کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

خدايـــــا ...*

مدعيان رفاقت ، هر کدام تا نقطه اي همراهند ...*

عده اي تا مرز منفعت ...*

عده اي تا مرز مال ..*

. عده اي تا مرز جان ..*

. عده اي تا مرز آبرو ..*

. و همگان تا مرز اين جهان ..*

. تنها تويي که همواره مي ماني ..*

. ! رهـــــايم نـکن . . .*


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 5:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

پیشکش میکنم:*

"عشق " "رفاقت" "مهربانی" را به همه کسانی که ، از دل شکستن بیزارند و در تمنای آنند که دلی را بدست آورند ...*

*آنانکه می خواهند در زندگی شخصی پل باشند نه دیوار .*

.. آنانکه همیشه یکرنگند نه هزار رنگ ..*

. آنانکه در سختیها یار و نگرانت هستند نه بی خیالت ..*

. آنانکه با خود رحمت می آورند ، نه زحمت ..*

. پس روز و روزگارتان سرشار و آکنده از "عشق" "رفاقت" "مهربانی" باد...*


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 5:13 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

کاش می شد قلبها آباد بود *

*کینه و غمها به دست باد بود *

کاش می شد دل فراموشی نداشت*

نم نم بارون هم آغوشی نداشت *

کاش می شد کاشهای زندگی *

گم شوند پشت نقاب زندگی*

کاش می شد کاشها مهمان شوند*

در میان غصه ها پنهان شوند*

کاش می شد آسمان غمگین نبود *

ردپای قهر و کین رنگین نبود*

کاش میشد اشک را تهدید کرد *

فرصت لبخند را تمدید کرد *

کاش میشد از میان لحظه ها *

لحظه ی دیدار را تجدید کرد *

با من امشب چیزی از رفتن نگو*

نه نگو، از این سفر با من نگو *

من به پایان می رسم از کوچ تو*

با من از آغاز این مردن نگو*

کاش میشد لحظه ها را پس گرفت*

کاش میشد از تو بود و با تو بود*

کاش می شد در تو گم شداز همه *

کاش میشد تا همیشه با تو بود *

کاش فردا را کسی پنهان کند*

لحظه را در لحظه سرگردان کند *

کاش ساعت را بمیراند به خواب *

ماه را بر شاخه آویزان کند*


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 2:54 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

🚫🚫درس های زندگی🚫🚫

🔑از زندگی آموختم هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست 🔑

آموختم از آدمها بت نسازم 🔑

آموختم اگر به من حسادت میکنندحتما از آنها برترم 🔑

آموختم تلافی کردن از انرژی خودم می کاهد 🔑

آموختم کم آوردن قسمتی از زندگیست 🔑

آموختم به بودنها دیر عادت کنم و به نبودنها زود،*

آدمها نبودن را بهتر بلدند 🔑

آموختم گاهی از زیاد نزدیک شدن فراموش می شوی 🔑

آموختم تا با کفش کسی راه نرفتم راه رفتنش را قضاوت نکنم 🔑

آموختم گاهی برای بودن باید محو شد 🔑

آموختم دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند 🔑

آموختم از کم بودن نترسم *

اگر کم باشم شاید ولم کنن ولی زیاد که باشم حیفم میکنن 🔑

آموختم برای شناخت آدمها یکبار بر خلاف میلشان عمل کنم.*


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 2:49 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

خوبِ من صـــبحِ دل انگيزت بخير *

*هفده مِـــــهر است و پاييــزت بخير*

صــبحِ زيبا و هوايى دلفـريــــــب *

بوی پاییز گُــــل ريـــزت بخير*

آرزو دارم شٓــــــوى غٓـرقِ اُمـيـد *

دایما صبح. سحر خيزت بخير*

خنده بِـنشـيند بـه روىِ صورتــت *

لحظه ى خوب و دل آويـزت بخير*

خِش خِشِ برگـان به زيرِ پاىِ تو *

همچو آهنـگِ تٓرآنـگـــيـــزت بخير*

من فداىِ آن جــوابٓـت از سٓـــلام*

 از دهــــــانِ گل شكـرريــزت بخير

*جُـفتِ چٓـشمانٓت پيـالِه پُـر زِ مِـــى *

اين غــزل از جامِ مِى ريزت بخير 🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 2:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

خودرابه خدابسپار،*

وقتی که دلت تنگ است *

وقتی که صداقتها،*

آلوده به صدرنگ است *

خودرابه خدابسپار،*

چون اوست که بیرنگ است *

چون وادی عشق او*

،دورازهمه نیرنگ است *

خودرابه خدابسپار،*

آن لحظه که تنهایی *

آن لحظه که دل دارد *

ازتو طلب یاری *

خودرابه خدابسپار*

،همراه سراسراوست *

دیگرتوچه میخواهی*

بهر طلبت ازدوست؟ *

خودرابه خدابسپار*

،آن لحظه که گریانی*

آن لحظه که ازغمها،*

بیتابی وحیرانی *

خودرابه خدابسپار*

،چون اوست نوازشگر*

چون نازتو میخواهد*

،اورازدرون بنگر *

خودرابه خدابسپار*

،وقتی که تنت سرد است *

وقتی که دل از دنیا،*

آمیخته درد است*

خودرابه خدابسپار.. *


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 11:41 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
امام زمان(عج) از اين مكان قيامش را آغاز مي‌كند
 
،این روزها حجاج بیت‌الله الحرام در سرزمین عرفات و منا و مکه معظمه مشغول انجام مناسک الهی حج هستند، سرزمینی که یادآور رخدادهای مهم در تاریخ بشریت است که در آینده هم نقش مهمی در رویدادهای جهانی دارد، خانه کعبه‌ای که حضرت ابراهیم(ع) آن را تجدید بنا کرد و روزگاری که یکی از فرزندانش در کنار مقام فریاد بر می‌آورد: « أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ» و سرانجام صالحان نوای توحید را در سراسر جهان می‌گسترانند.
 
*شباهت حضرت مهدی(عج) با حضرت ابراهیم(ع)
امام زین‌العابدین(ع) در روایتی می‌فرمایند: «اما من ابراهیم فخفاء الولادة و اعتزال الناس»(1)؛ اما سنت ابراهیم(ع) در آن حضرت مخفی بودن ولادت و عزلت او از مردم است و از امام صادق(ع) روایت شده است: ابراهیم(ع) در یک روز به قدری رشد می‌کرد که دیگران در یک هفته رشد می‌کنند و در یک هفته به قدری رشد داشت که دیگران در یک ماه رشد می‌‌کنند و در یک ماه به قدری که دیگران در یک سال(2) قائم(عج) نیز چنین بود، چنانکه در خبر حکیمه رضی الله عنها آمده است.(3)
 
 
*مکان ظهور
طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، که قیام شکوهمند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجد الحرام، کنار کعبه معظمه آغاز خواهد شد و تعداد 313 نفر از اصحاب او که فرماندهان لشکرى و کشورى آن حضرت هستند، در میان رکن و مقام با آن حضرت بیعت مى‌کنند، آن گاه تعداد 10 هزار نفر تکمیل مى‌شود و وجود مقدس حضرت بقیة الله(عج) با سپاه 10 هزار نفرى از مکه حرکت مى‌کنند و به اصلاح جهان مى‌پردازند.(4)
 
 
مفضّل از حضرت صادق(ع) مى‌پرسد: اى آقاى من! حضرت مهدى(عج) از کجا و چگونه ظهور مى‌کند؟، حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى‌کند و به تنهایى کنار کعبه مى‌آید و به تنهایى شب را در آنجا مى‌گذراند».(5)
 
در روایت دیگرى مى‌فرماید: «چون مهدى به در آید، به مسجدالحرام رود، رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو رکعت نماز گزارد، آنگاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده کننده سنت... .(6)
 
*پی‌نوشت‌ها:
1-امین الاسلام، فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج1، ص322.
2-بحارالانوار، همان، ج 12، ص 19.
3-بحارالانوار، همان، ج 51، ص 27.
4-جهان بعد از ظهور یا فروغ بى نهایت، ص 94، چاپ دوم، 1370، چاپ صدر.
5-بحارالأنوار، ج 53، ص 7.
6-بحارالأنوار، ج 53، ص 9.

 


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 11:41 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

﷽ صبح ادینه *

🍒برایتان........ 🍒ﻳﻚ ﺑﺎﻍ ﺳﻼﻡ ..*.

🍒ﻳﻚ ﺳﺒﺪ ﻣﺤﺒﺖ ...*

🍒ﻳﻚ ﺩﻧﻴﺎ ﻋﺸﻖ ...*

🍒ﻳﻚ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ *

... 🍒ﻳﻚ ﺩﺷﺖ ﻻﻟﻪ *

... 🍒ﻳﻚ ﺻﺤﺮﺍ ﻣﺴﺘﻲ *

🍒ﻳﻚ ﻛﻮﻩ ﺩﻭﺳﺘﻲ ..*

. 🍒ﻳﻚ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ..*

.. 🍒ﻳﻚ ﺟﻬﺎﻥ ﺯﻳﺒﺎیی ..*.

🍒ﻳﻚ ﺩﺍﻣﻦ ﻧﻴﻚ ﻧﺎﻣﻲ .*

.. 🍒ﻳﻚ ﻋﻤﺮ ﺳﺮﻓﺮﺍﺯﻱ .*

.. 🍒ﻳﻚ ﺗﺒﺴﻢ ﻧﺎﺯ ... *

🍒ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻢ *.

.. 🍒ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ 🍒ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ،،،،،،*

🍒روز جمعه پر از معجزه لب خند..*


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 11:23 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

۱۳۹۴/۷/۱۷ ۰۷:۳۸ |
کد خبر: ۴۴۸۶۲۷

 

 

عمیق ترین استخر جهان +عکس

 
 

استخری در بروکسل به دلیل معماری به کار رفته در ساخت آن لقب گود و عمیق ترین استخر را در جهان به خود اختصاص داده است.

 

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، استخر نمو33 در بروکسل، بلژیک، عمیق ترین استخر سرپوشیده جهان است که عمق آن به 34.5 متر می رسد. 

 

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر


پنجره های بی شمار زیر آب به بازدیدکنندگان بیرون اجازه می دهد استخر را در عمق های مختلف ببینند. 

 

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر


این استخر دو حوزه بزرگ 5 و 10 متری و یک گودال مدور به عمق 33 متر دارد. هم چنین چند غارآبی در این استخر شبیه سازی شده است. 

 

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر


این استخر برای عملکرد چند منظوره غواصی، تفریحی و تولید فیلم طراحی شده است. 

 

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر


گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

گود ترین استخر اروپایی در جهان+ تصاویر

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

 
 
 
انتهای خبر / خبرگزاری دانشجو / کد خبر ۴۴۸۶۲۷
 
=     
 
 
 
 
 
 
نام و نام خانوادگی :پست الکترونیک :
 
نظر شما :    
 
 
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی‌کند.
لطفآ از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمائید.
توصیه می‌شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشرشده، از مثبت و منفی استفاده فرمائید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی‌یابند.
 
لطفا مقدار عبارت
را در باکس روبرو وارد کنید:
 
 
 
0
 
 
 
 
 
 
پربیننده‌ترین‌ها
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:36 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۴۵۰۳۷

 

نوحه های ماندگار حاج صادق آهنگران  

 


 

1-فرمان رسیده از خمینی رهبر ایران         play downlaod
2-خوزستان play downlaod
3-کو شهیدان ما play downlaod
4-ای برادر که در سنگری تو play downlaod
5-ای خواهران،ای مادران play downlaod
6-هویزه play downlaod
7-پاسداران رزمنده قهرمان play downlaod
8-سبکبالان خرامیدند و رفتند play downlaod
9-ای لشگر صاحب زمان play downlaod
10-آوای لبیک شنیدم play downlaod
11-سوی دیار عاشقان play downlaod
12-بپا ایا دلاوران play downlaod
13-هیهات من الذله play downlaod
14-با نوای کاروان play downlaod
15-یا حسین بر جبین ها بسته play downlaod
16-کربلای جبهه ها یادش بخیر play downlaod
17-ذوق و شوق نینوا کرده دلم play downlaod
18-کربلا منتظر ماست بیا تا برویم play downlaod
19-چهارمین سالگرد امام play downlaod
20-شیعه play downlaod
21-نیزه شکسته play downlaod
22-ای لشگر حسینی play downlaod
23-در باغ شهادت play downlaod
24-جان به کف play  
25-بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت play downlaod
26-هر که دم از کرببلا می زند play downlaod

 


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:32 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۱۵۴۸
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۹
 

مبانی اعتقادی ابن عربی درباره امام زمان (عج) 

 

ابن عربی می نویسد: خداوند را خلیفه ای است زنده و موجود که ظاهر می گردد و ظهورش در زمانی اتفاق می افتد که دنیا پر از جور و ستم باشد و او دنیا را پر از عدل و قسط می فرماید.

عقیق:نام اصلی محی الدین عربی، محمد بن علی بن محمد بن احمد بن عبدالله حاتم طایی معروف به محی الدین، مکنی به ابن عربی و ملقب به شیخ اکبر (۶۳۸ – ۵۶۰ ق) است.
محی الدین عربی از عرفای بزرگ اسلام و از پایه گذاران علوم عرفانی و عرفان نظری می باشد، وی از پرکارترین نویسندگان جهان اسلام می باشد، در بین معاریف اهل عرفان بی همتا و در گذشته تا کنون بی نظیر می باشد. موضوع اصلی رسالات او عرفان و حالات و واردات و تجارب قلبی است، ولی در عین حال در تمامی علوم دینی اعم از حدیث، تفسیر، سیره، فقه، کیمیا، جفر، نجوم، حساب جمل و شعر، دارای آثاری است؛ و تاکنون بیش از ۵۰۰ اثر از وی شناسایی شده است. [۱]
شخصیت کثیر الابعاد ابن عربی و افکار عمیق وی، در طول قرنهای متمادی، بسیاری از رجال علم و دین را به سوی خود کشانید. شهید محراب آیت الله قاضی در پاورقی کتاب انیس الموحدین، می نویسد: «علمای شیعه و سنی در حق وی سه قول بیان کردند: جمعی او را تکفیر کرده اند، مانند علامه تفتازانی، عده ای وی را از اکابر اولیا دانسته اند بلکه او را از جمله عرفای کاملین و اعاظم مجتهدین به شمار آورده اند و جمعی دیگر به ولایت او قائل شده ولی مطالعه کتب او را حرام دانسته اند.»[۲]
آیت الله جوادی آملی می نویسد: داوری های گوناگون پیرامون ابن عربی از زمان شهرتش تا کنون، از سوی صاحبان مذاهب و نحله ها، ابراز شده است. هر کس از ظن خود با وی مهر و قهر دارد... بعضی او را در بالاترین درجه حفظ و در حد عصمت می ستایند و برخی نیز او را در حد زنادقه می شناسند. [۳]
علامه شهید مطهری می نویسد: محی الدین عربی، اندلسی است و اندلس جزء سرزمینهایی است که اهالی آن نه تنها سنی بودند بلکه نسبت به شیعه عناد داشتند و بویی از ناصبی گری در آنها بود و در میان علمای اهل تسنن، علمای ناصبی، اندلسی هستند و شاید در اندلس شیعه نداشته باشیم و اگر داشته باشیم خیلی کم است. محی الدین، اندلسی است ولی روی آن ذوق عرفانی که دارد معتقد است زمین هیچ گاه نمی تواند خالی از ولی و حجت باشد، نظر شیعه را قبول کرده و اسم ائمه و حضرت زهرا (س) را ذکر می کند تا می رسد به حضرت حجت و مدعی می شود که من در سال ششصد و چند حضرت را در فلان جا ملاقات کردم. [۴]
علامه حسن زاده آملی می نویسد: ابن عربی در کتاب "الدر المکنون و السر المکتوم" می گوید: اسرار قرآن بعد از پیغمبر نزد امیر المؤمنین بود و بعد یک یک ائمه را می شمارد تا می رسد به حضرت بقیة الله (ع).[۵]
ابن عربی درکتاب «عنقاء مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب» در توصیف خصایص و شروط و کمالات خاتم الولایة به نقل امتیازاتی می پردازد که آنها را جز در شخص حضرت حجت (ع) و امام دوازدهم شیعیان نمی توان یافت، وی در آخر همان کتاب به تعیین صریح خاتم الاولیاء پرداخته، می گوید: بدون تردید امام مهدی منسوب به خاندان نبی اکرم(ص) است. [۶]
ایشان در باب ۳۶۶ فتوحات مکیه که پیرامون معرفت یاران و وزرای حضرت مهدی در آخر الزمان است این چنین می نویسد: «خداوند را خلیفه ای است زنده موجود که ظاهر می گردد و ظهورش در زمانی اتفاق می افتد که دنیا پر از جور و ستم باشد و او دنیا را پر از عدل و قسط می فرماید و اگر از عمر دنیا نماند مگر یک روز، خداوند آن را طولانی می گرداند تا آن خلیفه ولایت کند، او از عترت رسول الله (ص) و جدش حسین بن علی بن ابی طالب است.»
یکی از آثار شیخ اکبر ابن عربی رساله ای است به نام "الوعاء المختوم علی السر المکتوم" که در شئون ختم ولایت مطلقه مهدی موعود (ع) و نحوه ظهور آن حضرت تالیف، شده است. [۷]
نظر این عربی درباره ی حضرت مهدی (عج) مانند شیعه است چنانکه می گوید: همانا مهدی (ع) فرزند امام حسن عسکری (ع) است و در نیمه ی شعبان سال ۲۵۵ ق متولد شده است و او باقی خواهد بود تا آنکه عیسی بن مریم (ع) بدو بپیوندد. [۸]
همچنین قائل به عصمت حضرت مهدی (ع) است و علمش را از طریق تنزیل الهی می داند. [۹]
گفتنی است که بسیاری از علمای بزرگ شیعه در آثار و تألیفات خویش، از محی الدین عربی، مطالبی را بعنوان استشهاد نقل کرده اند، از آن جمله: علامه امینی در کتاب الغدیر تحت عنوان احادیث نبوی در فضایل امام علی (ع) در منابع اهل سنت؛ «حدیث انا المدینه العلم و علی بابها» را از کتاب الدر المکنون ابن عربی نیز نقل کرده است [۱۰].


پی نوشت ها:
[۱] ر. ک، محی الدین ابن عربی، ۵۷۲ – ۵۷۶.
[۲] علامه مهدی نراقی، انیس الموحدین، پاورقی، ص ۱۷۰.
[۳] جوادی آملی، آوای توحید، ص۸۳ ۸۴.
[۴] مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۴، ص ۹۴۴.
[۵] محمد بدیعی، گفتگو با علامه حسن زاده، ص۲۰۲.
[۶] هدایة الامم (مقدمه)، ص ۲۵.
[۷] تفسیر فاتحة الکتاب، مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانی.
[۸] محی الدین ابن عربی، هدایة الامم(مقدمه)، ص۲۴.
[۹] فتوحات مکیه، ج ۶، ص ۵۰ – ۶۶.
[۱۰] الغدیر، ج۶، ص۹۳.
منبع: اسلام کوئست
211008


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:22 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد خبر: ۵۹۵۱۹
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۰۲:۳۸
 

سخت ترين پشيمانى

 

امام على عليه السلام درحدیثی فرمودند : سخت ترين پشيمانى و بيشترين سرزنش دامنگير كسى مى شود كه شتابكار و بى فكر است .

عقیق:متن حدیث را از کتاب غررالحکم منتشر می کند .
الامام علی عليه السلام : أشَدُّ النّاسِ نَدامَةً و أكثَرُهُم مَلامَةً : العَجِلُ النَّزِقُ الّذي لا يُدرِكُهُ عَقلُهُ إلاّ بَعدَ فَوتِ أمرِهِ .
امام على عليه السلام فرمودند : سخت ترين پشيمانى و بيشترين سرزنش دامن‌گير كسى مى شود كه عجول و بى فكر است و وقتى كار از كار گذشت تازه سر عقل مى آيد.


پی نوشت:
غررالحکم3308
منبع:افکار
211008


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:10 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۳۶۷۵

تکفیر از منظر پیامبر(ص) و امام صادق(ع)  

 

هنگامی که یکی از اصحاب بر تکفیر اصرار داشت، امام فرمود: آیا آنها به یگانگی خدا و رسالت پیامبر(ص) شهادت نداده اند و نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و حج نمی روند؟ سبحان الله این سخن خوارج است.

عقیق:آغاز پدیده تکفیر در اسلام به زمانی برمی گردد که خوارج این بدعت زشت را پایه گذاری کردند. بدعتی که همچنان به واسطه آن اسلام ضربه می خورد. همانا پیامبر راستین اسلام(ص) در جهت محکم کردن روابط بین مسلمانان و دور کردن آنها از افتادن در مسیر نابودی به شیوه های مختلف عمل نمودند؛ از آن جمله:

۱. تأکید بر بیان معیار اسلام و هر آنچه در از احکام حرمت بر آن اساس است:
پیامبر(ص) چندین بار تاکید کردند که همانا شهادتین برای قضاوت در مورد مسلمان بودن شخص و تعامل با او صرف بیان ظاهری، کافی است. حتی اگر در باطن خلاف آن را قبول داشت و آن را به ظاهر نشان نمی داد. یکی از نمونه های آن به داستان فتح خیبر به دست حضرت علی(ع) بر می گردد؛ حضرت علی(ع) روایت می کنند که پیامبر(ص) به ایشان گفتند: با آنها بجنگ تا زمانی که شهادت دهند که خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(ص) فرستاده اوست. اگر چنین کردند تعرض به جان و اموال آنها بر تو ممنوع می گردد، مگر آنکه به واسطه عملی دیگر خونشان مباح شود و محاسبه آنها بر عهده خداوند است.
معنی این جمله این است که عمل بر اساس ظاهر آنها از ما خواسته می شود. پس اگر بعضی از آنها خلاف آن را پنهان کردند، ما حق این را نداریم که باطن آنها را محاکمه کنیم بلکه این امر تنها متعلق به خداوند آگاه به رازهای پنهان سبحانه و تعالی است.

۲. تاکید بر حرمت خون مسلمان:
نهی کردن از بازگشت به آداب جاهلی که حرمت خون را کوچک می شمرد. در روایتی از ابی بکره در صحیح بخاری آمده است: پیامبر(ص) مردم را مورد خطاب قرار داد و گفت: آیا می دانید امروز چه روزی است؟ گفتند: خدا و پیامبرش داناترند. گمان کردند که آن را با نامی غیر از اسمی که بر آن است نام می برد. پس فرمود: آیا روز قربانی نیست؟ گفتیم: بله ای رسول خدا. فرمود: اینجا کدام سرزمین است؟ آیا سرزمین حرام نیست؟ گفتیم: بله ای رسول خدا. فرمود: پس همانا خون و اموال و ناموس تان بر هم دیگر حرام اند همانند حرمت این روز در این ماه و در این سرزمین. آیا رسالت خود را رساندم؟ گفتیم: بله. فرمود: خدایا تو شاهد باش. پس حاضران به غایبان بگویند. چه بسا یکی از شما این مطلب را به فرد شایسته تری برساند. پس اینگونه بود. فرمود: بعد از من همدیگر را تکفیر نکنید و گردن هم دیگر را نزنید.

۳. خودداری پیامبر از کشتن منافقان:
با وجود نقش منفی که منافقان داشتند و بر آن اصرار می ورزیدند، پیامبر از کشتن آنها خودداری می نمود. حتی با وجود آنکه قرآن به طور واضح و با شدت در سوره توبه از نفاق و منافقان سخن گفته است و شاید از مهمترین علل این خودداری، جلوگیری از تکفیر بود که منجر به مباح گشتن خون ها می شد.

۴. اکتفاء به ظاهر حتی اگر احتمال خلاف آن داده شود:
اسامه بن زید می گوید: من و یکی از انصار به مردی برخوردیم، هنگامی که بر او شمشیر کشیدیم، گفت: لا إله إلا الله، او را رها نکردیم تا آنکه او را کشتیم. هنگامی که نزد پیامبر(ص) رسیدیم، اتفاق را برای ایشان بازگو کردیم. پس گفتند: ای اسامه، تو از لا اله الا الله چه منظوری داری؟ گفتیم: ای رسول خدا، او لا إله إلا الله را از ترس کشته شدن گفت. گفتند: تو از لا اله الا الله چه منظوری داری؟ پس همچنان آن را تکرار می نمودند تا اینکه آرزو کردم در این مدت مسلمان نبودم و در آن زمان مسلمان می شدم و او را نمی کشتم. پس گفتم: من با خدا عهد می بندم که زین پس کسی که لا إله إلا الله را بگوید هرگز نکشم. پس پیامبر «ص» فرمودند: ای اسامه بعد از من چطور؟ نگرانی همیشگی پیامبر(ص) از تغییر حال مسلمانان بعد از خود در رابطه با کوتاهی کردن در این مسئله پنهان نبود، به طوری که ایشان از اسامه عهدی می گیرند که بعد از رحلتشان هیچ گاه کسی را تکفیر نکند و حرمت خون مسلمان را حفظ کند.
در روایتی روشن تر و قاطع تر آمده است که مقداد بن عمرو گفت: ای رسول خدا، اگر مردی از کفار را دیدم و با هم درگیر شدیم، سپس یکی از دستان من را با شمشیر قطع کرد و بعد از من به سمت درختی پناه برد و گفت: مسلمان شدم. آیا می توانم او را بعد از گفتن آن بکشم؟ پیامبر گفت: نه او را نکش.

امام صادق و تکفیر:
بدینگونه نواده پیامبر(ص)، امام صادق(ع) را می بینیم که چگونه از همان راه و روش یعنی جلوگیری از تکفیر مسلمان و تأکید بر حرمت آن محافظت می کند. در زمانی که تکفیر امری است پذیرفته شده و گسترش یافته و به وسیله ای از وسایل پیروزی مذهبی یا رسیدن به اهداف سیاسی و حزبی یا رهایی از دشمنان یا دور کردن ذهن مردم از فساد حکومت و غیره تبدیل شده است و تکفیر شخص با کمترین شبهه یا اختلاف عقیدتی یا فقهی صورت می گرفت. از اینجا بود که امام صادق(ع) برای مقابله با این پدیده روش های متعددی را به کار گرفتند، از جمله:

۱.بیان معیار اسلام:
از عبدالله بن سنان روایت شده است که: از اباعبدالله پرسیدم با چه چیز یک شخص مسلمان به شمار می آید و ازدواج و ارث در رابطه با او جایز می گردد و با چه چیز ریختن خون او حرام می شود؟ گفتند: با اسلام آوردن خون او حرمت پیدا می کند، اگر اسلام خود را نمایان سازد و ازدواج با او و ارث جایز می گردد.

۲.تفاوت قائل شدن بین اسلام و ایمان:
عدم قائل شدن تفاوت بین اسلام و ایمان یکی از عللی است که منجر به ظهور تکفیر گشت. از آن جایی که بعضی از آیات و احادیث ایمان عده ای را نفی می کند، بعضی تصور می کنند که مانند این آیات و احادیث اسلام آنها را نیز نفی می کند، لذا به دنبال ساقط کردن اسلام شخص، کل حرمت شخص نیز سلب می شود و از این رو است که امام صادق(ع) فرق بین آنها و آثار و نتایجی که از هر کدام از آنها ناشی می شوند را روشن می سازد. در این رابطه از سماعه روایت شده است: به ابی عبدالله گفتم: ای امام جعفر صادق(ع) از اسلام و ایمان برایم بگو، آیا این دو با هم متفاوتند؟ گفت: اسلام عبارت است از شهادت به یگانگی خدا «أن لا اله الا الله» و تصدیق رسالت پیامبر(ص). به وسیله آن ریختن خون شخص ممنوع و ازدواج با او و ارث رسیدن به او جایز می گردد و اکثر مردم اینگونه اند و ایمان یعنی هدایت و آنچه از اسلام در قلب ها نقش می بندد و در عمل نمایان می گردد.

۳.مقابله با مواردی که دستاویزی برای تکفیر می شوند:
مضمون بعضی از آیات متشابه یکی از راه هایی است که صاحبان عقیده تکفیر یا کسانی که فاقد معرفت کافی برای فتوا دادن هستند، به واسطه آن در موقعیت تکفیر می افتند.
و از آن جمله آیه ۱۰۶ سوره یوسف می باشد: (وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ الاَّ وَهُم مُّشْرِکُونَ)، گروهی به این آیه متمسک شدند تا حکم به کفر و شرک عده ی زیادی از مسلمانان بدهند. امری که امام صادق(ع) آن را نفی نمود و فرمود: منظور از شرک در این آیه شرک در اطاعت است و نه در عبادت.
آیا کسی می تواند تبعیتی که هر از چند گاه از هوای نفس و وسوسه شیطان می کند را نفی نماید؟ لذا بر اوست که بداند این آیه نمی خواهد تعداد زیادی از مسلمانان را به واسطه خارج کردن شان از دایره اسلام تکفیر کند بلکه می خواهد به آنها نسبت به پیروی از هوای نفس و وسوسه شیطان و تبعیت از اوامر ظالمانه ظالمان هشدار دهد و بدینگونه امام(ع) موضع محکمی گرفتند در مقابل هر کسی که سعی نمود عدم اعتقاد به امامت اهل بیت را دستاویزی برای تکفیر سایر مسلمین قرار دهد.
از آن جمله روایت مفصلی از مباحثه ای است که بین ایشان و چند نفر از اصحاب شان شکل گرفت. هنگامی که یکی از اصحاب بر تکفیر اصرار داشت، امام در پاسخ به او گفت: آیا آنها به یگانگی خدا و رسالت پیامبر(ص) شهادت نداده اند و نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و حج نمی روند؟ پس هنگامی که آن مرد بر تکفیر خود اصرار نمود؛ امام گفتند: سبحان الله، این سخن خوارج است.

انحراف و نه گرایش:
همانا گرایش به مدرسه تکفیر شامل مذهب خاص و مشخصی نمی شود، بلکه این نوع تفکر ریشه در جهل نسبت به مفاهیم اسلام دارد و دلیلی است بر تعصب. راه و رسم تکفیر از تعالیم اسلامی گرفته نشده است و نه از آن استنباط می شود. همانا خداوند در آیه ۹۴ سوره نساء می فرماید: (وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا)با این آیه خداوند مردم را از تبعیت هوای نفس و قضاوت سریع و برخورد جاهلانه با احکام اسلام بر حذر می داند و همچنین با هر آنچه که به پیامبر(ص) و آل ایشان نسبت داده می شود در حالی که با حقایق قرآن مخالف است. امام صادق(ع) از پیامبر راستین اسلام روایت می کنند که: با هر حقی حقیقتی است و با هر امر درستی نوری. پس هر چه با کتاب خدا موافق بود آن را بگیرید و هر آنچه با آن مخالف بود رها کنید.


پی نوشت:
نویسنده: شیخ علی حسن غلوم
ترجمه: فاطمه ازرقی
منبع: سایت اخوت
211008


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:08 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۰۸۲۹

خداوند چه انسان‌ هایی را شفاعت میکند؟  

 

شفاعت نظیر توبه یکی از ابعاد رحمت الهی است که به روی بندگان باز می‌ شود منتها این تصور که شفاعت و توسل به خدا، شرک محسوب می ‌شود یک فکر انحرافی از سوی وهابی ‌ها است.

عقیق:حدود ۳۰ آیه در قرآن کریم از شفاعت نام برده و شفاعت ‌کنندگانِ انسان مشخص شده‌اند، افرادی که شفاعت می‌ شوند امتیازاتی دارند که خدا به اذن خود آنها را شفاعت می ‌کند.

چنانچه قرآن کریم در خصوص شرایط اعطای شفاعت می فرماید: «... وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ: پیغمبران و فرشتگان شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که دینش پسندیده باشد و ایشان از خوف و خشیت خداوند ترسناک هستند» (انبیاء/ 28)

کسانی مورد شفاعت قرار می ‌گیرند که در دنیا ارتباط روحی و معنوی خاصی بین آنان و شافعان برقرار باشد. مثل اینکه خدمت یا احسان و یا محبتی درباره او و یا بستگان و دوستان شفیع کرده باشند.(طیب، سیدعبدالحسین، کلم الطیب، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمدحسین کوشانپور، ص 814)

در حقیقت یکی از حکمت هایی که سبب شده خداوند اولیای الهی را در روز قیامت، واسطه و شفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد همین رابطه معنوی و سنخیتی است که در دنیا میان آنان برقرار است. ( روحانی، سیدمحمد، پیشین، ص 29)

بنابراین شفاعت نظیر توبه یکی از ابعاد رحمت الهی است که به روی بندگان باز می‌شود، البته این تصور که کسی فکر کند به این دلیل که شفاعت وجود دارد می تواند گناه کرده و بعد خداوند از او شفاعت می‌کند، فکر انحرافی است!

دین، پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) بندگان را به خیر و خوبی دعوت کرده‌اند و حرف اصلی ‌شان نیز اطاعت از خداوند است بنابراین نباید با این فکر انحرافی انسان به گناه دامن بزند.

خداوند متعال درهای توبه را بازگشته و از انسان شفاعت می ‌کند اما برخی از روی جهالت و به خاطر اینکه شفاعت و توسل ائمه (علیهم السلام) وجود دارد، ما را مشرک می ‌خوانند و می ‌گویند که توسل و اعتقاد به شفاعت شرک است، اینها خودشان جاهل هستند!

بنابراین کسانی گرفتار شرک هستند که غیر از خدا فرد دیگری را قبول داشته باشند درحالی که ما موحد هستیم و خدای یگانه را قبول داریم.

دوم افرادی که خدا را قبول دارند ولی کسی را کنار خدا، قبول کنند و سوم کسانی که برای کسی یا چیزی مقامی قائل شوند که آن مقام را خداوند برای او قائل نباشد البته این شرک نیست بلکه کار غلط و نامعقولی است!

بنابراین ما مسلمانان اگر به سراغ ائمه (علیهم السلام) و حضرت رسول (صلی الله و علیه وآله) می ‌رویم، می ‌دانیم که اینها هر چه دارند از خدا دارند، بنابر این چنین چیزی شرک نیست که برخی وهابی‌ ها در نشریات و مباحثات و کتاب ‌هایشان می ‌گویند.

نکته دیگر در روایت داریم که «هیچ شفیعی بهتر از توبه نیست» بنابراین واسطه بودن توبه مثل واسطه بودن ائمه (علیهم السلام) نیست اینها با هم متفاوت هستند.

در نهج ‌البلاغه آمده است که اطاعت خداوند و اجتناب از نواهی خدا را شفیع خود برای رسیدن به خواسته ‌تان قرار دهید. با این حال این همه ما امید به وساطت ائمه (علیهم السلام) و شفاعت خداوند را داریم.

گاهی عباراتی می‌ بینیم که قدری نگران ‌کننده است مثلاً رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمودند که من برای گناهکاران شفاعت می‌ کنم ولی شفاعت انسان ظالم را نمی ‌کنم! (میزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9484)

بنابراین هر کدام از ما قدری باید در خودمان جستجو کنیم که نکند ظالم باشیم، حواسمان باشد در زندگی زناشویی به همسران خود ظلم نکنیم، در محل کار دیگران را اذیت نکنیم و ... .

منبع:فرهنگ

 


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:07 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد خبر: ۵۹۱۹۶
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۹
 

دوشرط برای بهشت ویک شرط برای جهنم  

 

برای جهنم رفتن یک وصف لازم است و آن گناه است. ولی برای بهشت رفتن، یک وصف کافی نیست بلکه دو وصف لازم است یکی حُسن فعلی و دیگری هم حُسن فاعلی، یعنی هم ایمان و هم عمل صالح.

عقیق :به نقل از افکار؛ مردم دو قسم هستند یک عده حرف انبیا را گوش می‌دهند و یک عده حرف شیطان را : «الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ» (سوره فاط ،آیه ۷) ؛

ذات اقدس الهی فرمود: برای جهنم رفتن یک وصف لازم است و آن گناه است ولی برای بهشت رفتن یک وصف کافی نیست بلکه دو وصف لازم است یکی حُسن فعلی و دیگری هم حُسن فاعلی، یعنی هم ایمان و هم عمل صالح.

لذا فرمود: «أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً....» (سوره فاطر آیه ۸) ؛ آنها که فریب دنیا را خوردند یا شیطان با ابزار دنیا آنها را فریب داد و زشت را زیبا و حق را باطل نشان داد آیا این مثل کسی است که حق را می‌بیند و بهشتی است؟!

اما منظور از این دو چیست ؟

هر جاندارى براى خود دلبستگى‏هایى دارد. انسان نیز غیر از دلبستگى‏هاى مادى به پاره‏اى از معنویات مانند، معرفت و زیبایى و... دلبستگى دارد. ایمان نیز نوعى حالت دلبستگى واپسین است که تمام دعاوى دیگر را تحت شعاع قرار مى‏دهد.

قلمرو ایمان براى هر انسان حریم مقدسى است؛ یعنى دلبستگى واپسین انسان در نهایت به امر قدسى تبدیل مى‏گردد و آن گاه است که عنصر شجاعت و جسارت و عشق از آن زاییده مى‏شود.

متعلق ایمان همیشه امر معینى است. لذا شخص مومن باید به آن معرفت داشته باشد.(پل تیلیخ، پویایى ایمان، ترجمه، حسین نوروزى، ص ۱۶، ۱۷)

آنچه که انسان را در مسیر «قرب الى الله» به پیش مى‌برد و روح او را به خدا نزدیک مى‌گرداند «عمل صالح» است. عمل صالح عملى است که «رضایت خداوند» در آن است. «عمل صالح» در اصطلاح قرآن به عملى گفته مى‌شود که هم نفسِ عملْ خوب و شایسته است و هم این که فرد آن را به قصد تقرب به خدا و جلب رضایت الهى انجام مى‌دهد.

این عمل در فرهنگ اسلامى و قرآنى «عبادت» نام دارد. در این اصطلاح، عبادت فقط به نماز و روزه و حج و نظایر آنها گفته نمى‌شود، بلکه هر عملى که ذاتاً کارى نیک و شایسته باشد و علاوه بر آن، به قصد جلب رضایت الهى انجام گیرد، عبادت خواهد بود.

«ایمان» و «عمل صالح» از جمله چیزهایى هستند که خداى متعال آنها را از ما مطالبه کرده و شرط رسیدن به کمال و سعادت بشر دانسته است. این دو مفهوم در قرآن کریم در بسیارى از موارد در کنار هم ذکر شده‌اند و بر تلازم آنها با یکدیگر تأکید گردیده است. نمونه‌اى از این آیات را با هم مرور مى‌کنیم:

ـ «وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار» ؛(سوره بقره ،آیه ۲۵) و کسانى را که ایمان آورده‌اند و کارهاى شایسته انجام داده‌اند، مژده ده که ایشان را باغ‌هایى خواهد بود که از زیر[درختان] آنها جوى‌ها روان است.

ـ «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب» ؛(سوره رعد آیه ۲۹) کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.

ـ «فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُوْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِه» ؛(سوره انبیاءآیه ۹۴) پس هر که کارهاى شایسته انجام دهد و مومن [هم ]باشد، براى تلاش او نا سپاسى نخواهد شد.

ایمان و عمل صالح ارتباط متقابلی با یکدیگر دارند. در آیات بسیاری از قرآن کریم به عمل صالح نیز بعد از ایمان اشاره شده است. مقارنت ایمان و عمل صالح بیانگرارتباط بین آنهاست.

این دو درحقیقت مانند دو کفه ترازویی هستند که سنجش بدون یکی از آن دو ممکن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر کسی بدون آنکه به برنامه های اسلام عمل کند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش صوری و ادعایی است و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت.

پس اگر کسی بهشت می خواهد باید یادش باشد که هم نیّتش را باید درست کند هم عملش را ، و آنهایی که طبق یک فتوای من درآوردی می گویند همین که دل پاک باشد کافی است حواسشان باشد ، که خداوند متعال می فرماید :«... إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» (سوره عصر آیه ۳) ؛ ..مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند.

اگر قرار بود هر کدام به تنهایی کافی باشد خود خداوند حکیم بنا را بر آن می نهاد ولی صریحا می فرماید بندگی کردن و بهشت رفتن و به کمال رسیدن شرط دارد ، قانون دارد اگر کسی طالب است باید هم تفکر و عقیده اش را درست بکند هم عملش را.


ادامه مطلب



[ جمعه 17 مهر 1394  ] [ 8:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 67 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4287114 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب