نشست بصیرتی پرسنل تعزیرات حکومتی استان با آیت الله مهمان نواز
دیدار معنوی با نماینده معزز و منتخب خبرگان رهبری استان
نشست بصیرتی پرسنل تعزیرات حکومتی استان با آیت الله مهمان نواز
ادامه مطلب
چشمه سلطان ولی کریز
| ||
|
نشست بصیرتی پرسنل تعزیرات حکومتی استان با آیت الله مهمان نوازدیدار معنوی با نماینده معزز و منتخب خبرگان رهبری استان
نشست بصیرتی پرسنل تعزیرات حکومتی استان با نماینده معزز و منتخب خبرگان رهبری استان به مناسبت ماه مبارک رجب المرجب و در جهت اجرای شعار سال
حسب گزارش روابط عمومی اداره کل تعزیرات حکومتی استان در یوم جاری پرسنل ولایی تعزیرات حکومتی استان در معیت مدیر کل و معاونین با یک نشست دو ساعته از رهنمود های حضرت آیت الله مهمان نواز بهره مند و تاکید بر اجرای دقیق اقتصاد مقاومتی در عمل و اقدام داشته و ابراز داشتند همه تخلفات ریشه در بی ایمانی و بی تقوایی دارد و توجه به این موضوع خیلی اهمیت دارد و کار تعزیرات حکومتی در آرامش مردم نقش بسیار عظیمی دارد و توجه بیشتری ضروری است و این خواسته اسلام است چون فتنه ها کم نیستند در بازار و مهمتر اینکه کسبه مسئولیت زیادی دارند و کار شما هم سخت تر ، برخورد قاطع ضرورت داشته چرا که تخلفات مردم را از دین بی زار و در خیانت جسور که همه ریشه در بی تقوایی و بی ایمانی دارد و در پایان ضمن تقدیر از عملکرد تعزیرات حکومتی استان اشعار داشتند مسئله تعزیرات مسئله بسیار نقش دارنده ای است در بازارو ارتباطات اجتماعی مردم و دستور اسلام است که در بازار اجناس را با ترازوی صحیح بسنجید در غیر این صورت خیانت می کنید به مردم و زندگی مردم را آلوده می کنید به سلسله مواردی که در این راستا نقش دارند و تقلب یک کار شیطانی است و شیطان راه های تقلب را یاد می دهد به مردم و کسبه (انس و جن )*و این ها همه ریشه در بی تقوایی و بی ایمانی دارد
نشست بصیرتی پرسنل تعزیرات حکومتی استان با آیت الله مهمان نواز
ادامه مطلب
مولای اهل جود و کرم - ویِِژه نامه ولادت با سعادت امام جواد (ع)
قدمش مبارک بود و وجودش پرخیر و رحمت.
آینه دار خدایش بود و چون پروردگارش، اهل جود و سخاوت؛
از این روی، «جوادش» لقب دادند.
با حضورش بر روی کره خاکی، نهمین فروغ امامت را به ظهور رسانید
بدین گونه پلی زد بین آسمان و زمین، تا آنان که آسمانی اند،
به دامانش درآویزندو به سرچشمه نور راه یابند.
و او تنها بیست و پنج سال، در میان خاکیان زیست
و هنوز جوان بود که به سوی معبودش پر کشید و در جوارش آرمید.
![]() ![]() ولادت امام جواد الائمه ( علیه السلام)![]()
ای نهمین قبله اهل وفا!
بخشی از بخشش و جودت را نثارم کن و اسیرم فرما.
ای مولای اهل جود و کرم، ای باران بی دریغ و ای آبشار شیرین عطا!
مرا به گستره آسمانِ نجابت گِرِه بزن و بر باده پرهیز
بی طاقتم کن که دستان سرو تو به کرسی آسمان نشین می رسد
و به دامن جبروتش می آویزد.
سر را نثار مقدمت ای گل نهاده ام
تا بر سرم قدم ننهی اوفتاده ام
امام سخاوت! نهمین پیشوای پرهیزگار شیعه!
در طلیعه ماهِ خدا، رجب المرجَّب، از مشرق طلوع تو، بارانِ شادمانی
به رخسار امام غریبان نشست و مدینه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
به جلوه طور تو درخشید و در آیینه حضور تو برای همیشه تا ابد، تکثیر شد.
ای جوان ترین باغبان گلستان شیعه، ای نورَسته ترین امام شهید!
فدای قدم های تو آقا؛ که صحابی عاشقت «علی بن مهزیار»
آن بزرگ فقیه پارسایِ همیشه واصل، همواره خود را فدای تو می کرد
و تو به پاس آن همه وفا، سلطان جود و عطا بودی که به گوشه چشمی
غمِ عالم «اهوازیان» را بردی و اهالی شهر «علی بن مهزیار» را
از خشم زلزله های زمین، رهانیدی و دوباره اهل قبله آن
سامان، به تدبیر لدنّی تو امان یافتند.
ای آیه سخاوت خدا، امام جواد علیه السلام !
به زیارت تو که آمدیم، دیدیم که بر بلندای غربت به اهتزاز
درآمده ای و همتای جدّ غریبت امام مجتبی علیه السلام
تا اوج ارتفاعات مظلومیت صعود نموده ای.
کدامین زخم، ناسورتر از خنجر فتنه و کینه همسر می تواند باشد؟
آخر حافظه تاریخ، چگونه سوزِ این نیشتر را در خود باور می کند
که مردی، بانوی خانه اش را عِماد خویش سازد و او عِناد به پایش بریزد
و در اوج خستگی، به انگوری زهرآلوده، عطش از کام او بنشاند؟!
صورت به غبار مقدمت می ساییم و خاک درت را سجده گاه خویش می سازیم
و بدین سان، خویشتن را برکت می دهیم که ماه پاره مایی
و جگر گوشه ولی نعمتِ اقلیم بلند ایران زمین
امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام .
خوش آمدی!
قدم بر چشم ما بگذار و ما را خجسته کن.
نوید حضوری شگرف
چندین بهار از عمر امام رضا علیه السلام گذشته بود
ولی خانه او هنوز از گرمای وجود کودکی بهره مند نشده بود.
جز خود حضرت که از عوالم غیب خبر داشت
همه خویشان و دوستان و شیعیان، از این امر نگران بودند؛
نگران ادامه امامت و تمام آنچه معصومین علیهم السلام
از آینده گفته بودند. چگونه می شود وعده حضرت حق محقق نشود؟!
چگونه ممکن است تولد کسی که پیامبر وعده داده، تحقق نیابد،
درحالی که پیامبر تمام دوازده جانشین خویش را معرفی کرده بود؟!
دهم رجب سال 195 هـ. ق است. آسمان مدینه، سرشار از نور
بشارت دهنده تولد امامی دیگر از آل رسول الله صلی الله علیه و آله است؛
امامی که تولدش، امامتش، و
سراسر زندگی اش، همه و همه معجزه بود.
سید علی اصغر موسوی
این بوی خوش کدام بهار است که پیچیده در گستره خاک؟
نسیم، پیراهن معطر کدام بهار را به تن کرده است؟
پروانه ها، بوی خوش کدام گل نورسته را شنیده اند که از
گوشه گوشه جهان، دامن کشیده اند به حوالی مدینه که
تحصن کرده اند پشت در خانه «ثامن الائمه»؟
هیجان کدام حادثه آسمانی، چنین به تپش انداخته است قلب زمان را؟
خاک، نفس می کشد عطر بهشت را از قدم هایت.
تمام پنجره ها، پلک گشوده اند به چشم انداز سیمای ملکوتی ات.
آهوان دشت های دوردست، دشت به دشت و کوه به کوه،
دویده اند عطش عشق را، با بوی زلالی چشمه جوشان کرامت تو.
عطر صلوات فرشتگان است در دهان مدینه. دیگر داشت انتظار آمدنت
نفس گیر می شد برای روزگار، اما تو چون حقیقتی آشکار، از دامان
«خیزران» سر برداشتی تا «امامت» از شاهراه امن حضورت عبور کند؛
تا «عشق» بر سر خوان کرامتت مهمان شود، تا «ولایت»
در سایه سار مهربانی ات بیاساید.
جهان، هفده سال در هوای آرامش الهی ات تنفس خواهد کرد.
جاده های هدایت، در سرگردانی انتظارشان به
محدوده قلمرو حضور تو رسیده اند.
در شریان رجب، هیجان می دود و شور غوغا می کند.
صدای هلهله آسمان، یک لحظه بند نمی آید.
آمده ای تا دنیا، اقتدار علم لدنی ات را بر تمام منابر
حکمت و دانش، لب به تحسین بگشاید.
آمده ای تا شریعت، به گفتار و رفتار تو تکیه زند.
آمده ای تا قصه ولایت، دنباله دار بماند.
یا جواد الائمه!
هرگز از خاطره قرن ها، سایه ارادت و محبت تو کم نخواهد شد!
خدیجه پنجی
آسمانی ترین آوای عشق
از تو گفتن دلی به نرمای آب میخواهد ای مهربان سالار!
و از تو شنیدن حکایتی است نامکرّر؛
چون عشق، چون حیات. مهربانی ات، باران بی دریغ بهاری بر دشت
تشنه ی جانهای بی شمار و شکوهت، تندیسی به سترگی تمام بزرگیهای تاریخ است.
کلامت، لطیف، چون سرایش سبز عاطفه، بزرگ، چون عظمت
کوهساران قامت افراشته بر زمین و پر شور، چون تموّج دریاهای خروشان است.
راستی، اگر تو نبودی ای روحِ دمیده در کالبد کلام! چه واژههای بِشکوهی که
زبان ناگشوده میمردند و چه حکمتهایی که از خزانهی خِرَد، به تاراج فراموشی میرفت.
اینک، دل عالم در بند توست ای مهربانترین
نگاه هستی و آسمانیترین آوای عشق و محبت!
دیدگان ما، گلدان تصویر سخاوت توست و جان بی قرارمان
قرارگاه یاد پرشکوه تو. تو جان عالمی و برکت زمین و زمان و
دست هایتاز بوی بخشندگی سرشار است.
سلام بر تو ای زبان گویای همهی پاکیها و پاسدار شرافت و تقوا!
سلام بر تو که شبهای تار را با چراغ ذکر و دعا، به سپیدهی سحری پیوند میزدی!
سلام بر تو که هم پیمانِ سجده های طولانی و زمزمههای شبانه بودی!
سلام بر امام نهم و گل روی معنا!
سلام بر آن شکیبا، بدان هنگام که به شرف نوشیدن شهد شهادت نایل آمد؛
سلامی از همه سوی زمین و زمان، به بلندای برترین نقطه ی آسمان.
عبداللطیف نظری
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد
تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش
زمین برای همیشه پر از مسیحا شد
درست مثل زمان تولد زهرا
مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد
هزار حظ منزه به دیده اش آمد
همین که چشم ستاره به روی تو وا شد
و آسمان اگر امروز این همه بالاست
به پای قامت طوبایی شما پا شد
صدای پای کریمانه تو می آید
دلم به پشت در خانه تو می آید
کودک آرمانی لبخند
صبح، در کوچه باغ های پر از اقاقیا پیچید و از سر انگشت خورشید
دیدیم آسمان را که از تو نورانی شده بود.
ای جوانی یکدست آسمانی! کدام حنجره آبی، تغزل تو را به
میهمانی با جونه ها و افراها آورد؟
کدام مرکب، بی دلیل باعث شد میهمان نجیب ترین چشم های جهان شویم؟
و عشق یعنی امام و امام یعنی تو و تو خلاصه دردها و لبخندهای مدینه ای.
پدر که سفر رفت تا در شرقی ترین کنگره زمین، با رازقی ها و آهوها پیوند
ببندد، تو بودی و بار امانتی که می بایست تا انتهای عالم، بر دوش آدم باشد.
تو رسول کوچک عشق بودی، کودک آرمانی لبخند و شکوفه، آسمان
بی حد و انتهای خیال و تجرید.
روز میلاد توست و زمین، باغ هایش را به یُمن مقدم کسی بهارانه
می کند که از سر انگشت هایش بوی تازگی می آید.
خرماهای مدینه طعم شیر می دهند و شیر شتران بادیه، بوی گُلاب می گیرد.
دُنیا دارد به خنده سپیدی می اندیشد که امروز در آسمان گرفته
بطحا و یثرب طالع می شود...
ماه سپیدی که می آید، همان کرامت یکدستی است که
پدر درباره او گفت:
«این مولودی است که پُر برکت تر از او برای شیعه ما به دنیا نیامده است»
و جواد یعنی برکت آسمانی
یعنی زُلال کریم، یعنی بهار بی مضایقه.
یعنی همه شعرهایی که باید بگوییم، همه رویاهایی که باید ببینیم
همه شیرینی هایی که باید طعمشان را چشید و جواد یعنی چشم
در اندوه آسمان تر کردن، یعنی دیدن این که روزی خنده های
صبح گونت را با تلخ ترین وداع، بدرقه خواهیم کرد.
تو که آشناترین غریب دنیا می شوی، شاعرانه ترین گریه
سال ـ اندوه ـ نمی گذارد این شادی یکدست، مرا به عرش ببرد.
تو می آیی
آهنگ رفتن تو از روز آغاز مقدّر است...
آه ای امام سیب ها و قناری ها، امام صبح و سپیده!
ما را مهمان خنده های خورشید کن.
ما را به جاودانگی مطلق عشق ببر.
ما را به ملکوت بفرست، به همه خواب های شاعرانه جهان ... ما را ...
امیر مرزبان
بشارتت باد ای «مدینه» عشق!
بشارتت باد ای خطه «توس»!
بشارتت باد ای سلطان خراسان،
ای علی بن موسی علیه السلام !
بشارتت باد آمدن فرزند؛ فرزندی که در همه آفاق یگانه است!
باعظمتی به وسعت تمام آسمان ها، که هیچ معمّایی برایش غامض
و هیچ علمی برایش دشوار نیست.
فرزندی که آسمان، به سخاوت دست هایش غبطه خواهد خورد!
فرزندی که با حضور سبز خود، مسیر امامت را
تا رویش اولین سپیده موعود، ادامه خواهد داد!
فرزندی که نخوتِ مستبدّان را با بردباری علم خود، خواهد شکست.
و چرخه آوازه اش، حیرتیان لاهوت و ناسوت را مفتون خویش، خواهد کرد!
با تمام خردسالی اش، خاک پای «ابن الرضا» را آسمان، سُرمه خواهد کرد
و زمین، شکوفه های گیلاس را به پایش خواهد افشاند!
دست هایش که سخاوتمندترین فصل سبز هستی اند،
آسمان را با قنوتش، زمین را با نگاهش،
مسکینان را با ملاطفتش و درماندگان را با اجابتش،
مثل نسیم بهاری، خواهد نواخت
و عشق، در حوالی نگاهش، به اوج هیجان خواهد رسید.
صبرِ تمام محافل و مجالس، با نام مبارکش آذین خواهد شد
و با وجود خُردسالی، پیران راه را راهنما خواهد بود!
چشم ها به نگاه مهربانش و قلم ها
به نجوای آسمانی اش، دوخته خواهد شد!
به قامت آسمانی اش، هستی تواضع خواهد کرد
و بر قدوم مبارکش، عرش، حریر عاطفه خواهد گسترد!
می آید، تا ادامه دهنده وقار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، صبر علی علیه السلام ،
معصومیت زهرا علیهاالسلام ، سخاوت حسن علیه السلام ، شهامت حسین علیه السلام ،
عبادت سجاد علیه السلام ، علم باقر علیه السلام ، حلم صادق علیه السلام ،
مظلومیت کاظم علیه السلام و کرامت رضا علیه السلام باشد!
می آید، تا شور ولایت را در نگاه تک تکِ ستاره ها بدمد!
می آید، تا شوق سخاوت را در سینه تک تک ابرها بکارد!
می آید، تا نبض دست های خالی را با تبسّم های آکنده از مهربانی، پیوند بزند!
می آید، تا تمام نگاه های فقیرانه را با نسیم یادش، بنوازد!
می آید، تا یگانه فرزند روزگار خویش باشد که حتی آینه ها به زیبایی و کمالش رشک می برند!
درود بر آمدنش! درود بر لحظه های سبز شادمانی! درود بر لحظه های بلورین تولّد!
درود بر آمدنش که سبزترین نهال «امامت» خواهد بود و در سایه سارش، آسمان، خستگی از تن خواهد زدود!
درود بر زیبایی زندگی اش که جاری ترین لحظه های سخاوت را با «یا اَجْوَد الاَجْوَدینْ» تفسیر کرد!
و درود بر آمدنش که ما را به بهاری جاودانه، بشارت می دهد!
مولاجان! خوش آمدید.
سید علی اصغر موسوی
![]()
چراغهای کمسوی زمان خاموش میشوند تا شاهد
طلوع نهمین خورشید «امامت» باشند؛
خورشیدی که طلوع جمال بیمثالش را
پیامبر صلی الله علیه وآله بشارت میدهد!
چراغهای کمسوی زمان را چگونه طاقت پرتوافشانی جمال اوست؛
جمال دلارایی که آسمان و زمین، محو نورافشانی اوست و
مدینه را دیگربار عطر صلوات فرا گرفته است
می آید موسی علیهالسلام زمان، که فرعونهای سیاه اندیشه عباسی
از معجزه «موسوی»اش، شگفتزده خواهند شد و با کمال خردسالی
عظمت نام تبارش را در سراسر هستی جار خواهند زد!
پیران قبیله، عاجز از درک مفاهیم بیانش خواهند شد و منطق
علوی اش علیهالسلام ، شگفتی ساز عرصه های دانش خواهد بود!
میآید عیسای زمان، که از انفاس سبحانی اش، مردگانِ جهل
به زندگانی جاویدِ معرفت خواهند رسید.
هرجا قدم بگذارد، از برکت گامهایش، زندگی جاری خواهد شد!
پدر، با نهایت شادمانی در آغوشش میگیرد و محو جمال نورانیاش میشود!
پس از سه روز لب به سخن میگشاید و با بلاغت هرچه تمامتر میفرماید:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللّه و اَشْهَدُ اَنَّ محمداً رسول اللّه!
شهادت میدهم به یگانگی خداوند«جل جلاله».
شهادت میدهم به رسالت جدش حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله
که خود مأمور به ادامه مکتب اوست و ادامه ولایتِ تبار آسمانیاش!
اوست وارث امانت پیامبر صلی الله علیه وآله !
اوست وارث عدالت علی علیه السلام !
اوست وارث کرامت حسن علیه السلام !
اوست وارث شجاعت حسین علیهالسلام !
اوست وارث عبادت سجاد علیه السلام !
اوست وارث علم باقر علیه السلام !
اوست وارث صداقت صادق علیه السلام !
اوست وارث صبر کاظم علیه السلام !
![]()
امشب بهشت آرزو را باز كردند
سرّى ز اسرار مگو را باز كردند
خم خانۀ توحید را در برگشودند
از چهارده خم یك خم دیگر گشودند
مستان صافى دل كه قدسى نام دارند
كوثر به جاى مى درون جام دارند
در جام مى رخسار جانانه بینند
خورشید را در حجره ریحانه بینند
در خانه شمس الضحى امشب قمر زاد
وز چهارده خورشید خورشیدى دگر زاد
طاها رخى از دوده یاسین بر آمد
نخلى كهن را میوه شیرین بر آمد
امشب رضا، روح رضا در دست دارد
تصویرى از حسن خدا در دست دارد
یزدان رضا را ثانى موسى عطا كرد
بر پور موسى تالى عیسى عطا كرد
ماهى كه شرم از چهر دارد آفتابش
گوید رضا بر مهد نازش ذكر خوابش
گهواره او شهپر روح الامین است
گهواره جنباش امام هشتمین است
دارد رضا در پیش رو تمثال احمد
سوم على بر دامنش سوم محمد
میلاد او امید اسلام است و انسان
میلاد او میلاد اسلام است و قرآن
نظم زمان بعد از رضا در پنجه اوست
مشكل گشاى كارها سرپنجه اوست
از روى او نور ولایت مى درخشید
در سایه اش مهر هدایت مى درخشید
در كودكى بر مسند عصمت بر آمد
انسان كه از غار حرا پیغمبر آمد
یحیى بن اكثم مفتضح در بحث با او
جاى سخن بر كس نماند هست تا او
دریاى جودش تشنه بر ساحل بجوید
درگاه احسانش كف سائل بجوید
وقتى بر آید دست جود از آستینش
گوهر فشاند در یسار و در یمینش
تنها نه او بر دوستان گوهر ببخشد
بر دشمن سر سخت خود هم زر ببخشد
خیر كثیر است و كرامت پیشه دارد
نخلى كه در ژرفاى كوثر ریشه دارد
اى آفرینش را چراغ رهنمایى
سر تا به پا رحمت جواد ابن الرضایى
اى كوثر دوم كه مشهور است جودت
ظاهر تمام خیر و خوبى از وجودت
در این جهان و این همه لطف و كرامت
جودت قیامت مى كند روز قیامت
تفسیر جودت را توان در هل اتى یافت
تصویر مهرت را درون سینه ها یافت
اى آن كه نامت قفل غمها را كلید است
این ملت آزاده را بر تو امید است
لطفى كه در عید تو كام دل بگیرند
لطفى كه تا در كوى تو منزل بگیرند
امید احسان از شما دارد مؤید
بر دامنت دست دعا دارد مؤید
شاعر:سیدرضا موید
قال الامام الجواد(علیه السلام):
تاخیر التـوبه اغترار و طول التسویف حیره, والاعتذار على الله هلكه والاصرار علـى
الذنب امـن لمكـر الله(( فلا یـامـن مـكـر الله الا القـوم الخـاســرون))
(سوره اعراف آیه 99)
به تاخیر انداختن توبه نوعى خود فریبى است,و وعده دروغ دادن نوعى سرگردانى است
و عذر تراشى در برابر خدا نابـودى است, و پا فشارى بر گناه آسودگى از مكر خـداست.
(( از مكـر خـدا آسـوده نبـاشیـد جز مـردمـان زیـانكـــار.))
(تحف العقـول, ص 456,)
![]()
ادامه مطلب
شهادت حضرت زینب(سلام الله علیها)
چه بگویم که به من گشت چه ها دریکروز هیجده یوسفم افتاد ز پا در یکروز
همرهانم همه گشتند فدا در یکروز هستیم رفت ز دستم بخدا در یکروز
وای ازآن لحظه که از پیکر من جان میرفت چه غریبانه حسینم سوی میدان میرفت
من عزیز همه بودم که حقیرم کردند داغها بر جگر سوخته ، پیرم کردند
سِیر دادند به هر شهر و اسیرم کردند خاک را پرده ی رخسار منیرم کردند
هیجده دسته گلم را به سر نی دیدند دور محمل همه بر گریه ی من خندیدند ادامه مطلب
میلاد امام علی(علیه السلام)
ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من، جانان من، روح و روان من علی لست تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی شکر لله حاصل عمر گران من علی است
نیستم بیگانه، هستم آشنایت یا علی از ازل دل داده بر مهر و ولایت یا علی تا جمال خویش را در کعبه حق ظاهر کند پرده گیرد از جمال دلربایت یا علی
میلاد امام علی(ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف
والاترین الگوی شهامت و دیانت، بر عاشقانش مبارک باد . . . ادامه مطلب
ولادت امام جواد (ع)
پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی
ولادت امام جواد (علیه السلام) مبارک باد ادامه مطلب
|
|