کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
چگونه ممکن است امام زمان در 5 سالگی امام شوند؟

کد خبر: ۶۸۳۶۲

تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۷
 

چگونه ممکن است امام زمان در 5 سالگی امام شوند؟

 

کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، به این پرسش‌ که «چگونه ممکن است امام زمان (عج) که بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) پنج ساله بودند امام شوند و کودکی پنج ساله پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرند؟» پاسخ داده‌اند.

عقیق: در پاسخ کارشناسان آمده است:
«پیشوایی به کوچکی و بزرگی نیست، بلکه مربوط به قابلیت‌ها و استعدادهاست رهبری و پیشوایی امت در کودکی که سهل، حتی در نوزادی، هم امکان دارد و هم واقع شده است داستان حضرت عیسی علیه السلام شاهد بر این سخن که در قرآن می‌فرماید: "فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی المَهْدِ صَبِیّاً * قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً".1 آیا سندی محکم‌تر از قرآن وجود دارد؟
پاسخ تفصیلی:
اولاً: اگر در اخبار اهل بیت علیهم السلام تأمل شود معلوم می‌شود که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهری ناچیز نیست که هر کسی صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندی است که شخص واجد آن مقام با حق تعالی ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبی برخوردار می‌شود، احکام و قوانین الهی بر باطن و قلب نورانی‌اش وحی و الهام می‌گردد و طوری آنها را دریافت می‌کند که از هر گونه خطا و اشتباهی معصوم است. همین‌طور ولایت و امامت مقام بزرگی است که واجد آن مقام به طوری احکام خدایی و علوم نبوت را تحمل و ضبط می‌کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبی مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهی بهره مند می‌گردد. بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندی است، معلوم است که هر کسی قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل دهد و به مردم ابلاغ کند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می‌کنند، این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آنها موجود است لکن هر وقت که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می‌شوند این انتخاب و نصب ظاهری چنانکه گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بزرگی انجام می‌گیرد ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد.
چنانکه حضرت عیسی علیه‌السلام در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفی کرد. خداوند متعال در سوره مریم می‌فرماید: "فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی المَهْدِ صَبِیّاً * قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمت حیاً2" مریم به عیسی اشاره کرد، گفتند: "چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسی گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبری برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکات تا زنده باشم سفارش کرده است.
از این آیه و آیات دیگر استفاده می‌شود که حضرت عیسی علیه السلام از همان کودکی و ایام صغر پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.
بنابراین هیچ مانعی ندارد که کودکی در سن پنج سالگی با عوالم غیبی ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه دارای و ضبط و تبلیغ احکام منصوب شود و در انجام وظیفه خویش و ادای این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد.3
ثانیاً: حضرت امام جواد علیه السلام هم در هنگام وفات پدرش 9 ساله و یا 7 ساله بوده و امام رضا علیه السلام او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد4، که سخنان و مناظرات امام جواد علیه السلام و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوی ستوده‌اند و به عنوان نمونه:
سبط بن جوزی می‌گوید: (امام جواد علیه السلام ) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود.5
ابن حجر هیتمی به اعلمیت امام جواد(ع) اعتراف نموده می‌نویسد: مأمون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی و حلم و بر همه دانشمندان برتری داشت.6
ثالثاً: ائمه اطهار علیه السلام هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینی کرده و اعلام نموده‌اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه:
قال ابو جعفر علیه السلام : "صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً7" حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر سن مبارکش از ما کمتر و گمنام‌تر است.
رابعاً: با اینکه آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طوری است که نمی‌توان آن را با افراد عادی مقایسه کرد مع الوصف در بین اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می‌شوند که از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قوای دماغی و ادراکات آنان از مردان 40 ساله هم بهتر است. ابو علی سینا فیلسوف نامی از این افراد شمرده می‌شود از وی نقل شده است که گفته: چون به حد تمییز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت می‌کردند من همه را حفظ نمودم. بعلاوه آن، استاد مرا به کتاب‌های ذیل تکلیف کرد: "الصفات" و "غریب المصنف" و "ادب الکاتب" و "اصلاح المنطق" و "العین" و "شعر و حماسه" و "دیوان رومی" و "تصریف مازنی" و "نحو سیبویه" پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ کردم و اگر تعویق استاد نبود در کمتر از این مدت حفظ می‌کردم. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به 12 سالگی رسیدم بر طبق مذهب ابی حنیفه فتوا می‌دادم پس از آن شروع کردم به علم طب و "قانون" را در سن 16سالگی تصنیف نمودم و در سِنّ 24 سالگی خودم را در تمام علوم متخصص می‌دانستم.8
درباره فاضل هندی گفته شده: "قبل از رسیدن به سن 13 سالگی تمام علوم معقول و منقول را تکمیل کرده بود و قبل از 12 سالگی به تصنیف کتاب پرداخت9 و همچنین نابغه عصر ما سید محمد حسین طباطبایی.
بنابراین در صورتی که اطفال نابغه، دارای چنان مغز و قوایی باشند که در سنین خردسالی از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آیند و نیروی محیر العقول آنان باعث اعجاب شود پس چه استبعادی دارد که خداوند متعال حضرت بقیةاللَّه و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن 5 سالگی به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده‌اش واگذار کند؟
نتیجه آنکه عقلاً و وقوعاً هیچ استبعادی ندارد که حضرت صاحب الامر (عج) در سن 5 سالگی پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرند.»

پی نوشت‌ها:
1 . مریم/29.

2 . مریم/29.
3 . ابراهیم امینی، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص1373) ص122-121.
4 . اثبات الوصیه، ص161.
5 . سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، مکتبة الحیدریه، 1383 ه ق، ص359.
6 . ابن حجر هیتمی، صواعق المحرقه (ط 2، قاهره، مکتبة القاهره، 1385 ه ق) ص205.
7 . مجلسی، بحار الانوار، (اسلامیه) ج51، ص38.
8 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص124-123، به نقل از هدیة الاصباب، ط تهران، سال 1329، ص76.
9 . هدیة الاصباب، ط تهران، 1329، ص228.
منبع:ایسنا


 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

211008


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 5:27 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خاک قبر امام حسین (ع)

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

 

 

ازامام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: خاک قبر امام حسین( ع) تا هفتاد ذراع از قبر برداشته می شود. [1]

در روایت دیگری ا ز امام صادق( ع) نقل شده است که فرمودند: تربت قبر امام حسین( ع) تا ده میل برداشته می شود. [2]

خاک قبر امام حسین (ع) شفا است

ازامام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: در خاک قبر امام حسین (ع) شفای هر دردی است وآن بزرگترین دواء است. [3]

تسبیح از خاک قبر امام حسین (ع)

پس ازشهادت حضرت حمزه (س)درجنگ احد لقب سید الشهدا در مورد ایشان اطلاق داشت و بعنوان تیمن وتبرک از خاک قبر وی تسبیح درست می کردند وبا آن ذکر می گفتند،لکن پس از واقعه عاشورا وشهادت امام حسین( ع) عنوان سید الشهدا در مورد آن بزرگوار اشتهار یافت وبا توجه به روایات متعدد از ائمه معصومین (ع) از خاک قبر ایشان استشفاء نموده ومهر وتسبیح نیز از آن تهیه نمودند،به عنوان نمونه یکی از روایاتی که از امام موسی بن جعفر (ع) درمورد فضائل تسبیح ساخته شده از خاک قبر امام حسین( ع) نقل شده است بیان می گردد ، آن حضرت فرمودند: تسبیح از خاک قبر امام حسین ( ع) که دارای سی وسه دانه است هرگاه دانه های آنرا کسی به قصد ذکر به چرخاند به تعداد هر دانه ای که چرخاند خداوند چهل حسنه برای او می نویسد واگر بدون توجه آنرابه چرخاند باز هم خداوند بیست حسنه برایش می نویسد[4].

کام اولاد خود را باتربت حسین (ع) بردارید

در روایت دیگری راوی می گوید از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمودند : کام اولاد خودتان را با تر بت اما م حسین( ع) بردارید به علت این که آن موجب امنیت است[5]

در روایت دیگری از امام صادق( ع) نقل شده است که فرمودند : هرکس دچار مرضی شود ،وبرای درمان خود ابتدا کند به خاک قبر امام حسین (ع) خداوند اورا از این مرض شفا می دهد مگراین که مرض مرگ باشد. .[6]



[1] - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يُؤْخَذُ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع )مِنْ عِنْدِ الْقَبْرِ عَلَى سَبْعِينَ ذِرَاعاً .پیشین ص 400 ح 3

 

[2] - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ التُّرْبَةُ مِنْ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ( ع )عَلَى عَشَرَةِ أَمْيَالٍ .همان ص 401 ح 7

 

[3] - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ( ع )قَالَ فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ .همان ص 410 ح 7

 


[4]

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 5:22 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
94/09/30 - 00:07
شماره: 13940928000636
کپی
آدرس مورد نظر کپی شد
این عکس را شناسنامه‌دار کنید
شهید باکری در اوج خستگی+عکس

همسر شهید «مهدی باکری» درباره یکی از عکس‌های کمتر دیده شده، گفت: در این عکس آقا مهدی ۲۸ ساله، شبیه پیرمرد ۶۰ ساله افتاده است.

خبرگزاری فارس: شهید باکری در اوج خستگی+عکس
  •  

خبرگزاری فارس ـ خبرنگار هنرهای تجسمی؛ در میان آلبوم‌های عکسی که از شهدا به یادگار مانده است، هر عکسی یک دنیا خاطره را برای همسران شهدا تداعی می‌کند که گاهی این تصاویر کمتر دیده شده‌اند.

یکی از این عکس‌ها مربوط به شهید «مهدی باکری» است؛ اولین بار این عکس را یکی از رزمنده‌های لشکر عاشورا در شبکه اجتماعی برای‌مان ارسال کرد؛ باید دقت می‌کردیم تا آقا مهدی را با سر و صورت خاکی و پوتین‌های کهنه بشناسیم. بعد از دیدن این عکس، چند خطی که این رزمنده برای فرمانده‌اش نوشته بود، توجه‌مان را جلب کرد.

«قربان گرد و خاک سر و صورتت بروم؛ آقا مهدی! دلمان خیلی برای تو تنگ شده؛ قربان چشمان خسته‌ات بروم؛ پلک‌هایت از خستگی افتاده؛ آقا مهدی بلند شو و سر از دجله یا اقیانوس‌ها در بیاور؛ نمی‌دانم کجایی؛ ولی خیلی نبودنت را حس می‌کنیم. تو روح مایی؛ سردار مایی و نمادی از غیرت مردم آذربایجانی.»

 

برای اینکه شناسنامه این عکس را تهیه کنیم، با یکی از همرزمان تماس گرفتیم و اطلاع دقیقی نداشت؛ با خانم مدرس «همسر شهید باکری» تماس گرفتیم؛ تا نشانه عکس را دادیم، لبخندی زد و گفت: آقا مهدی که جوان 28 ساله بود در این عکس مثل یک پیرمرد 50 ـ 60 ساله افتاده است.

وی در ادامه بیان داشت: این عکس را در آلبوم نداشتم و کمتر کسی هم آن را دیده است؛ چند سال پیش در برنامه‌ای فردی که الان به خاطر ندارم، این عکس را به من داد و نام عکاس و موقعیت آن را هم نمی‌دانم.

همسر شهید مهدی باکری یادآور شد: این عکس تمام خستگی آقا مهدی را بعد از عملیات نشان می‌دهد؛ معلوم است که 3 ـ 4 شب و روز استراحت نکرده؛ طوری که دیگر چشم‌هایش از خستگی باز نمی‌شود. با توجه به زمینه این عکس فکر می‌کنم منطقه غرب و عملیات حاج عمران باشد.

وی در ادامه از عکاس یا همرزمان شهید باکری خواست تا در صورت امکان شناسنامه این عکس را در بخش دیدگاه این خبر اعلام کنند.

انتهای پیام/

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:33 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 


افزایش 100 درصدی آموزش مسائل قضایی در نیروهای مسلح استان خراسان رضوی

1394/9/28 شنبه

 
میزان آموزش‌های حقوقی و قضایی در نیروهای مسلح استان خراسان رضوی در شش‌ماهه اول سال جاری نسبت به مدت مشابه در سال قبل با 100 درصد افزایش روبه‌رو بوده است.

به گزارش روابط عمومی سازمان قضایی استان خراسان رضوی، در راستای برنامه‌های آموزشی و توجیهی قضایی و حقوقی در یگان‌های نیروهای مسلح استان، تعداد 135 دوره آموزشی به میزان 23 هزار و 865 نفر ساعت ویژه پایوران، سربازان وظیفه و ضابطین با تدریس رئیس سازمان قضایی، دادستان نظامی و قضات دادگاه و دادسرای نظامی استان در شش ماه اول سال 94 برگزار شد.
از این تعداد، 84 دوره به میزان 12 هزار و 756 نفر ساعت به آموزش پایوران و 15 دوره به میزان 2 هزار و 4 نفر ساعت به آموزش سربازان وظیفه اختصاص داشته است.

همچنین طی 36 دوره و به میزان 9 هزار و 105 نفر ساعت ضابطین با قانون جدید آئین دادرسی کیفری آشنا شده‌اند.

روابط عمومی سازمان قضایی استان خراسان رضوی

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:32 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

كريمی: سید حسن شرایط خبرگان را دارد

 

 
حضرت آيت الله سيد جعفر كريمي رييس شوراي استفتائات مقام معظم رهبري گفت: سيد حسن خميني از حيث علمي، سياسي و اعتقادي براي مجلس خبرگان صلاحيت دارد.
 





پایگاه خبری انتخاب: حضرت آيت الله سيد جعفر كريمي گفت: سيد حسن خميني از حيث علمي، سياسي و اعتقادي براي مجلس خبرگان صلاحيت دارد.

یک شاگرد امام خميني طی گفت و گویی در پاسخ به سؤالي در خصوص حضور آيت الله سيد حسن خميني در انتخابات خبرگان گفت: هركس عملكرد و جايگاه ايشان را ملاحظه كند صلاحيت او برايش روشن مي شود.

رييس شوراي استفتائات مقام معظم رهبري افزود: وجود ايشان در انتخابات مجلس خبرگان رهبری وجود مفيدي خواهد بود.

آيت الله سيد جعفري كريمي با اشاره به جايگاه علمي يادگار امام گفت: من نوشته ي ايشان( كتاب الافادات و الاستفادات) را ديده ام قوت علمي ايشان براي من معلوم است و همان ذوق و انديشه ي امام در ايشان نيز وجود دارد.

اين استاد برجسته حوزه ي علميه در پايان با اشاره به ثبت نام آيت الله سيد حسن خميني در انتخابات مجلس خبرگان رهبری تصريح كرد: ايشان از حيث علمي، سياسي و اعتقادي بحمدلله همه شرايط را داراست.

آیت الله کریمی از شاگردان مطرح و محبوب امام بود و مسئوليت امتحان از طلاب و نظارت بر دفتر شهريه ي ايشان را بر عهده داشت.

ایشان هم اكنون ناظر و رييس شوراي استفتائات مقام معظم رهبري است و به امر معظم له، تنظيم استفتائات رهبري در قالب كتاب تحت نظارت ايشان انجام مي گيرد.

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 




ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۲۷۸۰۴۴
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۹


عکس: آیت‌ الله منتظری در کنار رهبر انقلاب

 
عکس زیر، مقام معظم رهبری و مرحوم آیت‌الله منتظری را در یکی از نمازجمعه‌های ابتدای انقلاب نشان می‌دهد.
 

خبرگزاری ایسنا: عکس زیر، مقام معظم رهبری و مرحوم آیت‌الله منتظری را در یکی از نمازجمعه‌های ابتدای انقلاب نشان می‌دهد.

این عکس را کانال تلگرامیِ «پایگاه اطلاع‌رسانی حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای» در سالگرد درگذشت آیت‌الله منتظری منتشر کرده است.

آیت‌الله حسینعلی منتظری در 29 آذرماه 1388 دار فانی را وداع گفت.
عکس: آیت‌ الله منتظری در کنار رهبر انقلاب





 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 




 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

آداب قرائت قرآن از نگاه سید علی آقا قاضی
مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آنها قرآن کریم راتلاوت می‌کنند و با شرائط ویژه, رو به قبله می‌ایستند.. سرشان پوشیده نیست
آداب قرائت قرآن از نگاه سید علی آقا قاضی

آیه الله شیخ محمد تقی آملی - رضوان الله علیه - می‌فرمود: من در بحث فقه آیت الله سید علی آقا قاضی شرکت می کردم. روزی از ایشان سئوال کردم- آن روز هوا بسیار سرد بود. که ما می‌خوانیم و می‌شنویم که عده‌ای موقع قرائت قرآن کریم جلویشان آفاق باز می‌شود و غیب و اسرار برای آنها تجلی می‌کند... و در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی‌بینیم؟! مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آنها قرآن کریم راتلاوت می‌کنند و با شرائط ویژه, رو به قبله می‌ایستند.. سرشان پوشیده نیست, کلام الله را با هر دو دستشان بلند می‌کنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می‌کنند توجه دارند و می‌فهمند جلوی چه کسی ایستاده‌اند!

اما تو قرآن را قرائت می‌کنی در حالی که تاچانه‌ات زیر کرسی رفته‌ای؟! و قرآن را روی زمین می‌گذاری در آن می‌نگری...؟!

آیه الله شیخ محمد تقی آملی می‌گفت: بلی, من همین طور قرآن می‌خواندم و زیاد به قرائت آن می‌پرداختم, مثل اینکه مرحوم قاضی با من بود و مراقب و نظاره گر وقت قرائتم بوده است. بعد از این ماجرا با تمام وجودم به سویش شتافتم و ملازم جلسه‌هایش شدم.

کتاب اسوه‌ عارفان - ص 25

منبع: خبرگزاری تسنیم



 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:29 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

کد خبر: ۶۸۱۹۱
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۹
 

اشارات قرآن درباره امام زمان(عج)

 

قرآن درباره ظهور و قيام حضرت مهدي (ع) به صورت كلي بحث كرده و بشارت به تشكيل حكومت عدل جهاني و پيروزي صالحان داده است.
عقیق: انديشة «مهدويت»، در اسلام ريشه قرآني دارد و اين کتاب آسماني، با قاطعيت تمام، پيروزي نهايي «حق» بر «باطل» را به تمامي انسان‌ها نويد داده است. قرآن درباره ظهور و قيام حضرت مهدي (ع) به صورت كلي بحث كرده و بشارت به تشكيل حكومت عدل جهاني و پيروزي صالحان داده است. مفسران شيعه و برخي از مفسران اهل سنّت، اين گونه آيات را ـ به استناد روايات اهل بيت عليهم السلام و نظرات دانشمندان اسلامي ـ مربوط به حضرت مهدي (ع) دانسته‏اند.

آيه اوّل
«وَلقَدْ كَتَبْنا فِي الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّكْرِ أنّ الارضَ يرِثُها عِبادِي‏َ الصّالِحُونَ؛ وهمانا، در زبور پس از ذکر نوشتيم كه زمين را بندگان شايستة من، به ارث خواهند برد». (انبیاء، 105)
در اين آيه به يكي از روشن‌ترين پاداش‌هاي دنيوي صالحان (حكومت روي زمين)، اشاره شده است. در رواياتي چند، اين رويداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدي (ع) دانسته شده است.
در تفسير آية شريفه از امام باقر عليه السلام نقل شده است: «اين بندگان صالح، همانا آل محمد هستند كه خداوند، مهدي آنان را پس از كوشش ايشان مبعوث مي‌کند. پس ايشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذليل خواهد كرد».
همچنین، در مزامير داود تعبير ياد شده و يا مشابه آن، در چند مورد ديده مي‏شود و نشان ميدهد با تمام تحريفات موجود در اين كتاب‌ها، اين قسمت همچنان از دستبرد مصون مانده است. همچون: «متبركان خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ اما ملعونان وي منقطع خواهند شد...». و یا «صديقان وارث زمين شده، هميشه در آن ساكن خواهند بود».

آيه دوم
«وَنُريدُ أنْ نَمُنّ عَلَي الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ؛ و خواستيم بر كساني كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم‏] گردانيم و ايشان را وارث [زمين‏] كنيم». (قصص، 5)
اين آيه طبق فرمايش امام علي (ع)، در نهج البلاغه و رواياتي چند از ديگر امامان عليهم السلام، ناظر به پيروزي مستضعفان بر مستكبران است و اينكه سرانجام، جهان از آنِ شايستگان خواهد شد.
آيه ياد شده، هرگز از يك برنامة موضعي و خصوصي مربوط به بني اسرائيل سخن نميگويد؛ بلكه بيانگر يك قانون كلي براي همه عصرها و قرن ها است. اين بشارتي در زمينه پيروزي حق بر باطل و ايمان بر كفر است. نمونه كامل تر آن، حكومت پيامبر اسلام (ص) و ياران آن حضرت (ص) بعد از ظهور اسلام بود.
گسترده‏ترين نمونه آن نيز، ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين به دست حضرت مهدي (ع) خواهد بود.
اين آيه از جمله آياتي است كه به روشني، بشارت به «ظهور» چنين حكومتي مي‏دهد؛ از اين رو اهل بيت عليهم السلام، در تفسير آن به اين ظهور بزرگ اشاره كرده‏اند. از امام علي (ع) در نهج البلاغه آمده است: «دنيا پس از چموشي و سركشي ـ همچون شتري كه از دادن شير به دوشنده‏اش خودداري مي‏كند و براي بچه‏اش نگه مي‏دارد ـ به ما روي مي‏آورد... سپس آيه و «نريد ان نمن...» را تلاوت فرمود».
و در حديث ديگري مي فرمايد: «اين گروه آل محمد صلی الله عليه وآله هستند، خداوند مهدي آنها را بعد از زحمت و فشاري كه بر آنان وارد مي‏شود، برمي‏انگيزد و به ايشان عزّت مي‏دهد و دشمنانشان را ذليل و خوار مي‏كند».

آيه سوم
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْض كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي‏ لَهُمْ وَ لَيبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يعْبُدُونَني‏ لا يشْرِكُونَ بي‏ شَيئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين، جانشين [خود] قرار دهد؛ همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند، جانشين [خود] قرار داد. و آن ديني را كه برايشان پسنديده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند». (نور، 55)
در آيات پيش از اين آيه، سخن از اطاعت و تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبر (ص) است و در اين آيه، بحث ادامه يافته و نتيجه اين اطاعت ـ كه همان حكومت جهاني است ـ بيان شده است. بر اساس آن، خداوند به كساني كه از شما ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، وعده مي‏دهد كه آنان را قطعاً خليفة روي زمين خواهد كرد؛ همان گونه كه پيشينيان را خلافت روي زمين بخشيد و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، به طور ريشه‏دار و پا بر جا در صفحه زمين مستقر خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را، به امنيت و آرامش مبدّل خواهد كرد. مردم تنها خدا را ‏پرستيده و چيزي را شريك او قرار نخواهند داد.
بعد از اين برتري و فراگيري حكومت توحيد و استقرار آيين الهي و از ميان رفتن هر گونه اضطراب، ناامني و شرك، كساني كه بعد از آن كفر بورزند، به يقين فاسق واقعي خواهند بود!

پی نوشت ها:
درسنامه مهدویت
تفسیر و مفسران
تفسیر نمونه
الغیبه
منبع:قدس
211008

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:28 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

کد خبر: ۶۸۲۳۹
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۱:۳۷
 


ماجرای پناه بردن خلیفه به امام عسکری(ع)

«معتمد عباسی»؛خلیفه غاصب که در حل مسأله درمانده بود، بناچار به دنبال امام حسن عسکری عليه ‏السلام فرستاد و آن گرامی را از زندان به دربار خلیفه آوردند...
عقیق: اهل بیت پیامبر(ص) پس از آن حضرت، وظیفه حراست از دین و حفاظت از اعتقادات مردم را بر عهده گرفتند. امام حسن مجتبی(ع) با صلح و سپس روشنگری خود، امام حسین(ع) با قیام خونینش، امام سجاد(ع) با اقدامات اصلاحگرانه خود، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) با علم آموزی به امت و دیگر امامان به روشهای دیگر، وظیفه امامت خود را انجام دادند.
امروز مصادف است با هشتم ربیع الاول و سالروز شهادت یازدهمین وصی پیامیر(ص) امام حسن عسکری(ع) است.
به این مناسبت، نمونه ای از اقدام آن حضرت در دفاع از دین جدش(ص) به خوانندگان ابنا تقدیم می گردد:

خشکسالی در سامراء، طلب باران و فرصت طلبی کشیشان
شهر سامراء ــ پایتخت بنی عباس در زمان امام هادی و امام عسکری علیهما السلام ــ را خشکسالی سختی در بر گرفت. «معتمد» خليفه وقت فرمان داد مردم به نماز استسقاء (طلب باران) بروند، مردم سه روز پي در پي براي نماز به مصلي رفتند و دست به دعا برداشتند ولي باران نيامد.
در روز چهارم، «جاثليق» (بزرگ اسقفان مسيحي) همراه مسيحيان و راهبان به صحرا رفت. يکي از راهبان همراه او، هر وقت دست به سوی آسمان بلند مي‏کرد بارانی درشت فرو می ‏باريد.
روز بعد نیز جاثليق همان کار را کرد و آن قدر باران آمد که مردم ديگر تقاضای باران نداشتند.
این کار موجب شگفتی مردم و شک و ترديد آنان و تمايل به مسيحيت در ميان بسياری از مسلمانان شد و جامعه اسلامي در آستانه‏ يک بحران سرنوشت‏ ساز و خطرناک قرار گرفت.
خليفه عباسی احساس خطر کرد؛ و دانشمندان و اطرافیان او نیز از حل این معضل درمانده شدند.
معتمد بناچار به دنبال امام حسن عسکری عليه ‏السلام فرستاد. آن گرامی را از زندان به دربار خلیفه آوردند.
خليفه داستان را برای امام(ع) تعریف کرد و سپس عرضه داشت: "امت جدت را درياب که گمراه شده ‏اند!".
امام(ع) فرمود: "از جاثليق بخواه که فردا سه شنبه به صحرا بروند".
خليفه گفت: "مردم باران نمی ‏خواهند بنابراين به صحرا رفتن چه فايده ‏ای دارد؟".
امام(ع) پاسخ داد: "برای آنکه ان شاءالله شک و شبهه را برطرف سازم".
خليفه فرمان داد و پيشواي اسقفان همراه راهبان به صحرا رفتند. امام عليه‏ السلام نيز در ميان جمعيت عظيمی از مردم به صحرا آمدند. آنگاه مسيحيان و راهبان براي طلب باران دست به سوی آسمان برداشتند، آسمان ابری شد و باران آمد.
امام یکی از راهبان را نشان داد و فرمان داد دست او را بگيرند و آنچه در ميان انگشتان او بود را بيرون آورند. در ميان انگشتان او "استخوان سياه فامی از استخوان‏های انسان" يافتند! امام استخوان را گرفت و در پارچه ‏اي پيچيد و به راهب فرمود: "اينک طلب باران کن".
راهب اين بار هم دست به آسمان برداشت؛ اما هر چه دعا کرد قطره ای باران نیامد، بلکه ابرها کنار رفت و خورشيد نمودار شد.
مردم شگفت زده شدند و خليفه از امام پرسيد: "اين استخوان چيست؟"
امام عسکری عليه ‏السلام فرمود: "اين استخوان پيامبری از پيامبران الهی است که از قبر یکی از پيامبران برداشته ‏اند؛ و استخوان هیچ پيامبری ظاهر نمی ‏شود جز آنکه از آسمان باران می ‏آيد".
مردم امام را تحسين کردند و استخوان را آزمودند و ديدند همانطور است که امام(ع) می ‏فرمايد.
... و اینگونه بود که امام معصوم، وظیفه امامت خویش را انجام داد و از مرزهای اعتقادی امت اسلامی دفاع کرد.


منبع: ابنا
211008

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:26 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
[تصوير:  39040111544260364927.gif]
 
 
امام عسکری (ع)ازکتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

امام عسکری (ع)

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

 

امام حسن عسکری (ع)درسال232هجری قمری در مدينه چشم به جهان گشود .پدر بزرگوارش امام هادی (ع) و مادر حدیث ، سوسن يا سليل، که در سامرا از دنيا رحلت کرد .دوران عمر 29ساله امام عسکری (ع) به سه دوره تقسيم مي گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدينه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت مي باشد . امام عسکری (ع ) از شش سال دوران امامتش ، سه سال را در زندان گذرانيد . زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف بودکه دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را به وسيله آن دو غلام آزار بيشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزديک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراييده بودند . وقتی از اين غلامان جويای حال امام شدند ، مي گفتند اين زندانی روزها روزه دار است و شبها را تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمي گويد . در کيفيت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبيدالله بن خاقان گويد روزی برای پدرم که وزير معتمد عباسی بود خبر آوردند که ابن الرضا يعنی حضرت امام حسن عسکری( ع) رنجور شده است ،وی سریعا خبر را به خلیفه رساندوخلیفه پنج نفر از معتمدان مخصوص خود را با اوهمراه کرد تا همواره ملازم خانه او باشند ودستور داد طبیبی هموره از امام (ع) عیادت کندوپس از شدت مریضی ،ده نفر از علمای مشهور وقاضی القضات را فرستاد تاهمواره مراقب احوال وی باشند و اين کارها را برای آن مي کردند،تازهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن امام (ع) به مرگ خود از دنيا رفته است ، سرانجام درهشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری در سن بیست وهشت سالگی به دست معتمد عباسی[1] به شهادت رسید پس از آن به جعفر ( جعفر کذاب فرزند امام هادی ع) و برادر امام حسن عسکری( ع) که فردی فاسق واهل شراب وقمار بود وبه دروغ ادعای امامت داشت) گفته شد ، برادر تواز دنیا رفته است، بیا وبرجنازه ا و نماز بخوان ،جعفر برخاست وشیعیان با او همراه شدند هنگامی به صحن خانه رسیدند که امام عسکری (ع) را کفن کرده بودند وداخل تابوت گذاشته بودند ،جعفر جلو رفت تا بربدن مطهر آن حضرت نماز بخواند ،راوی می گوید در این هنگام چون جعفر خواست ، تکبیر بگوید ، طفلی گندم گون پیچیده موی گشاده دندان مانند پاره ماه[2] بیرون آمد وردای جعفر را کشید وگفت ای عمو پس بایست که من سزاوار ترم به نماز بر پدر خود ،پس جعفر عقب ایستاد ورنگش متغیر شد،آن طفل پیش ایستاد وبرپدر بزرگوار خود نماز کرد وآن جناب رادر همان خانه ودر کنار قبر پدر ش امام علی نقی( ع) به خاک سپرده شد. [3]



[1] - سه خلیفه غاصب ،معتز، مهتدی و معتمد،همانند اسلاف خودشان از هیچ ظلمی علیه اهل بیت (ع) فرو گذار نکردند.

مُعتز بالله، نام کامل وی: ابوعبدالله محمد بن المتوکل بن المعتصم بن الرشید المعتزبالله، در سال ۲۵۲ هجری قمری به عنوان خلیفه مسلمانان در بغداد کار خودش را آغاز کرد، در زمان پذیرش خلافت نوزده سال داشت.

، پس از تصدی خلافت، روش پدران خود را پیش گرفت، امام عسکری را شدیدا زیر نظر قرار داد، چند بار روانه زندان ساخت و اورا به دست جنایتکاری به نام صالح بن وصیف سپرد.

وپس از آن معتز امام را به دست علی بن اوتامش، که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود، سپرد: امام نزد وی زندانی شد، به او، که از دشمنان خشن آل ابی طالب بود، دستور داده شد تابر امام سخت گیری نماید. مدتی نگذشت وی به شدت تحت تاثیر واقع و از دوستان صمیمی اهل بیت شد. چون امام اززندان بیرون آمد، علی بن اوتامش سرآمد روشن بینان و نیک گفتارانی شده که حضرت را به بزرگی یاد می کردند. فشارهای سخت و گوناگون بر امام، معتز عباسی راقانع نساخت. او سرانجام دستور داد امام را به طرف کوفه برده،در راه به قتل برساند. حضرت به درگاه پروردگار شکایت برد و معتز را نفرین کرد. سه روز بعد، در اثر دعای امام عسکری (ع) ، پس از چهارسال واندی حکومت ، سرانجام، در سن بیست و چهار سالگی به بدترین وضع کشته شد.

هنوز امام عسکری ازستم معتز کاملا رهایی نیافته بود، که به ستم مهتدی عباسی گرفتار شد. امام عسکری درزندان فرمود: این سرکش اراده کرده بود امشب باسرنوشت اولیای خدا بازی کند، ولی خداوند عمرش را قطع و کوتاه کرد.بامداد ترکها بر مهتدی شوریدند و او را به قتل رساندند پانزدهمین خلیفه عباسی معتمد عباسی است او در سال ۲۳۱هجری قمری متولد شد، ودر سال ۲۵۶هجری قمری به خلافت رسید و تا سال ۲۷۹هجری قمری امر حکومت را بر عهده داشت.اوآخرین خلیفه عباسی است که که در سامرا مسکن داشت، معتمد،که یکی دیگر از پسران متوکل بود پس از نشستن بر تخت خلافت چند ماهی پیش از مرگش ، سامرا را ترک گفت و در بغداد ساکن شد ؛ وی ۲۳ سال خلافت کرد. و معتمد تنهاخلیفه عباسی است که عنوان امیرالمومنین را برای خود انتخاب نمود،که به نام وی خطبه خوانده می‌شد و سکه زده می‌شد.

[2] - امام زمان( ع) نام مبارکشان نام پیامبر گرامی اسلام (ص) وکنیه ایشان کنیه جدش پیامبرص) است .نام پدرحسن عسکری (ع)و نام مادرشان، نرجس خاتون است سا ل روزتولد نیمه شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری قمری ومحل: زادگاه سامرا است ،لقب های آن حضرت عبارتند از : حجت، مهدی، قائم، بقیةالله، حجةالله، صاحب‌الزمان، المنتظَر، غائب، صاحب‌الأمر، ولی عصر، منصور، منتقم و ... قصه تولد حضرت امام زمان( ع) شبيه تولد حضرت موسی (ع )است و همان‌طور که فرعون نتوانست مانع به دنیا آمدن حضرت موسی (ع) شود، طاغوت زمان امام حسن عسكری (ع) نیز نتوانست مانع تولد فرزند ایشان شود. در روایات فراوانی آمده است که کسی نمی‌تواند زمانی برای ظهورحضرت حجت(عج) تعیین کند، باتوجه به اینکه امام عسکری(ع) بنا به مصالحی نمی توانستند جانشین خودشان بطور علنی به مردم معرفی کنند،فقط تعدادی از شیعیان این راز را می دانستند،لذا، پس از شهادت ایشان درسال ۲۶۰ هجری قمری ودر سن ۲۸ یا 29 سالگی،

امام عسکری (ع)ازکتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 6:19 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

زندگینامه ی حضرت امام حسن عسکری (ع )

 

ÒäϐíäÇãå امام عسگري (ع)

 

 

 

حضرت امام حسن عسکری (ع )

 


امام حسن عسکری (ع ) در سال 232هجری در مدينه چشم به جهان گشود . مادر والا گهرش سوسن يا سليل زنی لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد . اين زن پرهيزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد . کنيه آن حضرت ابامحمد بود .

صورت و سيرت امام حسن عسکری (ع )
امام يازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت . ابروهای سياه کمانی ، چشمانی درشت و پيشانی گشاده داشت . دندانها درشت و بسيار سفيد بود . خالی بر گونه راست داشت . امام حسن عسکری (ع ) بيانی شيرين و جذاب و شخصيتی الهی باشکوه و وقار و مفسری بي نظير برای قرآن مجيد بود . راه مستقيم عترت و شيوه صحيح تفسير قرآن را به مردم و به ويژه برای اصحاب بزرگوارش - در ايام عمر کوتاه خود - روشن کرد .

دوران امامت
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسيم مي گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدينه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت مي باشد . دوره امامت حضرت عسکری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود . خلفايی که به تقليد هارون در نشان دادن نيروی خود بلندپروازيهايی داشتند . امام حسن عسکری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذرانيد . زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود ، تا بتواند آن حضرت را - به وسيله آن دو غلام - آزار بيشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزديک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراييده بودند . وقتی از اين غلامان جويای حال امام شدند ، مي گفتند اين زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمي گويد . عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت عسکری ملاقات مي کرد به احترام آن حضرت برمي خاست ، و آن حضرت را بر مسند خود مي نشانيد . پيوسته مي گفت : در سامره کسی را مانند آن حضرت نديده ام ، وی زاهدترين و داناترين مردم روزگار است . پسر عبيدالله خاقان مي گفت : من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم مي پرسيدم . مردم را نسبت به او متواضع مي يافتم . مي ديدم همه مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او مي باشند . با آنکه امام (ع ) جز با خواص شيعيان خود آميزش نمي فرمود ، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات ، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت . " از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع ) يکی نيز اين بود که از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شيعه ، به دست کسانی سپرده مي شد که دشمن آل محمد (ص ) و جريانهای شيعی بودند ، تا بدين گونه بنيه مالی نهضت تقويت نشود . چنانکه نوشته اند که احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا ، والی اوقاف و صدقات بود در قم ، و او نسبت به اهل بيت رسالت ، نهايت مرتبه عداوت را داشت " . " نيز اصحاب امام حسن عسکری ، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود ، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختی در بغداد مي زيستند ، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی ، پس از شهادت حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيری واداشته بود . اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی ، اين همه سختی را تحمل مي کرد ، و لحظه ای از حراست ( و نگهبانی ) موضع غفلت نمي کرد " . اينکه گفتيم : حضرت هادی (ع ) و حضرت امام حسن عسکری (ع ) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با ياران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دينی خود به آنها مراجعه مي نمودند - کمتر معاشرت مي کردند به جهت آن بود که دوران غيبت حضرت مهدی (ع ) نزديک بود ، و مردم مي بايست کم کم بدان خو گيرند ، و جهت سياسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند ، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنان عجيب نيايد . باری ، امام حسن عسکری (ع ) بيش از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و رياست روحانی اسلامی ، آثار مهمی از تفسير قرآن و نشر احکام و بيان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شيعيانی که از راههای دور برای کسب فيض به محضر امام (ع ) مي رسيدند بر جای گذاشت . در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجديد کرد ، و فرهنگ شيعی - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته های ديگر نيز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون يعقوب بن اسحاق کندی ، که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعليمات آن امام ، گرديد . در قدرت علمی امام (ع ) - که از سرچشمه زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه گرفته بود - نکته ها گفته اند . از جمله : همين يعقوب بن اسحاق کندی فيلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ايرانی ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت درآمد .

 

شهادت امام حسن عسکری (ع )

شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجری نوشته اند . در کيفيت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبيدالله بن خاقان گويد روزی برای پدرم ( که وزير معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا - يعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام نزد خليفه رفت و خبر را به خليفه داد . خليفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد . يکی از ايشان نحرير خادم بود که از محرمان خاص خليفه بود ، امر کرد ايشان را که پيوسته ملازم خانه آن حضرت باشند ، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند . و طبيبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسين نزد آن حضرت برود ، و از احوال او آگاه شود . بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است ، و ضعف بر او مستولی گرديده . پس بامداد سوار شد ، نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای مسيحی و يهودی در آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبيد و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پيوسته نزد آن حضرت باشند . و اين کارها را برای آن مي کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنيا رفته ، پيوسته ايشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربيع الاول سال 260 ه . ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود . بعد از آن خليفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد ، زيرا شنيده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد ، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد ... تا دو سال تفحص احوال او مي کردند ... . اين جستجوها و پژوهشها نتيجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طريق روايات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص ) مي پيوست ، شنيده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری فرزندی پاک گهر ملقب به مهدی آخر الزمان - همنام با رسول اکرم (ص ) ولادت خواهد يافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد . بدين جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری (ع ) رفت و آمد بسيار مي کردند ، و جستجو مي نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بيابند و او را نابود سازند . به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهيم (ع ) و حضرت موسی (ع ) تکرار مي شد . حتی قابله هايی را گماشته بودند که در اين کار مهم پی جويی کنند . اما خداوند متعال - چنانکه در فصل بعد خواهيد خواند - حجت خود را از گزند دشمنان و آسيب زمان حفظ کرد ، و همچنان نگاهداری خواهد کرد تا مأموريت الهی خود را انجام دهد . باری ، علت شهادت آن حضرت را سمی مي دانند که معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانيد و بعد ، از کردار زشت خود پشيمان شد . بناچار اطبای مسيحی و يهودی که در آن زمان کار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند ، به ويژه در مأموريتهايی که توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری (ع ) در ميان بود ، برای معالجه فرستاد . البته از اين دلسوزيهای ظاهری هدف ديگری داشت ، و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آنها از حقيقت ماجرا بود . بعد از آگاه شدن شيعيان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسکری (ع ) شهر سامره را غبار غم گرفت ، و از هر سوی صدای ناله و گريه برخاست . مردم آماده سوگواری و تشييع جنازه آن حضرت شدند .

 

ماجرای جانشين بر حق امام عسکري

ابوالاديان مي گويد : من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع ) مي کردم . نامه هاي آن حضرت را به شهرها مي بردم . در مرض موت ، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم . سپس امام فرمود : پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گريه و شيون از خانه من خواهی شنيد ، و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود . ابوالاديان به امام عرض مي کند : ای سيد من ، هرگاه اين واقعه دردناک روی دهد ، امامت با کيست ؟ فرمود : هر که جواب نامه من را از تو طلب کند . ابوالاديان مي گويد : دوباره پرسيدم علامت ديگری به من بفرما . امام فرمود : هرکه بر من نماز گزارد . ابوالاديان مي گويد : باز هم علامت ديگری بگو تا بدانم . امام مي گويد : هر که بگويد که در هميان چه چيز است او امام شماست . ابوالاديان مي گويد : مهابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چيز ديگری بپرسم . رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم . وقتی به در خانه امام رسيدم صدای شيون و گريه از خانه امام بلند بود . داخل خانه امام ، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری را ديدم که نشسته ، و شيعيان به او تسليت مي دهند و به امامت او تهنيت مي گويند . من از اين بابت بسيار تعجب کردم پيش رفتم و تعزيت و تهنيت گفتم . اما او جوابی نداد و هيچ سؤالی نکرد . چون بدن مظهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود ، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند . چون جعفر به نماز ايستاد ، طفلی گندمگون و پيچيده موی ، گشاده دندانی مانند پاره ماه بيرون آمد و ردای جعفر را کشيد و گفت : ای عمو پس بايست که من به نماز سزاوارترم . رنگ جعفر دگرگون شد . عقب ايستاد . سپس آن طفل پيش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی عليه السلام دفن کرد . سپس رو به من آورد و فرمود : جواب نامه ها را که با تو است تسليم کن . من جواب نامه را به آن کودک دادم . پس " حاجزوشا " از جعفر پرسيد : اين کودک که بود ، جعفر گفت : به خدا قسم من او را نمي شناسم و هرگز او را نديده ام . در اين موقع ، عده ای از شيعيان از شهر قم رسيدند ، چون از وفات امام (ع ) با خبر شدند ، مردم به جعفر اشاره کردند . چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسيدند : بگو که نامه هايی که داريم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است ؟ جعفر گفت : ببينيد مردم از من علم غيب مي خواهند ! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت : ای مردم قم با شما نامه هايی است از فلان و فلان و هميانی ( کيسه ای ) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا . شيعيانی که از قم آمده بودند گفتند : هر کس تو را فرستاده است امام زمان است اين نامه ها و هميان را به او تسليم کن . جعفر کذاب نزد معتمد خليفه آمد و جريان واقعه را نقل کرد . معتمد گفت : برويد و در خانه امام حسن عسکری (ع ) جستجو کنيد و کودک را پيدا کنيد . رفتند و از کودک اثری نيافتند . ناچار " صيقل " کنيز حضرت امام عسکری (ع ) را گرفتند و مدتها تحت نظر داشتند به تصور اينکه او حامله است . ولی هرچه بيشتر جستند کمتر يافتند . خداوند آن کودک مبارک قدم را حفظ کرد و تا زمان ما نيز در کنف حمايت حق است و به ظاهر از نظرها پنهان مي باشد . درود خدای بزرگ بر او باد .

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


www.tebyan.net/

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 29 آذر 1394  ] [ 6:27 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
زندگاني حضرت امام حسن عسکري(ع)
زندگاني حضرت امام حسن عسکري(ع)




78
 

شهادت

روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان وگریان به سوی خانه امام حرکت کردند.

کرامت امام(ع)

علی بن زید گفت: من اسبی داشتم و بدان می نازیدم و در هر جا از او سخن می گفتم. یک روز خدمت ابومحمد علیه السلام رسیدم. به من فرمود اسبت چه شد؟ گفتم آن را دارم و هم اکنون بر در خانه شماست. فرمود: تا شب نرسیده، اگر خریداری پیدا شد آن را عوض کن و تأخیر مکن. در آن هنگام کسی بر ما وارد شد و رشته سخن را برید. من اندیشناک برخاستم و به خانه رفتم و به برادرم گزارش دادم. در پاسخ من گفت: من نمی دانم چه بگویم. از فروشش به مردم دریغم آمد. چون شب شد نوکری که آن اسب را تیمار می کرد آمد و گفت: ارباب! اسبت مرد. مرا غم فرا گرفت و دانستم امام از گفتار خود این را در نظر داشته است.

گوشه ای از زندگی امام

یازدهمین پیشوای متقیان، امام حسن عسگری علیه السلام در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حدیثه است که برخی از او با نام سوسن یاد کرده اند. از آن جایی که امام حسن علیه السلام به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند «عسکری» نامیده می شود. از مشهورترین القاب حضرت نقی و زکی و کنیه اش ابومحمد است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمر شریفش 28 سال بود و در سال 260 ه. ق به شهادت رسید و در خانه خود در شهر سامرا کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.

تدبیر امام

ابوهاشم جعفری می گوید: ما در زندان بودیم که امام حسن عسگری علیه السلام و برادرش جعفر را وارد زندان کردند. برای عرض ادب و خدمت، به سوی حضرت شتافتیم و دور ایشان جمع شدیم. در زندان مردی عجمی بود و ادعا می کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وی شد و فرمود: اگر در جمع شما بیگانه نبود به شما می گفتم کی آزاد می شوید. آنگاه به مرد عجم اشاره فرمود که بیرون برود و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست. از او برحذر باشید. او گزارشی از آنچه گفته اید برای خلیفه تهیه کرده است که در لباس های اوست. یکی از حاضران او را تفتیش کرد و آن گزارش را که در لباسش، پنهان کرده بود، پیدا کرد. او مطالب مهم و خطرناکی درباره ما نوشته بود.

کوشش های علمی حضرت

گرچه امام حسن عسکری علیه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند. شیخ طوسی(ره) شاگردان حضرت را متجاوز از صدنفر ثبت کرده است که در میان آنها چهره های روشن و شخصیت های برجسته ای مانند احمد اشعری قمی، عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می خورند.

کرم امام

امام حسن عسگری علیه السلام همچون سایر پدران بزرگوار خود منبع جود و سخا بود و در بسیاری از مواقع قبل از این که کسی چیزی بخواهد، او را بی نیاز می کرد.

از ابویوسف، شاعر هم عصر حضرت، نقل شده است که گفت: تازه صاحب پسری شده بودم و دستم تنگ بود. کاغذی به عده ای نوشتم و از آنها کمک خواستم، اما از آنها ناامید شدم. در این هنگام ابوحمزه، فرستاده امام حسن عسگری علیه السلام ، در حالی که کیسه سیاهی به دست داشت و در آن چهارصد درهم بود بیرون آمد و گفت: مولایم فرمود: این مبلغ را برای آن کودک نورسیده صرف کن. خداوند در آن کودک برایت برکت قرار دهد.

شکوه و عظمت امام

گروهی از عباسیان نزد صالح، که از مخالفان حضرت بود، رفتند و به او گفتند بر امام سخت بگیر و او را لحظه ای راحت نگذار. صالح گفت دو نفر از نانجیب ترین مردانی که می توانستم پیدا کنم بر او گماشتم. اما آن دو نفر تحت تأثیر او واقع شدند و در عبادت و نماز و روزه کوشا شدند. آنها را احضار کردم و پرسیدم در آن مرد چه دیدید؟ آنها گفتند چه می توانیم بگوییم درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را تماما بیدار است و شب زنده داری می کند. نه سخن می گوید و نه به جز عبادت به کاری مشغول می شود و هنگامی که به او نگاه می کنیم زانوانمان به لرزه می افتد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم. عباسیان هنگامی که این را شنیدند ناامید و سرافکنده برگشتند.

پند و نصیحت امام

محمد بن حسن گفت نامه ای به امام عسگری علیه السلام نوشتم و از تنگدستی شکایت کردم سپس با خود گفتم مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند که فقر و تنگ دستی با ما بهتر از توانگری با دیگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخ نوشت: هر گاه گناهان دوستان ما زیاد شود خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان می گذرد. هم چنان که پیش خود گفته ای تنگدست بودن با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که برای نجات از گمراهی، به ما متوسل می شوند.

حجت یازدهم

حجت یازدهم نور ولایتْ حَسَنم کینه اهل ستم کرده جَلای وطنم
پدر ختم امامان، وصی ختم رُسل ولی امر خدا واقف سرّ و عَلَنم
والد حجت ثانی عشر و ناصر دین خدا مالک مُلک وجود و ولی مُؤتمنم
معتمد زهر خورانیده مرا از ره جور کین چنین سوخته بال من و فرسوده تنم

سامراء ماتمکده

عسکری از دار فانی دیده بسته گرد ماتم بر رخ مهدی نشسته
گشته سامرا دوباره وادی غم بر پدر، صاحب زمان بگرفته ماتم
عازم جنت شده با قلب سوزان نزد زهرا و پیمبر گشته مهمان
او به دست معتصم گردیده مسموم قلب پاک انورش را کرده مغموم
شست و شو داده پسر جسم لطیفش

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 



www.hawzah.net
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 29 آذر 1394  ] [ 6:25 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
شعر / به مناسبت شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

 

شعر / به مناسبت شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

به جای جای این دلم نشسته بــوی سامرا
کعبه دل بنا شده به سمت و سوی سامرا

غربت چهار امام را دیده کبــــوتر بقیــــــــــع
بانگ زند ناله ی دل ، ز نـــــاله های سامرا

اشک دوباره می چکد از غم کوچه های تنگ
ناله ی مادری رسـد ز کوچـــــه های سامرا

هیچ کــــــــــجا برای دل کربُبلا نــمی شـود
کرب شده بلا شده کربُبلای ســــــــــــامرا

کِلک خیــــال من مگر دوباره بوی عشق دید
که چشم ژاله می دمد ز لاله های ســـامرا

کشتی انتظار ما نشسته بر ســـــــاحل غم
مهدی بیا ظهور کن ز جــــــمعه های سامرا

پـــدر به آواز بلند تو را صـــــدای می زنــــــــد
صلای را جواب گوی ز جـــــــــای جای سامرا

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


شعر از : مهدی کویر

 

www.ahlebayt.porsemani.ir/

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 29 آذر 1394  ] [ 6:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
نحوه شهادت امام حسن عسکری(ع)
کد خبر: ۲۷۶۰۳۰


 
 

نحوه شهادت امام حسن عسکری(ع)

 

اینکه حضرت هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می کردند کمتر معاشرت داشتند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (عج) نزدیک بود و مردم می بایست کم کم بدان خو گیرند و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند تا سختی دوران غیبت کمتر بر آنها وارد شود.
به گزارش مشرق به نقل از مهر، امام حسن عسکری (ع) یازدهمین پیشوای شیعیان در 8 ربیع الثانی سال 232 ه.ق چشم به جهان گشودند. پدر ایشان امام هادی (ع) و مادرشان حدیثه است. اعطای لقب «عسکری» به ایشان به جهت سکونت اجباری حضرت درمحله عسکر سامرا به دستور خلیفه عباسی می باشد. از مشهورترین القاب حضرت می توان به زکی و ابومحمد اشاره کرد. خلفای هم عصر امام نیز المعتز بالله، المهتدی، المعتمد بوده اند. امام حسن عسکری (ع) با وجود تمام تدابیر امنیتی و کنترل هایی که به ایشان تحمیل می شد، یک سلسله فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضداسلام انجام دادند که دفاع از آیین اسلام و پاسخ به شبهات مخالفان، ایجاد شبکه ارتباطی وکالت با شیعیان مناطق مختلف، حمایت و پشتیبانی از شیعیان، تقویت وتوجیه سیاسی رجل وعناصر مهم شیعه و آماده سازی شیعه برای دوران غیبت امام دوازدهم از جمله آنها به شمار می رود.

امام حسن عسکری (ع) علاوه بر موارد فوق به تربیت شاگردانی هم چون ابوعلی احمد بن اسحاق، احمد بن مطهر، ابوهاشم داود الجعفری، ابوعمر، عثمان بن سعید و ... نیز پرداختند تا بتوانند بعد از ایشان به هدایت وتربیت شیعیان مبادرت ورزند. ایشان به عنوان پدر بزرگوار امام زمان(عج) در مدت زمان کوتاه امامت خود به گونه‌ای به هدایت عمومی و نشر و حفظ احکام اسلام مبادرت ورزید که مردم با غیبت حضرت مهدی آشنا شوند و با آن بیگانه نباشند. دوران عمر 29 ساله امام حسن عسکری (ع) به سه دوره تقسیم می شود . دوره‌ای 13 ساله در مدینه، زمانی 10 ساله در سامرا و امامت آن حضرت نیز دوره ای 6 ساله بود.عمر امام کوتاه، اما بسیار پربرکت بود بطوریکه تنها در مدت شش سال امامت، آثار مهمی در حوزه تفسیر قرآن، نشر احکام و مسائل فقهی از ایشان برجای ماند .

امام حسن عسکری (ع) از شش سال دوران امامت خود سه سال را در زندان بودند. اینکه حضرت هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می کردند کمتر معاشرت داشتند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (عج) نزدیک بود و مردم می بایست کم کم بدان خو گیرند و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند تا پیش آمدن دوران غیبت در نظر آنان عجیب نباشد .
امام حسن عسکری (ع) و رسیدگی به محرومان/سیرۀ سیاسی امام حسن عسکری (ع)

امام عسکری (ع) در طول ۲۸ سال عمر پربار خویش، علاوه بر اینکه در تداوم راه نبوت و امامت، نهایت تلاش خود را به کار گرفت و با تربیت شاگردان ممتاز و رهنمودهای خردمندانه خویش شایسته ترین خدمات را به امت اسلامی عرضه نمود، به عنوان امام امت و غم خوار ملت نیز از هیچ کوششی در راه رفع گرفتاری ها و مشکلات مسلمانان به ویژه شیعیان فرو گذاری نکرد. ابوهاشم جعفری، از شاگردان آن حضرت می گوید: روزی از فشار زندگی و فقر مادی به آن حضرت شکایت کردم. امام (ع) با تازیانه اش خطی بر روی زمین کشید و یک شمش طلا از آن بیرون آورد که در حدود 500 اشرفی بود. سپس آن را به من داد و فرمود: «ای ابوهاشم! بگیر و ما را معذور دار».

امام عسکرى (ع) علیرغم تمامى محدودیت ها و کنترل هایى که از طرف دستگاه خلافت به عمل می ‏آمد، یک سلسله فعالیت هاى سرّى سیاسى را رهبرى مى‏کرد که با گزینش شیوه‏ هاى بسیار ظریف پنهان کارى، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، بدور مى‏ ماند.

امام حسن عسکری (ع) و فرقه ها انحرافی

واقفیه فرقه ای بودند که به هفت امام اعتقاد داشتند و امامت امامان بعد از امام کاظم (ع) را قبول نداشتند. غلات گروه دیگری از کژاندیشان و تندروها بودند که امامان را بیش از حد خود بالا می بردند، و در فکر و روش بر خلاف امامان (ع) حرکت می کردند. امام حسن (ع) با آنان برخورد شدید نمود، آنها را از خود طرد کرد، و شیعیان را از هرگونه گرایش و تمایل به آنها برحذر داشت، و با کمال صراحت از آنها بیزاری جست، در این رهگذر به دو حدیث اشاره می کنیم.

یکی از شیعیان که در قسمت غرب ایران [کرمانشاه و اطراف آن] می زیست برای امام حسن (ع) در ضمن نامه ای چنین نوشت: «نظر شما درباره واقفیه چیست؟ آیا آنها را از خود می دانید، یا از آنها بیزاری می جویید»؟امام حسن (ع) در پاسخ او چنین نوشت: «آیا نسبت به عمویت (که از واقفیه است) ترحم می کنی؟ خدا او را رحمت نکند، از او بیزاری بجوی. من در پیشگاه خدا از گروه واقفیه بیزارم. آنها را به دوستی نگیر. از بیمارانشان عیادت نکن، و در تشییع جنازه آنها شرکت منمای، هرگز بر جنازه آنها نماز نخوان.

حضرت در سرزنش غلات و تندروها در ضمن نامه ای نوشت: «من شما را افرادی افراطی می دانم که در پیشگاه خدا، دسته جدا کرده اید و در نتیجه در خسران و هلاکت افتاده اید. هلاکت و عذاب از آن کسی است که از اطاعت خداوند سرپیچی کند و نصیحت اولیای خدا را نپذیرد، با این که خداوند به شما فرمان داده که از خدا و رسول و اولی الامر، اطاعت کنید.

امام حسن عسکری و تربیت شاگردان شایسته/ آثاری از امام یازدهم

امام حسن عسکری (ع) همانند سایر امامان معصوم شیعه (ع) در زمینه تربیت شاگرد اهتمام خاصی داشت. آن حضرت شیعیان مخلص و انسان های شایسته و با استعداد را برای تبلیغ معارف عالی اسلام و نشر و گسترش فرهنگ امامت که امتداد رسالت الهی است انتخاب کرده و تربیت می نمود و آنان را برای مقابله با هجمه های فرهنگی مخالفین و مناظرات علمی و گسترش احادیث اهل بیت (ع) آماده می کرد. شیخ طوسی (ره) نام ۱۰۳ نفر از اصحاب و شاگردان آن حضرت را ثبت نموده است.

حضرت عسکری (ع) علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به قلم برده و کتب و نامه های فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است. ایشان برای گسترش فرهنگ تشیع، توسعه علم و دانش، و هدایت و سازندگی، نامه های فراوانی به آن شهرها نوشته است، مانند: نامه آن حضرت به شیعیان قم و آوه که متن آن در کتاب ها مضبوط است، و نامه های فراوان حضرت به مردم مدینه، و نامه ای که امام به «ابن بابویه» نوشته، و نامه مفصلی که حضرت خطاب به «اسحاق بن اسماعیل» و شیعیان نیشابور نوشته است.همچنین از آن حضرت کتاب «المنقبة» که مشتمل بر بسیاری از احکام و مسائل حلال و حرام است، به یادگار مانده است.

شهادت امام حسن عسکری (ع)

در خصوص نحوه به شهادت رساندن امام حسن عسکری(ع) باید گفت که در طول دوران خلفای عباسی چون معتز ومهتدی آنان همواره تلاش‏هایی را در جهت از میان برداشتن امام انجام دادند که به خواست الهی این تلاش ها بی ثمر ماند اما در دوران معتمد عباسی به دلیل افزایش نفوذ و محبوبیت امام (ع) در جامعه و توجه روز افزون مردم به ایشان، معتمد به شدت نگران شده و هنگامی که مشاهده می‏ کند زندان و اختناق نه تنها از عظمت ایشان نمی‏ کاهد بلکه بالعکس به محبوبیت ایشان می‎ افزاید به شیوه دیرینه خود یعنی به شهادت رساندن امام در حالی که شش سال بیشتر از امامت ایشان سپری نشده بود مبادرت می‏ کند.

فرزند عبیدالله بن خاقان می گوید روزی برای پدرم ( که وزیر معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا – یعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد . خلیفه پنج نفر از معتمدان و یاران مخصوص خود را با او همراه کرد. یکی از ایشان نحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود ، خلیفه به آنها دستور داد که خانه حضرت را زیر نظر بگیرند، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند. و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود، و از احوال او آگاه شود. بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است، و ضعف بر او مستولی گردیده. پدرم سوار بر مرکب شد و نزد آن حضرت رفت و اطبا را – که عموما اطبای مسیحی و یهودی در آن زمان بودند – امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبید و گفت 10 نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند. و این کارها را برای آن می کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته است. سرانجام امام حسن عسکری (ع) در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند.

وقتى که امام حسن عسکرى (ع) رحلت کرد، یارانش در خانه آن حضرت جمع شدند تا بر او نماز بخوانند، جعفر کذّاب هم آمد تا بر آن حضرت نماز بخواند و شیعیان حضور داشتند که ناگهان دیدند جوانى آمد و دامن جعفر را گرفت و او را از کنار پدرش دور کرد و بر پدرش نماز خواند و مردم نیز با او خواندند و جعفر مبهوت و حیران مانده بود و نمى‏توانست حرف بزند. وقتى که از نماز بر پدرش فارغ شد از میان مردم بیرون آمد و رفت و ناپدید شد و نفهمیدند که از کدام سو رفت. بعد از اقامه نماز بر پیکر حضرت، امام حسن عسکری (ع) را در همان خانه‏ اى که در سامرا پدرش در آن دفن شده بود دفن گردید.

امام حسن عسکری (ع) و امام بعد از او

ابو الادیان می گوید من در خدمت امام یازدهم (ع) کار می کردم و نوشته ‏هاى او را به شهرها می بردم هنگامی که آن حضرت در بستر بیماری بود به خدمت امام رسیدم، ایشان نامه ‏هائى نوشت و فرمود این ها را به مدائن برسان. 14 روز سفرت طول می کشد و روز 15 وارد سامرا می شوى در حالی که از منزل من صدای شیون می شنوى و مرا روى تخته‏ غسل می بینى ابو الادیان می گوید: عرض کردم اگر این اتفاق برای شما بیفتد امام بعد از شما چه کسی خواهد بود؟

فرمود: هر کس جواب نامه ‏هاى مرا از تو خواست او بعد از من امام است، عرض کردم نشانه ‏اى بیفزائید، فرمود هر کس بر من نماز خواند او قائم بعد از من است. عرض کردم نشانه ای دیگر بیفزائید فرمود هر کس به آنچه در کیسه وجود دارد خبر داد او است قائم بعد از من؛ هیبت حضرت مانع شد که من بپرسم در کیسه چیست؟

من نامه ‏ها را به مدائن رساندم و جواب آنها را گرفتم و چنانچه فرموده بود روز پانزدهم به سامرا برگشتم و در خانه‏ اش صدای شیون بود و تعدادی از شیعیان مشغول غسل دادن ایشان بودند، ناگهان دیدم جعفر برادر امام بر در خانه است و شیعه گرد او جمع هستند و او را تسلیت می دهند و به امامت تهنیت می گویند، با خود گفتم اگر امام این است پس امامت باطل است؛ زیرا می دانستم که جعفر شراب می نوشد و قمار می کند و طنبور هم می زند من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزى از من نپرسید سپس عقید بیرون آمد و گفت یا سیدى برادرت کفن شده است برخیز و بر او نماز بخوان، جعفر بن على با شیعیان او که اطرافش بودند وارد حیاط شد و وقتى وارد صحن خانه شدیم جنازه حسن بن على بر روى تابوت کفن کرده بود، جعفر جلو ایستاد که بر برادر نماز بخواند چون خواست «اللَّه اکبر» گوید، کودکى گندم گون و مجعد مو و پیوسته دندان از اطاق بیرون آمد و رداء جعفر را عقب کشید و گفت اى عمو من سزاوارترم که به جنازه پدرم نماز گزارم، عقب بایست.

جعفر با روى درهم و رنگ زرد عقب ایستاد و آن کودک جلو ایستاد و بر او نماز خواند و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد و سپس گفت اى بصرى جواب نامه‏ ها را بیاور که با تو است. آنها را به وى دادم و با خود گفتم این دو نشانه، سپس نزد جعفر رفتم که داشت ناله و فریاد می کرد و از دست آن کودک می نالید حاجز وشاء گفت یا سیدى کیست آن کودک تا ما بر او اقامه دلیل کنیم؟ گفت: به خدا من تا کنون نه او را دیدم و نه او را می شناسم. ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از حسن بن على (ع) پرسش کردند و دانستند که فوت کرده است. گفتند چه کسی جانشین اوست؟ به جعفر بن على اشاره کردند. بر او سلام کردند و او را تسلیت دادند و به امامت تهنیت گفتند و اظهار داشتند که نامه‏ ها و اموالى با ما است بگو نامه‏ ها از کیست و چقدر مال در این کیسه ها است؟ جعفر از جا پرید و جامه‏ هاى خود را تکانید و گفت از ما علم غیب می خواهید؟! خادمى از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت نامه‏ هائى که با شما است از فلان و فلان است و در همیان هزار اشرفى است. آنها نامه‏ ها و اموال را به دست او سپردند و گفتندآن که تو را براى خاطر اینها فرستاده است او امام است.‏

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 29 آذر 1394  ] [ 6:23 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 28 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4053442 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب