کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
رضا خوراکیان رئیس دفتر تولیت آستان قدس رضوی شد
تاریخ انتشار : ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۶:۳۵ ب٫ظ
 
 
رضا خوراکیان رئیس دفتر تولیت آستان قدس رضوی شد.
sdfsdf

رضا خوراکیان به‌عنوان رئیس دفتر تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد.

گفتنی است خوراکیان هم‌اکنون مدیرمسئولی مؤسسه فرهنگی قدس را عهده‌دار است. وی همچنین مدیرعاملی موسسه خدمات مشاوره‌ای جوانان و پژوهش‌های اجتماعی آستان قدس رضوی را در سوابق کاری خود دارد.

انتهای پیام/

کد مطلب: 328890

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 6:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۳۷۲۵
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۱:۲۵
 
شعری برای مدافعان حرم

چه کسی گفته که ما فاصله داریم از هم؟  

رضا حاج حسینی از شاعران کشورمان غزلی تقدیم به شهدای مدافع حرم (از زبان همسر شهید) سروده است.

عقیق:رضا حاج حسینی از شاعران کشورمان غزلی تقدیم به شهدای مدافع حرم (از زبان همسر شهید) سروده است که در ادامه می‌آید:

بی جهت نیست اگر ما گله داریم از هم
من و تو یک چمدان فاصله داریم از هم

بی خبر بار سفر بستی و رفتی... حالا
چه خبرها که در این قافله داریم از هم

غزلی خواندی و من... من غزلی خواندم و تو...
چقدر هدیه به رسم صله داریم از هم

تو و باران... تو و دلتنگی دریا... تو موج...
من و عکسی که لب اسکله داریم از هم

مرد باغیرت من! همسر من! تنهایم...
آه... ما پای قباله «بله» داریم از هم

با تو ای آینه! هم کفو نبودم... حق است
گله ای که سر این مسئله داریم از هم

تو، رواق حرم زینب و من مسجد شهر
و دعایی که پس از نافله داریم از هم

آسمان سمت حرم میرود ای ماه برو
هر چه داریم در این مرحله داریم از هم

...
تو اگر ماهی، من برکه ترین آغوشم
چه کسی گفته که ما فاصله داریم از هم؟

 

منبع:فارس

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 6:02 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۳۷۲۹
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۹
 
محسن اسماعیلی در تفسیر نهج‌البلاغه

مفهوم«تحدّث به نعمت»به روایت علامه طباطبایی  

علامه طباطبایی در تفسیری می‌فرماید: مقصود از تَحَدُّث به نعمت آن است که با زبان نعمت را بازگو کند و در عمل، آن را اظهار کند و این همان معنای شکر است، بعد هم اضافه می‌کنند که این، یک دستور به همه مردم است.

عقیق:محسن اسماعیلی استاد دانشگاه در تازه‌ترین جلسه تفسیر نهج البلاغه به بخشی از نامه شصت و نهم نهج‌البلاغه اشاره کرد که مشروح آن در ادامه می‌آید:

حضرت سیدالاوصیاء(ع) فرمودند: «باید اثر و نشانه نعمت‌هایی که خداوند به تو عنایت کرده است، در تو دیده شود»، اثری از نعمت که مستقیماً توسط دیگران دیده می‌شود، در زبان و عمل است؛ این خودش شکر عملی است.

وقتی متنعّم با زبان و رفتار خود نعمت خدا را نشان می‌دهد، در حقیقت هم با زبان قال و هم با زبان حال فریاد می‌زند که خدایی هست، و من هر چه دارم از آن خدا است. به همین جهت، دیده شدن اثر نعمت در انسان، مترادف با «تَحَدُّث به نعمت» است.

خداوند متعال پس از آنکه برخی از نعمت‌ها و عنایت‌های خاص خود به نبی اکرم(ص) را به آن وجود مقدس یادآوری می‌کند، به ایشان دستور می‌دهد که: «... وَأَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث».

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: مقصود از تَحَدُّث به نعمت آن است که با زبان نعمت را بازگو کند و در عمل، آن را اظهار کند و این همان معنای شکر است، بعد هم اضافه می‌کنند که این، یک دستور به همه مردم است؛ هر چند خطاب به رسول خدا(ص) صادر شده است.

پس خداوند به همه ما دستور داده است که نعمت‌های او را بازنمایی کنیم؛ چه در گفتار و چه در سبک زندگی. به عبارت دیگر نعمت خدا را نباید پنهان و کتمان کرد.

*مفهوم تحدث به نعمت و اظهار آن

مقصود از دیده شدن اثر نعمت در انسان این است که شاکر باشد؛ هم در گفتار و هم در کردار. برای همین است که در همه آیات و روایات مربوط به این بحث، همیشه قید شده است که بدان و بگو که این نعمت از جانب خدا است؛مانند همین‌آیه شریفه: «وَأَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث»؛ و همین قسمت از نامه امیرمؤمنان(ع): «وَلْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللهُ بِهِ عَلَیْکَ». به این ترتیب، معلوم است که اظهار نعمت و تحدث به آن، هیچ‌گاه، نمی‌تواند و نباید همراه با تفاخر و خودنمایی باشد که اینها همه، فراموشیِ خدا و خودنمایی است؛ نه یاد او. همچنین اظهار نعمت، چه با زبان و چه در عمل، نباید به گونه‌ای باشد که فاقدان نعمت را تحقیر کند.

از یک نگاه دقیق و صحیح، نعمت تنها از طریق «اعطاء» نیست. گاهی «منع» و ندادن هم نعمت است. اما این واقعیت ظریف برای همگان قابل درک و فهم نیست. به همین دلیل، کسی که مثلاً از نعمت سلامت برخوردار است، نباید، خدا را به گونه‌ای سپاس گوید که دلِ بیماران شکسته شود.

هشدار پیامبر خدا(ص) این است که: «اگر کسى از شما، برادر خویش را گرفتار بلایى ببیند، خداوند عزوجل را بر سلامت خویش بستاید، اما این حمد گفتن را به گوش بیمار نرساند».

البته گاهی هم ممکن است برای جلوگیری از فریبکاری دیگران لازم شود که انسان نعمت‌هایی را که دارد، بیان و به رخ طرف مقابل بکِشد؛ شاید که از این طریق تلنگری زده شود و یا حدأقل جلوی سوءاستفاده ها گرفته شود. نوشته‌اند که معاویه در نامه‌ای به حضرت بوتراب(ع) از خدا و پیامبر و دین سخن گفت. معلوم است که او بویی از این نعمت‌ها نبرده بود و فقط در پی فریب مردم بود.

امام(ع) در پاسخ به وی نامه‌ای بسیار خواندنی نوشت که سید رضی هم در ابتدای آن نوشته است: «ومن کتاب له علیه السلام إلى معاویة جواباً، وهو من محاسن الکتب»؛ این، از نامه‏‌هاى امام(ع) در پاسخ به معاویه و از نامه‌هاى بسیار جالب است.

حضرت پس از آنکه به او یادآور شد که تفاخر به نعمت‌هایی این چنینی ربطی به او ندارد، بخشی از فضایل خویش را چنین گوشزد فرمود: «من نمى‌خواهم به تو خبر دهم بلکه به عنوان سپاس و شکرگزارى نعمت خداوند بازگو مى‌کنم: آیا نمى‌دانى گروهى از مهاجران و انصار که در راه خداوند شربت شهادت نوشیدند، هر کدام داراى مقام و مرتبتى شدند؛ اما هنگامى که شهید ما، حمزه به شهادت رسید به او «سیّدالشّهدا» گفته شد؟! و رسول الله(ص) هنگام نماز بر او (به جاى پنج تکبیر) هفتاد تکبیر گفت؟! آیا نمى‌دانى گروهى دستشان در میدان جهاد قطع شد و هر مقام و منزلتى پیدا کردند؛ ولى هنگامى که این جریان درباره یکى از ما رخ داد، لقب «طیار»، پروازکننده در آسمان بهشت با دو بال، به او داده شد؟!

اگر نه این بود که خداوند نهى از خودستایى کرده، فضایلى را بر مى‌شمردم که دل‌هاىِ مؤمنان آگاه با آن آشناست و گوش‌هاى شنوندگان از شنیدن آن ابا ندارد، بنابراین دست از این سخنان بردار و گمراهان را از خود دور کن، و بدان که ما برگزیده و پرورش یافته و رهین منّت پروردگار خویش هستیم و مردم پرورش یافتگان و تربیت شدگان و رهین هدایت ما هستند».

*میلاد علی (ع) و فضیلت‌های بی انتها

در موارد دیگری هم حضرتش مجبور شده‌اند که به عنوان حدیث نعمت، بخشی از فضایل خود را به ما بازگو کنند و ای کاش ما لیاقت این را داشتیم که پرده‌های بیشتری را از پیش چشمان ما بردارند.

مقام شامخ او از همان هنگام ولادت و از نام زیبایش آشکار شد. گشوده شدن آغوش کعبه برای ولادت او دیگر برای کسی تکرار نشد و نخواهد شد. علی(ع) و توفیق محبت و پیروی از ایشان از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدا و موجب اتمام نعمت است که باید در زبان شاکر آن باشیم و البته اثرش نیز در عمل ما دیده شود.

چه افتخاری بالاتر از شیعه علی(ع) بودن که رسول خدا(ص) فرمود: «شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الفائزُونَ یَومَ القِیامَةِ».

در حدیث دیگری، ابن عبّاس از ایشان درباره این آیه پرسید: «والسّابِقُونَ السابِقُونَ، أُولئکَ المُقَرَّبُونَ». حضرت فرمود: «جبرئیل به من گفت: آن‌ها على و شیعیان اویند، آنان پیشتازانِ به سوى بهشتند و به لطف و کرامت خداوند به او نزدیکند»، اما آیا این انتساب و آن افتخار و اعتزاز کافی است؟!

پاسخ به این سؤال منفی است. شکر زبانی و افتخار به نعمت مولا، لازم است اما کافی نیست و علاوه بر آن باید به علی(ع) اقتدا کرد و اقتدا یعنی پیروی عملی. اثر این نعمت نه فقط بر زبان، که در عمل ما هم باید دیده شود.

خود آن بزرگوار به عثمان بن حنیف نوشت که «هر مأمومى امام و پیشوایى دارد که باید به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گیرد»، پس شیعه واقعی کسی است که به موازات افتخار به انتساب به علی(ع) تلاش می‌کند تا اندازه ممکن، در عمل هم به او اقتدا کند. این اقتدای عملی است که صدق ادعای محبت و شیفتگی را اثبات می کند. اثر «محبت» قلبی، اقتدای عملی است و لذا امام صادق(ع) فرمود: «شیعه ما نیست، آنکه به زبان دم از تشیع زند، اما در عمل برخلاف اعمال و کردار ما رفتار کند».

تشیع و تشابه باید در همه عرصه‌های زندگی نمودار شود، هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی، هم در روابط خانوادگی و هم در معاشرت‌های بیرونی، هم در عبادت و هم در سیاست، هم در رفاقت و هم در رقابت، هم در اقتصاد و تجارت و هم در فرهنگ، هم در فرمانروایی و هم در فرمانبرداری و....

به گزارش فارس، جلسات شرح و تفسیر نهج البلاغه روزهای چهارشنبه پس از نماز مغرب و عشا در شهادتگاه شهید بهشتی واقع در میدان بهارستان نرسیده به چهار راه سرچشمه کوچه شهید صیرفی پور برگزار می‌شود، شرکت عموم خواهران و برادران در این سلسله درس‌ها آزاد است.

 

منبع:فارس


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 6:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

کد خبر: ۷۳۷۳۳
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۴:۵۶
 

پنج نفری که شیطان را بیچاره کرده‌اند!  

امام صادق(ع) فرمود: شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته‌اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند...
عقیق: امام صادق(ع) فرمود: شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند.
کسی که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام کارها توکل به او کند.
کسی که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.
کسی که هرچه برای خویشتن می پسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
کسی که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.
وکسی که به آنچه خدا قسمت او کرده راضی باشد و برای رزق و روزیش غم  و غصه نخورد.
 
 
پی نوشت:
جامع احادیث شیعه، ج14، ص144
سفینه، ج1، ص484
احادیث الطلاب، ح2804
الخصال، ج1، ص285
مشکاه الانوار، ص83
بحارالانوار، ج63، ص248
روضه الواعظین، ج2، ص387
منبع:باشگاه خبرنگاران

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 5:59 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۳۷۴۵

پوستر خط سرخ فراخوان داد  

فراخوان خط سرخ توسط نهضت مردمی پوستر انقلاب اسلامی، کانون هنر شیعی و مجمع طراحان گرافیک انقلاب‌اسلامی در پاسداشت شهدای مدافع حرم منتشر شد.

عقیق:نهضت مردمی پوستر انقلاب اسلامی، کانون هنر شیعی و مجمع طراحان گرافیک انقلاب‌اسلامی جهت ادای  دین هنرمندان گرافیست در پاسداشت مجاهدت شهدای جبهۀ مقاومت اسلامی  فراخوان پوستر خط سرخ را برگزار می کند.

موضوعات این فراخوان شامل موارد زیر است:


شهدای مدافع حرم و دفاع از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی ایران اسلامی
تقابل همه مجاهدان حقیقی امت اسلام با داعش و حامیانش آمریکا و اسراییل
نقش اسلام آمریکایی ترکیه و عربستان در جنایات عراق و شام
حضور ایران در مقابله با داعش ، تضمین امنیت کشورمان ایران و کشورهای منطقه
دفاع از حرم اهل بیت ، محکی برای مدعیان متحجر تشیع و ولایت اهل بیت
همرزمان ایرانی و افغانستانی ، جلوه ای دیگر از جبهه مستضعفین
شهادت مدافعان حرم ، یاد آور و زنده نگهدارنده خط جهاد مستمر با داعش
مهلت ارسال آثار تا 30 اردیبهشت 95 می باشد. علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاع بیشتر به سایت www.tarahaneayeh.ir و postermovement.ir   مراجعه کنند.

منبع:تسنیم


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 5:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
مشرق*
کد خبر: ۵۶۴۰۸۸
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۶
 
عکس/ وداع دردناک فرزندان شهید مدافع حرم با پدر
 
وداع فرزندان شهید مدافع حرم «محمد حسین حمزه» با پیکر پدرشان در استان سمنان.
عکس/ وداع دردناک فرزندان شهید مدافع حرم با پدر

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 5:56 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي

<a href="http://uupload.ir/"><img src="http://uupload.ir/files/o0no_0_112.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>

o0no_0_112.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

pj57_img_20160314_121256.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://uupload.ir/files/pj57_img_20160314_121256.jpg

 

pj57_img_20160314_121256.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

<a href="http://uupload.ir/"><img src="http://uupload.ir/files/pj57_img_20160314_121256.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>

o0no_0_112.jpg

 

http://uupload.ir/files/o0no_0_112.jpg

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 5:39 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

مرحوم مغفورحاج محمدرئوف یزدانی کریزی وپسران

 

 

qygg_img_20160426_231804.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||

مرحوم مغفورعلاالدین یزدانی کریزی

8kx7_img_20160426_231844.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

مرحوم مغفورمسعودیزدانی کریزی

 

ex68_img_20160426_231916.jpg

 

 

شادی روحشان صلوات

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  ] [ 5:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

تغییر نام من کارت به مشهد کارت

کد خبر : 1895148
تاریخ انتشار : ۷ اردیبهشت ۱۳۹۵در ۱:۱۷ ب.ظ
در یکصد و هجدهمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر مشهد تصویب شد؛

تغییر نام من کارت به مشهد کارت

در پایان و با صحبت‌های موافقان و مخالفان، این طرح به تصویب رسید و مقرر شد نام من کارت به مشهد کارت تغییر یابد و این کار به نحوی صورت گیرد که کمترین هزینه لازم باشد.
download (6)

شورای اسلامی شهر مشهد به تغییر نام من کارت به مشهد کارت رای مثبت داد.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهرداری مشهد، یکی از دستور کارهای یکصد و هجدهمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر به بررسی طرح تعدادی از اعضا مبنی بر تغییر نام من کارت به مشهد کارت اختصاص داشت.
سیدجلال فیاضی، رییس کمیسیون حمل و نقل و ترافیک شورای اسلامی شهر مشهد به عنوان یکی از امضا کنندگان این طرح اظهار داشت: یکی از مسایلی که در جامعه ما رواج دارد فرد گرایی و دوری از کار جمعی است.
وی افزود: من کارت ترویج کار فردی را گسترش می‌دهد و نشانه‌ای از شهر مشهد هم ندارد لذا پیشنهاد تغییر نام من کارت به مشهد کارت داده شده است و مقرر شده این کار به تدریج انجام شود.
حجت الاسلام مجید فاطمی ارفع، رییس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و زیارت شورای اسلامی شهر مشهد نیز به عنوان مخالف این طرح گفت: تکنولوژی تولید این کارت‌ها در داخل کشور وجود ندارد و از خارج کشور خریداری می‌شود که این مهم هزینه‌بردار است.
وی عنوان کرد: من کارت تبدیل به یک برند شده است و تلفظ آن نیز دارای سهولت می‌باشد و با عوض کردن نام این کارت، تا چندین سال دوگانگی در نام این کارت ایجاد می‌شود.
محمدجواد رجائیان، مدیر عامل سازمان فاوای شهرداری مشهد نیز در این خصوص اذعان داشت: حدود ۵ میلیون من کارت تاکنون به شهروندان فروخته شده است و سالی نیز ۲۰۰ هزار من کارت جدید برای جایگزینی با من کارت‌های فرسوده تهیه می‌شود.
وی خاطرنشان ساخت: تعویض همه کارت‌ها هزینه بالایی دارد و تعویض بخشی از کارتها نیز باعث ایجاد دوگانگی در بین مردم می‌شود.
وی ادامه داد: کارت‌های موجود ضریب امنیتی بالایی دارد و بر خلاف سایر شهرها که جعل کارت در آنها تفاق افتاده است در مشهد تاکنون یک مورد هم جعل کارت نداشتیم.
رجائیان تصریح کرد: قرارداد شهرداری با پیمانکار من کارت تا دی ماه سال جاری به پایان می‌رسد و سپس شهرداری سرویس‌های مختلفی را بر روی این کارتها راه‌اندازی می‌کند.
در پایان و با صحبت‌های موافقان و مخالفان، این طرح به تصویب رسید و مقرر شد نام من کارت به مشهد کارت تغییر یابد و این کار به نحوی صورت گیرد که کمترین هزینه لازم باشد.
انتهای پیام/

مشهدپیام


ادامه مطلب



[ سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  ] [ 6:29 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 87486 سه شنبه، 7 اردیبهشت 1395 - 17:45
 
 
پسر کو ندارد نشان ازپدر
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): شهید شاه آبادی می‌گفتند: «بچه‌ها را به آب گرم عادت ندهید، چون لوس و ضعیف بار می‌آیند. بچه ها را شجاع بار بیاورید.» ما شش، هفت تا بچه داشتیم و یک خانۀ بزرگ بدون گاز و بدون امکانات، تنها با یک علاءالدین خانه را گرم می‌کردیم.
  

تسنیم، آیت‌الله شاه‌آبادی در آغاز دوره اول مجلس شورای اسلامی به‌عنوان کاندیدای مشترک جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی و دیگر گروه‌های اسلامی بود که با رأی بالای مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و طی 4 سال خدمت در این سنگر، اثرات عمیقی از خود به جای گذاشت. ایشان در کمیسیون قضایی، یک عضو صاحب‌نظر فعال بود و در دوره دوم با کسب 1.5 برابر بیشتر رأی به نمایندگی مجلس انتخاب شد و همین دلیل بر افزایش محبوبیت او در بین مردم بود.

نمایندگی امام در بنیاد مستضعفان از سال 1359 و همکاری با اوقاف و امور خیریه از فعالیت‌های قابل توجه جانبی دیگر آیت‌الله شاه‌آبادی بود. در طول مدت دفاع و جنگ تحمیلی در فرصت‌های به دست آمده در جمع رزمندگان اسلام و در کنار آنان در جبهه‌ها حضور می‌یافت. بالاخره در واپسین مرحله‌ای که آیت‌الله از مناطق جنگی جنوب بازدید می‌کرد، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون بر اثر انفجار و اصابت ترکش در ششم اردیبهشت ماه سال 63 در حالی که در جمع رزمندگان اسلام حضور داشت به شهادت رسید. روایاتی از زندگی سخت این شهید والامقام و شیوه‌های تربیتی او برای عادت کردن فرزندان به چنین سختی‌هایی در ادامه می‌آید:

پسر کو ندارد نشان ازپدر

بچه های من خیلی کوچک بودند و توقع آن چنانی از آن ها نداشتم و سعید هم که خوب بود و حتی بیشتر از سهم خودش با هوش و زرنگ بود و بچه ای بود که با وجود سن کم، خوب بود. حتی یک ماشین دست دوّم را به او دادند که از صندوق علوی پول قرض کردیم و آن را 23 هزار تومان خریدیم . چون کوچک بود من می ترسیدم و وقتی می خواست به راه دوری برود مثلاً به شهرستان، می ترسیدم و حتی چند بار به دیگری گفتم که ما را ببرد و بیاورد و سعید دلخور شد. اما به خاطر من چیزی نمی گفت و رعایت می کرد تا این که کم کم راه افتاد.یادم است وقتی می‌خواستیم برای ملاقات به بانه برویم سوار مینی بوس شده بودیم و راننده منتظر مسافر بود که ماشینش پُر شود بعد حرکت کند ما هم ناراحت بودیم و دلمان شور می زد و می‌خواستیم زودتر برسیم که ناگهان سعید نشست پشت فرمان و ماشین را از گاراژ بیرون آورد، همه وحشت کرده بودند و چون او کوچک بود فکر می کردند الان تصادف می کند و همه را می کشد. به راننده گفتیم ما پول مسافرهایی را که سوار نکردی، می دهیم فقط سوار شو راه بیفت مثلاً شاید 10 صندلی خالی بود که 100 تومان کرایۀ آن ها می شد گفتیم این را ما می‌دهیم که قبول نمی کرد. اما وقتی سعید این کار را کرد دیگر مجبور شد که ما را ببرد.

تربیت فرزندان و آموزش و همراهی

هر وقت کمبودی در درس داشتند و یا تابستان ها که بچه ها تجدید داشتند به آن ها کمک می کردند. یادم است معلمی در قم قرآن درس می‌داد و آقا سعید از ایشان ایراد گرفته بود (حدوداً سال دوّم یا سوّم ابتدائی بود) و او هم آقا سعید را زده بود. حاج آقا می‌گفت: «این آدم خیلی بی انصاف است که وقتی بچه‌ای اشتباه او را گفته، به جای این که او را تشویق کند، جلوی بچه های دیگر غرورش را خورد کرده و تو گوشش زده !»

زندگی در قم، انتقال به تهران، به دنیا آمدن بچه ها

بعد از ازدواج، ما 20 روز در منزل خواهرشان رفتیم (عفت الشریعه) در بازارچه نواب السلطنه به خاطر این که می خواستند منزلشان را که فرسوده شده بود ،عوض کنند. امّا چون ایشان از نظر اقتصادی خیلی مراعات می کردند، گفتند آن خانه را عوض نمی کنیم ما هم همان جا ماندیم؛ آن خانه دو تا اتاق در بالا داشت که پله می خورد به سمت حیاط و در حیاط اتاق بیرونی داشت که با 60 تا تک تومانی آن جا را اجاره کرده بودند. آقا سعید آن جا به دنیا آمدند . حدوداً شش، هفت سال آن جا بودیم و بعداً در «عربستون» قم خانه خریدیم، 10 سال هم در آن منزل بودیم و تمام گوشه های آن خانه شهادت می دهد که من این بچه ها را آن جا به دنیا آوردم. بعد از 10 سال هم که پیروزی انقلاب شد، ایشان گفتند من وظیفه دارم در تهران باشم و برایم رفت و آمد مشکل است و ما هم با 6 بچه به تهران آمدیم. محمود در تهران و در «مهام» به دنیا آمده است. مدتی هم در تهران، در منزل استیجاری بودیم و بعد منزلی که داشتند فروختند و این جا را خریدیم.

سوءاستفاده رژیم از نبود شهید

ما اعلامیه ها وکارتون‌های اسلحه که ایشان در خانه پنهان می کردند را می دیدیم و اصلاً یک طبقه را به این کار اختصاص داده بودند. البته اوایل که سخت گیرتر بودند به این شکل نبود اما اواخرش که سخت گیری کمتر شد، دستشان بازتر شد و چند بار هم زندان رفته بودند و دیگر زندان هم برایشان مهمّ نبود یعنی از ابتدا برایشان مهم نبود. منزل ما تبدیل به مرکز شده بود و هرکس اعلامیه ای داشت این جا می گذاشت و هر وقت که می خواست، راحت داخل می آمد و آن ها را با خود می برد. مثلاً یادم است یک عده منافقین بودند می خواستند سعید را فریب دهند آن زمان سعید کوچک بود و آن ها با سعید حرف زده بودند که فلان کار را کند و خلاف کند. با او دوست شده بودند. سعید هم بچه بود و درسش هم خوب بود، حتی خودش در مدرسه علوی درس های آزمایشی می داد با این که سنّش کم بود اما از نظر معلومات خوب بود و او را امتحان کرده بودند که دانشگاه برود و می توانست به دانشگاه برود اما چون پدرش روحانی بود و آن زمان خانواده های روحانی را اذیّت می کردند ایشان هم می ترسیدند و اجازه نمی دادند سعید به دانشگاه برود، سعید وارد دبیرستان نشد و فقط سال به سال امتحان می داد و به مدرسۀ علوی می رفت و درس می داد و چون وقتش خالی بود منافقین از وقت خالی او سوء استفاده می کردند و حتی می خواستند او را بربایند اما من به شدت مراقب بودم سعید هم بچه بود و آن ها مدام او را می بردند و مدام سعی داشتند چیزهایی را به او القا کنند تا این که خود حاج آقا آزاد شدند و فهمیدند و به سعید گفتند : «اگر بخواهی این کارها را انجام دهی من مثل ساواک با تو رفتار می کنم و به زندان می اندازمت ! اگر می خواهی کار کنی از خودم کمک بگیر و به من کمک کن» سعید هم حساب کار دستش آمده بود و حاج آقا هم به او کار می داد سعید هم خیلی خوب وارد کار شده بود و فعالیت می کرد اما حاج آقا می گفت باید زیر نظر خودم باشد چون سعید آن زمان بچه بود.

عادت به شیوه های سخت زندگی

هر وقت بچه ها مریض می‌شدند همه چیز به آن ها می دادم فقط خربزه و انگور به آن ها نمی دادم و این کاری نبود که بعداً انجام دهیم بلکه از اوّل همین برخورد را داشتیم. و یا خیلی لباس تنشان نمی کردم یا کلاه سرشان نمی گذاشتم، ایشان هم با این کار موافق بودند. ما شش، هفت تا بچه داشتیم و یک خانۀ بزرگ بدون گاز و بدون امکانات، تنها با یک علاءالدین خانه را گرم می کردیم که جوابگو نبود و حتی از علاءالدین هم کمتر استفاده می کردیم و کرسی می گذاشتیم بچه ها که زیر کرسی نمی رفتند خواه ناخواه اتاق سرد بود اما عادت کرده بودیم، حاج آقا هم می گفت: « بچه عادت می‌کند.»

فعال و پرانرژی

ایشان خیلی پُرتحرّک بودند، در این اواخر که تقریباً چندین سال از عمر ایشان می گذشت محاسن شان سفید شده بود اما طوری تحرک داشتند که جوان های ما متحیّر بودند. مثلاً وقتی می دیدند یک عده از بچه ها بی حوصله هستند فوراً سه، چهار تا بالانس می زدند و همه را شارژ می کردند و همه را به خنده می انداختند و بعد می نشستند و صحبت ها و خواسته هایشان را می گفتند و آن وقت همه با تمام وجود می نشستند و صحبت هایشان را گوش می دادند. ایشان با این که این اواخر ضعیف بودند و کم غذا اما هم چنان در راه درس و بحث و فعالیت های مختلف بودند. اینکه دستشان را روی زمین می گذاشتند و بالانس می زدند.

مخالف راحت طلبی ، عادت به سختی از بچگی

در مورد آب گرم عقیده شان برای این بود که چه نیازی است که از آب گرم استفاده کنید حتّی می گفتند: «بچه ها را به آب گرم عادت ندهید، چون لوس و ضعیف بار می آیند بچه ها را شجاع بار بیاورید.» در قم در سرمای زمستان می گفتند : «بگذارید بچه ها با آب سرد دست هایشان را بشویند.» یا می گفتند: «زیاد لباس تنشان نکنید که ضعیف و بی عرضه باقی بمانند بگذارید قوی شوند تا به درد جامعه بخورند.»

مبارزه با ساواک

یکبار در همین خانه، ساواکی ها آمدند که ایشان را ببرند و با من مهربان بودند و می گفتند: «با ما همکاری کن ! »من هم گفتم: «چشم با شما موافقم ! هرچه شما بخواهید !» اما آن ها را اذیت می کردم مثلاً عکس امام را از آن بالا انداختند و شکستند من هم عصبانی می‌شدم،  اما چیزی نمی توانستم بگویم ولی در مقابل اذیتشان می‌کردم. ساواکی‌ها عصبانی شدند و می گفتند: «ما را مسخره می کنید؟» ما یک تفنگ بادی داشتیم که به دیوار آویزان بود، از مجید پرسیدند: «این چیست؟ » مجید گفت : «آقا جونم گفته اگه خواستیم شما رو بکشیم بلد باشیم !» و آن ها که خیلی کلافه شده بودند مسعود را که 10 سالش بود با خودشان بردند که بهانه ای باشد تا آقاجان به دنبالش برود چون آن زمان منزل نبودند که دستگیرشان کنند ؛ ایشان هم تا رسیدند به ایشان اطلاع دادم که این اتفاق افتاده و مسعود را بردند. بلافاصله خودشان رفتند دنبال مسعود و بعد مسعود به خانه آمد در حالی که آقاجان را نگه داشتند. تا مدت ها شهید شاه آبادی را نگه داشته بودند و ما نمی‌دانستیم که ایشان کجا هستند، وقتی به سراغشان می رفتم، می‌گفتند : «بروید از خمینی‌تان بپرسید که شاه آبادی کجاست !»

شهید مهدی شاه‌آبادی

مناعت طبع بالای شهیدو رفتار ساواک

پس از آزادی از زندان خاطرات ناراحت کننده آنجا را نمی گفتند. ما سؤال می کردیم اما اصلاً در این زمینه حرف نمی زدند و فقط حرف های شادی آور می زدند که این کار را کردم و آن کار را کردم و.... فقط در جای دیگر گفته بودند که ما هم از آن ها شنیده بودیم که مثلاً چطور ایشان را می خواباندند و شلاق می زدند و یکبار طوری به صورتشان زده بودند که مدت ها فکشان درد می کرد و نمی توانستند غذا بخورند و.... یادم است که در دفعات اوّل سر یک اعلامیه ای ایشان را زیر میز قائم کرده بودند و خواهرزاده شان را برده بودند که حرف هایشان را با هم مطابقت دهند، می گفتند همان طور که مأمور با ریش من بازی می کرد می گفت: آشیخ ببین دروغ گفتی به من؟ یعنی تا این اندازه بی حیا بودند و این کارها را می کردند و خواهر زاده اش هم همه چیز را گفته بود(الان خارج از کشور است و فرار کرده)که اعلامیه ای از او گرفته بودند و او هم گفته بود کنه از دایی گرفتم.

مشکلات خانه در نبود شهید و همسر فداکار و صبور

تنهایی بنده بعد از شهادت ایشان خیلی مسئلۀ مهمّی بود اما خدا کمک می کرد. خودم تعجب می کردم که چه روحیه ای داشتم، من قبل از شهادت ایشان از شدت نگرانی، خیلی ناراحت بودم و ناگهان دور و برمن خالی شد. تنها وقتی پدرم به من زنگ می زد من جان دوباره می گرفتم و بلند می شدم و کار انجام می دادم اما پدرم و بقیۀ خانواده ام رفتند و تنها امید من حاج آقا بود وقتی ایشان هم رفتند بچه هایم کوچک بودند، درست است که آقا سعید زن گرفته بود اما سنی نداشت و همۀ این ها به دلجوئی نیاز داشتند که کسی کمکشان کند. خدا شاهد است که این بچه ها گریه هایم را ندیدند و من اصلاً روحیه ام را نباختم به بچه ها می گفتم : «این ها همه شهید شدند. شما مرد هستید نباید ناراحت شوید» حتی زمانی که می خواستند قفسۀ ایشان را باز کنند و وسایل ایشان را درآورند، من دیدم که خیلی ناراحت اند و می خواهند درِ قفسه را بشکنند اما من نمی گذاشتم که ناراحت شوند و خدا هم در این راه کمکم کرد. من آدم فوق العاده ای نبودم و باعث همۀ این ها خدا بود.

   
  

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  ] [ 6:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
شهیدخبر  کد خبر: 87287 دوشنبه، 6 اردیبهشت 1395 - 22:18
 
 
ادای احترام به شهدای مقاومت لبنان
 
ادای احترام به شهدای مقاومت لبنانحجت الاسلام والمسلمین شهیدی که به لبنان سفر کرده است با حضور در گلزار شهدای مقاومت اسلامی و مقبره شهید عماد مغنیه از فرماندهان حزب الله لبنان به مقام والای شهدای لبنان ادای احترام کرد.
  


در این مراسم گروهی از مسئولان حزب الله معاون رییس جمهور را همراهی کردند  و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با قرار دادن گل بر مزار شهدا و قرائت فاتحه یاد شهدای مقاومت اسلامی لبنان را گرامی داشت.
حجت الاسلام والمسلمین شهیدی همچنین خانواده شهدای لبنانی حاضر در گلزار شهدا را مورد تفقد قرار داد و در گفت و گو با آنان برای جبهه مقاومت اسلامی آرزوی پیروزی کرد.
وی در ادامه سفر به لبنان با حضور در منزل شهید عماد مغنیه با خانواده این شهید حزب الله لبنان دیدار و گفت و گو کرد.
معاون رییس جمهور در این دیدار رژیم صهیونیستی را دشمن مشترک همه مسلمانان خواند و یاد و نام شهدای جبهه مقاومت اسلامی به خصوص فرمانده شهید عماد مغنیه را گرامی داشت و بر ضرورت ادامه راه شهیدان مقاومت اسلامی تأکید کرد.

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  ] [ 6:15 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 87472 سه شنبه، 7 اردیبهشت 1395 - 16:45
 
 
روحانیون و طلاب خاطرات جنگ تحمیلی را زنده کنند
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان در همایش طلاب شاهد و ایثارگر گفت: بهره‌گیری از دوران ایثارگری جزئی از لازمه‌های دروس حوزه‌های علمیه است، روحانیون و طلاب باید در کنار منبر خود خاطرات جنگ تحمیلی را زنده کنند.
  

عبدالله کریمی پیش از ظهر امروز در همایش طلاب شاهد و ایثارگر اظهار کرد: نسل جدید و قدیم می‌خواهند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و اگر نتوانند این ارتباط را برقرار نمایند دچار مشکل، بی‌آگاهی و خبر نداشتن از هویت خود خواهند شد.

وی خطاب به طلاب شاهد و ایثارگر افزود: نسل فعلی در هیچ صورتی به‌ جز با شما فرزندان شاهد و ایثارگر به نسل گذشته و اتفاقات پی نخواهد برد، ویژگی ایرانی‌ها به شناسه هویت آن‌ها است و نسل ایثارگر سازنده پل‌های ارتباطی بین نسل‌های فعلی و آینده با نسل قبلی هستند که باید این پل به دست شما ساخته شود.

سرپرست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان تأکید کرد: خاطرات و تمام لحظات جنگ که در حال حاضر در دست داریم و نقش روحانیون و طلاب در 8 سال دفاع مقدس باید تهیه شده و در اسناد ملی ثبت شود تا نسل‌های آینده از رشادت شما عزیزان خبر داشته باشند.

وی اضافه کرد: روحانیون قشر ایثارگر باید بیشتر از بقیه روحانیون خاطرات شهدا و ایثارگران را به منبرها بیاورند و به دست بقیه اقشار جامعه برسانند و طبق فرمایش مقام معظم رهبری، انقلاب تا به‌ حال مرهون این ایثارگری‌ها بوده است.

کریمی ابراز کرد: بهره‌گیری از دوران ایثارگری جزئی از لازمه‌های درس‌های حوزه‌های علمیه است، شما روحانیون و طلاب باید در کنار منبر و محراب در بین مردم مروج ایثارگری‌ها و زنده کردن خاطرات جنگ تحمیلی باشید، قطعاً این خاطرات در بین مردم تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت.

وی در پایان خاطرنشان کرد: بنیاد شهید هم با رویکرد فرهنگی و همکاری روحانیون قصد دارد پل‌های ارتباطی نسل فعلی و نسل قبلی را بسازد تا مردم روحیه انقلابی و هویت خود را هیچ‌گاه فراموش نکنند، یقین داریم با 480 طلاب شاهد و ایثارگر استان اصفهان این کار باکیفیتی بسیار زیاد انجام می‌شود.

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  ] [ 6:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 75 :: 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4072388 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب