان ظاهرى و معنوى نمازشان مستمراً مداومت دارند.
قرآن مجيد در رابطه با نماز به حقايقى بس با ارزش اشاره مى ‏كند از جمله:
همه مكلفان را به اقامه نماز به عنوان تكليفى لازم و واجب دعوت مى‏كند، تكليفى كه در صورت ادا شدن سبب خوشنودى حق وعامل استحقاق مكلف نسبت به بهشت، و زمينه‏اى براى تأمين بخشى از خير دنيا و آخرت، انسان است:
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ: «14»
نماز را بر پاى داريد و اين فرضيه پرمنفعت الهى را به جاى‏ آوريد.
قرآن كريم از همه مؤمنان و عاشقان حق و علاقه‏ مندان به عبادت و بندگى دعوت مى‏ كند كه نماز را در اوقات معين خودش، اوقاتى كه حضرت حق تعيين كرده ادا كنيد، كه از فضايل اين عبادت به جاى آوردن آن در وقت تعيين شده است.
إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً: «15»
بى ‏ترديد نماز بر عهده اهل ايمان فرضيه‏ اى محدود به اوقات است. كتاب خدا از همه مردم دعوت مى‏ كند، نمازهاى واجب خود را يك دل و يك سو با جماعت و گروهى بخوانيد، زيرا نظر لطف خدا در حدى كه با جماعت است با فرد نيست.
وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ: «16»
نماز را در جمع نمازگزاران به صورت گروهى ادا كنيد.
حضرت حق در قرآن مجيد از مؤمنان نمازگزارى كه نمازشان همراه با خشوع و فروتنى قلبى و بدنى است مدح و ستايش نموده:
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ: «17»
مؤمنان رستگار كسانى هستند كه در نمازشان در باطن و ظاهر خاشع و فروتن هستند.
قرآن مجيد به انكار كننده حقايق و تارك نماز اين فرضيه الهى كه ركن مهمى از اركان اسلام است عتابى سنگين دارد و او را از چهار چوب انسانيت خارج دانسته و قيامتى بس‏ دشوار و عذابى بس سنگين براى او پيش‏ بينى مى‏ كند:
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى: «18»
پس او به باور حقايق، و تصديق توحيد و نبوت و قيامت تن نداد و از به جاى آوردن نماز امتناع ورزيد.
عاقبت اينان عاقبت بسيار بدى است، و سرانجامشان سرانجام فوق‏ العاده سختى است تا جائى كه براى هميشه دچار عذاب اليم مى ‏شوند و در آن لحظه كه لحظه ورود به دوزخ است از سوى بهشتيان مورد پرسش قرار مى‏ گيرند:
ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؟ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ: «19»
چه چيز شما را به دوزخ وارد كرد؟ مى ‏گويند از نمازگزاران نبوديم قرآن مجيد آنان را كه به نماز بها نمى ‏دهند، و ارزشى براى آن قايل نيستند، و اين عبادت بى ‏نظير را مهمل و ضايع مى‏ گذارند و نسبت به انجام آن از روى علم و عمدتقصير مى ‏كنند مورد تهديد قرار مى‏ دهد و مى ‏گويد:
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا: «20»
نسل بد و بى ‏ادبى پس از قوم نوح به جاى آنان قرار گرفت كه نماز را مهمل گذاشتند و اين ركن اساسى دين را ضايع و تباه كردند، و از خواسته ‏هاى نامعقول خود پيروى نمودند، در نهايت به همين زودى با كيفرى سخت روبرو خواهند شد.
در بيان ارزش و اهميت نماز، و شرايط ظاهرى و باطنى آن در توضيح و تفسير آيات ديگر به مسائل و حقايق قابل توجهى اشاره خواهد شد، در اين‏ بخش لازم است چند روايت معتبر را ثبت اين اوراق كنم، باشد كه براى عاشقان عبادت و بندگى مفيد افتد.

 
پی نوشت ها:
(1)- انعام 103.
(2)- ابراهيم 10.
(3)- بقره 177.
(4)- منهج‏ الصادقين ج 1، ص 138- كشف‏الاسرار ج 1، 46 با اندكى تفاوت.
(5)- نورالثقلين ج 1، ص 26- ابوالفتوح رازى ج 1، ص 64.
(6)- مائده 41.
(7)- نحل 106.
(8)- مجادله 22.
(9)- حجرات 14.
(10)- صافى ج 1، ص 92.
(11)- منهج الصادقين ج 1 ص 127.
(12)- معارج 23.
(13)- مؤمنون 9.
(14)- روم 31.
(15)- نساء 103.
(16)- بقره 43.
(17)- مؤمنون 2.
(18)- قيامت 31.
(19)- مدثر 46.
(20)- مريم 59.
تفسير حكيم جلد یک/استاد حسین انصاریان
منبع:جام
211008


ادامه مطلب



[ شنبه 18 مهر 1394  ] [ 6:02 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد خبر: ۵۱۰۴۵
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۹
 

وصال خدا برای چه کسانی است؟  

 

جزای بی شماری می دهم به کسانی که یاد من کنند و بهشت من برای اطاعت کنندگان و وصال من برای مشتاقان است ...
عقیق:خدای متعال به حضرت موسی(ع) فرمود: هر که دوستی را دوست دارد، با او انس می گیرد و هرکه با دوستی انس بگیرد، تصدیق می کند قول او را و به افعال او راضی می شود و هر که وثوق پیدا کند به دوستی، به او اعتماد می نماید و هر که شوق دیدار دوستی داشته باشد، جدیت می کند تا خود را به او برساند.

ای موسی! جزای بی شماری می دهم به کسانی که یاد من کنند و بهشت من برای اطاعت کنندگان و وصال من برای مشتاقان است و همانا من اختصاص دارم به محبین (زیرا جز خداوند چیز دیگری نمی خواهند.)۱

پی نوشت ها:
1- ارشاد القلوب،ج۲،ص۳۸.
2- داستانهایی از یا خدا،ص136.
منبع:افکار
211008


ادامه مطلب



[ شنبه 18 مهر 1394  ] [ 6:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۱۲۱۷
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۹
 

حقیقتی از قرآن؛كرام الكاتبين  

 

خدا بزرگست و كارى هم كه براى او باشد بزرگ مى شود، هر چند بشر كوچك است و كارش هم قهرا كوچك مى باشد.

عقیق:علامه مجلسى در جلد 3 بحار الانوار از احتجاج نقل مى كند: زنديقى خدمت حضرت صادق (ع) رسيد عرض كرد: شما مى فرمائيد هر فردى داراى دو مَلك است كه ماءمور ثبت اعمال اويند در حالى كه خدا را بر همه چيز دانا مى دانيد.
حضرت چند جواب فرمودند: اول اينكه خدايتعالى براى مَلك عبادتى قرار داده كه رزق اوست . آرى رزق مَلك عبادتست ، هر صنف مَلك يك قسم عبادت دارند، از آن جمله كرام الكاتبين هستند كه عبادتشان ثبت اعمال بندگانست . ديگر آنكه خداى تعالى مَلك را بربندگانش شاهد قرار داده است . وقتى كه بنده متوجه شد كسانى هستند كه ناظر اعمال اويند مواظبت بيشترى مى كند و در حضور مَلك رعايت مى كند چون فردا اين كارهايش را شهادت مى دهند خجالت مى كشد و گناه نمى كند.
از آن جمله مى فرمايد: خدا بزرگست و كارى هم كه براى او باشد بزرگ مى شود، هر چند بشر كوچك است و كارش هم قهرا كوچك مى باشد، اما چون به بزرگ نسبت پيدا مى كند اهميت مى يابد. براى نشاندادن اهميت آن ، آنست كه دست بدست مى گردانند، آن را ثبت مى كنند، نشان پيغمبر و امام و ملائكه مى دهند.
از جمله حكمت هاى آفرينش كرام الكاتبين ، حفظ مؤ من از شياطين است . هنگاميكه شياطين به مؤ من نزديك مى شوند ملائكه آنها را مى رانند، ولى اگر خود شخص عقب شياطين برود حرف ديگرى است .
هنگام مرگ كه سعى شياطين در دزديدن نور ايمان است ، اينها سعى خودشان را در كمك بمؤ من مى كنند. و جهت ديگر خلقت مَلك ، حفظ بدن از آفات است . اين همه مخاطراتى كه در بيست و چهار ساعت است ، شخص كجا جان سالم بدر مى برد؟ از همان كوچكى حفظ الهى توسط مَلك است كه شخصى از شدائد مى رهد.
پس از مرگ مؤ من ، كرام الكاتبين عرض مى كنند: پروردگارا آن كسى كه ما ماءمور اعمالش بوديم از دنيا رفته است چه كنيم ؟
ندا مى رسد: آسمانها از ملائكه مملُوّ است بر سر قبرش باشيد و آن اعمال خير را كه انجام مى داده شما انجام دهيد و ثوابش را براى او بنويسيد.
از شئون كرام الكاتبين عزادارى بر مرگ مؤمن است ، بلكه از بعضى روايات اينطور استفاده مى شود كه اين موضوع اختصاص باين دو مَلك ندارد. ابواب آسمانها كه از آن اعمال مؤ من بالا مى رفت ، وقتى كه مُرد برايش مى گريد، زمينى كه رويش عبادت مى كرد براى او مى گريد، حالا گريه زمين به چه نحو است نمى دانيم .

 
پی نوشت:
 حقايقى از قرآن : ص 245 .
منبع:جام
211008


ادامه مطلب



[ شنبه 18 مهر 1394  ] [ 5:58 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

عکس/ سردار همدانی در دیدار فرماندهان سپاه با رهبرانقلاب

سردار همدانی در دیدار فرماندهان سپاه با رهبر انقلاب در ۲۵ شهریور. ایشان شب گذشته هنگام عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسیدند

عکس/ سردار همدانی در دیدار فرماندهان سپاه با رهبرانقلاب
 

ادامه مطلب



[ شنبه 18 مهر 1394  ] [ 5:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 67 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4057333 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب