کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

زندگينامه امام سجاد (ع)

1.حضرت سجاد ( ع )

 2.پيام خون و شهادت

  3.امام سجاد ( ع ) در دمشق

   4.حرکت به مدينه
  5.صحيفه سجاديه

حضرت سجاد ( ع )
نام معصوم ششم علی ( ع ) است . وی فرزند حسين بن علی بن ابيطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد" و "زين العابدين " مي باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدينه ولادت يافت . حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بيماری  و تب شديد از آن حادثه جان به سلامت برد ، زيرا جهاد از بيمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش - با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت - به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت الهی اين بود که آن رشته گسيخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، يعنی امامت و ولايت گردد . اين بيماری موقت چند روزی  بيش ادامه نيافت و پس از آن حضرت زين العابدين 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپری شد . سن شريف حضرت سجاد ( ع ) را در روز دهم محرم سال 61هجری که بنا به وصيت پدر و امر خدا و رسول خدا ( ص ) به امامت رسيد ، به اختلاف روايات در حدود 24 سال نوشته اند . مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور "شهربانو" دختر يزدگرد ساسانی بوده است . آنچه در حادثه کربلا بدان نياز بود ، بهره برداری از اين قيام و حماسه بی نظير و نشر پيام شهادت حسين ( ع ) بود ، که حضرت سجاد ( ع ) در ضمن اسارت با عمه اش زينب ( ع ) آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بی نظير در جهان آن رو فرياد کردند . فريادی که طنين آن قرنهاست باقی مانده و - برای هميشه - جاودان خواهد ماند . واقعه کربلا با همه ابعاد عظيم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ايمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پايان آمد ، اما مأموريت حضرت سجاد ( ع ) و زينب کبری ( س ) از آن زمان آغاز شد . اهل بيت اسير را از قتلگاه عشق و راهيان به سوی  "الله " و از کنار نعشهای پاره پاره به خون خفته جدا کردند . حضرت سجاد ( ع ) را در حال بيماری بر شتری بی هودج سوار کردند و دو پای  حضرتش را از زير شکم آن حيوان به زنجير بستند . ساير اسيران را نيز بر شتران سوار کرده ، روانه کوفه نمودند . کوفه ای که در زير سنگينی و خفقان حاکم بر آن بهت زده بر جای  مانده بود و جرأت نفس کشيدن نداشت ، زيرا ابن زياد دستور داده بود رؤسای قبايل مختلف را به زندان اندازند و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند . در چنين حالتی دستور داد سرهای مقدس شهدا را بين سرکردگان قبايلی که در کربلا بودند تقسيم و سر امام شهيد حضرت ابا عبد الله الحسين را در جلو کاروان حمل کنند . بدين صورت کاروان را وارد شهر کوفه نمودند . عبيد الله زياد مي خواست وحشتی در مردم ايجاد کند و اين فتح نمايان خود را به چشم مردم آورد . با اين تدبيرهای امنيتی چه شد که نتوانستند جلو بيانات آتشين و پيام کوبنده زن پولادين تاريخ حضرت زينب ( س ) را بگيرند ؟ گويی مردم کوفه تازه از خواب بيدار شده و دريافته اند که اين اسيران ، اولاد علی ( ع ) و فرزندان پيغمبر اسلام ( ص ) مي باشند که مردانشان در کربلا نزديک کوفه به شمشير بيداد کشته شده اند . همهمه از مردم برخاست و کم کم تبديل به گريه شد . حضرت سجاد ( ع ) در حال اسارت و خستگی و بيماری به مردم نگريست و فرمود : اينان بر ما مي گريند ؟ پس عزيزان ما را چه کسی کشته است ؟ زينب خواهر حسين ( ع ) مردم را امر به سکوت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند متعال و درود بر پيامبر گرانقدرش ، حضرت محمد ( ص ) فرمود : "... ای اهل کوفه ، ای حيلت گران و مکرانديشان و غداران ، هرگز اين گريه های شما را سکون مباد . مثل شما ، مثل زنی است که از بامداد تا شام رشته خويش مي تابيد و از شام تا صبح به دست خود بازمي گشاد . هشدار که بنای ايمان بر مکر و نيرنگ نهاده ايد ..." . سپس حضرت زينب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت : "همانا دامان شخصيت خود را با عاری و ننگی بزرگ آلود کرديد که هرگز تا قيامت اين آلودگی را از خود نتوانيد دور کرد . خواری و ذلت بر شما باد . مگر نمي دانيد کدام جگرگوشه از رسول الله ( ص ) را بشکافتيد ، و چه عهد و پيمان که بشکستيد ، و بزرگان عترت و آزادگان ذريه او را به اسيری  برديد ، و خون پاک او به ناحق ريختيد ..." . مردم کوفه آنچنان ساکت و آرام شدند که گويی مرغ بر سر آنها نشسته ! سخنان کوبنده زينب ( ع ) که گويا از حلقوم پاک علی ( ع ) خارج مي شد ، مردم بی وفای کوفه را دچار بهت و حيرت کرد . شگفتا اين صدای علی ( ع ) است که گويا در فضای  کوفه طنين انداز است ... . امام سجاد ( ع ) عمه اش را امر به سکوت فرمود . ابن زياد دستور داد امام سجاد ( ع ) و زينب کبری و ساير اسيران را به مجلس وی آوردند ، و در آن جا جسارت را نسبت به سر مقدس حسين ( ع ) و اسيران کربلا به حد اعلا رسانيد ، و آنچه در چنته دناءت و رذالت داشت نشان داد ، و آنچه لازمه پستی ذاتش بود آشکار نمود .

پيام خون و شهادت
ابن زياد يا پسر مرجانه اسيران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او ب آنان روی داد ، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند ، و دستور داد سر مقدس امام ( ع ) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند . يزيد در جواب نامه ابن زياد که خبر شهادت حسين ( ع ) و يارانش و اسير کردن اهل و عيالش را به او نوشته بود ، دستور داد سر حسين ( ع ) و همه يارانش را و همه اسيران را به شام بفرستند . بر دست و پا و گردن امام همام حضرت سجاد زنجير نهاده ، بر شتر سوارش کردند و اهل بيت را چون اسيران روم و زنگبار بر شتران بی جهاز سوار کردند و راهی شام نمودند . اهل بيت عصمت از راه بعلبک به شام وارد شدند . روز اول ماه صفر سال 61هجری - شهر دمشق غرق در شادی و سرور است ، زيرا يزيد اسيران کربلا را که اولاد پاک رسول الله هستند ، افراد خارجی و ياغيگر معرفی کرده که اکنون در چنگ آنهايند - يزيد دستور داد اسيران و سرهای  شهدا را از کنار "جيرون " که تفريحگاه خارج از شهر و محل عيش و عشرت يزيد بود عبور دهند . يزيد از منظر جيرون اسيران را تماشا مي کرد و شاد و مسرور به نظر مي رسيد ، همچون فاتحی بلا منازع ! در کنار کوچه ها مردم ايستاده بودند و تماشا مي کردند . پيرمردی از شاميان جلو آمد و در مقابل قافله اسيران بايستاد و گفت : "شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امير المؤمنين يزيد را بر شما پيروزی داد" . امام زين العابدين ( ع ) به آن پيرمردی  که در آن سن و سال از تبليغات زهرآگين اموی در امان نمانده بود ، فرمود : "ای  شيخ ، آيا قرآن خوانده ای ؟" . گفت : آری . فرمود : اين آيه را قراءت کرده ای  : قل لا أسئلکم عليه أجرا الا المودة فی القربی . گفت : آری . امام ( ع ) فرمود : آن خويشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماييم . سپس آيه تطهير را که در حق اهل بيت پيغمبر ( ص ) است تلاوت فرمود : "انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت ويطهرکم تطهيرا" . پيرمرد گفت : اين آيه را خوانده ام . امام ( ع ) فرمود : مراد از اين آيه ماييم که خداوند ما را از هر آلايش ظاهر و باطن پاکيزه داشته است . پيرمرد بسيار تعجب کرد و گريست و گفت چقدر من بی خبر مانده ام . سپس به امام ( ع ) عرض کرد : اگر توبه کنم آيا توبه ام پذيرفته است ؟ امام ( ع ) به او اطمينان داد . اين پيرمرد را به خاطر همين آگاهی شهيد کردند . باری ، قافله اسيران راه خدا را در جلو مسجد جامع دمشق متوقف ساختند . سپس آنها را در حالی که به طنابها بسته بودند به زندانی  منتقل کردند . چند روزی  را در زندان گذراندند ، زندانی خراب . به هر حال يزيد در نظر داشت با دعوت از برجستگان هر مذهب و سفيران و بزرگان و چاپلوسان درباری مجلسی فراهم کند تا پيروزی ظاهری خود را به همه نشان دهد . در اين مجلس يزيد همان جسارتی را نسبت به سر مقدس حضرت سيد الشهداء انجام داد که ابن زياد ، دست نشانده پليدش در کوفه انجام داده بود . چوب دستی خود را بر لب و دندانی نواخت که بوسه گاه حضرت رسول الله ( ص ) و علی مرتضی و فاطمه زهرا عليهما السلام بوده است . وقتی  زينب ( ع ) اين جسارت را از يزيد مشاهده فرمود و اولين سخنی که يزيد به حضرت سيد سجاد ( ع ) گفت چنين بود : "شکر خدای را که شما را رسوا ساخت " ، بی درنگ حضرت زينب ( ع ) در چنان مجلسی بپاخاست . دلش به جوش آمد و زبان به ملامت يزيد و يزيديان گشود و با فصاحت و بلاغت علوی پيام خون و شهادت را بيان فرمود و در سنگر افشاگری پرده از روی سيه کاری يزيد و يزيديان برداشت ، و خليفه مسلمين را رسواتر از مردم کوفه نمود . اما يزيد سر به زير انداخت و آن ضربات کوبنده و بر باد دهنده شخصيت کاذب خود را تحمل کرد ، و تنها برای جواب بيتی خواند که ترجمه آن اين است : "ناله و ضجه از داغديدگان رواست و زنان اجير نوحه کننده را مرگ درگذشته آسان است " .

امام سجاد ( ع ) در دمشق
علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد ( ع ) با استناد به قرآن کريم فرمود و حقيقت را آشکار کرد ، حضرت زين العابدين ( ع ) وقتی با يزيد روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زير زنجير بود - فرمود : ای يزيد ، به خدا قسم ، چه گمان مي بری اگر پيغمبر خدا ( ص ) ما را به اين حال بنگرد ؟ اين جمله چنان در يزيد اثر کرد که دستور داد زنجير را از آن حضرت برداشتند ، و همه اطرافيان از آن سخن گريستند . فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد ، روزی بود که خطيب رسمی  بالای منبر رفت و در بدگويی علی ( ع ) و اولاد طاهرينش و خوبی معاويه و يزيد داد سخن داد . امام سجاد ( ع ) به يزيد گفت : به من هم اجازه مي دهی روی اين چوبها بروم و سخنانی بگويم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد ؟ يزيد نمي خواست اجازه دهد ، زيرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت عليهم السلام آگاه بود و بر خود مي ترسيد . مردم اصرار کردند . ناچار يزيد قبول کرد . امام چهارم ( ع ) پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها يکباره فرو ريخت و شيون از ميان زن و مرد برخاست . خلاصه بيانات امام ( ع ) چنين بود : "ای مردم شش چيز را خدا به ما داده است و برتری ما بر ديگران بر هفت پايه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنين مال ماست . خدا چنين خواسته است که مردم با ايمان ما را دوست بدارند ، و اين کاری است که دشمنان ما نمي توانند از آن جلوگيری کنند" . سپس فرمود : "پيغمبر خدا محمد ( ص ) از ماست ، وصی او علی بن ابيطالب از ماست ، حمزه سيد الشهداء از ماست ، جعفر طيار از ماست ، دو سبط اين امت حسن و حسين ( ع ) از ماست ، مهدی اين امت و امام زمان از ماست " . سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جايی رسيد که خواستند سخن امام را قطع کنند ، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگويد . امام ( ع ) سکوت کرد . تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همين محمد خاموش باش . سپس رو به يزيد کرد و گفت : آيا اين پيامبر ارجمند جد تو است يا جد ما ؟ اگر بگويی جد تو است همه مي دانند دروغ مي گويی ، و اگر بگويی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسين ( ع ) را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هايش را اسير کردی ؟ سپس امام ( ع ) دست برد و گريبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود . براستی  آشوبی به پا شد . اين پيام حماسی عاشورا بود که به گوش همه مي رسيد . اين ندای  حق بود که به گوش تاريخ مي رسيد . يزيد در برابر اين اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زياد گشود و حتی بعضی از لشکريان را که همراه اسيران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد . سرانجام بيمناک شد و از آنان روی پوشيد و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگيرد . به هر حال ، يزيد بر اثر افشاگريهای امام ( ع ) و پريشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجويی حال اسيران برآيد . از امام سجاد ( ع ) پرسيد : آيا ميل داريد پيش ما در شام بمانيد يا به مدينه برويد ؟ امام سجاد ( ع ) و زينب کبری ( ع ) فرمودند : ميل داريم پهلوی  قبر جدمان در مدينه باشيم .

حرکت به مدينه
در ماه صفر سال 61هجری اهل بيت عصمت با جلال و عزت به سوی مدينه حرکت کردند . نعمان بن بشير با پانصد نفر به دستور يزيد کاروان را همراهی کرد . امام سجاد و زينب کبری و ساير اهل بيت به مدينه نزديک مي شدند . امام سجاد ( ع ) محلی در خارج شهر مدينه را انتخاب فرمود و دستور داد قافله در آنجا بماند . نعمان بن بشير و همراهانش را اجازه مراجعت داد . امام ( ع ) دستور داد در همان محل خيمه هايی برافراشتند . آنگاه به بشير بن جذلم فرمود مرثيه ای بسرای و مردم مدينه را از ورود ما آگاه کن . بشير يکسر به مدينه رفت و در کنار قبر رسول الله ( ص ) با حضور مردم مدينه ايستاد و اشعاری  سرود که ترجمه آن چنين است : "هان ! ای مردم مدينه شما را ديگر در اين شهر امکان اقامت نماند ، زيرا که حسين ( ع ) کشته شد ، و اينک اين اشکهای من است که روان است . آوخ ! که پيکر مقدسش را که به خاک و خون آغشته بود در کربلا بگذاشتند ، و سرش را بر نيزه شهر به شهر گردانيدند" . شهر يکباره از جای کنده شد . زنان بنی هاشم صدا به ضجه و ناله و شيون برداشتند . مردم در خروج از منزلهای  خود و هجوم به سوی خارج شهر بر يکديگر سبقت گرفتند . بشير مي گويد : اسب را رها کردم و خود را به عجله به خيمه اهل بيت پيغمبر رساندم . در اين موقع حضرت سجاد ( ع ) از خيمه بيرون آمد و در حالی که اشکهای روان خود را با دستمالی پاک مي کرد به مردم اشاره کرد ساکت شوند ، و پس از حمد و ثنای الهی لب به سخن گشود و از واقعه جانگداز کربلا سخن گفت . از جمله فرمود : "اگر رسول الله ( ص ) جد ما به قتل و غارت و زجر و آزار ما دستور مي داد ، بيش از اين بر ما ستم نمي رفت ، و حال اينکه به حمايت و حرمت ما سفارش بسيار شده بود . به خدا سوگند به ما رحمت و عنايت فرمايد و از دشمنان ما انتقام بگيرد" . سپس امام سجاد ( ع ) و زينب کبری ( ع ) و ياران و دلسوختگان عزای حسينی  وارد مدينه شدند . ابتدا به حرم جد خود حضرت رسول الله ( ص ) و سپس به بقيع رفتند و شکايت مردم جفاپيشه را با چشمانی اشک ريزان بيان نمودند . مدتها در مدينه عزای حسينی برقرار بود . و امام ( ع ) و زينب کبری از مصيبت بی نظير کربلا سخن مي گفتند و شهادت هدفدار امام حسين ( ع ) را و پيام او را به مردم تعليم مي دادند و فساد دستگاه حکومت را بر ملا مي کردند تا مردم به عمق مصيبت پی  ببرند و از ستمگران روزگار انتقام خواستن را ياد بگيرند . آن روز در جهان اسلام چهار نقطه بسيار حساس و مهم بود : دمشق ، کوفه ، مکه و مدينه ، حرم مقدس رسول الله مرکز يادها و خاطره اسلام عزيز و پيامبر گرامی  ( ص ) . امام سجاد در هر چهار نقطه نقش حساس ايفا فرمود ، و به دنبال آن بيداری مردم و قيامها و انقلابات کوچک و بزرگ و نارضايتی عميق مردم آغاز شد . از آن پس تاريخ اسلام شاهد قيامهايی بود که از رستاخيز حسينی در کربلا مايه مي گرفت ، از جمله واقعه حره که سال بعد اتفاق افتاد ، و کارگزاران يزيد در برابر قيام مردم مدينه کشتارهای عظيم به راه انداختند . اولاد علی ( ع ) هر يک در گوشه و کنار در صدد قيام و انتقام بودند تا سرانجام به قيام ابو مسلم خراسانی  و انقراض سلسله ناپاک بنی اميه منتهی شد . مبارزه و انتقاد از رفتار خودخواهانه و غير عادلانه خلفای بنی اميه و بنی  عباس به صورتهای مختلف در مسلمانان بخصوص در شيعيان علی ( ع ) در طول تاريخ زنده شد و شيعه به عنوان عنصر مقاوم و مبارز که حامل پيام خون و شهادت بود در صحنه تاريخ معرفی گرديد . گرچه شيعيان هميشه زجرها ديده و شکنجه ها بر خود هموار کرده اند ، ولی هميشه اين روحيه انقلابی را حتی  تا امروز - پس از چهارده قرن - در خود حفظ کرده اند . امام سجاد ( ع ) گرچه بظاهر در خانه نشست ، ولی هميشه پيام شهادت و مبارزه را در برابر ستمگران به زبان دعا و وعظ بيان مي فرمود و با خواص شيعيان خود مانند "ابو حمزه ثمالي " و "ابو خالد کابلي " و ... در تماس بود ، و در عين حال به امر به معروف و نهی از منکر اشتغال داشت ، و شيعيان خاص وی معارف دينی و احکام اسلامی را از آن حضرت مي گرفتند و در ميان شيعيان منتشر مي کردند ، و از اين راه ابعاد تشيع توسعه فراوانی يافت . بر اثر اين مبارزات پنهان و آشکار بود که برای بار دوم امام سجاد را به امر عبد الملک خليفه اموی ، با بند و زنجير از مدينه به شام جلب کردند ، و بعد از زمانی به مدينه برگرداندند . امام سجاد ( ع ) در مدت 35سال امامت با روشن بينی خاص خود هر جا لازم بود ، برای بيداری مردم و تهييج آنها عليه ظلم و ستمگری  و گمراهی کوشيد ، و در موارد بسياری به خدمات اجتماعی وسيعی در زمينه حمايت بينوايان و خاندانهای بی  سرپرست پرداخت ، و نيز از طريق دعاهايی که مجموعه آنها در "صحيفه سجاديه " گرد آمده است ، به نشر معارف اسلام و تهذيب نفس و اخلاق و بيداری مردم اقدام نمود .

صحيفه سجاديه
صحيفه سجاديه که از ارزنده ترين آثار اسلامی  است ، شامل 57دعا است که مشتمل بر دقيقترين مسائل توحيدی و عبادی و اجتماعی  و اخلاقی است ، و بدان "زبور آل محمد ( ص )" نيز مي گويند . يکی از حوادث تاريخ که دورنمايی از تلألؤ شخصيت امام سجاد ( ع ) را به ما مي نماياند - گرچه سراسر زندگی امام درخشندگی و شور ايمان است - قصيده ای است که فرزدق شاعر در مدح امام ( ع ) در برابر کعبه معظمه سروده است . مورخان نوشته اند : "در دوران حکومت وليد بن عبد الملک اموی ، وليعهد و برادرش هشام بن عبد الملک به قصد حج ، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجد الحرام گذاشت . چون به منظور استلام حجر الاسود به نزديک کعبه رسيد ، فشار جمعيت ميان او و حطيم حائل شد ، ناگزير قدم واپس نهاد و بر منبری که برای وی  نصب کردند ، به انتظار فروکاستن ازدحام جمعيت بنشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشای  مطاف پرداختند . در اين هنگام کوکبه جلال حضرت علی بن الحسين عليهما السلام که سيمايش از همگان زيباتر وجامه هايش از همگان پاکيزه تر و شميم نسيمش از همه طواف کنندگان دلپذيرتر بود ، از افق مسجد بدرخشيد و به مظاف درآمد ، و چون به نزديک حجر الاسود رسيد ، موج جمعيت در برابر هيبت و عظمتش واپس نشست و منطقه استلام را در برابرش خالی از ازدحام ساخت ، تا به آسانی دست به حجر الاسود رساند و به طواف پرداخت . تماشای اين منظره موجی از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبد الملک برانگيخت و در همين حال که آتش کينه در درونش زبانه مي کشيد ، يکی از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنی آميخته به حيرت گفت : اين کيست که تمام جمعيت به تجليل و تکريم او پرداختند و صحنه مظاف برای  او خلوت گرديد ؟ هشام با آن که شخصيت امام را نيک مي شناخت ، اما از شدت کينه و حسد و از بيم آن که درباريانش به او مايل شوند و تحت تأثير مقام و کلامش قرار گيرند ، خود را به نادانی  زد و در جواب مرد شامی گفت : "او را نمي شناسم " . در اين هنگام روح حساس ابو فراس ( فرزدق ) از اين تجاهل و حق کشی  سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموی بود ، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده خويی آن امير مغرور خودکامه بر جان خود بينديشد ، رو به مرد شامی کرد و گفت : "اگر خواهی تا شخصيت او را بشناسی از من بپرس ، من او را نيک مي شناسم " . آن گاه فرزدق در لحظه ای از لحظات تجلی ايمان و معراج روح ، قصيده جاويدان خود را که از الهام وجدان بيدارش مايه مي گرفت ، با حماسه های افروخته و آهنگی  پرشور سيل آسا بر زبان راند ، و اينک دو بيتی از آن قصيده و قسمتی از ترجمه آن : هذا الذی تعرف البطحاء وطأته والبيت يعرفه والحل والحرم هذا الذی احمد المختار والده صلی عليه الهی ما جری القلم "اين که تو او را نمي شناسی  ، همان کسی است که سرزمين "بطحاء" جای گامهايش را مي شناسد و کعبه و حل و حرم در شناسائيش همدم و همقدمند . اين کسی است که احمد مختار پدر اوست ، که تا هر زمان قلم قضا در کار باشد ، درود و رحمت خدا بر روان پاک او روان باد ... اين فرزند فاطمه ، سرور بانوان جهان است و پسر پاکيزه گوهر وصی پيغمبر است ، که آتش قهر و شعله انتقام خدا از زبانه تيغ بی دريغش همي درخشد ..." . و از اين دست اشعاری  سرود که همچون خورشيد بر تارک آسمان ولايت مي درخشد و نور مي پاشد . وقتی قصيده فرزدق به پايان رسيد ، هشام مانند کسی که از خوابی گران بيدار شده باشد ، خشمگين و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنين شعری - تا کنون - در مدح ما نسروده ای ؟ فرزدق گفت : جدی بمانند جد او و پدری همشأن پدر او و مادری  پاکيزه گوهر مانند مادر او بياور تا تو را نيز مانند او بستايم . هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوايز حذف کنند و او را در سرزمين "عسفان " ميان مکه و مدينه به بند و زندان کشند . چون اين خبر به حضرت سجاد ( ع ) رسيد دستور فرمود دوازده هزار درهم به رسم صله و جايزه نزد فرزدق بفرستند و عذر بخواهند که بيش از اين مقدور نيست . فرزدق صله را نپذيرفت و پيغام داد : "من اين قصيده را برای رضای خدا و رسول خدا و دفاع از حق سروده ام و صله ای نمي خواهم " . امام ( ع ) صله را بازپس فرستاد و او را سوگند داد که بپذيرد و اطمينان داد که چيزی  از ارزش واقعی آن ، در نزد خدا کم نخواهد شد . باری ، اين فضايل و ارزشهای واقعی است که دشمن را بر سر کينه و انتقام مي آورد . چنانکه نوشته اند : سرانجام به تحريک هشام ، خليفه اموی ، وليد بن عبد الملک ، امام زين العابدين و سيد الساجدين ( ع ) را مسموم کرد و در سال 95 هجری  درگذشت و در بقيع مدفون شد .


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 6:05 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
زندگی نامه کامل امام سجاد علیه‏السلام
 


ولادت


پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد.

او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه‏السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.


خانواده
پدر ارجمند امام سجاد علیه‏السلام حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می‏باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله‏ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه‏السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه‏السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست‏ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم‏تر پیشوایی واقع می‏شد.


سجّاد
امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه‏السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی‏کردند مگر آن‏که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می‏کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می‏کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده‏ای را دور می‏گرداند سجده می‏نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می‏کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می‏خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‏گفتند.

زینت پرستندگان
امام سجاد علیه‏السلام در امر عبادت و مناجات با حضرت حق از همگان پیشی گرفته بود، چندان که مورد سوال و حتی اعتراض خاندان و یاران خویش قرار می‏گرفت.
امام علیه‏السلام در هنگام ادای فریضه نماز، چنان خوف خدا سراسر وجودش را فرا می‏گرفت که تمام اعضای بدنش می‏لرزید و چون وارد نماز می‏شد چنان خشک و بی‏حرکت می‏ایستاد که جز آنچه باد از لباسشان تکان می‏داد دیگر حرکتی از او مشاهده نمی‏شد. امام باقر علیه‏السلام عبادت پدرش را چنین توصیف می‏کنند: «پدرم در نماز قیامی داشتند چون قیام بنده‏ای ذلیل در پیشگاه سلطانی با شکوه و با هیبت، و نماز او چنان می‏نمود که نماز وداع است و گویی برای همیشه با آن خداحافظی می‏کند».
صدقات پنهانی
بسیاری از خانواده‏های محروم و نیازمند مدینه، شبانگاه از لطف و بخشش مردی ناشناس بهره‏مند می‏شدند که هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام در گذشت. پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و دانستند آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین علیه‏السلام است.
زُهَری یکی از معاصران امام علیه‏السلام می‏گوید: «شبی سرد و بارانی، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام را دیدم که آرد و هیزم بر پشت داشت و آن را برای فقیران می‏برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده‏ام تا در جای امنی بگذارم. به امام گفتم: اجازه دهید من آن بار را حمل کنم؛ چراکه شأن شما بالاتر از این است، حضرت قبول نکردند و سپس فرمودند: من شأن خود را از حمل باری که در سفر از هلاک شدن نجاتم دهد و ورودم به مقصد را نیکو گرداند، برتر نمی‏دانم».
نشانه‏های شیعه
امام سجاد علیه‏السلام در ضمن فرمایشاتی نشانه‏های شیعه بودن را این گونه بیان می‏فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی‏آلایشی در زندگی شناخته می‏شوند. در چهره‏های آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می‏پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی‏های زودگذر غرق می‏شوند، آنان در فکر اندیشه‏های درخشان و اصیل انسانی به سر می‏برند».
عفو و گذشت
روزی امام سجاد علیه‏السلام از منزل خارج شد. مردی به او رسید و ناگهان شروع به ناسزا گفتن به امام کرد. همراهان امام خواستند، جوابش را بگویند، ولی آن حضرت فرمود: «رهایش کنید». سپس رو به آن مرد کرد و فرمود: «آیا حاجتی داری تا به تو کمک کنیم؟» آن مرد شرمنده شد و اظهار پشیمانی کرد و سرش را پایین انداخت. آن‏گاه امام دستور داد هزار درهم به او بدهند. آن مرد در حالی که برمی‏گشت می‏گفت: «گواهی می‏دهم که تو از فرزندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستی».
مناجات در کنار کعبه
اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد می‏گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می‏کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این‏که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می‏کند: ای پروردگار من، چشم‏های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده‏ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی‏گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده‏اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته‏ام...». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی‏هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین امام سجاد است».
پادشاهی عبدالملک
دوران امامت امام سجاد علیه‏السلام بیشتر مصادف با دوره خلافت عبدالملک بن مروان بوده است. عبدالملک نخستین کسی بود که به صورت رسمی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کرد. او پس از کشتن عبدالله زبیر در یک سخنرانی عمومی گفت: هر کس مرا به تقوا دعوت کند، او را گردن می‏زنم! و بدین وسیله مردم را به خفقانی عمیق دعوت نمود. او برای اختناق بیشتر به قتل و غارت مردم می‏پرداخت امام سجاد علیه‏السلام در عصر حکومت عبدالملک در تنگنای فشارهای امنیتی، دوران سختی را می‏گذراندند.
احیای نهضت عاشور
از سیاست‏های ثابت و همیشگی اهل‏بیت علیهماالسلام بعد از شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام احیای نهضت عاشورا بود؛ زیرا نهضت عاشورا تابلوی زیبا و پرافتخار غیرت دینی و شجاعت و ظلم ستیزی و عدالت خواهی است و امامان معصوم با احیای آن می‏خواستند این ارزش‏ها را در جوامع مسلمان زنده نگه دارند. در این‏باره امام سجاد علیه‏السلام نقش به سزایی داشتند؛ چراکه در مدت 35 سال حیات پربرکتشان بعد از واقعه عاشورا، به روش‏های مختلف نهضت عاشورای حسینی را در جامعه زنده می‏کردند که خود مبارزه شدیدی علیه دستگاه حاکم به شمار می‏رفت. برخی اقدامات امام سجاد علیه‏السلام در این باره عبارت است از:
1. گریه مداوم بر سیدالشهداء علیه‏السلام ؛
2. یادآوری وقایع عاشورا؛
3. توصیه حضرت به زیارت امام حسین علیه‏السلام ؛
4. سجده بر تربت حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و سفارش بدان.
افشای چهره امویان
واقعه کربلا از چهره پلید امویان پرده برداشت. اهل‏بیت علیهم السلام و در رأس آنان امام زین العابدین علیه‏السلام به عنوان پیام رسانان عاشورا نقش زیادی در شناساندن چهره پلید امویان به جامعه اسلامی داشتند. خطبه‏های امام سجاد علیه‏السلام در کوفه و شام و مدینه و مبارزات پی‏گیر آن حضرت در دوران حیاتشان بیشترین اثر را در این زمینه داشت.
تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه
با توجه به جوّ خفقانی که از سوی دستگاه أُموی در جامعه به وجود آمده بود، امام سجّاد علیه‏السلام نمی‏توانست اقدام صریحی علیه نظام کند، ولی از آن جا که امام هم باید مردم جامعه را هدایت و ارشاد نماید و جلوی تحریفات اسلام را بگیرد، در عرصه دعا وارد مبارزه شد. دعاهای امام در عین این‏که حرکتی اخلاقی بود مبارزه‏ای آرام ولی ریشه کن کننده با دشمن به شمار می‏رفت. بنابراین مجموعه گران سنگ صحیفه سجادیه ـ که در حقیقت دوره کاملی از معارف توحیدی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است ـ از امام بر جای ماند و چراغ هدایتی برای انسان‏ها و نسل‏های آینده بود. هم چنین رساله‏ای در حقوق و مواعظ و سخنانی در تفسیر قرآن از ایشان به یادگار مانده است.
پناهگاه اهل مدینه
در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد علیه‏السلام فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند. در برخی از منابع آمده است که زمانی که سپاه یزید قصد مدینه کرد تا جان و مال و ناموس اهل مدینه را مورد تعرض قرار دهد، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام چهارصد تن را در میان خانه خود پناه داد و تا زمان برگشت سپاه و خروج آنها از مدینه از این چهارصد نفر پذیرایی می‏کرد.
انگیزه‏های قتل امام
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‏های مبارزاتی امام سجاد علیه‏السلام پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی‏سازد. لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند. به طور کلی می‏توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:
1. وسعت نفوذ امام. در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‏های لازم را به آنها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‏آمد؛
2. بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه‏السلام حسادت می‏ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‏کردند؛
3. افشاگری. امام سجاد علیه‏السلام در فرصت‏های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‏ها می‏گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود؛
4. ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‏کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل‏بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‏شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.
شهادت
حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس‏ترین دوره‏های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‏های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می‏شد و در یک کلام امام در دل‏ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می‏رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن‏عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‏گفت: «من تا وقتی که علی‏بن‏الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشنده‏ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.
تشییع پیکر امام
پیکر پاک امام سجاد علیه‏السلام را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی‏نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‏های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می‏بردند. مردم در هاله‏ای از اشک با امام وداع می‏کردند. بدن مطهر حضرت سجاد علیه‏السلام را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه‏السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.

امام از منظر علمای اهل تسنن
ذَهَبی یکی از بزرگان اهل سنت درباره امام سجاد می‏نویسد: «برای ایشان جلالت عجیبی بود و ایشان به سبب شرافت و سیادت و قدرتش و هم‏چنین به دلیل علم و اهلیت و کمال عقلش هر آینه برای امامت شایسته است».
جاحظ که یکی از دانشمندان به نام اهل تسنن است نیز می‏گوید: «مردم با همه اختلاف مذاهبشان در مورد ایشان دارای وحدت نظر بودند و هیچ کس در تدبیر او تردید نداشت و احدی در تقدیم او بر دیگران در همه زمینه‏ها شک نداشت». و مهم‏تر از همه شافعی که خود یکی از پیشوایان چهارگانه اهل تسنن است می‏گوید: «همانا علی‏بن‏الحسین فقیه‏ترین اهل‏بیت است».
شاگردان مکتب امام علیه‏السلام
حضرت سجاد علیه‏السلام در مدت 35 سال امامت خود، افراد زیادی را تربیت کردند و برای تداوم مکتب اسلام ناب محمدی، توانستند آنان را از هر جهت آماده کنند که از آنجمله ثابت بن دنیار و معروف به ابوحمزه ثمالی است که به تعبیر امام رضا علیه‏السلام همچون مسلمان در عصر خویش بود و هم‏چنین می‏توان به أبوُخالِد کابُلی، یَحیی بن أُم الطّویلُ سَعَید بن جُبَیْر ـ که از نظر مقام علمی جایگاه رفیعی داشت ـ اشاره کرد. این افراد جملگی از ممتازترین اصحاب و یاران امام سجاد علیه‏السلام بودند که همچون ستاره‏های درخشانی در آسمان علم و معرفت درخشیدند و پرتو افشانی کردند.
سخنان کوتاه از امام سجاد علیه‏السلام
سه چیز نجات بخش مؤمن است: این‏که زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند.
نگاه محبت‏آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است.
نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کم‏تر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است.
مبادا به‏گناهی که می‏کنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است.
در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن می‏پرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمی‏پرهیزد.
همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگی‏ها) نگه دارد.
شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بی‏نیازی در قناعت است.
اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را می‏طلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گرداب‏ها باشد.
هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است.

 

در عزای سیّد سجاد
جای آن دارد که بارد آسمان خون بر زمین    ***   در عزای سیّد سجّاد، زین العابدین
آنچه او دید از جفای کوفیان و شامیان    ***   کافرم گر هیچ کس دیده است ظلمی این چنین
سی و شش سال از پس قتل پدر در کربلا    ***   روز و شب کاری نبودش غیر زاری و غمین
گاه برنی جلوه گر دیدی سر پاک حسین    ***   گاه خوردی تا زیانه از غلامان حَصین
خویش را از اهل دین خواندند آن بی‏دین گروه    ***   وانگهی بستند در زنجیر کین، سلطان دین
(نصیر اصفهانی

sibtayn.com


 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 6:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

خلاصه زندگينامه امام چهارم حضرت علىّ بن الحسين (ع )
ويژگيهاى زندگى امام چهارم (ع )
بعد از امام حسين (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام على بن الحسين (عليهماالسلام )
رسيد، او را ((ابومحمّد)) و ((زين العابدين )) مى خواندند و گاهى ((ابوالحسن )) ياد مى كردند.
مـادرش ((شـاه زنـان )) دخـتـر كـسـرى (آخـريـن پـادشـاه سلسله ساسانى ) بود كه به او
((شـهـربـانـويـه )) مـى گـفـتـند. اميرمؤ منان على (عليه السلام ) حريث بن جابر حنفى را كـارگزار
جانب مشرق قلمرو حكومت (اسلامى ) قرارداد بعدا حريث دو دختر يزدگرد (سوّم ) را بـراى عـلى
(عـليـه السـلام ) فـرستاد و آن حضرت ، شهر بانويه را به حسين (عليه السـلام ) بـخـشـيـد و از او
امام زين العابدين (عليه السلام ) به دنيا آمد و ديگرى را به مـحـمـد بـن ابوبكر بخشيد، كه از او
قاسم بن محمد، متولّد شد و قاسم و امام سجّاد (عليه السلام ) با هم پسر خاله هستند.
و امـام سـجـّاد بـه سـال 38 هـجـرى (پـنـجـم شـعـبـان ) در مـديـنـه مـتـولّد شـد، دو سـال از آخـر
عـمـر جـدّش امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) را درك كـرد و دوازده سـال از عـمـر عـمـويـش
امـام حـسـن (عـليـه السـلام ) را درك نـمـود و 23 سـال بـا پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام )
بـود و بـعـد از پـدر، 34 سـال عـمـر كـرد و سـرانـجـام (بـنـابـرمـشـهـور، در روز 25 مـحـرم ) سـال 95
هـجـرى در سـن حـدود 56 سـالگـى در مـديـنـه از دنـيـا رفـت و دوران امامت او 34 سال بود و
قبرش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه ) در كنار قبر عمويش امام حسن (عليه السلام ) است .
دلايل امامت امام سجّاد (ع )
دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:
1 ـ او بـعـد از پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام ) در جـهـت عـلم و عـمـل از هـمـه مـردم
بـرتـرى داشـت و بـه دليـل عـقـل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.
او نـزديـكـتـر بـه امـام گـذشـتـه و سـزاوارتـر بـه مـقـام او نسبت به ديگران بود، هم در فـضـايـل
انـسـانـى و هـم از جـهـت نـژاد و نـسـب و آن كـس كـه نـزديـكـتـر بـه امـام قـبـل بـاشـد، او
سـزاوارتـر بـه عـهـده دارى مـقـام امـامـت اسـت بـه دليـل آيـه ذوى الارحـام . و ماجراى حضرت
زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن آمده است .
3 ـ امـامـت از نـظر عقل در هر زمانى لازم است و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام
سجّاد (عـليـه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود بنابراين ، مقام امامت تنها براى امام
سـجـّاد (عـليـه السـلام ) ثـابـت مـى گـردد؛ زيـرا خـالى بـودن زمـانـى از امـام ، محال مى باشد.
4 ـ از نـظـر عـقـل و روايـات ثـابـت شـده كـه مـقـام امـامـت مـخـصوص عترت و خاندان پيامبر )
(صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) اسـت و ادّعـاى كـسـى كـه قـايـل بـه امـامـت ((مـحـمـد
حـَنـفـيـّه )) (فـرزنـد عـلى ( عـليـه السـلام ) ) اسـت ، بـاطـل و بـى اسـاس اسـت ؛ زيـرا دربـاره
امـامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قـبـل ) نـرسـيده ، بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى
على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مـى گـردد؛ زيـرا در مـيان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((مـحـمـّد حـنـفـيّه )) ادعاى امامت نشده است و محمّد حَنفيّه نيز
همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .
5 ـ يـكـى از دلايـل امـامـت امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) تـصـريـح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم ) بر امامت اوست ، چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ، اين روايت را جابر بن
عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است .
و هـمـچـنـين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه (
عـليـهـاالسـلام ) دخـتـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) نـقـل نـمـوده اند. و نيز
جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام
سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .
و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است و آن را به عنوان
امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه
بـعـدا امـام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . و اينكه تنها امـام سـجـّاد (عـليـه
السـلام ) آن امـانـتـهـا و وصـيـّت را از اُمّ سـَلَمـه درخـواسـت نـموده است دليـل امامت درخواست
كننده در ميان مردم است و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات بـه آن دسـت مـى يـابـد و
مـا در ايـن كـتـاب در مـقـام شـرح و بـسـط نـيـسـتـيـم تـا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و
به همين مقدار اكتفا مى كنيم .
چند نمونه از فضايل امام سجّاد (ع )
1 ـ ((عـبدالعزيز بن ابى حازم )) مى گويد:((از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ
كس را برتر از علىّ بن الحسين (عليه السلام ) نديدم )).
2 ـ ((سـعـيـد بـن كلثوم )) مى گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم از اميرمؤ مـنـان
عـلى (عـليـه السـلام ) سـخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود و آنگونه كه شايسته
اوست مدح كرد، سپس فرمود:
((سـوگـنـد بـه خدا! علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حـرام نـخـورد و
هـرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كـارى را كـه دشـوارتـر بـود
بـه عـهـده مـى گـرفـت و بـراى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) هيچ حادثه سختى
پيش نيامد، مگر اينكه على (عليه السلام ) را (به كمك ) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى
كه به او داشت .
و در مـيـان اُمـّت هـيـچ فـردى جـز عـلى (عـليـه السـلام ) قـدرت انـجـام كـار رسول خدا (صلّى اللّه
عليه و آله و سلّم ) را نداشت و كار على (عليه السلام ) همانند كار مـردى بـود كـه خـود را بـيـن
بـهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش اين و ترس عقاب آن داشته باشد. او از مال شخصى خود، هزار
برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به
دست آورده بود، او غذاى زن و بچّه اش را از زيـتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از
كرباس بود كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده
زندگى مى كرد) و در ميان افراد خانواده و فرزندانش ، هيچ كس در لباس و علم ، مانند على بن
الحسين (عليهماالسلام ) شباهت به او نداشت .
چهره امام سجّاد (ع ) از ديدگاه امام باقر (ع )
(در دنـباله روايت قبل از گفتار امام صادق (عليه السلام ) آمده :) امام باقر (عليه السلام ) روزى
نـزد پـدرش امـام سـجـّاد (عـليـه السـلام ) آمـده ، پـدرش را ديـد، او را در عبادت به گـونـه اى ديد
كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست ، او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى ، چـهـره اش زرد
شـده و بـر اثر گريه ، چشمهايش ناتوان گشته و بر اثر سجده بـسـيـار، پـيـشانى و بينى او پينه
بسته و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است .
امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ) مـى فـرمـايـد: وقـتى پدرم را چنين ديدم ، بى اختيار از روى دلسـوزى
بـراى او گـريـسـتم ، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او، به من فرمود:
((پـسـرم ! مقدارى از اين كتابها كه عبادت علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در آن نوشته شـده بـه
مـن بـده )). مـن آنها را به او دادم ، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بـود، آن را بـه
زمـين گذارد و فرمود:((مَنْ يَقْوِى عَلى عِبادَةِ عَلِي ؛ چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن على
(عليه السلام ) هست ؟!)).
3 ـ ((زُرارة بـن اعـيـن )) مـى گـويـد: شـنـيـده شـد گـويـنـده اى در دل شـب مـى گـفـت :
((كـجـايـنـد پـارسـايـان كـه از دنـيـا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟)).
آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش ديده نمى شد كه مى گفت :
((ذلِكَ عَلِىُّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛ چنين شخصى ، على بن حسين (عليهماالسلام ) است )).
فرزندان امام سجّاد (ع )
امام عَلِىّ بن الْحُسين (عليه السلام ) داراى پانزده فرزند بود:
1 ـ مـحـمـّد بـاقـر (عـليـه السـلام ) كه كُنيه اش ((ابوجعفر)) بود، مادرش (فاطمه ) ((اُم عبداللّه ))
دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) است .
2 ـ عبداللّه .
3 ـ حسن .
4 ـ حسين .
5 ـ زيد.
6 ـ عمر.
7 ـ حسين اصغر.
8 ـ عبدالرّحمان .
9 ـ سليمان .
10 ـ على ، كه كوچكترين فرزند اما سجّاد (عليه السلام ) بود.
11 ـ خديجه .
12 ـ محمّد اصغر.
13 ـ فاطمه .
14 ـ عِلِيّه .
15 ـ اُمّ كلثوم .
مادرهاى اين فرزندان ، از شش نفر اُمّ ولد بودند.

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 6:02 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۷۰۴

پیامک مذهبی ویژه میلاد امام سجاد(ع) 


وارثپیامک مذهبی ویژه میلاد امام سجاد(ع)

امام سجاد علیه السلام:

هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

پرارزش‌ترین مردم کسى است که دنیا را مایه ارزش خود نداند. 

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:یا برایش ذخیره گردد، 

یا در دنیا برآورده شود، یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند. 

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

شگفتا! از کسى که کار مى کند براى دنیاى فانى و ترک مى کند سراى جاودانى را! 

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

اولیاى خدا در دنیا براى دنیا رنج نمى کشند، بلکه در دنیا براى آخرت رنج مى کشند. 

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

از خداى متعال به خاطر قدرتش بر تو بترس، و به خاطر نزدیکى‌اش به تو، از او شرم و حیا داشته باش. 

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

کریم و بخشنده به بخشش خویش خوشحال است و لئیم و پست به دارایى‌اش مفتخر است. 

میلاد مبارک

امام سجاد علیه السلام:

من براى کسى نمى پسندم که در دنیا عافیت داشته باشد و هیچ مصیبتى به او نرسد. 

میلاد مبارک

اي سجاده نشين عرش،

مي آيي و ملايک به حضورت مي بالند. همراه نسيم،

تا خلوت گل هاي سجّاده مي آيي

تا در شب هاي نور، برترين زينت عبادت کنندگان جهان باشي.

رنجور کربلا، پروانه دعا، گنجينه ي صفا، ماه چهارمين،

از آل مرتضي، آقاي ساجدين! بر قلب مسلمين، آمدنت مبارک!


ميلاد علي بن الحسين زين العابدين (ع)،

سرچشمه نور معارف و

مروّج ناگفته هاي عاشورا

بر منجي بشريت مبارک باد!


ميلاد امام زين العابدين،

فخر دين، روشني آسمان و زمين

بر عموم مسلمين مبارک باد! 

ميلاد چهارمين تجسّم تکامل انسان،

آقا زين العابدين،

زينت قلوب مؤمنين

و فخر زمان و زمين مبارک باد! 

امشب كه در بهشت وا مى ‏گردد
هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد
از يمن ولادت امام سجاد(ع)
حاجات دل خسته روا مى ‏گردد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

امشب ای اهل دعا روح دعا می آید
پسر خامس اصحاب کسا می آید
مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا
صف ببندید که مولای شما می آید
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

پيشانى آفتاب دارى، آرى
در ديده‏ ى جان گلاب دارى، آرى
گل نغمه ى نور، از كلامت جارى است
سجادى و عشق ناب دارى، آرى

با قامت عصمت و حيا مى ‏آيد
با بانگ مناجات و دعا مى ‏آيد
ميلاد عبادت است يعنى سجاد
از سوى خدا به سوى ما مى ‏آيد
میلاد سید الساجدین مبارک باد

نور چشم خامس آل عبا زین العباد
شافع عصیان به روز واپسین آمد پدید
میلاد امام زین العابدین(ع) مبارک باد

یا فاطمه چشم تو روشن
بیت الولا گردیده گلشن
حق بر حسینت یک دسته گل داد
آمد به دنیا امام سجّاد
میلاد امام زین العابدین(ع) مبارک باد

میلاد زین العابـدین است
عید امام الساجدیـن است
زهرا و حیدر مسرور و دلشاد
آمد به دنیا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

ای عترت پاک پیمبر
ای شیعه زهرا و حیـدر
شادی نمائید شد عید میلاد
آمد به دنیا امام سجّاد
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

امروز دل اهل ولايت شاد است
ميلاد سعيد اشرف ايجاد است
آن قدر به درگاه خدا كرد سجود
معروف از آن به سيد سجاداست
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

گل باغ یاسین خوش آمد
امام العابدین خوش آمد
این پسر مرآت حُسن پیغمبر است
زبانش ذوالفقار دست حیدر است
این پسر بر حسین، حسین دیگر است
نجل حبل المتین خوش آمد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

روشن دل اهل یقین است
عید امام العارفین است
اهل حقیقت تبریکتان باد
آمد به دنیا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

هستی ما بود ولایش
تفسیر جانبخش دعایش
دل با دعایش حق را کند یاد
آمد به دنیا امام سجّاد
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

دعای او صفای جان است
حرز تمام شیعیان است
ما را نماید پیوسته امداد
آمد به دنیا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

امام العابدین خوش آمد
دل شده منجلی مبارک
عید چارم ولی مبارک
حسین بن علی مبارک
بر تو عین الیقین خوش آمد
امام العابدین خوش آمد

ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک
در دیـده تجلای خدا باد مبارک
این عید مبارک، به شما باد مبارک
لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک
جان در بدن عالم ایجاد مبارک
آمد به جهان حضرت سجاد، مبارک

خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی نوری جلی داد
حسین بن علی چشم تو روشن
که امشب بر تو ذات حق علی داد
شب وجد امـام عالـمین است
که میلاد علی بن الحسین است
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

امام چارم آوردی بـه دنیا
عروس حضرت زهرا مبارک
عبادت‌های حیدر یـاد آمد
که عید حضرت سجاد آمـد

از مهين بانوى ايران سر زد از خاك عرب
آفتابى كز جمالش شد عيان آيات ربّ
حجّت حقّ، رحمت مطلق ، علىّ بن الحسين
درّة التّاج شرف ، ماه عجم ، شاه عرب
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

جشن ميلاد امام چارمين آمد پديد
روز وجد مؤمنات و مؤمنين آمد پديد
درّة التّاج فضيلت جوهر علم لدن
حضرت سجّاد زين العابدين آمد پديد

منبع: بلاغ
/1102001307

مطالب مرتبط
 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 6:01 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
مولودی خوانی ویژه میلادامام سجاد(ع)
 
 
 
 کلیپ های ولادت امام سجاد علیه السلام 
 نواهنگ های ولادت امام سجاد علیه السلام 
 کتابخانه امام العابدین 
 پرتوى از سیره و سیماى امام زین العابدین(علیه السلام) 
 زمان و زمینه‌های اجتماعی عصر امام سجاد(علیه السلام) 
 نظر امام سجاد(علیه السلام) درباره مختار چه بود؟ 
 رویدادهاى مهم دوران حیات امام العارفین (علیه السلام) 
 بحران های فکرى و عقیدتى دوران امام سجاد(علیه السلام) 
 فرازهایی از دعاهای امام سجاد(علیه السلام) 
 حقوق اجتماعی انسان از نگاه امام سجاد(علیه السلام) 
 دعای امام سجاد(علیه السلام) در رشد كمالات 

 

 

 

 زمزمه احساس 
 مردی از سمت آفتاب آمد 
 پرتو جمال تو 
 روشنی بخشِ همه دل‌تارها 
 آمدی جانا گلِ رویت دل از عالم ربود 
 گر نگاه تو نبود 
 نجوای سجادی 
 لیست محصولات ویژه‌نامه ولادت امام سجاد(ع) (ویژه مشترکین ایرانسل) 

 

   

 

 ویژه‌نامه‌های گذشته 
چهارمین اشراق
 مسیح مناجات 
 فرزند منا 
 جمال نیایشگران 
 تصاویر ویژه 

 

 

 

 

 

تهیه و تنظیم مطالب : زهرا اجلال - بخش عترت و سیره تبیان 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:56 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 

امام علی بن الحسین علیه السلام، مشهور به زین العابدین و سجّاد، چهارمین امام شیعه است که بنا به قول مشهور در پنجم شعبان سال ٣٨ هجری قمری دیده به جهان گشود و در سال ٩۴ یا ٩۵ هجری قمری به شهادت رسیدند.
 

 

 

نور دو عین اومده / گل حسین اومده
دل همه شاد / اومده حضرت سجّاد
چهارم ولی اومده / سبط علی اومده
 دل همه شاد / اومده حضرت سجّاد

ولادت امام سجاد مبارک

 

 

آمده نور دل خون خدا، سیّد السّاجدین
روشنی بخش  دل و جان حسین، زین العابدین
آمده نور ارض و سما، چارمین میر و امام ما
بر دو عالم تهنیت باد، مقدم امام سجّاد

ولادت امام زین العابدین مبارک

 

 

سلام عطر خوش دلپذیر سجاده
سلام دلبر سجده، امیر سجاده
سلام سفره پر نعمت دعا خوانی
سلام سفره مهمان پذیر سجاده

ولادت امام سجاد مبارک

 

 

در لوح جهان همیشه آزاد تویی
آن واقعه را معنی فریاد تویی
یک بار دگر به تو پناه آوردیم
الگوی بشر امام سجاد تویی

ولادت امام زین العابدین مبارک

 

 

شکر حق گوید، شیعه دلشاد
آمده دنیا، حضرت سجّاد
جلوه وجه خدای ازلی
نور چشمان حسین بن علی
ای خاک تو عرش برین
مدد یا زین العابدین

ولادت امام زین العابدین مبارک

 

 

اهل زهدی و اهل عرفانی
سید الساجدین سبحانی
تو امامی ز بعد بابایت
روح کل نماز و قرآنی

ولادت امام زین العابدین مبارک

 

 

طلوع، مهر ایمان و دین است
میلاد سیّد السّاجدین است
ارض و سما ز مقدمت دلشاد
خوش آمدی یا حضرت سجّاد

ولادت امام سجاد مبارک

 

 

پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
به نفس های حضرت سجاد
حالمان خوب بود و بهتر شد

ولادت امام زین العابدین مبارک

 

 

مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد
دیده‌ی روشن تو رحمت باران دارد
کعبه بر شانه‌ی لطف تو توکل کرده
با نفس های مسیحایی تو جان دارد

ولادت امام سجاد مبارک

 

 

پیشانى آفتاب دارى آرى
در دیده‏ جان گلاب دارى آرى
گل نغمه نور از کلامت جارى است
سجادى و عشق ناب دارى آرى

ولادت امام زین العابدین مبارک

 

 

همه عالم شد، بهشت برین، به دنیا اومد سید الساجدین
شده نورانی، سما و زمین، به دنیا اومد سید الساجدین
به یُمن میلاد / گل زهرا شادیم

ولادت امام سجاد مبارک

 

 

وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت
انوار خداوند جلی دیدن داشت
با دیدن فرزند عزیزش سجاد
لبخند حسین بن علی دیدن داشت

ولادت امام سجاد مبارک

 

 

محبوب حریم حق تعالا آمد
تفسیر گر نور و تجلا آمد
در فصل شکفتنشن سروشی می‌گفت
سجاده نشین عرش اعلا آمد

ولادت امام زین العابدین مبارک

 
انتهای پیام

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:54 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

  دانلود گلچین مولودی میلاد امام سجاد (ع) با نوای حاج محمود کریمی

دانلود گلچین مولودی میلاد امام سجاد (ع) با نوای حاج محمود کریمی

 

دانلود مولودی میلاد امام سجاد (ع)

| با نوای حاج محمود کریمی |

 

میلاد امام سجاد (ع) با عرض تبریک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت زین العابدین ، چهارمین امام معصوم ما شیعیان ، مجموعه کامل گلچین میلاد حضرت امام سجاد (ع) را که طی سال های 1390 تا 1394 توسط حاج محمود کریمی اجرا شده اند را برای شما عاشقان آن حضرت آماده کرده ایم. ضمن عرض تبریک به مناسبت سالگرد میلاد با سعادت امام زین العابدین (ع) ، مجموعه ای گلچین شده و کامل از مراسم مولودی شب ولادت امام سجاد (ع) را که توسط حاج محمود کریمی در هیأت رایت العباس اجرا شده اند را برای شما دوست داران و عاشقان اهل بیت تدارک دیده ایم. از آن جا که امروز ، روز تولد با سعادت حضرت زین العابدین است ، تصمیم گرفتیم مجموعه ای زیبا و دلنشین از مداحی های حاج محمود کریمی در وصف حضرت زین العابدین را در اختیار شما عاشقان اهل بیت قرار دهیم.

این مجموعه ، شامل مداحی ، مدیحه سرایی ، آهنگ و سرودهای حاج محمود کریمی است که در شب میلاد آن حضرت طی سال های 90 تا 94 اجرا گردیده است. امید است مورد توجه شما عزیزان و دوست داران آن حضرت قرار گیرد. شما عزیزان و بازدیدکنندگان هم اکنون می توانید این مجموعه گران قدر از حاج محمود کریمی را با لینک مستقیم از سایت یاس دانلود دریافت نمایید.

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:52 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

فریادگر شهر شهادت / شهادت حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد

 
کلمات کلیدی ماشینی : شهادت حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، شهید هاشمی‌نژاد، شهادت، اسلام، سید عبدالکریم، آیت الله، انقلاب، شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد،
 

گرامی داشت

هفتم مهرماه، مصادف است با سال گرد شهادت سردار سرافراز قلم و سخن، عالمِ مجاهد، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید عبدالکریم هاشمی نژاد. شهید هاشمی نژاد از جمله یاران صدیق امام خمینی رحمه الله بود که در شکل گیری نهضت های مردمی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشت. سال روز شهادت این مبارز آزاده و خستگی ناپذیر را به ملّت شهیدپرور ایران تسلیت می گوییم.

ولادت

شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد فرزند سید حسن، در سال 1311 ش در شهرستان بهشهر استان مازندران، درخانواده ای متدین و مستضعف پای به عرصه خاک نهاد. پدرش مردی با ایمان بود که مغازه نفت فروشی داشت و با درآمد مختصری که حاصل تلاش فراوانش بود، مخارج زندگی را تأمین می کرد. مادر شهید هاشمی نژاد «ساره» نام داشت که با دل سوزی و محبت فراوانْ به تربیت و پرورش وی پرداخت.

دوران رشد

دوران رشد و بالندگی شهید هاشمی نژاد، با اوج گیری حکومت دیکتاتوری رضاخانی همراه بود. در این دوره سیاه و ننگین، دین و دین داران تحت بیش ترین فشار و اختناق بودند. در همین دوره بود که سید عبدالکریم در سایه حمایت و همت پدر، مورد تربیتی شایسته قرار گرفت و در پرتو ایمان پدر و مادرشْ عشق به خدا، اهل بیت علیهم السلام و اسلام در دل و جانش شعله ور شد.

آغاز کسب علوم و معارف

شهید هاشمی نژاد از دوران کودکی دارای هوش سرشار و همّت والایی بود. وی تا چهارده سالگی هم درس می خواند و هم به پدرش کمک می کرد تا این که با جلب رضایت پدر، به حوزه علمیه آیت اللّه کوهستانی روستای کوهستان در استان مازندران رفت و به کسب علوم و معارف دینی پرداخت. سید عبدالکریم با جدّیت و تلاش فراوان توانست در طول چهار سال دروس مقدمات حوزه و مقداری از سطح فقه و اصول را به پایان برساند. نبوغ فراوان آن شهید سبب شد تا آیت اللّه کوهستانی، شخصا بر امور تحصیلی وی نظارت کند تا استعداد سرشارش به هدر نرود.

عزیمت به قم و کسب مکارم اخلاق

شهید هاشمی نژاد پس از این که چند سال از محضر حضرت آیت اللّه کوهستانی استفاده کرد، راهی حوزه علمیه قم شد و به سفارش استادش، خدمت شیخ علی کاشانی فریدالاسلام رسید و او را به عنوان استاد اخلاق خویش برگزید. سید عبدالکریم مدت ها با شیخ هم حجره بود و چنان مجذوب احوال و مقامات عرفانی او شد که از فضایل اخلاقی و معنوی اش بهره های فراوان برد. سید عبدالکریم از نوجوانی اهل عبادت و تهجد بود. وی در حالی که مراحل اولیه دروس حوزه را در روستای کوهستان می گذراند، نماز شبش ترک نمی شد.

تحصیل علوم در قم و مشهد

شهید هاشمی نژاد تا سال 1340 در قم ماندْ. ایشان پس از اتمام دروس در حوزه علمیه قم، در درس خارج فقه و اصول آیات عظام بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی رحمه الله شرکت کرد و بیش از ده سال در حوزه علمیه به تحصیل و تحقیق پرداخت. وی هم چنین از محضر بزرگانی هم چون شهید صدوقی رحمه الله ، سید رضا صدر، آیت اللّه مجاهدی و مرحوم داماد کسب فیض نمود. پس از درگذشت آیت اللّه بروجردی در سال 1340، شهید هاشمی نژاد راهی مشهد مقدس شد و در همان شهر ساکن گردید. ایشان علاوه بر شروع تدریس فقه و اصول و تشکیل جلسات تبلیغی در مشهد، در محضر بزرگانی هم چون آیت اللّه العظمی سید محمد هادی میلانی و فقیه بزرگ مرحوم آیت اللّه شیخ مجتبی قزوینی به تحصیل فقه پرداخت.

ویژگی های بارز اخلاقی

شهید هاشمی نژاد در برابر خداوند تسلیم محض بود و علاقه و ارادت خاصی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشت. ایشان نسبت به انجام فرایض و ترک محرمات بسیار جدّی بود و به راحتی از خطاهای دیگران درباره خودش می گذشت. با توده های مردم به ویژه قشر محروم و مستضعف رابطه نزدیکی داشت و به یاری آنان می شتافت. ایشان با سعه صدر، آراء و افکار مخالفان را می شنید و به بحث و مناظره با آن ها می پرداخت. نسبت به مسائل فرهنگی بسیار حسّاس بود و تاریخ اسلام را به خوبی تحلیل می کرد. شجاعت کم نظیر، نظم در کار و وفای به عهد، از دیگر صفات بارز او به شمار می آمد.

آغاز فعالیت های سیاسی

فعالیت های سازمان یافته سیاسی شهید هاشمی نژاد پیش از سال 1340 آغاز شد. او در منابر و سخنرانی ها و جلسات مخفی و آشکار، به شدت از رژیم شاه انتقاد می کرد. بارها به شهربانی احضار شد و او را تهدید کردند، ولی وی به فعالیت های خود ادامه می داد تا این که در سراسر کشور از رفتن به منبر و سخن رانی منع شد. شهید هاشمی نژاد گرداننده اصلی فعالیت های انقلابی در استان خراسان بود و با شهامت تمام به نشر اعلامیه های تند و صریح بر ضد رژیم با امضای خودشان و شخصیت هایی هم چون حضرت آیت اللّه خامنه ای می پرداخت.

مبارزات شهید هاشمی نژاد در کلام مقام معظم رهبری

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه ای، درباره مبارزات شهید هاشمی نژاد بر ضد رژیم ستم شاهی می فرماید: «وقتی مبارزات سال 1341 آغاز شد، آقای هاشمی نژاد جزو فعال ترین عناصر مبارز در خراسان بود و در علمای مشهد، او یک عنصر اصلی و فعال محسوب می شد. در سال 1342 بود که وی در تهران سخن رانی داشت که پس از آنْ او را به همراه عده زیادی از دیگر علما و خطبای تهران دستگیر کردند. او مدتی در زندان ماند. این اولین بازداشت او بود. آقای هاشمی نژاد در راه مبارزه، از همان گام های نخستْ طعم تلخِ آزار و تعقیب و زندان رژیم را چشید ولکن این زجرها همان طور که انتظار می رفت، تأثیری نبخشید، جز آن که او را در راهش استوارتر کند. این واقعیت را می توان در فعالیت های پس از زندان آن بزرگ وار به وضوح مشاهده کرد».

مبارزه تبلیغی و آگاه ساختن جوانان

از سال 1340، شهید هاشمی نژاد با برپایی جلسات تبلیغ و وعظ، به آگاه کردن وبیدار نمودن مردم همت گماشت. ایشان در شهر مشهد با تأسیس «کانون فرهنگی جوانان» آنان را با مسائل دینی و سیاسی آشنا می کرد و در سال 1343 با هم کاری بعضی از روحانیان «کانون بحث و انتقاد دینی» را برای ارشاد نسل جوان بنا نهاد. این اقدام سبب شد تا دفاع از قلمرو دین، جنبه مباحثه و انتقاد به خود بگیرد و با استقبال جوانان تحصیل کرده مواجه شود. در کنار مسائل دینی، اجتماعی، اخلاقی، علمی و تاریخی، مسائل سیاسی روز از قبیل جنایت های اسرائیل غاصب، آمریکا و جنایت های رژیم وابسته با تحلیل های دقیق و روشنگرانه شهید هاشمی نژاد مورد بحث قرار می گرفت. این فعالیت ها سبب شد تا در سال 1349 ساواک اعلام کند که «... به طور کلی وظیفه کانون در مورد پاسخ به سؤالات بهانه است، بلکه مرکزِ فعالیت مضرّه [سیاسی و ضد رژیم[ می باشد.» کانون بحث و انتقاد دینی تا سال 1350 به فعالیت های سازنده خود ادامه داد تا این که ساواک شرکت و سخن رانی شهید هاشمی نژاد را در آن ممنوع اعلام کرد.

مبارزه با سلاح قلم

پس از این که ساواک، شهید هاشمی نژاد را از هر گونه سخن رانی محروم کرد، وی آرام ننشست و با قلم در راه روشنگری مردم حرکت جدیدی را آغاز کرد. او توانست در مدت کوتاهی، با آن قلم شیوا و همه فهم خود، کتاب پرمحتوا، خواندنی و جذّاب مناظره دکتر و پیر را بنویسد. این کتاب با استقبال پرشور و بی سابقه مردم، به ویژه قشر جوان دانشگاهی رو به رو شد. رژیم پهلوی که از ناحیه این کتاب احساس خطر کرده بود، چاپ و نشر آن را ممنوع کرد و همین امر، محبوبیت کتاب و نویسنده را بیش از پیش بالا برد به طوری که این کتاب 25 بار مخفیانه به چاپ رسید.

سازمان دهی فعالیت ها و نیروهای انقلابی

شهید هاشمی نژاد در مبارزه، شدیدا معتقد به وجود تشکیلات بود و می گفت: «جامعه ما به دلیل عدم تشکیلات منسجم و سازمان یافته، ضایعات زیادی را متحمل شده است». از این رو، ایشان تمام قدرت خود را در راه تشکیلاتی کردن حرکت مبارزاتی جامعه و انقلاب به کار برد. ایشان از سال 1341 به بعد، در راستای خط رهبریِ امام رحمه الله شکل سازمان یافته تری به کل مبارزات خود بخشیده بود. پس از پیروزی انقلاب، بنا به اصرار آیت اللّه دکتر بهشتی و نیز مقام معظم رهبری، دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی استان خراسان را به عهده گرفت و در مدت کوتاهی، بخش قابل توجهی از مردم را در شکل ها و قالب های گوناگونی سازمان دهی کرد.

حادثه مسجد فیل

شهید هاشمی نژاد در مهرماه سال 1342 و پس از آزادی از زندان، در مجالس مختلف سخن رانی می کرد و مردم را آگاه می ساخت. آخرین سخن رانی ایشان که منجر به دستگیری مجدد وی گردید، در مسجد «فیل» بود که هم اکنون به مسجد شهید نواب صفوی معروف شده است. هنگام سخن رانی ایشان، مسجد به وسیله ساواک محاصره شد. مردم می خواستند چراغ ها را خاموش کرده، سید را فراری دهند، ولی وی گفت من فرار نمی کنم، زیرا فرار کردنْ کار ترسوهاست. پس از دستگیری ایشان، پلیس و ساواک با مردم درگیر شدند و چون مردم مانع از بردن سید می شدند، پلیس شروع به تیراندازی کرد که عده ای از مردم زخمی شدند و دو نفر هم به شهادت رسیدند.

پس از دستگیری و زندانی شدن شهید هاشمی نژاد، شخصیت ها و مراجع بزرگ داخل کشور و حوزه علمیه نجف، به ویژه آیت اللّه میلانی، با صدور اعلامیه های تندی، خواستار آزادی وی شدند. بدین ترتیب، رژیم مجبور به آزادساختن شهید هاشمی نژاد شد و حادثه مسجد فیل، جز سربلندی برای مردم انقلابی و روسیاهی برای رژیم حاصلی به همراه نداشت.

مبارزه با گروهک ه

در سال 1354، شهید هاشمی نژاد مجددا دستگیر شد و به زندان شهربانی مشهد انتقال یافت. ایشان در آن جا با گروهک ها از نزدیک آشنا شد و به تجربیات ارزنده ای از برخورد با آنان دست یافت. به رغم نفاقی که در اظهار نظرات آنان وجود داشت، آن شهید عمق تفکرات آن ها را به خوبی دریافت و چه در داخل زندان و چه بعدها در بیرون از زندان، چهره منافقانه آنان را افشا کرد. شهید هاشمی نژاد در زندان با سران گروه های مختلف به بحث و مناظره می پرداخت و آنان همیشه شکست خورده، عقب نشینی می کردند. او توانست با بحث و مناظره، نظرات باطل و انحرافی آنان را آشکار سازد و بدین وسیله، از انحراف بسیاری از نوجوانان و جوانان جلوگیری کند.

سعی در ارشاد گروهک ه

مقام معظم رهبری درباره مبارزه شهید هاشمی نژاد با گروهک ها فرمودند: «از همان اوقات [بعد از آشنا شدن با افکار گروهک منافقین در زندان] بود که کینه آقای هاشمی نژاد در دل این گروهک منافق پدید آمد؛ زیرا او از نزدیک چم و خم کارهای آن ها را دیده بود و دورویی و نفاق آن ها و انحرافات فکری آن ها را از نزدیک لمس کرده بود. وقتی وی از زندان بیرون آمد، ضمن این که انحرافات این گروه را به خوبی می دانست، در صدد آن بود که شاید بتواند [آن ها را [با ملاطفت و ملایمت و نصیحت به مسیر صحیح بکشاند و در این راه چه کوشش ها که او نکرد. در یک برهه ای از زمانْ او به راستی بزرگ وارانه در مقابل آن ها نرمش نشان داد، لکن بالاخره مشخص شد که این ها از آن خط فکری و عملی غلط و منافقانه خویش دست بردار نیستند. این بود که او پس از آن همه بی اثر ماندن ملاطفت و نصیحت، بالاخره قاطعانه در مقابل آن ها ایستاد. آقای هاشمی نژاد از جمله کسانی بود که پیش از بقیه چهره های معروف، مورد غضب و اتهام گروه های منافق و افراد وابسته به آن ها قرار گرفتند».

شهید هاشمی نژاد و پیروزی انقلاب اسلامی

پس از بازگشت پیروزمندانه حضرت امام خمینی رحمه الله به ایران در 12 بهمن 1357، شهید هاشمی نژاد از مشهد به تهران آمد و به زیارت امام رحمه الله شتافت. در روز 22 بهمن که فرصت طلبان برای جمع آوری اسلحه قصد حمله به پادگان و لشگر 77 خراسان داشتند، سید عبدالکریم در حفظ و نظم شهر و حفظ پادگان نقش به سزایی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی به مبارزه بر ضد گروه های کج اندیش پرداخت، چرا که معتقد بود بزرگ ترین انقلاب، انقلاب فرهنگی است؛ یعنی درهم ریختنِ فرهنگی که غرب بر ما تحمیل کرده است.

فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب

شهید هاشمی نژاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با رأی قاطع مردم استان مازندران به مجلس خبرگان راه یافت و در تصویب قوانین حیاتی، بیش ترین نقش را ایفا کرد. ایشان در قضایای جنگ تحمیلی چند بار به همراه حضرت آیت اللّه خامنه ای به مناطق جنگی رفت. او هم چنین در افشای خیانت های بنی صدر و جبهه متحد سلطنت طلب ها و منافقین سهم به سزایی داشت.

دیدگاه شهید هاشمی نژاد درباره مقام معظم رهبری

شهید هاشمی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری اول حضرت آیت اللّه خامنه ای(دام ظله) در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی گفت: «آقای خامنه ای را نباید گفت یک فرد مکتبی، بلکه باید گفت فرد مکتب شناس و کسی که خودش یک اندیشه ساز است. آقای خامنه ای فرزند انقلاب است و دقیقا از اولین آغاز حرکت انقلاب، در کنار امام و در کنار ملت قهرمان ما بود. او در زندان و تبعیدگاه، در شکنجه گاه ها، در خطبه ها، در جبهه های جنگ و در همه جبهه هایی که انقلاب و اسلام در آن جا بود، حضور داشت و حضور آقای خامنه ای نه به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان کسی که در کادر رهبری انقلاب جای داشت، بود. آقای خامنه ای مورد اعتماد ملت ما در طول تاریخ حرکت انقلابمان بود و ایشان یکی از پیام آوران برای ملت از جانب امام بود. او فردی انقلابی، سازش ناپذیر، قاطع، پرتلاش و دل سوز است و ایشان از کسانی است که الفبای فکری انقلاب و امام را به خوبی درک کرده است».

عروج سرخ

نقشه ترور شهید هاشمی نژاد از درون سازمان منافقین طرح ریزی گردید. سیدِ شهید، عروج خونین خود را امری حتمی می دانست و خود را برای آن آماده ساخته بود. در روز هفتم مهرماه 1360 هم زمان با شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام ، سید عبدالکریم رأس ساعت هفت صبح به مکان حزب جمهوری اسلامی رفت و در کلاسی که دانش پژوهان انتظار او را می کشیدند، حضور یافت. ساعت هشت صبح، هنگامی که در حال خروج از کلاس بود، یکی از منافقین در حالی که ضامن نارنجک را کشیده بود، سید را از پشت در بغل گرفت و نارنجک را جلوی شکم او قرار داد و با شدت او را به صورت روی زمین خوابانید. چند ثانیه بعد نارنجک منفجر شد و یکی از پرچم داران انقلاب اسلامی، با بدن پاره پاره و دست های قطع شده، هم چون علم دار کربلا به خیل شهدا پیوست. پیکر مطهر شهید هاشمی نژاد در «دارالزهد» حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به خاک سپرده شد. در آن روزها، کشور در غم این عالم مجاهد به سوگ نشست و در خراسان سه روز عزای عمومی اعلام شد.

شهید هاشمی نژاد در کلام امام خمینی رحمه الله

حضرت امام خمینی رحمه الله در روز شهادت شهید هاشمی نژاد فرمودند: «اناللّه و انا الیه راجعون. در روز شهادت امام جواد علیه السلام یکی از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسید. شهید هاشمی نژاد که من از نزدیک با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهید را لمس کرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن، بر اشخاصی که او را می شناسند پوشیده نیست. امروز در شهادت سلف صالح، این خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد و من نمی دانم که انگیزه این شرارت که مشغولند این گروهک های ضعیف و نادان و عمّال قدرت های بزرگ خصوصا آمریکا چه می خواهند و چه انگیزه دارند؟ این ها می خواهند با کشتن اولاد پیغمبر و با به عزا نشاندن امام عصر سلام اللّه علیه و مؤمنین، ضربه به اسلام بزنند؟ اسلام از این شهدا و بالاترین شهدا را در راه هدف تقدیم کرده است».

شهید هاشمی نژاد در کلام مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

مقام معظم رهبری درباره شهید هاشمی نژاد فرموده اند: «شهید هاشمی نژاد مسئولیت سنگین خود را از سال 1341، یعنی در طول نوزده سال به خوبی انجام داد و با کمال سربلندی به شهادت رسید. البته شهادت برای شخصی مثل این عالم بصیر و سخنور و بزرگ وار یک افتخار است، هم چنان که برای کشندگان و دشمنانش مایه روسیاهی است. هاشمی نژاد از لحاظ شخصی، فرد متواضعی بود. انسان شجاعی بود. خوش فکر و خوش قریحه بود. زحمت کشیده و درس خوانده بود. بی طمع و بدون چشم داشت به مال و مقام کار می کرد و به کار علاقه داشت. صداقت و اخلاص و وفای او را همه می دانند. او یک شخصیت از همه نظرممتاز بود. من احساس می کنم برادر عزیز و گران بهایی را که قلبا و روحا به او خیلی متکی بودم و همواره به او دل خوش و امیدوار بودم از دست داده ام. مردم خراسان یک پدر دل سوز و یک برادر علاقه مند و فداکار را ازدست دادند و ملت ایران یک فرزند نمونه ارزشمند و کم نظیر را».

آثار و تألیفات شهید هاشمی نژاد

از شهید هاشمی نژاد آثار ارزنده و جاویدی بر جای مانده است که عبارتند از:

مناظره دکتر و پیر؛ درسی که حسین علیه السلام به انسان ها آموخت؛ قرآن و کتاب های دیگر آسمانی؛ پاسخ ما به مشکلات جوانان؛ مشکلات مذهبی روز؛ مسائل عصر ما؛ اصول پنج گانه اعتقادی (در دو جلد)؛ مقالاتی چند در مجله مکتب اسلام؛ رهبران راستین؛ هستی بخش؛ راه سوم بین کمونیزم و سرمایه داری؛ زهرا علیهاالسلام و مکتب مقاومت؛ ولایت فقیه و تقریرات اصول آیت اللّه شیخ علی کاشانی به زبان عربی.

معرفی شهید هاشمی نژاد از زبان مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

در سال گرد شهادت شهید هاشمی نژاد، مقام معظم رهبری(مدظله العالی) با بر شمردن برخی از ویژگی های والای او، این چهره نورانی را این گونه معرفی کردند: «ایشان فرد شجاع و در برخورد با مسائل آدم نترس و قوی القلبی بود... یک فرد سیاسی کاملاً روشن بین بود و خط سیاسی ایشان هم به معنای واقعی کلمه همان چیزی بود که ما به آن می گوییم خط امام... این شخص جلیل و شریف در برابر دوستان دیگرش آنقدر شکسته نفسی می نمود که دوستان خودش را واقعا شرمنده می کرد... یک بُعد دیگری که در زندگی آقای هاشمی نژاد شناخته نشده است، بعد عرفانی ایشان است. ایشان مرد عارفی بود».

شهید هاشمی نژاد و حکومت امام زمان(عج)

شهید هاشمی نژاد در کتاب پاسخ به مشکلات جوانان، درباره حکومت حضرت ولی عصر(عج) می نویسد: «منتظر فرج و ظهور امام زمان(عج)، در انتظار یک حکومت عدل آسمانی و جهانی به سر می برد. حکومتی که در آن جز عدل و انسانیت، جز قوانین قرآن و تعالیم صحیح و سعادت بخش اسلام چیزی دیگر یافت نمی شود. حکومتی که برای حمایتی همه جانبه از ستم دیدگان انعطاف ناپذیر است. حکومتی که به طور آشتی ناپذیر، خصم بیدادگران است. حکومتی که نظام صحیح اسلام را مو به مو اجرا می کند و دستورهای آسمانی قرآن را با دقت و مراقبت هرچه بیش تر به کار می بندد.»

 

حوزه*


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 نیایش / قسمت هایی از مناجات شعبانیه

سزاوار لطف بی پایان

خدایا، آن دم که تو را ندا می کنم، صدایم را بشنو و چون تو را می خوانم، پاسخم ده و چون با تو راز می گویم، مرا دریاب که به سوی تو گریخته ام و پیش روی تو ایستاده ام. پریشان و گریان و امیدوار، چشم امید به سوی تو دوخته ام، به سوی تو که از درونم آگاهی و از راز دلم با خبری. خدایا، اگر من لایق رحمت تو نیستم، ولی تو سزاوار لطف و کَرَم بی پایانی[؛ پس مرا از لطف و کَرَمت بی نصیب مساز، ای مهربان ترین].

پناه بی پناهی

خدایا، آن که به تو شهرت یابد، هرگز بی نام و نشان نگردد. آن که به تو پناه آوَرَد، هرگز خوار و زبون نماند و آن که تو به او روکُنی، بنده دیگری نشود. خدایا، آن که رو به سوی تو کند، نور یابد و آن که به تو پناه آورد، پناه جوید. رحیما، من به درگاهت پناه آورده ام؛ پس ای مهربان، امیدم را ناامید مکن و از لطف و رأفتت محرومم مدار.

تو را می خوانم

خدایا، اگر گناهانم مرا نزد تو خوار گردانیده، تو به خاطر حُسن اعتمادم به تو از من درگذر. مهربانا، اگر عصیانم مرا از لطف و کرمت دور داشته، یقینم به تو، کَرَم و عطوفت تو را دریادم زنده می دارد. لطیفا، اگر خواب غفلت مرا از دیدار تو با زمی دارد، ایمان به مهر و بخشش ات بیدارم می دارد. خدایا، اگر عِقاب تو مرا به دوزخ می خوانَد، ثواب بی پایانت مرا به سوی بهشت دعوت می کند، پس ای مهربانْ تو را می خوانم، از تو می خواهم، به درگاه تو ناله سر می دهم و رو به سوی تو می کنم. خدایا، از آنانم قرار ده که همواره در یاد تواند، هرگز عهد تو را نمی شکنند و شکر تو را لحظه ای از یاد نمی برند.

به مناسبت هفته دفاع مقدس (31 شهریور)

تسلای تنهایی ما

خدایا، در سال های دفاع و شهادت، فراق لاله های پرپر شده، سینه مان را گداخت. هر روز صدها لاله خونین، صدها کبوتر بال گشوده، صدها شهید در خون خفته برای دفاع از دین تو، برای پاسداری از میهن اسلامی، برای حراست از ارزش های اسلامی به آسمان ها هجرت کردند و اینک ما مانده ایم و داغ هزاران عزیز سفر کرده. ما مانده ایم و بار سنگین رسالت شهیدان. ما مانده ایم و پاسداری از خون بر زمین ریخته آنان. عزیزا، به یاری و مَدَدَت، تسلای تنهایی مان باش. از صبر بی پایانت بر درون سوخته مان فرو ریز و در انجام آن رسالت خطیر و در پاسداری از ارمغان آن خون های پاک، پیروزمان دار.

نبردی تازه (هفته دفاع مقدس)

آن روزهای شور و حماسه، آن روزهای رفتن و خروشیدن، آن روزهای پاک دفاع مقدّس، چون خیالی آسمانی گذشت. آن روزها، چشم در چشم دشمن جنگیدیم؛ نه شهادت عزیزان، ما را افسرد و نه تلاش بی پایان خسته مان کرد. چون دریایی خروشان غرّیدیم و ذره ای از اصول و ارزش هامان عقب ننشستیم. اما اینک ای خدای بزرگ، دشمن نه از روبه رو، نه چشم در چشم و نه آشکارا که در نهان، در پشت نقاب فرهنگ و از پس پرده های رنگ رنگ رفاه و تمدن پیش می آید. خدایا، ای بزرگ ترین یاور درماندگان، ای تنها مدد حاجت مندان، یاری مان کن تا در این نبرد سخت نیز سربلند و پیروز بمانیم.

به مناسبت آغاز سال تحصیلی (اول مهر)

در مسیر آموختن

خدایا، تو را سپاس که مرا آفریدی و قدرت تفکرم بخشیدی، تو را سپاس که مرا علم آموختی و خانه درونم را به نور آموختن روشن فرمودی. در این آغاز روشن، ای خدای مهربان من، با تکیه بر تو، با امید به یاری تو و در راه رضای تو، پا در مسیر آموختن می نهم و با یاد و نام تو آغاز می کنم تا در لحظه لحظه آموختنم، همراهم باشی و یاری ام کنی. خدایا، مرا از علمی مفید و صحیح بهره مند کن تابدان در راه خشنودی تو و کمک به خلق تو بکوشم. مرا از اوهام و تاریکی های جهالت و غفلت رها ساز تا با دیده ای بینا سوی تو آیم. خدایا، گام هایم را در راه آموختن علم استوار و محکم دار و با این گام های استوارْ در راه مستقیم دین، هشیارانه و آگاهانه راهروم بگردان.

به مناسبت آغاز سال تحصیلی و عید مبعث (2 مهر)

بخوان به نام پروردگارت

رسولت را فرمودی «بخوان»، «بخوان به نام پروردگارت که آفرید» «و به انسان آن چه را نمی دانست آموخت» و من در خجسته روز بعثت آن رسول آسمانی و به پیروی از او تو را می خوانم. به نام تو می خوانم و در راه آموختن که افتخار خلقت انسان است، گام برمی دارم. خدایا، ای داناترینِ دانایان، یاری ام کن که آموختنم در راه رضای تو باشد. از آن چه نور و هدایت است به من بیاموز و از آموختن آن چه به گمراهی ام می کشاند، دورم دار. ای با خبر از نهان من، مددم رسان تا آن چه از علم مفید آموخته ام، در راه خشنودی تو به کار گیرم و با دو بال علم و عمل به سوی وادی کمال پر گشایم.

به مناسبت ولادت امام حسین علیه السلام (8 مهر)

(دعای آن حضرت در روز عرفه)

رشته بی پایان احسان

خدایا، چه یافت آن که تو را گم کرد و چه گم کرد آن که تو را یافت؟ آن که جز تو به دیگری رو کرد، در خسران فرو رفت و آن که از تو روی گردانید، زیان دید. چگونه به غیر تو چشم امید بدوزم که رشته احسان تو هرگز پاره نخواهد شد و چگونه از غیر تو چیزی بخواهم که لطف و عطا، شیوه همیشگی توست. خدایا، مرا به رحمت و مهرت بخواه تا به تو رسم و به احسان و لطفت به سوی خود بکشان تا با همه وجودْ به سوی تو رو کنم.

در کوی وصل

خدایا، اینْ خواری من که بر تو آشکار است و اینْ پریشان حالی ام که بر تو پوشیده نیست. از تو ای مهربان وصل تو را می خواهم؛ پس مرا به نور خود به کوی وصلت هدایت کن و به صدق و خلوص دربندگی ات پایدارم گردان. ای خدا، مرا از گنجینه علمت بیاموز و در حصار امنت محفوظم دار. ای مهربان، گاهِ اضطرار و پریشانی یاورم باش، از خواریِ نَفْسم رهایم کن و از پلیدی شرک و تردید پاکم دار. خدایا، پیش از آن که مرگم فرا رسد، ازتو یاری می خواهم؛ پس یاری ام کن. بر تو توکل می کنم؛ پس مرا وامگذار. به تو امید می بندم؛ ناامیدم مکن. به لطفت چشم می دوزم؛ محرومم مساز و به درگاه کَرَمت پا می نهم؛ مرا از درگاهت مران ای مهربان.

به مناسبت ولادت امام سجاد علیه السلام (10 مهر)

(دعای آن حضرت در طلب پرده پوشی)

پوشاننده عیوب

خدایا، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست و فرش کرامتت را برایم بگستران، در کوچه های مهربانی ات روانم دار و در بهشتت جایم ده. دست رد بر سینه ام منه و به ناامیدی و حرمانم مکش. بر کردار بدم سخت مگیر و عقابم مکن. رازم را پنهان دار و نهانم را آشکار مکن. عملم را به ترازوی عدلت مسنج و درونم را در دیدگان مردم هویدا مساز. آن چه مایه رسوایی من است، بر پرده عیب پوشی ات بپوشان. مرا به خشنودی ات پایه ای بلند ببخش و در زمره رستگاران قرارم ده.

طلب آمرزش (دعای آن حضرت در روز عرفه)

خدایا، فرمانم دادی، اطاعت نکردم. زنهارم فرمودی، نپذیرفتم. از گناهم نهی کردی و بدان دست آلودم، امّا نه از سر دشمنیِ تو که از سر خواهش دلْ که به وعده عذابت معترف بودم و به عفو تو امیدوار و به گذشت تو دل گرم. اکنون من در حضور توام؛ خوار و سرافکنده، پریشان و ترسان، زبان به گناه خود گشوده و بارِ آن را بر دوش گرفته. به عفو تو پناه آورده ام و به بخشش ات چشم دوخته ام؛ پس چنان که بندگان گنهکارت را از رحمت خود فرو می باری، بر من نیز از مهر و رحمتت ببار و چندان که پناه جویان را از بخشش ات سیراب می کنی، مرا نیز سیراب کن و به آمرزش خود برمن منّت نه.

به مناسبت روز نیروی انتظامی (7 مهر)

(دعای امام سجاد برای مرزداران)

حافظان حریم میهن اسلامی

خداوندا، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرزهای کشور مسلمانان را به عزّت خود در امان دار؛ حافظان آن را به نیروی خود تقویت فرما؛ از داراییِ خودْ عطای فراوان به آنان ببخش؛ شماره ایشان را بسیار گردان؛ سلاحشان را برّان ساز؛ حوزه نگاهبانی شان را حراست کن؛ جایگاهشان را در امان دار؛ میانشان الفت جاری ساز و به یاری خودْ آنان را قوّت بخش؛ به شکیبایی مددشان رسان و چاره سازی به ایشان بیاموز.

به مناسبت ولادت امام زمان علیه السلام (20 مهر)

به امید بشارت وصل

خدایا، آتش حسرت بر جان و چشم به راه مانده ایم. رنجوریم و درمانده، با گَرد یتیمی بر سر و اندوه فراق در دل، تو را می خوانیم به امید فرجی، گشایشی تا مژده وصل دهی و چشم مان را به دیدار مولود آسمانی ماه شعبان، تنها یاور مستضعفان و درماندگان، خورشید تابنده آسمان ولایت، مهدی موعود روشن کنی. خدایا، در فقدان پیامبر سوختیم. در حرمان لحظه ای دیدار امامان گداختیم و هر بار به این تسلا ماندیم که او می آید و مرهم زخم دلمان می شود. رحیما، مهربانا، پس کجاست آن تسلای دل ها، آن مرهم دردها، آن چراغ روشن هدایت و آن کشتی نجات است؟ عزیزا، دردمند و از سر سوز تو را می خوانیم که او را مژده ظهور و ما را بشارت وصل عنایت فرمایی.

انتظار راستین (نیمه شعبان)

هر دم، دم از عشق و انتظار می زنیم و هر لحظه، اشک حسرت می ریزیم و آه فراق سر می دهیم؛ امّا گاهْ غرق در دریای انتظار، از زلال شفابخش آن غافل می مانیم و دل به تصویر مجازی دنیاخوش می کنیم. خدایا، رحیما، عطش درونمان را در انتظار آمدن موعود فزونی بخش. یاری مان کن تا چون منتظری راستینْ خانه دل بیاراییم و مهیّا شویم. مددمان کن تا عاشق راستین آن خورشید هدایت باشیم. چنان کن که انتظار، چون او بودن را در ما جاری و ما را در دل به او نزدیک و نزدیک تر کند. لطیفا، به دیدارش بر ما منّت نِه و به رضایتش، به سعادتمان برسان.

حوزه*

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:49 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 ویژه نامه سوم خرداد  ماه سالروز آزادی خرمشهر  

 

ولادت

شهید محمد علی جهان آرا، در سال 1333 در خانواده تهی دست، ولی با ایمان دیده به جهان گشود. او هم چون سایر اعضای خانواده خویش، عشق فراوانی به خاندان عصمت و طهارت داشت. جهان آرا از 15 سالگی به صف مبارزه بر ضد طاغوت پیوست و در سال 1349، به عضویت گروه حزب اللّه خرمشهر درآمد و پابه پای افراد این گروه، تلاش وسیعی را در براندازی رژیم پهلوی آغاز کرد. او هیچ گاه از مبارزه بر ضد نظام ستم شاهی غفلت نکرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی، بر این کار تأکید فراوان داشت.

نقش جهان آرا در پیروزی انقلاب

شهید جهان آرا، از جمله مجاهدانی بود که در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی سهم عمده ای داشت. او نجات مردم مسلمان ایران و استقرار احکام خدا را، در سرنگونی رژیم تحت سلطه استکبار می دانست، از این رو پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در تحقق آرمان های والای امام خمینی رحمه الله از هیچ کوششی دریغ نکرده، و مصمم و استوار با رژیم شاه مبارزه کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357، آرزوی دیرینه شهید جهان آرا به تحقق پیوست و ایشان شادمان از پیروزی انقلاب اسلامی، کوشش بی وقفه ای را در راه حراست از دستاوردهای انقلاب آغاز کرد.

جهان آرا و تشکیل سپاه خرمشهر

شهید جهان آرا از بزرگ مردانی بود که نقش بسیار مهمی را در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر ایفا کرد. او پس از تشکیل سپاه خرمشهر، به مبارزه خویش با عوامل استکبار و منافقان سرعت بیش تری بخشید و با عوامل مزدوری که از خارج مرزها تحریک و تغذیه می شدند. مردانه جنگید. جهان آرا با ابراز لیاقت خود در این راه، به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب گردید و در این سمت، بسیاری از توطئه هایی را که بر ضد نظام اسلامی طراحی می شد، خنثی کرد. فداکاری و از جان گذشتگی این سردار شهیدْ در جریان رزم خونین خرمشهر زبانزد همگان و نام او، تداعی کننده استقامت و پایداری در برابر تجاوز بعثیان بود.

در عرصه جهاد و شهادت

شهید جهان آرا، از نام آوران عرصه جهاد و شهادت بود. او مبارزه ای را که از دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شروع کرده بود، در دوره انقلاب شدت بخشید و پرکارتر و با نشاط تر از گذشته، به جهاد و مبارزه بر ضد دشمن متجاوز ادامه داد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سرکوب منافقان و دشمنان قسم خورده انقلاب نقش فعالی داشت و در این راه، تلاش بسیاری از خود نشان داد. او به راستی پاسداری نمونه و اسوه بود که با دل سوزی فراوان، در راه پیروزی ارتش اسلام بر کافران بعثی تلاش می کرد و سرانجام در این راه جان خویش را به جان آفرین بخشید. یاد این سرار شهید همواره در خاطر دل ها مستدام باد!

پیام امام رحمه الله به مناسبت شهادت جهان آرا

شهید جهان آرا پس از عمری مبارزه، سرانجام در سانحه هوایی کهریزک جان به جان آفرین تسلیم کرد و شربت شهادت نوشید. حضرت امام خمینی رحمه الله به مناسبت وقوع سانحه هوایی و به شهادت رسیدن جهان آرا و یاران هم سنگرش، در پیامی چنین فرمودند: «اینان، خدمت گزار رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از پیروزی انقلاب، با سرافرازی و شجاعتْ در راه هدف، و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. شک نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حق و سرنوشت خویش بشتابیم، پس چه سعادتی بالاتر از آن که در حال جهاد با دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و شرف این راه طی شود و چه سعادت مند بودند این شهیدان که دین خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نموده و به جایگاه مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند...»

مبارزه بر ضد رژیم شاه

دوران جوانی شهید جهان آرا، هم زمان با حکومت پهلوی و همراه با رنج و محنت بود. مشاهده اوضاع نابسامان کشور، مخالفت صریح رژیم تحت سلطه آمریکا با روحانیان مبارز، محدود کردن مجاهدان مسلمان، ترغیب مردم به بی دینی و فساد، گسترش بی بند و باری و...، موجب شد که او به صف مبارزان مسلمان بپیوندد و بر ضد رژیم قیام کند. بر همین اساس بود که به صف حزب اللّه خرمشهر پیوست و علیه رژیم لب به اعتراض گشود. پس از مدتی فعالیتْ ساواک وی و یارانش را شناسایی کرده و به زندان افکند، ولی شکنجه و زندانْ هیچ گاه وی را از مبارزه و قیام بر ضد رژیم و جان فشانی در راه آرمان های مقدس امام خمینی رحمه الله باز نداشت.

صبر و استقامت

پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن به رهبری امام خمینی رحمه الله ثمره از جان گذشتگی و مجاهدْمردانی است که در اوج خفقان رژیم پهلوی، فریاد آزادی و آزادگی سردادند و پس از پیروزی انقلاب، از دستاوردها و ارزش های والای آن پاسداری کردند. شهید جهان آرا از جمله این رادمردان بزرگ بود.

آن مبارز نستوه، در جبهه های نبردْ به ویژه در سنگرهای گرم آبادان و خرمشهر، ضربه های کمرشکن بر متجاوزان بعثی وارد کرد. تلاش، مجاهدت، استقامت، صبر، پایداری و از همه مهم تر فرماندهی خردمندانه او، در پیروزی بر دشمن متجاوز نقش عمده ای داشت.

متفکری نظامی

با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز وحشیانه رژیم مزدور صدام بر ضد جمهوری اسلامی ایران، و حمله وحشیانه ارتش بعث به خرمشهر، سپاه پاسداران خرمشهر به فرماندهی شهید جهان آرا، استوار و جان بر کف در برابر دشمن مقاومت کرده، حماسه ای ماندگار آفریدند. یک سال حضور مداوم شهید جهان آرا در جبهه نبرد، از وی متفکری نظامی و برنامه ریز در میدان جهاد ساخته بود. از این رو، در اوایل سال 1360 با حفظ سمت فرماندهی سپاه خرمشهر، به سمت فرماندهی سپاه پاسداران اهواز وسرپرستی ستاد منطقه هشت سپاه منصوب گردید. بدین ترتیب، دور تازه ای از فعالیت های رزمیِ شهید جهان آرا آغاز شد و آن شهید عزیز، برای پاسداری از ارزش ها و دستاوردهای نظام و انقلاب، بیش از پیش همت گماشت.

جهان آرا در خونین شهر

نام «خونین شهر» برای همیشه در تاریخ پرافتخار این سرزمین می درخشد. خرمشهر مظهر مبارزه، فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی جوانانی است که چون شمع سوختند تا ارزش های انقلاب زنده بماند.

نام شهید جهان آرا با مبارزات خرمشهر عجین است. بزرگ مردی که با مقاومت و درایت وی، خرمشهر نه تنها خونین شهر شد، بلکه چشمه جوشان و موج خروشانِ خون شدند که رژیم بعث را به شسکت واداشت وسراسر میهن اسلامی را گلستان ساخت. شهید محمد جهان آرا، یکی از هزاران شهید گلگون کفن این انقلاب از خطه خونین شهر است که فرماندهی سپاه شهیدان این شهر را به عهده داشت. افسوس که خورشید وجودش زود غروب کرد و به خیل یاران شهیدش پیوست.

روحش شاد، یادش گرامی و نامش در دفتر عشق و شهادت جاودان باد!

عشق به اسلام و امام

اخلاص و ارادات شهید جهان آرا به امام خمینی رحمه الله زبانزد همگان بوده و او به خاطر همین عشق به اسلام و امام، خستگی نمی شناخت. جهان آرا در دوران سخت دفاع مقدس، در مسیر به بار نشستن خون شهیدان، آسایش و آرامش را بر خود حرام کرده، مردانه در مقابل متجاوزان بعثی ایستاد. او از رادمردان خط مقدم مبارزه در شهرهای آبادان و خرمشهر بود. شهید جهان آرا هم چنین در هدایت حرکت های مردمی و بسیج نیروهای نظامی و سازماندهی آنان بر ضد نیروهای بعثی و منافقانْ نقش عمده ای به عهده داشت؛ زیرا از نظر وی، کسانی که در مقابل انقلاب و امام ایستاده بودند، قابل گذشت نبودند. خواهر ایشان در این باره چنین می گوید: «یکی از خصوصیات او این بود که وقتی انسان با او برخورد می کرد، خیلی آرام بود، ولی در برابر کسانی که در مقابل انقلاب ایستاده بودند اصلاً گذشت نداشت».

اوصاف معنوی

تهذیب نفس، پالایش روان از آلودگی های دنیوی، تواضع و فروتنی، اخلاص و خدابینی، از اوصاف معنوی شهید جهان آرا بود. او همواره چنان عمل می کرد که گویی خدا را در همه کارهایش به روشنی می بیند. هیچ وقت تکبر و خودنمایی در کارهایش راه نمی یافت. با این که فرماندهی سپاه خرمشهر و اهواز را برعهده داشت، هیچ گاه احساس برتری بر سایر رزمندگان در او مشاهده نمی شد. پدر ایشان در این باره می گوید: «محمد جهان آرا با دیگر سپاهیان هیچ فرقی نمی کرد و عنوان فرماندهی مطرح نبود». شهید جهان آرا از خودنمایی، تظاهر و شهرت طلبی گریزان بود.

ویژگی های شخصیتی جهان آرا

شهید محمد جهان آرا، مرد فضیلت و تقوا و نمونه ای از مردان خدا بود. او از نظر فروتنی در مرتبه ای عالی قرار داشت و برای دیگرانْ احترام و ارزش فراوانی قائل بود و برای رزمندگان سپاه خرمشهر و اهواز، پدری مهربان و شایسته به شمار می آمد. برای خدا سخن می گفت و پیوسته به یاد خدا بود. خواهر ایشان در این باره می گوید: «از آن جا که عاشق اسلام و امام بود، آرامش نداشت و شبانه روز در اختیار مردم بود و کار می کرد. وقتی با او درباره امام بحث می شد، آن چنان از امام صحبت می کرد و آن چنان از خصوصیات امام می گفت که گویی امام در جلوی او نشسته است. او با تمام وجود امام را درک می کرد».

فرمانده رشید

سلام بر خرمشهر، سلام بر شهیدان سرافراز خونین شهر. سلام بر جهان آرا، بزرگ مردی که با شهادت خویش، درد را به مهمانی دل ها فرستاد. جهان آرا، فرمانده رشید و سربلندی بود که خرمشهر و اهواز، سرفرازی و عزت را با رشادت های او به نظاره نشست. از این رو، هنگامی که خبر شهادت وی به گوش مردم رسید، چه بسیار سینه هایی سوزان و چشمان پر اشک که او را بدرقه کردند و عاشقانه بر مزار پاکش گریستند. روح این شهید والامقام شاد، و نامش در دفتر عشق و ایثار جاودان باد.

شهادت

هشتم مهرماه سال 1360 در حالی که سرداران و سربازان فاتح ارتش اسلام پس از رزمی بی امان با بعثیان متجاوز، با سرافرازی از جبهه نبرد حق علیه باطل بر می گشتند، هواپیمایی که این عزیزان را به تهران می آورد، درحوالی کهریزک دچار سانحه غم انگیزی گشته و سقوط کرد. در این حادثه، علاوه بر شهید شدن تعدادی از رزمندگان اسلام، فرمانده سرافراز و نامور سپاه خرمشهر، محمد علی جهان آرا به همراه چهار سردار بزرگ اسلام سرلشگر فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرتیپ نامجو وزیر دفاع، سرتیپ فکوری جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش و شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند. یاد همه شهدای انقلاب اسلامی گرامی و نامشان پررهرو باد.

 

حوزه


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:47 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

- فخر ایرانیان/ میلاد امام سجاد علیه السلام

 

اشاره

گفتن از انسان هایی که رنگ خدایی گرفته و لقب خلیفة اللهی را زینت بخش خود کرده اند، کاری بس دشوار است؛ چرا که آنانْ آسمانی اند و ما زمینی، آنان افلاکی اند و ما خاکی و دستانِ خاکیِ زمینیان به اندیشه آسمانی افلاکیان راه نیافتنی است. اگرچه

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

طلوع یک ستاره

چند سالی از حکومتْ عدل امیرمؤمنان علی علیه السلام نگذشته بود که شهر مدینه با شکوفایی گلی دیگر از گلستان امامت نورباران شد و شور و شعف بوستان علوی را فرا گرفت. بهار خوش و خرم و روییدن لاله های سرسبز بهاری فرا رسید، آسمانیان به ترنّم درآمده و غبطه خوران نظاره گر زمینیان شدند. خانه کوچک ولی با صفای امام حسین علیه السلام به نور فرزندی روشن شد که آثار بزرگی و عظمت در چهره او نمایان بود.

این تولد پربرکت بنابر قول درست در روز پنجم شعبان سال 38 ق در شهر مدینه، در سومین سال حکومت امیرالمؤمنین واقع شد.

پدر و مادر امام سجاد علیه السلام

بلبل بوستان علوی امام سجاد علیه السلام در آشیانه پر مهر و محبتی به دنیا آمد که خداوند برای توصیف آنانْ سوره «هَلْ اَتی» را نازل کرد و با آیه تطهیر، ایشان را از هر زشتی و پلیدی منزّه ساخت.

پدر بزرگ وار ایشان، امام حسین علیه السلام و مادرش «شهربانو» دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه سرزمین پهناور ایران است. این بانوی پاک دامن، چنان محبوبیتی در نزد خداوند متعال پیدا کرد که لیاقت همسری و مادری امام را پیدا کرده و ذریه پاک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از ایشان ادامه پیدا کرد.

ازدواج شهربانو با امام حسین علیه السلام

وقتی قسمت هایی از سرزمین ایران به دست مسلمانان فتح شد، دو دختر از دختران یزدگرد، به اسارت سپاه اسلام درآمده و آن ها را به مدینه فرستادند. خلیفه وقت، اقدام به فروش آن ها کرد که حضرت علی علیه السلام مانع این کار شد و فرمود: آن ها را در اختیار کردن همسر، آزاد بگذارید. شهربانو وجود مقدس امام حسین علیه السلام را برگزید و با آن حضرت ازدواج کرد و امام سجاد از ایشان متولد شد.

القاب امام علی بن الحسین علیه السلام

امام چهارم، القاب و کنیه های زیادی دارند که هرکدام از آن ها، بر یکی از کمالات اخلاقی و شخصیتی ایشان رهنمون است. در میان کنیه های ایشان، ابوالحسن و ابومحمد از شهرت زیادی برخوردار است و از القاب ایشان، زین العابدین، سید الساجدین، سجاد، سیدالعابدین، زکی و امین را می توان نام برد. درباره لقب سجاد گفته اند که: آن امام هُمام آن قدر سر به سجده می گذاشت و برای هر نعمتی سجده می کرد که پیشانی اش پینه بسته بود. هم چنین هنگامی که آن حضرت سر به سجده می گذاشت، آن قدر به همان حالت می ماند تا این که عرق از سر و صورت مبارک ایشان جاری می شد.

در محضر صالحان

چند روزی از تولد امام سجاد نگذشته بود که ایشان مادر مهربان خود را از دست داد و تربیت امام به عهده پدرش افتاد. دستان پر عطوفت و نفس های قدسی سه امام بزرگ وار، در تکاپوی تربیت فرزند نورسیده حسین علیه السلام بودند: امام سجاد، دو سال از دوران امامت جدّش امیرالمومنین علیه السلام را درک کرد و نیز به خاطر علاقه زیادی که به عمویش امام حسن علیه السلام داشت، در محضر ایشان حاضر شده و از فیوضات معنوی اخلاقی ایشان نیز بهره گرفت. آن حضرت 12 ساله بود که دوران امامت پدرش شروع شد و همواره از تعالیم و آموزه های دینی پدر بهره می جست تااین که در سال 61 ق خود پرچم دار هدایت امت اسلام گردید.

ازدواج امام سجاد علیه السلام

تاریخ ازدواج امام سجاد، به درستی معلوم نیست، ولی تولد فرزند بزرگ حضرت در سال 57 ق است امام سجاد علیه السلام با دختر امام حسن مجتبی به نام «فاطمه»، ازدواج کرد. در عظمت و کرامت این بانوی مجللّه همین بس که امام صادق علیه السلام فرمودند: «جده ام فاطمه، صدیقه بود و در خانواده امام حسن علیه السلام زنی به درجه و مرتبه او نرسید».

فرزندان امام

فرزند بزرگ امام سجاد علیه السلام حضرت امام محمد باقر است که ایشان در کربلا، طفلی 4 ساله بوده است. این امام همام، از طرف پدر حسینی و از طرف مادر حسنی است؛ بنابراین، ائمه بعد از امام زین العابدین علیه السلام ، تربیت یافته گان نسل امام حسن نیز هستند. فرزند دیگر امام، زید است که ایشان بعد از امام محمد باقر علیه السلام ، بر دیگر برادران برتر بود و در سال 121 هجری در کوفه به دست مروانیان به شهادت رسید. امام سجاد فرزندان دیگری هم داشته که در کتاب های تاریخی نام آن ها آمده است.

بیماری امام، مصلحت الهی

بیش از 23 سال از عمرشریف امام سجاد سپری نشده بود که حادثه کربلا اتفاق افتاد. امام سجاد علیه السلام به دلیل بیماری، قادر به شرکت در جنگ نشد و همین امر، دستاویزی برای ناآگاهان گردید تا حضرت را به عنوان امام بیمار یاد کنند. با ذکر این لقب، در ذهن آنان شخصی رنجور و ناتوان با چهره ای زرد و پژمرده و روحی افسرده تداعی می شود، گویا امام سجاد علیه السلام در تمام مدت زندگی خود، از یک بیماری مزمن رنج می برده است، در حالی که واقعیت، غیر از این است؛ زیرا امام چهارم تنها در کربلا به مدت کوتاهی بیمار بوده است و پس از آنْ بهبود یافته و در حدود 35 سال همانند سایر امامان از سلامت کامل جسمی برخوردار بوده است. بدون تردید، بیماری موقت آن حضرت در کربلا، مصلحت و عنایت خداوندی بود تا بدین وسیله، از وظیفه جهاد معاف گشته و از این رهگذر، رشته امامت تداوم یافته و نور هدایت خاموش نشود.

دو راهی دشوار

امامت، هدیه پروردگار متعال به بندگان است تا زمین، هیچ گاه خالی از حجت الهی نباشد. امامت، یعنی هدایت امت اسلامی به سوی تکامل مادی و معنوی و حفظ کیان اسلامی و امام، تدبیرکننده امر مسلمانان و بزرگ ترین مصلحت اندیش امت اسلامی برای رسیدن به مقصد اصلی است. با امامت امام سجاد علیه السلام امام بر سر یک دوراهی دشوار قرار گرفت: یا باید با ایجاد هیجان و احساسات، به یک حرکت مسلّحانه اقدام کرده و حادثه دیگری مثل کربلا می آفرید و یا این که باید احساسات سطحی را به وسیله تدبیری صحیح و سنجیده مهار و عناصر صالحی را برای شروع یک کار بزرگ تربیت کرده و جان خود و یارانش را حراست کند. امام سجاد علیه السلام با تدبیری آگاهانه و با بررسی شرایط زمانه، راه دوم را برگزید و به بنیان سازی مبانی فکری مسلمانان همت گمارد.

عصر اختناق

عصر زندگی امام سجاد علیه السلام هم زمان با سیاه ترین دوران تاریخ اسلامی، یعنی دوران حکومت بنی مروان است. آنان با منصوب کردن اشخاصی هم چون حجّاج بن یوسف، خون های بی گناه بسیاری را ریختند و انسان های بی شماری به دار آویختند. منصوبان بنی مروان، به صورت علنی به مبارزه با اسلام برخاسته و چنان عرصه را بر مسلمین تنگ کردند تا کسی اندیشه براندازی آنان را در سر نپروراند. آنان با تبلیغ و دروغ افکنی درباره اهل بیت پیامبر علیهم السلام قصد فریب مردمان را داشتند. یکی از معاصران آن ها از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: «در تمام مکه و مدینه، بیست نفر که ما را دوست داشته باشند وجود نداشت». بر این اساس، دوران امام سجاد علیه السلام را، دوران ناامیدی از پیروزی حرکت مسلحانه و دوره تلاش و کوشش برای ایجاد یک حکومت اسلامی در دراز مدت نامیده اند.

مبارزه فرهنگی

امام سجاد علیه السلام در دوران 35 ساله امامت امت اسلامی، با شش نفر از خلفای بنی امیه و بنی مروان هم عصر شده و با توطئه های گسترده آنان به مبارزه برخاست. در تمام این مدت طولانیْ تبلیغات، فشارهای روحی، شکنجه های سخت و کشتارهای گسترده، فعّالان سیاسی و مذهبی را به انزوا کشیده و وادار کرده بود تا در یک حرکت فرهنگی، به مبارزه خود ادامه دهند. با شرایط به وجود آمده، کار فرهنگی امام دشوار شده و حضرت تصمیم گرفت که در جبهه فرهنگی و عقیدتی، روح خسته و مرده مسلمان ها را بیدار کند؛ بنابراین، ایشان برنامه های متعددی برای خود تدارک دیدند که عبارت بود از: تلاش برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره عاشورا؛ ارشاد امت اسلامی؛ تبیین معارف بلند اسلامی در قالب دعا؛ دستگیری از مستمندان؛ تبیین خط اصیل اسلام و مبارزه با بدعت ها و انحرافات.

صحیفه سجادیه

دعا، از راه های ارتباط با خداوند است و در اسلام، سفارش زیادی به آن شده است. دعا، حلقه اتصال بین خالق و مخلوق است و بنابر فرمایش علی علیه السلام عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن عاجز باشد و این حلقه اتصال را قطع کند. امام زین العابدین علیه السلام در آن شرایط بحرانی، تلاش گسترده ای کرد تا معارف بلند اسلامی را از طریق دعا به مردم منتقل کرده و بسیاری از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا ومناجات بیان کند. مجموع دعاهای امام سجاد علیه السلام در کتابی به نام صحیفه سجادیه جمع آوری شده است که پس از قرآن کریم و نهج البلاغه، بزرگ ترین و مهم ترین گنجینه گران بهای حقایق ومعارف الهی به شمار می رود، به طوری که از سوی دانشمندان اسلامی، به القابی چون «اُختُ القرآن»، «انجیل اهل بیت» و «زبور آل محمد» لقب گرفته است. صحیفه سجادیه، تنها شامل راز و نیاز با خدا و ارتباط با او نیست، بلکه دریای بی کرانی از علوم ومعارف است که در قالب دعا بیان شده است.

صحیفه سجادیه، اثری گران بها

در سال 1353 ق، مرجع تقلید فقیه، حضرت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، بزرگ نگهبان میراث مکتوب اسلامی، نسخه ای از صحیفه سجادیه را برای یکی از مفسران بزرگ اهل سنت در شهره قاهره مصر فرستاد. وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گران بها و ستایش فراوان از آن، در پاسخ چنین نوشت: «این از بدبختی من است که تاکنون بر این اثر گران بهای جاوید که از مواریث نبوت است دست نیافته بودم. من هر چه در آن می نگرم، آن را از گفتار مخلوق بالاتر و از کلام خالق پایین تر می یابم».

رساله حقوق

یکی از ابعاد مبارزه امام سجاد علیه السلام با کج روی ها و انحرافات فکریِ جامعه، نشر احکام اسلام و بیان ابعاد گوناگون آن بود. نمونه ای از تعالیم دینی که از امام سجاد علیه السلام به یادگار مانده، مجموعه ای به نام رساله حقوق است که امام طی آن، وظایف گوناگون انسان را، چه در پیش گاه خداوند بزرگ و چه نسبت به خویشتن و دیگران بیان فرموده است. این مجموعه نفیس و ارزشمند که بارها چاپ شده و دارای شرح های مختلفی از عالمان اسلامی است، بیانگر پنجاه حق از حقوق الهی و انسانی است که امام سجاد علیه السلام در این رساله شریف، به صورت مفصل به آن ها اشاره کرده است. در سایه عمل به دستورات این رساله شریف، بسیاری از مشکلات امت اسلامی و حتی امت های دیگر برطرف شده و دنیا روی صلح و آرامش خواهد دید و اهل دنیا در یک جامعه پر از عدل و صفا و صمیمیت زندگی خواهند کرد.

حقوق دوستان

انسانِ ناتوان کسی است که قدرت بر پیدا کردن دوست ندارد و عاجزتر از او کسی است که قدرت بر نگهداری دوستان خود نداشته باشد و آن ها را از خود دور کند. نوع روابط اجتماعی انسان، میزان جاذبه و دافعه او را مشخص می کند. اگر خواستار جاذبه قوی بوده و مایل هستیم که روابط دوستانه مان تداوم پیداکرده و از استحکام لازم برخوردار باشد، رعایت کردن نکاتی الزامی است که امام سجاد علیه السلام در ضمن رساله حقوق بدان اشاره کرده و می فرماید: «حق همراه و دوست تو این است که به او احسان کنی و اگر نتوانستی، در مورد او با انصاف باشی. تا جایی که می توانی در دوستی با او کوتاهی نکن، همواره خیرخواه و پشتِ پناه و مایه رحمت دوستت باش، نه مایه عذاب او».

ویژگی های اخلاقی امام سجاد علیه السلام

خویشتن داری

روزی امام زین العابدین علیه السلام ازمسجد مدینه بیرون آمد و به مردی برخورد که به آن حضرت دشنام می داد. همراهان آن حضرت درصدد تأدیب آن شخص برآمدند، ولی ایشان آن ها را از این کار منع کرده و فرمود او را به حال خود بگذارید. بعد رو به آن مرد کرد و فرمود: «آن چه از کارهای ما بر تو پوشیده است، بیش تر از آن است که تو بدانی و بگویی آیا حاجتی داری تا در انجام آن تو را یاری دهم؟» آن مرد وقتی کرم و بزرگ واری حضرت را دید، شرمسار شد و از حضرت عذرخواهی کرد. امام سجاد علیه السلام عبایی را که بر دوش داشت به او هدیه کرد و دستور داد که هزار درهم به او بدهند و بدین شیوه، آن مرد را شرمنده کرده و دریچه ای دیگر از اخلاق الهی خویش را بر مردمان گشود.

مسافر گمنام

امام سجّاد در هنگام مسافرت، با افرادی به سفر می رفت که حضرت را نمی شناختند و با آن ها شرط می کرد که مسئولیت کارهای روزمره با آن حضرت باشد. در یکی از سفرها، یکی از همراهانْ آن حضرت را شناخت و به دیگران گفت: آیا هم سفر خود را می شناسید؟ گفتند: نه، نمی شناسیم. او گفت: شما با علی ابن الحسین علیه السلام هم سفر شده اید. هنگامی که آن ها این جمله را شنیدند، از جا برخاسته و دست و پای حضرت را بوسیدند و از حضرت گله کردند که چرا خود را معرفی نکرده است. حضرت فرمود: «وقتی با عده ای که مرا می شناختند به مسافرت می رفتم، برای خوشنودی خدا و رسول اکرم، زیاده از آن چه من مستحق بودم با من عطوفت و مهربانی می کردند؛ از این روی ترسیدم که شما نیز با من همان رفتار را داشته باشید. بدین ترتیب دوست داشتم که اسم و رسمم پوشیده بماند».

امین مدینه

زمانی که مسلمانان مدینه، بیعت یزید را شکسته و نماینده یزید را از مدینه بیرون کردند، مَروان بن حکم ـ که از دشمنان اهل بیت بود ـ نزد یکی از بزرگان مدینه رفت و از او خواست تا خانواده خود را نزد او بگذارد تا از آسیب اهل مدینه محفوظ بماند، ولی او قبول نکرد. مروان که در عین دشمنی با اهل بیت، به عطوفت و بزرگ واری آنان اطمینان داشت، نزد امام سجاد علیه السلام رفت و در درخواست کرد تا خانواده خود را به خانه امام سجاد علیه السلام آورده تا در سایه سار لطف آن امام، محفوظ بمانند. حضرت با بزرگ واری پذیرفت و مروان، همسر و خانواده اش را نزد ایشان فرستاد و آن ها در کنار خانواده آن حضرت بودند تا آرامش به مدینه بازگشت.

نوای بینوایان

یکی از ابعاد درخشان زندگی امام سجاد علیه السلام ، خدمات اجتماعی ایشان در آن عصر تاریک ظلمت و دنیاپرستی بود. این خدماتْ چه در ایام بحرانی مدینه و چه در دوران سکون و آرامش ادامه داشت. هر شب، چشمان خسته ای که به خاطر گرسنگی به خواب آرام نمی رفت؛ منتظر دستان نوازشگر کسی بود تا آن ها را دریابد و انتظارشان رابه سر آورده، از محبت سیراب سازد. در حدیثی آمده که «امام علی بن الحسین هزینه زندگی یک صد خانواده تهی دست مدینه را عهده دار بود.» اهل مدینه می گفتند: «ما صدقه پنهانی را زمانی از دست دادیم که علی بن الحسین درگذشت.» هنگامی که تاریکی شبْ دامن خود را بر پهنه زمین می گستراند و چشم ها به خواب می رفت، امام زین العابدین علیه السلام بلند می شد و آن چه از خوردنی ها موجود بود، بر می داشت و بر دوش خود می کشید و به صورت ناشناس، به خانه های فقیران مدینه می برد و بین آن ها تقسیم می کرد.

دو رکعت نماز عشق

بهترین جلوه عبادت، به خاک فرو افتادن در پیش گاه رب العالمین است. ره یافتگان به وادی قرب الهی، مشقت عبادت را به خود هموار کردند تا لذت حضور در نزد معبود را به جان و دل بچشند. آن ها چنان محو تماشای جمال دلربای دوست می شوند که غیر از او، چیزی را نمی بیند و جز صدای او صدایی نمی شنود. در حالات امام سجاد علیه السلام آمده است که هرگاه ایشان وضو می گرفت و آماده نماز می شد، رنگ صورتش زرد می گشت. به حضرت می گفتند که ای پسر رسول خدا، این چه حالی است که به شما دست می دهد؟ حضرت می فرمود: «آیا می دانید در پیش گاه چه کسی ایستاده و با چه کسی می خواهم حرف بزنم؟» هنگامی که در نمازش به آیه «مالک یوم الدین» می رسید، آن قدر گریه می کرد و آیه مبارکه را تکرار می فرمود که گویا نزدیک بود جان به جانان تسلیم کند.

زاهد روز و عابد شب

جمعی از ساکنان مدینه، نزد یکی از اطرافیان امام سجاد علیه السلام رفته و خواستار توصیف امام سجاد شدند. آن شخص درباره حضرت گفت: «روزها برای او غذا نیاوردم و شبها برای او رختخوابی پهن نکردم؛ زیرا اغلب روزها را روزه می گرفت و شب ها نیز به عبادت خدا مشغول بود».

شجاعت امام سجاد علیه السلام

بعد از حوادث کربلا که بنی امیه خود را پیروز میدان می دیدند و قدرت پوشالی، مغرورشان کرده و ترس و وحشت دل های مردم را فرا گرفته بود، امام سجاد علیه السلام با شجاعت کم نظیری در مقابل آن ها ایستاد و بدون ترس و واهمه، به افشاگری پرداخت. آن حضرت سجاد در مقابل عُبیداللّه بن زیاد فرمود: «آیا مرا از شهادت می ترسانی، در حالی که شهادت مایه مباهات و افتخار ماست». ایشان در شام نیز به یزید فرمود: «ای پسر معاویه، تو خود می دانی که پرچم پیامبر در جنگ احد و بدر خندق به دست جدّم بود و پدر و جد تو، پرچم کفر را به دست گرفته بودند. وای بر تو، اگر به این فاجعه ای که دامن خود را آلوده ساخته ای کمی می اندیشیدی، به کوه و بیابان می گریختی و فرش خود را جز خاکستر قرار نمی دادی و اکنون بشارت می دهم که به ذلت و خواری بزرگی گرفتار خواهی شد». این جملات کوبنده، در هنگامه ای که با فجایع بی شمار بنی امیه، ترس و وحشتی عجیب دل های مردمان را فراگرفته بود، نشان از شجاعت بی نظیر امام سجاد علیه السلام دارد.

آشنای همه

هشام بن عبدالملک که یکی از خلفای بنی امیه بود، به قصد زیارت خانه خدا وارد مکه معظمه شد و به علت ازدحام مردمِ در حال طواف، موفق به لمس حجرالاسود نشد؛ پس در گوشه ای از مسجدالاحرام بالای تختی نشست و نظاره گر اطراف شد. در این هنگام، امام سجاد علیه السلام وارد حرم شده و شروع به طواف کرد. هنگامی که ایشان به مقابل حجرالاسود رسید و قصد لمس آن را نمود، مردم با دیدن خورشید فروزان امامت، از کنار حجرالاسود فاصله گرفته و راه را برای حضرتش باز کردند. یکی از شامیانی که همراه هشام بود، پرسید که این کیست که مردم احترام زیادی به او می کنند؟ هشام که از شناخته شدن حضرت می ترسید، جواب داد: او را نمی شناسم. در این هنگام فَرَزْدَق، شاعر توانای عرب از جا برخاست و گفت: من او را می شناسم و حضرت را در شعری زیبا چنین معرفی کرد: او کسی است که سنگ ریزهای مکه، جای پای او را می شناسند. خانه کعبه و بیابان های حجاز و حِلّ و حرم او را می شناسد. هنگامی که برای دست مالیدن و بوسیدن حجرالاسود می آید، نزدیک است که رُکنِ حَطیم به خاطر آشنایی با او، دستِ او را نگه دارد. اگر اهل تقوا را شمارش کنند، ایشان امام آن هاست و اگر بپرسند که بهترین انسان روی زمین کیست، ایشان را معرفی می کنند. اگر او را نمی شناسی من می گویم که او پسر فاطمه و جدّش خاتم پیامبران است.

نغمه خوان توحیدی

قرآن کتاب آسمانی و نجات بخش جان های خسته از پوچی و گمراهی است. صوت خوش قرآن، دل های زنگار بسته از دنیا و دنیاپرستی را طراوت داده و آن ها را برای پذیرش حقیقت آماده می کند. در حالات امام سجاد علیه السلام نقل شده است که ایشان قرآن را با صدای دل نشینی می خواند، چندان صوت حضرت نیکو بود که وقتی به تلاوت قرآن مشغول بود، آب رسانانی که مشک ها بر دوش کشیده و برای آوردن آب از در خانه حضرت عبور می کردند، متوقف می شدند و به تلاوت حضرت گوش می دادند و گاه این توقف، به ساعت های متمادی منجر می شد، به طوری که آفتاب بر می آمد و هنوز آن ها پشت درب خانه حضرت، به ترنّم آن آوای ملکوتی گوش می دادند.

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

امام سجاد از منظر دیگران

پسر دو برگزیده

پیامبر مکرّم اسلام که سال ها پیش از تولد امام سجاد علیه السلام ، مژده ولادت ایشان را داده بودند، در توصیف ایشان فرمودند: «او پسر دو برگزیده است»؛ زیرا برگزیده عرب، هاشم (از اجداد پیامبر صلی الله علیه و آله ) بود که امام حسین از فرزندان اوست و برگزیده غیر عرب، فارس است که مادر امام سجاد، شهربانو از اهل فارس و ایرانی است.

پارساترین مردم

سَعید بن مسیّب که از تربیت یافته گان دستان با برکت امیرمؤمنان علیه السلام است، و به فرموده امام سجاد علیه السلام در زمان خودش داناترین مردم بود و از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله است که در محضر امام سجاد علیه السلام به دانش آموزی پرداخته بود، در مورد شخصیت بی بدیل امام سجاد علیه السلام می گوید: «مردی با ورع تر و پارساتر از علی بن الحسین ندیدم».

زاهدترین و فاضل ترین بنی هاشم

ابن شهاب زُهَری یکی از علمای معاصر امام سجاد علیه السلام بود. او مدتی در محضر امام زین العابدین حاضر شده و از معارف آن امام همام بهره می برد. از ایشان سوال شد که زاهدترین مردم در دنیا کیست؟ در جواب گفت: «علی بن الحسین، را زاهدترین مردم یافتم». ابن زهری در اظهار نظر دیگری درباره شخصیت امام سجاد علیه السلام می گوید: «علی بن الحسین فاضل ترین بنی هاشم است که ما درک کرده ایم».

سخنان گوهرباری از امام سجاد علیه السلام

کسی که شخصیت خویش را گرامی دارد، دنیا را بی ارزش می پندارد.

محبوب ترین شما نزد خدا کسی است که عمل او نیکوتر باشد.

از خوشحالی هنگام گناه بپرهیز؛ زیرا خوشحالی در وقت گناه، از خود گناه بزرگ تر است.

از خداوند به خاطر قدرت و سیطره اش بر تو بترس و از او به علت نزدیکی اش به تو شرم و حیا کن.

محبوب ترین چیزها بعد از شناخت خداوند، پاک دامنی است.

بهترین نیکی انسان بر خود، خویشتن داری در مقابل گناه است.

سخت ترین لحظات برای فرزندان آدم سه لحظه است: لحظه ای که سفیر مرگ را می بیند، لحظه ای که از قبر خود برانگیخته می شود و لحظه ای که در پیش گاه خداوند عالمیان حاضر است که نمی داند از کدام دسته است: اهل بهشت یا اهل دوزخ.

بی نیازترین مردم، کسی است که نسبت به آن چه خداوند تقسیم کرده، قانع باشد.

هم نشینی نکردن با پنج گروه

سعادت و بدبختی انسان، به میزان زیادی بستگی به هم نشین او دارد، تا آن جا که انسان ها بر روش دوست و هم نشین خود هستند. امام سجاد علیه السلام در موعظه ای کوتاه ولی ماندگار به فرزندشان امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند: «با پنج گروه نشست و برخاست مکن: با انسان های فاسق همراه نشو، زیرا فاسق تو را به یک لقمه یا کم تر از آن می فروشد؛ با انسان های بخیل رفت و آمد نکن، زیرا که اموالشان را در وقت احتیاجت، از تو دریغ می کنند؛ با انسان های دروغ گو هم رفت و آمد نداشته باش، زیرا آن ها مثل سرابی هستند که نزدیک را به تو دور و دور را به تو نزدیک نشان می دهند؛ با افراد کم خرد نشست و برخاست مکن، زیرا او می خواهد به تو نفعی برساند، ولی ضرر می زند؛ و سرانجام این که با ترک کنند خویشاوندان هم نشین مشو، زیرا او را در سه جای قرآن ملعون یافتم».

برخورد کریمانه

شوخی در حد اعتدال و با رعایت قوانین اسلامی، امری پسندیده است، ولی اگر این ویژگی خوب، به قیمت بی حرمتی به افراد تمام شده و دل بستگی همیشگی انسان باشد، نه تنها ستودنی نیست، بلکه مذموم بوده و خشم و غصب الهی را به دنبال خواهد داشت. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «در شهر مدینه، مرد دلقکی بود که عمر خود را به بطالت می گذراند و با مزاح های خود، مردم شهر را می خندانْد. روزی امام سجاد علیه السلام با دو نفر از غلامان خود از کوچه های مدینه می گذشتند که آن شخص سر رسید و عبای حضرت را از دوشش کشید و با خود بُرد تا اطرافیان از دیدن این منظره بخندند. حضرت توجهی نکرده و به راه خود ادامه داد، ولی غلامان حضرت شخص را دنبال کرده و عبای حضرت را پس گرفتند. حضرت از اسم این مرد پرسید، گفتند مرد دلقکی است که با کارهای خود مردم مدینه را می خنداند. حضرت فرمودند: به او بگویید: در قیامت، کسانی که عمر خود را به بطالت گذرانده اند، زیان می برند».

حوزه نت*


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:45 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
اس ام اس ميلاد امام سجاد(ع)
 

 

 

 
امروز دل اهل ولايت شاد است
ميلاد سعيد اشرف ايجاد است
آن قدر به درگاه خدا كرد سجود
معروف از آن به سيد سجاداست
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد
 

 
گل باغ یاسین خوش آمد
امام العابدین خوش آمد
این پسر مرآت حُسن پیغمبر است
زبانش ذوالفقار دست حیدر است
این پسر بر حسین، حسین دیگر است
نجل حبل المتین خوش آمد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

 

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:44 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

اي سجاده نشين عرش، مي آيي و ملايک به حضورت مي بالند. همراه نسيم، تا خلوت گل هاي سجّاده مي آيي تا در شب هاي نور، برترين زينت عبادت کنندگان جهان باشي.

سجاده اش هميشه پر از عطر يار بود
پيشاني اش به سجده دائم دچار بود
هم زين العابدين زمان بود و هم لبش
گل خانه ي صحيفه ي سبز بهار بود

ـ رنجور کربلا، پروانه دعا، گنجينه ي صفا، ماه چهارمين، از آل مرتضي، آقاي ساجدين! بر قلب مسلمين، آمدنت مبارک!
ـ ميلاد علي بن الحسين زين العابدين (ع)، سرچشمه نور معارف و مروّج ناگفته هاي عاشورا بر منجي بشريت مبارک باد!
ـ امام زين العابدين(ع) مي فرمايند: «خداوند، هر دل غمناک و هر بنده ي سپاس گزار را دوست دارد».
ـ ميلاد امام زين العابدين، فخر دين، روشني آسمان و زمين بر عموم مسلمين مبارک باد!
ـ ز شوقِ آمدنت اهل آسمان امشب، به دو خانه دل «اِن يکاد» مي خوانند.
ـ ميلاد چهارمين تجسّم تکامل انسان، آقا زين العابدين، زينت قلوب مؤمنين و فخر زمان و زمين مبارک باد!

سلام اى چارمين نور الهى
کليم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجات
خدا مى‏ کرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران مى‏شناسند
تو را سجده گزاران مى‏ شناسند

جشن ميلاد امام چارمين آمد پديد
روز وجد مؤمنات و مؤمنين آمد پديد
درّة التّاج فضيلت جوهر علم لدن
حضرت سجّاد زين العابدين آمد پديد

چو خورشيد جمالش مشرق از برج کمال آمد
خدا را شد جلوه گر بر خلق اشراق جمال آمد
شد از برج عبوديت عيان شمس ربوبيّت
تجلّى جمال آن جا تجلّى جلال آمد

کيست سجاد(ع)؟ :
اصل ايمان، پايه ي دين، قبله ي اهل ولايت
پيشواي قائمين و راکعين و ساجدين است
در عبادت، در اطاعت، در فتوّت، در سخاوت
مقتداي خاضعين و خاشعين و حامدين است

کيستم من، فارغ التحصيل دانشگاه دينم
دومين فرزند دلبند امام سومينم
چارمين استاد پرچمدار سرخ انقلابم
ز آنکه باب تاجدار پيشواى پنجمينم
دردمندان را دوايم، بينوايان را نوايم
منبع جود و سخايم، رهنماى مسلمينم.

از يمن ولادت امام سجاد(ع)
حاجات دل خسته روا مى ‏گردد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

امشب اي اهل دعا روح دعا مي آيد
پسر خامس اصحاب کسا مي آيد
مؤمنين گرد هم آييد به محراب دعا
صف ببنديد که مولاي شما مي آيد
ميلاد سيد الساجدين(ع) مبارک باد

پيشانى آفتاب دارى، آرى
در ديده‏ ى جان گلاب دارى، آرى
گل نغمه ى نور، از كلامت جارى است
سجادى و عشق ناب دارى، آرى

با قامت عصمت و حيا مى ‏آيد
با بانگ مناجات و دعا مى ‏آيد
ميلاد عبادت است يعنى سجاد
از سوى خدا به سوى ما مى ‏آيد
ميلاد سيد الساجدين(ع) مبارک باد

نور چشم خامس آل عبا زين العباد
شافع عصيان به روز واپسين آمد پديد
ميلاد امام زين العابدين(ع) مبارک باد

امام العابدين خوش آمد
سيدالساجدين خوش آمد
به فرزند زهرا نور عين آمده
جهان را امام العالمين آمده
ميلاد علي بن الحسين آمده
روح قرآن و دين خوش آمد

يا فاطمه چشم تو روشن
بيت الولا گرديده گلشن
حق بر حسينت يک دسته گل داد
آمد به دنيا امام سجّاد
ميلاد امام زين العابدين(ع) مبارک باد

ميلاد زين العابـدين است
عيد امام الساجديـن است
زهرا و حيدر مسرور و دلشاد
آمد به دنيا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

اي عترت پاک پيمبر
اي شيعه زهرا و حيـدر
شادي نمائيد شد عيد ميلاد
آمد به دنيا امام سجّاد
ميلاد سيد الساجدين(ع) مبارک باد

امروز دل اهل ولايت شاد است
ميلاد سعيد اشرف ايجاد است
آن قدر به درگاه خدا كرد سجود
معروف از آن به سيد سجاداست
ميلاد سيد الساجدين(ع) مبارک باد

روشن دل اهل يقين است
عيد امام العارفين است
اهل حقيقت تبريکتان باد
آمد به دنيا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

هستي ما بود ولايش
تفسير جانبخش دعايش
دل با دعايش حق را کند ياد
آمد به دنيا امام سجّاد
ميلاد سيد الساجدين(ع) مبارک باد

اي اهل دعا! روح دعا باد مبارک
در ديـده تجلاي خدا باد مبارک
اين عيد مبارک، به شما باد مبارک
لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک
جان در بدن عالم ايجاد مبارک
آمد به جهان حضرت سجاد، مبارک

خدا امشب وليّش را ولي داد
جمالي منجلي نوري جلي داد
حسين بن علي چشم تو روشن
که امشب بر تو ذات حق علي داد
شب وجد امـام عالـمين است
که ميلاد علي بن الحسين است

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:43 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

اس ام اس تبریک ولادت امام سجاد(ع) - سری

پیامک تبریک میلاد امام سجاد(ع) چهارمین ستاره درخشان امامت. روشن دل اهل یقین است عید امام العارفین است

بازدید : 9,349 نفر

دعای او صفای جان است
حرز تمام شیعیان است
ما را نماید پیوسته امداد
آمد به دنیا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

************

مزارت بیت قرب داور ماست
 بقیعت کربـلای دیـگر ماست
به معراج عروج از خویش تا دوست
 تـولای شما بـال و پـر ماست
به “میثم” از ازل شد این عنایت
 که بـا مهر شما گردد هـدایت

************

هستی ما بود ولایش
تفسیر جانبخش دعایش
دل با دعایش حق را کند یاد
آمد به دنیا امام سجّاد
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

************

به چشمم نور مطلق آفریدند
 بـه نامم ذکر یـاحق آفریدند
یقین بـاشد مرا امشب دوباره
 بـه سر شور فرزدق آفریـدند
سرشک شوق ریزد از دو عینم
 که مداح عـلی ابـن الحسینم . . .

************

روشن دل اهل یقین است
عید امام العارفین است
اهل حقیقت تبریکتان باد
آمد به دنیا امام سجّاد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

************

امروز دل اهل ولایت شاد است
میلاد سعید اشرف ایجاد است
آن قدر به درگاه خدا کرد سجود
معروف از آن به سید سجاداست
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

************

گل باغ یاسین خوش آمد
امام العابدین خوش آمد
این پسر مرآت حُسن پیغمبر است
زبانش ذوالفقار دست حیدر است
این پسر بر حسین، حسین دیگر است
نجل حبل المتین خوش آمد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

************

امام العابدین خوش آمد
دل شده منجلی مبارک
عید چارم ولی مبارک
حسین بن علی مبارک
بر تو عین الیقین خوش آمد
امام العابدین خوش آمد

************

امروز دل اهل ولایت شاد است
میلاد سعید اشرف ایجاد است
آن قدر به درگاه خدا کرد سجود
معروف از آن به سید سجاداست
میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

************

جشن میلاد امام چارمین آمد پدید
روز وجد مؤمنات و مؤمنین آمد پدید
درّة التّاج فضیلت جوهر علم لدن
حضرت سجّاد زین العابدین آمد پدید

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 23 اردیبهشت 1395  ] [ 5:42 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 75 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4065533 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب