کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
به مناسبت ١٢ فروردین و روز جمهوری اسلامی
 
 
 
دوازده فروردین، روز جمهوری اسلامی، و سرآغاز حکومت الله در دوران معاصر و در عصر جاهلیت ثانی بشریت است. جمهوری اسلامی انفجار نور و آغاز حرکت آخرالزمانی بشر به سوی آماده شدن برای نجات و رهایی نهایی از قید وبندهایی شیطانی است که قرنها بر دست و پای جوامع سنگینی کرده است.

دوازده فروردین، روز جمهوری اسلامی، و سرآغاز حکومت الله در دوران معاصر و در عصر جاهلیت ثانی بشریت است. جمهوری اسلامی انفجار نور و آغاز حرکت آخرالزمانی بشر به سوی آماده شدن برای نجات و رهایی نهایی از قید وبندهایی شیطانی است که قرنها بر دست و پای جوامع سنگینی کرده است. جمهوری اسلامی که حاصل قیام امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی رحمت الله علیه است، بروز ذخیره الهی در حضیض انحطاط بشری، و آغاز حرکت به سمت نور و امید است.

اکنون که بیش از سه دهه از آغاز این حرکت مبارک می‌گذرد، جمهوری اسلامی نه تنها کند و تضعیف نشده است، بلکه طوفنده و پرتوان به حرکت خویش در جهت فتح قله‌های جهان حرکت می‌کند و روح خودباوری و اعتماد به نفسی که روح خدا در این مردم دمید اکنون اثر خویش را در جای جای منطقه و جهان نیز بروز داده است. در چهارمین دهه انقلاب اسلامی، شاهد انقلاب‌های منطقه و بیداری اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی هستیم که خود نشانی از موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف است. در چنین احوالی دشمنان نظام اسلامی تلاش خویش را بر دو هدف متمرکز کرده‌اند که این دو هدف دشمن عبارتند از: 1. خسته کردن مردم و 2. سست کردن اراده مسوولان. در چنین فضایی مسؤولیت اصلی همه علاقه‌مندان نظام جمهوری اسلامی آن است که در برابر این برنامه‌های دشمن ایستادگی کنند و بکوشند تا دشمن را در این برنامه نیز ناامید سازند.

  «صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت ا... است از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره های قصر 2500 ساله حکومت طاغوتی فرود ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید .» بخشی از پیام امام خمینی 12/1/58

دوازده فروردین، روز جمهوری اسلامی، و سرآغاز حکومت الله در دوران معاصر و در عصر جاهلیت ثانی بشریت است. جمهوری اسلامی انفجار نور و آغاز حرکت آخرالزمانی بشر به سوی آماده شدن برای نجات و رهایی نهایی از قید وبندهایی شیطانی است که قرنها بر دست و پای جوامع سنگینی کرده است. جمهوری اسلامی که حاصل قیام امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی رحمت الله علیه است، بروز ذخیره الهی در حضیض انحطاط بشری، و آغاز حرکت به سمت نور و امید است.

در دهم و یازدهم فروردین سال ١٣٥٨ ملت ایران پس از انقلاب بزرگ اسلامی خود در بهمن ٥٧ به پای صندوق‌های رأی رفتند و به نظام جمهوری اسلامی آری گفتند. این آری ملت، پشتوانه‌ای برای ایجاد نهالی بود که رهبر انقلاب ایران حضرت آیت الله العظمی خمینی بیش از ١٥ سال برای ایجاد آن مبارزه کرده و به حصر و زندان و تبعید رفته بودند و بسیاری از یاران ایشان نیز عمر و جان خویش را بر سر این راه فدا کرده بودند. آری ملت ایران که در ١٢ فروردین نتایج شکوهمند آن اعلام گردید، مهر تایید و سند حمایت ملت ایران از نظامی بود که با خون هزاران نفر از بهترین‌های ملت به دست آمده بود. نظام جمهوری اسلامی ایران حاصل آن مبارزات و نتیجه این آری بزرگ و محکم ملت بود. اکنون که بیش از سه دهه از آغاز این حرکت مبارک می‌گذرد، جمهوری اسلامی نه تنها کند و تضعیف نشده است، بلکه طوفنده و پرتوان به حرکت خویش در جهت فتح قله‌های جهان حرکت می‌کند.

ملت ایران که در فروردین ٥٨ به جمهوری اسلامی ایران آری گفت، برای حمایت از این رأی خویش سالهای سال ایستادگی کرد. این ایستادگی برای ملت ایران کم هزینه و ساده نبوده است، اما از ملتی که چنان قیامی تاریخی را ایجاد کرد و نظام ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهی را سرنگون کرده و به حکومت الله، آری گفته بود، جز این انتظار نمی‌رفت که در برابر همه ناملایمات و سختی‌ها بایستند و با ایستادگی خود به الگویی برای همه آزادی‌خواهان عالم تبدیل شود.

 

خودباوری و اعتماد به نفس، هدیه جمهوری اسلامی

از آن سو جمهوری اسلامی که همان حکومت بر مبنای ارزش‌های الهی و با پشتوانه مردمی است، با خود مزایا و مواهب فراوانی به همراه داشته است. مبارزه و تلاش ملت ایران در طول سالیان گذشته کم فایده و کم بهره نبوده است. از مهمترین دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران برای ملت ایران روح خودباوری و اعتماد به نفسی است که روح خدا، خمینی کبیر و ذخیره آخرالزمانی اسلام، در این مردم دمید. معجزه زنده روح خدا در ملت ایران هنوز آشکار و بارز است. امام راحل عظیم الشان ملت ایران چنان با نفس عیسوی خود در این مردم دمید که اکنون اثر بیداری و زنده شدن را در جای جای منطقه و جهان مشاهده می‌کنیم.

یکی از مهمترین درس‌های روح خدا برای ملت ایران، شعار ما می‌توانیم بود. این شعار بود که ملت ایران هویت داد و احساس پوچی و ذلتی را که خودکامگان و طواغیت وابسته به غرب در ملت ایران ایجاد کرده بودند از میان برد. انقلاب اسلامی به ملت ایران هویت داد. ملت را در عزم و اراده خویش پولادین کرد. عزت نفس و خودباوری را جایگزین ذلت و وادادگی نمود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیان همین نکته و ذکر هویت و احساس اعتماد به نفسی که انقلاب اسلامی به ملت ایران داده است چندی پیش، در جمع دانشمندان هسته‌ای کشور بیان داشتند: «من فقط یک جمله عرض بکنم. البته کار شماها خیلى ابعاد مختلفى دارد؛ یک بعدش این است که احساس عزت ملى را به این ملت و به این کشور داد؛ این چیزِ خیلى مهمى است. ملتها آن وقتى گرفتار میشوند که عزت نفس خودشان را از دست بدهند؛ آن وقتى به‌رایگان نوکرى دیگران را قبول میکنند که ارزش خودشان را فراموش کنند. عزت نفس این است. یک ملت مظلوم آن وقتى به پا میخیزد - مثل همین ملتهاى شمال آفریقا و بعضى کشورهاى دیگر - که احساس کند عزتى دارد که در طول زمان پایمال شده؛ آن وقت دیگر برمیخیزد و هیچ نیروئى نمیتواند او را بنشاند؛ که دارید مشاهده میکنید؛ این اتفاق افتاده. عزت نفس این است. انقلاب به ملت ما، به کشور ما عزت نفس داد. بارها و بارها سعى کردند توى سر فکر و روحیه‌ى این ملت بزنند، بگویند شماها نمیتوانید؛ بله، انقلاب کردید، اما نمیتوانید خودتان را اداره کنید؛ نمیتوانید پیش بروید؛ نمیتوانید پا به پاى دنیا حرکت کنید. هر پیشرفت علمى‌اى، یک حرکت بزرگ و یک بشارت بزرگ به این ملت است که میتواند؛ و این کار شماها - مسئله‌ى هسته‌اى - توانست به این ملت عزت نفس بدهد. این یکى از ابعاد اهمیت کار شماست.»

آری اگر تنها دستاورد جمهوری اسلامی ایران‌، که روز ١٢ فروردین روز جشن آن است، برای ملت ایران همین عزت نفس بود، می‌شد ادعا کرد که انقلاب اسلامی خدمت بزرگی کرده است که به همه مجاهدت‌ها و سختی‌هایی که برای آن متحمل شده‌ایم می‌ارزد. تا چه رسد به این که جمهوری اسلامی هزاران خدمت و دستاورد دیگر نیز داشته است که گاه این دستاورد بزرگ در میان آنها نادیده گرفته می‌شود و به آن کم  توجهی می‌شود. در بیان همین نکته مهم است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خود در جمع مردم آذربایجان بیان داشتند: ««عزیزان من! ما ملت ایران در دوران رژیم پادشاهى تحقیرشده بودیم، ذلیل‌شده بودیم. ما را تحقیر میکردند، حق ما را میخوردند، نفت ما را میبردند، استعداد ما را در جوانهاى ما خفه میکردند، در علم عقب ماندیم، در فناورى عقب ماندیم، در سیاست‌ورزى بین‌المللى عقب ماندیم، در تأثیرگذارى بر روى ملتهاى جهان عقب ماندیم؛ ملت ایران را در بند و زنجیر کردند. ملت حرکت کرد، راه را عوض کرد. آنچه را که امروز ملت ایران داعیه دارد، عبارت است از مبارزه‌ى با ظلم جهانى، مبارزه‌ى با استکبار جهانى؛ البته این براى خود ملت برکات دارد. وقتى که یک ملت مى‌ایستد، از شبکه‌ى پرهیمنه‌ى پرهیاهوى دشمن واهمه نمیکند، علمش هم پیش میرود، اقتصادش هم پیش میرود، مسائل اجتماعى‌اش هم پیش میرود، جوانش هم آگاه میشود؛ بر روى ملتهاى دیگر هم اثر میگذارد؛ فکرش، دینش، شعارش، دنیا را فرا میگیرد. شعارهائى که ما یک روز مظلومانه در اینجا سر میدادیم، ملت ایران تنها بود، امروز شعارهاى تقریباً همه‌جائى در دنیاى اسلام شده. یک ملت میتواند اثرگذار باشد و میتواند خودش را مستحکم کند. این استحکام ادامه پیدا خواهد کرد. ما ان‌شاءاللَّه در علم پیشرفت میکنیم، در اقتصاد پیشرفت میکنیم، در سازندگى پیشرفت میکنیم. این ملت، این جوانان، این همتها، این استقامتها، کشور را مثل دسته‌ى گل خواهد ساخت و ان‌شاءاللَّه الگوئى خواهد شد براى دنیاى اسلام. آنچه که ما لازم است دنبال بکنیم همین است که خط صحیح، صراط مستقیم، صراط اللَّه، راه خدا، راه اسلام، راه دیانت، راه شریعت را دنبال کنیم؛ هوشیار باشیم، بیدار باشیم، به وظائفمان عمل کنیم.»

آری نظام جمهوری اسلامی نظامی عادی و معمولی نبوده است. متفکران و صاحب نظران بارها و بارها متذکر شده‌اند که «این حکومت دینی که اکنون چهارمین دهه از دوران طلایی و پر ابهت خویش را می‌گذراند، نظامی مانند سایر حکومت‌های عالم که در گوشه‌ای از دنیا به کار خود مشغول باشد و حداکثر رابطه‌ای معمولی و گاه تاثیرگذار با دیگر کشورهای عالم داشته باشد، نیست. نظام جمهوری اسلامی نظامی است که از آغاز به وجود آمدن خود اعجاز گونه بوده است. از همان ابتدای شکل‌گیری این نظام بر اثر یک انقلاب اعجاز گونه که به دست روح خدا صورت گرفت ایجاد شد و در برابر نظام سلطه بین‌المللی شکل گرفت و مراحل مختلف را پشت سر گذاشت.


نظام جمهوری اسلامی در طول این دروان طولانی بیش از سه دهه هرگز در زمان و شرایط عادی و معمولی عالم قرار نداشته است. همواره نظامی بوده است که تحت شدیدترین هجمه‌ها و دشمنی‌ها قرار داشته است و همواره دشمنان به ظاهر قدرتمند این نظام که همه مظاهر قدرت مادی این عالم را در خود جمع کرده‌اند با تمام توان و تلاش در پی شکستن این نظام و به زانو درآوردن آن بوده‌اند. این حقیقتی است که گاه در پیچ و خم زندگی روزمره فراموش می‌شود و برخی از دیدن این معجزه حی و زنده ناتوان می‌مانند.» به راستی بقای نظام اسلامی پس از این همه دشمنی و برنامه ریزی و تلاش دشمنان یک امر اعجاز گونه است.


نظام اسلامی در طول سی و سه سال گذشته حتی یک روز هم بدون دشمنی گسترده بین‌المللی و چندجانبه دشمن نگذرانده است. اما در برابر همه این دشمنی‌ها و مخالفت‌ها،‌ نظام جمهوری اسلامی توانسته است راه خود را باز کند،‌اثر خود را بگذارد و خود را به عرصه نظام سلطه و عرصه سلطه گران بین‌المللی تحمیل نماید و در برابر دندان‌های از غیض به هم فشرده شده آنها و در برابر توطئه‌های متراکم آنها بایستد و از راه خود منحرف نشود و به مسیر خویش ادامه دهد. این که اکنون در چهارمین دهه انقلاب اسلامی، شاهد انقلاب‌های منطقه و بیداری اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی هستیم، خود نشانی از موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف است.

بیداری اسلامی

چنان که ذکر شد بیداری اسلامی که اکنون بیش از یک سال است که جهان اسلام را دستخوش تغییراتی سهمگین ولی مبارک گردانیده است از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی و حاصل مقاومت و ایستادگی ملت ایران است. ایستادگی ملت ایران در برابرتوطئه‌های دشمنان و صبر و استقامت این ملت در چالش‌ها و سختی‌ها و دست برنداشتن این ملت از اهداف و آرمانهایش، اکنون در منطقه و جهان ظهور و بروز یافته است. انقلاب‌های منطقه و موج بیداری اسلامی حاصل از آن اکنون چنان ریشه دوانیده است که حتی مردم دنیای غرب از شیوه‌ها والگوهای اعتراضی مختص بیداری اسلامی برای اعتراضات خویش استفاده می‌کنند و در اروپا و آمریکا شیوه مبارزاتی مردم مسلمان منطقه به عنوان الگو مورد توجه قرار می‌گیرد.  آنچه در این میان باید مورد توجه قرار گیرد این است که جمهوری اسلامی ایران که منشاء اصلی و الگوی اصلی موج بیداری اسلامی است و در آن بیش از سه دهه پیش چنین موجی به ساحل نجات رسیده است هم اکنون نیز الهام بخش و امیدآفرین برای این کشورهاست.


همه تلاش دشمن

دشمنان نظام اسلامی در طول بیش از سه دهه گذشته انواعی از دشمنی را در پیش گرفته و تلاش کردند تا ملت ایران را به زانو در آورند. جنگ تحمیلی و کودتاهای مختلف و فتنه‌انگیزی‌های مکرر و ... تنها مواردی از این تلاش‌های دشمن بوده است. اما در شرایط کنونی دشمن تلاش خویش را بر دو هدف متمرکز کرده‌ که این دو هدف دشمن عبارتند از: 1. خسته کردن مردم ایران و 2. سست کردن اراده مسوولان. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیان این اهداف دشمن خاطر نشان ساخته‌اند: «امروز جبهه‌ى مقابل ما - که سردمدار آن جبهه هم آمریکا و صهیونیستهایند - به تمام طرقى که میتوانسته است متوسل و متشبث بشود، متشبث شده؛ از تمام راه‌ها که میتوانسته براى مقابله‌ى با ملت ایران بهره‌گیرى کند، بهره‌گیرى کرده است، براى اینکه بتواند این دو عامل، یعنى عامل تقویت کننده‌ى نظام، و عامل ایستادگى مردم در صحنه را تضعیف کند و از بین ببرد. خودشان هم همین را تصریح میکنند؛ میگویند این تحریمهائى که ما بر علیه ایران تصویب و اجرا میکنیم - و با عناد کامل دنبال میکنند - براى این است که مردم را خسته کنیم، مردم از صحنه خارج شوند، مردم به نظام اسلامى پشت کنند. یا این کار صورت بگیرد، یا در اراده‌ى مسئولین رخنه به وجود بیاید؛ مسئولین در محاسباتِ خودشان تجدیدنظر کنند. تعبیر آنها این است: میگویند میخواهیم مسئولین جمهورى اسلامى احساس کنند که هزینه‌ى تصمیم‌گیرى‌هاى آنها بالاست. این یعنى رخنه ایجاد کردن در اراده‌ى مسئولین کشور. با همه‌ى توانشان، با همه‌ى ترفندهائى که بلدند، دارند این دو کار را دنبال میکنند. یا در مردم ایجاد تردید کنند و مردم را از نظام جدا کنند، یا در مسئولین ایجاد تردید کنند و مسئولین را وادار کنند که در تصمیمهاى خودشان تجدیدنظر کنند. اشتباه کردند؛ هیچکدام را نمیتوانند انجام دهند.» در چنین فضایی مسؤولیت اصلی همه علاقه‌مندان نظام جمهوری اسلامی آن است که در برابر این برنامه‌های دشمن ایستادگی کنند و بکوشند تا دشمن را در این برنامه نیز ناامید سازند.

فارس

کد مطلب: 215499
  جهان نیوز*
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:28 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

به مناسبت سالروز تولد امام خمینی(س)

کد مطلب: 30986 |
 

 

در روز چهارشنبه 1281/7/1مطابق با 20 جمادی الثانی 1320 ه.ق. یعنی سالروز ولادت حضرت زهرا(س)، از سلاله پاک آن بانوی اطهر در شهرستان خمین مولودی پای به عرصه هستی نهاد که او را روح الله نام نهادند که بعدها به امام خمینی(س) مشهور شد.

به مناسبت سالروز تولد امام خمینی(س)

 

در روز چهارشنبه اول مهر 1281 هجری شمسی مطابق با 20 جمادی الثانی 1320 ه.ق. یعنی سالروز ولادت حضرت زهرا(س)، از سلاله پاک آن بانوی اطهر در شهرستان خمین مولودی پای به عرصه هستی نهاد که او را روح الله  نام نهادند که بعدها به امام خمینی(س) مشهور شد و با قیام الهی خویش سرنوشت ایران و جهان را دگرگون ساخت و از این پس نام ایشان در دفتر عدالت خواهان و ظلم ستیزان و مروجان اسلام ناب محمدی با درخشندگی بر دوام خواهد بود.


آنچه ذیلا می آید فرازهایی از زندگی حضرت امام خمینی(س) به قلم خود ایشان است:


 


بسمه تعالى‏


به حسب شناسنامه شماره 2744 تولد 1279 شمسى در خمین. اما در واقع 20 جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى، تاریخ قطعى تولد 20 جمادى الثانى مطابق اول مهر 1281 شمسى است.


نام خانوادگى: مصطفوى‏


پدر: آقا مصطفى‏


مادر: خانم هاجر- دختر مرحوم آقا میرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسکن. صدور در گلپایگان به وسیله صفرى نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان.


در خمین در مکتبخانه مرحوم ملّا ابو القاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقا شیخ جعفر و مرحوم میرزا محمد (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى، سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت عالى «1» ظاهراً «سیوطى» «2» و «شرح باب حادى عشر» «3» و منطق و مسلماً در «مُطَوّل» «4» مقدارى.


در اراک که سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على‏ بروجردى «مطوّل» و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى «منطق» و نزد مرحوم آقا عباس اراکى «شرح لمعه» «5» پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبد الکریم- رحمة اللَّه علیه- ظاهراً هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود، هجرت آیت اللَّه حائرى به قم، رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است- تتمه «مطوّل» را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و «سطوح» «6» را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى یا بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى کاشانى تا آخر «سطوح» و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت اللَّه حائرى حاج شیخ عبد الکریم مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است و فلسفه را مرحوم حاج سید ابو الحسن قزوینى و ریاضیات، «هیئت»، «7» حساب نزد ایشان و مرحوم آقا میرزا على اکبر یزدى «8» و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقا میرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است.
پس از وفات مرحوم آقاى حائرى با عده‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنکه مرحوم آقاى بروجردى- رحمه اللَّه- به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس «معقول» «9» و «عرفان» و سطوح عالیه اصول و فقه بود. پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود، و پس از انتقال به‏ پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم که تا کنون ادامه دارد.


نام عیال این جانب خدیجه ثقفى معروف به «قُدس ایران» متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى حاج میرزا محمد ثقفى تهرانى. تاریخ ازدواج 1308، فرزند اول:


مصطفى، متولد 1309 شمسى، سه دختر در قید حیات با یک پسر: احمد متولد 1324، دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد: لطیفه، آخرین فرزند در حیاتِ احمد.


پی نوشت:


( 1)- آقاى سید مرتضى پسندیده، برادر بزرگ امام خمینى‏


( 2)- از کتب درسى حوزه‏هاى علمیه در ادبیات عرب( علم نحو)، این کتاب شرحى است از جلال الدین سیوطى بر الفیه ابن مالک‏


( 3)- از کتب درسى حوزه‏هاى علمیه در علم کلام و اعتقادات دینى، این کتاب شرحى است از فاضل مقداد بر بخشى از یک کتاب علامه حِلّى‏


( 4)- کتابى است معروف در علم معانى و بیان( فنون مربوط به بلاغت کلام)؛ خلاصه این کتاب به نام« مختصر المعانى» یا« مختصر» نیز معروف است و هر دو از تألیفات سعد الدین تفتازانى است.


( 5)- کتابى است مشهور که مشتمل بر یک دوره فقه امامیّه است و متن آن اثر شهید اول بوده که توسط شهید ثانى بر آن شرح نوشته شده است و به« شرح لمعه» مشهور گردیده است‏.


( 6)- تحصیلات حوزه‏اى به سه مقطع: مقدماتى، سطح و عالى یا خارج تقسیم مى‏شود و منظور از خواندن سطوح، قرائت کتابهاى قوانین، رسائل، مکاسب و کفایة الاصول نزد اساتید فن است‏.


( 7)- علم« هیئت» یا نجوم از جمله دروس متداول در حوزه‏هاى علمیه قم بوده است‏.


( 8)- آقاى على اکبر حِکَمى یزدى، از شاگردان مبرّز آقاى على مدرس تهرانى در فلسفه که خود از فیلسوفان بزرگ بوده و در سال 1343 ه. ق. در قم درگذشته است‏.


( 9)- مراد از معقول، دانش فلسفه است که امام خمینى سالها به تدریس شرح منظومه و اسفار( دو متن مهم درسى فلسفه) در حوزه قم اشتغال داشته‏اند.


(صحیفه امام ، ج‏ 19 ،  ص: 426-428)


منابع مرتبط:



مقدمه ای بر زندگینامه امام خمینی(س)




گوشه ای از زندگینامه و نهضت امام خمینی(س)




کارنامه نور (1) (زندگینامه امام خمینی)




کارنامه نور (2) (زندگینامه امام خمینی)

 

 

 

.انتهای پیام /*

 

پورتال امام خمینی(ره)

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

ولادت امام خمینی رحمه الله

 

شکوفاتر از بهار

به آرامش عشق، به لطافت نسیم، به رهایی موج، شکوفاتر از بهار، درخشان تر از آفتاب، نستوه تر از کوه، آبی تر از آسمان، سبزتر از جنگل، سپیدتر از سپیده و زلال تر از آب بود؛ مردی که از مرزهای خاک گذشت و به افلاک پیوست. از او در زمین بسیار گفتند، می گویند و خواهند گفت، امّا عظمت و حقیقت مردانی هم چون امام، هرگز چنانچه هست، وصف شدنی نیست؛ و به راستی مگر می شود شکوه آفتاب را به تعریف کشید و عشق را شرح کرد؟

شناخت عمیق امام

زنده نگاه داشتن یاد و نام مردان بزرگ، که سرنوشت ملّت ها را با اندیشه الهی و اراده پولادین خود ورق زده و جریان رودخانه تاریخ را دست خوش تغییر کرده اند، وظیفه همه انسان های دردمند و دل سوزانِ هدایتِ نسل هاست.

امام خمینی که با قیام الهی خود در عصر غربت انسانیت، بت ها را شکست و دریچه های نور را به روی انسان های دردمند و منتظر گشود، در زمره این بزرگ مردان است. برای شناخت امام خمینی، بررسی مقطعِ زمانیِ خاص یا بُعدی از زندگی او کافی نیست. آن امام عارف را باید در تمامت عقیده و ایمان و عملش و در همه ادوار زندگی اش شناخت.

روز کوثر

بیستم جمادی الثانی روز «کوثر» است. در آن روز بزرگ، کوثر ولایت و امامت در زمین جاری گشت و بانوی عفت و ایمان، صدیقه طاهره علیهاالسلام ، دیده به جهان گشود تا امامِ عدالت و انسانیت را مونس و همسر باشد و نسلی پدید آورد که یازده ستاره امامت و روشنانِ راه هدایت انسان ها از آن جمله اند. قرن ها بعد، در سالگشت تولد این بانو و از سلاله پاکش، مولودی دیده به جهان باز کرد که بعدها راه امامت را استمراری نو بخشید و جلوه ای از انوار ولایت را بر جهانیان تاباند میلاد مسعود حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی بر رهروان راهشان مبارک باد.

امام از زبان برادر

برادر بزرگوار امام، آیت اللّه پسندیده، درباره دوران طفولیت حضرت امام رحمه الله می فرمایند: «امام، دوران کودکی را در خمین گذراند. بانوی مؤمنه ای بود به نام خاور، که به او ننه خاور می گفتیم، او دایه امام بود و امام را نگهداری می کرد و به او شیر می داد. ننه خاور از زن های بسیار لایق و با شهامت بود. شوهرش «کربلایی میرزا آقا» تفنگدار و خادم پدرمان بود.

در شناسنامه امام... تاریخ تولد ایشان 1279 ش ذکر شده ولی.... ایشان در روز بیستم جمادی الثانی 1320 ق متولد شده اند... در شناسنامه ایشان این مشخصات ثبت است: نام خانوادگی: مصطفوی، نام پدر: آقا مصطفی، نام مادر: خانم هاجر، سال صدور شناسنامه 1305 ش...».

خاندان امام

روح اللّه الموسوی الخمینی در بیستم جمادی الثانی 1320 ق (مطابق با بیست شهریور 1281 ش و 24 سپتامبر 1902 م) در شهرستان خمین، در خاندانی از سلاله زهرای اطهر علیهاالسلام و از خانواده ای اهل علم، که به هجرت و جهاد در راه خدا معروف بودند، پا به عرصه وجود نهاد. او وارث آبا و اجدادی بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم و کسب معارف الهی می کوشیده اند. پدر بزرگوار امام خمینی، آیت اللّه سیدمصطفی موسوی از معاصران میرزای شیرازی بود و مادر مؤمنش، بانو هاجر، نیز از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیت اللّه خوانساری بوده است. امام دوران کودکی را در دامان مادر و عمه مکرمه اش، صاحبه خانم، که بانویی شجاع و حق جو بود، سپری کرد.

احیاگر دین خدا

در حالی که سال 1320 ق از نیمه می گذشت، مولودی در ایران دیده به جهان گشود که بعدها با قیام الهی خود سرنوشت ایران و جهان اسلام را دگرگون کرد و انقلابی پدید آورد که امید همه ملت های آزاده در سرتاسر گیتی گردید. آن روز هیچ کس تصور نمی کرد که این کودک همان است که فردا، دنیا او را به نام «امام خمینی» خواهد شناخت و احیاگر دین خدا در عصر مسخ ارزش های دینی خواهد شد.

میراث دار همه انبی

رادمردی از قبیله فضیلت بود و پیش آمد تا پرچم حقیقت را در گستره جهان برپا کند و منادی حاکمیت صالحان بر زمین باشد. او چونان «نوح»، مستضعفان را بر کشتی هدایت سوار کرد و با موج های شهادت به ساحل توحید رهنمون شد. تبر ابراهیمی اش را بر بت های زر و زور و تزویر کوبید و با عصای هوشیاری موسایی اش نیرنگ ساحران زمان را بی رنگ کرد. بی تردید امام در دم مسیحایی اش فیض روح القدس داشت که توانست در کالبد بی جان قرن حاضر روح ایمان و عشق بدمد. خمینی، مفسرِ با فراستِ قرآنِ محمد بود و در مقابل تندیس ظلم و طغیان و وارث خلف ضلالت شیطان، به حق قیام کرد تا به خواست تمامی رسولان الهی، تحققی تاریخی بخشد. خمینی وارث شایسته همه انبیای الهی بود.

پیر بیدار

گرمای ظلم بیداد می کرد. تابستانِ ستم، شلاق شقاوت بر تن مظلوم ملت می کوبید. امیدهای ملّت برای رهایی از جور زمان به پاییزی زرد می گرایید و زمستان، سیاهی سرمای سخت خود را بر سر مردمان افکنده بود. قصه ها رنگ غصه داشت و دل های مردمان گنج رنج های بی شمار بود. در این میان، امام خمینی، پیر بیدار یلدای بلند تاریخ ایران شد و با کلامی که عطر تقدس داشت، بر دل های زمستان زده نشست و بزرگ ترین شگفتی قرن را آفرید. امام، بهار همیشه سبز و جاوید ملت ایران است.

ظهور امام

شخصیت امام و ظهور او نوید امن و ایمان بود. در میانه عصری که به بی خدایی خو گرفته بود، ظهور و حضور امام باعث شد تا امت ها به شور آیند. چنین بود که بلافاصله پس از آغاز حرکت انبیایی امام، نه فقط در کشورهای اسلامی، بلکه در تمامی سرزمین هایی که نام و یادی از خدا هنوز باقی است، حرکت های پیاپی و عظیم پدید آمد که هدف اصلی این طوفان ها درهم شکستن بت های کفر و شرک در زمین و حرکت به نام خدا بود.

خنده و شوخی امام

یکی از مستخدمان حضرت امام رحمه الله می گوید: «بعد از ظهرها که می شد خانواده امام، نوه ها، دخترها و عروس ایشان می آمدند و دور ایشان می نشستند و چنان با امام گرم می گرفتند و شوخی و مزاح می کردند که تصور چنین حالتی برای یک رهبر سیاسی با آن همه گرفتاری شاید غیر ممکن می نمود».

همیشه لبخند

نوه حضرت امام نقل می کند: «هر کس از خانواده امام که به دیدار ایشان می رفت احساس می کرد آقا خیلی دوستش دارد. همه ما این احساس را داشتیم که امام بیشتر از همه به ما علاقه دارد... من هنوز یادم نمی آید که به اتاق امام وارد شده باشم و ایشان لبخند نزده باشند».

هرچه دارم متعلق به مردم ایران است

خبرنگار اعزامی روزنامه اطلاعات به پاریس تعریف می کند: اولین خبرنگاری که توانست از آیت اللّه خمینی، در حالی که لبخندی بر لب داشت، عکس بگیرد، من بودم. لبخند ایشان به خاطر سؤالی بود که یک خبرنگار فرانسوی از امام پرسید: «شایع است آیت اللّه خمینی خیلی پول دار هستند و حتی از شاه هم بیشتر پول دارند، آیا این سخن درست است؟» امام لبخندی زدند و فرمودند: «من هیچ ندارم و آن چه هم دارم متعلق به مردم ایران است».

امام خمینی در کلام رهبر انقلاب

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه ای، دامت برکاته، درباره شخصیت والای امام راحل می فرمایند:

«امام خمینی، شخصیتی آن چنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ به جز انبیا و اولیا [و] معصومین علیهم السلام ، به دشواری می توان کسی را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد». «الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتی دست نیافتنی و جایگاه والای انسانی او جایگاهی دور از تصور و اساطیرگونه بود. او رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همه مستضعفان جهان و به خصوص مسلمانان بود. او عبد صالح و بنده خاضع خدا و نیایشگر گریان نیمه شب ها و روح بزرگ زمان ما بود. او الگوی کامل یک مسلمان و نمونه بارز یک رهبر اسلامی بود».

شکوه اهل قبله

یکی از برجسته ترین و محبوب ترین الگوهای رفتاری و سیروسلوک معنوی در عصر حاضر، امام خمینی، رحمه الله ، است. او تمام عمر را یکسره در طریق بندگی و اخلاص گام زد و همه هستی خویش را وقف راه خدا و عبودیت او نمود. نهضت الهی او که امت ما را به آزادی رساند و اهل قبله را در جهان شکوهی دوباره بخشید زمینه ساز حیات دین و احیای معنویت و توجه به خدا در این عصر مادیت و گریز از مذهب بود، رضوان همیشگی خدا بر روح بلند او باد که دمی ازخداجدانبود و هرچه داشت از رهگذر همین اتصال و پیوند بامبدأ قدرت وعظمت بود.

عاشق نماز و نیایش

عشق ویژه امام به نماز و نیایش شبانه، جلوه ای از شکوه عارفانه او بود. به گفته تمام کسانی که با وی محشور بودند، از آغاز تکلیف تا روزهای آغاز قیام و از آن زمان تا روز کوچ ابدی اش، حتی یک شب نیایش شبانه اش ترک نشد. او همان مردی است که وقتی در روزهای پایانی اقامتش در «نوفل لوشاتو»ی پاریس، صدها خبرنگار و فیلم بردار از سراسر جهان برای ضبط آخرین مصاحبه اش در فرانسه گرد آمده بودند، دقایقی پس از آغاز گفت وگو، به محض رسیدن وقت نماز، مصاحبه را نیمه کاره رها کرد. به راستی کارنامه حیات هیچ رهبری، چنین آکنده از فضیلت های الهی نیست.

مجموعه اضداد

همه شگفتی ها در وجود «خمینی» به تجلّی می نشست، مردی با مجموعه ای از اضداد، که تأمّل کردن در ژرفای وجودش اندیشه سوز بود و تفکر در اعماق کلامش اندیشه ساز؛ مردی که بزرگ ترین حرکت و انقلاب قرن حاضر را پدید آورد و همه زرداران، زورمداران و تزویر پیشگان را با هراسی ابدی دست به گریبان ساخت و در همان حال بال های فروتنی خویش را در برابر مؤمنان و ستم دیدگان فرود آورد و نیمه شبان در پیشگاه کبریایی معبودخویش، سجاده را با اشک چشمان خدابینش دریا ساخت. به راستی تاریخ، کم تر ظهور چنین مردانی را به یاد دارد؛ مردی با مجموعه ای از اضداد.

راز شگرف رهبری امام

جهان، شخصیت های برجسته مبارز و رهبران سیاسی بسیار به خود دیده است، امّا آنچه کار امام را شکوهی جاودانه می دهد و انقلاب او را از دیگر انقلاب ها جدا می کند و به نهضت انبیا پیوند می دهد آن است که او هدایتگر انسان ها به سمت وسوی ارزش ها بود و به خوبی توانست دین را با سیاست به هم آمیزد. امام خمینی رحمه الله با هوشمندی و موضع گیری های خاص خود توانست نیروهای مبارز را به همدلی سوق دهد و روشنان امید به فردایی آکنده از آزادی و استقلال را در جای جای میهن بپراکند. راز شگفت تأثیر پیام و کلام امام را باید در اصالت اندیشه ها، صلابت رأی و صداقت بی شائبه اش با مردم جست.

بینشی آسمانی

وقتی که ده ها میلیون ایرانیِ چشم به راه، در 12 بهمن 1357 در استقبال باشکوه از امام، مقدمش را گرامی داشتند، آن گاه که خبرنگاری سؤال کرد: «اکنون که پس از پانزده سال به کشور باز می گردید، با این همه شکوهی که می بینید، چه احساسی دارید؟»، پاسخ شنیده بود: «هیچ!» خبرنگار نمی دانست که امام، چون دیگر رهبران سیاسی نیست که با انگیزه های قدرت طلبی در چنین صحنه های هیجان انگیزی، از خود بی خود می شوند. پاسخ امام نشان داد که خمینی از تباری دیگر است و ملاک تمامی رفتارها و حرکت ها را جلب رضای خالق و عمل به وظیفه می دانست. در بینش او آن گاه که کار و حرکت برای خدا باشد، حبس و تبعید با اوج اقتدار، یکسان است.

حقیقتی جاودانه

امام خمینی رحمه الله حقیقتی است جاودانه که بر تارک دنیای معاصر می درخشد. او مظهر کامل انسان تربیت شده در مکتب اسلام و از شمار مصلحان کم نظیری است که مشعل فروزان همه حق جویان و انسان های آزاده در سرتاسر جهان خواهد بود. خمینی اگرچه در جوار حق آرامش یافته است، امّا نام و یاد و پیامش، تا کرانه های روزگار جاویدان خواهد ماند.

گر کسی هست که فریاد کند بودن را همه از همّت آن رِند خداجو باشد

«سلام علیه یوم وُلِدَ و یوم یموتُ و یوم یُبعث حیّا»

مبارزات سیاسی امام

امام خمینی، عالم را محضر خدا می دانست و به اصلاح جامعه انسانی و نجات بشر از سلطه اصحاب شیطان و بازگشت بشر به هدایت فطری الهی خویش می اندیشید. او جهاد الهی را از این زاویه می نگریست و با هیچ یک از کسانی که به رویارویی اش آمده بودند، دشمنی شخصی نداشت. راز موفقیت های امام خمینی را باید در مجاهده طولانی او با نفس و نیل به معرفت شهودی حقیقت جست وجو کرد. فهم انگیزه های والا و اهداف مبارزات سیاسی امام خمینی، بدون نظر کردن به مراحل تکامل شخصیت روحی و معنوی وی ممکن نیست.

یتیمی که پدر جهان شد.

امام خمینی، گنجینه رنج های بی شمار بود. او حضور پر محبت پدر را در پنج ماهگی به خاطره ها سپرده بود. طاغوتیان زمان و عمال حکومت وقت، ندای حق طلبی پدر را که در برابر زورگویی هایشان به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفته بودند. بدین ترتیب امام خمینی از همان کودکی با داغ یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبه رو گردید. امام از نعمت نوازش های مادر نیز در پانزده سالگی محروم شد؛ اگرچه بعدها، با روح آسمانی و با انقلاب الهی اش، ابهت پوشالی همه مستکبران جهان را شکست و چشم امید همه مستضعفان دنیا را به خود دوخت. امام یتیمی بود که پدر همه مظلومان و مستضعفان عالم شد.

خمینی پنهان

هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن

روح آسمانی امام، در باور واژه ها نمی گنجد و قلم را تاب نوشتن درباره او نیست. اما:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

درباره امام خمینی حرف ها گفته اند و می گویند، امّا:

خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران

«بروس مازلیش» نویسنده و متفکر معاصر غربی در کتاب خویش به نام «خمینی پنهان» درباره امام می نویسد: «دو چیز، امام خمینی را امام خمینی کرده است: یکی عشق به خاندان وحی و دیگری روح عرفانی ویژه اش».

امام و حضور اجتماعی زنان

در فرانسه به اطلاع امام رسانده بودند که عده ای چنین ابراز می دارند که بانوان در تظاهرات شرکت نکنند. امام در پاسخ فرموده بودند: «خیر، شرکت نمایند و چنانچه کشته شوند، شهید به حساب می آیند». امام پس از بازگشت به وطن هم ملاقات هایی نیز برای خانم ها گذاشتند. برنامه ملاقات طوری بود که صبح ها آقایان به حضور امام می رسیدند و خانم ها بعدازظهر به حضور امام مشرف می شدند و با پارچه ای که روی دست مبارکشان بود، برخی به دست بوسی ایشان رفتند. درباره آموزش نظامی خواهران، امام رسما دستور دادند که باید آموزش ببینند و این در حالی بود که عده ای تلاش داشتند خانم ها خانه نشین باشند و از صحنه جامعه منزوی و طرد شوند.

وفاداری به خانواده

یکی از یاران امام راحل درباره اهمیت و جایگاه خانواده از نظر امام می گوید: نکته ای که شاید از ویژگی های امام در برخورد نسبت به زن و خانواده برجسته است، نفرتی بود که امام از مردانی داشتند که به همسرانشان جفا کرده و آنها را طلاق داده و همسر دیگر گرفته بودند. امام از این افراد به شدت نفرت داشتند. البته مسایل اخلاقی ایجاب می کرد که این تنفر را ابراز نکنند... به هر حال اگر امام احساس می کردند در بین دوستان و علاقه مندانشان کسی نسبت به همسرشان جفا و بی حرمتی کرده است به وی تذکر می دادند و تأثرشان را ابراز می کردند.

زن در اندیشه امام

با سیر در دفتر سخنان امام، می یابیم که ایشان زنان را برخوردار از همه حقوق انسانی و اجتماعی می دانستند و در راه رشد و تکامل معنوی آنان، مانعی نمی دیدند. در اندیشه امام، زن می تواند سبب معراج روحانی مرد باشد و در نیل به فضیلت ها مددکار وی گردد.

امام خمینی، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را نمونه انسان کامل و الگوی همه زنان مسلمان می دانستند و معتقد بودند که سرمشق گرفتن از آن حضرت، به زنان جامعه ما، هویت انسانی و الهی می بخشد.

امام و نقش مادر

خانم طباطبائی همسر حاج احمدآقا، دیدگاه امام عزیز را درباره مادر چنین ترسیم می کند: امام نقش مادر را در خانه بسیار تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها بسیار اهمیت می دادند. گاهی که ما شوخی می کردیم و می گفتیم: پس زن باید همیشه در خانه بماند؟ می گفتند: «شما خانه را کم نگیرید. تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است. ایشان معتقد بودند که تربیت فرزند از مرد بر نمی آید و این کار دقیقا به زن بستگی دارد؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید بر اساس محبت و عاطفه باشد.

سفارش مادر

یادگار امام، جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج احمدآقا به سفارش های امام در ارتباط با مادرشان می فرمایند: هر وقت برای حضرت امام حادثه ای مانند بیماری اتفاق می افتاد، ایشان نزدیک ترها را فرا می خواندند و سفارش مادرمان را می کردند. از سختی ها و مشقاتی که مادرمان کشیده است صحبت می کردند و می فرمودند: باید رضایت مادرتان را جلب کنید.»

هدیه برای مادر

نوه حضرت امام در ارتباط باتشویق و سفارش امام به بزرگداشت مادر نقل می کند: «روز مادر» بود. آقا به ما پولی دادند که به مناسبت آن روز، با آن پول برای مادرانمان چیزی بخریم و به ایشان تقدیم کنیم.

جمال آفتابی

جمالت آفتابی بود و چشمت رنگ باران داشت دل خورشیدی ات، اشراقی از آیات قرآن داشت
به چشمت رازهایی بود کان را محرمان خواندند ولی ابرویت از نامحرمان هر رازْ پنهان داشت
که بودی،ای که عشق آوردی وهرکس به سهم خویش دراین شوریدگی، مستانه، جریان داشت، جولان داشت

ابوالقاسم حسینی(ژرفا)

ای گل

نام تو کنار سبزه جاری ای گل تو شهرت آفتاب داری ای گل
تو رویش لاله های زخمی، یعنی تاریخ تولد بهاری، ای گل

صادق رحمانی

ای خوب

ای مایه انقلاب ای شهر آشوب ای رهبر دوست پرورِ دشمن کوب
با خشم و خروش خویش کردی بیدار این ملّت خفته را تو از خواب ای خوب

جواد محدثی

کلمه خدا

آفتاب با تو طلوع کرد

و صبح با تو به صداقت نشست

و زندگی از تو آغاز شد، ای همیشه جاری در امتداد زمان.

گلواژه هایت، هنوز بر در و دیوار شکوفاست

هنوز چلچله ها شعر تو را می سرایند

و باد نام تو را زمزمه می کند.

صدای پایت هنوز از قلب کوچه ها به گوش می رسد.

درخت بارورت هنوز هم میوه می دهد: سبد سبد انسان.

در سبزی کلامت گل خدا می شکفت و در زلال نگاهت خورشید جاری بود.

در آیینه دستانت راه را دیدم،

و در عمق نگاهت خویش را باور کردیم.

تو کلمه خدا بودی در کتاب هستی.

مهدی کرباسی (با تلخیص)

حوزه*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر

 

خوش آمدی به زمین ای شروع زیبایی
تو عطر یاسی و نرگس تویی که زهرایی

تو آن طلوع قشنگی که در کنار علی
برای ظلمت شب های مکه آمده ای

اگر چه وصف کمال تو غیر ممکن بود
برای وصف خدا شرح بهترین غزلی

محبوبه حق، از دامان زنی پا به زمین گذاشت که تنها محرم شب های وحی و روزهای رسالت محمد بود. این نورسیده که تمام بلند بالایی «لولاک» را به ارث برده بود، آمد تا آبروی زنانِ قرونِ زنده به گور تاریخ باشد؛ قرن های برباد رفته ای که تجلی لطافت خدا را در صورت، عطوفت زن، انکار کرده بود و دست های هرزه اش، به خون تمام دختران زمین آلوده بود.

عصمت، در لباس زنی به دنیا آمد که تمام تاریخِ تا امروز، در قامتِ توحید و آزادگی او حیران شده است و یازده خورشید روشن گر ابدی، از دامان پرستاره او، به معراج رفته اند.

تو آمدی و به زن آبرو بخشیدی و گستره ای بی پایان از مقام یک بانو را در برابرش گشودی. کدام زن چون تو به جهان، نور پاشید و کدام بانو هماند تو بوی خدا می داد؛ آن سان که خورشید به همه سوی، نور می پاشید و جایی از زمین را از روشنایی و گرمای خود، تهی نمی خواهد؟

نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری. خانه وحی، با درخشش نام تو، روشن تر شد، تا نشانه ای باشد بر حرمت زن، تا دیگر رنگ چهره ها با شنیدن صدای تولد دختران، کبود نشود؛ تا دیگر سنت های جاهلانه میان دختر و پسر، خطی نکشد به نشانه سعد و نحس.

با آمدنت، زمین، سربلندتر شد. ابلیس، پشیمان شد از اینکه سجده نکرده است به این همه شکوه، به این همه عظمت، به این همه سربلندی. و تو آمدی؛ ناگهان تر از همه باران های بهاری آمدی و بی مضایقه باریدی. مهربان تر از همه باران ها، مهربانی ات فراگیر شد. بعد از تو دیگر هیچ دختری، خواب گورهای دهان گشوده را ندید.

بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است!
مقامِ فاطمه بودن فقط لیاقت توست، طلوع کن که محمد رسالت خود را، دگر به واسطه تو، تمام خواهد کرد.
کیست که به دامانت بیاویزد و دستانش از مائده های آسمانی، لبریز نشود؟!
کسیت که نامت را ببرد و بر نهال دلش شکوفه آرامش ننشیند؟
و کسیت که دریچه دلش را به سوی تو بگشاید و آکنده از عطر دلاویز وجودت نگردد؟!

و امروز را روز مادر نیز نام گذاشته اند.
یکی از وظایف مهم دینی و اخلاقی ما، احسان به پدر و مادر است. در قرآن کریم، چندین بار احسان به آنان، توصیه شده است.

تأکید قرآن کریم بر احسان به پدر و مادر نشان از عظمت والای مقام آنان، در فرهنگ اسلامی دارد.
قرآن در وصف حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:
وَبَرًّا بِوَالِدَیهِ وَلَمْ یكُنْ جَبَّارًا عَصِیا
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود؛ و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود!
«مریم/14»
و از زبان حضرت عیسی علیه السلام حکایت می کند:
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیا
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده؛ و جبار و شقی قرار نداده است!
«مریم/32»
از این دو آیه برمی آید که هرکس به پدر و مادرش نیکی نکند، سرکش و بدبخت است.
امیدوارم که خداوند متعال به همه ما توفیق قدردانی از زحمات و محبت های مادران بزرگوار را در حد توان عنایت بفرماید.

در پایان، سالروز ولادت ام ابیها مادر امامت، همسر ولایت و دخت نبوت را خدمت فرزند برومندش امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام معظم رهبری مدظله العالی و بر تمامی دوستداران حضرتش مخصوصا بانوان بزرگوار سایت تبریک و تهنیت عرض می کنم.
و برای همه مادران عزیز سلامتی و طول عمر و برای آن عزیزانی که به رحمت خدا رفته اند، تقاضای رحمت و مغفرت دارم.

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:21 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

میلاد حضرت فاطمه زهرا (س)

زلال وحی

به کوشش: امین عظیمی

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه­ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟ (ابراهیم، 24)

نکته: در روایات و تفاسیر از چند چیز به عنوان مصداق کلمه طیبه یاد شده است: توحید، ایمان، عقاید صحیح، رهبران آسمانی و یاران آنان. آری، توحید، اصل ثابتی است که در فطرت و عمق جان مردم جای دارد. «أَصْلُهَا ثَابِتٌ» و در تمام اعمال و گفتار و افکار انسان اثر می­گذارد. «فَرْعُهَا فِی السَّمَاء» و در همه وقت و در هر فراز و نشیبی می­توان از میوه ایمان بهره­مند شد. درخت توحید، ریشه­ای ثابت دارد. تهدیدها و توطئه­ها و نیش­ها و نوش­ها و طاغوت­ها آن را از پای درنمی­آورند و اگر در روایات این درخت به پیامبر و اهل بیت او علیهم السلام تفسیر شده، به خاطر همین است که دین محمّد صلی الله علیه و آله و راه اهل بیتش در برابر آن همه دشمن، رو به گسترش است و روزی جهانگیر خواهد شد.[1]

حدیث: پیامبر اکرم(ص) فرمود: من آن شجره (طیبه در قرآن) هستم و فاطمه شاخه آن و علی عامل لقاح و باروری آن و حسن و حسین، میوه­های آن و شیعیان ما برگ­های آن درختند. ریشه این درخت در بهشت عدن است و بقیه­اش در جنّت. (به نقل از المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 160 از منابع اهل سنت).[2]

یک جرعه آفتاب

فاطمه از زبان رسول خدا(ص)

«همانا فاطمه پاره تن من است کسی که او را خشمگین سازد مرا خشمگین ساخته.» [بحارالانوار، ج 43، ص 39]

«... دخترم فاطمه، سیده زنان جهان از اولین و آخرین است و او پاره تن من و نور چشم من و میوه دل من و روح من در بدن من است؛ او حوریه­ای است به­صورت انسان؛ هنگامی که در محرابش به عبادت در پیشگاه پروردگارش می­ایستد، نور او برای فرشتگان آسمان می­درخشد؛ همچنان که نور ستارگان برای اهل زمین می­درخشد...». [امالی، شیخ صدوق، صص 99-100]

«بهشت، مشتاق چهار تن از بانوان است: مریم دختر عمران، آسیه همسر فرعون، خدیجه دختر خویله و فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه وآله وسلم» [بحارالانوار، ج 43، ص 19]

«... روز قیامت، منادی از زیر عرش ندا می­کند: ای اهل محشر! سر به زیر افکنید و چشم­ها را ببندید تا فاطمه علیها السلام از صراط عبور کند: و او عبور می­کند در حالی که هفتاد هزار نفر از حوریان بهشتی همراه اویند.» [امالی صدوق، ص 25]

«فاطمه پاره من است؛ کسی که او را خوشحال سازد مرا خوشحال ساخته و کسی که او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده، فاطمه گرامی­ترین مردم نزد من است.» [بحارالانوار، ج 43، ص 39]

«خداوند به خشم فاطمه خشمگین می­شود و به خشنودی او خشنود می­گردد.» [امالی مفید، ص 56]

«هرگاه مشتاق بوی بهشت می­شوم، دخترم فاطمه را می­بویم» [همان، ص 4]

«خداوند، تمام وجود دخترم فاطمه را لبریز از ایمان و یقین کرده است.» [همان، ص 23]

از زبان پیشوایان معصوم

«علی(ع): بخدا قسم او (حضرت زهرا) هیچ­گاه مرا به خشم دربیاورد هیچ­گاه در امری با من مخالفت نکرد و من هر گاه به او نگاه می­کردم، غم­ها و اندوه­ها از من برطرف می­شد.» [وسائل الشیعه، ج 14، ص 16]

امام صادق(ع):

«فاطمه، صدیق کبری است؛ محور حرکت انسان­های گذشته، معرفت و شناخت حضرت فاطمه علیها السلام بوده است.» [بحارالانوار، ج 43، ص 64]

امام کاظم(ع):

«در خانه­ای که اسم محمد یا علی، حسن، حسین، جعفر، عبدالله و از زنان، فاطمه باشد، فقر و تنگدستی وارد نخواهد شد.» [سفینه البحار، ج 4، ص 295]

امام زمان(ع):

«در دختر رسول خدا فاطمه سلام الله علیها برای من سرمشق و الگویی نیکو است.» [بحارالانوار، ج 53، ص 180]

امام صادق(ع):

«هر آن کس که فاطمه علیها السلام را آنگونه که باید بشناسد؛ لیله القدر را درک کرده.» [تفسیر فرات کوفی، ص 581]

امام صادق(ع):

«فاطمه را از آن­رو فاطمه گفته­اند که مردم از شناخت او عاجزند.» [همان]

اشاره

روح الله حبیبیان

«مولود بهشتی»

پیامبر اسلام در سال پنجم بعثت، سخت­ترین فشارها را پشت­سر می­گذاشت که به اذن خدا، حادثه عظیم معراج رخ داد. حضرت، برای مشاهده ملکوت آسمان­ها به معراج رفت. در آن شب، جبرئیل از میوه درخت طوبی به ایشان داد و پیامبر(ص) از آن، تناول کرد. ... و «کوثر»، نعمتی است که از برکت همان میوه بهشتی، به واپسین فرستاده خداوند، اعطا شد؛ مگر نه اینکه پیامبر(ص) همواره دخترش را می­بوسید و می­فرمود: «من بوی بهشت را از او استشمام می­کنم»؟!

چهار بانوی بهشتی

حضرت خدیجه که پس از ازدواج با رسول خدا(ص)، مورد قهر و قطع رابطه زنان مکه قرار گرفته بود، در آستانه وضع حمل، به دنبال این زنان فرستاد تا او را در این امر مهم یاری کنند؛ ولی با پاسخ سرد و زشت آنان روبرو شد: «تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابوطالب که مالی نداشت، ازدواج کردی، ما نیز به یاری تو نخواهیم آمد.»

لحظه­های دشوار و بحرانی وضع حمل فرا رسید و خدیجه(س) تنها و بی­یار و یاور بود. ناگهان چهار زن را کنار خود دید. یکی از آنها گفت: «نترس و غمگین مباش؛ پروردگار مهربانت ما را به یاری تو فرستاده است؛ ما خواهران توایم.» به کمک چهار بانوی بهشتی [ساره همسر ابراهیم، آسیه همسر فرعون، مریم دختر عمران، و کُلثم، خواهر موسی]، مولود خجسته مکه، کوثر پیامبر، فاطمه زهرا سلام الله علیها، جهان را با قدوم خویش مزین ساخت... .

عفاف و حجاب

پیامبر(ص) روزی از مردم پرسید بهترین چیز برای زنان چیست؟ امیرالمومنین علی(ع) این سؤال را در منزل از حضرت زهرا پرسید و آن حضرت پاسخ داد: «اینکه مردان را نبینند و مردان نیز ایشان را نبینند.»[3] و هنگامی که این پاسخ به پیامبر عرض شد، حضرت ایشان را تحسین و تصدیق فرمود: در تقسیم کارهای زندگی، وقتی رسول خدا(ص) کارهای بیرون منزل را به علی(ع) و کارهای داخل منزل را به فاطمه سلام الله علیها سپردند، حضرت زهرا فرمود: «جز خدا کسی نمی­داند که چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از مواجهه با مردان معاف داشت.»[4]

در منطق فاطمه زهرا سلام الله علیها، ویژگی­های جسمانی زن، فقط و فقط محدود در زندگی زناشویی اوست؛ تا آنجا که حضرت زهرا(س) از اینکه در تشییع جنازه، پارچه­ای روی بدنش افکنده باشد و حجم بدن مبارکش نمایان باشد، ابراز ناراحتی کرد.[5] اما همه اینها، به معنی انزوا و گوشه­گیری زنان نیست؛ بلکه در مقام ضرورت، زن می­تواند، بلکه باید میدان­دار تلاش­های اجتماعی و فرهنگی و دینی باشد؛ چنانکه حضرت زهرا سلام الله علیها، خود در احقاق حق امیرالمونین علی(ع) از هیچ کوششی دریغ نفرمود.»[6]

در جبهه فرهنگی و سیاسی

ایمان و اعتقاد حضرت زهرا سلام الله علیها به حفظ عفت و حجاب مانع از همراهی و مجاهدت در عرصه­های گوناگون دفاع از اسلام و حق نمی­شود. حضور در منطقه نبرد و مداوای زخم­ها و شستن شمشیرها؛ حضور در مسجد برای دفاع از حق و ولایت؛ ایراد خطبه در جمع مردان و زنان و سرکوب کردن دشمنان با استدلال­های متقن و محکم؛ حضور شبانه در منزل گوره زیادی از مهاجرین و انصار و گوشزد کردن ظلمی که بر علی(ع) رفته و تذکر وظیفه آنها و در نهایت، آن­گاه که دست استدلال و برهان و کلام کوتاه شد، اشک­های هر روزه و جهاد فرهنگی آشکار در برابر دشمن، همه و همه، نمونه­هایی از فعالیت­های فرهنگی و سیاسی فاطمه زهرا سلام الله علیها در کنار حفظ عفت و تقوا و بندگی خداست.

تا می­توانی بپرس!

از جمله تلاشهای فرهنگی حضرت پاسخگویی به سؤالات و شبهات زنان و مردان بود؛ چنانکه نقل شده برخی از زنان، خدمت ایشان رسیده، پرسش­های شرعی خویش را مطرح و پاسخ دریافت کردند و آن­گاه که پرسش­گر، بسیاری پرسش­های خود شرمگین می­شد، حضرت با ذکر روایتی که اشاره به فضیلت این گفت­وگوهای علمی داشت، از شرمساری آنها می­کاست و زمینه طرح پرسش­های بیشتر را فراهم می­کرد.

یکی از اصحاب می­گوید پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، فاطمه را در کنار تربت شهدای احد دیدم که اشک می­ریخت. نزدیک رفته از او اجازه خواستم، حضرت از گریه ساکت شد. (پس از کلامی چند) گفتم: ای سرور زنان، از شما سؤالی دارم که در سینه­ام آشوب کرده! حضرت فرمود: بپرس؛ گفتم: آیا رسول خدا(ص)، پیش از وفاتش بر امامت حضرت علی(ع) تصریح کرده بود؟ حضرت فرمود: عجیب است؛ آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟ [هم، گفت­وگوی مختصری ادامه پیدا کرد] پرسیدم: پس چرا علی از حق خود دست کشیده قیام نکرد؟

حضرت فرمود: از رسول خدا شنیدم که فرمود: «امام، همانند کعبه است که افراد به سوی او می­روند و او به سوی مردم نمی­رود.»[7]

گفتار مجری

فاطمه در عرصه کار و تلاش

در روایتی از امام صادق(ع) از جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده «روزی رسول خدا به خانه دخترش فاطمه سلام الله علیها وارد شد و زهرا را در حالتی دید که اشک از چشمانش جاری شد؛ زیرا لباس آن حضرت بسیار نامناسب بود و با آن وضع، از یک­سو مشغول آردکردن جو و تهیه نان و از سویی دیگر، مشغول شیر دادن به کودک خود بود.

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای دختر عزیزم، این گونه تخلی­ها را در دینار برای رسیدن به پاداش و شیرینهای اخروی پذیرا باش و صبر و بردباری را از دست مده...» [بحارالانوار، ج 43، ص 85]

حضرت زهرا سلام الله علیها افزون بر کارهای جاری زندگی، حتی برای اداره زندگی و مقابله با مشکلات، ؟؟ برای اجنبی را نیز می­پذیرفت تا آبرو و حرمت خانواده­اش محفوظ بماند؛ نقل است روزی که گرسنگی بسیار بر خانه علی(ع) فشار آورده بود، حضرت نزد یک یهودی رفته با او قرارداد کرد تا در برابر مقدار جو، حضرت زهرا پشم­های او را برسید و حضرت نیز قرارداد خود را با بانوی دو عالم در میان گذاشت و او نیز پذیرفته، شروع به کار استیجاری کرد. [بحارالانوار، ج 35، ص 137]

نکته­های ظریف

عبادت آن حضرت با همه تلاشهای شبانه روزی و کارهای طاقت­فرسا، آنگونه بود که در روایات بسیاری به آن اشاره شده است. چنانکه نقل شده وقتی به عبادت می­ایستاد، همچون ستاره­ای درخشان برای اهالی آسمان­ها نورافشانی می­کرد. [علل الشرایع، ج 1، ص 215]

حسن بصری از بزرگان اهل سنت تصریح می­کند:

«در میان امت اسلام کسی عابدتر از فاطمه (سلام الله علیها) نبود او آنقدر در نماز می­ایستاد تا جاییکه قدم­هایش ورم می­کرد» [مناقب، ج 3، ص 341]

همچنین نقل شده هنگام نماز، از ترس خدا به نفس نفس می­افتاد. [ارشاد القلوب، ص 105]

یکی عبادات مستحبی آن حضرت، نمازی بود که از جبرئیل آموخته بود. امام صادق(ع) می­فرماید:

مادرم فاطمه سلام الله علیها همواره دو رکعت نماز را که جبرئیل به او آموخته بود می­خواند. در رکعت اول، بعد از حمد، صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد، صد مرتبه سوره توحید و پس از سلام نماز، تسبیحات حضرت زهرا (س ).

آن حضرت در راه عبادت و بندگی، ابتکاراتی هم داشت؛ از جمله آنکه ابتدا تسبیحی به­وسیله 34 گره روی یک نخ ساخت و از آن استفاده می­کرد؛ ولی پس از شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا، از خاک تربت او تسبیحی ساخته از آن استفاده می­فرمودند که پس از آن، تسبیح در بین مردم رواج یافت.» [وسائل الشیعه، ج 14، ح 1033]

از روایات بی­شمار، برمی­آید که آن حضرت در منزل، محرابی داشت که در آن مشغول به نماز و عبادت می­شد. امام مجتبی(ع) می­فرماید: «شب جمعه­ای مادرم را در محراب عبادتش دیدم که تا صبح به رکوع و سجود اشتغال داشت و پیوسته با ذکر نام برای مردان و زنان مومن، بسیار دعا می­فرمود؛ ولی برای خود دعایی نکرد. گفتم: مادر! چرا همانگونه که برای دیگران دعا می­کنی برای خود دعا نمی­کنی؟ فرمود: پسرم! نخست همسایه و سپس خود. [بحارالانوار، ج 43، ص 82]

حضرت زهرا (س ) عاشق بندگی خدا بود؛ چنانکه روزی رسول خدا به او فرمود: «دخترم، از خدا چیزی بخواه که جبرئیل از جانب خدا، وعده اجابت داده است. فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: حاجتی جز توفیق در بندگی خدا ندارم. آرزویم این است که به وجه ؟؟ نظاره کنم و ناظر جمال او باشم.» [کافی، ح 536]

زلال قلم

سید محمود طاهری

بوی عصمت، طعم بهشت

شکوفه­ها، شگفت­زده از طراوات نوزادی شدند که عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خیره در سیمای طفلی شدند که نور آفریدگار در آن باز تابیده بود و خدیجه شادمان از ولادت دختری که بوی عصمت می­داد و طعم بهشت.

زن­های مکه، خدیجه را در واپسین لحظه­ها و با همه دردهایش وانهادند، تا انتقام همراهی­اش با رسول خدا(ص) را از او بستانند؛ بی­خبر از آنکه زنانی به رنگ خدا و به بوی بهشت، چشم به راه تولد نورند، تا خود را به عطر او متبرّک و دامان خود را قنداقه این نوزاد آسمانی کنند. و این گونه، فاطمه بر روی فرشی از شکوفه­های آسمانی پا به زمین گذاشت تا به هستی رونقی دگر بخشد و خاکیان را به ملکوت پیوند زند.

ناطقه مرا مگر روح قُدس کند مدد

تا که ثنای حضرت سیده نسا کند

فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه

چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهی کند

«مفتقرا» متاب رو از در او به هیچ رو

زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند

[آیت الله اصفهانی، مشهور به کمپانی]

«کوثر» زلال

تو را با کدامین پدیده هستی می­توان سنجید و با کدام انسان، همانند دانست؛ آنجا که «امّ ابیها» لقب گرفتی و اشرف آدمیان بر دستانت بوسه زد.

چه زیبا پدرت اوج تو را به تصویر کشید؛ آنگاه که فرمود: «فَداها اَبوها؛ پدرش به فدایش باد.» تو آن «خیر کثیر» و «کوثر» زلالی که «آب حیات ولایت» از دامان تو تا گستره جاودانگی و فراسوی زمان، جاری است و نغمه خطبه­هایت در دراز نامی تاریخ، طنین­انداز است. تو به دنیا نیامده­ای، که این دنیا بود که به حضرت رسیده، و شایستگی دیدارت، تنها هجده بهار بهره او شد؛ و تو از تبار ملکوتی، و باید که جهان ملکوت به مجلس اُنست راه می­یافت، و به او اجازه دیداری جاودانه می­دادی.

صد تبارک گفت نقاش ازل چون برنگاشت

طلعت زیبا و خوی مشگ بار فاطمه

ایزد یکتا به طاق عرش اعلی بر نگاشت

نام پاک و عزت و شأن و وقار فاطمه

پیش سرو قامتش شرمنده طوبای بهشت

عرشیان تکبیر گویان بر شعار فاطمه

زد «الهی» چنگ در دامان عصمت کز نشاط

مست ناب کوثر است از جویبار فاطمه

[حکیم آیت الله الهی قشمه­ای]

همان هجده بهار کافی بود...

... و خدا این­گونه مقدر بود که نوزادی از جنس زن، به هستی معنا بخشد و آفرینش را با حضور خویش بیاراید؛ آن­که شکوه نامش به بازار زیبایی­ها رونق بخشید و وقار و نجاتش، به پاکی­ها صفایی دگر آموخت؛ کسی که در دعاهای شبانه­اش، همسایه­ها را بر خود و خانواده­اش مقدّم می­داشت و افطار روزه­اش را به تهی­دستان و بینوایان می­بخشید.

برای او تنها هجده بهار، کافی بود تا سر بر چکاد «عصمت» بساید و سیمای راستین یک زن را به نمایش بگذارد. و آن عشق پاکی که او بر آستانش لب سوده بود، وی را از بند «نان» و ننگ «نام» رهانیده بود؛ پس حضرتش را چه باک اگر شأنش نهان مانَد و قبرش ناپیدا:

چه کنم نام و نشان را چه زتو گم نشود کس

چه کنم سیم و دِرم را چو در این گنج فتادم

(مولوی)

آبروی زن

تو آمدی و به زن آبرو بخشیدی و گستره­ای بی­پایان از مقام یک بانو را در برابرش گشودی.

کدام زن چون تو به جهان، نور پاشید و کدام بانو هماند تو بوی خدا می­داد؛ آن سان که خورشید به همه سوی، نور می­پاشید و جایی از زمین را از روشنایی و گرمای خود، تهی نمی­خواهد. تو نیز چنین بودی که سردی و سیاهی و تاریکی دل­ها و جان­ها و افق­ها را بر نمی­تابیدی و از جایگاه بلند خویش، به همه سوی، روشنایی و نور گسترانیدی، تا چون خورشید، گل­ها و بستان­ها، از نور و گرمای تو پرورش یابند و عقل­ها و ذهن­ها شکوفا شوند.

کیست که به دامانت بیاویزد و دستانش از مائده­های آسمانی، لبریز نشود؟! کسیت که نامت را ببرد و بر نهال دلش شکوفه آرامش ننشیند، و کسیت که دریچه دلش را به سوی تو بگشاید و آکنده از عطر دلاویز وجودت نگردد؟!

بانوی هجده ساله! افسوس که واژگان، از نمایش بلندای قامتت ناتوانند، همان گونه که آینه هستی را توان تماشای چهره کاملت نبوده است.

آری! ژرفای سیمای معنوی­ات را تنها در آینه ملکوت باید دید، و مقام ناپیدایت را تنها در جهانی دیگر می­توان به نظاره نشست.

سلام بر تو ای «محدّثه»، ای «زهرا»، ای «زهره»، و ای آن­که تو را نتوان با کسی سنجید؛ جز آنکه بگوییم: «فاطمه، فاطمه است.»

جان عرشیان

از این پس رسول خدا(ص) چه غم دارد؛ که از دامانش چشمه کوثر جوشیده است، تا به چهار سوی آفرینش، جاری شود و همه تشنگان را مهمان خنکای جرعه­هایش نماید. با حضور سبز فاطمه، چه بهانه­ای برای تشنه کامی به جای می­ماند و چه عذری برای خشکسالی دل­ها و جان­ها:

«گر نه اَعطَیناک کوثر خوانده­ای

پس چرا خشکی و تنها مانده­ای»

(مولوی)

گرچه پهلویت شکست، باکی نیست؛ که نامت نخواهد شکست و جاودانه خواهی ماند و آرامگاه تو باید در دل ملکوتیان و جان عرشیان باشد، نه در زیر خاک و در مدینه و بقیع.

گرچه ما همچنان جای جای بقیع را می­کاویم، تا شاید نشانه­ای از تو بیابیم و خاک مزارت را سرمه چشمانمان و مرهم زخم­های کهنه­مان سازیم.

بر سر تربت ما چون برسی همت خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

(حافظ)

آورده­اند که...

امروز نوبت من است

سلمان فارسی، تندتر از همیشه گامی برمی­داشت. نه اینکه در پی کار رسول خدا می­رفت، که آن، خود نیز دل­انگیزترین کارها برای وی بود – بلکه هر گاه رسول خدا او را در بی­کاری، به خانه دخترش زهرا می­فرستاد، چنان شوقی سراپای وجودش را فرا می­گرفت که سرازپا نمی­شناخت.

- «بسم الله»!

صدای ملکوتی و با وقار دختر رسول خدا که اذن ورود به او می­داد، گویی در بهشت را به روی او گشود. آرام و سر به زیر، وارد خانه مولایش علی(ع) شد. هنوز لب به سخن نگشوده بود که دلش از آنچه دید شکست؛ در خانه محقّر علی(ع)، حسین کوچک در گوشه­ای، از گرسنگی بی­تابی می­کرد و دختر برترین مخلوق عالم، مشغول آرد کردن جو با دستاس بود. اشک­های سلمان جاری شد؛ آه، دستان ریحانه رسول خدا(ص) از شدت کار با دستگیره­های خشن دستاس سنگی، ورم کرده و خون­آلود است! سلمان، سکوت را شکست. اندوهگین دلشکسته گفت: ای دختر رسول خدا! چرا از فضه کنیز منزل کمک نمی­گیری که اینگونه...؛ عقده گلو، مانع ادا دادن کلام شد. حضرت لحظه­ای دستاس را متوقف کرد و آنگاه فرمود: «پدرم سفارش او را به من کرده، من نیز کارها را بین خودمان عادلانه تقسیم کردم؛ یک روز او کار می­کند و یک روز من و امروز نوبت استراحت اوست.»[8]

کوتاه و گویا

میلاد حضرت بتول و هدیه آسمانی خدا به رسول، بانوی ملکوت و جبروت، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها گرامی باد!.

امشب، آسمان مکه آذین­بند قدوم دختر خورشید است و کعبه و زمزم و صفا، سرود خوان آمدن کوثر جاری رسول خدایند.

میلاد زهره زهرا، طاهره مطهره، کوثر رسول، حضرت زهرای بتول بر همه مسلمانان جهان مبارک باد!.

شعر

«شرق حیرت»

«اعظم السادات میرسلیمی»

سمت چشمان شما را شرق حیرت گفته­اند

غربت اندوه ما را غرب حسرت گفته­اند

یازده خورشید نورانی تشعشع کرده­اند

زیر آن چادر که آلاچیق عصمت گفته­اند

ساکنان باغهای آبی هفت آسمان

یک صدا بانوی کوثر را مدیحت گفته­اند

کوچه­های معرفت تا رهگذار گام توست

خاک آن را اصل عرفان مهر طینت گفته­اند

نیستی هم با شعاع هستی تو جان گرفت

پرد و نام تو را آهنگ خلقت گفته­اند

بس که خون باریده­ام از دیده با یاد شما

قلب ما را کربلای داغ غیرت گفته­اند

ای حجاز معرفت بعد از تو یاران علی

از نجف تا کوفه ار اقلیم غربت گفته­اند

آرمان شهر منی ای سرزمین عشق و نور

خانه­ات را تا کجا آباد حکمت گفته­اند

روز دیدار تو رستاخیز احساسات ماست

عالم شیدایی ما را قیامت گفته­اند

«گل محمدی»

نصوره عرب سرهنگی

امشب در این کویر گلی زاده می­شود

دنیا به خاک بوسی­اش آماده می­شود

امشب هزار دسته گل نور از بهشت

بر خانه خدیجه فرستاده می­شود

می­آید او که نو گل پاک محمد است

زهرا که مقتدای هر آزاده می­شود

بوی گلاب می­دهد امشب تمام خاک

امشب در این کویر گلی زاده می­شود

«تولد» یدالله گودرزی

لحظه­ها

لحظه­های ناگوار و تیره بود ناگهان

بر سکوت باستانی زمین یازده ستاره

ظلمتی عمیق چیره بود در ادامه­ات شکفت؛

آمدی

_مثل ماه_

در میان رودی از ترانه و سرود

با تنی کبود

هاتفی

در میان آسمان شب از طلوع روشن تو گفت

پی نوشت ها:

[1]. تفسیر نور: ج 6، ص: 283.

[2]. نهج الفصاحه (تنظیم موضوعی)، ص 401.

[3]. منتهی الآمال، ج 1، ص 133.

[4]. .وسائل الشیعه، ج 14، ص 122.

[5]. الاستیعاب، ص 751.

[6]. لک: علی قائمی، در مکتب فاطمه.

[7]. غایه المرام، ج 1، ص 326.

[8]. بحارالانوار، ج 11، ص 205.

 

 

حوزه*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:20 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
۲۰جمادي الثاني
۱-ولادت حضرت "فاطمه ‏ي زهرا"(س) دختر بزرگوار حضرت محمد مصطفي(ص) (۵ بعثت)
۲-تولد رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني در خمين(۱۳۲۰ ق)
۳- روز زن و هفته ‏ي بزرگداشت مقام مادر
شرح مناسبت:
۱-حضرت فاطمه‏ي زهرا، دختر نبي‏ مكرّم اسلام در سال پنجم بعثت، هشت سال قبل از هجرت، در مكه به دنيا آمد. ام ابيها،ام الحَسَنين، اُمُّ السِّبطَين وامُّ الائمَه از كُنيه‏ هاي آن بانو و صديقه، كبري، بتول، سيّده‏ ي نساءالعالمين، مطهّره، راضيه، مرضيه، طاهره و محدثه و... از القاب آن حضرت است. مادرش، خديجه بنت خويلد مي‏باشد. فاطمه‏ ي زهرا، فرزند رسول اللَّه، همسر وليُّ اللَّه و مادر اوصياء اللَّه است كه خداوند در آيه ‏ي تطهير، به پاكي او شهادت مي‏دهد. او بهترين زنان از گذشتگان و آيندگان تا روز قيامت مي‏باشد و سيده‏ي همه زنان عالم است. صديقه ‏ي طاهره، در مقام تقوا و عصمت و طهارت به جايي رسيد كه رسول خدا(ص) غضب و خشنودي آن بانو را غضب و خشنودي خداوند معرفي مي‏كند. يكي از يادگارهاي حضرت زهراي مرضيّه(س) تسبيحِ آن بزرگوار در تعقيب نمازها است كه در روايات امامان(ع) به نام تسبيح حضرت زهرا، آمده است.
۲- حضرت آيت‏اللَّه العظمي سيد روح‏اللَّه موسوي معروف به امام خميني(ره) در ۲۰ جمادي ‏الثاني سال ۱۳۲۰ قمري برابر با اول مهر سال ۱۲۸۱ شمسي و مصادف با ميلاد با سعادت حضرت فاطمه‏ي زهرا(س) از پدري به نام "سيدمصطفي موسوي" و مادري به نام "هاجر احمدي" متولد گرديد. در كودكي پدر را از دست داد چرا كه سيد مصطفي پدر ارجمند امام خميني(ره) كه از روحانيون مبارز و داراي نفوذ كلمه بود، از سوي جعفرقلي خان و رضاقلي سلطان خميني(از اشرار منطقه) مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسيد. پس از مدتي حضرت امام(ره) دروس ابتدايى خود را در زادگاه خود گذراند. سپس در محضر آيت‏اللَّه شيخ عبدالكريم حائري در اراك حاضر شد و سال‏ها از معظم له بهره بُرد. پس از تأسيس حوزه‏ي علميه‏ي قم به همراه استاد، راهي آن شهر گرديد. با ارتحال آيت‏اللَّه العظمي بروجردي فعاليت‏ هاي سياسي خود را آغاز نمود و پس از چندي به عنوان دشمن سرسخت رژيم پهلوي در برابر شاه ايستاد. رژيم نيز ايشان را به تركيه تبعيد نموده و سرانجام پس از نزديك ۱۵ سال دوري از وطن در حالي كه كشور، مشتاق حضور معظم له بود، وارد تهران گرديد و رهبري انقلاب اسلامي ايران را به عهده گرفت.
منبع : برنامه روزشمار تاريخ ازمركز پژوهشهاي صدا و سيما
آیات و روایات متناسب :
ولادت حضرت زهراعليها السلام
قرآن کریم:
إنّا أعطَيناكَ الكَوثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر
همانا ما كوثر را به تو عطا كرديم پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن
كوثر ، آيه ۲ - ۱ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
فاطِمَةُ أَعَزُّ النّاسِ عَلَيَّ
فاطمه عزيزترين مردم نزد من است
بشارة المصطفي ، ص ۷۰ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن أَحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتي فَهُوَ فِي الجَنَّةِ مَعي
هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد ، در بهشت با من همراه خواهد بود
بحار الأنوار ، ج ۲۷ ، ص ۱۱۶ .
سخنان برگزيده
حضرت فاطمه‏عليها السلام :
مَن أصعَدَ إلَي اللَّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللَّهُ إلَيهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ
هر كه خداوند را بي‏پيرايه عبادت كند ، خداوند برترين مصلحتش را نثار او مي‏كند
بحار الأنوار ، ج ۷۰ ، ص ۲۴۹ .
حضرت فاطمه سلام الله ‏عليها :
فَرَضَ اللَّهُ الصَّلاةَ تَنزِيهاً مِنَ الكِبرِ
خداوند نماز را براي دوري از كبر واجب كرد
بحار الأنوار ، ج ۸۲ ، ص ۲۰۹ .
حضرت فاطمه‏ سلام الله عليها :
نَحنُ وَسيلَتُهُ في خَلقِهِ و نَحنُ خاصَّتُهُ و مَحَلُّ قُدسِهِ
ما [اهل‏بيت] دست آويز الهي مردمان ، بر گزيده خدا و منزلگاه قدس [و پاكي ]اوييم
شرح نهج‏البلاغه ، ابن ابي‏الحديد ، ج ۱۶ ، ص ۲۱۱ .
حضرت فاطمه‏ سلام الله عليها :
فَجَعَلَ اللَّهُ . . . إطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أماناً لِلفُرقَةِ
خدا اطاعت از ما را رشته سامان ملّت ، و امامت ما را مايه ايمني از تفرقه قرار داده است
الإحتجاج ، ج ۱ ، ص ۱۳۴ .
حضرت فاطمه‏ سلام الله عليها : در جواب امام حسن‏عليه السلام كه پرسيده بود : چرا براي همسايگان و ديگران دعا مي‏كني و براي خود دعا نمي‏كني؟ فرمود :
الجارُ ثُمَّ الدّارُ
اوّل همسايه ، سپس خانه خود
علل الشرائع ، ج ۱ ، ص ۱۸۳ .
حضرت فاطمه‏ سلام الله عليها :
خِيارِكُم أليَنُكُم مَناكِبَهُ و أكرَمُهُم لِنِسائِهِم
بهترين شما كساني‏اند كه با مردم نرم‏ترند و زنان خويش را بيشتر گرامي مي‏دارند
دلائل الإمامه ، ص ۷۶ .
حضرت فاطمه سلام الله ‏عليها :
خَيرٌ لِلنِّساءِ أن لايَرَينَ الرِّجالَ و لايَراهُنَّ الرِّجالُ
براي زنان بهتر است كه [بدون ضرورت] مردان نامحرم را نبينند و نامحرمان نيز آنان را نبينند
بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۶ .
روز مادر
قرآن کریم:
و وصَّينَا الإنسانَ بِوالِدَيهِ إحساناً حَمَلَتهُ أُمُّهُ كُرهاً و وَضَعَتهُ كُرهاً)
ما به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند ؛ مادرش او را با رنج حمل كرد و با رنج بر زمين نهاد
احقاف ، آيه ۱۵ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ
بهشت زير قدم‏هاي مادران است
ميزان الحكمه ، ح ۲۲۶۹۱ .
پيامبر صلي الله عليه وآله :
مَن سَرَّهُ أن يُمَدَّ لَهُ فِي عُمرِهِ و يُزادَ في رِزقِهِ فَليَبَرَّ والِدَيهِ
هركه خوش دارد عمرش دراز و روزي‏اش بسيار شود ، به پدر ومادرش نيكي كند
ميزان الحكمه ، ح ۲۲۶۷۱ .
امام علي‏عليه السلام :
بِرُّ الوالِدَينِ أكبَرُ فَريضَةٍ
نيكي به پدر و مادر بزرگ‏ترين فريضه است
ميزان الحكمه ، ح ۲۲۶۷۳ .
امام سجّادعليه السلام :
وَ أمّا حَقُّ اُمِّكَ فَأنْ تَعلَمَ أنَّها حَمَلَتكَ حَيثُ لايَحتَمِلُ أَحَدٌ أَحَداً و أعطَتْكَ مِن ثَمَرَةِ قَلبِها مالا يُعطِي أحَدٌ أحَداً
حقّ مادرت بر تو اين است كه بداني او تو را در جايي حمل كرده است كه هيچ كس ديگري را حمل نمي‏كند و از ميوه دلش آن به تو داد كه هيچ كس به ديگري نمي‏دهد
الأمالي ، صدوق ، ص۴۵۳ .
امام رضاعليه السلام :
إنَّ اللَّهَ أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللَّهَ
خداوند به سپاس‏گزاري از خود و پدر و مادر فرمان داده است ؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاس‏گزاري نكند ، خداوند را سپاس نگفته است
الخصال ، ص ۱۵۶ .
روز زن
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَنِ اتَّخَذَ زَوجَةً فَليُكرِمها
هر كس همسري اختيار كند ، بايد او را گرامي بدارد
مستدرك الوسائل ، ج ۱ ، ص ۴۱۲ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إذا صَلَّتِ المَرأةُ خَمسَها و صامَت شَهرَها و أحصَنَت فَرجَها و أطاعَت بَعلَها فَلَتَدخُلُ الجَنَّةَ مِن أيِّ أبوابٍ شاءَت
هرگاه زني نمازهاي پنج‏گانه‏اش را به جاي آورد ، و ماه رمضان را روزه بگيرد، و دامنش را پاك نگه دارد ، و از شوهرش فرمان ببرد ، از هر دري كه بخواهد وارد بهشت مي‏شود
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۴۴۱ .
امام علي‏عليه السلام :
إنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ و لَيسَت بِقَهرَماَنةٍ
زن گل است و لطيف ، نه دلير
نهج البلاغه ، نامه ۳۱ .
امام صادق‏ عليه السلام :
أكثَرُ الخَيرِ فِي النِّساءِ
بيشتر خوبي‏ها در زنان است
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۳۸۵ .
امام صادق‏ عليه السلام :
إنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلمَرأةِ أن تَصبِرَ صَبرَ عَشرَةِ رِجالٍ
خداوند صبر و تحمّلِ ده مرد را به زن عطا كرده است
الكافي ، ج ۵۰ ، ص ۳۳۹ .
امام صادق‏عليه السلام :
لَيسَ لِامرَأةٍ خَطَرٌ لا لِصالِحَتِهِنَّ ولالِطالِحَتِهِنَّ
براي زن بهايي نمي‏توان تعيين كرد ، نه براي خوب آنها و نه براي بدشان
ميزان الحكمه ، ح ۷۸۴۷ .

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

  اس ام اس تبریک روز مادر 



 

پیام تبریک برای روز مادر

 تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق
لبخند مهربان تو جا در تنم دمید
فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو
دست نوازش تو به فریاد من رسید

اس ام اس روز مادر

مادر
نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم
فقط از خداوند میخواهم که
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟
برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم
روز مادر مبارک

اس ام اس روز مادر

مادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است
مادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت است
فـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده رب
کـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت است

اس ام اس روز مادر

مادر خوبم ، روزت مبارک
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .

اس ام اس روز مادر

مادر ، تک‌واژه‌ای‌ست زیبا
مادر ، عین زیبایی‌ست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست
قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد
مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد

اس ام اس روز مادر

مادر قسم بجان عزیز ات که هیج گاه
یاد شکوه مند تو از دل نمی رود
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود

اس ام اس روز مادر

تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش
که مهریش تا ابد در دلم جای دارد
تو بهترین گل ، میان شهر گلهایی
تو رنک آفتابی ، شب که می رسد
مسل ستاره گوییا مهتابی ، مادر خوبم
روزت مبارک

اس ام اس روز مادر

مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
مینویسم از سر خط ای معنی بودن
منیویسم تا همیشه توی لایق ستودن

اس ام اس روز مادر

خدایا هرکه هستم هرچه هستم
به یک لحظه فدای مادرم کـــــــــن

اس ام اس روز مادر

خدا از خاک عشق تو رو سرشته
فـرســتـاده از آســمـون فـرشته
تـا در آغــوش امـن خـود بـگـیـرم
کـه ایـن یـک ذره جا مثـل بهشته

اس ام اس روز مادر

مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادر
در پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مــــادر
کانون زندگـــانی گـــــرم از محبت تـــــوست
آغوش گــــرم خـــود، از مـــا مگیـر مـــــادر

اس ام اس روز مادر

کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست

اس ام اس روز مادر

مادر ای والاترین رویا ی عشق
مادر ای دلوا پس فردای عشق
مادر ای غمخوار بی همتا ی من
اولین و آخرین معنای عشق

اس ام اس روز مادر

زیباترین کلمه برلب های بشریت کلمه«مادر» وزیبا ترین آوا،
آوای«مادرم» است.این کلمه آکنده از عشق و امید است،
کلمه شیرین و مهر انگیز که از اعماق قلب بر می خیزد
وزیبائی است.مادر همه چیز ماست
مادر آن روح جاودانی است که
لبریز از عشق و
زیبائی است

اس ام اس روز مادر

زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر

اس ام اس روز مادر

تو نمایانگر الطاف خدایی مادر
مروه و حج و صفایی مادر
زیر پای تو بهشت است بهشت
باز هم طفل توام ،هرچه کردم ، چه زیبا و چه زشت

اس ام اس روز مادر

مادر تابلوی آفریدگار است . تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند.
عشق مادر هدیه بزرگ خدا به انسان. پس قدر این هدیه بزرگو ار را بدانیم .

اس ام اس روز مادر

هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی
بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی

بیتوته*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:15 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

  شعر مادر(4)



شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

آسمان

را گفتم

می توانی آیا

بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه

روح مادر گردی

صاحب رفعت دیگر گردی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار

کهکشان کم دارم

نوریان کم دارم

مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

خاک

را پرسیدم

می توانی آیا

دل مادر گردی

آسمانی شوی وخرمن اخترگردی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار

بوستان کم دارم

در دلم گنج نهان کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

این جهان را گفتم

هستی کون ومکان را گفتم

می توانی آیا

لفظ مادر گردی

همه ی رفعت را

همه ی عزت را

همه ی شوکت را

بهر یک ثانیه بستر گردی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار

آسمان کم دارم

اختران کم دارم

رفعت وشوکت وشان کم دارم

عزت ونام ونشان کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

آنجهان راگفتم

می توانی آیا

لحظه یی دامن مادر باشی

مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار

باغ رنگین جنان کم دارم

آنچه در سینه ی مادر بود آن کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

روی کردم با بحر

گفتم اورا آیا

می شود اینکه به یک لحظه ی خیلی کوتاه

پای تا سر همه مادر گردی

عشق را موج شوی

مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار

بیکران بودن را

بیکران کم دارم

ناقص ومحدودم

بهر این کار بزرگ

قطره یی بیش نیم

طاقت وتاب وتوان کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

صبحدم را گفتم

می توانی آیا

لب مادر گردی

عسل وقند بریزد از تو

لحظه ی حرف زدن

جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی

گفت نی نی هرگز

گل لبخند که روید زلبان مادر

به بهار دگری نتوان یافت

دربهشت دگری نتوان جست

من ازان آب حیات

من ازان لذت جان

که بود خنده ی اوچشمه ی آن

من ازان محرومم

خنده ی من خالیست

زان سپیده که دمد از افق خنده ی او

خنده ی او روح است

خنده ی او جان است

جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم

روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

کردم از علم سوال

می توانی آیا

معنی مادر را

بهر من شرح دهی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار

منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم

قدرت شرح وبیان کم دارم

 

شعر, مادر, روز مادر, شعر روز مادر, شعر مادر

 

درپی عشق شدم

تا درآئینه ی او چهره ی مادر بینم

دیدم او مادر بود

دیدم او در دل عطر

دیدم او در تن گل

دیدم او در دم جانپرور مشکین نسیم

دیدم او درپرش نبض سحر

دیدم او درتپش قلب چمن

دیدم او لحظه ی روئیدن باغ

از دل سبزترین فصل بهار

لحظه ی پر زدن پروانه

در چمنزار دل انگیزترین زیبایی

بلکه او درهمه ی زیبایی

بلکه او درهمه ی عالم خوبی, همه ی رعنایی

همه جا پیدا بود

همه جا پیدا بود

منبع:tebyan.net

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

  شعر روز مادر(2)



 

 

شعر روز مادر

شعر روز مادر

 

«شعر مادر »

زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر
ز رنج بی حد و این خرمن غم
سپیدی خیمه زد بر موی مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بیکران ها سوی مادر
بسی آواره گشتم سوی هر کوی
ندیدم خوش تر از این خوی مادر
هزاران روی و لعل لب چه خواهم
چو دارم روی این دل جوی مادر
ز هر خار مغیلش گر رسد زخم
به تیماری روم بر کوی مادر
اسیری گشته ای ای طفل امید
اسیری در خم گیسوی مادر

شاعر: رامین امید

 

*******شعر روز مادر*******

 

شعر روز مادر

شعر روز مادر

 

«پناه من کیست ...؟»

 

من زاده شدم به عشق مادر

پرورده شدم به عشق مادر

در دامن او شدم چنین نور

پیوسته شدم به عشق مادر

بوی تن او بهار هر فصل

بشکفته شدم به عشق مادر

تعلیم نمودیم بیاموز

وارسته شدم به عشق مادر

از رنج زمان عبور دادی

نی خسته شدم به عشق مادر

آموخت مرا صبور باشم

دل بسته شدم به عشق مادر

هر ملک به زیر پای مادر

گل دسته شدم به عشق مادر

چون داد مرا ز شیره جان

لب بسته شدم به عشق مادر

در ساحل قلب بی کرانش

وابسته شدم به عشق مادر

او رفت و سکوت من فرو ریخت

شاعر: امید ارجمندی

 

بیتوته*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:13 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

شعر مادر از فریدون مشیری

مادر, شعر مادر, اس ام اس روز مادر, اشعار فریدون مشیری

شعر مادر

 

تاج از فرق فلک برداشتن

جاودان آن تاج بر سرداشتن

در بهشت آرزو ره یافتن

هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز

شب بتی چون ماه در بر داشتن

صبح از بام جهان چون آفتاب

روی گیتی را منور داشتن

شامگه چون ماه رویا آفرین

ناز بر افلاک اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک

بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمانی یافتن

شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن

ملک هستی را مسخر داشتن

برتو ارزانی که ما را خوش تر است

لذت یک لحظه "مادر" داشتن !

 

 



مرتبط با شعر وبیتوته*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:09 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

اس ام اس روز مادر 1393,تبریک روز مادر, اس ام اس تبریک روز مادر92

اس ام اس روز مادر

 مادرم:
دراوج خوشبختی ام اما جای تویه چیز دیگه است....
شادی تویه چیز دیگه است ..............
دعای تو یه چیز دیگه است......
آغوش تویه چیز دیگه است.......
مادرم دستانت رادرخاک میبوسم......
روزت مبارک!!!!!!!

اس ام اس روز مادر 1393,تبریک روز مادر, اس ام اس تبریک روز مادر92

رنگ چشمان مادرمان را ! ....کلمه به کلمه دنیا به دنیا باران به باران تو را از بر میکنم من ندارترین فرد زمینم ای قبر دهن بگشا مادرم اشک هایم را ببیند

اس ام اس تبریک روز مادر

 چه شبها که تا صبح نخوابیدی
برام تا صبح دعا کردی
همیشه در قلب منی
مــــــــــــــــــــــــادر روزتـــــــــــــــــــــــــ مبارکــــــــــــــــــــــــــــ

اس ام اس تبریک روز مادر

مادر،
ای لطیف ترین گل بوستان هستی،
ای باغبان هستی من،
گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند.
گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد

اس ام اس تبریک روز مادر

تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش جا دارد
به مادرم...
که مهرش تا ابد در دلم جای دارد.
تو بهترین گل، میان شهر گلهایی
تو رنگ آفتابی،
شب که می رسد، مثل ستاره،
گوئیا مهتابی
مادر خوبم، روزت مبارک

اس ام اس تبریک روز مادر

هر کس پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش جهنم دور می ماند . . .

اس ام اس تبریک روز مادر

به سلامتیه مادرم ! تنها کسی که همیشه بیشتر از خودش و بیشتر از خودم به من اهمیت داده

اس ام اس تبریک روز مادر

به دنيا آمد تا دختر کسي شود، ازدواج کرد تا همدم کسي شود،
بچه دار شد تا مادر کسي شود، براي همه کسي شد
اما خودش بيکس ماند ......
به سلامتی همه مادرا ♥

اس ام اس تبریک روز مادر

بهشت زیر پای مادرم نیست مادرم بهشت است
زیر پایش جهنمی است که من برایش ساخته ام

اس ام اس تبریک روز مادر

به بهشت نميروم اگر مادرم آنجا نباشد..سلامتي همه مادرايي كه دلشونو ميشكنيم و فقط سكوت ميكنن..از سكوتشون ادم بغض ميكنه..

اس ام اس تبریک روز مادر

کوچولو که بودم همیشه به مامانم غر میزدم که چرا منو سر وقتی که دوس دارم از خواب بیدار نمیکرده،بعد فهمیدم دلش نمی اومده...
روز مادر مبارک

اس ام اس تبریک روز مادر

مادر است چشم و چراغ زندگی
مادر است سرچشمه آزادگی

اس ام اس تبریک روز مادر

چَـند سالـــه دارم آهنــگهـــای مختلـــفو امتحــان میکنــم
ولــــــــــــی هنـــــوز هیــــچ آهنگــــی
مــــــــثِ لالایی تــــو آرومـــم نمیکنــد
مــــــــ♥ــــــــادر

اس ام اس تبریک روز مادر

طلایی ترین روزها
ارزانی نگاه مهربانت
وهزارگل مریم پیشکش قلب باصفایت
روزت مبارک

اس ام اس تبریک روز مادر

يک مادر مي تواند 10 فرزندش را نگهداري کند
اما 10 فرزند نمي توانند يک مادر را نگه دارند ...
//// به افتخار همه ي مادر هاي مهربان و دلسوز ////

 



بیتوته*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:07 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 



ولادت حضرت زهرا,تولد حضرت زهرا,میلاد حضرت زهرا

 

 به ناگاه دربهای آسمان گشوده شد ، سپهری از سوی خدا فرود آمد در سرزمین ابطح، آری جبرئیل با بالهای گسترده از شرق تا غرب عالم و این حبیب خداست که در جمع اصحاب نشسته

 

جبرئیل ندا بر آورد:

«هان ای محمد ، خداوند بزرگ بر تو درود میفرستد و تو را فرمان میدهد که چهل شبانه روز از خدیجه دوری گزینی»

 

عقل کل از کل هستی شد جدا                                  تا چهل شب کرد خلوت با خدا

این چهل شب در سرش شور تو بود                          بهر استقبال از نور تو بود

 

قاصدی از سوی رسول خدا نزد خدیجه آمد و پیغام آورد :

 

«ای خدیجه !گمان مبر که کناره گیری من از تو ، از خشم است و برای جدایی نیست، بلکه این فرمان خداوند عزوجل است تا اراده اش را تحقق نبخشد . ای خدیجه جز خیر و نیکی گمان مبر.»

 

چهل روز گذشت ، چهل روز گران بر رسول خدا و پر اندوه بر خدیجه ...

 

جبرئیل بار دیگر فرود آمد

«ای محمد ، خداوند بزرگ بر تو درود میفرستد و ترا فرمان میدهد که آماده تحیت و هدیه او باشی !»

 

پیامبر فرمود : «ای جبرئیل هدیه پروردگار جهانیان و تحیت او چیست؟

 

اما این سر خداست حتی جبرئیل هم از آن خبر نداشت عرض کرد: نمیدانم

چون تو ذات کبریا گوهر نداشت                       از محمد دوستی بهتر نداشت

بهترین گوهر ز گوهر آفرین                           هدیه شد بر شخص ختم المرسلین

 

و این نوری دیگر است که از آسمان به زمین فرود میآید ، این میکائیل است ،با طبقی دیبا پوشیده ، آن را پیش روی پیامبر نهاد و عرض کرد:

 

«ای محمد ! فرمان خداوند است که امشب روزه خو را با این غذا بگشایی»

 

غذایی که برهر کس دیگر غیر از او حرام بود حتی بر امیرالمومنین

 

پوشش از طبق برگرفت خوشه ای خرما ، خوشه ای انگور و ظرفی آب، سیر و سیراب گشت. دستها را برای شستشو جلو آورد. جبرئیل بر آن آب ریخت و میکائیل آنها را شست و اسرافیل با تکه ای پارچه آن را خشک کرد.

 

و طبق با باقیمانده غذا به آسمان بازگردانده شد تا کس دیگری بر آن لب نزند.

 

و حبیب خدا آماده نماز شد تا بر درگاه پروردگارش سر به سجده گذارد و خود را با تمام وجود به فرمان او سپارد.

 

جبرئیل آمد:

«یا محمد! اینک ، نماز بر توحرام است تا آن که به خانه خدیجه روی و با او باشی ، زیرا عهد خداوند عزوجل چنین است که امشب دودمان پاکیزه ای از تو بیافریند.»

 

و او آمد ، شتابان به سوی خدیجه . و این خدیجه است که میفرماید:

 

«در این مدت با تنهایی انس گرفته بودم ، شب هنگام سرم را  میپوشاندم و در خانه را میبستم و پرده اش را فرو می انداختم . پس از نماز چراغ را خاموش کرده و به بستر میرفتم . آن شب ، هنوز بین خواب و بیداری بودم که صدای کوبه در را شنیدم »

 

این قلب خدیجه است که چنین به لرزه درآمده و بر دیوار سینه میکوبد:

 

«چه کسی حلقه ای را میکوبد که جز محمد کسی حق کوبیدن آن را ندارد؟»

 

و گوشش شنید،نوای دلنشین و آسمانی ، صدای نازنین و گفتار شیرین محبوبش را:« ای خدیجه ، در را بگشا من محمدم.»

 

با پای سر به سوی در پرواز کرد و با دست دل درب را به روی او گشود:

 

«قدم بر دیدگان من بگذار ای حبیب خدا ! مولای من خوش آمدی، آمد آنکه دیده ام روز و شب به راهش بود این محمد است ! نه آبی طلبید برای وضو و نه آماده نماز شد، بلکه بازویم را گرفت و مرا با خود برد.سوگند به آن که آسمان را بر افراشت و از چشمه اب جوشانید همینکه رسول خدا از من جدا شد سنگینی فاطمه را در بطن خود احساس کردم.»

 

این منم همسر پیامبر یگانه حبیب خدا رسول آخرین این منم خدیجه تنهای تنها با فرزندی در شکم که با من سخن میگوید و مرا دلداری میدهد از طعنه زنان قریش . زنانی که پشت به من میکردند و سلامم نمیدادند.

 

گرم درد دل با طفل نازنین در بطنم بودم که حبیبم وارد خانه شد :« ای خدیجه ! با که سخن میگویی؟»

 

عرض کردم : طفلی که در شکم دارم با من صحبت میکند و مونس من است

 

فرمود: « ای خدیجه ، هم اکنون جبرئیل مرا از دختر بودن او خبر میدهد و اینکه دودمانی مطهر و پر میمنت دارد . خداوند دودمان مرا از او قرار میدهد و امامان که با سر آمدن وحی ، آنان را جانشینان بر روی زمین قرار خواهد داد و آنان از نسل او هستند.»

 

قلبم شاد شد و عزیز دلم ، ریحانه ام را در بطنم چون گوهری در صدف پروراندم.به ناگاه درد شیرینی تمام وجودم را فرا گرفت وقت آن رسیده که نور روی ثمره وجودم را ببینم ، آی زنان قریش به یاریم بشتابید.

 

پیغام دادند ، پیامشان چیست ؟ سخنانی که دل را میسوزاند و چون خار به چشم فرو میرد و اشک به دیدگانم می آورد:

 

«ای خدیجه ، تو از سخن ما سر تافتی و همسری محمد ، آن یتیم تهی دست ابوطالب را پذیرفتی ، اینک هیچ کدام نزد تو نمی آییم و یاری ات نمیکنیم.»

 

و من غمگین شدم چشمانم به در خیره بود که ناگاه دیدم چهار بانوی گندمگون چون زنان بی هاشم وارد شدند و اطرافم را گرفتند ،هراسناک به آنان نگریستم. ندایی بلند شد :« ای خدیجه غمگین مباش ، ما خواهران تو و فرستاده های خدا هستیم . این منم ساره و این آسیه که در بهش همنشین تو خواهد بود . و آن دیگری مریم دخت عمران و دیگری کلثوم خواهر موسی ما برای یاری ات آمده ایم .

 

آنگاه یکی در سمت راست دیگری در سمت چپ و سومی در مقابل و آخرین در پشت سرم نشستند . لحظه موعود فرا رسید و قدوم مبارک مادر هستی زمین را شرافت بخشید و زمین تا ابد شرافتش را مدیون وجود نازنین اوست . به ناگاه نوری از او درخشید و تمام خانه های مکه را نور باران کرد.

 

مکه آن شب نور باران گشته بود                            نور حق آن دم نمایان گشته بود

 

منبع:kanoon-ansar.ir



 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:06 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

  تاريخ و مكان تولد حضرت زهرا (س)



تولد حضرت زهرا (س),تاريخ تولد فاطمه عليهاالسلام,میلاد حضرت زهرا (س)

تاريخ و مكان تولدحضرت زهرا (س)
در تاريخ تولد فاطمه عليهاالسلام در بين علماى اسلام اختلاف است. لكين در بين علماى اماميه مشهور است كه آن حضرت در روز جمعه بيستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد يافته است. (1)


مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) در شهر مكه و در خانه خديجه اتفاق افتاد. اين خانه در محله‏اى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مى‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)


و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) و مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از اين رو بارها در طول تاريخ هم‏زمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند. (3)


كيفيت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
دوران باردارى حضرت خديجه سلام‏اللَّه‏عليه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسيد، حضرت خديجه سلام ‏اللَّه‏ عليه براى زنان قريش پيام فرستاد تا بيايند و او را در امر وضع حمل كمك كرد و كارهاى مربوط به اين برهه كه مخصوص زنان است برعهده گيرند.


اما زنان قريش پاسخ دادند كه ما نخواهيم آمد، چرا كه سخن ما را نشنيده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه عليه و آله يتيم ابوطالب، پيمان زناشوئى بستى.خديجه از اين پاسخ رنجيده خاطر گشت، اما در يكى از همين روزها در حالى كه او همچنان در بستر آرميده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود كه بر او وارد شدند. خديجه كه از ديدن آنان در هراس شده بود به تكاپو افتاد اما يكى از زنان او را آرام نمود و گفت:
اى خديجه! اندوهگين و هراسناك مباش، ما از جانب خدا به سويت آمده ‏ايم و خواهران تو هستيم، من ساره همسر ابراهيم خليلم و اين آسيه همسر فرعون است و آن يكى مريم دختر عمران و چهارمين ما صفورا دختر شعيب است. در اين هنگام چهار زن در چهار سوى خديجه سلام ‏اللَّه‏ عليه قرار گرفتند و حضرت خديجه سلام ‏اللَّه‏ عليه حمل خود را بر زمين نهاد و نورى از او ساطع گرديد كه شرق و غرب عالم پرتوافكن شد.


نورى كه به خانه‏ هاى مكه راه يافت و همه را در حيرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابريقى مملو از آب كوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانويى كه در پيش روى خديجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه كه از شير سفيدتر و از عنبر خوشبوتر بود بيرون آورد.

 

با يكى تن مولود را پوشاند، و ديگرى را مقنعه‏ى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان كودك نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنين فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سيدالانبياء و ان بعلى سيدالاوصياء و ولدى سادة الاسباط.


آنگاه يكايك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رويى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوريان بشارت تولد او را به آسمانها بردند.

 

در آسمان از يمن قدوم او نورى پديدار آمد و ساطع گرديد كه تا آن زمان سماواتيان چنين نورى را رؤيت ننموده بودند. بانوان خديجه را شادباش گفته از ميمنت و مباركى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خديجه با سرورى زايدالوصف كودك را در آغوش كشيد و با دنيايى اميد و آرزو پستان در دهان او گذارد.


1- علماى اماميه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مى‏دانند.

 

عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكره‏ى الخواص ص 306 مى‏نويسد: تاريخ‏نگاران نوشته‏ اند كه فاطمه‏ ى زهرا در سالى متولد شد كه قريش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. يعنى پنج سال قبل از بعثت.


محمد بن يوسف حنفى در كتاب «نظم دررالسمطين» ص 175 مى‏نويسد: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مشغول ساختن كعبه بودند.


طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مى‏كند كه گفت: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مغشول ساختن خانه‏ى كعبه بودند و در آن هنگام پيغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.

بیتوته*


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 8:01 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۵۵۸۱
 
عقیق برای استفاده ذاکرین اهل بیت(ع) منتشر می کند

اشعار وِیژه وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها)  

به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها) ،عقیق جدیدترین اشعار شعرای آیینی کشور برای این مناسبت را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند.

عقیق: 

 

الا که دست خدایت در آستین باشد

بیا که مانده به در دیده زمین باشد

گناه می کنم اما به خود نمی گویم

شرار قهر تو شاید که در کمین باشد

«فدای یار کن این جان نازنین ای دل!

چه جان عزیزتر از یار نازنین باشد»1

بدم ولی به غبار سرای تو سوگند

گدای کوی تو باید که بهترین باشد

خوشا به حال گدایی که دستِ چشمانش

ز ابرِ خرمنِ چشمِ تو خوشه چین باشد

چه می شود که دم مرگ پا نهی به سرم

خودت بخواه که تقدیرم این چنین باشد

×

کنار اشک غم فاطمیه ات باید

دوباره چشم تو با غصّه ای قرین باشد

بگو به آه دل دردآورت امشب

که روضه خوان غم مادری حزین باشد

تو روضه خوان عمویی و روضه ات باید

برای مادر عباس دلنشین باشد

بخوان ز مرثیه خوانی که روز و شب می خواند

که دیگر امّ بنین امّ بی بنین باشد

×××

1.سلمان ساوجی

 

 

محمد بیابانی

 

 

ام البنینم و شب دلداری من است

شب زنده دار فاطمه بیداری من است

امشب وصال فاطمه را درک می کنم

دل بی قرار لحظه ی دلداری من است

بانوی من! که لیله ی قدر علی تویی

چشم انتظار تو شب بیداری من است

با اینکه جای فاطمه را پر نمی کنم

اشک علی گواه حرم داری من است

طفلان عزیز و من چو کنیز بهشت و این

بالاترین مقام نکوکاری من است

عباس من غلام عزیزان فاطمه ست

این ابتدای درس علمداری من است

درس وفا اگر به ابالفضل داده ام

بیت علی بهشت وفاداری من است

روزی که بار زینبت آمد به دوش من

دیدم که خویش در صدد یاری من است

روحم ز درک خدمت زینب بزرگ شد

این خانه جایگاه فداکاری من است

در کربلا نبودم اگر یاری اش کنم

شهر مدینه شاهد غمخواری من است

خاک بقیع را گره با کربلا زدم

اینجا حریم اشک و عزاداری من است

داغ چهار ماهْ پسر دیده ام ولی

داغ حسین شعله ی بیماری من است

یا لیتنا به یاری کنّا معک رسید

تنها دعای تو سبب یاری من است

نذر تو بود هستی و دار و ندار من

وقف تو آخرین نفس جاری من است

 

 

حاج محمود ژولیده

 

 

بانو سلام می کنم اینجا خوش آمدی

از خاک سمت عالم بالا خوش آمدی

ای تشنۀ بهشت به دریا خوش آمدی

من زینبم به خانۀ مولا خوش آمدی

پیداست در نگات که با نیت آمدی

اینجا به نیت کمک و خدمت آمدی

باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست

جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست

رزق تمام شهر فقط از دعای ماست

خلق تمام عالم و آدم برای ماست

این خانۀ بهشتی زهرا و حیدر است

اینجا محل وحی شدن بر پیمبر است

این خانه را به غیر صفا پر نمی کند

دل را به غیر عشق خدا پر نمی کند

سجاده را به غیر دعا پر نمی کند

هر کس که جای فاطمه را پر نمی کند

از بعد مادرم پدر خاک، بوتراب

کرده تو را به همسری خویش انتخاب

گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم

ما مثل مادر، اهل زمین را دعا کنیم

با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم

زین پس تو را به واژۀ مادر صدا کنیم

تو آمدی که فاطمه را یاوری کنی

در حق ما شکسته دلان مادری کنی

قطعاً شنیده ای که پَر مادرم شکست

شاخه به شاخه برگ و بر مادرم شکست

در کنده شد ز جا و سر مادرم شکست

از ظلم و کینه ها کمر مادرم شکست

از آن به بعد بود پرش درد می گرفت

می خواست پا شود کمرش درد می گرفت

 

 

مهدی نظری

 

 

 

 

 

امام زمان(عج)-مناجات-وفات حضرت ام البنین(س)

 

 

دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن

رفتم از دست نگاهی به دل ما هم کن

یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا

یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن

با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد

این جگر سوخته، رسوای همه عالم کن

من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار

التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن

گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما

فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن

دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست

پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن

می رسد بوی تو اما خبری نیست ز تو

یوسفا چارۀ این شام پر از ماتم کن

کاش می شد که شبی خواب تو را می دیدم

دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن

دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی

گوشه چشمی به من و نالۀ پر دردم کن

نازداری تو و، ناز تو کشیدن سخت است

رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن

به علمدار قسم پای رکابت هستم

شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن

همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من

هوس یک سحر کرببلا دارم من

 

 

قاسم نعمتی

 

 

 

 

عمری به پای چشم تر خود گریستم

هر شب ز داغ یک پسر خود گریستم

بر خاک های گرم بقیع روضه خوان شدم

تنها، ز شام تا سحر خود گریستم

از فرط گریه خون چکد از پلک های من

بر حال زار این جگر خود گریستم

تا دوختم نگاه سوی ماه آسمان

با یاد چهره ی قمر خود گریستم

با مشک آب پیش سکینه نشستم و

شرمنده مثل گل پسر خود گریستم

 

 

رضا رسول زاده

 

 

 

چهار آینه آورده روبروی خودش

چهار قبر کشیده است چهار سوی خودش

چهار آینه اما مکعّب و خاکی

برای روح پر از حجم و تو به توی خودش

نشسته است دوباره به هم بیامیزد

گلاب قمصر لاهوت را به بوی خودش

ز هوش می رود آخر عبادتش دارد

مقدمات خودش شیوه ی وضوی خودش

اگر چه قبله شده در نماز گریه ولی

نماز کعبه ادا می‌شود به سوی خودش

چنان نسیم که در باغ می رود از خویش

کسی نبود بیاید به جستجوی خودش

زبان گرفته و با خویش شعر می‌خواند

شبیه ناله ی برکه برای قوی خودش

کنار مثنوی اش قطعه ی مُخَدَّره ای ست

که آمده است سر تربت عموی خودش

 

 

شیخ رضا جعفری

 

 

ای به سپهر عاطفه بی قرین

ستاره ی مدینه، ام البنین

قدر تو در جهان نبوده معلوم

قبر تو در جوار چار معصوم

فاطمه دوم مرتضایی

مادر دیگری به مجتبایی

تو کیستی که با غم و زمزمه

پای نهی به خانه فاطمه

تو کیستی که با همه عزیزی

گفته ای آمدم کنم کنیزی

تو دیده ای که خانه ای سوخته

دخترکی چشم به در دوخته

محض دل تازه گلان حزین

نام تو فاطمه! شد امّ البنین

تا که نگویند حسینش چه شد

مدینه بین الحرمینش چه شد

 

شیخ جواد محمد زمانی

 

دگر این کاروان یاسی ندارد

که با خود شور و احساسی ندارد

بیا ام البنین برگشته زینب

ولی افسوس عباسی ندارد

***

مزن آتش به جان ای نور عینم

مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم

چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟

حسینم وا حسینم وا حسینم

***

سرشته از غم زهرا گِلش بود

نگاه تار زینب قاتلش بود

نیفتاد از لبش نام حسینش

اگر چه داغ سقا بر دلش بود...

***

...ولی زینب چه با احساس می خواند

از آن بُهبوهه ی حساس می خواند

کنار قبر زهرا نیمه ی شب

چقدر از غیرت عباس می خواند

 

 

یوسف رحیمی

 

 

غصه ها بر روی پیشانیش چین انداخته

گریه ها از پای، او را این چنین انداخته

مادری کرده برای بچه های فاطمه

خویش را پای امیرالمومنین انداخته

چار فرزند او فدای پنج تن آورده است

سفرۀ نذری ست که ام البنین انداخته

مادر قدیسه ی لب تشنه های کربلا

گریه اش لرزه تن روح الامین انداخته

مادر باب الحوائج دارد از دریا گله

چون که دریا روی او را بر زمین انداخته

عاقبت چشم حسودی لاله اش را زخم زد

لالهْ عباسی او را لالهْ چین انداخته

باورش هرگز نخواهد شد عمود بی حیا

پهلوان شهر را از روی زین انداخته

او شنیده زینبش افتاده روی خاک ها

یک نظر بر ساقی نیزه نشین انداخته

شرمسارش بوده ساقی، چون که دیده خواهرش

پوشیه بر صورتش با آستین انداخته

 

 

محسن حنیفی

 

 

 

دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم

دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!

دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز!"

فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر

 

مدام بر لب من "ان یکاد" و "چار قل" است

که چشم بد ز رخت دور بهتر از جانم!

بدون خُود و زره نشنوم به صف زده ای

اگر چه من هم "جوشن کبیر" می خوانم

 

شنیده ام که خودت یک تنه سپاه شدی

شنیده ام که علم بر زمین نمی افتاد

شنیده ام که به آب فرات لب نزدی

فدای تشنگی ات... شیر من حلالت باد!

 

 

محمد مهدی سیار

 

 

 

 

رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کردی
فرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
خودش را در کنار مادرش حس کرد بغضش ناگهان وا شد
خدا را شکر بودی زینب خود را بغل کردی
چه شیری داده‌ای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرین‌تر از شهد و عسل کردی
***
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بی‌محل کردی

محسن رضوانی

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 7:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
سالروز وفات حضرت ام البنین"س" تسلیت باد
 

 

 

اول خدا 

 

13 جمادی الثانی، سالروز وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام؛ مادر گرامی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)،

 

مادر یک علقمه جاودانگی، همسرعلی (علیه السلام)، بزرگ مرد تاریخ تسلیت باد !


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 7:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 90 :: 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4080447 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب