کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
تاریخ: ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
نوع: خبر

 

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه:

 

دشمن دست از پا خطا کند سنگین ترین ضربه متصور را خواهد خورد
مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران با تاکید بر اینکه به حدی از توازن قدرت رسیده‌ایم که دشمن جرات مقابله با ما را ندارد، گفت : امروز اگر دشمن دست از پا خطا کند سنگین ترین ضربه متصور را خواهد خورد.
دشمن دست از پا خطا کند سنگین ترین ضربه متصور را خواهد خورد

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، سردار سر‌تیپ دوم پاسدار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه در بیست و سومین یادواره شهدای روستای لاهیجان رفسنجان با قدردانی از برگزارکنندگان این یادواره اظهار داشت: مقام معظم رهبری می فرمایند «زنده نگه‌داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست» قطعاً خیر و برکات زیادی در این امر نهفته است و زحمات کسانی که برای برپایی این محافل تلاش می کنند نزد خداوند متعال مأجور است.

وی افزود: امام‌ خمینی (ره) در بهمن ۵۷ رجعت مجددی به مبانی و احکام اسلام و به صحنه آوردن دین مبین اسلام برای اداره جوامع بشری داشتند؛ پیام امام (ره) پیام اسلام و قرآن بود.

سردار شریف بیان کرد: در طول ۳۷ سال گذشته شاهد هستید این پیام چقدر با فطرت انسانها تطابق داشت و با چه سرعت رعدآسایی توانست ذهن و روح و اراده انسان‌ها را در سراسر جهان به خود جلب کند.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه با بیان اینکه اسلام زندگی سعادتمند را برای ابنای بشر آورده است، ادامه داد: خلاصه پیام پیامبر اکرم (ص) و محتوای قرآن سعادت زندگی بشر در دنیا و آخرت است.

سردار شریف تصریح کرد: قرآن نسخه شفابخشی است که بیشترین تطابق را با فطرت انسانها دارد و تنها نسخه شفابخشی که توسط آفریدگار انسانها به بشر عرضه شده و آخرین نسخه هم هست . قرآن کریم سخن خداوند و وحی الهی است و در ۳۷ سال گذشته از انقلاب اسلامی علت همه دشمنی‌ دشمنان اسلام در این نکته نهفته است.

وی عنوان کرد: دشمنان می دانند اگر پیام زلال و ناب فرهنگ دینی و فرهنگ مبتنی بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) به گوش جهانیان برسد دیگر کسی زیر بار ظلم نمی رود.

سردار شریف گفت: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی اساسی ترین جوهره شعارهای انقلاب اسلامی بوده است و در طول ۳۷ سال گذشته همواره این اهداف دنبال شده است و قوام و دوام این پیام به هدایت های الهی و به برکت خون پاک شهیدانی است که پای درخت انقلاب ریخته شده است.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه پاسداران گفت: رژیم صهیونیستی در طول ۷۰ سال گذشته با همه پشتیبانی‌هایی که داشت توانست بخشی از سرزمین اسلامی را اشغال کند، اما از زمانی که آموزه‌های انقلاب اسلامی به سرزمین مسلمانان راه یافت این رژیم جعلی عقب‌نشینی کرد.

وی ادامه داد: نیروهای مقاومت شهدای زیادی را در این راه تقدیم کردند که آخرین آنها شهید بدرالدین بود؛ در عصر جدید ما نیز حضرت زینب(س) رهروانی دارد مثل شهید مغنیه و شهید بدرالدین که مانند خودش الگو هستند.

سردار شریف تصریح کرد: جهان عرب میلیاردها دلار ثروت و میلیون‌ها انسان دارد اما زیر بار خفت صهیونیست‌ها ۵۰ سال از عمر خود را سپری کرده است.

وی اظهار کرد: امروز این جوانان به تأسی از فرهنگ اهل بیت (ع) و تجربه دفاع مقدس و اطاعت از ولی امر مسلمین الگو و ظرفیت مقتدر و جدیدی برای رویارویی با جبهه دشمنان امت اسلامی بویژه رژیم صهیونیستی رو کردند.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه پاسداران با اشاره به طرح دشمنان برای غفلت از رژیم صهیونیستی گفت: ما متاسف هستیم که در پنج سال اخیر آهنگ پیشرفت امت اسلامی به دلیل شیطنت دشمنان و جهالت حکام عرب دچار کندی شد.

وی ادامه داد: اگر آهنگ شکست‌های صهیونیست‌ها مقابل رزمندگان فلسطینی و لبنان و پشتیبانی امت حزب الله علیه رژیم جعلی صهیونیستی  تداوم پیدا می‌کرد در سالهای اخیر اثری از اسرائیل باقی نمی ماند.

سردار شریف اظهار کرد: این چیزی نیست که ما بگوئیم؛ برجسته ترین تئوریسین های دشمن اعلام کردند اگر آهنگ شکست های زنجیره‌ای رژیم صهیونیستی از جنگ ۳۳ روزه، ۲۲ روزه،۹ روزه و 52  روز تداوم پیدا کند اسرائیل از صحنه روزگار محو می شود و پیش بینی امام راحل(ره) تحقق پیدا می‌کرد.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه گفت: دشمن امت اسلامی طرح  و فتنه‌ای نو درانداخت و پنج سال در جغرافیای جهان اسلام اعم از لیبی، عراق، سوریه، فلسطین و... دست به جنایاتی زد که امت اسلامی درگیر آن شد و ما متأثر از آن هستیم که ذهن جاهلیت مدرنی رهبران کشورهای عرب، رژیم صهیونیستی را در دل خود جای داده است.

سردار شریف به رفت‌و آمدهای آمریکا و کشورهای غربی در منطقه اشاره و تصریح کرد: این رفت و آمدها برای یک هدف آن‌ هم براندازی جمهوری اسلامی ایران که از نظر آنها بزرگترین برهم زننده امنیت صهیونیست‌ها است، صورت می‌گیرد.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه تأکید کرد: جمهوری اسلامی با تفکر امام و رهبری کاری را بر سر اسرائیل در آورده است که کسانی که خیال نیل تا فرات را در سر داشتند و برای آن طراحی و هزینه کرده بودند الان بین خودشان دیوار حائل کشیدند.

وی افزود: اگر امروز در بلندی‌های جولان جلسه هیئت دولت رژیم منحوس صهیونیستی برگزار می شود برای کشورهای عربی خفت و خواری است.

سردار شریف ابراز کرد: دست و پا زدن اروپا و غرب برای بهره‌گیری از اختلافات شیعه و سنی با هدف برقراری امنیت برای صهیونیست‌ها صورت می گیرد.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه تأکید کرد: همه دسیسه هایی که برای تأسیس داعش و القاعده کرده‌اند برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ این اعترافی است که اخیراً یکی از سردمداران آمریکائیها در سازمان سیا اعلام کرد.

سردار شریف عنوان کرد: امروز با موج فزاینده تقاضا برای اعزام به سوریه و عراق مواجه هستیم و جوانان زیادی از سراسر جغرافیای کشور و از قومیت های مختلف داوطلب هستند.

این مسئول افزود: چیزی که تحیر دشمن را واداشته این است که ۳۷ سال است که بدترین سختگیری ها و هزاران توطئه را بر علیه ما طراحی کرده اند که یکی از آنها جنگ تحمیلی بوده، در فضای مجازی و فرهنگی چقدر برای کاهش ایمان جوانان کار کردند اما به خواسته خود نرسیده اند.

وی تصریح کرد: اخیرا می‌گویند به ‌نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از سرمایه‌های حوزه فرهنگی برای تغییر رویکرد و سبک زندگی جوانان ایرانی کارایی لازم را نداشته است.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه پاسداران تأکید کرد: مردم ما به شهدا و خانواده شهدا تا ابد افتخار می کنند و ما هرگز راهی که شهدا رفتند را بدون رهرو رها نمی کنیم.

سردار شریف تبیین کرد: شهدا فقط برای رضای خدا و حاکمیت ارزش های الهی جان خود را در کف اخلاص نهادند و چه عاشقانه و فداکارانه رفتند و پای شهدایی مانند شهید امینی برای عبور از اروند در شب عملیات والفجر هشت هرگز نلرزید.

وی با اشاره به اینکه هر که مسئولیتش بیشتر است مطالبه شهدا از او بیشتر است، تأکید کرد: نگاه شهدا به صحنه اداره کشور ایثارگرانه و حداکثر خدمت به خلق بود نه بهره‌برداری قومی و فامیلی و منافع شخصی.

سردار شریف با بیان اینکه امروز مسئولان باید به دنبال جلب رضایت شهدا و خانواده های شهدا و ایثارگران باشند، تصریح کرد: امنیت ایران به عنوان امن ترین کشور منطقه به واسطه خون شهداست و شهدا از ما حاکمیت ارزشهای اسلامی و زندگی مرفه، رفع بیکاری و گذشتن از منیت ها را برای همه مردم می خواهند.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه اظهار کرد: آمریکائیها دیگر قدرتی ندارند آنها در حوزه نظامی که مدعی هستند خیلی قدرتمند هستند در مقابل فرزندان ملت روی خلیج فارس در شناور زانو زدند و وزیر امور خارجه و وزیر دفاع شان را به التماس وادار کردند؛ امروز هنوز پس لرزه های آن در جامعه نظامی آمریکا شاهد هستید.

سردار شریف تأکید کرد: در حوزه دفاعی ملت ما توسط وارثان بحق شهدا، پاسداران و نیروهای مسلح به حدی از قدرت رسیده که دشمن جرأت نگاه چپ به این کشور را ندارد و این شعار نیست و یک واقعیت مسلم و انکار ناپذیر است.

وی ادامه داد: ما به حدی از توازن قدرت با دشمن رسیده ایم که دشمن جرات مقابله با ما را ندارد و امروز اگر دشمن دست از پا خطا کند سنگین ترین ضربه متصور را خواهد خورد.

سردار شریف با اشاره به شکست نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس، گفت: ۱۰ تفنگدار متجاوز آنان در برابر پنج پاسدار ما تسلیم و دستگیر شدند و نتوانستند دست از پا خطا کنند با وجود اینکه ۲۵ ناو مجهز که در منطقه حضور داشت، می‌دانستند اگر دست از پا خطا کنند آنچنان جهنمی برایشان درست می‌شود که در تاریخ ماندگار می شود.

مسئول روابط‌ عمومی کل سپاه پاسداران در بخش پایانی سخنان خود اظهار کرد: ملتی که آن دستگاه‌های پیچیده نظامی را می‌سازد مگر توان ندارد در سایر حوزه‌ها خودکفایی داشته باشد.

سردار شریف افزود: اینکه برخی اقلام از کشورهای خارجی وارد می‌شود در حالی‌که خودمان توانایی تولید آن را داریم ناراحت کننده است؛ دشمن چیزی به ما نداده و نخواهد داد و باید از نسل گذشته درس عبرت بگیریم.

وی گفت: هر چه موانع در راه انقلاب در ۳۷ سال گذشته بوده است به همت ملت و به برکت امام و رهبری از سر راه ملت برداشته شده است.

 

ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 5:21 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۷۴۳۸۷
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۹
 
 
 
 
 
میانبرهای افزایش رزق و روزی 

 

رزق به معنای روزی و عطای دائمی می باشد، حال چه دنیوی و چه اخروی و چه مادی و چه معنوی باشد رزق می‌گویند. در قرآن شریف به نبوت و معرفت نیز رزق گفته شده است.
عقیق:مسأله روزی، تأمین زندگی آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تکدّی‌گری و تن‌پروری، از نظر دین اسلام بسیار مهم و مورد توجه است. در رساله عملیه همه فقها آمده است: اگر در حال نماز، مال تو را حتی کفش تو را دزدی، ربوده است، نمازت را رها کن و با جدیّت تمام، دزد را تعقیب نما…

چه عملی انجام دهیم که رزق و روزی ما زیاد گردد؟

1 . رزق در لغت:

رزق به معنای روزی و عطای دائمی می باشد، حال چه دنیوی و چه اخروی و چه مادی و چه معنوی باشد رزق می‌گویند. در قرآن شریف به نبوت و معرفت نیز رزق گفته شده است.[1]

2 . پیش فرض و جواب اولی:

گفت آری گر توکل رَهبرست این سبب هم سنّت پیغمبرست

گفت پیغمبر به آواز بلند با توکل زانوی اشتر ببند

رَمز اَلکاسب جیب الله شنو از توکل در سبب کاهل مشو[2]

3 . تلاش از منظر قرآن:

قرآن شریف می‌فرماید: «ان لَیسَ لِِلانسانِ الّا ما سعی» [3] «این که برای انسان هیچ چیز نیست مگر آن چه کوشیده است» سعی یعنی حرکت سریع و تلاش همه جانبه، خیر و شرّ، سود و زیان، فلاکت و کرامت، تنگدستی و توسعه در رزق و روزی. همه به تلاش انسان بستگی دارد و هر کاری که شخصاً انجام می‌دهد از آن بهره می‌گیرد.[4]

در جای دیگر قرآن شریف می‌فرماید: «کُلُّ نفسٍ بما تَسعی» [5] یعنی هر کس بر وفق کوشش و تلاش جزا یابد. آیات زیادی وجود دارد که تلاش دنیایی را زمینه‌ساز بهره‌های بزرگ اخروی می‌داند. در سوره شرح می‌فرماید: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصب و الی رَبّکَ فَارْغَب» [6] پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوی به مهم دیگری پرداز و به سوی پروردگارت توجه کن.

تلاش و تجارت، درآمد زاست و توکل و دعا و توسّل و … برکت‌زا. درآمد یک چیزی است و برکت چیز دیگر. خیلی‌ها درآمد زیادی دارند ولی زندگیشان رونق و صفا ندارد. برخی درآمدشان اندک است ولی زندگی‌شان باصفا و آرام است

4 . تشویق به تجارت در روایات

در کتاب شریف وسائل‌الشیعه باب و فصلی آمده تحت عنوان این که: مستحب است انسان به دنبال زمینه‌ها و اسباب روزی برود. در این باب روایات زیادی آمده است که انسان به تلاش همه جانبه، تولید و تجارت دعوت می‌کند، حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که امام ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «تِسعَةُ اَعشارِ الرّزق فی التّجارة» [7] یعنی نه دهم(9/0) روزی در تجارت است.

حدیث دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که می‌فرماید: «التجارةُ تَزیدُ فی العقل» [8] یعنی تجارت عقل را زیاد می‌کند. در حدیث دیگر آمده: «عزت انسان در بازار است و در بازار بدست می‌آید.»[9]

حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده: «تَرکُ التّجارةِ ینقص العقلِ» [10] ترک تجارت، عقل انسان را کم می‌کند. در حدیث دیگر آمده: «ترکُ التّجارةِ مزهبةُ لِلعقل» [11] یعنی ترک تجارت عقل انسان را از بین می‌برد. باب و فصل دیگری در همین کتاب آمده تحت عنوان این که: خرید و فروش مستحب و پسندیده است. احادیث زیادی در این باب آمده است از جمله: «….فانّ الرّزقَ یَنزِلُ مَع الشّراءِِ» [12] روزی با خرید و فروش نازل می‌شود و فرو می‌آید.

توکل

تأمین زندگی آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تکدّی‌گری و تن‌پروری،، از نظر دین اسلام بسیار مهم و مورد توجه است. در رساله عملیه همه فقها آمده است:

اگر در حال نماز، مال تو را حتی کفش تو را دزدی ربوده است، نمازت را رها کن و با جدیّت تمام، دزد را تعقیب نما، هم چنین اگر در حال نماز ایستاده‌ای، اگر طلبکاری برای طلب خود به منزل شما آمده است، شما اگر می‌توانی پول از جیب خود بیرون آوری و بر زمین نهی تا طلبکار دین را دریافت نماید، چنین کن و گرنه نماز را بشکن و طلب خود را بپرداز. سپس نماز را بخوان، چرا؟ چون «الدّنیا مزرعةُ‌ الآخرة» [13] و «من لا معاش له لامعادله».[14]مال و سرمایه هر کس به منزله ناموس او محسوب می‌شود و یکی از نوامیس پنجگانه، مال انسان است. به مسأله «حق النّاس چقدر مورد توجه اسلام عزیز قرار گرفته است، این گویای آن است که زندگی شرافت‌مندانه به بلندای زندگی اخروی مهم و دارای اهمیت است و باید با جدیّت بدان نگریست. اسلام عزیز نه تن‌پروری را می‌پسندد و نه تکدّی‌گری را. افرادی که «کَلِّ» بر جامعه می‌شوند لعنت می‌فرستد.

5 . توکل، توسل و ...

واژه‌های که بار معنایی آنها مذهبی و دینی می‌باشد، باید درست و دقیق معنا شود. برخی‌ها توکّل را، تنبلی، تن‌پروری و تکدّی‌گری معنا می‌کنند. توکل یعنی با اعتماد به خدا و با اطمینان به تدبیر خداوند،‌ برو دنبال تلاش و تولید. یعنی از تو حرکت، از خدا برکت، نه به معنایی مفت‌خوری و تکدّی‌گری. توسل و دعا هم در جامعة دینی و امت معنا نشده است. دعا یعنی خواند و ارتباط نیکو با خدا نه به معنای تقاضای زندگی بسیار مرفه از خداوند و بعد هم نشستن و منتظر بسته‌بندیهای آسمانی ماندن.

آن دعا از هفت گردون درگذشت کار آن مسکین به آخر خوب گشت

کان دعای شیخ نه چون هر دعاست فانی است و گفتِ او گفتِ خداست[15]

دعا باید بُرد داشته باشد و از هفت گردون گذر نماید. استجابت دعا نیز به زمینه‌های معنوی نیاز دارد.

6 . درآمد و برکت:

تلاش و تجارت، درآمد زاست و توکل و دعا و توسّل و … برکت‌زا. درآمد یک چیزی است و برکت چیز دیگر. خیلی‌ها درآمد زیادی دارند ولی زندگیشان رونق و صفا ندارد. برخی درآمدشان اندک است ولی زندگی‌شان با صفا و آرام است.

برای زیاد شدن روزی، عوامل زیادی اعم از عوامل مادی و معنوی دخیل است تا روزی انسان زیاد شود و برکت معنوی پیدا کند

7 . قناعت زیبا و پرهیز از تجمل و ریخت و پاش:

در اسلام به قناعت زیبا و میانه‌روی در زندگی سفارش زیادی شده است. قرآن شریف در یک تعبیر و تشبیه بسیار زیبا می‌فرماید: «دوست را (از شدّت بخل و حرص) بر گردنت مبند، و نیز بسیار گشاده‌اش مدار که ملامت‌زده و درمانده می‌نشینی»[19] یعنی نه خیلی باید حریص بود که انگار دست انسان شکسته و به گردن آویزان است و اصلاً به جیب نمی‌رود و نه خیلی گشاده دستی که خود و خانواده‌ات درمانده شوند بلکه باید میانه‌روی در زندگی را جدی گرفت.سایت پاتوق 98 : رسول اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «القِناعةُ مالٌ لایَنْفدُ» [16] قناعت مالی است که تمام نمی‌شود.

نتیجه گیری

آن‌چه به طور مسلم از آیات و روایات بدست می‌آید، این است که برای زیاد شدن روزی به تلاش شبانه‌روزی و همه جانبه نیاز است. تولید و درآمدت توسعه‌دار بدون تلاش ـ چه فکری و چه جسمی ـ معنا ندارد و سرابی بیش نیست. تلاش و به دنبال آن تولید گاهی در تجارت، گاهی در صنعت، گاهی در کشاورزی، گاهی در هنر، گاهی در تحقیق و تولید علم و گاهی … بدست می‌آید و علاقه‌ها و سلیقه‌ها و شۆون اجتماعی و خانوادگی افراد در انتخاب آنها نقش دارد.

این کار حرکت است و درآمد زاست و به دنبال آن باید از خداوند برکت و توسعه معنوی تقاضا نمود که این کار از راه توکل، توسل،‌ دعا، عبادت، پرهیزکاری و رعایت حلال و حرام الهی، پرداخت خمس و زکات و صدقه، قناعت زیبا، برنامه‌ریزی و پس‌انداز و غیره بدست می‌آید. پس برای زیاد شدن روزی، عوامل زیادی اعم از عوامل مادی و معنوی دخیل است تا روزی انسان زیاد شود و برکت معنوی پیدا کند.

پی نوشت ها:
[1] . قریشی، سیداکبر، قاموس قرآن، ص 82
[2] . مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات: 912 ـ 914
[3] . نجم/39
[4] . المیزان، ج 19، ص 46
[5] . طه/15
[6] . شرح: 94 / 7 و 8
[7] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج 17، ص 7، ح 21845
[8] . همان، ص 12، ح 2185
  • [9] . همان، ص 12، ح 21852
[10] . همان، ص 13، ح 21856
[11] . همان، ص 13، ‌ح 21868
[12] . همان، ص 318، ح 21870
[13] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 3، ص 285
[14] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ‌ص 295
[15] . مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ابیات 2242 ـ 2243، ص 143
[16] . اسری/ 29
[17] . نهج‌الفصاحه، ح ۲۱۱۱
منبع:میزان
 

ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 5:17 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۷۴۳۹۷
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۷
 
 
 
 
 
عقیق به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند

اشعار ویژه ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) 

به مناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان فرخنده میلاد حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به این مناسبت منتشر می کند.
سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان فرخنده میلاد حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به این مناسبت منتشر می کند.

 

 

حسن لطفی:

این من و این حالِ پریشانی ام
عابرِ این کوچه یِ بارانی ام

موجم و بر صخره سَری میزنم
من زِ تو لبریزم و طوفانی ام

آی جنون زود نجاتم بده
مانده در این حیرت و حیرانی ام

دست به رقص آمده ام با قلم
تا تو شدی شمعِ غزل خوانی ام

نام تو را گفتم و آتش شدم
شهر شده پُر ِزِ چراغانی ام

شهپرِ جبریل در آورده ام
شام شما هست و سَر آورده ام

بَه چه شبی عشق سحر کرده است
پشتِ درِ میکده سر کرده است

عقل اگر رفت به غارت چه باک
عشق از این کوچه گذر کرده است

آمده جبریل و زمین را خودش
با گُل و آئینه خبر کرده است

پشتِ درِ خانه یِ سادات باز
صحبتِ یک ماه پسر کرده است

بر درِ این خانه گدا قیمتیست
هرکه گدا هست نظر کرده است

قبله ای از سمتِ خدا آمده
شکر خدا صاحبِ ما آمده

مانده ام این جلوه تویی یا حسین
ای سَر و پا وقتِ تماشا حسین

این قدمِ توست که دل میبَرَد
یا که حسین آمده دنیا حسین

بر سرِ این کوچه بیا تا دَمی
شهر ببیند شده پیدا حسین

می وَزَد از گیسویِ تو بویِ سیب
ای نَفَست عطرِ حسن با حسین

تا که شبیه تو شَوَم ساخته
در دلِ من کرب و بلا را حسین

ما همه در سایه ی دِینِ توییم
تا به ابد مستِ حسین توییم

ماتِ تو گر هست کسی یک کلام
حضرتِ زهراست علیه السلام

مَجمعِ مجموعِ ائمه بیا
جلوه نما جلوه ی زهرا تمام

جلوه نما تا که ببیند زمین
تکیه به پشتت زده بیت الحرام

منتظر نعره ی تو ذوالفقار
چشم به راه تو بُوَد در نیام

بر سر ما بیرقِ تو سر بلند
بر سر ما سایه یِ تو مستدام

بانگ بزن حضرتِ صاحب عَلم
تا بدرد سینه یِ خود را حرم

وقت ظهورت که مقدر شود
وقت رَجَز خوانی حیدر شود

لرزه بیافتد به همه کائنات
حیدر کرار مکرر شود

هر که جگر داشت جگر میدَرَد
هر که سَری داشته بی سر شود

وقت تقاص از دو نفر میرسد
وای از آن نعره زمین کَر شود

پایِ رکاب تو ابوفاضل و
بوسه زنِ تیغِ تو اکبر شود

ناله یِ اَین اَلمَفَر از کارزار
میرسد از شش جهتِ ذوالفقار

کاش که همسایه ی ما میشدی
حیف تویی از همه محجور تر

حیف تو را دیدم و نشناختم
وای منم از همگان کور تر

آه که ما غایب و تو حاضری
از همه پیدا تر و مستور تر

کاش سلامت دهم و بشنوم
آمده ای از همه منصور تر

ما همه محتاجِ تو یابن الحسن
تشنه یِ امواجِ تو یابن الحسن

من به تو نزدیک تر از هر کجا
در حرمم در حرمِ کربلا

حسِ حضورت دلِ ما میبرَدَ
گوشه یِ شش گوشه و پایینِ پا

حسِ حضورت همه جا با من است
صحنِ نجف یا سحرِ سامرا

یا که به مشهد دَمِ بابُ الجواد
یا وسطِ سایه یِ ایوان طلا

در همه جا رفته ام و خوانده ام
باز به یاد تو و مولا رضا

آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده

 

حسن لطفی:

بیشتر از بیشتر از بیشتر
مى شود از عشق دلم ریشتر

من که اویسم ز قَرَن آمدم
وقت ندارم به خدا بیشتر

لیله ى قدرِ حسنِ عسکرى
کاش قرارِ تو شود پیشتر

ناوک مژگان تو و جان ما
خون همه گردن آن نیشتر

واى که دیوانه شدم یک کلام
سوره ى والعصر علیک السلام

همسفرِ هر سحر سامرا
اى پسرِ خوش خبرِ سامرا

اى نوه ى حضرت هادى سلام
حصن تو در دورو بر سامرا

در حرم تازه ى باباى تو
جامعه خواندیم درِ سامرا

کارگریَش که نشد قسمتم
رُفته گرم رُفته گرِ سامرا

آمده ام تا بزنم یک دو جام
سوره ى والعصر علیک السلام

تا که پدر بر لبِ تو بوسه داد
بوى گلِ نرگسى آورد باد

در شبِ میلادِ تو جودت شکُفت
لطف تو شد از سرِ عالم زیاد

دَم پرِ جبریل شدم بال زد
بال زدم از درِ بابُ الجواد

بُرد مرا اولِ شب کاظمین
بُرد مرا کرب و بلا بامداد

اى علوى جود و جوادى مرام
سوره ى والعصر علیک السلام

"آمدم اى شاه پناهم بده
خط امانى زِ گناهم بده

پنجره فولاد مرا راه داد
جانِ رضا خوانده و راهم بده

ماه مبارک من و دست تهى
سوزِ جگر آتش آهم بده

کنجِ حرم یا دَمِ پایین پا
باز از آن لطف نگاهم بده

مى رسد عطر رضوى بر مشام
سوره ى والعصر علیک السلام

کعبه ى هفتم شد و حاجات داد
بابِ حوائج شد و خیرات داد

مادر من سفره ى نذرش گرفت
حاجت ما اکثرِ اوقات داد

ندبه ى تعجیلِ فرج رزق ما
با نَفَسِ جده ى سادات داد

اَفضَل اعمال بُوَد انتظار
ذکر فرج حالِ مناجات داد

من به مناجاتِ توأم مستدام
سوره ى والعصر علیک السلام

کاش که مردانِ ظهورت شویم
صاحبِ یک سیرت و صورت شویم

کاش که در غیبت تو استوار
مثل زمان هاى حضورت شویم

حضرت صادق تویى و کاش ما
شیعه ى تو مَردِ تنورت شویم

گفت که دربانىِ تو مى کند
کاش که ما خاک عبورت شویم

تو خودِ معراجى و ما زیرِ گام
سوره ى والعصر علیک السلام

با قدمت علم تناور شود
علم و عمل ریشه ى باور شود

شام غم جهل و خرافات ها
با نَفَس باقرى ات سر شود

فصل شکوفایى عقل است و دل
جاى روایات پیمبر شود

نور زمین ، نور زمان، سایه نور
خاک از این معجزه ها زر شود

لحظه شماریم براى قیام
سوره ى والعصر علیک السلام

دست من و برکت آبادى ات
از پَرِ سجاده ى سجادى ات

لطف دعاى تو شده مستدام
بر سرٍ ما سایه ى شمشادى ات

مثل على ابن حسینى تو و
مى رسد آوازه ى آزادى ات

فخر خدا مى کند از سجده ات
کاش شوم مُحرِم این وادى ات

رو به تو شد سجده ى بیت الحرام
سوره ى والعصر علیک السلام

چشم تو در کارِ حسین است و بس
کار تو تکرار حسین است و بس

بیرقِ سنگینِ تو وقتِ قیام
دستِ علمدار حسین است و بس

قلب تو انگار گرفتارِ اوست
هرکه گرفتارِ حسین است و بس

پرده گشا دیدنِ روى شما
لحظه ى دیدار حسین است و بس

رو به دل زینبى ات صبح و شام
سوره ى والعصر علیک السلام

زائرِ هم سفره ى غم ها حسن
عشقِ تو آقاى کَرَم ها حسن

روزِ ظهورِ تو مهم است چون
دارد از آن روز حرم ها حسن

مى رسد آن روز که بینیم ما
بینِ بقیع نقشِ عَلم ها حسن

روى ضریحى که تماشایى است
نقش نمایند قلم ها حسن

اى حَسنى جلوه و حُسن ختام
سوره ى والعصر علیک السلام

جاى حرم غربتِ زهرا که هست
یک نفر از عترتِ زهرا که هست

گرچه گره در گره ام،نیست غم
دستِ شما تربت زهرا که هست

پیشِ تو گیریم نداریم جاى
خوب قسمِ حضرتِ زهرا که هست

ما که نباشیم چه غم ؟ تو بیا
دیدن تو قسمت زهرا که هست

روز تقاص است و تویى انتقام
سوره ى والعصر علیک السلام

هیبت تو رفته به مولا على
حیدرى و محو تماشا على

مى رسد از شش جهتِ ذوالفقار
لات و هُبَل را بشکن یا على

خاطره ى رزم على در نبرد
مثل تو مى گشت مهیا على

نیست تو را قبله اى الا حسین
نیست تو را کعبه اى الا على

روز تقاص است و تویى انتقام
سوره ى والعصر علیک السلام

جلوه گرِ حضرت ختمى مآب
حضرت خورشید محمد بتاب

خاتم انگشترىِ خاتمى
جذبه ى فیزوره ى احمد رکاب

جاذبه ى گنبد خضرا بیا
تا بدرد سینه ى خود آفتاب

اى شرف و الشمس پیمبر لبت
راز مسلمانىِ اهل کتاب

ذکر سلام و صلواتم مدام
سوره ى والعصر علیک السلام

 

ناشناس:

بال ما را به آسمان ببريد

تا افقهاي بيكران ببريد

 

از همين فاصله دخيل مرا

به حرمهاي مهربان ببريد

 

مسجد كوفه گر نشد قسمت

تا حوالي جمكران ببريد

 

سحري ابن مهزيار مرا

محضر صاحب الزمان ببريد

 

عرض تبريك چشمهاي مرا

سمت بانوي بي نشان ببريد

 

برتو اي آفتاب و آب حيات

تا ظهور تبسمت صلوات

 

هركه از كوچه تو رد شده

معني عشق را بلد شده

 

اي شمالي ترين ستاره هنوز

چشم نورانيت رصد نشده

 

بي تو، توحيد چشممان شرك است

قل هوالله ها احد نشده

 

رد پايت چه خوب پاسخ داد

راه سلمان شدن كه سد نشده

 

اي مسيحا نفس نمي آيي؟

تا نفس هايمان جسد نشده

 

برتو اي آفتاب و آب حيات

تا ظهور تبسمت صلوات

 

ميرسي ميرسي به اين زودي

قبله نغمه هاي داوودي

 

با شمابا نگاه آبي تان

ميرسد روزهاي بهبودي

 

آنكه دلها ميان دستانش

نرم شد ناگهان شما بودي

 

اي نسيم سحر به پابوست

تو شكوه مقام محمودي

 

حتم دارم دعايمان كردي

غافل از ما دمي نياسودي

 

برتو اي آفتاب و آب حيات

تا ظهور تبسمت صلوات

 

ميشود صبح جمعه برگردي؟

اي ستاره اي كه نور آوردي

 

برگ پاييزم و پريشانم

و شما بهار اين زردي

 

ما كه لايق نبوده ايم اما

  سر سجاده ها دعايمان كردي

 

تا كه چيزي به اين گدا برسد

در پي يك بهانه ميگردي

 

ميشود عصر جمعه ها فهميد

كه شما چقدر پر دردي

 

برتو اي آفتاب و آب حيات

تا ظهور تبسمت صلوات

 

زندگي بي شما چه بي معناست

اي كه چشمت بهانه دنياست

 

پيش هركه نشست مريم گفت

در نماز تو حضرت عيسي ست

 

روي شن زار شوق مجنونت

رد پاي دويدن ليلي ست

 

چشم يعقوب پيرهن هر روز

گريه دار رسيدن فرداست

 

تا بيايي به شور هرگريه

آخر گريه هامان براي سقاست

 

گريه صبح و شام عاشورا

انتهاي قيام عاشورا

 

اي قنوت شكسته زينب

قامتت التيام عاشورا

 

بر تو اي آفتاب و آب حيات

تا ظهور تبسمت صلوات

 

رحمان نوازانی:

 

امشب زخواب های پریشان که بگذریم

این نیمه را به نیمه شعبان که بگذریم

 

بُن بست شهر را بپریم و سپس کمی

این کوچه را به سمت خیابان که بگذریم

 

از کثرتی که هست فراری شویم و بعد

از جاده های خلوت ایمان که بگذریم

 

مجنون برای دیدن لیلا گذشت و ما

این شهر را به سمت بیابان که بگذریم

 

مانند ابرهای ترک خورده ی فراق

از گریه ها به مقصد باران که بگذریم

 

بر جانماز خشک و کویری دهیم آب

آنگاه مثل رود خروشان که بگذریم

 

دریا همیشه مقصد هر رودخانه نیست

پس ما شبیه موج سواران که بگذریم

 

با همرهی سیصد و سیزده سوار عشق

از مکه و مدینه ایمان که بگذریم

 

زیباترین یقین بخدا پیش روی ماست

با یوسفی که یکسره در آرزوی ماست

 

طرحی دوباره می کشم از ابتدای تو

طرحی که حرف می زند از ماجرای تو

 

طرحی که من نبوده ام اما تو بوده ای

طرحی که رسم می شود از ماورای تو

 

طرحی مرکّب از تو و سیزده سوار عرش

طرحی که نور می دهد از روشنای تو

 

طرحی که آفریده شما را امام من

طرحی که آفریده مرا هم برای تو

 

دسته به دسته آینه ها هم نشسته اند

در زیر لفظ گفتن یک ربّنای تو

 

پس انبیا کبوتر نامه بر توأند

وقتی که می پرند فقط در هوای تو

 

بگذار تا غزل بزند حرف خویش را

عمری نشسته ام که بیفتم به پای تو

 

ما گرد و خاک پای تو را جمکران کنیم

یک گوشه از نگاه تو را آسمان کنیم

 

امشب سبد سبد گل امید می برند

ما را به هر کجا که شمائید، می برند

 

این رسم انبیاست که در جشن آفتاب

یک آینه به رسم شب عید می برند

 

امشب به یمن تو همه ی انبیاء را

تا ماورای عالم تجرید می برند

 

هرکس غبار کوچه ی دلدار می شود

او را به سمت چشمه ی خورشید می برند

 

از چشمهای آینه ایَش برای ما

ایمان می آورند و تردید می برند

 

این برگه های روزی بکساله ی مرا

امشب برای فرصت تمدید می برند

 

امشب جواز کرب و بلای دوباره را

پیش شما به نیّت تأیید می برند

 

روزی کنید پر زدنم را به کربلا

تا که زیارتم بشود نذری شما

 

منظومه ساخت تا که تو را کهکشان کند

مجموعه ی تمامی پیغمبران کند

 

یعقوب انتظار تو را میکشید تا

عمری توّسلی به امام زمان کند

 

آدم به خاک پای تو افتاد بر زمین

یعنی تو را به روی سرش آسمان کند

 

می خوست پشت ابر بتابی بر این جهان

تا مردمان شب زده را امتحان کند

 

مستضعفان چشم تو بودند انبیاء

قرآن نخواست بیشتر از این بیان کند

 

یک عده را به یمن زیارت بیارد و ...

...یک عده را کبوتر نامه رسان کند

 

عصر سه شنبه بوی وصال تو می دهد

وقتی دلی هوای شب جمکران کند

 

ما ندبه خوان جمعه ی موعود مانده ایم

ناز تو را به شیوه ی خود، عشق خوانده ایم

 

گاهی نسیم میشوی و زود میرسی

گاهی به شکل رایحه ی عود میرسی

 

گاهی به نیمه های شب است و نیاز ما

با یک سبد ستاره ی موعود میرسی

 

گاهی برای این که تو ؛ ویرانمان کنی

از چشممان می آیی و چون رود میرسی

 

گاهی به گوش پاک مناجاتیان شب

با سوز و ساز نغمه ی داوود میرسی

 

ما التماس روز ظهور توأیم لیک

هر وقت، هر زمان که دلت بود میرسی

 

روزی تو میرسی و علی شاد میشود

بغض گلوی فاطمه آزاد میشود

 

 

محمد حسن بیاتلو:

عقیق شعر, [20.05.16 20:54]

#ولادت_امام_زمان_عج

#نیمه_شعبان

 

الا طراوت سر سبز بوستان دلم

شکوه بی مثل اوج آسمان دلم

 

قلم به دست من امشب عجیب میلرزد

و بند آمده پیش شما زبان دلم

 

اگرچه هیچ کجا لایق قدومت نیست

چه میشود که بیایی به جمکران دلم

 

کدام جاده مرا می رساندم تا تو

نشانی حرمت را بده نشان دلم

 

به دست های تو دستم نمی رسد آقا

چراکه بی تو شکسته است نردبان دلم

 

نگاه کن به کویری ترین زمین خدا

تو ای زلال ترین رود بیکران دلم

 

در آخر غزلم عرض میکنم این طور

که "السلام علیک صاحب الزمان" دلم

 

 

من از تو غیر تورا آرزو نخواهم کرد

تو در کنار منی جستجو نخواهم کرد

 

 

به غیر آمدن تو مرا که حاجت نیست

به غیر دست کریمت گل اجابت نیست

 

هوای خیمه ی سبزت چقدر روحانیست

که در بهشت خدا اینهمه طراوت نیست

 

و هیچ کار دگر غیر انتظار فرج

برای شیعه مهم تر و با فضیلت نیست

 

تو مهربان تری از مادر و پدر بر من

برای من کسی مثل تو با محبت نیست

 

خدا کند که نصیبم شود زیارت تو

خدا کند که بمیرم اگرکه قسمت نیست

 

تو هاشمی تو حسینی تو فاطمی هستی

کسی شبیه تو اینگونه با اصالت نیست

 

تویی که در رگ تو غیرت اباالفضل است

میان سینه ی پاک تو جز شجاعت نیست

 

 

بگیر تیغ به دست و به انتقام بیا

برای خاطر زهرا تو ای امام بیا

 

قاسم صرافان:

عقیق شعر, [20.05.16 17:22]

منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد

صبح، همراه سحر خیز جوانش برسد

 

لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک

سوره فجر به تاویل و بیانش برسد

 

نامه داده‌ست ولی عادت یوسف اینست

عطر او زودتر از نامه رسانش برسد

 

ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود

که تو هم آمده باشی و اذانش برسد

 

 

منبع: شعر شاعر، حدیث اشک ، اشعار ارسالی


ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 5:13 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۷۶۵۵۱
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۳:۳۷
 
 
 
 
 
امير سيدعلي مهرابي معاون عمليات نيروي زميني ارتش:

رؤياي فتح سه روزه خوزستان در كوچه‌هاي خرمشهر گم شد 

متن زير برگرفته از گفت و گو با امير سيدعلي مهرابي، معاون عمليات نيروي زميني ارتش است كه هم جزو همين دانشجويان دانشگاه افسري امام علي(ع) در روزهاي مقاومت خونين شهر به آنجا رفته بود و هم در جريان آزادسازي خرمشهر حضور داشت.
به گزارش مشرق، «خرمشهر» نامي آشنا براي تمامي ايرانيان است. اين نام با حماسه درخشان دفاع مقدس گره خورده و به جرئت مي‌توان گفت كمتر ايراني‌اي را مي‌توانيم بيابيم كه از خونين‌شهر و حماسه‌آفريني ‌مردمانش در جنگ تحميلي چيزي نشنيده باشد.

با اين وجود همواره وقايعي در ماجراي خرمشهر وجود دارند كه مهجور مانده و اطلاعات كمي از آنها در دست است. يكي از اين وقايع، حضور دانشجويان دانشگاه افسري امام علي(ع) در روزهاي اوليه جنگ بود كه براي كمك به مدافعان خرمشهر خود را به اين شهر رساندند.

متن زير برگرفته از گفت و گوي روزنامه جوان با امير سيدعلي مهرابي، معاون عمليات نيروي زميني ارتش است كه هم جزو همين دانشجويان دانشگاه افسري امام علي(ع) در روزهاي مقاومت خونين شهر به آنجا رفته بود و هم در جريان آزادسازي خرمشهر حضور داشت.
 
رؤياي فتح سه روزه خوزستان در كوچه‌هاي خرمشهر گم شد


چطور شد كه دانشجويان دانشكده افسري به خرمشهر اعزام شدند؟
من در مهرماه 1359 كه آتش تجاوز دشمن به شكل جدي خودش را نشان داد، ‌سال سوم دانشكده افسري بودم. دانشكده افسري امام علي(ع) به نوعي توسط شهيد نامجو تأسيس شده بود. البته اين دانشكده قبل از انقلاب هم وجود داشت، منتها با اين شكل و شمايل و با نام دانشكده افسري امام علي(ع) حاصل دسترنج شهيد نامجو و افرادي مثل او بود. به هرحال وقتي كه حملات دشمن به شكل جدي صورت گرفت، شهيد نامجو چون يك ارتشي انقلابي و دوستدار كشور اسلامي بود، نتوانست صبر كند كه دوره ما تمام شود و بعد به مناطق عملياتي اعزام شويم. خود ما هم كه آن زمان دانشجو بوديم همين نظر را داشتيم، نمي‌شد صبر كرد و بايد كاري مي‌كرديم. بنابراين شهيد نامجو سخنراني كرد و از قصدشان در خصوص اعزام بچه‌هاي دانشجو به جبهه‌ها گفتند. همگي استقبال كرديم و كمي بعد هم به خوزستان اعزام شديم. قرار شد از بچه‌هاي دانشجو يك گروه به خرمشهر اعزام شوند كه قسمت ما رفتن به اين شهر بود.
شرايط شهر موقع ورود شما چطور بود؟
جنگ در همان اواسط مهرماه به داخل شهر كشيده شده بود. ما بايستي كوچه به كوچه و خانه به خانه مي‌جنگيديم و از خرمشهر دفاع مي‌كرديم. گاهي مي‌شد كه از اين پشت بام به پشت بام ديگر مي‌رفتيم و با كماندوهاي دشمن درگير مي‌شديم. ديوار برخي از خانه‌ها را هم سوراخ كرده بودند و نيروها از آنجا تردد مي‌كردند. حضور بچه‌هاي دانشكده افسري به دليل آموزش‌هايي كه داشتند در آن مقطع خيلي مهم بود؛ چراكه خيلي از مدافعان شهر از مردم عادي و از حداقل آموزش‌ها بي‌بهره بودند. ما علاوه بر جنگيدن، به مردم هم آموزش مي‌داديم. شرايط واقعاً سختي بود. دشمن از ادوات زرهي و تعداد نيروهاي بيشتري برخوردار بود. در اين طرف رزمندگان ما از نظر تسليحات در محدوديت بسياري قرار داشتند. منتها جانانه جنگيدند و تلفات زيادي نيز به دشمن وارد كردند تا آنجا كه اگر صدام خيال مي‌كرد مي‌تواند سه روزه خوزستان را تصرف كند، ‌تنها در خرمشهر با مقاومتي 34 روزه روبه‌رو شد.
تا سقوط شهر در آنجا بوديد؟
بله ما به همراه ساير مدافعان تا آخرين لحظه از خرمشهر دفاع كرديم. به جرئت مي‌توانم بگويم كه قضيه خرمشهر يك عقده در دل صدام و ارتش بعث و حاميانش ايجاد كرد. چراكه براي تصرف اين شهر كه تنها 12 كيلومتر با مرز فاصله دارد، ‌تلفات و هزينه بسياري متحمل شدند و نقشه‌شان براي تصرف كل خوزستان به هم ريخت. در واقع رؤياي فتح سه روزه خوزستان در كوچه‌هاي خرمشهر گم شد.
اگر در روزهاي مقاومت يك دانشجوي دوره افسري بوديد، در عمليات الي بيت المقدس كه تقريباً 19 ماه بعد صورت گرفت، در چه كسوتي حضور يافتيد؟
من آن زمان دوره‌ام را تمام كرده و به عنوان فرمانده گروهان تانك در لشكر 92 زرهي اهواز بودم. گروهان ما از قرارگاه فتح كه يكي از قرارگاه‌هاي چهارگانه براي عمليات الي بيت المقدس بود، وارد عمل مي‌شد. ما در محور شرق كارون به سمت غرب يعني پل شناوري كه گردان 414 ارتش فراهم آورده بود عبور كرديم. در يگانمان تانك‌هاي چيفتن انگليسي داشتيم كه دوران رژيم پهلوي خريداري شده بودند. سمت غرب كارون دشمن حضور داشت. بعد از عبور از كارون توانستيم خودمان را به جاده اهواز- خرمشهر برسانيم. دشمن فكرش را هم نمي‌كرد كه رزمندگان بتوانند از كارون عبور كنند و به جاده اصلي در غرب كارون دست پيدا كنند. با اين غافلگيري دشمن و همچنين رشادت‌هايي كه رزمندگان نشان دادند، توانستيم خرمشهر را آزاد كنيم.
شما هم در شرايط مقاومت خرمشهر بوديد و هم در عمليات آزادسازي آن، به نظر شما شرايط چطور تغيير كرده بود كه رزمندگان در خرداد 61 به آن ميزان از توانايي و قدرت رسيدند؟
اوايل جنگ ما به نوعي غافلگير شده بوديم. البته در اين ميان كارشكني‌هاي فرمانده وقت كل قوا بني‌صدر هم دخيل بود. او اجازه وحدت بين سپاه و ارتش و نيروهاي مردمي را نمي‌داد. بعد از فرار بني‌صدر و تغييراتي كه در كادر فرماندهي نيروي زميني به وجود آمد و شهيد صياد شيرازي فرماندهي آن را برعهده گرفت، با تلاش ايشان وحدت بين سپاه و ارتش ايجاد شد و اين همدلي باعث انجام عملياتي چون شكست حصر آبادان، طريق‌القدس (آزادسازي بستان)، فتح‌المبين و بالاخره الي بيت‌المقدس و آزادسازي خرمشهر شد. همين وحدت يكي از دلايل اصلي تفوق ما در آزادسازي خرمشهر بود.
دستاوردهاي آزادسازي خرمشهر به لحاظ نظامي چه بود؟
دشمن تا قبل از آزادسازي خرمشهر همواره سعي كرده بود چهره‌اي غالب از خودش نشان بدهد. هرچند در ثامن الائمه(ع)، طريق‌القدس و فتح‌المبين هم شكست خورده بود، اما به اصطلاح پرستيژ خودش را حفظ كرده بود. بعد از فتح خرمشهر ديگر همگان فهميدند آثار شكست برچهره دشمن افتاده و به قول معروف براي ارتش بعث كار از كار گذشته است. صدام بعد از فتح‌المبين گفته بود كه ايراني‌ها تنها زمين‌هاي سوخته را گرفته‌‌اند و اگر راست مي‌گويند خرمشهر را بگيرند. حتي آن زمان عنوان مي‌شد صدام گفته بود در صورت فتح خرمشهر من كليد بصره را به ايراني‌ها مي‌دهم. قولي كه هرگز به آن عمل نكرد. در اين عمليات بيش از 5 هزار كيلومتر از خاك كشورمان آزاد شد، بيش از 53 فروند هواپيماي نظامي دشمن ساقط شد و حدود 19 هزار اسير گرفتيم. آزادسازي خرمشهر در آن مقطع كمر صدام را شكست.

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 5:08 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

یک عادت جالب خانواده "رهبر معظم انقلاب"

خبرگزاری میزان-  رهبر معظم انقلاب بیان کردند: در منزل من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می‌برد. خود من هم همین‌طورم.
 
در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم می‌آید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه خانواده‌های ایرانی باید این‌گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجمّلاتی - مثل این لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و... -، به کتاب اهمیّت بدهند. اوّل کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه ایرانی به هدف و آرزویی که دارد - که حقّ او هم هست - نخواهد رسید. البته من این را فراموش نکنم که از وزارت ارشاد به‌خاطر انجام همه توصیه‌های ما در سال گذشته در هنگام مصاحبه - پایان بازدید - تشکّر کنم. مسأله نمایشگاه دائمی و کتابهای پرتیراژ که الان آقای مسجد جامعی به من گزارش دادند، از کارهایی است که انجام گرفته است. من از آنچه که انجام شده است خرسند شدم.
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: 
  حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در تاریخ 26 اردیبهشت سال 1374 در اولین‌ روز آغاز به‌ کار هشتمین‌ نمایشگاه‌ بین‌المللی‌ کتاب‌ تهران‌، ضمن بازدید از این نمایشگاه بیان کردند:  در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم می‌آید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است.

من فکر میکنم که همه خانواده‌های ایرانی باید این‌گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند.

باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجمّلاتی - مثل این لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و... -، به کتاب اهمیّت بدهند. اوّل کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند.

خلاصه، باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه ایرانی به هدف و آرزویی که دارد - که حقّ او هم هست - نخواهد رسید.


انتهای پیام/

ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 5:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 45077
09:26، 1395-02-03
 

علت تولد امام زمان (عج) سال ها پیش از ظهور

آثار و برکات وجود امام زمان(عج) بیش از آن است که در ظرف ادراک ما بگنجد. اصلاح عالم و اقامه عدل و قسط روی کره زمین، یکی از شئون آن حضرت مهدی(عج) است، نه اینکه شأن منحصرش باشد.
 

علت تولد امام زمان (عج) سال ها پیش از ظهوراتاق خبر 24: 

 

 آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است. در ادامه پای سخنان این مفسر قرآن کریم می‌نشینیم:

حال اینجا ممکن است اشکالی طرحی شود و آن این که شما قائل به غیبت امام زمان (عج) هستید و طبیعی است که غیبت سبب افتراق میان قرآن و عترت می‌شود و قرآن به دست بشر عادی می‌افتد و بشر عادی هم که کلید مخازن قرآن به دستش نیست و از درک رموز و اسرار قرآن ناتوان است و نتیجتاً امر هدایت قرآن در زمان غیبت تعطیل می‌شود و قهراً وجود قرآن معطل در میان امت، لغو و بی‌ثمر می‌شود.

حاصل اشکال این که غیبت امام (عج) موجب افتراق قرآن از عترت است و افتراق قرآن از عترت، سبب تعطیل امر هدایت قرآن و محروم ماندن بشر از درک معارف و احکام آسمانی آن است و لازمه این مطلب، لغویت و بی‌ثمر بودن قرآن در میان امت خواهد بود و این خلاف حکمت پروردگار حکیم است که کتابی به دست بشر بدهد که نتواند از آن استفاده لازم را داشته باشد.

در جواب می‌گوییم: آری؛ مطلب همین است و غیبت امام زمان (عج) موجب افتراق کتاب از عترت است و این افتراق سبب متروک شدن حقایق عالیه قرآن از معارف و احکام آسمانی و محروم ماندن عالم انسان از برکات حیات‌بخش آن می‌شود و احیای آن جز به دست امام معصوم میسر نمی‌شود چنان که در دعای عهد می‌خوانیم؛

«اللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ»؛

«خدایا! آن امام غایب را پناهگاه مظلومان از بندگانت و مجدد و نوساز احکام تعطیل شده کتابت قرار بده».

یعنی با غیبت حضرت مهدی(عج) احکام قرآن تعطیل می‌شود. همچنین در دعایی که در زمان غیبت امام زمان(عج) موظف به خواندن آن هستیم آمده است:

«وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ»؛

«خدایا! به دست او [امام غایب] حکم جابه‌جا گشته و سنت دگرگون شده‌ات را اصلاح کن».

این جمله هم نشان می‌دهد که در زمان غیبت امام (عج) احکام خدا جابه‌جا و سنتش دگرگون می‌شود. در ادامه همان دعا آمده است:

«واجْعَل دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً لا عِوَجَ فِیهِ وَ لا بِدْعَةَ مَعَهُ»؛

«خدایا دین خودت را به وسیله او و با دست او شاداب و تازه و صحیح و سالم بساز، آن چنان که نه انحرافی در آن باشد و نه بدعتی به همراهش».

این جمله هم اشاره به این دارد که در زمان غیبت امام عزیز، دین خدا بر اثر دستکاری دشمنان دانا و دوستان نادان، شادابی خود را از دست داده رو به پژمردگی و افسردگی می‌رود و تدریجاً کهنه می‌شود. کجی‌ها و انحرافات در آن پیدا می‌شود و بدعت‌ها جای سنت‌ها را می‌گیرد.

در نهج‌البلاغه نیز از امام امیرالمؤمنین (ع) منقول است؛

«و یَعطِفُ الرَّأىَ عَلَى القُرآنِ ، إذا عَطَفُوا القرآنَ على الرَّأىِ»

«آن حجت بزرگ خدا که بیاید رأی را به قرآن برمی‌گرداند؛ در زمانی که قرآن را به رأی برگردانده‌اند».

یعنی در زمان غیبت او، چنان قرآن رو به ضعف و سستی می‌رود که گستاخان بی‌ایمان (از همین مسلمان نمایان) آراء فاسد خود را حاکم بر قرآن می‌سازند و افکار پوشالی خود را در پوشش آیات قرآن به خورد ساده‌دلان بی‌خبر از قرآن می‌دهند. در نتیجه هر گناهی مباح و هر عمل ضد اسلام، اسلامی نام می‌گیرد؟!

آری؛ این نوع انحرافات در زمان غیبت در جوّ دینداری مردم به وجود می‌آید و احکام قرآن تعطیل می‌شود. اما این باعث آن نمی‌شود که تنزیل قرآن از جانب خداوند حکیم، مباین با حکمت باشد؛ زیرا خدا بر اساس تدبیر حکیمانه‌اش هم قرآن را نازل کرده و هم فردی از عترت را که در زمان ما وجود اقدس امام و حجت بن‌ الحسن‌ المهدی (عج) است. در کنار قرآن به عنوان مبین قرآن نشانده و حتی قرن‌ها پیش از زمان ظهورش، او را متولد ساخته و عمر طولانی به او داده که هیچ گونه راه عذری برای بشر باقی نماند که بگوید؛ چرا کتاب نازل نکردی یا چرا امام معین ننمودی؟!

از سوی خدا هیچ گونه کوتاهی در امر هدایت بشر نشده است؛ بلکه این طغیان و عصیان خود بشر است که سبب غیبت آن امام مبین شده است و گر نه هم قرآن در اختیار است و هم امام در انتظار. اینک وظیفه بشر است که زمینه ظهور آن امام منتظر را فراهم سازد تا با تبیین او، از برکات آسمانی قرآن بهره‌مند شود. این جمله از حکیم بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی است که درباره امام می‌گوید:

«وُجُودُه لُطف وَ تُصرّفه لُطف آخرُ وَ عَدمه مِنّا»؛

وجود او لطف است و تصرف او برای اصلاح عالم لطفی دیگر است و عدم تصرف او برای اصلاح، از ناحیه ما است که با عدم شایستگی خود، سبب غیبت او شده‌ایم و چه بسا به فکر بعضی برسد که چه لزومی داشته آن حضرت قرن‌ها پیش از ظهورش به دنیا بیاید؟!

در جواب باید گفته شود آثار و برکات وجود امام بیش از آن است که در ظرف ادراک ما بگنجد! اصلاح عالم و اقامه عدل و قسط در روی کره زمین، یکی از شئون آن حضرت است، نه اینکه شأن منحصرش باشد.

 
منبع: خبرگزاری فارس 

انتهای پیام

 
 
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 4:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 48766
18:00، 1395-02-31
 

دلیل ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم (عج)

بی‌گمان سنت‌های اجتماعی به‌ویژه در فرهنگ دینی، بر پایۀ برخی آموزه‌ها شکل می‌گیرد. این آموزه‌ها آن‌گاه که برخاسته از آیات نورانی قرآن و روایات معصومان(ع) یا خرد انسانی باشد، دارای ارزش و اعتبار است.
 

دلیل ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم (عج)

اتاق خبر 24:

چکیده

بی‌گمان سنت‌های اجتماعی به‌ویژه در فرهنگ دینی، بر پایۀ برخی آموزه‌ها شکل می‌گیرد. این آموزه‌ها آن‌گاه که برخاسته از آیات نورانی قرآن و روایات معصومان(ع) یا خرد انسانی باشد، دارای ارزش و اعتبار است، وگرنه اهمیت چندانی نخواهند داشت.
از آن‌جا که گویاترین و گسترده‌ترین مستند در جزئیات معارف مهدویت روایات صادر شده از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) است، پژوهش و پرداختن اساسی به محتوای آن‌ها بر فهم آموزه‌های موجود در آن افزوده، باورهای مهدوی را به ثبات و استواری می‌رساند.
در این نوشتار کوتاه، تلاش شد تا یکی از رفتارهای رایج جامعۀ شیعی مربوط به حضرت مهدی(عج)، یعنی ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم را با توجه به روایات موجود بررسی کنیم. از این‌رو، با ردیابی عبور روایت از گاه صدور تا امروز _ که فراز و فرودهایی را پشت سر نهاده _ می‌توان به حقایقی دست یافت.
مقدمه
آیات قرآن و روایات پیشوایان معصوم(ع) دو چشمه سترگ و اطمینان‌آور برای آگاهی از آموزه‌های اسلامی هستند. اگر چه آیاتی از قرآن در مباحث مربوط به امام مهدی(عج)_ به عنوان آموزه‌ای بلند و تأثیرگذار _ در شکل «تنزیلی» یا «تأویلی» خود بر برخی بحث‌ها تطبیق شده است و مفسران شیعه و اهل‌سنّت در کتاب‌های تفسیری به آن پرداخته‌اند، امّا همه مباحث مربوط به این موضوع مانند دیگر موضوعات قرآنی و شاید با گستره‌ای کمتر از آن‌ها، در قرآن کریم وجود ندارد. بنابراین گفته شده یگانه منبع دستیابی به آگاهی‌های شایسته و گسترده در آن، روایات نقل شده از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) است.
خوشبختانه درباره مهدویت، افزون بر روایاتی که به این موضوع اختصاص دارند، منابع روایی ویژه‌ای نیز پدید آمده که همۀ انگیزه در آن‌ها، نقل روایات مهدویت است و به راستی میراث سترگی را به جای گذاشته که گویاترین و گسترده‌ترین مستند اندیشه مهدویت شده است.
اگرچه نقل روایات به‌خودی‌خود ارزشمند است، اما پژوهش و پرداختن اساسی به محتوای آن‌ها، بر فهم آموزه‌های موجود در آن افزوده، باورهای مهدوی را به ثبات و استواری می‌رساند و راه را بر پیرایه‌ها و بیراهه‌ها می‌بندد و به عنوان امری بنیادین سبب می‌شود خود به خود و به مرور زمان به هماهنگی استنباطات و پژوهش‌‌های برخاسته از روایات مهدویت بیانجامد و این بس ثمری گران‌بار است.
یکی از آموزه‌های روایی مربوط به حضرت مهدی(عج)دوستی است. شیعه با پیروی از پیشوایان معصوم(ع) خود را موظف به بزرگداشت و ادای احترام به آن حضرت می‌داند؛ اگرچه این احترام نیاز نیست مستند به رفتار ویژه معصومان(ع) باشد، اما برخی از این کارها به طور مشخص با پیروی از آن‌ها انجام می‌شود که در این صورت دقت در نقل‌های حاکی از سنت معصومان(ع) ارزش پیدا می‌کند.
از جمله کارهایی که امروزه علاقه‌مندان در آشکارکردن دوستی حضرت مهدی(ع)انجام می‌دهند، ایستادن هنگام شنیدن لقب «قائم» است که اگر تنها برای ادای احترام باشد، نیازی به بررسی نیست، ولی از ‌آن‌جا که سبب این کار را رفتار امام علی بن موسی الرضا(ع) در برابر دعبل _ آن‌گاه که اشعاری خواند _ ‌دانسته‌اند، نسبت‌دادن این رفتار به معصوم، نیازمند دلیل روشن و اطمینان‌بخش است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد این حکایت از هنگام رخ‌دادن تا امروز فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشته که توجه به آن‌ها خالی از لطف نیست.
به نظر می‌رسد‌ بر پایه منابع در دست، نخستین کسی که این اتفاق را گزارش کرده، شیخ صدوق (305 - 381 ق) _ از چهره های برجسته فقیهان و راویان شیعه در قرن چهارم هجری _ در دو کتاب کمال الدین و تمام النعمه و عیون اخبار الرضا(ع)است.
کمال الدین و تمام النعمه
این کتاب به طور ویژه، ‌احادیث مربوط به غیبت حضرت مهدی(عج)را ذکر کرده و به راستی یکی از کتاب‌های مرجع در حوزه مباحث مهدویت به شمار می‌رود. به گونه‌ای که کمتر نوشته و اثری در دوره‌های پس از آن یافت می‌شود که از این مجموعه بهره نبرده باشد.
شیخ صدوق در این کتاب حکایت یادشده را به دو گونه به طور مفصل نقل کرده است:
1. در روایت نخست _ که در این‌جا بخشی از آن را نقل می‌کنیم _ می‌نویسد:
عبدالسلام هروی گوید: از دعبل‌ بن خزاعی شنیدم که می‌گفت: بر مولای خود امام رضا(ع)قصیده خود را خواندم که چنین آغاز می‌شود:
مَدَارِسُ آیاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَه
وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ
و چون به این ابیات رسیدم:
خُرُوجُ إِمَامٍ لا مَحَالَه خَارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
وَ یُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
امام رضا(ع)به سختی گریست. سپس سر خود را بلند کرد و به من فرمود: ای خزاعی، روح‌القدس این دو بیت را بر زبان تو جاری کرده است. آیا می‌دانی این امام کیست و کی به پا می‌خیزد؟ گفتم: خیر ای سرورم، جز این‌که شنیده ام امامی از شما خاندان خروج می‌کند و روی زمین را از تباهی پاک می‌سازد و جهان را پر از داد و دادگری می کند.
آن حضرت فرمود: ای دعبل، امام پس از من، فرزندم محمّد است، و پس از محمّد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او فرزندش حجّت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را می‌کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند آن  روز را طولانی می‌کند تا او قیام کند و زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است.

و امّا کی و در چه وقت این واقعه روی خواهد داد؟ این مانند خبردادن از زمان رستاخیز است. و پدرم برای من از پدرش از اجداد بزرگوارش حدیث کرد که به رسول خدا گفتند: ای رسول خدا، چه وقت قائمی که از ذرّیه شماست خروج می کند؟ فرمود: مَثل آن مَثل ساعت قیامت است که آشکار نمی‌کند آن را مگر خداوند. آن بر اهل آسمان‌ها و اهل زمین بسیار گران است؛ نمی آید مگر ناگهان؛ یعنی همان‌طور که قیامت وقتش برای کسی شناخته نیست، این قیام نیز بر کسی شناخته نخواهد بود، ولی آمدنش برای بسیاری از مردم گران تمام خواهد شد.‌ (صدوق، 1395: ج2، 276، ح6)
شیخ صدوق پس از روایت یادشده برای حکایت دعبل گزارش دیگری را نیز به نقل از احمد بن علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش از جدش ابراهیم بن هاشم از عبد السلام بن صالح هروی این‌گونه نقل ‌کرده که عبدالسّلام بن صالح هروی می‌گوید:
من از دعبل بن علی خزاعی شنیدم که می گفت: بر مولای خود امام رضا(ع)قصیده خود را که چنین آغاز می شود خواندم:
مَدَارِسُ آیَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَه
وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ
و چون به این ابیات رسیدم:
أَرَى فَیْئَهُمْ فِی غَیْرِهِمْ مُتَقَسِّماً
وَ أَیْدِیَهُمْ مِنْ فَیْئِهِمْ صَفِرَاتٍ
حضرت(ع)گریست و فرمود: راست گفتی ای خزاعی،همین‌گونه است.
و چون دعبل به این بیت رسید که:
إِذَا وَتَرُوا مَدُّوا إِلَى وَاتِرِیهِمْ
أَکُفّاً عَنِ الْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتٍ
امام(ع)کف دو دستش را می‌چرخانید و زیر و رو می‌کرد و می‌فرمود: آری، این‌چنین است، دست‌ها بسته است. و چون به این بیت رسید:
لَقَدْ خِفْتُ فِی الدُّنْیَا وَ أَیَّامِ سَعْیِهَا
وَ إِنِّی لَأَرْجُو الْأَمْنَ بَعْدَ وَفَاتِی
فرمود: خداوند تو را در فزع اکبر _ که قیامت است _ از عذاب در امان دارد.
و چون به این بیت از قصیده رسید:
وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادَ لِنَفْسٍ زَکِیَّه
تَضَمَّنَهُ الرَّحْمَنُ فِی الْغُرُفَاتِ
امام(ع)فرمود: آیا در این‌جا دو بیت به قصیده ات بیفزایم تا کامل  گردد؟
دعبل عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه، بفرمایید!
حضرت این دو بیت را اضافه کرد:
وَ قَبْرٌ بِطُوسَ یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَه
تَوَقَّدَ فِی الْأَحْشَاءِ بِالْحُرُقَاتِ
إِلَى الْحَشْرِ حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً
یُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْکُرُبَاتِ
دعبل پرسید: یا ابن رسول اللَّه، در طوس قبر کیست؟ حضرت فرمود: آن قبر من است که روزگاری نمی گذرد، مگر این‌که طوس محلّ آمد و رفت شیعیان و زائران قبر من می شود، و اعلام می‌کنم که هر کس مرا در زمان غربت قبرم در طوس زیارت کند او در درجه من با من همدم خواهد بود، در حالی که خداوند او را از گناه پاک کند و بیامرزد.
سپس حضرت پس از این‌که قصیده دعبل به پایان رسید از جای برخاست و به دعبل فرمود که بر جای خود بماند، و به درون خانه رفت. و ساعتی که گذشت، خادم آن حضرت با کیسه ای از زر که دارای یکصد دینار بود بیرون آمد، و آن را به دعبل داد... . (همو: 277)
چند نکته
نکتۀ اول: اگرچه نقل هر دو به دعبل می‌رسد، ولی از دو سند گوناگون روایت شده‌اند.
در سند روایت اول می‌خوانیم: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ؟رض؟ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِی...  .»
و در روایت دوم چنین می‌خوانیم: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ؟رض؟ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ... .»
بررسی سند روایت نخست
_ أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی: علامه حلی در وصف او نوشته است: «بالذال المعجمه کان رجلاً ثقه دیناً فاضلاً؟رض؟» (حلی، 1417: ج1، 19، ش37).
_ علی بن إبراهیم: نجاشی درباره وی‌ می‌نویسد: «ثقه فی الحدیث ثبت معتمد صحیح المذهب»  (نجاشی، 1407: ج1، 210، ش680).
_ أبیه (ابراهیم بن هاشم): علامه حلی دربارۀ او نوشته است: «و لم أقف لأحد من أصحابنا على قول فی القدح فیه و لا على تعدیله بالتنصیص و الروایات عنه کثیره و الأرجح قبول قوله» (حلی، 1417: 5). نجاشی نیز دربارۀ وی می‌نویسد: «أصحابنا یقولون أول من نشر حدیث الکوفیین بقم» که بررسی برخی از کارشناسان فن سبب شده ‌وی را بنابر تحقیق، ثقه بدانند (نک: نرم‌افزار درایه النور).
_ عبد السلام بن صالح الهروی: نجاشی درباره او نوشته است: «الهروی روى عن الرضا(ع)ثقه صحیح الحدیث، له کتاب وفاه الرضا(ع)» (نجاشی، 1407: 245، ش643).
با توجه به نظریات یادشده، روایت به لحاظ سندی معتبر است.
بررسی سند روایت دوم
_ أحمد بن علی بن إبراهیم بن هاشم؟رض؟ (بنابر برخی دیدگاه‌ها، ترضّی شیخ صدوق، نشانه وثاقت اوست).
_ جده إبراهیم بن هاشم و عبد السلام بن صالح الهروی نیز در سند پیشین گفته شد که ثقه هستند. بنابراین، این روایت نیز از جهت سند مشکلی ندارد و معتبر است.
نکته دوم: در هیچ‌یک از دو نقل، لقب قائم در اشعار دعبل نیامده و در روایت دوم، در شعر امام رضا(ع)می‌خوانیم:
وَ قَبْرٌ بِطُوسَ یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَه
تَوَقَّدَ فِی الْأَحْشَاءِ بِالْحُرُقَاتِ
إِلَى الْحَشْرِ حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً
یُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْکُرُبَاتِ
نکته سوم: تنها واکنش امام رضا(ع)در هر دو نقل این است که آن حضرت به سبب یاد کردن از مهدی موعود(عج)به گریه افتاد.
نکته چهارم: در نقل دوم، گریه حضرت در پس یک بیت شعر، غیر از نقل نخست بیان
شده است.
نکته پنجم: در نقل دوم آمده که حضرت پس از شنیدن اشعار دعبل، وی را مورد لطف و تفقد قرار داد.
عیون اخبار الرضا(ع)
شیخ صدوق در این کتاب، افزون بر زندگی‌نامه امام رضا(ع)سخنان مربوط به ایشان و نیز مجموعه روایاتی که از آن حضرت نقل شده را جمع آوری کرده است. مجموعه احادیث این کتاب، یا گفته‌های خود امام است، یا احادیثی است که ایشان از اجداد بزرگوار خویش نقل کرده است. این کتاب از جنبه‌های گوناگون ارزشمند است و در منابع روایی و مجموعه‌های حدیثی شیعه جایگاهی ویژه دارد.
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا(ع)نیز در سه جا این حکایت را با تفاوت‌هایی نقل کرده است. نخست در جلد دوم، صفحه 142 نقل کرده که در آن هیچ اشاره‌ای به واکنش امام نشده است. آن‌گاه در همان جلد، صفحه 263 در باب «ذکر ثواب زیارت امام رضا(ع)» حکایت را نقل کرده است که تنها به گریه حضرت اشاره کرده است. ‌همچنین در صفحه 265 همان جلد، روایت را به این صورت نقل کرده که حضرت پس از شنیدن بخشی از شعر دعبل به شدت گریست، که در واقع روایت دومِ این کتاب، همان روایت دومِ کمال الدین است و آن را با اندک تفاوتی نقل می‌کند (صدوق، 1378: ج2، 263، ح34).
سند روایت در کتاب عیون چنین است: «حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ _ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا _ قَالا: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِی » که درباره دو نفر نخست، افزون بر ترضّی شیخ صدوق، برخی کارشناسان علم رجال درباره آن‌ها گفته‌اند: «إمامی، ثقه علی التحقیق » (نک: نرم‌افزاردرایه النور) و ادامه سند نیز پیش از این بررسی شد. بنابراین، سند این نقل نیز معتبر است.
در این نقل نیز گفته شده که حضرت رضا(ع)، گریست و آن‌گاه ابیاتی بر شعر دعبل افزود و در پایان وی را مورد لطف خود قرار داد.
به نظر می‌رسد پس از شیخ صدوق، بیشتر راویان، این روایت را از او و کتابش نقل کرده‌اند. در این‌جا به برخی از کسانی که روایت را همانند آن‌چه از شیخ صدوق نقل شده در آثار خود آورده‌اند، اشاره می‌شود:
شیخ مفید (د.413ق) در الارشاد فقط به شعر دعبل اشاره و عطای امام رضا(ع)را نقل کرده است (مفید، 1414: ج2، 263). سید مرتضی نیز همانند نقل استاد خود روایت را نقل می‌کند (شریف مرتضی، 1325: ج2، 130). علی بن محمد خزاز قمی، پس از گزارش اشعار یادشده، تنها واکنش حضرت را گریه شدید نقل کرده است:
بکی الرضا(ع)بکاء شدیداً ثم رفع رأسه الشریف إلیّ و قال ... . (خزاز قمی، 1401: 276)
محمد بن حسن فتال نیشابوری (د. 508ق)، بدون اشاره به گریه کردن امام رضا(ع)فقط به نقل روایت پرداخته است (فتال نیشابوری، بی‌تا: 268). امین‌الاسلام فضل بن حسن طبرسی (د. 548ق)، پس از نقل روایت، حالت امام رضا(ع)را این‌گونه توصیف کرده است:
بکی الرضا(ع)بکاء شدیداً ثم رفع رأسه إلیّ و قال یا خزاعی نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین. (طبرسی، بی‌تا)
ابن‌شهرآشوب مازندرانی (د. 588ق)، پس از نقل برخی اشعار می‌نویسد که چون به بیت «أَرَى فَیْئَهُمْ فِی غَیْرِهِمْ...» رسید:
بکی(ع)و قال له: صدقت یا خزاعی! (مازندرانی، 1379: ج4، 338)
در کتاب دلائل الإمامه، مؤلف پس از نقل این دو بیت:
فَلَوْ لَا الَّذِی أَرْجُوهُ فِی الْیَوْمِ أَوْ غَدٍ
تَقَطَّعَ نَفْسِی أَثَرَهُمْ حَسَرَاتٍ
خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَه خَارِجٌ
یَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
می‌نویسد:
فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ إِنْشَادِهِ قَامَ الرِّضَا(ع)فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ وَ بَعَثَ إِلَیْهِ خَادِماً بِخِرْقَه حَرِیرٍ فِیهَا سِتُّمِائَه دِینَارٍ. (طبری، بی‌تا: 183)
علی بن عیسی إربلی (د.693ق) طبق نقل شیخ صدوق نوشته است:
بکی الرضا(ع)بکاء شدیداً ثم رفع رأسه إلیّ و قال: یا خزاعی! نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین . (إربلی، 1381: ج2، 328)
علی بن یوسف حلی (د. اوایل قرن 8ق)، بدون اشاره به گریستن امام رضا(ع)تنها به صله‌ای که آن حضرت به دعبل داد اشاره کرده است (حلی، 1408: 289). علی بن عبدالکریم نیلی نجفی (د. قرن 8ق)، حکایت را همانند شیخ صدوق نقل کرده، می‌نویسد: آن‌گاه که به این دو بیت رسید:
خُرُوجُ إِمَامٍ لا مَحَالَه خَارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
وَ یُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
بکی الرضا(ع)بکاء شدیداً ثم رفع رأسه فقال: یا خزاعی! نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین . (نیلی نجفی، 1401: 39)
علی بن یونس نباطی بیاضی (د.877ق)، پس از نقل دو بیت یادشده نقل کرده که امام(ع)گریست و دعبل را مورد لطف قرار داد (نباطی بیاضی، بی‌تا: ج2، 230).
علامه مجلسی (د. 1111ق) روایت دعبل را از منابع مختلف و به صورت‌های گوناگونی نقل کرده است:
1. از عیون اخبار الرضا(ع)بدون اشاره به واکنش امام رضا(ع)تنها به این اشاره کرده که آن حضرت پس از قرائت اشعاری توسط دعبل و ابراهیم بن عباس، بیست‌هزار درهم به آن‌ها داد‌ (مجلسی، 1404: ج49، 234- 235، ح2).
2. چند صفحه بعد، روایتی را از همان منبع نقل کرده که در آن به گریۀ حضرت اشاره شده است:
فَلَمَّا انْتَهَیتُ إِلَی قَوْلِی:
خُرُوجُ إِمَامٍ لا مَحَالَه خَارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
وَ یُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
بَکَی الرِّضَا(ع)بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیّ... . (همو: 237، ح6)
3. به فاصله چند صفحه، بار دیگر به نقل از عیون حکایت را نقل می‌کند، اما با این تفاوت که در این روایت آمده است: حضرت آن‌گاه که دعبل به بیت ‌«أَرَى فَیْئَهُمْ فِی غَیْرِهِمْ...» رسید، گریست و فرمود: راست گفتی ای خزاعی! (همو: 239، ح9)
4. علامه مجلسی پس از نقل دو روایت، حکایت دعبل را به نقل از کشف الغمه به صورت گزارش نقل کرده است، بدون آن‌که در آن به واکنش امام اشاره شود (همو: 242، ح12).
5. البته در روایت بعد از آن، به صورت مفصل شعر دعبل را از کتاب یادشده نقل کرده است.
6. علامه این گزارش را در حدیث بعد، از العدد القویه آورده و تنها به این اشاره کرده که حضرت ده‌هزار درهم به دعبل داد و ... ( همو: ح14).
7. و سرانجام در جلد 51 بحار‌ _ که از جلدهای ویژۀ نقل روایات مهدوی است _ به صورت گسترده حکایت را به نقل از کمال الدین شیخ صدوق آورده است:
فَلَمَّا انْتَهَیتُ إِلَی قَوْلِی:
خُرُوجُ إِمَامٍ لا مَحَالَه خَارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ
وَ یُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
بَکَی الرِّضَا(ع)بُکَاءً شَدِیداً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیّ فَقَالَ لِی: ... . (همو: ج51، 154، ح4)
میرزاحسین نوری (د.1320ق) روایت را به نقل از عیون اخبار الرضا(ع)به همان صورت در مستدرک الوسائل آورده و آن را با این جمله به پایان برده است:
بَکَی الرِّضَا(ع)بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیّ فَقَالَ لِی: یا خُزَاعِی! نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَی لِسَانِکَ بِهَذَینِ الْبَیتَینِ. (نوری، 1408: ج10، 393، ح12246- 9)
در شرح إحقاق الحق، در مواردی به این حکایت اشاره شده که در همۀ آن‌ها تنها گریۀ امام رضا(ع)نقل گردیده و در هیچ‌‌یک به ایستادن حضرت در این حکایت اشاره نشده است. برخی از این موارد عبارتند از:
1. «بکی الرضا ثم رفع رأسه» (شوشتری، بی‌تا: ج12، 402)؛
2. «بکی الرضا(ع)بکاءً شدیداً ثم رفع رأسه إلیّ...» (همو: ج13، ص57)؛
3. «بکی الرضا بکاء شدیداً ثم رفع رأسه إلیّ...» (همو: 365)؛
4. «بکی الرضا بکاءً شدیداً ثم قال...» (همو: ج19، 572)؛
5. «بکی ثم رفع رأسه» (همو: 576)؛
6. «بکی الرضا بکاءً شدیداً، ثم قال...» (همو: 648)؛
7. «بکی الرضا ثم رفع رأسه و قال...» (همو: 650)؛
8. «فلما فرغ من إنشاده قام الرضا(ع)فدخل منزله، و بعث إلیه خادماً بخرقه خز فیها ست مائه دینار» (همو: ج28، 630 - 631).
از آثار معاصر، معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)با نقل شمار فراوانی از منابع، گریه شدید امام رضا(ع)را تنها واکنش حضرت در پی اشعار دعبل نقل کرده‌ و البته به نقل برخی منابع معاصر
_ که متفاوت از مشهور است _ نیز اشاره شده است (جمعی از محققان، 1411: ج5، 127- 128).
افزون بر منابع شیعی، برخی منابع اهل‌سنت نیز روایت را طبق نقل مشهور ذکر کرده‌اند (مزّی، 1406: ج21، 151؛ مالکی، 1422: ج2، 995 و 997؛ قندوزی، 1416: ج3، 309).
آن‌چه نقل شد، تنها بخشی از آثاری بود که حکایت شعرخوانی دعبل و گریه امام رضا(ع)را این‌گونه گزارش کرده‌ا‌ند.
منابع روایی معاصر
در دوران معاصر، این حکایت به گونه‌ای دیگر نیز نقل شده که به نظر می‌رسد همان روایت مشهور است که به هر دلیل دچار دگرگونی شده است. برخی از کتاب‌ها و کسانی که روایت را به صورت متفاوت گزارش کرده‌اند عبارتند از:
در الزام الناصب اثر حائری یزدی، نخست روایت را به نقل از ینابیع الموده قندوزی آورده، آن‌گاه گفته است که ‌عیون اخبار الرضا(ع)و کمال الدین شیخ صدوق، آن را نقل کرده‌اند. (حائری یزدی، بی‌تا: ج1، 178)
علامه امینی صاحب الغدیر، پس از آن‌که روایت را در سه جا به صورت نقل معروف آورده، در نقل پایانی در جلد 2، صفحه 361 _ 362، حکایت آن را به گونه‌ای متفاوت نقل کرده و این‌گونه آورده است:
فی مشکاه الأنوار (تألیف الشیخ محمد بن عبد الجبار البحرانی) و مؤجج الأحزان (تألیف الشیخ عبدالرضا بن محمد الأوالی البحرانی) : روی أنه لما قرأ دعبل قصیدته علی الرضا(ع)وذکر الحجه عجل الله فرجه بقوله:
فَلَوْ لَا الَّذِی أَرْجُوهُ فِی الْیَوْمِ أَوْ غَدٍ
تَقَطَّعَ نَفْسِی أَثَرَهُمْ حَسَرَاتٍ
خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَه خَارِجٌ
یَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَکَاتِ
وضع الرضا(ع)یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج.
سید ابوالقاسم خویی (د.1413ق) در پاسخ به این پرسش که آیا ایستادن و قراردادن دست بر سر بر اساس روایت معتبر است، می‌نویسد:
ما وجدنا فی موضوع السؤال من الآثار المرویه سوى ما فی مرآه الکمال للعلامه المامقانی فی الأمر الأول من تذییل أحوالات الإمام المنتظر _ عجل الله فرجه _ فی ذیل خبر المفضل الطویل عن الشیخ محمد به عبد الجبار فی کتاب مشکاه الأنوار أنه قال: لما قرأ دعبل قصیدته المعروفه التی أولها (مدارس آیات) على الرضا(ع)و ذکره _ عجل الله تعالی فرجه _ وضع الرضا(ع)یده على رأسه و تواضع قائماً ودعا له بالفرج، والله العالم.
ایشان در معجم رجال الحدیث چنین نقل کرده است:
بکی الرضا(ع)بکاء شدیداً، ثم رفع رأسه إلیّ فقال لی: ... (خویی، 1413: ج8، 150)
از دیگر آثاری که بر خلاف نقل مشهور، روایت را به گونه‌ای متفاوت نقل کرده، کتاب منتخب الاثر است که البته با توجه به نقل متفاوت آن در منابع نخست، تأکید بر این نقل معاصر محل درنگ است. در منتخب الاثر (یک جلدی) می‌خوانیم:
لما قرأ دعبل قصیدته المعروفه علی الرضا و ذکره _ عجل الله تعالی فرجه _ وضع الرضا(ع)یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج؛ (صافی گلپایگانی، 1419: 640، ح4)
چون دعبل قصیده معروف خود را بر امام رضا(ع)خواند و او (امام عصر(عج)) را یاد کرد، امام رضا(ع)دست بر سر نهاد و به حالت تواضع ایستاد و برای فرج اودعا کرد.
حال روشن نیست این روایت در کدام منبع روایی نقل شده است! البته این احتمال وجود دارد که تصحیفی در مطلب صورت گرفته باشد؛ زیرا بین جمله «بَکَی الرِّضَا(ع)بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیّ فَقَالَ لِی» و جمله «وضع الرضا یده علی رأسه و تواضع قائماً» شباهت وجود دارد.
ناگفته نماند هنگام تجدید نظر در کتاب یادشده و نگارش آن در دورۀ سه جلدی، روایت مذکور، به شکل دیگری نقل شده و به نقل از الذریعه (تهرانی، بی‌تا: ج23، 247، ش8836) آمده است:
مؤجج الأحزان اثر مولی عبد رضا ابن محمد أوالی نقل کرده است که چون دعبل به این بیت از اشعار خود رسید که:
إلی الحشر حتی یبعث الله قائماً
یفرج عنا الهم والکربات
کسی که در مجلس امام رضا(ع)حضور داشت گفت: تهلل وجه الرضا(ع)وطأطأ رأسه إلی الأرض، و بسط کفیه و رمق بطرفه إلی السماء وقال: «اللّهم عجل فرجه و سهّل مخرجه و انصرنا به و أهلک عدوه _ إلی قوله: _ یا دعبل! هو قائمنا ...». ثم ذکر بقیه قصیده دعبل إلی قوله:
خروج إمام لا محاله خارج
یقوم علی اسم الله والبرکات
قال ما لفظه: قال أبو الصلت: فلما سمع الامام ذلک قام قائماً علی قدمیه وطأطأ رأسه منحنیاً به إلی الأرض بعد أن وضع کفه الیمنی علی هامته وقال: اللّهم عجل فرجه و سهّل مخرجه وانصرنا به نصراً عزیزاً ... . (صافی گلپایگانی، 1419: ج3، 225، ح1243)
در این‌جا فقط به برخی تفاوت‌ها اشاره می‌شود؛ خوانندگان محترم خود به روشنی تفاوت‌های دیگر را در یابند:
1. معلوم نیست کسی که اعمال نخست امام را گزارش کرده، چه کسی است؟
2. در همه آثاری که پیش از این به آن‌ها اشار شد، این بیت را به امام نسبت داده‌اند نه دعبل؛
قَالَ لَهُ الرِّضَا(ع): أَ فَلَا أَلْحَقُ لَکَ بِهَذَا الْمَوْضِعِ بَیتَینِ بِهِمَا تَمَامُ قَصِیدَتِکَ؟ فَقَالَ: بَلَی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ. فَقَالَ(ع):
وَ قَبْرٌ بِطُوسَ یا لَهَا مِنْ مُصِیبَه
تَوَقَّدُ بِالْأَحْشَاءِ فِی الْحُرُقَاتِ
إِلَی الْحَشْرِ حَتَّی یبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً
یفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْکُرُبَات
(نک: مجلسی، 1404: ج49، 239؛ طبری، بی‌تا: 182؛
صدوق، 1378: ج2، 264؛ همو، 1395: ج2، 374)
3. در هیچ‌یک از منابع یاد شده، این‌که حضرت فرموده باشد «یا دعبل،‌ هو قائمنا» دیده نشد.
4. چنان‌چه امام رضا(ع)برای بیت پایانی این روایت برخاسته باشد، روشن است که در آن لقب قائم نیامده است.
و ...
ناگفته نماند که در کتاب یادشده، درباره علت ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم به روایتی از کتاب الزام الناصب استناد شده است که در آن از امام صادق(ع)پرسیده شد: «چرا به هنگام شنیدن نام قائم باید برخیزیم؟» حضرت فرمود:
لأنّ له غیبه طولانیه و من شده الرأفه إلی احبته ینظر إلی کل من یذکره بهذا اللقب المشعر بدولته والحسره بغربته و من تعظیمه أن یقوم العبد... ؛ (صافی گلپایگانی، 1419: 640، ح4)
برای آن حضرت غیبتی طولانی است و این لقب یادآور دولت حقۀ آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاهی محبت‌ آمیز می کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بندۀ خاضعی در مقابل صاحب عصر خود _ هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد _ از جای برخیزد. پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند مسئلت نماید.
نکاتی دربارۀ روایت بالا:
1. این روایت و حتی مضمون آن در هیچ‌یک از کتاب‌های معتبرِ پیش از آن نیامده است.
2. روایت، مشتمل بر برخی کلماتی است که در هیچ‌یک از سخنان معصومین(ع) متداول نبوده است؛ ترکیب «غیبه طولانیه» از جمله آن‌هاست.
3. در هیچ روایتی از ائمه پیش از امام صادق(ع)به انجام دادن این کار اشاره نشده است و در هیچ منبعی از انجام آن توسط پیروان اهل‌بیت(ع) سخن به میان نیامده، تا پرسشی این‌چنینی درست باشد.
4. با توجه به دقت راویان و نیز روایات بسیاری که در آن لقب قائم آمده، در هیچ‌یک از آنان ایستادن به هنگام شنیدن این لقب گزارش نشده است.
نتیجه
در پایان به‌جاست یادآوری شود باور نگارنده بر این است که امروزه ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم برای حضرت مهدی(عج)در فرهنگ شیعه به معنای احترام به آن حضرت است و چنان‌چه در جایی نشستن، در مقام بی‌احترامی به آن حضرت باشد، قطعاً جایز نیست.
منابع
_ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه(ع)، تبریز، مکتبه بنی‌هاشمی، 1381ق.
_ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دار الکتاب العربی، بی‌تا.
_ آل عبدالجبار، محمد، الشهب الثواقب لرجم شیاطین النواصب، قم، انتشارات الهادی، چاپ اول، 1418ق.
_ بحرانی، سید هاشم، غایه المرام، تحقیق: سید علی عاشور، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
_  مدینه المعاجز، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، 1415ق.
_ بروجردی، سیدحسین، جامع أحادیث الشیعه، قم، المطبعه العلمیه، بی‌تا.
_ تهرانی، محمدمحسن (آقابزرگ)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، بی‌تا.
_ جمعی از محققان، معجم أحادیث الإمام المهدی(عج)، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، 1411ق.
_ حائری یزدی، علی، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، تحقیق: سید علی عاشور، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
_ حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، الخلاصه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، 1417ق.
_ حلی، رضی‌الدین علی بن یوسف، العدد القویه، قم، انتشارات کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی، 1408ق.
_ خراسانی کرباسی، محمد جعفر بن محمد طاهر، إکلیل المنهج فی تحقیق المطلب، تحقیق: سید جعفر حسینی اشکوری، قم، دار الحدیث للطباعه والنشر، 1383ش.
_ خزاز قمی، علی بن محمّد، کفایه الاثر، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ خویی، سید ابوالقاسم، صراط النجاه، تعلیق: میرزا جواد تبریزی، قم، دفتر نشر برگزیده، 1416ق.
_ معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافه الإسلامیه، 1413ق.
_ راوندی، قطب الدین، الخرائج  والجرائح، قم، مؤسسه امام  مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
_ شریف مرتضی، علی بن حسین، الامالی، قم، منشورات مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، 1325ق.
_ شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین، شرح إحقاق الحق، تحقیق و تعلیق: سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، بی‌تا.
_ صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الأثر، قم، مؤسسه سیده معصومه3، 1419ق.
_ صدوق، محمّد بن علی بن حسین بن بابویه، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، انتشارات جهان، 1378ق.
_ ، کمال الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق.
_ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.
_ طبری، محمّد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، قم، دارالذخائر للمطبوعات، بی‌تا.
_ طوسی، محمّد بن حسن، الغیبه للحجه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، 1411ق.
_ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی‌تا.
_ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده لوذی القربی، قم، دارالاسوه للطباعه و النشر، چاپ اول، 1416ق.
_ کشی، محمّد بن عمر، رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش.
_ مازندرانی، ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، مؤسسه انتشارات علّامه، 1379ق.
_ مالکی، علی بن محمد احمد (ابن‌الصباغ)، الفصول المهمه فی معرفه الأئمه، قم، دار الحدیث للطباعه والنشر، 1422ق.
_ مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404 ق.
_ مِزّی، جمال‌الدین یوسف، تهذیب الکمال، بیروت، انتشارات بشار عود معروف، 1406ق.
_ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، بیروت، دار المفید للطباعه و النشر و التوزیع، 1414ق.
_ مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، قم، نشر ناصح، 1416ق.
_ نباطی بیاضی العاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، قم، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بی‌تا.
_ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی،‌ قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1407ق.
_ نعمانی، محمّد بن ابراهیم، الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397ق.
_ نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینه البحار، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1419ق.
_ نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه ال‌البیت(ع)، 1408ق.
_ نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئه، قم، چاپخانه خیام، 1401ق.
_ وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمد، تعلیقه علی منهج المقال، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

نویسنده:

خدامراد سلیمیان

فصلنامه مشرق موعود شماره 27

 

انتهای پیام


ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 4:55 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 48784
15:52، 1395-02-31
 

عکس‌های دیده نشده از نصب ضریح در سرداب امام زمان (عج)

نصب ضریح امام حسین علیه السلام در داخل سرداب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ضلع شمالی صحن، به پایان رسید.
 
اتاق خبر 24: 

به نقل از خبرگزاری "النون" واحدهای خدماتی وابسته به آستان مقدس امام حسین علیه السلام به منظور آماده سازی این ضریح و افتتاح آن تا قبل از فرارسیدن نیمه شعبان، همچنان در حال فعالیت هستند.

فارس الصفار، مسئول واحد تأسیسات به خبرگزاری "النون" گفت: نصب این ضریح در داخل سرداب امام زمان (عج) به طور کامل و در کوتاه ترین زمان ممکن به اتمام رسیده است.

رافد الصفار، معاون مسئول این واحد گفت که این کار به طور طبیعی، حداقل دو ماه به طول می انجامید اما به همت نیروهای بخش حفاظت که اصرار داشتند کار را تا قبل از نیمه شعبان به ثمر برسانند، در کمتر از دو هفته و با رعایت تمام استانداردهای لازم، نصب ضریح به انجام رسید.

الصفار افزود: واحدهای خدماتی در حال حاضر تمام توان خود را برای پاکسازی و نظافت سرداب به کار گرفته اند تا بتوانند قبل از فرارسیدن نیمه شعبان و به منظور کاهش فشار و ازدحام در داخل صحن مقدس امام حسین علیه السلام، سرداب و ضریح را به روی زائران باز کنند.

 

ضریح سرداب امام زمان (عج)

 

ضریح سرداب امام زمان (عج)

 

ضریح سرداب امام زمان (عج)

 

ضریح سرداب امام زمان (عج)

 

ضریح سرداب امام زمان (عج)

 

 

 

 
منبع: العالم

انتهای پیام


ادامه مطلب



[ شنبه 1 خرداد 1395  ] [ 4:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4080460 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب