کاش می شد قلبها آباد بود *
*کینه و غمها به دست باد بود *
کاش می شد دل فراموشی نداشت*
نم نم بارون هم آغوشی نداشت *
کاش می شد کاشهای زندگی *
گم شوند پشت نقاب زندگی*
کاش می شد کاشها مهمان شوند*
در میان غصه ها پنهان شوند*
کاش می شد آسمان غمگین نبود *
ردپای قهر و کین رنگین نبود*
کاش میشد اشک را تهدید کرد *
فرصت لبخند را تمدید کرد *
کاش میشد از میان لحظه ها *
لحظه ی دیدار را تجدید کرد *
با من امشب چیزی از رفتن نگو*
نه نگو، از این سفر با من نگو *
من به پایان می رسم از کوچ تو*
با من از آغاز این مردن نگو*
کاش میشد لحظه ها را پس گرفت*
کاش میشد از تو بود و با تو بود*
کاش می شد در تو گم شداز همه *
کاش میشد تا همیشه با تو بود *
کاش فردا را کسی پنهان کند*
لحظه را در لحظه سرگردان کند *
کاش ساعت را بمیراند به خواب *
ماه را بر شاخه آویزان کند*
ادامه مطلب