کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

اعتراف خواندنی فرمانده ارتش صهیونیستی!

 

 

کد خبر: ۷۴۶۸۴
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۱
 

 

اعتراف خواندنی فرمانده ارتش صهیونیستی!

اخبار سیاسی ، اعتراف خواندنی فرمانده ارتش صهیونیستی! : فرماندهان سابق ارتش صهیونیستی دیروز از فرماندهان حزب الله تا مدارس ، مساجد ، بیمارستان ها در
اخبار سیاسی ،  اعتراف خواندنی فرمانده ارتش صهیونیستی! : فرماندهان سابق ارتش صهیونیستی دیروز از فرماندهان حزب الله تا مدارس ، مساجد ، بیمارستان ها در غزه و لبنان را تهدید کردند اما همه این تهدیدها اعتراف به ترس بود تا جاییکه دان حالوتس رییس اسبق ستاد ارتش صهیونیستی گفت که « سربازان ما از رویارویی با نیروهای حزب الله می ترسند».

صهیونیست,حزب الله,لبنان

به گزارش ایران مطلب به نقل از ایرنا، عوزی دیان مدیرکل موسسه صهیونیستی الیانصیب در گفت و گو با روزنامه صهیونیستی ژروزالیم پست تهدید کرد که « حزب الله لبنان و رهبران آن را هدف می گیریم و آنها را شکست می دهیم».

دیان که قبلا در رده های فرماندهی ارتش اشغالگر صهیونیستی بوده، ادعا کرد که «حزب الله را در جنگ آینده شکست می دهیم اگر جرئت کند و به اسراییل حمله کند».

وی افزود: این جنگ بی سابقه خواهد بود مگر در یک صورت و آن اینکه حزب الله به اسراییل حمله نکند.

** گانتس : در جنگ آینده به مدارس و بیمارستان ها هم رحم نمی کنیم

از دیگر افسران صهیونیست که حزب الله را دیروز تهدید کردند ، بنی گانتس ریییس سابق ستاد ارتش صهیونیستی بود که از شهرک الخیام در جنوب لبنان به عنون اولین نامزد تخریب کامل در جنگ آینده یاد کرد.

وی همچنین تهدید کرد که ارتش اسراییل در جنگ آینده ، بیمارستان ها ، مدارس ، مساجد و مناطق مسکونی را با همه موجودات زنده داخل آنها در غزه و یا لبنان از جمله شهرک الخیام نابود می کند.

گانتس که سخنانش بیشتر بوی ترس و نگرانی تا تهدید می داد، مدعی شد که همه مکان ها زرادخانه سلاح و سکوی پرتاب موشک هستند و در غزه و لبنان شهروندان عادی هدف جنگ آینده ما خواهند بود.

وی در ادامه ادعای خود آورد که این جنایات برای حمایت از صهیونیست ها صورت خواهد گرفت.

** تهدید با چاشنی اعتراف به ترس

اما دان حالوتس رییس اسبق ستاد ارتش صهیونیستی تهدید خود را با اعتراف به یک ترس در جریان جنگ سال 2006 علیه حزب الله(جنگ 33 روزه) شروع و فاش کرد:با شروع جنگ زمینی مخالفت کردم زیرا سربازان ما از رویارویی با نیروهای حزب الله واهمه وترس داشتند و وحشت زده شده بودند.

وی به شبکه دهم تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت که هنوز از سطح آمادگی نیروهای زمینی ارتش صهیونیستی برای رویارویی با رزمندگان حزب الله می ترسد و به همین دلیل هموازه از اجرای نقشه اشغال گسترده لبنان واهمه داشته است.

حالوتس در عین حال تایید کرد که در نهایت مجبور هستیم مداخله زمینی کنیم و این کار برای تحمیل شروط بهتر به منظور برقراری آتش بس خواهد بود.

این فرمانده سابق ارتش صهیونیستی پا را از این فراتر گذاشت و فاش کرد که همه نخست وزیران اسراییل در دهه هایا اخیر از اسحاق رابین تا بنیامین نتانیاهو از حمله زمینی واهمه داشته و دارند و با آن مخالفت می کنند زیرا می دانند اسراییل خسارت های زیادی خواهد دید و سربازان زیادی به هلاکت خواهند رسید.

حالوتس گفت که گادی ایزنکوت رییس کنونی ستاد ارتش صهیونیستی که هنگام جنگ 33 روزه رییس شعبه عملیات ستاد بوده، هشدار داده بود که نیروها به ویژه در مقابل فرمان حمله زمینی می ایستند و دستورات را اطاعت نخواهند کرد.

وی افزود: مشخص شد که ایزنکوت درست گفته و حق با او بوده و نظامیان ما ترسیده اند.

ایهود اولمرت نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی هم به همین کانال صهیونیستی گفت : در بحبوحه جنگ فهمیدم که اگر نیروهای نظامی وارد خاک لبنان شوند، خسارت ها زیاد خواهد بود و تعداد زیادی از سربازان در میدان جنگ کشته می شوند ، بدون اینکه به موفقیتی دست یابیم.

 


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 5:48 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر:38835
تاریخ انتشار:۰۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۸ ب.ظ
 
 

سوء استفاده موسسه میزان از آرم قوه قضائیه

نادر قاضی پور گفت که موسسات مالی غیر مجاز برای پیشبرد اهدافشان هر کاری که بخواهند انجام می دهند و هیچ کس هم با آنها برخورد نمی کند.

کارگرآنلاین: یک نماینده مجلس شورای اسلامی با انتقاد به وضعیت به وجود آمده در خصوص موسسات مالی اعتباری غیرمجاز گفت: این موسسات هرکاری که دلشان می خواهند انجام می دهند.

نادر قاضی پور با انتقاد از بانک مرکزی اظهار کرد: موسسات مالی غیر مجاز برای پیشبرد اهدافشان هر کاری که بخواهند انجام می دهند و هیچ کس هم با آنها برخورد نمی کند.

قاضی پور با بیان یک مثال عنوان کرد: اینکه حاکمیت و دولت نمی توانند با آنها برخورد کنند حرف غیر قابل قبولی است چطور یک نفر اگر پارکینگ خانه خود را به بقالی تبدیل کند از زمین و زمان، از شهرداری گرفته تا اداره مالیات، نیروی انتظامی و اتحادیه اعتراض می کنند و با متخلف برخورد می کنند اما وقتی یک عده ای با سرمایه و پس انداز مردم بازی می کنند هیچکس با انها برخورد نمی کند.

نماینده مردم ارومیه تصریح کرد: تمام این موارد این را ثابت می کند که دست هایی پشت پرده است و این موسسات از رانت هایی بهره می برند که کسی با آنها برخورد نمی کند.

قاضی پور افزود: فردا که این موسسات نتوانستند به تعهداتشان عمل کنند یا تخلفی انجام دادند تازه آن زمان بانک مرکزی وارد صحنه می شود، مانند موسسه میزان که بدون مجوز و حتی با سوء استفاده از آرم قوه قضائیه هر کاری خواست انجام داد اما بانک مرکزی هیچ اقدامی نکرد.

عضو فراکسیون کارگری بیان کرد: به هر حال در این موارد تمام مسولیت به عهده بانک مرکزی است و مجلس این نهاد را مسوول می داند.
منبع : ایلنا

قبل از درج دیدگاه خود، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
۱- نظرات حاوی مسائل شخصی، توهین، تهمت و دروغ منتشر نمی‌شوند.
۲- از نوشتن نظرات خلاف واقع یا غیر آشکار در مورد مسئولین و شخصیت‌ها خودداری نمایید.
۳- از نوشتن نظر با حروف انگلیسی (فینگلیش) خودداری کنید.
۴ - دیدگاه های خود را حداکثر در دو پاراگراف مطرح کنید.

پاسخ دهید

 

 

*


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 5:47 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

تاسیس موسسه جدید به جای میزان چند سال زمان می برد

تاسیس یک موسسه مالی و اعتباری جدید به جای موسسه منحله میزان ممکن است چندین سال زمان ببرد.

زهرا بهمن زاده- به گزارش اخبار بانک، هادی قوامی،نماینده مردم اسفراین در گفتگو با ایرنا هفته گذشته خبر از تاسیس یک موسسه جدید به جای میزان و قبول تعهدات این موسسه خبر داده که البته این موضوع هنوز بطور رسمی از سوی بانک مرکزی تائید یا تکذیب نشده است.اما با فرض درست بودن موضوع باید توجه داشت که این تصمیم در حالی هفته گذشته در شورای پول و اعتبار مصوب شده است و مشخص نیست چرا در ۹ ماه گذشته مسئولان مربوطه به این تصمیم نرسیده و ۹ ماه سپرده گذاران بخت برگشته را عذاب دادند.

نکته دیگری که می توان از این مصاحبه و تصمیم برداشت کرد این است تنها موافقت اصولی ایجاد یک موسسه مالی و اعتباری جدید گرفته شده است و زمان اقدامات قانونی لازم جهت تشکیل یک موسسه در آن دیده نشده است.

به عبارت دیگر سپرده گذاران با خود اینگونه برداشت می کنند که تعاونی اعتبار میزان پس از حدود ۱۵ سال فعالیت نتوانست روند قانونی جهت تشکیل یک موسسه مالی و اعتباری را طی کند حال چگونه می خواهند یک موسسه جدید را در کمترین زمان ممکن ایجاد کنند؟

هم اکنون تعدادی از موسسات مالی و اعتباری نظیر، ثامن، ثامن الحجج، افضل توس و آرمان حدود دو سال است که در بوروکراسی تشکیل موسسه مالی و اعتباری گیر کرده اند حال چگونه می تواند در کمترین زمان ممکن یک موسسه مالی جدید تشکیل داد؟

البته در این بین موسسه اعتباری نور مجوز نهایی خود را پس از چند سال دوندگی اخذ کرد و موسسات آرمان، ثامن، ثامن الحجج و بانک مهر اقتصاد نیز در آستانه اخذ مجوز قرار دارند.

مسئولان شورای پول و اعتبار که به این نتیجه رسیده اند که سرمایه گذار جدید با سه هزار میلیارد تومان سرمایه وارد شود و مجوز کسب کند با خود فکر نکرده اند که برای اعطای مجوز ثامن، ثامن الحجج، آرمان، افضل توس و مهر اقتصاد در اولویت قرار دارند؟

برای تاسیس موسسه مالی و اعتباری جدید، نیاز به سرمایه و ثبت آن، فروش سهام، بررسی آورده نقدی سهامداران در اداره پولشویی بانک مرکزی و … می باشد و به نظر این فرآیند، پروسه ای چند ساله را طلب می کند.

حال چگونه و بر اساس کدام منطق مسئولان مربوطه این تصمیم را گرفته اند را باید از خود مسئولان مربوطه پرسید.

تی نیوز*


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 5:43 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

تاکه شیطان به حرم پای گشود🌴

حلقه درگوش حرامی بنمود 🌴

دست شیطان بزرگ است که بود 🌴

حلقه دست سعودی و یهود 🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

آنطرف مسجدالاقصی خون است 🌴

دریمن خشکی ودریا خون است 🌴

درمنا دیده و دلها خون است 🌴

این همه فتنه که آورده وجود؟ 🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

کار، کار خود استکباراست 🌴

آنکه ازديدن حق بیزار است 🌴

بغضش از دیدن این زوار است 🌴

پاره کرده است سگی بند و قیود 🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

فتنه ها از تب رود نیل است🌴

آتش از دامن اسرائیل است🌴

ابرهه صاحب مشتی فیل است 🌴

ریشه کن می شود این قوم جحود🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

عید قربان منا کامل شد🌴

کاروان شهدا کامل شد🌴

ذبح در کوی خدا کامل شد 🌴

رزق حاجی رسد از غیب وشهود 🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

زیر پاها که شکسته تنتان🌴

نیست پاها قدم دشمنتان 🌴

لحظهء از نفس افتادنتان🌴

نیست دورو برتان آتش ودود 🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

مادری روی تنش در افتاد 🌴

زیر در چادرش از سر افتا🌴

زیر چل جفت قدم پر افتاد 🌴

زیر در فاطمه سرگرم سجود 🌴

لعنت الله علی آل سعود 🌴

سخن ازشاه منا باید گفت🌴

ز سر و ذبح قفا باید گفت 🌴

از شهیدالشهدا باید گفت🌴

نیزه آمد به تن شاه فرود🌴

لعنت الله علی آل سعود....🌴


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 3:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0


 

زندگینامه محمد یزدانی

قائم مقام فرمانده گردان کوثر تیپ 21امام رضا(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
محمد یزدانی کریزی اول فروردین سال 1343 ه ش در کاشمر به دنیا آمد .دوره ابتدایی را در دبستان «خیام» و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید باقری گذراند .وی در فعالیت های انقلاب اسلامی و گردهم آیی ها و جلسه های مذهبی شرکت می کرد .
سال 1361 بود که جذب سپاه کاشمر شد و به سبز پوشان انقلاب پیوست .او دفاع از اسلام و کشور را بر راحتی زندگی شهری و همکاری با پدر در کار فروش آهن ترجیح داد؛ می گفت :مادیات خیلی به درد انسان نمی خورد و باید به دنبال معنویات باشیم .در ابتدای ورود به سپاه دوره آموزش عمومی را گذراند و پس از پنج ماه راهی جبهه نبرد و تیپ 21 امام رضا شد و چهار ده ماه فرمانده گروهان بود .بعد از برگشت مسئول خدمات پرسنلی سپاه کاشمر شد .
در این ایام با انتخاب همسری متعهد و پاک به نام« زهره یاقوتی» ، سنت حسنه ازدواج را بر جای آورد که حاصل این پیوند مبارک ، دختری به نام «فهیمه» بود که در سال 1364 چشم به جهان گشود .فهیمه ، غنچه نو شکفته ای که بعد ها پدر و پدر بزرگش هر دو شهیدان دفاع مقدس شدند .
«یزدانی کریزی» دیگر بار در سال 1363 به جبهه نبرد و تیپ امام صادق رفت و فرمانده گردان شد .وی بسیار شجاع و جسور بود .در عملیات رمضان ، فاو، والفجر یک و کربلای سه ، چهار و پنج شرکت جست و چندین نوبت مجروح گردید و همواره ترکش های ریز و درشتی را در بدن مجروحش تحمل می کرد تا حدی که دوستان و همرزمانش می گفتند :محمد در تعقیب شهادت است .
«محمد» اهل دعا ، راز و نیاز ، نماز اول وقت ، گریه ، نماز شب و نافله و قرآن بود .به دعای کمیل و توسل و زیارت عاشورا خیلی اهمیت می داد .مهربان و با عاطفه بود ، با دیدن دوستان گل زیبای چهره اش می شکفت ، انگار که مدتها آنها را ندیده بود .دلی به صافی آینه و بدون گرد و غبار داشت ، در ضمن به شادابی نیروها توجه می کرد و شوخ طبع بود .
محمد در نیمه شب که همه خواب بودند ، کفش های رزمندگان را واکس می زد و آنها را جفت می کرد .ظرف های غذا را به تنهایی می شست در قنوت با خضوع فراوان برای شهادت دعا می کرد .یک بار به مادرش گفته بود :اگر برای این روضه می خوانید که من شهید نشوم من راضی نیستم .
او با حاج «محمد علی صادقی» فرمانده گردان کوثر بسیار مانوس و هم راه بود .«صادقی» به «محمد» لقب مالک اشتر داده بود .وقتی خودش نخستین بار آن را شنیده بود ، گفته بود :من کجا و مالک اشتر کجا ؟من خاک پای مالک اشتر هم نمی شوم .
«محمد» پیش از شروع صحبت به دوستان یاد آوری می کرد که فقط درباره خودشان صحبت کنند و از دیگران و گذشته صحبتی نکنند ، مبادا که به غیبت بینجامد و اگر با کسی سخنی دارند با خودش در میان بگذارند و رو در رو گفتگو کنند که برداشتشان اشتباه نباشد .
دهم شهریور 1364 بود که بار دیگر از کاشمر به جبهه نبرد شتافت .و در تیپ 21 امام رضا معاون اول فرمانده گردان عملیاتی کوثر شد و در این مسئولیت انتظار کشید تا عملیات کربلای پنج آغاز شد .
او شب عملیات کربلای پنج با یک گالن نفت در خانه ای مخروبه نزدیک خرمشهر به نیت شهادت غسل کرد ، قبل از حرکت با چند همرزم عقد اخوت خواند و گفت :اکنون که همگی برادر شدیم باید قول دهیم که هر کی از ما وارد بهشت شد ، دیگران را شفاعت کند .و همگی قبول کردند .
آن شب «محمد» لباس نو پوشید، برادران همه وداع کردند و از زیر قرآن گذشتند و به سوی شلمچه و عملیات کربلای پنج حرکت کردند .روز نوزده دی 1365 در حالی که پیشگام نیروهای گردان بود، برای نابود کردن آتش کالیبر نیروهای عراقی که گردان را زیر آتش شدید قرار داده بود ، حرکت کرد اما ناگهان هدف تیر دشمن قرار گرفت و سرانجام در حالی که هم رزمش «ولی الله غلامی» پیکر غرقه به خونش را به پشت خط حمل می کرد یا حسین گویان ، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید .
پیکر پاک سردار شهید «محمد یزدانی کریزی» در «کاشمر» با شکوه تشییع گردید و در جوار آرامگاه شهید« سید حسن مدرس (ره) »در کنار یاران و همرزمانش به خاک سپرده شد .
منبع:"افلاکیان خاکی"نوشته ی علی اکبر نخعی،نشر کنگره ی بزرگداشت سرداران و23000شهید خراسان،مشهد-1384
وصیت نامه
...خداوندا !سخنم را به گوش مردم می رسانم. ای متعهدان به اسلام و معتقدان به کتاب خداوند و به رسالت نبی اکرم و امامت علی !ما می رویم و فقط منظورمان از حضور در جبهه اطاعت فرمان مرجع بزرگ اسلام حضرت امام خمینی می باشد و احساس وظیفه است که ما را روانه جبهه ها نموده است و ما برای اغراض شخصی به جبهه نمی رویم ؛ فقط خدا را در نظر می گیریم و بس .
ای عاشقان مهدی (عج) !به جبهه ها روید و چنان درسی به متجاوز بدهید که تجربه ای تلخ برای هر متجاوزی باشد .
همسرم !تا می توانی پیام رسان همسر شهیدت باش !شما در راه خدا پدرتان را تقدیم کردید ؛ اما مبادا شیاطین جنی و انسی صبر را از شما سلب کنند .اجر خودتان را ضایع نکنید .
خواهران حزب الله !حجاب خود را حفظ کنید !
امت اسلام !اتحاد را حفظ کنید ؛ مبادا منافقان در بین شما تفرقه ایجاد کنند !اجتماعات اسلامی را گرم نگهدارید !از روحانی های متعهد به اسلام و انقلاب حمایت کنید !از سپاه پاسداران حمایت کنید و همچنان سپاه را پر نیرو نگهدارید !
ای دختر خردسالم !می دانم زمانی یتیمی را حس می کنی ، اما نباید به ظواهر بیندیشی .باید به مقام بزرگی که نصیبت شده است ، بر خود ببالی و به حضرت رقیه تاسی بنمایی ؛ حضرت رقیه پدرشان را دوست داشتند و هم حضرتش او را دوست داشتند ؛ اما اسلام دوست داشتنی تر از همه چیز است. محمد یزدانی

خاطرات
علی اکبر صابری ، همکار شهید :
داخل سپاه اسلحه به دست مشغول نگهبانی بودم .آقای یزدانی آمد و گفت :من به جای تو نگهبانی می دهم ،برو استراحت کن !قبول نکردم ؛خیلی اصرار کرد .علتش را پرسیدم، گفت :نگهبانی در سپاه ثواب دارد ؛ سلاحت را بده تا من هم به ثوابی برسم .پذیرفتم و رفتم وقتی پاسبخش مرا در سالن آسایشگاه دید ، گفت :تو اینجا چکار می کنی ؟مگر نگهبان نیستی ؟گفتم :نگهبانم ؛آقای یزدانی اصرار کرد که به جای من نگهبانی بدهد .
پاسبخش گفت :کار همیشگی اوست ؛به جای خیلی از پاسدارها نگهبانی می هد .

محمد صادقی ،همرزم شهید :
چند روزی بود که داخل پادگان اهواز بودیم .با آقای یزدانی یک ساعت مرخصی تو شهری گرفتیم که شهر را برای اولین بار ببینیم .
وارد شهر که شدیم . مردم شهیدی را تشییه می کردند .محمد گفت: بیا به تشییع جنازه برویم .گفتم: یک ساعت مرخصی گرفته ایم برای دیدن اهواز، نه برای تشییع جنازه .گفت :عیب ندارد ؛ بیا به تشییع جنازه برویم !
هنگام بازگشت به پادگان گفتم :از این مرخصی چه فایده که شهر را هم ندیدیم .گفت :اتفاقا همین تشییع برای ما ماند .

همسر شهید :
مدتی بود که محمد مشغول ساختن خانه بود .ساختمان هم آماده آهن ریزی شده بود اما ناگهان کار را تعطیل کرد. علت آن را که پرسیدم ، گفت :منتظر آهن هستم. گفتم: پدرتان آهن فروش عمده کاشمرند ؛ شما که نباید منتظر نوبت آهن بمانید .گفت :خانم جان !درست است که پسر آهن فروش شهریم اما آن آهن ها از مردم است .ما می خواهیم زیر سقف این خانه نماز بخوانیم و زندگی کنیم ؛ مگر بندگی خدا با آهن غصبی ممکن است ؟
گفتم :خوب حالا از سهمیه آهن حاج آقا سقف را بپوشید ، نوبت آهنمان که رسید آنها را به ایشان بر می گردانیم .گفت :این کار را هم نمی کنم .صبر می کنم تا نوبتمان برسد .

محمد صادقی، همرزم شهید :
در ارتفاعات الله اکبر بودیم و نزدیک سنگر های دشمن .یک نظامی عراقی بد جوری پهلویش زخمی شده بود و از ما آب می خواست .به محمد گفتم: بنده خدا تشنه است ؛ چکار کنیم ؟گفت: برای مجروح آب ضرر دارد ؛ نباید آب بخورد .گفتم خیلی برای آب له له می زند ، کمی آبش بدهم که گلویش تر شود ؟
محمد خم شد ، اول روی عراقی را بوسید ، بعد هم قمقمه اش را به دهان او نزدیک کرد تا کمی آب در دهانش بریزد اما عراقی مجروح قمقمه را گرفت و تا ته آبش را سر کشید .
در ارتفاعات الله اکبر خط دفاعی دشمن را شکسته و به سنگرهای عراقی رسیده بودیم .ناگهان تانکی ایرانی که در حال عبور بود، از روی پای یک اسیر عراقی گذشت .یزدانی که شاهد این صحنه غمبار بود ، با تاثر گفت :من که نمی توانم بنده خدا را این جور ببینم .
فورا نشست ، زخمی عراقی را که پایش له شده بود ، به دوش گرفت و شتابان به آمبولانس رساند که از آنجا او را به درمانگاه و بیمارستان ببرند .

محمد اسماعیل رسولی ، همرزم شهید :
یک روز طبق روال گذشته فرصتی پیش آمد و برای دیدن محمد به چادر فرماندهی رفتم .گفتم :برای رفع دلتنگی ام آمده ام با هم دیدار کنیم .
گفت :دل به دل راه دارد ؛ لطف کردی آمدی ؛ اما پیش از صحبت قرار بگذاریم که فقط از خودمان حرف بزنیم ، پای صحبت را به میان نیاوریم ؛ از غیبت خیلی می ترسم زیرا خوبی ها را آتش می زند و خوبی ها هم که تمام شود خودمان را می سوزاند .
گفتم :از تذکرت ممنونم .من هم برای همین دوست داردم بیشتر با تو باشم .

یوسف عاشورا کبیر ، همرزم:
آقای یزدانی اتوبوس کهنه تر را برای نیروهای مسئول و کادر گردان و اتوبوس های نوتر را برای سایر نیروهای گردان که عازم مرخصی بودند ؛ تعیین کرد .
اتوبوس ما در زنجان خراب شد . نماز صبح را در کنار خیابان خواندیم و بعد از درست شدن اتوبوس سوار شدیم .از یزدانی خبری نبود .دور و بر را گشتیم ؛ ولی پیدایش نکردیم .
ناگهان دیدیم که محمد از دور می آید .حاجی صادقی گفت :پس حتما زیارت عاشورا را هم خواندی .گفت :جای شما و دوستان بسیار خالی بود ؛ زیارت عاشورا هم ،خواندیم .

حسین عاقبتی ، همرزم شهید:
محمد آقای تازه داماد با پدر خانمش حاج آقای یاقوتی به جبهه آمدند. به حاجی یاقوتی گفتم :حاج آقا نکند محمد آقا شما را آورده اند ؟گفت :من شیفته رفتار این پسر شده ام .حقیقتش را اگر می خواهی ، این محمد آقای ما فرشته است ، آدم نیست .اخلاق و کردارش شدیدا در من تاثیر گذاشته است به طوری که جدا شدنش برایم سخت است .به همین خاطر هیچگاه تنهایش نمی گذارم و در همه جا همراهش هستم .
حاج آقای یاقوتی (پدر خانم یزدانی ) در عملیات بدر شهید شد .

حمید وزیر پناه همرزم شهید :
در کاشمر از محمد درباره زخم گردنش پرسیدم ،گفت :هنگامی که در بیمارستان بستری بودم ؛ شبی پیامبر را در خواب دیدم .حضرت دست مبارکشان را روی زخم گردنم کشیدند و گفتند :خوب شدی .
فردا صبح که پزشک ،زخم را برای تعویض پانسمان باز کرد، با تعجب گفت :انگار که زخمت خوب شده است ؛ پیشترفت بهبودش به اندازه سه ماه است و می توانی به جبهه برگردی .
محمد مرا قسم داد که تا زنده است ، ماجرای شفا یافتنش را به کسی نگویم .

حجت الاسلام علی اسماعیلی ، دوست شهید:
دو بار شکم محمد زخمی شده بود و هر بار چند ماه روده هایش در پلاستیک و بیرون بود ولی باز هم با این حال و وضع عازم جبهه شده بود .به او گفتم :با این وضعیت که باید در جبهه چند نفر پرستار مواظب شما باشد ؛ در آنجا گرد و خاک زیاد است و زخم عفونی می شود .لااقل صبر کنید تا روده هایتان را داخل شکم بگذارند و او هم پذیرفت .

محمد علی اصغرصدوقی، همرزم شهید :
در جبهه که بودیم شبی بیدار ماندم که ببینم چه کسی کفش ها را واکس می زند و مرتب می کند و یا لباسها را می شوید ؟
همه در خواب بودند و من هم خودم را به خواب زده . ناگهان برخاستم دیدم که آقای یزدانی مشغول کفش واکس زدن است .گفتم :چرا شما ؟گفت :چندین بار مجروح شده ام ، ولی خداوند مرا قبول نکرده است .می خواهم به بنده های خدا خدمت کنم تا شاید روزی خدا شهادت را نصیبم فرماید و خواست که تا زنده است در این باره به کسی چیزی نگویم .

علی اکبر صابری، دوست شهید :
آقای شیرزاد برای ما تعریف کرد که با محمد یزدانی از فرودگاه مشهد عازم اهواز شدیم. هنگام عبور آقای یزدانی از جلو دستگاه کنترل فرودگاه ، آژیر به صدا در آمد .مامور از او پرسید :چی همراه داری که دستگاه آژیر کشید ؟محمد با خونسردی گفت: چیزی ندارم ؛ فقط چند ترکش بزرگ و کوچک داخل بدن دارم .

حسین عاقبتی ، همرزم شهید:
نمی دانستم چه کسی شب ها ظرف غذا را می شوید و گالن را آب می کند ؟شبی خودم را به خواب زدم تا همه خوابیدند ، یک دفعه دیدم ظرف ها نیست .
از چادر که بیرون رفتم، دیدم یزدانی پای تانکر آب ظرف می شوید .گفتم :این چه کاری است که می کنی ؟آیا درست است که ما از ظرف شستن بی نصیب باشیم ؟از فردا اگر بخواهی که من غذا بخورم ، باید ظرف ها را نوبتی بشویم .
گفت :دلم نمی خواست کسی بویی ببرد ؛ زمانی که مجروح شدم نذر کردم که یک ماه ظرف ها را بشویم تا خداوند شهادت را نصیبم کند .اگر تو بخواهی، بشویی نذر به هم می خورد .غذایت را بخور ، و بگذار نذرم ادا شود .

محمد جواد انبیایی ، همرزم شهید :
آقای یزدانی پیش از آغاز حرکت نیروهای رزمنده برای عملیات کربلای پنج به من گفت :جواد آقا !مفاتیح را از جعبه بردار و صیغه عقد اخوت که از اعمال روز عید غدیر است ، پیدا کن !
پس از یافتن دعای صیغه عقد اخوت گفت :دستانتان را روی این جعبه بگذارید !دست ها را روی جعبه مهمات قرار دادیم .خودش عقد اخوت را خواند و ما تکرار کردیم .در پایان گفت :حالا که با هم برادر شدیم ، هر کس در این عملیات شرکت کرد و شهید شد باید هنگام ورود به بهشت، باقی برادران را شفاعت کند .
همگی گفتیم :قبول. بعد از زیر قرآن رد شدیم و به سمت شلمچه حرکت کردیم .

شب عملیات کربلای پنج هنگامی که در خط مقدم جبهه در حال حرکت بودیم ، ناگهان محمد آقا گفت :بایستید و کلاه آهنی تان را از روی سرتان بردارید .با تعجب پرسیدم چرا ؟مگر چیزی شده است ؟
گفت "می خواهم یک بار دیگر با هم خداحافظی کنیم .بعد چهار نفری دست به گردن هم انداختیم .آقای یزدانی دست در گردنم انداخت و گفت :جواد آقا !اگر شهید شدی سلام مرا به برادر شهیدت برسان !من هم گفتم :شما هم اگر شهید شدی سلام مرا به برادرم برسان و با هم به راه افتادیم .
منابع:
  سایت ساجد

 


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:19 AM ] [ احمد ]
نظرات 1

 

 
میقات :: معرفی میقات از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

معرفی میقات از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


حال که حرم وحدودش را گفتیم و می خواهیم پا درحریمش گذاریم باید سری  به میقات بزنیم ،اصل آن موقات به کسر میم وسکون واو ،به معنای وقت وزمان وجای احرام بستن است، جمع آن مواقیت است،ودر بر گیرنده محل احرام ،  مانند، مسجد شجره، وجحفه وبعضا تنعیم وامثال آن ، آنچه مهم است نام یا تعدد فیزیکی این اماکن نیست ،بلکه جایگاه معنوی آن است ،فریاد رسائی است که به همه عاشقان حریم الهی فراخوان عمومی داده وهمه را به  بیابانی بی آب وعلف دعوت کرده است ،بیابانی که از همه تعلقات مادی عاری است ، جائی که فقط انسان عاری می پذیرد ، ومی گوید ، اگرعاشقی بیا، زیرا عا شق فقط معشوق رامی بیند ،  راه  دور ونزدیک، کوه وبیابان ،آسفالت وخاشاک صحرا ،خار مغیلان وخاک نرم ، چشمه آب شور وگوارا ، شب وروز برایش یکسان است ، سر از پا نمی شناسد ،خود را نمی بیند ، لحظات تاریخ را  با بی صبری شمارش معکوس نموده ، منتظر فرمان است وجایگاه ملاقات . آن مکان را نیز نمی بیند ، کاخ باشد، بیابان باشد ، یا روی سنگ خوارا ، از ما به سر دویدن است ، به هر شکل وقیافه ای که او بپسندد ،زشت باشیم یازیبا ،بدوی یا شهری ، باسود یا بی سواد، فقیریاثروتمند ،ما به آن کاری نداریم زیرا خوب آن چیزی است که ملک بپسندد ،  واو انسان فارغ از هرگونه آلودگی وتعلقات مادی می پذیرد، وفریادمی زند:  ای مسلمان همه تعلقا تت را دور بریز وبیا ، فخر نفروش ،قسم دروغ نخور ،جدال نکن ،هیچ موجودی را اذیت نکن ، حتی ضعیف ترین وریز تر ین حیوانات چسبیده به لباس وبدنت را،  جسمت را  نیازار وخونین نکن ،دست از مسواک بشوی، ناخن هایت را به حال خود واگذار، آفتاب را بر سایه ترجیح ده ،سرمه نکش، اصلاح نکن ، موی سرت را شانه نزن ، اگر به کلاهت علاقه داری  بینداز ، اگرجنس لباس ودوخت آن  تورا به خود مشغول ساخته است، از آن خارج شو ،اگر کفش زیبائی داری ، از پایت بیرون کن، اگر عطر گران بهائی استفاده می کنی آنرا بشوی وپاک کن ، اگر نوکر وکلفت داری از آنها جداشو زیرا همه عبدند ودر پیشگاه او مساوی  ، اگر سلاح در بر داری خودت را خلع سلاح کن ، اگر به همسرت وابسته ای آن را برخود حرام گردان وا گرخانم هستی ، لبا س حریرت وابریشمت  را دور بریز وزیور آلات خود را بیفکن و خالص بیا ، کفن بپوش ، به اصل خودت برگرد به خویشتن خویش ، آن طور که از مادر متولد شده بودی ماهیت تو آن است ،تو هستی وخودت ، و بقیه هیچ ،  اینجا خریدار دلند و قلب شکسته ، گناهانت را در نظر بیاور،درصدد جبران بر آی ، گریه کن، توبه نما ، شستشوی ظاهری را  آغاز  کن ، غبار چهره بزدای ، غسل احرام نما، خود را بشوی ،تصمیم بگیر تا همه بدی ها نفسا نی  رابشویی ، وغبار درون را نیز بزدائی ، دیگر رزالتی در بین نباشد ،  درون نیز مانند برون سفید بپوشد ،گوش دل را باز کن ،ندای ملکوتی خالقت را می شنوی ، فراخوان دارد ، دعوت عمومی ،البته با شرایط خاص خودش، با احتیاط پاسخ ده ، شاید تو مخاطب نباشی، تو آلوده ای، گناه کاری ،ممکن است لیاقت خطاب را نداشته با شی، بدان کجا هستی،  حتی امام سجاد ع) وامام صادق) با احتیاط جواب دادند ، درمیقات رنگ چهره آنها پریده بود، به خود می لرزیدند ، اشک می ریختند ، ساکت بودند ،صحابه سؤال کردند، یا بن رسول الله چرا لبیک نمی گوئید ، فرمودند  : می ترسم خداوند ،بفرماید لالبیک ، من تورا دعوت نکرده بودم  ، باید گفت : آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ،  اما ، نه ، نه ، یأس به خود راه مده ،ناامید نباش، او بز رگ است ،کریم است ،رحمان ورحیم است، ستارالعیوب است ، خودش دعوت نموده است ،ابراهیمش را واسطه قرار داده است ، بیش از همه تورا می شناسد ، از ماهیتت خبر دارد ،نیتت را آگاه است ،گناهانت را می داند، او مهربان است ، تورا باخودت مقایسه می کند نه با ائمه معصومین ع) آنهارا شفیعت قرارداده ا ست ،  پیامبرش ص) را به استقبالت فرستاده ، حج را برتو واجب کرده است، خجالت نکش ، جرأت کن، جسارت به خرج ده ، سرافراز باش، صدایت را بلند کن ،بگو لبیک اللهم لبیک ،  نترس رسوایت نمی کند ، بلند تر بگو،  تکرار کن، هفتاد بار بگو،  بهترین موقعیت را بد ست آورده ای ،تو دیگر آن فرد متکبر ،خود خواه نیستی ،  همه تعلقات مادی را  پشت سر انداخته ای ، تولد دوباه ای یافته ای ، هویت جدیدی داری، دیگر مجرم نیستی ، عنوان محرم پیدا کرد ه ای ،اجازه داری ،وارد حریمش شوی ، تو ای محرم دیار ،یار، گامی دوسه بردار ،اشکی دوسه هم بفشان ، سربرهنه وپابرهنه به مسجد الحرام آی ،وبه دریای مواج طائفین  پیوند وبرای عرفان عرفات آماده باش،تاشعورت را در مشعر بکار اندازی ونبرد بی امان علیه دشمن برون و درون را شیوه کار خودت قرار دهی .


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:19 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاویرکمتردیده شده:حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی درلباس مقدس پاسداری دردوران دفاع مقدس

تصاویرکمتردیده شده:حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی درلباس مقدس پاسداری دردوران دفاع مقدس
 
تصاویرکمتردیده شده//حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی دادستانی سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان خراسان ودادستان نظامی اسبق استانهای خراسان وسیستان وبلوچستان وریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح استان خراسان رضوی درلباس مقدس پاسداری/جبهه های جنوب/استان خوزستان،اهواز
 
 
 
jczy_1_076.jpg
 
 
 
t592_1_068.jpg
ur6_1_070.jpg
 
lg3w_1_006.jpg
y2u4_1_048.jpg

 


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:18 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 
نشانه های ریاکار

پنج شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳  الخميس ٢٢ جمادى الأولى ١٤٣٦  Thursday, March 12, 2015

کد خبر: 346332 | تاریخ مخابره :۱۳۹۳/۱۲/۲۱ - ۰۸:۱۴ | سرویس: حدیث روز

نشانه های ریاکار
حوزه/ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در فرمایشی، سه نشانۀ ریاکار را بیان فرموده‌اند.

 سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، متن حدیث را از کتاب شریف کافی تقدیم می کند.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام، ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ لِلْمُرَائِي يَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ وَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ.

حضرت على عليه السّلام فرمودند: رياكار سه نشانه دارد؛

1-وقتی در حال «عبادت» مردم را ببیند خوشحال مى‏شود

 2-هنگامى كه تنها باشد، كسالت پيدا مى‏كند

3-همواره دوست مى‏دارد مردم از او تعريف كنند.

الكافي، ج‏2، ص: 295


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:17 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

نزول هاجر واسماعیل درمکه وتعلیم مناسک حج: از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

نزول هاجر، اسماعیل وتعلیم مناسک

o6647_IMG_20150202_2230323.jpgمسجد الحرام
قبلا به موضوع نزول هاجر وابراهیم واسماعیل علیهم السلام  در سرزمین حجاز اشاره شد ،لکن روایت ذیل به صورت مشروح از قول  امام صادق ع) به این امر پرداخته است ،  که ایشان فرمودند:  همانا حضرت ابراهیم ع) در سر زمین شام زندگی می کرد . چون اسماعیل از هاجر برای او تولد یافت ، غم شدید ی  ساره را فراگرفت ، زیرا وی از ابراهیم فرزندی نداشت ، واز این جهت ابراهیم را در مورد (ازدواج با )هاجر می آزرد وغمگین می ساخت ، ابراهیم ع) این موضوع را به خداوند عز وجل شکایت کرد . خداوند  به او و حی کرد : همانا ، زن ، مانند استخوان کج پهلو است(دنده)  ، اگر اورا به حال خود رها کنی ازوی بهره می بر ی واگر بخواهی آن را راست کنی  می شکند .سپس خداوند به ابراهیم  ،  امر کرد ، که اسماعیل ومادرش را از آن وادی خارج کند ،
 ابراهیم : پرورد گارا ، آنهارا  کجا ببر م؟ خداوند:به حرم ومکان امن، من واولین بقعه ای  که در روی زمین خلق کرده ام یعنی ، مکه. پس از آن جبرئیل را همراه براقی (مرکبی از بهشت) بر او نازل کرد ، و جبرئیل، هاجر واسماعیل وابراهیم را بر آن سوار کرد   و حرکت نمود . به هرمکان خوش آب وهوائی  می رسیدند که در آن درخت ونخل وزراعت بود ، ابراهیم سؤال می کرد: این جا است ؟این جااست ؟
جبرئیل پاسخ می داد : نه ، برو ، برو، تااینکه به مکه رسیدند پس اورا در جایگاه بیت قرار داد . واین در حالی بود  که ابراهیم به ساره تعهد سپرده بود که از مرکبش پیاده نشود تااینکه مراجعت نماید .هنگامیکه هاجر واسماعیل پیاده شدند در این مکان تنها یک درخت بود ، هاجر عبائی را که همراه داشت روی درخت انداخت وبرای خود وفرزندش سایه بانی ساخت ، پس چون ابراهیم  آنهارا اسکان داد وواگذاشت وقصد برگشت به سوی ساره نمود .هاجر گفت : ای ابراهیم ،چرا مارا در جائی گذاشتی که انیس وآب وزراعتی در آن وجود ندارد  ؟ابراهیم گفت: خداوند به من دستور داده است که شمارا در این مکان بگذارم واو حاضر بر شما است . چون ابراهیم از آنها منصرف شد (وراه سفر در پیش گرفت واندکی آمد )به مکانی رسید به نام کوه ذی طوی ، ابراهیم بطرف آنها برگشت وگفت : پرودگارا همانا من اسکان دادم از ذریه خودم را در بیابانی غیر قابل زراعت ، نزد خانه تو (بیت الله الحرام  ) تا اقامه نماز کنند ،پس قرار ده دلهائی را  از مردم که به سوی آنها متمایل گردید ه وروزی آنها قرار ده میوه جات را، امید است که شکر نعمت کنند، بعد ابراهیم رفت وهاجر تنها ماند .    چون خورشید بالا آمد ، اسماعیل تشنه شد وطلب آب کرد ، هاجر به   جستجوی آب در آن وادی  بلند شد  تابه مسعی رسید . باصدای بلند فریاد زد آیا در این  بیا بان انیسی وجود دارد ؟ تاجائی که اسماعیل از او غایب شد ، بر کوه صفا بالا رفت شعاع نور خورشید روی ریگهای تفت دید ه سرابی را در چشم هاجر ظاهر ساخت ، که گمان کرد آب است ، از کوه پایین آمد ودر دل وادی برای یافتن آب تلاش کرد ، در این تلاش ودویدن دوباره اسماعیل از چشم او غایب شد ، ومجد د سرابی در ناحیه صفا چشمش را خیره کرد ،او نیز برگشت وبه تمنای آب رفت ،طوریکه باز اسماعیل از او پنهان  ماند ، این امر هفت بار تکرار شد تااینکه در شوط  هفتم  آخرین بار  از مروه نگاهش را به اسماعیل دوخت ، دید : آبی از زیر پای اسماعیل جاری شده است ، (به سرعت خودش را به  اسماعیل رساند ودر کنار او) نشست تا، ریگ هائی را اطراف این آب جاری جمع کرد ، وآنرا به وسیله ریگ ها مهار نمود ، وبه این جهت  آنرا  زمزم نامیدند .جرهم ( یکی  از رؤسای قبایل وهمراهان  او)در مکانی بنام ذی المجاز وعرفات رحل اقامت گزیده بودند وهنگامی که آب درمکه ظاهر شده بود حیوانات وحشی وپرندگان اطراف آن جمع شده بودند ، تجمع پرندگان در این مکان توجه جرهم (وقبیله او) را به خود جلب کرد ، وآنرا دنبال کردند ، تا اینکه مشاهده نمودند : زنی وکودکی  آنجا در سایه درختی  منزل گزیده وآبی برای آنها ظاهر شده است . به هاجر گفتند : تو کیستی ؟ وچه می کنی ، واین کودک  چکاره است ؟ هاجر : من مادر فرزند ابراهیم خلیل الرحمان هستم ، واین پسر ابراهیم است ، خداوند به او دستور داد ه است که مارا اینجا پیاده نماید .به هاجر گفتند : آیا به ما اجازه می دهی که همسایه شماباشیم؟ هاجر گفت : باشد تاابراهیم بیاید، پس چون ابراهیم را روز سوم ملاقات کرد ، هاجرگفت : ای خلیل خدا ، اینجا قومی از جرهم اجازه می خواهند که در همسایگی ما سکنی گزینند ، آیا به آنها اجازه می دهید، ابراهیم گفت : آری ، وهاجر به آنها اجازه داد ، وقبیله جرهم در نزدیکی آنها منزل کردند وخیام خود را سراپانمودند .هاجر واسماعیل نیز به آنها مانوس شدند ، پس  چون ابراهیم در مرحله بعدی آنهارادید ومشاهده نمود که جمعیت فراوانی از مردم اطراف آنها هستند خوشحالی فراوانی به او دست داد . وهنگامی که اسماعیل راه افتاد (روی پای خودش ایستاد ) هریک از قبیله جرهم یک یادو گوسفند به اسماعیل بخشیدند ، وهاجر واسماعیل از در آمد آنها زندگی می کردند .وزمانی که اسماعیل به سن بلوغ رسید  ،خداوند به ابراهیم دستور ساخت خانه را صادر کرد ، ابراهیم سؤال کرد ؟ در چه مکانی ؟ خداوند فرمود : در آن  جایگاهی که من برای آدم قبه ای نازل کردم(چیزی به شکل گنبد احتمالا مراد خیمه آدم باشد ) وحرم را به او نمایاند ، وآن قبه هرگز زایل نشد و سراپابو د ، تاهنگام طوفان نوح ،ودر زمان نوح چون همه دنیا غرق شد خداوند این قبه را بالا برد واز غرق مصون ماند ، لذا این مکان  را  بیت عتیق نامیدند ،زیرااز غرق آزاد ودر امان ماند . وچون خداوند امر کرد به ابراهیم  که خانه رابسازد او نمی دانست در چه مکانی بنا کند ، خداوند جبرئیل را فرستاد ، واو جایگاه خانه را  بر ای  ابراهیم خط کشید وقواعد آنرا از بهشت برای اوفرستاد ،وهنگامی که خداوند حجر الاسود را بر آدم نازل کرد از برف سفید تر بود ، لکن در اثر دست کشیدن کفار،رنگ آن تیره وسیاه شد .ابراهیم  بنای خانه را  آغاز کرد ،واسماعیل سنگ را از  ذی طوی برای او آورد ، ارتفاع خانه به نه(9 ) ذرع رسید  ، سپس ابراهیم را به موضع حجر الاسود راهنمائی کرد ، وابراهیم آنرا استخراج کرد ودر مکان فعلی نصب نمود . وبرای او دو درب شرقی وغربی قرار داد ودر ب غربی را مستجار نامیدند .پس از آن مقداری گیاه اذخر وشاخه درخت برروی آن ریخت وهاجر باعبائی که با اوبود پرده ای بر در آن آویخت وجملگی زیر سایه آن قرار گرفتند . چون ابراهیم از ساخت  خانه فارغ شد ، همراه بااسماعیل حج بجا آوردند ، وجبرئیل روز ترویه یعنی   هشتم ذی حجه  بر آنها نازل شد وبه ابراهیم گفت : برخیز وآب بر دار زیرا در منی وعرفات آبی وجود ندارد ، لذا این روز به این جهت  ترویه نامیده شد ، سپس جبرئیل ابراهیم را به سوی منی خارج کرد وآنچه را ازمناسک باآدم انجام د اده بود باابراهیم نیز بجا آورد .   
منبع : کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:17 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

طواف ملائکه، آدم وحوا : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

طواف ملائکه،آدم وحوا

o6647_IMG_20150202_2230323.jpgمسجد الحرام


 درمورد چگونگی طواف ملائکه وحضرت آدم وحوا آمده است که : هفتاد هزار از ملائکه ،جهت، حراست خیمه (آدم) از گزند شیاطین متمرد وبرای انس با آدم  به زمین آمده بودند، آنها ، هر روز  وشب  به احترام کعبه وخیمه ،همان طور که در بیت المعمور طواف می کردند ،  مبادرت به طواف نمودند  .چون آدم وحوا طواف ملائکه را دیدند  هم نوای باآنها به طواف کعبه پرداختند وهفت شوط طواف کردند.  

منبع : کتاب حرمین شریفین نوشته  حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:15 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

تعداد حج وعمره حضرت آدم : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

تعداد حج وعمره حضرت آدم (ع)

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpgمسجد الحرام


   درمورد تعداد حج وعمره های حضرت آدم (ع) روایات متعددو مختلفی وجود دارد وجود دارد یکی از آنها این است که : مردی شامی از مولا امیر المؤمنین( ع) سوال کر د :حضرت آدم (ع) چند حج بجا آورد ؟پاسخ دادند :تعداد هفتاد حج با پای  پیاده وباقدم های خودشان انجام دادند ،واولین حجی که انجام دادند یک عدد بوم همراه ایشان بود که حضرت را نسبت به  مواضع واماکن آب در بین راه راهنمائی می کرد.  ودر روایت دیگری  از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمودند :حضرت آدم (ع) هزار مرتبه باپای خودش به زیارت این بیت مشرف شده است ، هفتصد مرتبه حج وسیصد مرتبه عمره .  شاید جمع بین این دو روایت این طور باشد که، چون در روایت اول، فرمودند،حضرت آدم (ع) را در اولین حجی که انجام دادند ( بومی) جهت مواضع آب راهنمائی می کرد ، همراهی وراهنمائی بوم قرینه ای باشد که بگوئیم  ، برخی از سفر های حج حضرت آدم (ع)،خارج از شهر مکه بوده بنابر این می توان گفت: هفتاد مرتبه حج حضرت آدم (ع) از خارج  شهر مکه وحتی خارج عربستان بوده است،وبقیه ، حج وعمره ها را از راه ها ی نزدیک تر واطراف مکه یاخود حرم  مشرف شده اند .
 

منبع : کتاب "حرمین شریفین "نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:15 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

منتخبین خداوند از اصناف مختلف: از کتاب حرمین شریفن نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

منتخبین خداوند از اصناف مختلف 

مسجد الحرام

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg
 هرچند ، همه کائنات وموجودات ، مخلوق خداوند تبارک وتعالی ا ست ولطف رحمت  او نبست به تمامی آنها یکسان است لکن برخی از اشیاء و موجودات برمبنای حکمت وی دارای ویژه گی خاصی آفریده شده اند وجزء برگزیدگان ذات اقدس الهی هستند،در این رابطه  از پیامبر گرامی اسلام( ص) نقل شده است که فرمودند :خداوند از هر صنفی چهار تای آنرا انتخاب کرده است ، از ملائکه : جبرئیل،میکائیل،اسرافیل وملک الموت ، واز انبیا ء چهار نفر رابرای شمشیر(جنگ ومبارزه باشمشیر ودرگیری بادشمن) انتخاب نموده است : حضرت ابراهیم (ع ) ، حضرت داود(ع)،حضرت موسی( ع) ومن (پیامبر خاتم (ص) .واز بیوتات :آدم ونوح وآل ابراهیم وآل عمران رابر عالمیان برگزیده است.واز شهر ها :تین وزیتون وطور سینین وهذاالبلد الامین .یعنی :مدینه وبیت المقدس وکوفه ومکه واز زنها : مریم وآسیه وخدیجه وفاطمه.واز حج:  احرام  وطواف و  قربانی وصدای ناله مردم به تلبیه ،واز ماه ها :رجب وشوال و ذی قعده وذی حجه ، واز ایام:روز جمعه وروز ترویه وروز عرفه وروز قربانی را انتخاب کرده است. 
منبع : کتاب" حرمین شریفین "نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


 


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:14 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

دعوت به حج توسط ابراهیم : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی ا سماعیلی کریزی

 

  دعوت به حج توسط ابراهیم

مسجد الحرامo6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 


 در تفسیر آیه شریفه واذن فی الناس بالحج .......از علی بن ابراهیم قمی نقل شده است : هنگامی که ابراهیم (ع) از ساخت خانه خدا فارغ شد ، خداوند به او امر فرمود  :به  مردم اعلام کن وآنهارا جهت انجام حج دعوت نما ، ابراهیم (ع) عرض کرد:پرورد گارا، صدای من به جائی نمی رسد ،خداوند فرمود : اعلام با تو، ورساندن صدا بامن.  ابراهیم (ع) بالای مقام رفت (در آن روز مقام ابراهیم چسبیده به بیت بود.) در این هنگام مقام به امر خداوند رشد کرد وهمانند گلدسته ای مرتفع گردید وابراهیم را بالابرد ،طوریکه از کوه  ها بلند تر شد .سپس ابراهیم  (ع) انگشت خود را داخل دو گوش قرار داده وگاهی صورتش را به طرف شرق وگاهی به طرف غرب چرخانده وندا داد : ای مردم حج بیت  العتیق بر شما نوشته شده است ، به خدای خود پاسخ دهید ،  از زیر در یاهای هفتگانه واز بین مشرق ومغرب تاجائی که خشکی وخاک وجود دارد  واز اطراف آنها، یعنی از همه روی کره زمین واز پشت پدران ورحم مادران پاسخ به تلبیه  بلند شد و می گفتند : لبیک اللهم لبیک ، بعد فرمودند: آیا نمی بینی آنهائی را که می آیند ولبیک می گویند(همان کسانی هستند که آن روز به ندای ابراهیم لبیک گفته اند) ،پس اشخاصی  که از امروز تاروز قیامت حج می روند همان کسانی هستند که دعوت خدارا در آن روز پاسخ داده اند  ، واین معنای قول خدا است :فیه آیات بینات مقام ابراهیم ، یعنی ندا وفریاد، ابراهیم (ع) بربالای  مقام برای دعوت مردم به حج،  

منبع : کتاب" حرمین شریفین" نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:12 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

منتخبین خداوند از اصناف مختلف: از کتاب حرمین شریفن نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

منتخبین خداوند از اصناف مختلف 

مسجد الحرام

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg
 هرچند ، همه کائنات وموجودات ، مخلوق خداوند تبارک وتعالی ا ست ولطف رحمت  او نبست به تمامی آنها یکسان است لکن برخی از اشیاء و موجودات برمبنای حکمت وی دارای ویژه گی خاصی آفریده شده اند وجزء برگزیدگان ذات اقدس الهی هستند،در این رابطه  از پیامبر گرامی اسلام( ص) نقل شده است که فرمودند :خداوند از هر صنفی چهار تای آنرا انتخاب کرده است ، از ملائکه : جبرئیل،میکائیل،اسرافیل وملک الموت ، واز انبیا ء چهار نفر رابرای شمشیر(جنگ ومبارزه باشمشیر ودرگیری بادشمن) انتخاب نموده است : حضرت ابراهیم (ع ) ، حضرت داود(ع)،حضرت موسی( ع) ومن (پیامبر خاتم (ص) .واز بیوتات :آدم ونوح وآل ابراهیم وآل عمران رابر عالمیان برگزیده است.واز شهر ها :تین وزیتون وطور سینین وهذاالبلد الامین .یعنی :مدینه وبیت المقدس وکوفه ومکه واز زنها : مریم وآسیه وخدیجه وفاطمه.واز حج:  احرام  وطواف و  قربانی وصدای ناله مردم به تلبیه ،واز ماه ها :رجب وشوال و ذی قعده وذی حجه ، واز ایام:روز جمعه وروز ترویه وروز عرفه وروز قربانی را انتخاب کرده است. 
منبع : کتاب" حرمین شریفین "نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

دعوت به حج توسط ابراهیم : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی ا سماعیلی کریزی

 

 

  دعوت به حج توسط ابراهیم

مسجد الحرامo6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 


 در تفسیر آیه شریفه واذن فی الناس بالحج .......از علی بن ابراهیم قمی نقل شده است : هنگامی که ابراهیم (ع) از ساخت خانه خدا فارغ شد ، خداوند به او امر فرمود  :به  مردم اعلام کن وآنهارا جهت انجام حج دعوت نما ، ابراهیم (ع) عرض کرد:پرورد گارا، صدای من به جائی نمی رسد ،خداوند فرمود : اعلام با تو، ورساندن صدا بامن.  ابراهیم (ع) بالای مقام رفت (در آن روز مقام ابراهیم چسبیده به بیت بود.) در این هنگام مقام به امر خداوند رشد کرد وهمانند گلدسته ای مرتفع گردید وابراهیم را بالابرد ،طوریکه از کوه  ها بلند تر شد .سپس ابراهیم  (ع) انگشت خود را داخل دو گوش قرار داده وگاهی صورتش را به طرف شرق وگاهی به طرف غرب چرخانده وندا داد : ای مردم حج بیت  العتیق بر شما نوشته شده است ، به خدای خود پاسخ دهید ،  از زیر در یاهای هفتگانه واز بین مشرق ومغرب تاجائی که خشکی وخاک وجود دارد  واز اطراف آنها، یعنی از همه روی کره زمین واز پشت پدران ورحم مادران پاسخ به تلبیه  بلند شد و می گفتند : لبیک اللهم لبیک ، بعد فرمودند: آیا نمی بینی آنهائی را که می آیند ولبیک می گویند(همان کسانی هستند که آن روز به ندای ابراهیم لبیک گفته اند) ،پس اشخاصی  که از امروز تاروز قیامت حج می روند همان کسانی هستند که دعوت خدارا در آن روز پاسخ داده اند  ، واین معنای قول خدا است :فیه آیات بینات مقام ابراهیم ، یعنی ندا وفریاد، ابراهیم (ع) بربالای  مقام برای دعوت مردم به حج،  

منبع : کتاب" حرمین شریفین" نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دعوت به حج توسط ابراهیم : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی ا سماعیلی کریزی

  دعوت به حج توسط ابراهیم

مسجد الحرامo6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 


 در تفسیر آیه شریفه واذن فی الناس بالحج .......از علی بن ابراهیم قمی نقل شده است : هنگامی که ابراهیم (ع) از ساخت خانه خدا فارغ شد ، خداوند به او امر فرمود  :به  مردم اعلام کن وآنهارا جهت انجام حج دعوت نما ، ابراهیم (ع) عرض کرد:پرورد گارا، صدای من به جائی نمی رسد ،خداوند فرمود : اعلام با تو، ورساندن صدا بامن.  ابراهیم (ع) بالای مقام رفت (در آن روز مقام ابراهیم چسبیده به بیت بود.) در این هنگام مقام به امر خداوند رشد کرد وهمانند گلدسته ای مرتفع گردید وابراهیم را بالابرد ،طوریکه از کوه  ها بلند تر شد .سپس ابراهیم  (ع) انگشت خود را داخل دو گوش قرار داده وگاهی صورتش را به طرف شرق وگاهی به طرف غرب چرخانده وندا داد : ای مردم حج بیت  العتیق بر شما نوشته شده است ، به خدای خود پاسخ دهید ،  از زیر در یاهای هفتگانه واز بین مشرق ومغرب تاجائی که خشکی وخاک وجود دارد  واز اطراف آنها، یعنی از همه روی کره زمین واز پشت پدران ورحم مادران پاسخ به تلبیه  بلند شد و می گفتند : لبیک اللهم لبیک ، بعد فرمودند: آیا نمی بینی آنهائی را که می آیند ولبیک می گویند(همان کسانی هستند که آن روز به ندای ابراهیم لبیک گفته اند) ،پس اشخاصی  که از امروز تاروز قیامت حج می روند همان کسانی هستند که دعوت خدارا در آن روز پاسخ داده اند  ، واین معنای قول خدا است :فیه آیات بینات مقام ابراهیم ، یعنی ندا وفریاد، ابراهیم (ع) بربالای  مقام برای دعوت مردم به حج،  

منبع : کتاب" حرمین شریفین" نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

منتخبین خداوند از اصناف مختلف: از کتاب حرمین شریفن نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

منتخبین خداوند از اصناف مختلف 

مسجد الحرام

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg
 هرچند ، همه کائنات وموجودات ، مخلوق خداوند تبارک وتعالی ا ست ولطف رحمت  او نبست به تمامی آنها یکسان است لکن برخی از اشیاء و موجودات برمبنای حکمت وی دارای ویژه گی خاصی آفریده شده اند وجزء برگزیدگان ذات اقدس الهی هستند،در این رابطه  از پیامبر گرامی اسلام( ص) نقل شده است که فرمودند :خداوند از هر صنفی چهار تای آنرا انتخاب کرده است ، از ملائکه : جبرئیل،میکائیل،اسرافیل وملک الموت ، واز انبیا ء چهار نفر رابرای شمشیر(جنگ ومبارزه باشمشیر ودرگیری بادشمن) انتخاب نموده است : حضرت ابراهیم (ع ) ، حضرت داود(ع)،حضرت موسی( ع) ومن (پیامبر خاتم (ص) .واز بیوتات :آدم ونوح وآل ابراهیم وآل عمران رابر عالمیان برگزیده است.واز شهر ها :تین وزیتون وطور سینین وهذاالبلد الامین .یعنی :مدینه وبیت المقدس وکوفه ومکه واز زنها : مریم وآسیه وخدیجه وفاطمه.واز حج:  احرام  وطواف و  قربانی وصدای ناله مردم به تلبیه ،واز ماه ها :رجب وشوال و ذی قعده وذی حجه ، واز ایام:روز جمعه وروز ترویه وروز عرفه وروز قربانی را انتخاب کرده است. 
منبع : کتاب" حرمین شریفین "نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


[ بازدید : 2 ]
[ جمعه 23 مرداد 1394 ] [ 8:36 ] [ Ahmad ]

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تعداد حج وعمره حضرت آدم : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

تعداد حج وعمره حضرت آدم (ع)

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpgمسجد الحرام


   درمورد تعداد حج وعمره های حضرت آدم (ع) روایات متعددو مختلفی وجود دارد وجود دارد یکی از آنها این است که : مردی شامی از مولا امیر المؤمنین( ع) سوال کر د :حضرت آدم (ع) چند حج بجا آورد ؟پاسخ دادند :تعداد هفتاد حج با پای  پیاده وباقدم های خودشان انجام دادند ،واولین حجی که انجام دادند یک عدد بوم همراه ایشان بود که حضرت را نسبت به  مواضع واماکن آب در بین راه راهنمائی می کرد.  ودر روایت دیگری  از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمودند :حضرت آدم (ع) هزار مرتبه باپای خودش به زیارت این بیت مشرف شده است ، هفتصد مرتبه حج وسیصد مرتبه عمره .  شاید جمع بین این دو روایت این طور باشد که، چون در روایت اول، فرمودند،حضرت آدم (ع) را در اولین حجی که انجام دادند ( بومی) جهت مواضع آب راهنمائی می کرد ، همراهی وراهنمائی بوم قرینه ای باشد که بگوئیم  ، برخی از سفر های حج حضرت آدم (ع)،خارج از شهر مکه بوده بنابر این می توان گفت: هفتاد مرتبه حج حضرت آدم (ع) از خارج  شهر مکه وحتی خارج عربستان بوده است،وبقیه ، حج وعمره ها را از راه ها ی نزدیک تر واطراف مکه یاخود حرم  مشرف شده اند .
 

منبع : کتاب "حرمین شریفین "نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

طواف ملائکه، آدم وحوا : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


طواف ملائکه،آدم وحوا

o6647_IMG_20150202_2230323.jpgمسجد الحرام


 درمورد چگونگی طواف ملائکه وحضرت آدم وحوا آمده است که : هفتاد هزار از ملائکه ،جهت، حراست خیمه (آدم) از گزند شیاطین متمرد وبرای انس با آدم  به زمین آمده بودند، آنها ، هر روز  وشب  به احترام کعبه وخیمه ،همان طور که در بیت المعمور طواف می کردند ،  مبادرت به طواف نمودند  .چون آدم وحوا طواف ملائکه را دیدند  هم نوای باآنها به طواف کعبه پرداختند وهفت شوط طواف کردند.  

منبع : کتاب حرمین شریفین نوشته  حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

نزول هاجر واسماعیل درمکه وتعلیم مناسک حج: از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

نزول هاجر، اسماعیل وتعلیم مناسک

o6647_IMG_20150202_2230323.jpgمسجد الحرام
قبلا به موضوع نزول هاجر وابراهیم واسماعیل علیهم السلام  در سرزمین حجاز اشاره شد ،لکن روایت ذیل به صورت مشروح از قول  امام صادق ع) به این امر پرداخته است ،  که ایشان فرمودند:  همانا حضرت ابراهیم ع) در سر زمین شام زندگی می کرد . چون اسماعیل از هاجر برای او تولد یافت ، غم شدید ی  ساره را فراگرفت ، زیرا وی از ابراهیم فرزندی نداشت ، واز این جهت ابراهیم را در مورد (ازدواج با )هاجر می آزرد وغمگین می ساخت ، ابراهیم ع) این موضوع را به خداوند عز وجل شکایت کرد . خداوند  به او و حی کرد : همانا ، زن ، مانند استخوان کج پهلو است(دنده)  ، اگر اورا به حال خود رها کنی ازوی بهره می بر ی واگر بخواهی آن را راست کنی  می شکند .سپس خداوند به ابراهیم  ،  امر کرد ، که اسماعیل ومادرش را از آن وادی خارج کند ،
 ابراهیم : پرورد گارا ، آنهارا  کجا ببر م؟ خداوند:به حرم ومکان امن، من واولین بقعه ای  که در روی زمین خلق کرده ام یعنی ، مکه. پس از آن جبرئیل را همراه براقی (مرکبی از بهشت) بر او نازل کرد ، و جبرئیل، هاجر واسماعیل وابراهیم را بر آن سوار کرد   و حرکت نمود . به هرمکان خوش آب وهوائی  می رسیدند که در آن درخت ونخل وزراعت بود ، ابراهیم سؤال می کرد: این جا است ؟این جااست ؟
جبرئیل پاسخ می داد : نه ، برو ، برو، تااینکه به مکه رسیدند پس اورا در جایگاه بیت قرار داد . واین در حالی بود  که ابراهیم به ساره تعهد سپرده بود که از مرکبش پیاده نشود تااینکه مراجعت نماید .هنگامیکه هاجر واسماعیل پیاده شدند در این مکان تنها یک درخت بود ، هاجر عبائی را که همراه داشت روی درخت انداخت وبرای خود وفرزندش سایه بانی ساخت ، پس چون ابراهیم  آنهارا اسکان داد وواگذاشت وقصد برگشت به سوی ساره نمود .هاجر گفت : ای ابراهیم ،چرا مارا در جائی گذاشتی که انیس وآب وزراعتی در آن وجود ندارد  ؟ابراهیم گفت: خداوند به من دستور داده است که شمارا در این مکان بگذارم واو حاضر بر شما است . چون ابراهیم از آنها منصرف شد (وراه سفر در پیش گرفت واندکی آمد )به مکانی رسید به نام کوه ذی طوی ، ابراهیم بطرف آنها برگشت وگفت : پرودگارا همانا من اسکان دادم از ذریه خودم را در بیابانی غیر قابل زراعت ، نزد خانه تو (بیت الله الحرام  ) تا اقامه نماز کنند ،پس قرار ده دلهائی را  از مردم که به سوی آنها متمایل گردید ه وروزی آنها قرار ده میوه جات را، امید است که شکر نعمت کنند، بعد ابراهیم رفت وهاجر تنها ماند .    چون خورشید بالا آمد ، اسماعیل تشنه شد وطلب آب کرد ، هاجر به   جستجوی آب در آن وادی  بلند شد  تابه مسعی رسید . باصدای بلند فریاد زد آیا در این  بیا بان انیسی وجود دارد ؟ تاجائی که اسماعیل از او غایب شد ، بر کوه صفا بالا رفت شعاع نور خورشید روی ریگهای تفت دید ه سرابی را در چشم هاجر ظاهر ساخت ، که گمان کرد آب است ، از کوه پایین آمد ودر دل وادی برای یافتن آب تلاش کرد ، در این تلاش ودویدن دوباره اسماعیل از چشم او غایب شد ، ومجد د سرابی در ناحیه صفا چشمش را خیره کرد ،او نیز برگشت وبه تمنای آب رفت ،طوریکه باز اسماعیل از او پنهان  ماند ، این امر هفت بار تکرار شد تااینکه در شوط  هفتم  آخرین بار  از مروه نگاهش را به اسماعیل دوخت ، دید : آبی از زیر پای اسماعیل جاری شده است ، (به سرعت خودش را به  اسماعیل رساند ودر کنار او) نشست تا، ریگ هائی را اطراف این آب جاری جمع کرد ، وآنرا به وسیله ریگ ها مهار نمود ، وبه این جهت  آنرا  زمزم نامیدند .جرهم ( یکی  از رؤسای قبایل وهمراهان  او)در مکانی بنام ذی المجاز وعرفات رحل اقامت گزیده بودند وهنگامی که آب درمکه ظاهر شده بود حیوانات وحشی وپرندگان اطراف آن جمع شده بودند ، تجمع پرندگان در این مکان توجه جرهم (وقبیله او) را به خود جلب کرد ، وآنرا دنبال کردند ، تا اینکه مشاهده نمودند : زنی وکودکی  آنجا در سایه درختی  منزل گزیده وآبی برای آنها ظاهر شده است . به هاجر گفتند : تو کیستی ؟ وچه می کنی ، واین کودک  چکاره است ؟ هاجر : من مادر فرزند ابراهیم خلیل الرحمان هستم ، واین پسر ابراهیم است ، خداوند به او دستور داد ه است که مارا اینجا پیاده نماید .به هاجر گفتند : آیا به ما اجازه می دهی که همسایه شماباشیم؟ هاجر گفت : باشد تاابراهیم بیاید، پس چون ابراهیم را روز سوم ملاقات کرد ، هاجرگفت : ای خلیل خدا ، اینجا قومی از جرهم اجازه می خواهند که در همسایگی ما سکنی گزینند ، آیا به آنها اجازه می دهید، ابراهیم گفت : آری ، وهاجر به آنها اجازه داد ، وقبیله جرهم در نزدیکی آنها منزل کردند وخیام خود را سراپانمودند .هاجر واسماعیل نیز به آنها مانوس شدند ، پس  چون ابراهیم در مرحله بعدی آنهارادید ومشاهده نمود که جمعیت فراوانی از مردم اطراف آنها هستند خوشحالی فراوانی به او دست داد . وهنگامی که اسماعیل راه افتاد (روی پای خودش ایستاد ) هریک از قبیله جرهم یک یادو گوسفند به اسماعیل بخشیدند ، وهاجر واسماعیل از در آمد آنها زندگی می کردند .وزمانی که اسماعیل به سن بلوغ رسید  ،خداوند به ابراهیم دستور ساخت خانه را صادر کرد ، ابراهیم سؤال کرد ؟ در چه مکانی ؟ خداوند فرمود : در آن  جایگاهی که من برای آدم قبه ای نازل کردم(چیزی به شکل گنبد احتمالا مراد خیمه آدم باشد ) وحرم را به او نمایاند ، وآن قبه هرگز زایل نشد و سراپابو د ، تاهنگام طوفان نوح ،ودر زمان نوح چون همه دنیا غرق شد خداوند این قبه را بالا برد واز غرق مصون ماند ، لذا این مکان  را  بیت عتیق نامیدند ،زیرااز غرق آزاد ودر امان ماند . وچون خداوند امر کرد به ابراهیم  که خانه رابسازد او نمی دانست در چه مکانی بنا کند ، خداوند جبرئیل را فرستاد ، واو جایگاه خانه را  بر ای  ابراهیم خط کشید وقواعد آنرا از بهشت برای اوفرستاد ،وهنگامی که خداوند حجر الاسود را بر آدم نازل کرد از برف سفید تر بود ، لکن در اثر دست کشیدن کفار،رنگ آن تیره وسیاه شد .ابراهیم  بنای خانه را  آغاز کرد ،واسماعیل سنگ را از  ذی طوی برای او آورد ، ارتفاع خانه به نه(9 ) ذرع رسید  ، سپس ابراهیم را به موضع حجر الاسود راهنمائی کرد ، وابراهیم آنرا استخراج کرد ودر مکان فعلی نصب نمود . وبرای او دو درب شرقی وغربی قرار داد ودر ب غربی را مستجار نامیدند .پس از آن مقداری گیاه اذخر وشاخه درخت برروی آن ریخت وهاجر باعبائی که با اوبود پرده ای بر در آن آویخت وجملگی زیر سایه آن قرار گرفتند . چون ابراهیم از ساخت  خانه فارغ شد ، همراه بااسماعیل حج بجا آوردند ، وجبرئیل روز ترویه یعنی   هشتم ذی حجه  بر آنها نازل شد وبه ابراهیم گفت : برخیز وآب بر دار زیرا در منی وعرفات آبی وجود ندارد ، لذا این روز به این جهت  ترویه نامیده شد ، سپس جبرئیل ابراهیم را به سوی منی خارج کرد وآنچه را ازمناسک باآدم انجام د اده بود باابراهیم نیز بجا آورد .   
منبع : کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
 
نشانه های ریاکار

پنج شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳  الخميس ٢٢ جمادى الأولى ١٤٣٦  Thursday, March 12, 2015

کد خبر: 346332 | تاریخ مخابره :۱۳۹۳/۱۲/۲۱ - ۰۸:۱۴ | سرویس: حدیث روز

نشانه های ریاکار
حوزه/ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در فرمایشی، سه نشانۀ ریاکار را بیان فرموده‌اند.

 سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، متن حدیث را از کتاب شریف کافی تقدیم می کند.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام، ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ لِلْمُرَائِي يَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ وَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ.

حضرت على عليه السّلام فرمودند: رياكار سه نشانه دارد؛

1-وقتی در حال «عبادت» مردم را ببیند خوشحال مى‏شود

 2-هنگامى كه تنها باشد، كسالت پيدا مى‏كند

3-همواره دوست مى‏دارد مردم از او تعريف كنند.

الكافي، ج‏2، ص: 295

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
 

تصاویرکمتردیده شده:حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی درلباس مقدس پاسداری دردوران دفاع مقدس

تصاویرکمتردیده شده:حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی درلباس مقدس پاسداری دردوران دفاع مقدس
 
تصاویرکمتردیده شده//حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی دادستانی سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان خراسان ودادستان نظامی اسبق استانهای خراسان وسیستان وبلوچستان وریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح استان خراسان رضوی درلباس مقدس پاسداری/جبهه های جنوب/استان خوزستان،اهواز
 
 
 
jczy_1_076.jpg
 
 
 
t592_1_068.jpg
ur6_1_070.jpg
 
lg3w_1_006.jpg
y2u4_1_048.jpg
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
 
میقات :: معرفی میقات از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

معرفی میقات از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


حال که حرم وحدودش را گفتیم و می خواهیم پا درحریمش گذاریم باید سری  به میقات بزنیم ،اصل آن موقات به کسر میم وسکون واو ،به معنای وقت وزمان وجای احرام بستن است، جمع آن مواقیت است،ودر بر گیرنده محل احرام ،  مانند، مسجد شجره، وجحفه وبعضا تنعیم وامثال آن ، آنچه مهم است نام یا تعدد فیزیکی این اماکن نیست ،بلکه جایگاه معنوی آن است ،فریاد رسائی است که به همه عاشقان حریم الهی فراخوان عمومی داده وهمه را به  بیابانی بی آب وعلف دعوت کرده است ،بیابانی که از همه تعلقات مادی عاری است ، جائی که فقط انسان عاری می پذیرد ، ومی گوید ، اگرعاشقی بیا، زیرا عا شق فقط معشوق رامی بیند ،  راه  دور ونزدیک، کوه وبیابان ،آسفالت وخاشاک صحرا ،خار مغیلان وخاک نرم ، چشمه آب شور وگوارا ، شب وروز برایش یکسان است ، سر از پا نمی شناسد ،خود را نمی بیند ، لحظات تاریخ را  با بی صبری شمارش معکوس نموده ، منتظر فرمان است وجایگاه ملاقات . آن مکان را نیز نمی بیند ، کاخ باشد، بیابان باشد ، یا روی سنگ خوارا ، از ما به سر دویدن است ، به هر شکل وقیافه ای که او بپسندد ،زشت باشیم یازیبا ،بدوی یا شهری ، باسود یا بی سواد، فقیریاثروتمند ،ما به آن کاری نداریم زیرا خوب آن چیزی است که ملک بپسندد ،  واو انسان فارغ از هرگونه آلودگی وتعلقات مادی می پذیرد، وفریادمی زند:  ای مسلمان همه تعلقا تت را دور بریز وبیا ، فخر نفروش ،قسم دروغ نخور ،جدال نکن ،هیچ موجودی را اذیت نکن ، حتی ضعیف ترین وریز تر ین حیوانات چسبیده به لباس وبدنت را،  جسمت را  نیازار وخونین نکن ،دست از مسواک بشوی، ناخن هایت را به حال خود واگذار، آفتاب را بر سایه ترجیح ده ،سرمه نکش، اصلاح نکن ، موی سرت را شانه نزن ، اگر به کلاهت علاقه داری  بینداز ، اگرجنس لباس ودوخت آن  تورا به خود مشغول ساخته است، از آن خارج شو ،اگر کفش زیبائی داری ، از پایت بیرون کن، اگر عطر گران بهائی استفاده می کنی آنرا بشوی وپاک کن ، اگر نوکر وکلفت داری از آنها جداشو زیرا همه عبدند ودر پیشگاه او مساوی  ، اگر سلاح در بر داری خودت را خلع سلاح کن ، اگر به همسرت وابسته ای آن را برخود حرام گردان وا گرخانم هستی ، لبا س حریرت وابریشمت  را دور بریز وزیور آلات خود را بیفکن و خالص بیا ، کفن بپوش ، به اصل خودت برگرد به خویشتن خویش ، آن طور که از مادر متولد شده بودی ماهیت تو آن است ،تو هستی وخودت ، و بقیه هیچ ،  اینجا خریدار دلند و قلب شکسته ، گناهانت را در نظر بیاور،درصدد جبران بر آی ، گریه کن، توبه نما ، شستشوی ظاهری را  آغاز  کن ، غبار چهره بزدای ، غسل احرام نما، خود را بشوی ،تصمیم بگیر تا همه بدی ها نفسا نی  رابشویی ، وغبار درون را نیز بزدائی ، دیگر رزالتی در بین نباشد ،  درون نیز مانند برون سفید بپوشد ،گوش دل را باز کن ،ندای ملکوتی خالقت را می شنوی ، فراخوان دارد ، دعوت عمومی ،البته با شرایط خاص خودش، با احتیاط پاسخ ده ، شاید تو مخاطب نباشی، تو آلوده ای، گناه کاری ،ممکن است لیاقت خطاب را نداشته با شی، بدان کجا هستی،  حتی امام سجاد ع) وامام صادق) با احتیاط جواب دادند ، درمیقات رنگ چهره آنها پریده بود، به خود می لرزیدند ، اشک می ریختند ، ساکت بودند ،صحابه سؤال کردند، یا بن رسول الله چرا لبیک نمی گوئید ، فرمودند  : می ترسم خداوند ،بفرماید لالبیک ، من تورا دعوت نکرده بودم  ، باید گفت : آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ،  اما ، نه ، نه ، یأس به خود راه مده ،ناامید نباش، او بز رگ است ،کریم است ،رحمان ورحیم است، ستارالعیوب است ، خودش دعوت نموده است ،ابراهیمش را واسطه قرار داده است ، بیش از همه تورا می شناسد ، از ماهیتت خبر دارد ،نیتت را آگاه است ،گناهانت را می داند، او مهربان است ، تورا باخودت مقایسه می کند نه با ائمه معصومین ع) آنهارا شفیعت قرارداده ا ست ،  پیامبرش ص) را به استقبالت فرستاده ، حج را برتو واجب کرده است، خجالت نکش ، جرأت کن، جسارت به خرج ده ، سرافراز باش، صدایت را بلند کن ،بگو لبیک اللهم لبیک ،  نترس رسوایت نمی کند ، بلند تر بگو،  تکرار کن، هفتاد بار بگو،  بهترین موقعیت را بد ست آورده ای ،تو دیگر آن فرد متکبر ،خود خواه نیستی ،  همه تعلقات مادی را  پشت سر انداخته ای ، تولد دوباه ای یافته ای ، هویت جدیدی داری، دیگر مجرم نیستی ، عنوان محرم پیدا کرد ه ای ،اجازه داری ،وارد حریمش شوی ، تو ای محرم دیار ،یار، گامی دوسه بردار ،اشکی دوسه هم بفشان ، سربرهنه وپابرهنه به مسجد الحرام آی ،وبه دریای مواج طائفین  پیوند وبرای عرفان عرفات آماده باش،تاشعورت را در مشعر بکار اندازی ونبرد بی امان علیه دشمن برون و درون را شیوه کار خودت قرار دهی .


 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 4 مهر 1394  ] [ 6:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 67 :: 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4062252 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب