کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 
 
 
کد خبر: ۸۴۲۵۳
 
 
 
 
به مناسبت شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س)؛

صلوات خاصه حضرت زهرا(س)+صوت و متن 

ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)، در این گزارش صلوات خاصه این بانو دو عالم را با هم میخوانیم.
عقیق: همزمان با فرارسیدن ایام فاطمیه و شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) در این گزارش به صلوات خاصه این حضرت اشاره شده است.
 
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ‏
پروردگارا درود فرست بر صديقه فاطمه داراى نفس زكيه مورد علاقه و محبت و دوستى حبيب تو و پيغمبر اكرم توست
 
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏
و مادر دوستان خاص توو امامان برگزيده و او منتخب توست كه وى را برگزيدى و فضيلت دادى و برترى بر تمام زنان عالم دادى
 
اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
پروردگارا تو از ظلم و بيدادى كه امت جاهل در حق او كردند و اهانت نمودند دادخواهى كن و از آن مردم بى‏ رحم كه خون پاك فرزندانش را بخاك ريختند خون خواهى كن و انتقام بكش
 
اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى‏
پروردگارا چنانكه آن حضرت را مادر ائمه هدى و همسر على مرتضى صاحب لواء و بيرق فتح و شفاعت آنكه در ملأ اعلى گرامى است
 
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏
پس تو اى خدا درود فرست بر آن حضرت و بر مادرش درودى كه وجه پدر بزرگوارش حضرت محمد صلى الله عليه و آله را به آن درود اكرام مى ‏كنى
 
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ‏
و چشم ذريه او را روشن مى ‏گردانى و از من هم اى خدا در اين ساعت بهترين سلام و تحيت را به آن بزرگواران برسان.

منبع:باشگاه خبرنگاران
 
 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 23 بهمن 1395  ] [ 6:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 


 
  کد خبر: ۸۴۲۵۳
  به مناسبت شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س)؛
  صلوات خاصه حضرت زهرا(س)+صوت و متن
  ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)، در این گزارش صلوات خاصه این بانو دو عالم را با هم میخوانیم.
عقیق: همزمان با فرارسیدن ایام فاطمیه و شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) در این گزارش به صلوات خاصه این حضرت اشاره شده است.   دریافت
 
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ‏
پروردگارا درود فرست بر صديقه فاطمه داراى نفس زكيه مورد علاقه و محبت و دوستى حبيب تو و پيغمبر اكرم توست
 
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏
و مادر دوستان خاص توو امامان برگزيده و او منتخب توست كه وى را برگزيدى و فضيلت دادى و برترى بر تمام زنان عالم دادى
 
اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
پروردگارا تو از ظلم و بيدادى كه امت جاهل در حق او كردند و اهانت نمودند دادخواهى كن و از آن مردم بى‏ رحم كه خون پاك فرزندانش را بخاك ريختند خون خواهى كن و انتقام بكش
 
اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى‏
پروردگارا چنانكه آن حضرت را مادر ائمه هدى و همسر على مرتضى صاحب لواء و بيرق فتح و شفاعت آنكه در ملأ اعلى گرامى است
 
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏
پس تو اى خدا درود فرست بر آن حضرت و بر مادرش درودى كه وجه پدر بزرگوارش حضرت محمد صلى الله عليه و آله را به آن درود اكرام مى ‏كنى
 
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ‏
و چشم ذريه او را روشن مى ‏گردانى و از من هم اى خدا در اين ساعت بهترين سلام و تحيت را به آن بزرگواران برسان.
 
منبع:باشگاه خبرنگاران
  http://barrud.rasekhoonblog.com
    احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

ادامه مطلب



[ شنبه 23 بهمن 1395  ] [ 6:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

1395/11/19 سه شنبه

بازدید از سرکلانتری غرب مشهد مقدس

رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح خراسان رضوی به همراه دادستان نظامی استان از سرکلانتری غرب مشهد مقدس بازدید کرد.

حجت الاسلام علی اسماعیلی در جمع کارکنان این مرکز انتظامی گفت: کار نیروی انتظامی به لحاظ وظایفی که در قبال شهروندان برعهده دارد و به خصوص فرماندهان این نیرو که باید در شرایط سخت و بحرانی تصمیم گیری نمایند، بسیار سخت است.

خاکشور دادستان نظامی استان نیز در این بازدید گفت: جهت شکل گیری این نظام مقدس اسلامی تلاش و مجاهدت های فراوانی صورت گرفته و اکنون بر ما واجب است جهت حفظ آن تلاش کنیم.

در پایان این بازدید، از سوی سازمان قضایی نیروهای مسلح استان، لوح تقدیری به فرمانده سرکلانتری غرب مشهد مقدس به جهت همکاری مناسب در بازرسی از مجموعه کلانتری های حوزه استحفاظی اهدا شد.

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 بهمن 1395  ] [ 6:16 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

شهادت مظلومانه ی

 

 

حضرت فاطمه

 

 

زهرا(س)تسلیت

 

 

 

وتعزیت باد.

 

تصاویر متحرك شهادت حضرت فاطمه س

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 بهمن 1395  ] [ 6:12 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

 

 

 

فاطمه اكتفا به نامش نكنيد
نشناخته توصيف مقامش نكنيد
هر كس که در او محبت زهرا نيست
علامه اگر هست سلامش نكنيد

 

**********************

 

بر حاشيه‌ي برگ شقايق بنويسيد
گل ، تاب فشار در و ديوار ندارد

 

**********************

 

پيمبري كه عمري غم خوار امتش بود
 

روي كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!

 

*******************

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او كسي نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاري
جز مهدي صاحب الزمان دارد ، نه

 

********************

 

حضرت محمد (ص) مي فرمايند : فاطمه پاره تن من است . هركه او را بيازارد ، مرا آزرده خاطركرده
و هر كه او را شاد كند ، مرا نيز خوشحال نموده است .

 

********************

 

در بين آن ديوار و در اي فدايي حيدر
دادي تو شش ماهه پسر بهر ياري حيدر

 

*****************

 

يا علي قبر پرستويت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بويت کجاست؟

 

*********************

 

من با که گويم اين که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تيره غربت نهان شده
بانوي بي نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده

 

*********************

 

ما گوشه نشينان غم فاطمه ايم
محتاج عطا و كرم فاطمه ايم

 

**************************

 

حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود
اي که ره بستي ميان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را مي شکست آنجا اگر عباس بود

 

**********************

 

خزان زود هنگام و كبود شدن ياس بوستان پيامبر ، تسليت باد .

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 بهمن 1395  ] [ 6:11 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

زیباترین سروده های فاطمی را در این گزارش بخوانید.

 

بسته شعری ویژه شهادت حضرت زهرا (س)
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛
 
شاعران با زبان شعر، عشق و ارادت خود را به بهترین بانوی عالم؛ حضرت فاطمه الزهرا (س) به تصویر می کشند. ما نیز به مناسبت شهادت آن یگانه بانوی اسلام، بخشی از اشعاری که در وصف ایشان سروده شده را در این گزارش آورده ایم.

بحر نزول رحمت حق آیه میشوی
گریان برای حاجت همسایه میشوی
بانو بس است این همه گریه که میکنی
داری خیال میشوی و سایه میشوی
اذکار آسمانی تسبیح مرتضی
پر پر شدی چقدر مفاتیح مرتضی
مردم توجهی به کلامم نمیکنند
قدری حیا ز شأن و مقامم نمیکنند
جای همه بیا و جواب مرا بده
حالا که کل شهر سلامم نمیکنند
هفتاد روز مبهم و مسکوت مانده ای
از آن دوشنبه فاطمه مبهوت مانده ای
با صد امید گفتی و گهواره ساختم
اما حالا به فکر روکِش تابوت مانده ای
ردِّ خزان به چهره ات ای یاس مانده است
وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است
خیلی دلم شکسته بدان میکُشد مرا
خونی که روی دسته ی دستاس مانده است
دیشب سر نماز شبت گریه ام گرفت
با آه آهِ روی لبت گریه ام گرفت
وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کارِ ماند
بر دستهای با ادبت گریه ام گرفت
زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی
زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی
بغضی نهفته موی حسن را سفید کرد
قدری نمیشود حسنت را بغل کنی
دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد
امن یجیب دخترمان هم اثر نکرد
قرآن به سر گرفته حسن با برادرش
حتی امید آخرمان هم اثر نکرد

حاج منصور ارضی حسینه صنف لباس فروشها


فيض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا

مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا

به زمين آمدنش آمدن ساده نبود
دست بر سينه نبى گفت: بفرما زهرا

سر آوردن اين سوره کوتاه چقدر
گفت جبريل: على، گفت نبى: يا زهرا

اينکه حق با على است، اينکه على با حق است
معنى هر دو اش اين است: "على با زهرا"

قرب آن است که در سجده به زهرا برسند
سر سجاده رسيده ست به زهرا، زهرا

يک على داشت خدا، فاطمه هم داشت يکى
بخدا نيست کسى فاطمه الا زهرا

مرتضی مثل نبی بوسه به دستش مي زد
حجت الله علی، حجت اعلا زهرا

من ز طيف عرفاى نجفى هستم که
ذکرم امروز بود فاطمه، فردا زهرا

کاروبار دل ما پيش خدا مي گيرد
سروکار دل ما باشد اگر با زهرا

قبر ما سوخته ها جنت ما خواهد شد
بنويسند اگر بر لحد ما "زهرا"

علی اکبر لطیفیان

بی نام تو زهرا، گره ای واشدنی نیست
هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست

بوسیدن دستان تو معراج رسول است
فرزند کسی، ام ابیها شدنی نیست

سلمان که مسلمان شده ی دست نبی بود
فهمید که بی مهر تو منا شدنی نیست

خورشید زیادی ست به هر جا که تو باشی
مانند تو هر زهره که زهرا شدنی نیست

از چشم تو تا عرش خدا فاصله ای نیست
بی عطر تو فردوس فریبا شدنی نیست

باید که خدا بر قلمم واژه گذارد
چون جمله هم شأن تو پیدا شدنی نیست

تو منحصرآ بانی این چرخ کبودی
در خلقت ما نقش تو حاشا شدنی نیست

حسن کردی

خلقِ عالم، بهانه ى زهراست
رحمتِ  بى كرانه ى زهراست!

هيجده سال، ظاهرِ بانوست
قَدرِ  فهمِ  زمانه ى  زهراست!

بی وضو  نامِ  او  نبُردم اگر...
احترامِ   ترانه ى  زهراست!

روزی  و  برکتِ  سحرگاهی
از دمِ   مادرانه ى  زهراست

اشكِ  شورِ  بدونِ قیمتمان
نمكِ  آب و دانه ى  زهراست!

حُرمتِ  مسجدِ  پيمبر  از...
حُرمتِ دربِ خانه ى  زهراست!

شانه از  دردِ  شانه اش افتاد
تَركى  روى  شانه ى  زهراست!!

غمِ  ما  تا  رسيدنِ  پسرش...
تُربتِ  بى نشانه ى   زهراست

حبیب نیازی

گریان روضه ایم و عزادار فاطمه
عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه

جبران لطف مادریش را کجا توان
تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه

روز ازل خریده مرا او برای خویش
اکنون اگر شدیم خریدار فاطمه

او یک تنه حریف تمام سپاه شد
جانم فدای آن همه پیکار فاطمه

تا روز حشر شامل نفرین ما شود
هرکس بنا نهاده به آزار فاطمه

هرکس اسیر مشغله ای گشته است و ما
شاعر شدیم، شاعر دربار فاطمه

یاسر مسافر

عشقش به عمق جان عاشق ها سرایت کرد
آن مادری که از ولای حق حمایت کرد

با بودنش احساس احمد بی نیازی بود
در زندگی عشقش محمد را کفایت کرد

 خالق برای آبرو دادن به قرآنش
با سوره ی کوثر وجودش را حکایت کرد

در جذبه های بی کرانش بی نهایت گشت
حیران شد آنکه در مقام او درایت کرد

با دست خود حتی مسیحی را غذا می داد
با چادرش حتی کلیمی را هدایت کرد

اعمال او تأویل آیات سعادت بود
افعال او تفسیر معنای ولایت کرد

تن پوش زیبایی فقط از دار دنیا داشت
شام زفاف آن را به یک سائل عنایت کرد

نه سال مولا خم به ابرویش نمی افتاد
کامل حقوق همسر خود را رعایت کرد

مولا علی راضیِ راضی بود از زهرا
مولا همیشه نزدش احساس رضایت کرد

جعفر ابوالفتحی


انتهای پیام/

 

 

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

ادامه مطلب



[ شنبه 23 بهمن 1395  ] [ 6:11 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 
نظر رهبری درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)
 

 یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره ۷۵ روز بعد از رحلت صحیح است یا ۹۵؟" رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، فاطمیه سال گذشته حجت الاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانی های خود در خصوص نظر رهبر انقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) اظهاراتی کرد.

این واعظ مشهور تهران درباره فاطمیه و زمان عزاداری برای حضرت زهرا (س) به بیان خاطره و نقل قولی از رهبر معظم انقلاب پرداخته و گفته بود:" یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره ۷۵ روز بعد از رحلت صحیح است یا ۹۵؟" رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."

وی افزوده بود: دقیقا همین نکته ای که حضرت آقا فرمودند مدنظر است. ایام فاطمیه نسبتا طولانی است به جهت این که فضائل حضرت زهرا(س) هم بی حد و حصر و بی اندازه است. فاطمه زهرا(س) ریشه، اصل و اساس ولایت و عصمت و حقیقت امامت است. هر قدر فضائل ایشان گفته شود اولا تمام شدنی نیست و ثانیا برکات بسیاری بر بیان فضائل فاطمی آمده است به عنوان نمونه بیان فضائل فاطمه(س) نفاق را از انسان می زداید، ایمان انسان را زیاد می کند، موجب بصیرت عمیق انسان نسبت به حوادث و وقایع تاریخی می شود، انسان را با حقایق و بطن این عالم آشنا می کند، انسان را پیش خدا و حضرات معصومین(ع) خصوصا حضرت بقیة الله(عج) محبوب می نماید و زمینه کسب تقوا و فضیلت را در انسان مضاعف می کند و بسیاری از فضایل دیگر. لذا جامعه شیعی ما به ذکر فضائل فاطمی بسیار نیازمند است و بحمد الله فرصت خوبی هم در ایام فاطمیه فراهم شده که توسط هیئتی ها، متدینین، نمازگزاران و مسجدی ها در مراسم هایی مختلف این فضائل گفته شود.

ادیب یزدی گفته بود: ایام فاطمیه هم نزد شیعیان و ارادتمندان خاندان حضرت محمد(ص) ایام معین و کاملا علنی است. اما برای شهادت حضرت صدیقه فاطمه(س) ۴ نقل وجود دارد اول اینکه برخی معتقدند خانم(س) ۴۰ روز بعد از رحلت حضرت پیامبر(ص) به شهادت رسیده اند بعضی ها گفته اند ۶۰ روز، بعضی ها ۷۵ و بعضی ها دیگر ۹۵ روز. اما برای این که روز عظیم شهادت بی بی از دستمان نرود فصلی را به عنوان ایام فاطمیه قرار داده ایم که در مشخص ترین ایام ۱۰ روز قبل از شهادت ۷۵ تا ۱۰ روز بعد از شهادت ۹۵ در نظر گرفته شده است.یعنی در طول سال حداقل ۴۰ روز برای بیان فضائل فاطمی قرار گرفته شده است.

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 11:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

فردا*
کد خبر: ۲۵۶۹۹۲

 

 

 

پاسخ به کسانی که درصددند شهادت را وفات بنامند:

 

حضرت زهرا (س) چگونه به شهادت رسید؟!

 

شهادت حضرت زهرا (س) و وقایع پس از وفات پیامبر (ص) نه تنها در منابع موثق شیعی که در منابع موثق اهل سنت آمده است.

 


حوزه: پس از رحلت پیامبر(ص)، حوادث دردناکی برای حضرت فاطمه (ص) رخ داد که این حوادث، به شهادت ایشان منتهی شد.

آتش زدن درِ خانه حضرت فاطمه و سیلى زدن به آن حضرت در منابع تاریخى و روائى شیعه آمده است و براى آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافى است. در منابع و مآخذ اهل سنّت نیز آمده است و سنّى‏ها مى‏توانند به آن معتقد باشند. براى نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره مى‏کنیم:

۱. پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و على(ع) و عده‏اى بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، على را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایى رسید که محسن او سقط شد. على را به مسجد بردندولى بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنى تو را به قتل مى‏رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل على(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد.اصل توطئه چنین بود که وقتى ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر على(ع) را بکشد ولى وقتى نماز ابوبکر تمام شد گفت: اى خالد آنچه را دستور دادم نکن، V}(بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۳۰۸ به نقل از اثباتالوصیه){V.

اهل سنت نیز در کتابهاى کلامى، تاریخى و حدیثى مسأله آتش زدن به در خانه را آورده‏اند. براى نمونه، به چند روایت اشاره مى‏کنیم:

۲ـ بلاذرى مى‏گوید: ابوبکر کسى را دنبال على فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولى حضرت على نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالى که آتش به همراه داشت، به سوى خانه على رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: اى پسر خطاب! آیا مى‏خواهى خانه ما راآتش بزنى؟! عمر بن خطاب گفت: بله، V}(انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۲، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظه العربیه){V.

۳. ابن عبد ربّه مى‏گوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: على، عباس، زبیر و سعد بن عباده. على، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: اى پسر خطاب! آیا آمده‏اى خانه ما را آتش بزنى؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، V}(العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۲، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، ۱۹۵۳ و ۱۳۷۲){V.

۴. ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید ویا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى‏زنم.

به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولى على بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمى‏خواهى از على که از بیعت سرباز زده بیعت بگیرى؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو على رابیاور. قنفذ آمد و على به او گفت: چه کار دارى؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را مى‏خواهد. على به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید.

قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانى کرد. عمر گفت: على را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد على برو و بگو: با خلیفه رسول خدا بیعت کن. على گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست براى خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد.

پس از آن عمر برخاست و گروهى با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتى فاطمه صداى آنها راشنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه‏ ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى‏ کردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولى عمر و عده‏ اى ماندند. على را بیرون آوردند وگفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى‏ کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى‏زنیم،(الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۳۰، تحقیق على شیرى، منشورات رضى)


از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(علیه السلام) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.[۱]

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده ‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید:

«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفهبا فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[۲]

مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[۳]

اما منابع اهل سنت:

۱- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (۵۴۸ - ۴۷۹ ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمهعلیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[۴]
همین قول را اسفرائینی (متوفای ۴۲۹ ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[۵]

۲- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[۶]

۳- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[۷]

۴- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.

ابو العاص به پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید:
«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباحشمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند کهباعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم:
«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقلنکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[۸]

این قصه، به خوبی نشانمی‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهلحدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند.[۹]

۵- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[۱۰]او می‏گوید: «نزد امام صادقعلیه‏السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شمانمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟).»

سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:

«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[۱۱]چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی می‏گوید:) همیشه امام صادق علیه‏السلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) ومصیبت های او می‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.

توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیه‏السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد.

چنان که ابابصیر از امام صادق علیه‏السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورتنقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدتبیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگانخویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[۱۲]

ب. منابع شیعه:

نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است:

هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمهعلیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اشصدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل هایتاریخی فراوان است.

خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین می‏نویسد:

«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، مناز روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[۱۳]

آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه‏هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[۱۴]

۱- شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۰.
۲- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج۳، ص۷۶، تلخیص شیخ طوسی.
۳- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳ و در برخی چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴.
۴- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج۱، ص۵۷.
۵- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص۱۰۷.
۶- الوافی بالوفیات، صفدی، ج۵، ص۳۴۷ ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج۲،ص۲۹۲.
۷- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.
۸- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص۲۵۲.
۹- شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱.
۱۰- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقلنموده‏اند که علمای شیعه آنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را می‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.
۱۱- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص۴۱۷، (منشورات شریف رضی).
۱۲- بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۰.
۱۳- بحار الانوار، ج۳۰، ص۲۹۳، (چاپ جدید)؛ ج۸، ص۲۳۰، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج۱، ص۲۶۷.
[۱۴]کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 11:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 


 
 
باسمه تعالی
 
 
 
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
 
 
 
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
 
 
 
نام، القاب، کنیه‌ها
 
 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.
 
فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.
 
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."
 
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)
 
کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
 
ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.
 
 
 
مادر و پدر
 
همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.
 
 
 
ولادت
 
 فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت:"شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
 
 
 
مکارم اخلاق
 
 سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
 
1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
 
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
 
2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام)پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
 
3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."
 
 
 
ازدواج و فرزندان آن حضرت
 
 صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.
 
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می‌آید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
 
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.
 
 
 
فاطمه (علیها السلام)در خانه
 
 فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می‌پنداشت امام علی(علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (علیها السلام)با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."
 
 
 
مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان
 
 فاطمه زهرا (علیها السلام)در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌باشد.
 
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید.
 
 
 
مقام عصمت
 
 در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام)و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام)از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد. 
 
 
 
بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
 
 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.
 
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم."
 
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام)را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
 
نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.
 
 
 
فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر
 
 با وفات پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه(علیها السلام)غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
 
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام)نمود تا امام علی (علیه السلام)و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام)شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام)به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام)و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام)آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام)و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام)در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.
 
 
 
فاطمه (علیها السلام) و فدک
 
از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می‌گردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می‌فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می‌نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می‌نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می‌داشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار می‌دادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی‌گذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.
 
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه‌ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحتو بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می‌گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می‌نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام)به نیکی اثبات می‌گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام)بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث می‌رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی‌گذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقی‌اش بازگردانده نشد.
 
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام)و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.
 
 
 
بیماری فاطمه (علیها السلام)و عیادت از او
 
 سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.
 
در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام)در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.
 
در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."
 
 
 
وصیت
 
 در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام)را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.
 
 
 
شهادت
 
 سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.
 
فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.
 
 
 
تغسیل و تدفین
 
 مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:
 
"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."
 
امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.
 
 
 
سخنان فاطمه
 
 از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم:
 
1-      قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته"
 
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد."
 
2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."
فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."
www.roshd.org/per/beliefs/
 
 
 
 
  http://barrud.rasekhoonblog.com
    احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 11:43 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

آغاز مصیبت

 

پس از خیانت سقیفه و تعیین خلیفه ناحق مسلمین عده ای از اصحاب که مخالف با خیانت سقیفه بودند در منزل دخت گرامی رسول خدا تحسن کردند. اما بعد..
 

http://moujahed.persiangig.com/image/new_folder/shahadate%20hazrate%20zahra%20-%20mediume.jpg


ابوبکر ، قنفذ را نزد امیر الومنین(ع) فرستاد و عده ای کمک نیز به همراهش قرار داد . او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست ، ولی حضرت به آنان اجازه نداد . اصحاب قنفذ نزد ابوبکر و عمر بازگشتند در حالیکه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید و گرنه بدون اجازه وارد شوید .

آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا(س) فرمود: « به شما اجازه نمی دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید» همراهان او بر گشتند ولی قنفذ ملعون آنجا ماند. آنان به ابوبکر و عمر گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم . عمر عصبانی شد و گفت : ما را با زنان چه کار است

سپس به مردمی که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند . آنان و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشتند و آنها را اطراف خانه علی و فاطمه(ع) و فرزندانشان قرار دادند. سپس عمر ندا کرد بطوری که علی و فاطمه (س) بشنوند و گفت: «. بخدا قسم ، ای علی باید خارج شوی و با خلیفه پیامبر بیعت کنی و گرنه خانه را با خودتان به آتش می کشم .

حضرت زهرا (س) فرمود: ای عمر ، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن وگرنه خانه تان را به آتش می کشیم . فرمود: «ای عمر، از خدا نمی ترسی که به خانه من وارد می شوی؟» ولی عمر بار نگشت.


آتش زدن در خانه و مجروح شدن حضرت زهرا(س)

عمر  آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد .

حضرت زهرا(س) در مقابل او آمد و فریاد  زد : ـ یا ابتاه ، یارسول الله» عمر شمشیر را در حالیکه در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی حضرت زد. آنحضرت ناله کرد :«یا ابتاه» عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد . آنحضرت صدا زد:« یا رسول الله،ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتاری کردند»
 

دفاع امیر الومنین(ع) از حضرت زهرا(ع)

علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد ولی سخن پیامبر (ص) و وصیتی را که به او کرده بود بیاد آورد و فرمود:« ای پسر صهاک، قسم به آنکه محمد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر نبود مقدری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر با من نموده می دانستی که تو نمی توانی به خانه من داخل شوی»


دستور ابوبکر برای حمله و آتش زدن خانه

عمر فرستاد و کمک خواست . مردم هم آ»دند تا داخل خانه شدند ، و امیر المومنین(ع) هم سراغ شمشیر رفت.

 قنفذ ملعون نزد ابوبکر بر گشت در حالیکه می ترسید علی(ع) با شمشیر سراغش بیاید چرا که شجاعت و شدت عمل آنحضرت را می دانست. ابوبکر به قنفذ کفت:« برگرد ، اگر از خانه بیرون آ»د دست نگه دارید وگرنه در خانه اش به او هجوم بیاورید، و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به  آتش بکشید » قنفذ ملعون آمد و با اصحابش بدون اجازه به خانه هجوم آوردند .  علی (ع) سراغ شمشیرش رفت ، ولی آنان زودتر به طرف شمشیر آنحضرت رفتند ، و با عده زیادشان بر سر او ریختند . عده ای شمشیرها را بدست گرفتند و بر آنحضرت حمله ور شدند و او را گرفتند و بر گردن او طنابی انداختند.
 

مجروح شدن حضرت زهرا(ع) بدست قنفذ ملعون

حضرت زهرا(ع) جلوی در خانه ، بین مردم و امیر المومنین(ع)  مانع شد. قنفذ ملعون با تازیانه به آنحضرت زد. بطوریکه وقتی حضرت از دنیا می رفت در بازویش از زدن او اثری مثل دستبند بر جای مانده بود.

 

شهادت حضرت زهرا(س) و محسن (ع)

قنفذ ملعون حضرت فاطمه(ع) را با تازیانه زد « هنگامی که خود را بین او و شوهرش قرارداد، و عمر پیغام فرستاد که اگر فاطمه بین تو و او مانع شد او را بزن.(خداوند لعنتش کند) قنفذ ملعون با غلاف شمشیر به فاطمه زهرا(س) حمله کرد و ضربه ای به او زد  او را به سمت چهار چوب در خانه اش کشانید و در را فشار داد بطوری که استخوانی از پهلویش شکست و جنینی سقط کرد، و همچنان در بستر بود تا در اثر همان شهید شد.

در روایتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است که آن حضرت فرمود: آنچه که باعث قتل مادرم سلام الله علیها شد همان غلاف شمشیری بود که قنفذ بر او زد.


روایت دیگر:

 
سر انجام، با آوردن هیزم خانه وحی مورد هجوم قرار دادند و حرمتش را شکستند . فاطمه زهرا(س) برای پاسخ، پشت در خانه حاضر شد که ناگهان در خانه باز شد و فاطمه(س) برای حفظ خود از چشم نامحرمان به پشت در پناه برد ، در این لحضه عمر بن خطاب  با لگد چنان به در کوبید که فاطمه زهرا(س) بین در و دیوار قرار گرفت و فریاد زد: به خدا بچه ای که در رحم داشتم.

اولین شهید   محسن (ع)

اولین شهید از آل محمد(ص) و پیشتاز آنان بود.

اولین شهید راه ولایت و غدیر است.

اولین قربانی سقیفه است.

اولین شهید ی که جبهه جنگ ندیده شهید شد ، بلکه دنیا را نیز ندید.

 اولین شهیدی که ولادت و شهادتش با هم به وقوع پیوست.

اولین شهیدی که در کنار مادر به شهادت رسید.

 شهیدی که بدون شمشیر خصم زبون را از پا درآورد.

شهیدی که با بی زبانی با حجت مظلومیت دشمن را مغلوب کرد.

 شهیدی که در کنار مادر ، نه مادر را دید و نه مادر او را.

 شهید بی شمشیری که فقط با مجروح شدن مادر شهید شد.

 شهیدی که شهادتش قبل از ولادتش بود.

 جنین شش ماهه ای که عرصه محشر را زیر رو می کند.

 شهید مظلومی که در روز جزا اولین محاکمه درباره او آغاز می شود.

شهید مظلومی که قبرش همانند مادرش نا معلوم است.


دعای مستجاب

سلمان فارسی می گوید : وقتی امیرالمومنین(ع) را از خانه بیرون آوردند. فاطمه (س) نیز بیرون آمد تا نزدیک قبر پیامبر (ص) رسید و فرمود: پسر عم مرا رها کنید . قسم به خدایی که پیامبر(ص) را به حق مبعوث کرده ، اگر او را رها نکنید موهایم را پریشان می کنم و پیراهن پیامبر را بر سر میگذارم و به درگاه خدا ناله می کنم .بدانید که ناله صالح در پیشگاه خدا از فرزندان من گرامی تر نیست.

سلمان می گوید : به خدا قسم دیدم که پایه های دیوار مسجد از جا کنده شد بطوری که اگر کسی می خواست از زیر آن عبور کند می توانست.

من گفتم : یا سیدتی و مولاتی ، خداوند تبارک و تعالی پدرت را رحمت فرستاده ، پس از ناحیه تو برای امت نقمت و عذاب نباشد .

 حضرت از نفرین دست باز داشت و دیوارها به گونه ای بجای خود برگشت که از زیر آنها گرد و غبار بلند شد و به حلقوم ما داخل شد.


راز دل فراق

بیماری مادرم فاطمه(س) به طول انجامید و روز به روز حالش سخت تر می شد . امیر المومنین(ع) را طلبید و خبر شهادتش را به او و اسماء داد و وصیتهایش را کرد. قسمتی از وصیتهای فاطمه(ع) به امیر الومنین (ع) و قسمتی به اسماء بود.

بعد از آنکه در خواب خبر مرگ خود را شنید بیدار شد و مشغول مقدمات رفتن به سوی پدر بزرگوارش گردید.

قبل از همه چیز در فکر نور دیدگانش بود . به کمک اسماء دست بر دیوار گرفت و آنجا که آب بود رفت و با دستهای لرزان به شستن لباسهای اطفال مشغول شد . بعد یک به یک کودکانش را صدا زد و سر آنان را شتشو داد و گویا با این شتشو دست بر سر و صورت آنان می کشید و با آنان وداع می کرد و اشک از چشمانش جاری می شد. بعد خودش نیز غسل کرد و لباس تازه پوشید.

 امیر المومنین(ع) وارد خانه شد و با دیدن این منظره سوال کرد: با این ضعف و مریضی چرا مشغول این کارها شدی؟ عرض کرد: چون امروز روز آخر عمر من است خواستم سر ولباس کودکانم را بشویم زیرا فردا بی مادر میشوند.

بعد مادرم زهرا(س)  که با سختی کارها را انجام داده بود میان رختخواب رفت و استراحت کرد. علی(ع) بالای سرش آمد، و دید فاطمه(ع) یک قطیفه مصری روی خودش کشیده است . او را صدا زد و جوابی نشنید . گوشه پارچه را کنار زد و فاطمه(س) را دید که ساکت است. عبا و عمامه را برداشت و سر زهرا(س) را به دامن گرفت ، و او را صدا زد ولی فاطمه(س) سخنی نگفت.

امیر المومنین(ع) بار دیگر او را چنین صدا زد:« یا بنت محمد»، ولی جواب نشنید ، گفت :« من حمل الزکاۀ فی طرف ردائه و بذلها علی الفقراء» ولی باز پاسخی نیامد. گفت:« یا ابنه من صلی بالملائکه فی السماء مثنی مثنی» باز جوابی نیامد. گفت:« ای دختر پیامبر ، با من صحبت کن، من علی پسر عموی تو هستم»

فاطمه(س) چشم خود را باز کرد، و به صورت علی(ع) نظر نمود و به گریه افتاد و علی(ع) نیز از گریه فاطمه(س) گریست و پرسیسد: این چه حالی است که در تو می بینم؟ فاطمه (س) گفت: من مرگ را که چاره و فراری از آن نیست می بینم . امیر المومنین(ع) فرمود: فاطمه جان ، از کجا می دانی ؟ فرمود: الان حبیب خود پیامبر را در قصری سفید در خواب دیدم . وقتی مرا دید گفت: دخترم به سوی من بیا که من مشتاقم. عرض کردم : به خدا من به دیدار تو مشتاق ترم فرمود: تو امشب نزد من هستی، و او در وعده ای که داده صادق و راستگو است، و به عهدی که کرده وفا دار است.

امیر المومنین (ع) بالای سر زهرا(س) نشست . مادرم گفت: ای پسر عمو، خبر مرگم را به من دادند و تو مرا می بینی که بعد از ساعتی به پدرم ملحق می شوم . چند چیز که در قلب من است به تو وصیت می کنم . علی(ع) فرمود : ای دختر پیامبر ، آنچه دوست داری وصیت کن. بعد هرکس در خانه بود بیرون کرد و خانه خلوت شد.

مادرم وصیتهایش را شروع کرد و گفت: پسر عمو جان در این مدت دروغ و خیانت از من ندیده ای و از روزی که با معاشرت دارم مخالفت تو نکردم.

 امیر المومنین(ع) فرمود: معاذالله، توداناتر به خدائی و تو نیکوتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر از آن هستی و خوف تو از خدا بیشتر است از اینکه من و تو را برای مخالفت با خود سرزنش کنم. فراغ تو و از دست رفتن تو بر من مشکل است ، ولی چاره نیست چون امر خداست که ناچار باید واقع شود. به خدا قسم مصیبت پیامبر(ص) را تازه کردی و فقدان تو و وفت تو بر من بزرگ است . انالله و انا الیه راجعون از مصیبتی که چه قدر ناگوار و دردناک و اندوهبار و بزرگ است.

فاطمه جان، این مصیبتی است که آرامش و تسلی پذیر نیست  و سوگ بزرگی است که چیزی جایگزین آن  نمی شود.

 سپس مدتی هر دو گریستند . امیر المومنین(ع) سر زهرا(س) را به سینه چسبانید و فرمود: آنچه می خواهی وصیت کن که مرا وفادار خواهی دید و آنچه دستور بدهی انجام می دهم و خواسته تو را به خواسته خود ترجیح می دهم .  فاطمه (س) عرض کرد: خداوند از طرف من به تو جزای خیر دهد./


وصایای فاطمه علیها السلام

سپس فاطمه (س) وصایایش را چنین آغاز کرد : پسر عمو، اولا وصیت می کنم با دختر خواهرم امامه ازدواج کنی چون او به فرزندانم  همانند من است و مردها ناچار زن لازم دارند. بعد فرمود: وصیت می کنم وقتی من از دنیا رفتم مرا غسل بده و لباسهای مرا کنار مزن چون پاکیزه و پاک هستم . هیچیک از آنان که من ظلم کردند در تشیع جنازه من حاضر نشوند چون آنان دشمن من و دشمن پیامبر هستند ، و هیچیک از آنان . پیروانشان را مگذار بر جنازه من نماز بخوانند . شب هنگام وقتی چشمها روی هم گذاشته شد و مردم به خواب رفتند مرا به خاک بسپار.

پسر عمو، وقتی ازدواج کردی یک شبانه روز برای همسرت بگذار و یک شبانه روز برای فرندانت . یا اباالحسن، به صورت آنان صحیه مزن چون آنان یتیم و غریب و شکسته حال هستند.آنان دیروز جدشان را از دست دادند و امروز مادرشان را از دست می دهند . وای بحال امتی که حسن و حسینم را می کشندو آنان را دشمن می دارند. سپس زهرا(س) اشعاری را خواندند که ترجمه اش چنین است :

ای بهترین راهنما، اگر خواستی گریه کن و اشک دیدگان بریز که روز جدائی است . ای همتای بتول ، فرزندانم را به تو سفارش می کنم که آنان همدم و مشتاقی جز تو ندارند. برمن و بر یتیمان گریه کن و شهید دست دشمنان در صحرای عراق را فراموش مکن

به همسرش امیر المومنین(ع) وصیت کرد که بر سر مزارش بیاید و آنجا قرآن بخواند و فرمود: برای من تابوتی آماده کن که من دیدم فرشتگان آن را توصیف می کردند.

درباره اموال و صدقات وصیت کرد که باغها هفت گانه اش عواف و دلال و برقه و حسنی و صافیه و آنچه که برای ام ابراهیم است( پروردگار یک پنجم دنیا و دو ثلث بهشت و چهار نهر بزرگ دنیا و بالاتر از همه ، شفاعت امت پدرش بود که جبرئیل به پیامبر(ص) خبر داد مهریه حضرت زهرا (س) کرده بود) علی بن ابی طالب(ع) صاحب اختیار است ، و اگر از دنیا رفت حسن بن علی و برادرش حسین و فرندان برزگتر یکی پس از دیگری از فرزندان پیامبر(ص) صاحب اختیار آن اموال هستند . به این وصیت خدا شاهد است و مقداد بن اسود و زبیر بن عوام نیز گواهند و علی بن ابی طالب(ع) آن را نوشته است .

 از اموال برای هر یک از زنان پیامبر(ص) و زنان بنی هاشم دوازده اوقیه و برای امامه دختر ابواعاص قدری و برای ام کلثوم که به حد بلوغ رسید از آنچه که در منزل بود وصیت کرد. وقتی وصیتهایش را به  امیر المومنین(ع) نمود اسماء را طلبید و دستور داد : آ« سدر و کافور که جبرئیل از بهشت آورده بیاور و بالای سرش بگذارد.

سپس سلمی همسر ابورافع را خواست و به او فرمود: برای غسل من آب بیاور. بعد لباسهای جدیدش را خواست . آنگاه با بهترین وجهی غسل نمود و فرمود: رختخوابش را در وسط حجره پهن کنند و این عمل شاید برای این بود که مادرم راضی نشد امیر المومنین(ع) همسرش آن لباسها و بدن خون آلود را هنگام غسل ببیند. پهلو و سینه و بدن مجروح و خون آلودش را شستشو داد و آن لباسهای خونین را کنار گذاشت و لباسهای جدیدش پوشید.


غروب صبحگاهی

مادرم فاطمه(س) هنگام مرگش زینب و ام کلثوم را به خانه یکی از هاشمیان فرستاد تا مرگ مادرشان را نبینند .

امیر المومنین(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) نیز در این ساعت بیرون از خانه بودند ، فقط اسماء و فضه خادمه حاضر و ملازم حضرت بودند.

هنگام لقا الله که رسید حضرت بعد از آنکه غذای کودکانش را آماده کرد، وسط حجره دست را زیر صورت گذاشت و رو به قبله خوابید و حالت احتضار رسید پرده کنار رفت و فاطمه(س) نگاهی کرد و این کلمات را بر زبان جاری کرد:« السلام علی جبرئیل، السلام علی رسول الله، اللهم مع رسولک ، اللهم فی رضوانک و جوارک و دارک دارالسلام»

بعد فرمود:آیا آنچه من می بینم شما نیز می بینید؟ گفتند: تو چه می بینی؟

فرمود: این موکبهای اهل آسمان است ، و این جبرئیل است و این پیامبر خداست که می فرماید : دخترم بیا ، آنچه در پیش داری برای تو بهتر است .

بعد چشمانش را باز کرد و  گفت:« و علیک السلام یا قابض الارواح ، در قبض روح من عجله کن و ناراحتم مکن» بعد گفت:« الیک ربی، لا الی النار» پروردگار من رو به سوی تو ، نه به سوی آتش .

سپس فاطمه(س) چشمهای خود را روی هم گذاشت و دستها و پاها را دراز کرد و زندگی او بین مغرب و عشا به پایان رسید و به سوی خدا و پیامبر(ص) رفت.


شهادت جانسوز

اسماء مشاهده کرد که سیده اش از دنیا رفت. اینجا بود که گریبان چاک زد و خود را روی جنازه انداخت و او را بوسید و گفت: یا فاطمه، وقتی خدمت پدرت پیامبر(ص) رسیدی از طرف اسماء به او سلام برسان.

در این حال حسن و حسین (ع) از در وارد شدند و دیدند مادرشان خود را پیچیده و خوابیده است . گفتند: ای اسماء مادرمان در این ساعات نمی خوابید؟

اسماء گفت: فرزندان پیامبر ، مادرتان خواب نیست بلکه از دنیا رفته است .

 وقتی شنیدند اما حسن (ع) خود را روی جنازه مادر انداخت و گفت مادر جان پیش از آنکه روحم از بدن جدا شود با من سخنی بگو.

 امام حسین(ع) پای مادر را می بوسید و می گفت : ای مادر، من پسرت حسینم ، پیش از آنکه قلب من از جا کنده شود و بمیرم با من تکلم کن.


امیر المومنین (ع) و مرگ زهرا(س)

اسماء به آنان گفت: ای فرزندان پیامبر ، روانه شوید و پدرتان را از مرگ مادر تان با خبر کنید. حسنین از خانه بیرون رفتند و وقتی نزدیم مسجد رسیدند صدایشان را به گریه بلند کردند.

 جمعی از صحابه آمدند و سبب گریه را پرسیدند و حسنین گفتند: مگر مادرمان فاطمه(س) نمرده است ؟

 امیر المومنین(ع) با شنیدن این خبر با صورت  به زمین افتاد و گفت:« ای دختر محمد(ص) ، بعد از تو با چه کسی تسلی بیابم » بعد به طرف خانه آمد.


تجهیز ملکوت

مردم پیمان شکن در اطراف خانه زهرا(س)  جمع شدن و معلوم است در اینگونه موارد ابوبکر و عمر ملعون از همه پیش قدم تر خواهند بود.

 امیرالمومنین(ع) به ابوذر دستور داد به مردم بگوید: همه برگردید که تشییع جنازه دختر پیامبر در این شبانگاه به تاخیر افتاد و مردم هم متفرق شدن.

پاسی از شب گذشته ، سر و صداها فرو نشست و چشمها بخواب رفت. امیر المومنین(ع) بر خاست تا وصیتهای فاطمه(ع) را انجام دهد. آن بدن ضعیف که از مصائب و زجر جسمی و روحی آب شده بود و جایگاه غسل نهاد، و یک شاخه نخل روشن کرد ، و اسماء بنت عمیس آب می آورد و حضرت او را از زیر لباس بدون اینکه پیراهن او را بیرون بیاورد- غسل می داد و شاید به آن سبب بود که یتیمان فاطمه(س) نگاه می کردند و امیر المومنین (ع) نخواست بدن مادر را مشاهده کنند، بالاخص که بدن زهرا(س) مجروح و مصدوم بود.

امیر المومنین (ع) خودش زهرا(ع) را غسل می داد زیرا او صدیقه بود و جز صدیق نباید او را غسل می داد . چنانچه مریم(ع) را حضرت عیسی (ع) غسل می داد . و معصوم را باید معصوم غسل بدهد و دست غیر معصوم به او نرسد و دیگر اینکه وصیت زهرا(ع) همین بود. در روایتی آمده است علی (ع) با همان پرده ای که بدن رسول خدا را خشک نمود بدن زهرا(س) را خشک کرد .

امیر المومنین(ع) سه یا پنج بار بر بدن دختر پیامبر(ص) آب ریخت و در مرتبه آخر مقدار کافور به آن اضافه کرد و غسل را به پایان برد و هفت پارچه کفن بر او پوشانید. بعد یک پارچه سراسری غیر از کفن به او پوشانید و این کلمات را می گفت: « بارالها، این بانو کنیز توست و دختر پیامبر و برگزیده تو و بهترین آفریدگار توست و خدایا، حجتش را به او تلقین فرما و برهان و دلیلش را محکم و استوار کن و درجه و مقام او را بالا ببر و بین او و پدر بزرگوارش جمع فرما»


وداع با جنازه مادر

وقتی غسل و تکفین فاطمه(س) تمام شدو علی (س) خواست بند کفن را ببندد دید اطفال در کنار بدن مادر به حالت انتظار با نگاه پر درد و حسرت ایستاده و به پدر بزرگوار چشم دوخته اند که اجازه دهد یک بار دیگر با مادر مهربان وداع کنند. حضرت با صدای بی رمق و گریان صدا زد: یا زینب ، یا ام کلثوم ، یا حسن، یا حسین ، یا فضه ، بیائید از مادرتان  توشه آخرین وصال را بردارید که اینک هنگام جدایی است ، و دیدار بعدی در بهشت است .

با شنیدن این کلمات و اجازه پدر برزگوار با سرعت آمدند و همانند پروانه که خود را روی شمع و چراغ می زند خود را به روی بدن پاک ریختند که گویا کفن مادر مهربانشان را با آب دیدگان شستشو می دادند و با آه سوزان و ناله آرام جانگداز خشک می کردند.

 اگر کسی بخواهد گوشه ای از حال وداع کودکان با فاطمه(س) را بفهمد بایداز  بقیه قضیه بدست آورد . امیر المومنین (ع) که شاهد قضیه  بود می فرماید:

در آن حال که اطفال خود را روی جنازه مادر انداخته بودند خدا را شاهد می گیرم که فاطمه (س) ناله پر محبت و آهی جانسوز کشید و دستهای مبارک را از کفن بیرون آورد و دو فرزند خود حسن و حسین (ع) را به سینه پر مهرش چسبانید.

آری حال کودکان فاطمه (س) اهل آسمان را به ضجه در آورد و با اهل یت و حسنین و زینبین و فاطمه(ع) در گریه و زاری شرکت کردند . ناگاه هاتفی صدا زد  (( یا علی(ع) ، حسن و حسین را از سینه مادر بردار که حالت آنان فرشتگان آسمان را به گریه در آ<رد ؛ و خداوند دوستدار فاطمه و مشتاق دیدار دوست خود است .

امیر المومنین (ع) با ملاطفت کودکان را از سینه زهرایش جدا کرد .

با این حال غسل و کفن مادرم فاطمه (ع) و وداع کودکانش به پایان رسید . اینک نماز بر فاطمه(س) و تشییع و دفن آنگونه که مقرر شده بود شروع شد. در نماز فاطمه(س) باید کسانی باشند که به فاطمه(س) ستم نکرده و در برابر این فاجعه ساکت ننشستند. که طبق روایات علی(ع) به همراه حسن(ع) ، حسین(ع) ، عمار ؛ مقداد؛ عقیل ؛ زبیر؛ ابوذر؛ سلمان؛ و جمعی از خواص بنی هاشم بودند.

بعد از نماز بر بدن فاطمه(س) ، امیر المومنین(ع) دست به دعا برداشت و گفت : بار الها ، من از دختر پیامبرت راضی هستم ، خدایا او هراسان بود انیس او باش . بار خدایا از او دوری کردند تو با او پیوند نما . خدایا به زهرا(س) ستم شد برای او حکم کن و تو بهترین حکم کنندگانی .

 سپس امیر الومنین(ع)  دو رکعت نماز خواند ( از امام صادق (ع) روایت است : حضرت (ع) یک تکبیر می گفت ، جبرئیل یک تکبیر و بعد فرشتگان مقرب الهی تکبیر می گفتند تا اینکه امیر المومنین (ع) پنج تکبیر گفت) سپس و دستهایش  را به آسمان بلند کرد و گفت :« این دختر پیامبرت فاطمه(س) است که او را از تاریکی به سوی نور خارج کردی » در این هنگام زمین به مسافت یک میل در یک میل روشن گردید.


قبر فاطمه(س)

اینک امیر المومنین(ع) می خواهد طبق وصیت مادرم فاطمه(س) را در محلی به خاک بسپارد  وتشییع کنندگان آن حضرت همان نماز گذارن حضرتش یعنی علی(ع) به همراه حسن(ع) ، حسین(ع) ، عمار ؛ مقداد؛ عقیل ؛ زبیر؛ ابوذر؛ سلمان؛ و جمعی از خواص بنی هاشم بودند.

امیر المومنین(ع) داخل قبر رفت و جسم پاره تن پیامبر را روی دست گرفت و در لحد خوابانید و آن چهره ای که از نخستین روز ولادت تا هنگام شهادت در برابر پروردگارش در سجده به خاک سائیده بود و پیامبر(ص) هر شب قبل از خواب او را می بوسید ، امیر المومنین(ع) آن را به خاک قبر گذاشت و خطاب کرد: ای زمین، امانتم را به تو می سپارم . این دختر پیامبر(ص) خداست.

بعد گفت:« بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله و بالله و علی ملۀ رسول الله محمد بن عبدالله ، ای صدیقه، تو را به کسی که او از من به تو اولی تر است واگذار کردم و من برای تو به آنچه که خدا برای تو راضی است راضی شدم»

بعد این آیه را خواند:« منها خلقنا کم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم  تارّۀ اخری»

سپس امیر المومنین(ع) خشک یا سنگ احد را چید و از قبر بیرون آ»د و چند نفر که حاضر بودند قبر در گرانمایه پیامبر(ص) را با خاک هموار کردند.

 روایت است که می گویند امیر المومنین(ع) ده قبر و بعضا 40 قبر همانند قبر زهرا (س) حفر کرد تا قبر بانوی دو عالم مشخص نگردد.


عکس العمل ابو بکر و عمر

شب دفن مادرم زهرا(س) به صبح رسید و مردم اول بامداد دسته دسته برای تشییع فاطمه(س) آمدند. . پیشگام تر از همه آن دونفر ملعونی که فاطمه (س) را شهید کردند بودند و حضرت از آنان غضبناک و خمشگین بود و ناراضی از آنان از دنیا رفت .

 ابوبکر و عمر با بقیه مردم در خانه علی(ع) منتظر تشییع فاطمه (ع) بودند که مقداد خبر دفن او را به مردم اعلام کرد.

 عمر به  ابوبکر   گفت : من به تو نگفتم اینان در فکر دفن پنهانی دختر پیامبر(ص) هستند.

مقداد گفت: فاطمه(س) از شما غضبناک بود و خود وصیت کرده بود که شما دو تن بر او نماز نخوانید و در تشییع جنازه اش حاضر نشوید .

 عمر خشمگین شد و به مقداد حمله کرد و به سر و صورت او زد . مردم جمع شدن و او را از دست عمر نجات دادند . مقداد فریاد زد : دختر پیامبر در اثر ضربات و تازیانه ای که بر او زدی از دنیا رفت ، و تا آخرین ساعات پیکرش خون آلود و خون از کمر و پهلویش جاری بود. اینکه مرا به جرم گفتن وصیت فاطمه(س) می زنی عجیب نیست.

بعد از مقداد ، عباس عموی پیامبر(ص) و بعد عقیل با عمر گفتگو کرد .

از طرفی هم وقتی فهمیدند فاطمه(س) شب به خاک سپرده شده طبق عادت همه رو به سوی بقیع کردند که قبر فاطمه(س) را ببینند ، ولی دیدند امیر الومنین(ع) هفت یا چهل قبر درست کرده و بر همه مشتبه شد که قبر زهرا(س) کدام است .

 مردم متحیر و سرگردان ضجه می زدند و یکدیگر را سرزنش می کردند که از پیامبر مان فقط یک دختر  باقی مانده بود و او از دنیا رفته و دفن شده ، و ما در وفات او و نماز او و دفن او حاضر نشدیم ومحل قبرش را هم نمی دانیم.


شکست تصمیم عمر

عمر فریاد بر آورد : چند تن از زنان مسلمین را بیاورید که قبرها را بشکافند و بدن زهرا(س) را بیرون بیاورند تا بر او نماز بخوانیم و بعد هم قبرش را زیارت کنیم . این خبر به علی(ع) رسید . آنحضرت لباس زردی را که لباس رزم او بود پوشید و ذوالفقارش را از غلاف بیرون آورد، و چشمان حق بینش از خشم سرخ شد و رگهای گردنش ورم کرد و به سوی بقیع به راه افتاد .

همه علی (ع) را می شناختند که تصمیم و هشدار او جدی است . لذا همه هراسان کنار رفتند ، و تنها عمر بود که جلو آمد و برابر امیر المومنین(ع) ایستاد و گفت: یا ابالحسن چه می گویی ؟ به خدا سوگند ما قبرها را می شکافیم تا بدن فاطمه(س) دختر پیامبرمان را پیدا کنیم و بر او نماز بگذاریم .

اینجا بود که امیر المومنین(ع) جلو آمد و گریبان عمر را گرفت و او را به زمین کوبید و فرمود: ای پسر زن سیاه بی اصل و نسب ، من از حقم گذشتم که مبادا مردم مرتد شوند و از دینشان بر گردند ، و اما درباره قبر فاطمه(س) ، قسم به خدایی که جان علی در دست اوست ، اگر تو یا اصحابت این تصمیم را بگیرید و دست به ای قبرها بزنید ، زمین را از خونتان سیراب می کنم.

ابوبکر پیش آمد و گفت : یا ابالحسن ، تو را به حرمت پیامبر و به عزت و اقتدار خداوند عرش سوگند می دهم که این مورد کاری که خوشیند تو نیست انجام نمی دهیم .

امیر المومنین(ع) عمر را رها کرد ، و مردم نیز رفتند و دیگر قبر زهرا (س) را از خاطر بردند.

 

انشالله پس از ظهور فرزندش مهدی صاحب الزمان(عج) چشمان عاشق، آن تربت پاک را زیارت خواهند کرد

اللهم عجل لولیک الفرج

انشالله

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 11:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
11991604275443261556.jpg
53251359041089982482.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-42.jpg
photo_2017-02-11_08-37-42.jpg
photo_2017-02-11_08-37-42.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg

 

 

تصاویرمربوط به راهپیمایی باشکوه

 

امروزبیست ودوم بهمن ماه

 

سال 1395 هجری شمسی

 

شهرستان بجنوردمرکزاستان

 

 

خراسان شمالی می باشد.

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 11:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

پيامک شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

 

فاطمه اكتفا به نامش نكنيد
نشناخته توصيف مقامش نكنيد
هر كس که در او محبت زهرا نيست
علامه اگر هست سلامش نكنيد

 

**********************

 

بر حاشيه‌ي برگ شقايق بنويسيد
گل ، تاب فشار در و ديوار ندارد

 

**********************

 

پيمبري كه عمري غم خوار امتش بود
 

روي كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!


 

*******************

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او كسي نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاري
جز مهدي صاحب الزمان دارد ، نه

 

********************

 

حضرت محمد (ص) مي فرمايند : فاطمه پاره تن من است . هركه او را بيازارد ، مرا آزرده خاطركرده
و هر كه او را شاد كند ، مرا نيز خوشحال نموده است .

 

********************

 

در بين آن ديوار و در اي فدايي حيدر
دادي تو شش ماهه پسر بهر ياري حيدر

 

*****************

 

يا علي قبر پرستويت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بويت کجاست؟

 

*********************

 

من با که گويم اين که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تيره غربت نهان شده
بانوي بي نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده

 

*********************

 

ما گوشه نشينان غم فاطمه ايم
محتاج عطا و كرم فاطمه ايم

 

**************************

 

حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود
اي که ره بستي ميان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را مي شکست آنجا اگر عباس بود

 

**********************

 

خزان زود هنگام و كبود شدن ياس بوستان پيامبر ، تسليت باد .

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"

 


ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 11:06 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

تصاویرمربوط به راهپیمایی باشکوه

 

امروزبیست ودوم بهمن ماه

 

سال 1395 هجری شمسی

 

شهرستان بجنوردمرکزاستان

 

 

خراسان شمالی می باشد.

 

photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-45.jpg
photo_2017-02-11_08-36-45.jpg
photo_2017-02-11_08-36-45.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 
http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه

 

 

 

تصاویرمربوط به راهپیمایی باشکوه

 

امروزبیست ودوم بهمن ماه

 

سال 1395 هجری شمسی

 

شهرستان بجنوردمرکزاستان

 

 

خراسان شمالی می باشد.

 

photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-15.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-48.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-55.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-08.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-23.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-37-28.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-52.jpg
photo_2017-02-11_08-36-45.jpg
photo_2017-02-11_08-36-45.jpg
photo_2017-02-11_08-36-45.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-37.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg
photo_2017-02-11_08-36-05.jpg

 

 

 

 

 

photo_2017-02-10_02-12-02.jpg

 

 

 
http://barrud.rasekhoonblog.com

 

 شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان شمالی"
 
 
 

ادامه مطلب



[ جمعه 22 بهمن 1395  ] [ 10:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg

 

 

 

photo_2017-02-10_01-16-41.jpgphoto_2017-02-10_01-16-41.jpgphoto_2017-02-10_01-16-41.jpgphoto_2017-02-10_01-16-41.jpgphoto_2017-02-10_01-16-41.jpgphoto_2017-02-10_01-16-34.jpgphoto_2017-02-10_01-16-34.jpg

 

 

92121261934322791650.jpg
92121261934322791650.jpg
63668003604291826843.jpg
09351184522767417032.jpg
45550282636394110815.jpg
14655066463708347446.jpg

 

63668003604291826843.jpg
45550282636394110815.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

92121261934322791650.jpg
92121261934322791650.jpg
63668003604291826843.jpg
09351184522767417032.jpg
45550282636394110815.jpg
14655066463708347446.jpg

 

63668003604291826843.jpg
45550282636394110815.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

92121261934322791650.jpg
92121261934322791650.jpg
63668003604291826843.jpg
09351184522767417032.jpg
45550282636394110815.jpg
14655066463708347446.jpg

 

63668003604291826843.jpg
45550282636394110815.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_02-12-02.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

92121261934322791650.jpg
92121261934322791650.jpg
63668003604291826843.jpg
09351184522767417032.jpg
45550282636394110815.jpg
14655066463708347446.jpg

 

63668003604291826843.jpg
45550282636394110815.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

92121261934322791650.jpg
92121261934322791650.jpg
63668003604291826843.jpg
09351184522767417032.jpg
45550282636394110815.jpg
14655066463708347446.jpg

 

63668003604291826843.jpg
45550282636394110815.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

92121261934322791650.jpg
92121261934322791650.jpg
63668003604291826843.jpg
09351184522767417032.jpg
45550282636394110815.jpg
14655066463708347446.jpg

 

63668003604291826843.jpg
45550282636394110815.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-34.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-41.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-16-54.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg
photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

 

 

photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

 

 

 

 

 

 

photo_2017-02-10_01-17-03.jpg

 

 
 
  • ًپنج شنبه است و یاد درگذشتگان
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُس

ًپنج شنبه است و یاد درگذشتگان

 


اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ

 

وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا

 

وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ

 

اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ

 

 

بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ

 


التماس دعا
پنجشنبه هست شاخه گلی بفرستیم

 

برای تموم آنهایی که در بین ما نیستند

 

ولی دعاهاشون هنوز کارگشاست،

 

یادشون همیشه با ماست و جاشون بین ما خالیه،

 

دلمون خیلی وقتها هواشونو می کنه,

 

امادیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلی به زیبایی

 

یک فاتحه...


: و اینک پنجشنبه ای دیگر است. و دل خوشند

 

به این پنج شنبه ها،


آنان که روزی بودند و دیگر ...

 


فقط خاطره اند در ذهن، حسرتی بزرگ بر دل و تصویری

 

در قابی کوچک.

 


تا یادی کنیم به یک فاتحه، یک صلوات،

 


یک خدا بیامرزدش،

 


همین ها برایشان یک دنیاست درآن دنیا.

 


روزگاری می آید که ما هم دل خوشیم

 

 

به همین پنجشنبه ها ...

 


شادی تمامی اموات

 


بخوانیم فاتحه ای با ذکر صلوات.

 

 

 

 

 

 شادی روح رزمنده وبسیجی دوران دفاع مقدس

مرحوم مغفورحاج غلامحسین اسماعیلی کریزی  صلـــــوات

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431915771168442_DSC_0008.JPG

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431915865168443_DSC_0024.JPG

AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاویر متحرک حضرت محمد (ص)

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431916102168445_DSC_0034.JPG

مرحوم مغفور حاج غلامحسین اسماعیلی کریزی

 

 احمداسماعیلی کریزی

 

http://barrud.persianblog.ir/

 

 

 
 
 
 
 
http://barrud.rasekhoonblog.com
 
 
 

 

 barrudkariz.shblog.ir/
 
 
 
 
 
شكلك هاي محدثه
احمداسماعيلي كريزي/"استان خراسان رضوي،"
 

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 21 بهمن 1395  ] [ 3:12 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 11 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4049999 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب