کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 

 

 
 

گزیده بیانات امام ورهبری وشهیدبهشتی درخصوص فاجعه هفتم تیروانقلاب اسلامی

 

 

 

گزیده بیانات امام ورهبری وشهیدبهشتی درخصوص فاجعه هفتم تیروانقلاب اسلامی

 

 

 

 

گزیده بیانات امام ورهبری وشهیدبهشتی درخصوص فاجعه هفتم تیروانقلاب اسلامی

 

 

 

باسمه تعالی

 

برادرگرامیم جناب آقای...

 

مدیرکل /ریاست سازمان محترم .... خراسان ....

 

 

باسلام واحترام

 

 

پس ازحمدخداوندوسلام وصلوات برمحمدوآل محمد(ص)

 

ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای شما وهمه خدمتگزاران صدیق وشایسته نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وگرامیداشت یادوخاطره بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره)،یادگاران امام،شهدای معظم انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس ،و شفای عاجل جانبازان معزز و آرزوی طول عمر با عزت و برکت برای مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) وباتوجه به سالروزفاجعه هفتم تیروشهادت آیت الله دکتربهشتی و72تن ازیاران صدیق،شایسته ووفادارحضرت امام(ره)وعرض تبریک هفته قوه قضاییه،خواهشمنداست دستورفرماییدنسبت به درج گزیده ای ازبیانات حضرت امام ورهبرمعظم انقلاب وشهیدمظلوم آیت الله دکتربهشتی بشرح ذیل الذکردرسربرگ مکاتبات اداری اقدام نمایند.

 

بیانات حضرت امام خمینی (ره)در خصوص فاجعه هفتم تیر

 

 

این تفاله های شیطان ، 72 تن از شخصیت های مبارزه ما را کشتند .

بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود

 

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد .


من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد، متدین، علاقمند به ملت ، علاقمند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم .

مراتب فضل و تفکر و تعهد شهید بهشتی بر من معلوم بود .

 

بهشتی یک ملت بود برای ملت ما .

 

آن فاجعه غمناک (هفتم تیر) و شهادتهای پی در پی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید .

 

شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، دهها کار انجام می داد؛ تولید انرژی می کرد، کار راه می انداخت، پیش می رفت و فکر تولید می کرد." «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.»

* آنچه من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل آن ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور است."

من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد, متدین, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور برای جامعه خودمان می دانستم."

امروز، هم حادثه هفتم تیر زنده است، هم بهشتی زنده است." *

آنقدری که من آنها را می شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی (ره) است."

شهید بهشتی پایه گذار ومعمار نوین قضایی کشور است."

از تظاهر و ریاکاری و از کارهایی که خلاف صمیمیت و خلوص است شدیداً روی گردان بود."

بیانات مقام معظم رهبری در خصوصفاجعه هفتم تیر

شهید بهشتی از دیدگاه مقام معظم رهبری


حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست .


حادثه هفتم تیر سال های سال این انقلاب را بیمه کرد .

تکلیف اصلی قوه قضائیه اقامه قسط و عدل می باشد .

حادثه هفتم تیر نه تنها به خاموش شدن انقلاب نیانجامید بلکه به واسطه آن انقلاب اوج گرفت و مردم مصمم تر و صفوفشان مستحکم تر شد .

حادثه هفتم تیر باعث فروزانتر شدن شعله انقلاب و استحکام صفوف مردم شد .

 


مرحوم آقاى بهشتى رضوان‏ ا...‏علیه ‌یک عنصر قو ی ، مستحکم و به شخصه یک پرچم برافراشته در مسیر انقلاب بود.

شخصیت ایشان و نقاط برجسته ‏اى که در ایشان ‏(شهید بهشتى‏) وجود داشت و خدمات ماندگارى که براى نظام اسلامى و کشور کرد ، فراموش نخواهد شد.

مرحوم شهید بهشتى ، هم در فقه و هم در فلسفه یک فرد مبارز و تحصیل کرده و زحمت کشیده بود.

ـ شهید بهشتى گل سرسبد و درةالتاج شهداى هفتم تیر است.

 

شهید بهشتی پیشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامی در کشور بود.

حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست."

ویژگی خاص ایشان به کارگیری عقل، سرعت و دقت جمع بندی مسایل بود *

گزیده سخنان شهید بهشتی در مورد انقلاب اسلامی

 
 

ما پیروان حسین(علیه‌السلام) مرگ خونین را بر زندگی ذلت‌بار با یزیدیان ترجیح می‌دهیم.


امیدوارم ملت خوشحال باشد که در نظامی زندگی می‌کند که اگر از رئیس جمهور شکایت داشت، دستگاه قضایی همانگونه عمل می کند که از یک فرد عادی شکایت داشت.


تا زنده‌ایم، تحت هیچ شرایطی تسلیم آمریکا و اقمار اروپایی‌اش نمی‌شویم.

ما شیفتگان‌خدمتیم، نه تشنگان قدرت.

من هر لحظه منتظرم که تیری برقلبم بنشیند یا دیواری بر سرم خراب شود.

‌ما راست قامتان، جاودانه تاریخ خواهیم ماند.

ملت ایران در برابر یزیدیان راهی را می‌رود که حسین (ع)رفت.

انقلاب کفر ستیز و ظلم ستیز ما با هیچ قدرت سلطه‌گر نمی‌تواند ازدر سازش در آید.

ما ایمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست می‌کنیم و با اسلام منطبق می‌کنیم، این را داشته باشیم یاری خدا، تضمین شده است.

مرگ بر آمریکا، مرگ بر سازشکار.

 

 

به امیدپیروزی شیفتگان خدمت برتشنگان قدرت

 

 

احمداسماعیلی کریزی

دبیرخانه،امورایثارگران،روابط عمومی اداره کل،سازمان

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:33 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

گزیده بیانات امام ورهبری وشهیدبهشتی درخصوص فاجعه هفتم تیروانقلاب اسلامی

 

 

 

باسمه تعالی

 

برادرگرامیم جناب آقای...

 

مدیرکل /ریاست سازمان محترم .... خراسان ....

 

 

باسلام واحترام

 

 

پس ازحمدخداوندوسلام وصلوات برمحمدوآل محمد(ص)

 

ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای شما وهمه خدمتگزاران صدیق وشایسته نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وگرامیداشت یادوخاطره بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره)،یادگاران امام،شهدای معظم انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس ،و شفای عاجل جانبازان معزز و آرزوی طول عمر با عزت و برکت برای مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) وباتوجه به سالروزفاجعه هفتم تیروشهادت آیت الله دکتربهشتی و72تن ازیاران صدیق،شایسته ووفادارحضرت امام(ره)وعرض تبریک هفته قوه قضاییه،خواهشمنداست دستورفرماییدنسبت به درج گزیده ای ازبیانات حضرت امام ورهبرمعظم انقلاب وشهیدمظلوم آیت الله دکتربهشتی بشرح ذیل الذکردرسربرگ مکاتبات اداری اقدام نمایند.

 

بیانات حضرت امام خمینی (ره)در خصوص فاجعه هفتم تیر

 

 

این تفاله های شیطان ، 72 تن از شخصیت های مبارزه ما را کشتند .

بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود

 

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد .


من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد، متدین، علاقمند به ملت ، علاقمند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم .

مراتب فضل و تفکر و تعهد شهید بهشتی بر من معلوم بود .

 

بهشتی یک ملت بود برای ملت ما .

 

آن فاجعه غمناک (هفتم تیر) و شهادتهای پی در پی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید .

 

شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، دهها کار انجام می داد؛ تولید انرژی می کرد، کار راه می انداخت، پیش می رفت و فکر تولید می کرد." «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.»

* آنچه من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل آن ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور است."

من شهید بهشتی را یک فرد مجتهد, متدین, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور برای جامعه خودمان می دانستم."

امروز، هم حادثه هفتم تیر زنده است، هم بهشتی زنده است." *

آنقدری که من آنها را می شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی (ره) است."

شهید بهشتی پایه گذار ومعمار نوین قضایی کشور است."

از تظاهر و ریاکاری و از کارهایی که خلاف صمیمیت و خلوص است شدیداً روی گردان بود."

بیانات مقام معظم رهبری در خصوصفاجعه هفتم تیر

شهید بهشتی از دیدگاه مقام معظم رهبری


حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست .


حادثه هفتم تیر سال های سال این انقلاب را بیمه کرد .

تکلیف اصلی قوه قضائیه اقامه قسط و عدل می باشد .

حادثه هفتم تیر نه تنها به خاموش شدن انقلاب نیانجامید بلکه به واسطه آن انقلاب اوج گرفت و مردم مصمم تر و صفوفشان مستحکم تر شد .

حادثه هفتم تیر باعث فروزانتر شدن شعله انقلاب و استحکام صفوف مردم شد .

 


مرحوم آقاى بهشتى رضوان‏ ا...‏علیه ‌یک عنصر قو ی ، مستحکم و به شخصه یک پرچم برافراشته در مسیر انقلاب بود.

شخصیت ایشان و نقاط برجسته ‏اى که در ایشان ‏(شهید بهشتى‏) وجود داشت و خدمات ماندگارى که براى نظام اسلامى و کشور کرد ، فراموش نخواهد شد.

مرحوم شهید بهشتى ، هم در فقه و هم در فلسفه یک فرد مبارز و تحصیل کرده و زحمت کشیده بود.

ـ شهید بهشتى گل سرسبد و درةالتاج شهداى هفتم تیر است.

 

شهید بهشتی پیشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامی در کشور بود.

حادثه هفتم تیر ثابت کرد که شعله انقلاب خاموش شدنی نیست."

ویژگی خاص ایشان به کارگیری عقل، سرعت و دقت جمع بندی مسایل بود *

گزیده سخنان شهید بهشتی در مورد انقلاب اسلامی

 
 

ما پیروان حسین(علیه‌السلام) مرگ خونین را بر زندگی ذلت‌بار با یزیدیان ترجیح می‌دهیم.


امیدوارم ملت خوشحال باشد که در نظامی زندگی می‌کند که اگر از رئیس جمهور شکایت داشت، دستگاه قضایی همانگونه عمل می کند که از یک فرد عادی شکایت داشت.


تا زنده‌ایم، تحت هیچ شرایطی تسلیم آمریکا و اقمار اروپایی‌اش نمی‌شویم.

ما شیفتگان‌خدمتیم، نه تشنگان قدرت.

من هر لحظه منتظرم که تیری برقلبم بنشیند یا دیواری بر سرم خراب شود.

‌ما راست قامتان، جاودانه تاریخ خواهیم ماند.

ملت ایران در برابر یزیدیان راهی را می‌رود که حسین (ع)رفت.

انقلاب کفر ستیز و ظلم ستیز ما با هیچ قدرت سلطه‌گر نمی‌تواند ازدر سازش در آید.

ما ایمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست می‌کنیم و با اسلام منطبق می‌کنیم، این را داشته باشیم یاری خدا، تضمین شده است.

مرگ بر آمریکا، مرگ بر سازشکار.

 

 

به امیدپیروزی شیفتگان خدمت برتشنگان قدرت

 

 

احمداسماعیلی کریزی

دبیرخانه،امورایثارگران،روابط عمومی اداره کل،سازمان

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:33 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

خاطرات سفرهای تبلیغی (14) نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 

خاطرات سفرهای تبلیغی (14) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

نذر و زیارت امام زاده در ماه رمضان

 

خاطرات سفرهای تبلیغی (12) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

سفری به اقلید فارس

قبل از ماه مبارک رمضان (قبل از پیروزی انقلاب) جهت تبلیغ به شهرستان اقلید در استان فارس رفتم و در مدرسه علمیه با تعدادی دیگر از طلاب ساکن شدیم. آیت الله ابطحی که ا ما م جماعت مسجد جامع و ازعلما‌ی معروف آنجا بود، طلاب را به روستا‌ها اعزام می‌کرد. اقلید شهر بسیار خوش آب و هوایی بود. طوریکه از داخل هر منزلی چشمه آب سرد و گوارائی جوشان و جاری بود. مردم منطقه نوعاً لُر و بعضاً ترک بودند.

روستائی در اقلید فارس

توسط حاج آقا‌ی ابطحی به یکی از روستا‌های اطراف اعزام شدم و در منزل یکی از اهالی محل اقامت نمودم. مردم کمتر اهل مسجد بودند وگاهی حاضرین از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد. آنهم از این تعداد برخی خانم بودند که پشت پرده می‌نشستند و با دستگاه‌های دستی نخ می‌ریشتند و پشم را تبدیل به نخ می‌کردند که وقتشان در مسجد تلف نشود!

کم رنگی ماه رمضان در روستا

صبحهاگاهی توی روستا می‌آمدم و می‌دیدم که نوعاً ا‌هالی با موتورِ ایژ، مقداری نان و آب در ترک موتور بسته وعازم صحرا هستند، انگار ماه رمضان پایش به این منطقه نرسیده بود. از همان تعداد انگشت شمار مسجدی هم دو سه نفر بیشتر روزه نمی‌گرفتند. روزه خوردن امری عادی بود. البته هوای تابستان و فصل کار هم بود. بعضاً نقل می‌کردند: در برخی از روستا‌ها سعی می‌شود عروسی‌ها را در ماه رمضان برگزار کنند و ظهر برای همه سفره مفصلی بیندازند و به همه غذا بدهند.  baghdasht1.blogfa.com

 

 

در نزدیکی همان روستا( قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی ) به فاصله حدود دوکیلومتری امام زاده‌ای بود،که بالای تپه قرار داشت و پائین تپه چشمه آب و چند درخت بود. روز‌ها به خاطر اینکه قدمی زده و زیارتی هم رفته باشم، به این امام‌زاده سری می‌زدم. روزهای دوم سوم ماه رمضان بود یک روز، نزدیک امام زاده که رسیدم، دیدم درکنار چشمه، دیگ پلوئی روی اجاق است و تعدادی زن و مرد آنجا حاضر. مرد‌ها با ساز و دهل محلی می‌نوازند و زنها هم با لباسهای محلی عشایر مشغول رقص هستند و چند نفر هم تماشاچی، برایم خیلی عجیب بود؟ ماه رمضان؟ دیگ غذا. درکنار امام زاده! و بعد زدن و رقصیدن! راه را کج کردم و از پشت تپه خودم را به امام زاده رساندم. دو رکعت نمازی خواندم و قدری با امام زاده که آنهم مثل من غریب بود، درد دل کردم و از امام زاده بیرون آمدم. یک مرتبه جلو درب خروجی یکی از همان افرادی را که کنار چشمه بودند، ملا قات کردم. به من سلام کرد و احوالپرسی نمود و از من برای صرف نهار به پای چشمه دعوت کرد.

بوی برنج طارم همه منطقه را فرا گرفته بود. من با ملایمت به ایشان گفتم: خیلی ممنون الان ماه مبارک رمضان است و من روزه هستم و نمی‌توانم دعوت شما را بپذیرم و جهت توجیه کار آنها ادامه دادم: شاید شما از روستای بالائی هستید و چهار فرسخ راه را به این مکان آمده‌اید و می‌توانید روزه خودتان را افطارکنید. لکن من قصد ده روز کرده ام و باید روزه بگیرم. ایشان اظهار داشت: خیر روستای ما هم خیلی نزدیک است و آنطرف تپه قرار دارد. شاید دو سه کیلومتر بیشتر فاصله نباشد. گفتم: پس چرا روزه می‌خورید؟ این کار حرام است. گفت: ما حاجتی داشتیم. گوسفندی نذر امام زاده کردیم حاجتمان روا شده، آمدیم گوسفند را اینجا ذبح کرده و می‌خواهیم نهار بخوریم.

گفتم: اگر شما نذر کرده و به امام‌زاده اعتقاد دارید پس چرا می‌زنید و می‌رقصید؟ مسلّم امام زاده از روزه خوری و زدن و رقصیدن متنفر است در پاسخ گفت: ما خواستیم درکنار امام زاده خوش باشیم.

هر چه توضیح دادم بهره‌ای نبردم و باز ایشان مصرانه از من می‌خواست که جهت نهار به جمع آنها به پیوندم. نهایتاً اعلام کردم برو بگو ساز و دهل و رقص را تعطیل کنند. من پشت سر شما می‌آیم ایشان چند قدمی از من زود‌تر حرکت کرد و به آنها اعلام کرد بلا فاصله مراسم لهو را تعطیل کردند و من به جمع آنها پیوستم. همه سر پا ایستاده بودند و به من احترام کردند. من هم احوال همه را پرسیدم سپس بالای سنگی بطور ایستاده قرار گرفتم و شاید حدود بیست دقیقه در خصوص ماه مبارک مضان و روزه خوری و گناه و کفاره روزه و آلات لهو و رقص و پایکوبی و سایر مسائل حلال و حرام صحبت کردم. همه سرپا ایستادند و گوش دادند. سپس خداحافظی کرده و محل را ترک کردم.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 5:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر : 1896769
 
 
 

 

 

غزل منتشر نشده حمید سبزواری

 

در سوگ امام خمینی(ره)

 

همزمان با هفتمین روز از درگذشت زنده‌یاد حمید سبزواری اقدام به انتشار تعدادی از سروده‌های منتشر نشده از پدر شعر انقلاب که یکی از این اشعار در رثای امام خمینی(ره) است.
 
 
۸۱۹۱۶۴۱۰-۷۰۴۳۸۹۷۹

به گزارش مشهد پیام، به نقل از جام نیوز، رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، که 

مسئولیت انتشار سروده‌های به چاپ نرسیده زنده‌یاد حمید سبزواری را به همراه دو تن دیگر از شاعران انقلاب برعهده دارد، تعدادی از سروده‌های منتشر نشده از پدر شعر انقلاب را به همراه یادداشت کوتاهی درباره اهمیت سروده‌های شادروان سبزواری قرار داده که به این شرح است:

استاد حمید سبزواری – خالق بهترین و خاطره‌انگیزترین سرودهای انقلابی – که به حق به نام «پدر شعر انقلاب» شهرت یافته بود ، برای اصحاب فکر و فرهنگ – بخصوص اهالی شعر و ادبیات –  نامی قابل احترام و چهره‌ای کاملاً شناخته ‌شده بود، شاعری که به معنای واقعی کلمه « متعهد و انقلابی » بود و شعرش تاریخ منظوم انقلاب اسلامی . به این معنا که در آیینه شعرها وسرودهای انقلابی او می توان تمام فراز و نشیب های تاریخ انقلاب را – از قیام تاریخی ۱۵ خرداد سال ۴۲ تا به امروز – به نظاره نشست.

 

استاد سبزواری هم‌قبله و هم‌قبیله شاعران متعهد و رسالت مداری چون کمیت و فرزدق و دعبل بود. او شعر را اسباب تفنن و تفرعن شاعرانه نمی‌دانست و همچون پیشاهنگان و سرهنگان شعر و ادب پارسی بر این اعتقاد و باور بود که «شعر پرتویی از شعور نبوت» و محملی برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی است. به همین اعتبار – چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب – همواره پیرنگی خاص از دغدغه های اجتماعی – سیاسی در جان شعرهای او جلوه‌گر بود. او بر بوم شعرهای خویش، حماسه مقاومت و پایمردی انسان در برابر ظلم، تجاوز، تبعیض و بی‌عدالتی را آنگونه زیبا و گویا به تصویر کشیده است که همه مردم جهان می‌توانند با اسطوره‌ها و نمادهای شعری او احساس پیوستگی و همذات‌پنداری کنند.

 

بدون هیچ تردیدی رمز ماندگاری استاد را باید در پرداختن مؤمنانه و هنرمندانه به هویت ایرانی و اسلامی و ارتباط تنگاتنگ آثار او با آرمان‌ها و اندیشه‌های طلایه‌داران انقلاب – بخصوص امام راحل و مقام معظم رهبری – دانست.

 

جان کلام آن که اگر امروز نام استاد سبزواری چون ستاره‌ای پرفروغ در سپهر شعر انقلاب می‌درخشد، به پشتوانه دغدغه‌های زلال و مقدسی است که در سینه دردآشنای این استاد فرزانه خانه کرده بود. دغدغه اسلام و انقلاب و مردم و پاسداری از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی. استاد، طی سال‌ها – بیش از نیم قرن – راه خجسته شعر انقلاب را با خون دل، نقد جان و خوردن زخم زبان بر نوآمدگان هموار کرد و دریغ و درد که در تمام طول این سال‌ها از دوست و دشمن – به جرم آرمانخواهی و تعهد‌اندیشی – خنجر بی‌مهری خورد!

 

و اما امروز بر ما که ادعای خویشــی و هم‌کیشــی با استاد را داریم، فرض است که به احترام انقلاب، امام و شهیدان، نام بلندش را پاس بداریم. نام بلند استادی را که پیر راه بود و دردآگاه. ادیب و شاعر عاشق و صادقی که تمام زندگی خود را وقف هویت‌بخشی و هستی‌بخشی به ادبیات فاخر انقلاب کرد. از ما دور باد که گاهی به گمان رستم دستان شدن در عرصۀ شعر، در پیلۀ خودبینی اسیر شویم و بر قبله‌نمایی چنین بصیر، دلیر – اینچنین باد.

 

در پایان این نوشتار، با سلام و درود به روح پر فتوح آن  پیر درد آشنا، پنج غزل منتشر نشده از حمید شعر انقلاب را تقدیم شما خوبان می‌کنیم.

 

خامه فراق
(در سوگ امام خمینی)

دردا که از فراق تو، مردیم و زنده‌ایم
و ز رخ غبار عمر ستردیم و زنده‌ایم

زان ناگهان خزان که بهار از جهان ربود
چون برگ باد برده فسردیم و زنده‌ایم

ز آن دم که زد به صفحه رقم خامه فراق
هر دم هزار مرتبه مردیم و زنده‌ایم

جسم تو را به دوش هزاران دریغ‌گوی
در صبحگاه فاجعه بردیم و زنده‌ایم

وان پیکری که چون گهر جان عزیر بود
با دست خود به خاک سپردیم و زنده‌ایم

در لحظه وداع، دل دردمند را
پروانه سان به مشت فشردیم و زنده‌ایم

زان زهر جانگزای که جان از تو وا گرفت
خمخانه‌ای ز بعد تو خوردیم و زنده‌ایم

هر دم که بی‌حضور تو ای مهربان زدیم
غمبارتر ز مرگ شمردیم و زنده‌ایم

گل جنون

ای جنون گل کن که بار مصلحت جز خارنیست
های و هوی عقل خام اندیش جز پندار نیست

گوهر آدم نمایان دیار نفس را
چون به معنی وارسی بیش از خزف مقدار نیست

ساز عشقی زین سیه کاران سوداگر مجوی
یک طبیب دل در این صد کاروان بیمار نیست

آفتی باشد گمان‌آرایی خودباوران
در خیال آباد خود بینی، خرد معمار نیست

از حکیمی دوش پرسیدم ز اخلاص عمل
گفت قیراطی* ازین کالا در این بازار نیست

هر صفا آینه با مجنون ز صحرا رسته است
در قصور قیصر و دارا صفا را بار نیست

بر که بندم تهمت دانش، کز این دعوی‌گران
دیده ای  بینا، دلی شیدا، سری هشیار نیست

گوش اگر سنگین نداری این گران فهمی چرا؟
درک فریاد حقیقت آنقدر دشوار نیست

نقس را در پرده ی نیرنگ، رنگین فتنه هاست
پرده زین حیلت نگیرد عشق اگر بیدار نیست

زحمت انگیز است بزم زندگی، غافل متاز
در نیاز آباد دنیا جاده ای هموار نیست

تا به کی باشی اسیر آرزوهای دراز
و هم عشرت جز سرایی رسته در پندار نیست

درد فهمی جز به تحصیل تهی دستی مجوی
نقد کالای محبت درهم و دینار نیست

رفته‌ام از خود ز سُکر عشوه لیلاوشی
مست یک ایمای اویم، با سبویم کار نیست

گرچه هر سو شور شیرین است در عالم “حمید”
بی صدای تیشه ی فرهاد این کهسار نیست

آواز جوانی‌ها

قفس فرسوده‌ام آه از تک و تاز جوانی‌ها
نفس می سوزم از نا پخته آواز جوانی‌ها

در این جولان، نشان تیر  ناکامی ازآن گشتم
که غافل از کمانکش بود، شهباز جوانی‌ها

به جرأت بال بگشودم، ببخشا بر من ای پیری!
به ترغیب جوانی بود، پرواز جوانی‌ها

شبابی بود و در سر شور امیدی و احساسی
چه بد فرجام آمد سیر آغاز جوانی‌ها

چو من یارب مبادا کس اسیر وهم خوش‌بینی
سرابی بود و خوابی صحنه‌پرداز جوانی‌ها

ز پرپرگشتن گل در چمن، تحصیل عبرت کن
که رنگ‌آمیز خواری‌هاست، اعزاز جوانی‌ها

شکست زندگی نقش جوانی بر جبین دارد
در این آیینه خواندم رمزی از راز جوانی‌ها

غم پیری چو چنگم گوش می‌تابد  به جرم آن
که سوزی داشتم در پرده‌ساز جوانی‌ها

“حمیدا” طبع بُرنایان، نصیحت در نمی‌گیرد
مگر دست نیازی بشکند ناز جوانی‌ها

بر سر امواج

گر طبیب عشق آغوش محبت واکند
زخم های عالمی را مرهمی پیدا کند

دور ازین کانون الفت آشنای درد کیست؟
تا غریبان را به رأفت نسخه‌ای انشا کند

رنج هجران دیده داند قدر ایام وصال
درد مجنون را مداوا گر کند لیلی کند

فیض رهبر مغتنم دانید، کاین دانای راز
هر چه  فرماید به حکم خاطر دانا کند

شب پرستان گر چه در صور شبیخون می‌دمند
موسی ما دفع ظلمت با ید بیضا کند

جان روشن بر نتابد سعی استیلای جهل
شمع عقلی، کار خورشید جهان‌آرا کند

ای صفاورزان! صلای عشق را پاسخ دهید
تا زبان و دل پیام دوست را معنا کند

بت ظهور دیگری خواهد به سیمایی دگر
گو خلیل اللّه به همت آستین بالا کند

درکوچه تنهایی
گرد بادم، حاصل سعی‌ام غباری بیش نیست
و ز گِرانباری به دستم کوله‌باری بیش نیست

گر چه سر بر اَبر سودم، همچنان پا در گِلم
شور سر گردانی‌ام، مشت غباری بیش نیست

ریشه طاقت مجویید از درخت قامتم
در سرشتم شورش بی اعتباری بیش نیست

کس چو من پا در رکاب بی‌قراری ها مباد
از تولّد تا مزارم گیرو داری بیش نیست

می‌تنم بر خویش و می‌افتم به پای خویشتن
چون حبابم جلوه ناپایداری بیش نیست

می‌دوم وادی به وادی وین سبک پروازی‌ام
نزد کوته‌فکرتان بیهوده‌کاری بیش نیست

رهنورد کوچه تنهایی‌ام، کز همرهان
غیر آثار قدم در رهگذاری بیش نیست

داشتم در عالم وارستگی بالیدنی
با تهی دستی، سر افرازی عواری بیش نیست

هیچ آغوشی به گرمی بر قبولم وا نشد
مهربانی، خلق عالم را شعاری بیش نیست!

غیر این معنی نشد معلوم محرومان “حمید”
وهم همدردی سراب آشکاری بیش نیست

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 3:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر:۳۴۲۱۳۲
 
برترینها
 
 
 
 
 
 

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه 

 
 
 
حمله نیروهای عراقی به شهر فلوجه از جهات مختلف منجر به آزادی فلوجه از دست تروریست های داعش شد.
 
 
 
خبرگزاری ایرنا: حمله نیروهای عراقی به شهر فلوجه از جهات مختلف منجر به آزادی فلوجه از دست تروریست های داعش شد.

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه

عکس: حمله نیروهای عراقی به فلوجه
 
 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:55 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۱۵۱۹
تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۳/۲۹ - ۱۸:۳۹:۴۶
 
فرمانده سپاه جواد الائمه (عج) خراسان شمالی خبر داد:

انتشار ۱۱۰ جلدکتاب تا زمان برگزاری اجلاسیه ۳۰۰۰ شهید استان/فضا سازی شهری کنگره شهدا مناسب نیست

 
فرمانده سپاه جواد الائمه (عج) خراسان شمالی مجموع کل کتاب های منتشرشده اجلاسیه 3 هزار شهید استان را 110 جلد کتاب اعلام کرد و مدت زمان پیش بینی شده برای برگزاری اجلاسیه سه هزار شهید استان را 4 روز عنوان کرد.
انتشار 110 جلدکتاب تا زمان برگزاری اجلاسیه 3000 شهید استان/فضا سازی شهری کنگره شهدا مناسب نیست,
به گزارش خبرنگار اترک نیوز،سردار مرتضوی،فرمانده سپاه جواد الائمه (عج) خراسان شمالی در جلسه کنگره بزرگ 3 هزار شهید خراسان شمالی که درمحل استانداری استان برگزار شد به آخرین گزارش وضعیت پیشرفت روند برگزاری اجلاسیه 3 هزار شهید استان تاکنون پرداخت.
وی به اضافه شدن دو کمیته دانش آموزی و فرهنگی به کمیته های 18 گانه اجلاسیه 3 هزار شهید  استان خبرداد وگفت: درمجموع 20 کمیته مختلف در برپایی این اجلاسیه فعالیت می کنند.
سردار مرتضوی با بیان این که تاکنون وظایف و مسئولیت های اعضای کمیته ها ابلاغ شده است، افزود: درتلاشیم تمام فعالیت های کمیته های اجلاسیه در راستای جلوگیری از کانال های موازی کاری و همسو با برنامه های اجرایی سطح استان باشد.
وی از فراهم سازی مقدمات مشارکت دستگاه های دولتی استان در راستای برگزاری کنگره 3 هزار شهید خبرداد وگفت: حدود 60 درصد مراسم یادآورهای شهدا که مقرر بود دراین خصوص برگزار شود تاکنون در سطح استان برگزار شده است.
وی همچنین در این زمینه از برگزاری 8 یادآور شهدای شهرستانی خبرداد واظهارکرد:  درحال حاضر50 هزار جلدکتاب تولیدات کنگره سه هزار شهید استان برای توزیع آماده است. 
سردار مرتضوی تصریح کرد: دراین زمینه برنامه ریزی شده هر ماه  30 درصد کارهای فرهنگی و فضا سازی محیطی تا زمان اجلاسیه انجام شود.
وی به دعوت و مشارکت گروه های مختلف و اجتماعی در برنامه های اجلاسیه  3 هزار شهید اشاره کرد وگفت: این گروه ها تاکنون شناسایی شده و تحقیقات لازم صورت گرفته است.
فرمانده سپاه جوادالائمه خراسان شمالی خاطرنشان کرد: تاکنون 60 کتاب در زمینه اجلاسیه شهدا به پایان رسیده و پیش بینی می شود 50 کتاب دیگر نیز اضافه شود که از این تعداد کتاب 30 جلد کتاب تاکنون قطعی شده و 20 جلد کتاب دیگر نیز درآستانه چاپ قرار گرفته است.
وی مجموع کل کتاب های منتشرشده اجلاسیه 3000 شهید استان را 110 جلد کتاب اعلام کرد و مدت زمان پیش بینی شده برای برگزاری اجلاسیه سه هزار شهید استان را 4 روز عنوان کرد.
وی زمان اجرا ی اجلاسیه 3000 شهید استان را از روز شنبه 24 مهرماه امسال عنوان کرد وافزود: اجلاسیه ویژه دانش آموزان و فرهنگیان روز یکشنبه 25 مهرماه، اجلاسیه ویژه دانشجویان،اساتید و طلاب 26 مهرماه و اجلاسیه اصلی  که همه ایثارگران، جانبازان ، خانواده شهدا و عموم مردم در روز سه شنبه 27 مهرماه برگزار خواهد شد.
وی با بیان این که از اول خرداد وارد فاز اول اجرائیه اجلاسیه سه هزار شهیدخواهیم شد، گفت: دراین ایام کارگره های تخصصی اجلاسیه، دانش آموزی ، جامعه زنان، دانشجویان،اساتید و طلاب تشکیل می شود.
سردار مرتضوی اظهار کرد: همچنین برنامه ریزی شده در جنب برگزاری اجلاسیه نمایشگاهی از مبارزات شهدای انقلاب قبل از اذان تا شهدای مدافع حرم برپا شود.
وی دراین جلسه از رونمایی 3 هزار لوح افتخار برای خانواده های معزز شهدا خبرداد وبه  اعزام اکیب های بهداشتی به مناطق محروم و برگزاری یادآوره شهدای بهداشت و درمان از سوی دانشگاه علوم پزشکی استان درسطح استان اشاره کرد.
فرمانده سپاه جوالائمه خراسان شمالی در رابطه با ضعف های موجود در برگزاری کنگره سه هزار شهید استان، گفت: متاسفانه هنوز در بحث تبلیغات و فضا سازی شهری نتوانسته ایم موفق عمل کنیم مثلا بیلورد شهری هنوز وارد فضای کار نشده است.
وی اعلام کرد: در بحث کمیته برنامه و بودجه تاکنون اعتبار خاصی برای برگزاری اجلاسیه 3 هزار شهید پیش بینی نشده است، 
استاندار خراسان شمالی نیز دراین جلسه درباره برگزاری کنگره سه هزار شهید استان، گفت: اگر نگاه ما براین باشد که برای برگزاری کنگره 3 هزار شهید منتظر اعتبار باشیم تا اقدامی صورت گیرد معلوم است که این کار  به خوبی انجام نمی شود.
سید علی اکبر پرویزی برهماهنگی بین بخشی برنامه ها و فعالیت ها برگزاری کنگره 3000 شهید بین دستگاه ها اجرایی استان تاکید کرد.
وی اظهار کرد: در قانون برنامه پنجم آمده است برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت یا فرهنگ اقامه نماز می توانیم ازمحل اعتبارت فرهنگی درصدی را استفاده کنیم.
پرویزی با بیان این که دستگاه ها بایستی از ظرفیت قانونی برای برگزاری اجلاسیه 3 هزار شهید استان استفاده کرد، اظهارداشت: بخشی از آنها که هزینه های جاری نیست می شود در قالب  طرح های دستگاه ها و اعتبارات عمرانی دستگاه ها استفاده کرد.
وی اعتبارات استانی را در شرایط موجود جامعه محدود دانست و کل اعتبارات جاری استان را 132 میلیارد تومان ذکر کرد .
استاندار خراسان شمالی بر همسو کردن برنامه های اجلاسیه تاکید کرد وگفت: با وجود شرایط موجود اعتباری باید تلاش کنیم با حداقل هزینه ها و صرفه جویی، کار بهتری  انجام دهیم .
وی بر فضا سازی مذهبی شهر از سوی شهرداری بجنورد خبرداد وگفت: فضا سازی مذهبی و شهادت فرصتی است شهرداری ها، بنیاد شهید، آموزش و پرورش و... فضای شهر را به گونه ای ساماندهی کنند تا به معنای واقعی اثار و عطر ایثار و شهادت دیده شود.
درپایان این جلسه از سوی فرماندار مانه وسملقان و فرماندار راز  گزارشی از روند فعالیت های این شهرستان در برگزاری اجلاسیه 3000 شهید استان قرائت شد.
انتهای پیام/ب
 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

بن رودرز:

 

تحریم‌ بیشتر ایران را تسلیم نمی‌کرد
مشاور معاون امنیت ملی آمریکا اعلام کرد تحریم‌های ایران به منظور تقویت دیپلماسی اعمال شد و این مساله برای دولت آمریکا مشخص شده بود که تحریم‌های بیشتر باعث تسلیم شدن ایران نخواهد شد.
تحریم‌ بیشتر ایران را تسلیم نمی‌کرد

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، بن رودرز طی سخنانی در نشست اندیشکده آتلانتیک با عنوان «آیا ایالات متحده می‌تواند با ایران تعامل داشته باشد: فرصت‌ها و چالش‌ها» گفت: می‌دانم که امروز بحث‌هایی درباره تصویب، اعمال و کاهش تحریم‌ها مطرح است. اما در آن زمان، برای اعمال گسترده‌ترین تحریم‌های ممکن و برای جلوگیری از بروز مخاطرات برای ثبات اقتصاد جهانی، ما ماه‌ها زمان صرف کردیم تا ائتلافی برای اعمال تحریم‌ها به‌وجود بیاوریم. کارشناسان حوزه تحریم‌ها با کارشناسان بسیاری از کشورها درباره جزئیات طرح مفصل در این‌باره رایزنی می‌کردند. مقام امنیتی اوباما گفت: تحریم‌ها ابزاری برای تقویت دیپلماسی با ایران بود و می‌دانستیم با اعمال تحریم‌های شدیدتر نمی‌توانیم ایران را به تسلیم شدن وادار کنیم. وی ادامه داد: اما نکته مهم این است که با وجود مواجه کردن اقتصاد ایران با فشارهای بیشتر، ما هرگز از این گزینه ترجیحی خود کنار نرفتیم که می‌خواهیم اختلاف‌ها را از طریق دیپلماسی حل‌وفصل کنیم. وی گفت: به هر حال ایران توافق هسته‌ای را به طور کامل اجرا کرده و مردم ایران نیز از این توافق حمایت می‌کنند. بن رودرز گفت: واشنگتن به‌رغم انتقاد شدید جمهوری‌خواهان کنگره و دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری، به توافق هسته‌ای با ایران متعهد است. نام بن رودرز طی ماه‌های اخیر به خاطر ماجرای حمایت‌های مالی گسترده کاخ سفید از حامیان برجام بر سر زبان‌ها افتاد. رودرز نیز این حمایت‌ها را تایید کرد و گفت در این راستا از موسسه پلاشرز کمک گرفته است.  گفتنی است، یکی از کسانی که موسسه پلاشرز از او حمایت مالی کرده است؛ حسین موسویان، سخنگوی تیم اسبق مذاکره‌کننده هسته‌ای و از افراد بسیار نزدیک به حسن روحانی است.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:49 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

محقق آمریکایی و مقام سابق وزارت خارجه این کشور:

 

نیروهای سپاه ایران، آینده خاورمیانه را رقم می‌زنند
محقق آمریکایی و مقام سابق وزارت خارجه این کشور مدعی شده نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در حال شکل دادن به آینده خاورمیانه هستند.
نیروهای سپاه ایران، آینده خاورمیانه را رقم می‌زنند

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، ری تکیه، محقق روابط ایران و آمریکا و مقام سابق وزارت خارجه این کشور روز جمعه در یادداشتی نوشته نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حال شکل‌ دادن به آینده خاورمیانه هستند. 

وی پس از ذکر تاریخچه‌ای از شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشته که حمله شتابزده صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق به ایران در سال 1980 موجب بالا رفتن قدرت و حیثیت این نیروهای نظامی شد. 

«تکیه» سپس به شکل‌گیری نیروی قدس اشاره کرده و نوشته که این شاخه از سپاه مأموریت فعالیت‌های نظامی برون‌مرزی را به عهده دارد. 

این محقق خاطرنشان کرده که نیروهای سپاه قدس در تأکید بر اینکه آمریکا به قدرتی هدر رفته در خاورمیانه تبدیل شده، پیشگام بوده‌اند.

اگرسپاه نبودکشورهم نبود.

امام خمینی (ره)

پاسداری ازانقلاب اسلامی  ،افتخاری است که

نصیب هرکس نمی شود.

 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:46 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
کد خبر: ۷۵۳۷۲
 
 
 
 
 
 
دردا که از فراق تو، مردیم و زنده‌ایم

غزل منتشر نشده ای از استادحمیدسبزواری 

خبرگزاری تسنیم همزمان با هفتمین روز از درگذشت زنده‌یاد حمید سبزواری اقدام به انتشار تعدادی از سروده‌های منتشر نشده از پدر شعر انقلاب کرده که یکی از این اشعار در رثای امام خمینی(ره) است.
عقیق:رضا اسماعیلی، از شاعران کشور، که مسئولیت انتشار سروده‌های به چاپ نرسیده زنده‌یاد حمید سبزواری را به همراه دو تن دیگر از شاعران انقلاب برعهده دارد، تعدادی از سروده‌های منتشر نشده از پدر شعر انقلاب را به همراه یادداشت کوتاهی درباره اهمیت سروده‌های شادروان سبزواری در اختیارمان قرار داده که به این شرح است:

استاد حمید سبزواری - خالق بهترین و خاطره‌انگیزترین سرودهای انقلابی - که به حق به نام «پدر شعر انقلاب» شهرت یافته بود ، برای اصحاب فکر و فرهنگ - بخصوص اهالی شعر و ادبیات -  نامی قابل احترام و چهره‌ای کاملاً شناخته ‌شده بود، شاعری که به معنای واقعی کلمه « متعهد و انقلابی » بود و شعرش تاریخ منظوم انقلاب اسلامی . به این معنا که در آیینه شعرها وسرودهای انقلابی او می توان تمام فراز و نشیب های تاریخ انقلاب را – از قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 تا به امروز - به نظاره نشست.

استاد سبزواری هم‌قبله و هم‌قبیله شاعران متعهد و رسالت مداری چون کمیت و فرزدق و دعبل بود. او شعر را اسباب تفنن و تفرعن شاعرانه نمی‌دانست و همچون پیشاهنگان و سرهنگان شعر و ادب پارسی بر این اعتقاد و باور بود که «شعر پرتویی از شعور نبوت» و محملی برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی است. به همین اعتبار - چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب – همواره پیرنگی خاص از دغدغه های اجتماعی - سیاسی در جان شعرهای او جلوه‌گر بود. او بر بوم شعرهای خویش، حماسه مقاومت و پایمردی انسان در برابر ظلم، تجاوز، تبعیض و بی‌عدالتی را آنگونه زیبا و گویا به تصویر کشیده است که همه مردم جهان می‌توانند با اسطوره‌ها و نمادهای شعری او احساس پیوستگی و همذات‌پنداری کنند.

بدون هیچ تردیدی رمز ماندگاری استاد را باید در پرداختن مؤمنانه و هنرمندانه به هویت ایرانی و اسلامی و ارتباط تنگاتنگ آثار او با آرمان‌ها و اندیشه‌های طلایه‌داران انقلاب – بخصوص امام راحل و مقام معظم رهبری – دانست.

 جان کلام آن که اگر امروز نام استاد سبزواری چون ستاره‌ای پرفروغ در سپهر شعر انقلاب می‌درخشد، به پشتوانه دغدغه‌های زلال و مقدسی است که در سینه دردآشنای این استاد فرزانه خانه کرده بود. دغدغه اسلام و انقلاب و مردم و پاسداری از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی. استاد، طی سال‌ها - بیش از نیم قرن - راه خجسته شعر انقلاب را با خون دل، نقد جان و خوردن زخم زبان بر نوآمدگان هموار کرد و دریغ و درد که در تمام طول این سال‌ها از دوست و دشمن - به جرم آرمانخواهی و تعهد‌اندیشی - خنجر بی‌مهری خورد!

و اما امروز بر ما که ادعای خویشــی و هم‌کیشــی با استاد را داریم، فرض است که به احترام انقلاب، امام و شهیدان، نام بلندش را پاس بداریم. نام بلند استادی را که پیر راه بود و دردآگاه. ادیب و شاعر عاشق و صادقی که تمام زندگی خود را وقف هویت‌بخشی و هستی‌بخشی به ادبیات فاخر انقلاب کرد. از ما دور باد که گاهی به گمان رستم دستان شدن در عرصۀ شعر، در پیلۀ خودبینی اسیر شویم و بر قبله‌نمایی چنین بصیر، دلیر - اینچنین باد.

در پایان این نوشتار، با سلام و درود به روح پر فتوح آن  پیر درد آشنا، پنج غزل منتشر نشده از حمید شعر انقلاب را تقدیم شما خوبان می‌کنیم.

خامه فراق
(در سوگ امام خمینی)

دردا که از فراق تو، مردیم و زنده‌ایم
و ز رخ غبار عمر ستردیم و زنده‌ایم

زان ناگهان خزان که بهار از جهان ربود
چون برگ باد برده فسردیم و زنده‌ایم

ز آن دم که زد به صفحه رقم خامه فراق
هر دم هزار مرتبه مردیم و زنده‌ایم

جسم تو را به دوش هزاران دریغ‌گوی
در صبحگاه فاجعه بردیم و زنده‌ایم

وان پیکری که چون گهر جان عزیر بود
با دست خود به خاک سپردیم و زنده‌ایم

در لحظه وداع، دل دردمند را
پروانه سان به مشت فشردیم و زنده‌ایم

زان زهر جانگزای که جان از تو وا گرفت
خمخانه‌ای ز بعد تو خوردیم و زنده‌ایم

هر دم که بی‌حضور تو ای مهربان زدیم
غمبارتر ز مرگ شمردیم و زنده‌ایم

گل جنون

ای جنون گل کن که بار مصلحت جز خارنیست
های و هوی عقل خام اندیش جز پندار نیست

گوهر آدم نمایان دیار نفس را
چون به معنی وارسی بیش از خزف مقدار نیست

ساز عشقی زین سیه کاران سوداگر مجوی
یک طبیب دل در این صد کاروان بیمار نیست

آفتی باشد گمان‌آرایی خودباوران
در خیال آباد خود بینی، خرد معمار نیست

از حکیمی دوش پرسیدم ز اخلاص عمل
گفت قیراطی* ازین کالا در این بازار نیست

هر صفا آینه با مجنون ز صحرا رسته است
در قصور قیصر و دارا صفا را بار نیست

بر که بندم تهمت دانش، کز این دعوی‌گران
دیده ای  بینا، دلی شیدا، سری هشیار نیست

گوش اگر سنگین نداری این گران فهمی چرا؟
درک فریاد حقیقت آنقدر دشوار نیست

نقس را در پرده ی نیرنگ، رنگین فتنه هاست
پرده زین حیلت نگیرد عشق اگر بیدار نیست

زحمت انگیز است بزم زندگی، غافل متاز
در نیاز آباد دنیا جاده ای هموار نیست

تا به کی باشی اسیر آرزوهای دراز
و هم عشرت جز سرایی رسته در پندار نیست

درد فهمی جز به تحصیل تهی دستی مجوی
نقد کالای محبت درهم و دینار نیست

رفته‌ام از خود ز سُکر عشوه لیلاوشی
مست یک ایمای اویم، با سبویم کار نیست

گرچه هر سو شور شیرین است در عالم "حمید"
بی صدای تیشه ی فرهاد این کهسار نیست

آواز جوانی‌ها

قفس فرسوده‌ام آه از تک و تاز جوانی‌ها
نفس می سوزم از نا پخته آواز جوانی‌ها

در این جولان، نشان تیر  ناکامی ازآن گشتم
که غافل از کمانکش بود، شهباز جوانی‌ها

به جرأت بال بگشودم، ببخشا بر من ای پیری!
به ترغیب جوانی بود، پرواز جوانی‌ها

شبابی بود و در سر شور امیدی و احساسی
چه بد فرجام آمد سیر آغاز جوانی‌ها

چو من یارب مبادا کس اسیر وهم خوش‌بینی
سرابی بود و خوابی صحنه‌پرداز جوانی‌ها

ز پرپرگشتن گل در چمن، تحصیل عبرت کن
که رنگ‌آمیز خواری‌هاست، اعزاز جوانی‌ها

شکست زندگی نقش جوانی بر جبین دارد
در این آیینه خواندم رمزی از راز جوانی‌ها

غم پیری چو چنگم گوش می‌تابد  به جرم آن
که سوزی داشتم در پرده‌ساز جوانی‌ها

"حمیدا" طبع بُرنایان، نصیحت در نمی‌گیرد
مگر دست نیازی بشکند ناز جوانی‌ها

بر سر امواج

گر طبیب عشق آغوش محبت واکند
زخم های عالمی را مرهمی پیدا کند

دور ازین کانون الفت آشنای درد کیست؟
تا غریبان را به رأفت نسخه‌ای انشا کند

رنج هجران دیده داند قدر ایام وصال
درد مجنون را مداوا گر کند لیلی کند

فیض رهبر مغتنم دانید، کاین دانای راز
هر چه  فرماید به حکم خاطر دانا کند

شب پرستان گر چه در صور شبیخون می‌دمند
موسی ما دفع ظلمت با ید بیضا کند

جان روشن بر نتابد سعی استیلای جهل
شمع عقلی، کار خورشید جهان‌آرا کند

ای صفاورزان! صلای عشق را پاسخ دهید
تا زبان و دل پیام دوست را معنا کند

بت ظهور دیگری خواهد به سیمایی دگر
گو خلیل اللّه به همت آستین بالا کند

در کوچه تنهایی
گرد بادم، حاصل سعی‌ام غباری بیش نیست
و ز گِرانباری به دستم کوله‌باری بیش نیست

گر چه سر بر اَبر سودم، همچنان پا در گِلم
شور سر گردانی‌ام، مشت غباری بیش نیست

ریشه طاقت مجویید از درخت قامتم
در سرشتم شورش بی اعتباری بیش نیست

کس چو من پا در رکاب بی‌قراری ها مباد
از تولّد تا مزارم گیرو داری بیش نیست

می‌تنم بر خویش و می‌افتم به پای خویشتن
چون حبابم جلوه ناپایداری بیش نیست

می‌دوم وادی به وادی وین سبک پروازی‌ام
نزد کوته‌فکرتان بیهوده‌کاری بیش نیست

رهنورد کوچه تنهایی‌ام، کز همرهان
غیر آثار قدم در رهگذاری بیش نیست

داشتم در عالم وارستگی بالیدنی
با تهی دستی، سر افرازی عواری بیش نیست

هیچ آغوشی به گرمی بر قبولم وا نشد
مهربانی، خلق عالم را شعاری بیش نیست!

غیر این معنی نشد معلوم محرومان "حمید"
وهم همدردی سراب آشکاری بیش نیست

منبع:تسنیم


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:41 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۷۵۳۶۸
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۰۱
 
 
 
 
 
«داش ابرام» و احترام به دیگران 

 

از ویژگی های شهید ابراهیم هادی ؛ احترام به دیگران بود ؛ حتی به دشمن جنگی همیشه میگفت اکثر این دشمنان ما انسانهای جاهل و ناآگاه هستند.

عقیق:مهدی فریدوند و مرتضی پارساتیان می گویند: از ویژگی های شهید ابراهیم هادی؛ احترام به دیگران بود؛ حتی به دشمن جنگی همیشه میگفت اکثر این دشمنان ما انسانهای جاهل و ناآگاه هستند. به همین خاطر بیشتر مواقع در درگیری به جای کشتن دشمن آنها را به اسارت میگرفت.اغلب بعد از اسارت انها چون عربی بلد بود با آنها صحبت میکرد. هر نوع غذایی هم خودمان میخوردیم برای آنها میبرد.این رفتار او باعث میشد اسرای عراقی مجذوب او شوند.

طوری که وقتی میخواستند آن اسرا را منتقل کنند با گریه نمیخواستند بروند و میگفتند اجازه بدهید حتی  ما علیه بعثی ها بجنگیم.

در عملیات بازی دراز ؛ به همراه شخص دیگر به بالای ارتفاعات رفتیم ؛ به سنگری رسیدیم که تعدادی عراقی در آن بودند و با اسلحه ام اشاره کردم که بیایند بیرون ، فکر نمیکردم اینقدر باشند ؛ ما دونفر بودیم آنها 15 نفر ؛ به انها گفتم حرکت کنید ولی فرمان نمیپذیرفتند.
موقعیت طوری بود که هر لحظه ممکن بود به ما حمله کنند.

هر چه با دست اشاره کردم که راه بیافتند ولی گوش ندادند.آنها به افسر درجه دارشان نگاه میکردند.
ان افسر هم با اشاره به بقیه فهماند که حرکت نکنند.

خیلی ترسیده بودم.دهانم از ترس تلخ شده بود.به فکرم رسید که به انها تیر اندازی کنم. هر لحظه ممکن بود اتفاقی بیافتد.از خدا کمک خواستم.  ناگهان از پشت سنگر ابراهیم را دیدم . آرامش عجیبی پیدا کردم.گفتم آقا ابرام کمک ؛ پرسید چی شده
گفتم مشکل اون افسر عراقیه نمیگذاره بقیه حرکت کنند.و بعد آن افسر را نشان دادم.
ابراهیم اسلحه اش رو روی دوشش انداخت و جلو رفت.
با یک دست یقه و یک دست دیگر کمر افسر بعثی را گرفت و او را از زمین بلند کرد.
ابراهیم و افسر بعثی کنار پرتگاه بودند.
تمام عراقی ها با دیدن این وضعیت از ترس روی زمین نشستند و دستشان را بالا گرفتند.
افسر هم مرتب به ابراهیم التماس میکرد و الدخیل الدخیل و الرحم الرحم میگفت.
دیگر تمام ترسم برطرف شده بود.
ابراهیم بعد از آن افسر را به میان اسرا برگرداند و من بعد توانستم همه اسرا و افسر بعثی را با خیال آسوده به پایین منتقل کنم.

پی نوشت:
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 105

زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی
منبع:تسنیم
 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:34 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۵۹۱۳۱۴
 
 
 
آیت الله بهجت: هیچ حیوانی به جهنم نمی‌رود! 

 

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: از میان حیوانات بیابان و جنگل و باغ‌وحش یکی هم به جهنم قدم نمی‌گذارد، اما انسان که اعظم و اشرف مخلوقات است به جهنم می‌رود، بلکه به خلود در آتش محکوم می‌گردد.

به گزارش مشرق،

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: با اینکه انسان با مَلَک یک قدم بیش فاصله ندارد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَیْن؛ جز اینکه مَلَک شوید»، بااین‌حال، از میان حیوانات بیابان و جنگل و باغ‌وحش یکی هم به جهنم قدم نمی‌گذارد، اما انسان که اعظم و اشرف مخلوقات است به جهنم می‌رود، بلکه به خلود در آتش محکوم می‌گردد؛ «الْخالِدین فِیهَا». شیطان بر سر راه می‌نشیند و همواره در کمین است؛ «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقیمَ؛ قطعاً بر سر راهِ راست تو خواهم نشست و [ آنان را منحرف خواهم نمود]». هر چند خداوند متعال در پاسخ او فرمود: «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ؛ تو بر بندگان من تسلط نخواهی داشت»

کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 86
محمد حسین رخشاد


ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 51938
 
سخن روز مطبوعات صبح کشور؛

افزایش 400 درصدی حقوق مسئولان در دولت یازدهم 

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند.
 
اتاق خبر 24:   سرخوردگی از خوشبینی به آمریکا

محمد حسین محترم در کیهان نوشت:

1- رهبر معظم انقلاب بارها تاکید کردند آمریکا علی‌رغم لبخندهای ظاهری از پشت خنجر می‌زند، از جمله 21 اسفند 93 در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان که: « تیم مذاکرات هسته‌ای امین است اما من نگرانم، چون طرف مقابل حیله‌گر و اهل خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر می‌زند» و همچنین 12 آبان 1394 در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان : «هدف برخی از بزک کردن چهره آمریکا این است تا آمریکایی‌ها در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو کنند».

2- یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا اذعان کرد: «آنچه در آمریکا می‌بینم دروغ و فر‌یبکاری و بی‌رحمی است. مقامات آمریکا به شما لبخند و از پشت به شما خنجر می‌زنند!»

3- یک دیپلمات سابق کشورمان که در خارج سکونت گزیده، گفت: «ظریف سرخورده شده است». این سه موضع و سخن در بطن خود از یک به هم پیوستگی و تحلیل واقع‌بینانه و پیام روشن برخوردارند که تبیین این تحلیل و پیام برای آگاهی افکار عمومی می‌تواند بسیار مفید باشد، چرا که هم درس‌آموز است و هم مسیر و جهت درست را نشان خواهد داد تا دچار غفلت و انحراف و خسران نشویم.

الف- گرچه این سخن رهبری که آمریکا قابل اعتماد نیست و از پشت خنجر می‌زند، بر اساس یک منطق صحیح سیاسی و تجربیات سالهای گذشته و مستندات فراوان تاریخی بیان شده، اما نکته مهم این است که اولا اکنون خود آمریکایی‌ها به آن اذعان می‌کنند و بر همین اساس وزیر محترم امور خارجه از این همه خوشبینی به دولت مستکبر و اهل خدعه‌ای مثل آمریکا سرخورده شده! و ثانیا این مقام آمریکایی که خود محصول همین سیستم فریبکاری و بی‌رحمی است، اذعان می‌کند که نظام سرمایه‌داری آمریکا برای تامین منافع کارتل‌های اقتصادی و سیاسی حتی به مردم خودش هم از پشت خنجر می‌زند، چه برسد به سایر ملل!

ب- بنده هم مثل گوینده این سخن که تیتر برخی از روزنامه‌ها شد، معتقدم آقای ظریف سرخورده شده، اما نه با نگاه وی بلکه با یک نگاه استراتژیک رسانه‌ای و انقلابی: اولا در باب این اعتراف صریح آمریکایی‌ها مبنی بر اینکه مقامات این کشور از پشت خنجر می‌زنند، باید گفت یا باید این اعتراف را بر اساس قاعده «اقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» پذیرفت و مبنای تحلیل‌های درست و موضع‌گیری‌های خود قرار داد و یا اینکه اگر نپذیریم و با توجیهاتی ادعا کنیم که این اذعان آمریکایی‌ها مصرف داخلی در منازعات انتخاباتی دارد و از روی بی‌عقلی زده شده، سوال اساسی این است چرا وقت خود را صرف مذاکره با یک چنین افراد بی‌عقلی کردید؟ پس مجبوریم این اعتراف را بپذیریم و آن را مستندی بر دلایل عقلی و منطقی و تاریخی رهبر معظم انقلابی تلقی کنیم.

پ- فقط چند مورد از هزاران موردی که آمریکا به کشورهای مختلف خنجر زده:

مورد اول: دم دست‌ترین مورد محمد مرسی رئیس‌جمهور سابق مصر است که به وعده‌های دروغین و لبخندهای ظاهری آمریکایی‌ها اعتماد کرد اما آمریکایی‌ها به کمک صهیونیست‌ها در یک توطئه طراحی شده، او را از ریاست‌جمهوری خلع، محاکمه و زندانی کردند.

مورد دوم: ریاض المالکی وزیر خارجه تشکیلات خودگردان فلسطینی چند روز قبل در مصاحبه اختصاصی با روسیا الیوم اذعان کرد 24 سال مذاکره با رژیم صهیونیستی بی‌فایده بوده و آمریکا علی‌رغم ادعای حمایت از تشکیلات خودگردان، در عمل از جنایات اسرائیل حمایت و از پشت به فلسطینی‌ها خنجر زده است.

مورد سوم: آمریکایی‌ها با مذاکرات و لبخند، سودانی‌ها را مجبور به تقسیم کشورشان کردند و در قبال این ذلت قول دادند تحریم‌های آنها را لغو خواهند کرد. اما پس از تقسیم سودان نه تنها تحریم سودانی‌ها لغو نشد بلکه آمریکا خنجر را به پشت عمرالبشیر که زیر توافق ذلت‌بار تقسیم کشورش را امضاء کرده بود، زد و او را به جرم جنایات جنگی در دادگاه بین‌المللی لاهه به محاکمه کشاند.

مورد چهارم: علی‌رغم اینکه پوتین بعد از حادثه 11 سپتامبر از حمله آمریکا به افغانستان و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران حمایت و فروش سامانه موشکی اس 300 به ایران را لغو کرد، اما به قول پوتین، آمریکا خنجر را از پشت به روسیه زد و با هدف سرنگونی پوتین، انقلاب رنگی در روسیه به راه انداخت و تحریم‌ها را علیه مسکو اعمال کرد. هر چند پوتین متوجه این خنجر از پشت‌زدنها شد و در سیاست خود با آمریکا تجدیدنظر کرد.

ت- و چند مورد از صدها موردی که آمریکا از پشت به ملت ایران خنجره زده: مورد اول: بعد از ملی شدن نفت، آمریکایی‌ها با کودتای 28 مرداد پاسخ اعتماد مصدق به آمریکا را با سرنگونی دولتش و زندانی کردنش دادند و در تبعید و تنهایی درگذشت. «25 سال این ملت زیر یوغ حکومت وابسته پهلوی به انواع خفت‌ها، فشارها و سختی‌ها مبتلا شد... به خاطر اعتمادی که آن روز، آن آقا (مصدق) از روی ساده‌اندیشی به آمریکا کرد.)* «آن کسانی که خیال می‌کنند رابطه و دوستی با آمریکا موجب می‌شود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربه‌(های) تاریخی مراجعه کنند.»*. مورد دوم: در سال 59 آمریکا در مذاکرات الجزایر متعهد شد در قبال آزادی گروگان‌ها، کلیه تحریم‌های تجاری علیه ایران را لغو و دارایی‌های ایران را آزاد کند و در امور داخلی ایران دخالت نکند.

اما پس از آزادی گروگان‌ها، آمریکا خنجر را از پشت زد و نه تنها دارایی‌های ایران را آزاد نکرد، بلکه تحریم‌ها را تشدید و حمایت خود را از صدام علنی کرد. مورد سوم: در ژانویه 2002 بعد از این اینکه ایران در دولت اصلاحات به آمریکا کمک کرد تا مشکلاتش در افغانستان را حل کند، بوش پسر در اقدامی تعجب‌برانگیز در کنگره آمریکا پاسخ ‌خوشبینی به آمریکا را داد و خنجر را از پشت به دولت اصلاحات زد و دولت ایران را محور شرارت خواند.

مورد چهارم: و اکنون در مذاکرات هسته‌ای، آمریکا پاسخ خوشبینی‌ها و لبخندهای دولت تدبیر و امید را با خنجری آب‌دیده‌تر داد و به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد و تحریم‌ها را تشدید و ملت ایران را به بهانه‌های مختلف تحقیر و تهدید کرد و پس از امضاء برجام، باز ایران را حامی تروریسم و محور شرارت در منطقه خواند.

ث - گرچه بنا به فرمایش رهبرمعظم انقلاب تیم مذاکره‌کننده را فرزندان انقلابی کشور می‌دانیم اما همانند فرزند یک خانواده ممکن است فرزندان انقلابی خانواده نظام جمهوری اسلامی نیز اشتباه کنند و اکنون پس از متوجه شدن اشتباهات خود سرخورده شده‌اند. البته همین سرخوردگی که رئیس تیم مذاکره‌کننده هرچند دیر متوجه شده، خود نکته مثبتی است، اما می‌تواند در ادامه راه نتایج مفیدی به دنبال داشته باشد، به شرطی که از این تجربه به خوبی استفاده شود: « تجربه این است که اگر ما تنازل هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش برنمی‌دارد؛ این را ما در مذاکرات هسته‌ای تجربه کردیم. ...خیلی‌ها قبل از این تجربه هم می‌دانستند امّا بعضی هم که نمی‌دانستند، حالا بدانند: آمریکا اوّل با لبخند و تبسّم وارد میدان خواهد شد، بعد در عمل، دبّه می‌کند .این شد یک تجربه برای ملّت ایران؛ این تجربه را مغتنم بشمرید».

ج - اما‌:1- وزیر امورخارجه باید از این سرخورده باشد که چرا دیر متوجه عمق کینه‌توزی آمریکا شده است.2- از این که چرا دلسوزان انقلاب را که از قبل می‌دانستند نمی‌شود به آمریکا خوشبین بود، بزدل و ترسو و تندرو نامیدند و به جهنم حواله دادند! 3- از این که چرا زمانی که وندی شرمن ایرانی‌ها را دارای ژن فریبکاری خواند و آن زمان که اوباما ملت ایران را به بمب هسته‌ای تهدید کرد و آن زمان که جان کری ملت ایران را تروریسم خواند و ده‌ها و صدها آن زمان دیگر، چرا به موقع و قاطعانه واکنش نشان نداد تا امروز آمریکا پرروتر و وقیحانه‌تر از گذشته طلبکار ملت ایران نشود که چرا از ملتهای مظلوم حمایت می‌کند و چرا برای دفاع از خود صنایع موشکی را تقویت می‌کند و چرا حقوق بشر را با استانداردهای دوگانه غرب نمی‌پذیرد و ده‌ها چرای دیگر ؟ 4-تیم محترم مذاکره‌کننده می‌تواند نگران باشد که چرا نتیجه زحمات شبانه روزی آنها - که قابل انکار نیست-  برای کشور «دستاورد تقریبا هیچ» داشته و  ادامه این روال می‌تواند «خسارت محض» در پی داشته باشد! و نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا برای پاره کردن برجام که این همه زحمت برایش کشیده، مسابقه گذاشته‌اند!:«هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار می‌کند، اگر به ‌خاطر مصلحت‌اندیشی، عقل سیاسی و تاکتیک به آمریکا اعتماد کرد، سیلی‌اش را خواهد خورد».* 5- باید عبرت گرفته باشند که چرا انقلابی عمل نکرده‌اند: « همه باید بدانند می‌توان در این راه انقلابی حرکت کرد و اگر راه را عوض کردیم، اسلام و ملّت ایران سیلی خواهد خورد»*.6- از این نگران باشند که چرا برخی دچار وسوسه شدند که می‌توانند با آمریکا در حلّ مسائل بین‌المللی همکاری کنند و خیال می‌کنند رونق اقتصاد کشور صرفاً با سرمایه‌گذاری خارجی تأمین می‌شود که به قول رهبرمعظم انقلاب این خیال، یک خطای بزرگ است: «اهداف آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، هیچ تغییری نکرده و آنها اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند، لحظه‌ای درنگ و تأمل نخواهند کرد» و«آمریکای دوران ریگان و آمریکای دوران بوش با آمریکای امروز هیچ فرقی ندارد.»

کلید گشایش قفل سرمایه گذاری خارجی پسابرجام

دکتر علی ماروسی در خراسان نوشت:

در پایان ششمین ماه از اجرایی شدن برجام هستیم، و تلاش ها برای استفاده بهینه از نتایج این توافق تاریخی، شتاب فزاینده ای گرفته است. اما، پرسش اینجاست که آیا  این تلاش ها نتیجه ملموسی داشته یا خواهد داشت؟ بسیاری از مردم منتظر پاسخی روشن به این سوال هستند؛ اما، پاسخ به این آسانی نیست. هر کسی با توجه به نوع نگاه و انتظارات می تواند جواب متفاوتی ارائه دهد. هم اکنون می توان هم مدعی بی ثمر بودن تلاش ها بود و هم می توان گفت که موفقیت و نتایج حاصل از برجام بالاتر از انتظار بوده است.

 در نتیجه، به نظر می رسد نگاهی واقع گرایانه و موشکافانه به موضوع ضرورت داشته باشد. انتظار مردم و جامعه از برجام، گشایش اقتصادی در زندگی است. بسیاری، حتی انتظار آن را داشتند که نتیجه برجام را در همان ماه های اولیه در سفره خویش ببینند. نه تنها این امر محقق نشد، بلکه انتظار تحقق این امر در کوتاه مدت بعید و غیر واقع گرایانه است. نتایج برجام، در گرو عناصر بسیاری است که زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. لذا، انتظار به ثمر نشستن این توافق در کوتاه مدت ساده انگاری است.

باید یادآور شد که دستیابی به شکوفایی اقتصادی، که بتواند آثار ملموسی بر زندگی مردم داشته باشد ، نیازمند صبر و تلاش است. در برنامه ریزی های اقتصادی زیربنایی، انتظار حصول سریع به نتیجه جایی ندارد . این نوع انتظار فقط در بازار واسطه گری امکان پذیر است، که نهایتا تنها به ایجاد یک طبقه کوچک نوکیسه و رانت خوار می انجامد. اما، باید ها و نبایدهای نیل به یک اقتصاد سالم، با آثار و تبعات مفید اجتماعی چیست؟

اولین پاشنه آشیل توسعه اقتصادی، در کشمکش های سیاسی و جناحی است. تعابیر سیاه و سفید از وضعیت اقتصاد، به دور از انصاف و اخلاق اسلامی است. نفی تلاش های دست اندرکاران و دامن زدن صرف به انتظارات جامعه عادلانه نیست. برخوردهای غیر اصولی و پوپولیستی، تنها رقبای سیاسی را تخریب نمی کند؛ بلکه بذر نا امیدی را در بدنه جامعه می پراکند و باعث از میان رفتن اعتماد در آن می شود. جامعه بی اعتماد، جامعه ای مستعد بحران است. از این رو، شعله ور کردن انتظارات مردم، آفت اقتصاد این مملکت خواهد بود.

دومین معضل، سخنان و اقدامات بعضی از دست اندرکاران سیاسی، اقتصادی و مدیران بنگاه های اقتصادی کشور است که کمتر به واقعیات میدانی توجه دارند. ثمر دادن برجام، با شعار، تبلیغ، برگزاری جلسات، سفرهای هیأت های تجاری و وعده های واسطه ها ممکن نیست. این اقدامات در کوتاه مدت شاید تسکینی برای انتظارات باشند، اما در بلند مدت نتایج ملموسی در اقتصاد نخواهند داشت.

اخبار رسانه ها از تفاهم نامه ها، قراردادها و سرمایه گذاری های میلیاردی می تواند موقتا هیجانات جامعه را کنترل کند، ولی آیا به نتایج اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این تبلیغات هم فکر شده است؟ دمیدن در تنور انتظارات انباشته مردم، مخرب ترین ابزار برای ضربه زدن به اقتصاد و اعتماد جامعه است.

نوساناتی که گاه از اخبار و شایعات برمی خیزند می توانند آثار بسیار مخربی برای اقتصاد داشته باشند. لذا لازم است مسئولین با دیدی مبتنی بر واقعیات به موضوعات نگاه کنند. شکوفایی اقتصادی با شعار و تبلیغات حاصل نمی شود، بلکه نیازمند آموزش، محدود کردن واردات بی رویه، تشویق و جذب سرمایه گذاری های خارجی ، حمایت از تولیدات داخلی و تعدیل نرخ بهره بانک ها است. بدون تلاش در این زمینه، سخن گفتن از رشد اقتصادی، تعدیل نرخ تورم و جذب سرمایه گذاری خارجی فقط شعار است و بس.

مشکل دیگر، عدم احاطه کافی نیروهای داخلی به واقعیات عرصه بین المللی است. عرصه اقتصاد بین المللی، مراودات تجاری، عقد قراردادها و جذب سرمایه خارجی به عرصه شطرنج می ماند؛ گرچه تنها دو رنگ سیاه و سفید دارد، دنیایی از رمز و رموز در آن نهفته است. در این وادی، زمانی که بحث سرمایه گذاری مطرح باشد، طرف های خارجی، با مطالعه و همراهی ده ها مشاور وارد می شوند. حال آنکه، ما با لابی های ضد ایرانی و دلالان داخلی وبین المللی گاه بسیار قدرتمند مواجه هستیم! تجربه جلسات و کنفرانس های متعدد با فعالین اقتصادی و حقوقی ایرانی و خارجی، مبین این واقعیت تلخ است که نوعی سردرگمی در رفتارهای فعالین اقتصادی وجود دارد.

بعضی با مشاهده اخبار و تحت تاثیر واسطه ها، موضوعات را آنقدر ساده می بینند که تصور می کنند اکنون باید بنشینند و فقط سرمایه گذاران را انتخاب کنند! در حالی که بعضی دیگر بدون در نظر داشتن فن مذاکره و قرارداد، وارد معاملاتی می شوند که در نهایت، نتیجه اش اختلافات عدیده حقوقی خواهد بود.

نتیجه اینکه، عزم دولت در توسعه اقتصادی در چارچوب سیاست‌های کلی نظام کاملا جدی است، ولی این اراده جدی تنها زمانی به ثمر می نشیند که بستر آن آماده باشد. در همه جای دنیا، نهادهای متولی جذب سرمایه گذاری و تجارت جزو  ارکان اصلی مدیریت اقتصاد هستند. اکنون این سوال در خصوص کشورمان مطرح است که آیا نهادهای متولی  تجارت و سرمایه گذاری خارجی، امکانات و اختیارات کافی  برای حضور در کمپین بزرگ جهانی و جوابگویی به هزاران دغدغه سرمایه گذاران خارجی را دارند؟ سرمایه عنصری است محتاط، لذا جذب سرمایه لوازمی دارد که  بخشی از آن تبلیغات است  ولی بخش عمده آن اقناع جامعه اقتصادی، از بین بردن نگرانی ها، تسهیل مراودات، به حداقل رساندن بوروکراسی و هم افزایی داخلی و خارجی است.

در پایان ذکر این مطلب ضروری است که با توجه به وضعیت  اقتصاد جهانی و بازار پول و سرمایه، در حال حاضر میلیاردها یورو سرمایه در جهان دنبال مکانی امن و پروژه های با بهره مطمئن می باشند. مشکل امروز اقتصاد دنیا، مشکل سرمایه نیست،  بلکه مشکل بستر سازی برای جذب و مدیریت سرمایه است که با شعار محقق نمی شود، بلکه وقت آن است که دولت، توجه کافی را به زیرساخت های جذب سرمایه، آموزش نیروها و تقویت بدنه کارشناسی و مدیریتی نهادهای متولی جذب سرمایه مبذول نماید. در غیر این صورت، در رقابت پیچیده جذب سرمایه و توسعه اقتصادی، با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد.

بسيج بهبود کيفيت در زندگي جوانان

حامد حاجي‌حيدري در رسالت نوشت:

قضيه: پس از بيست سال از انتخابات 1376 که با شعار «جوانان را باور کنيم» تغيير شکل يافت، دوباره، در انتخابات 1396، صداي پاي اين شعار به گوش مي‌رسد؛ بويژه، پس از يک دولت بسيار کهنسال. تز 1. در حال حاضر، الگوي فکري بزرگسالان مربوط به دوران «پيشاخيزتوسعه» است، پر از مهارت‌هاي صرفه‌جويي و «بسوز و بساز». بر عکس، جوانان و نوجواناني هستند که در فضاي «پساخيزتوسعه» بزرگ شده‌اند و کمبودهاي عصر انقلاب و جنگ را نديده‌اند و حس نکرده‌اند. آن‌ها در توسعه نسبي بعد از جنگ بزرگ شده‌اند.

رسيدن به يک گفت و گو بين دو نسلي که پيش‌فرض‌ها و مهارت‌هاي متفاوتي دارند، دشوار شده است، حتي، زماني که اين گفتگو خيلي ضروري مي‌شود.

 شمار قابل توجهي از پدر و مادرهاي شهري، زير فشار امواج «جوانان را باور کنيم/ 1376»، موقعيت بزرگسالي خود را رها کرده‌اند و هر طور که بلد هستند، مي‌کوشند تا با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند؛ به هر حال آن‌ها نسل «بسوز و بساز» هستند. ولي طرفه آن که، جوانان به نحو انعطاف‌ناپذيري بر مواضع خود اصرار مي‌کنند؛ چون آن‌ها فرزندان عصر پساتوسعه هستند و چيز زيادي از «بسوز و بساز» و تطبيق با شرايط و ديگران نمي‌دانند!

 تز 2.
 اصولاً، نسل جوان چيست؟

 «جواني»، مفهوم پيچيده‌اي است و تعريف آن دشوار؛ جواني، فقط، يک قطاع جمعيتي نيست؛ يک دوره از زندگي نيست؛ جواني، يک بروز فرهنگي است. «جواني» يک برساخت اجتماعي تلفيقي است که عملاً همه اعضاي جامعه در آن، به نحوي، شريک هستند. جواني يک قشر اجتماعي همگن نيست. جواني، يک نحو حس «فرزند زمان خويشتن بودن» است.
 مهم، و تکرار: «جواني، يک نحو حس ”فرزند زمان خويشتن بودن" است».

 تز 3.
 جوانان، با اصرار بر «فرزند زمان خويشتن بودن»، کمتر به تأمل‌هاي ژرف و حساب‌گرانه و وسواس‌گون مي‌پردازند؛ چرا که آن‌ها، بيشتر حوا‌س‌شان به آينده است.

 در نتيجه‌ خلأ توقف و تأمل، جوانان، در فضايي آکنده از «عدم قطعيت» زندگي مي‌کنند. گسترش فناوري‌هاي جديد اطلاعاتي و ارتباطي، روندهاي جهاني‌سازي، افزايش امکانات و مقدورات به رغم فشاري که بر اقتصاد جهاني حاکم است، روند گسترش که نه، انفجار آزادي‌هاي فردي، اغتشاش گسترده در نقش‌هاي اجتماعي، همه و همه، شرايط متحولي را پديد آورده است که جوانان در بستر آن،  احساسي مشحون از «تحول» و «دگرگوني» دارند.

 البته اين‌ها، روندهايي نيست که همه جوانان به يک اندازه دستخوش آن باشند و اين نابرابري، خود بخشي از مسئله است. مهم و تکرار: اين نابرابري، خود بخشي از مسئله است.

 تز 4.
 در قياس با نسل قبل «بسوز و بساز»، «نيازهاي اساسي» جوانان شهري امروزين برآورده شده است: نياز به غذا، سرپناه هر چند موقت، بهداشت، و آموزش.

 ولي، نيازهاي مربوط به «رفاه اجتماعي» مشمول تعريف مجدد شده‌اند، و همين، وضع جوانان را از نظر خودشان و از آن بيش، از نظر نسل پيشين و دولت‌ها، پيچيده و غامض و تا اندازه‌اي غير قابل فهم کرده است. جوانان، گاهي از يکديگر، و اغلب، بزرگ‌ترها از آن‌ها مي‌پرسند: «آخه دردت چيه؟ آخه چي کم داري؟»

تز 5.
 نيازهاي مربوط به «رفاه اجتماعي»، شامل مسائل و مطالبات سبک زندگي که معادل پرسش هويت در نسل قبل شده است، نياز مربوط به تحقق قابليت‌هاي انساني که در رده‌بندي آبراهام مزلو، يک سطح بالاتر آمده است، خواست تنوع در محيط زندگي، نيازهاي اجتماعي از قبيل فقدان آداب و رسوم و هنجارهايي که آهنگ هم گامي با تکنولوژي‌هاي جديد داشته باشند، و نياز به بازتعريف مؤثر روابط خانوادگي گرم و حمايتگر منتهي در قالب جديد.

 تز 6.
 ماهيت چند بعدي «رفاه اجتماعي»، کيفيت زندگي را توسط ساختار اجتماعي و فرهنگي جامعه مشروط ساخته است. در واقع، کيفيت زندگي جوانان، تا حد زيادي تحت کنترل خود جوانان نيست و خصلت برون‌گرا يافته است. خود فرد، به دليل بينش اجتماعي که به اصل به زيستن پيدا کرده است، کنترل چنداني بر درک خود از ميزان کيفيت زندگي خويش ندارد.

 در نسل گذشته، همان نسل «بسوز و بساز»، افراد مي‌توانستند کم و بيش از طريق تغيير ديدگاه خود به زندگي، ادراک از کيفيت زندگي خويش را بالا ببرند و با شرايط مختلف کنار بيايند. ولي پيچيدگي محيط در نسل جديد، باعث شده است که آن‌ها به سمت برداشت‌هاي کالايي‌تر و ملموس‌تر از کيفيت زندگي حرکت کنند. از اين قرار، معمولاً نبود يک امکان يا تکنولوژي، براي زندگي آن‌ها مي‌تواند يک فاجعه به حساب آيد.

 تز 7.
 وضعيت شديداً متحول و چند بعدي نيازهاي نسل جوان، و سير دگرگوني‌هاي تکنولوژي و خواست‌هاي متغير کاربران، عملاً، منجر به فرتوتي و ناتواني دولت‌هاي رفاهي متکفل، در همپايي با نيازهاي جوانان شده است. البته، اين، وضع و حال همه نهادهاي اجتماعي است، ولي موقعيت دولت‌هاي رفاهي که پيش از اين به دليل آشفتگي مرزها در اثر تکنولوژي خراب بود، خراب‌تر هم شده است. به نظر مي‌رسد که دولت‌هاي دموکراتيک امروز، اغلب به دليل ناتواني در پاسخگويي به مطالبات روز به روز منبسط شونده جوانان، مستمراً متحمل تغيير مي‌شوند.

 حال چه بايد کرد؟

 در اين زمينه مباحث گسترده‌اي لازم است که در اينجا مجالش نيست؛ تنها مي‌توان به کليدواژه‌ها اشاره کرد: (1) فعال نمودن تشکل‌هاي مردمي و به‌ويژه بسيج خود جوانان براي حل مسائل آنان، با به رسميت شناختن اين که دولت‌ها ديگر توان و چابکي لازم براي برخورد با اين مسائل را نخواهند داشت؛ (2) گسترش ديدگاه اشخاص به زندگي و فرصت‌هاي آن؛ (3) تضمين حداقل عدالت توزيعي؛ (4) تأکيد بر حفظ و تضمين امنيت عمومي و امنيت روان‌شناختي؛ (5) کنترل مخاطرات يا تبديل مخاطرات به «ريسک اجتماعي» يا مخاطراتي که با مکانيسم‌هاي اجتماعي مي‌توان احتمال وقوع و بزرگي آن را برآورد کرد و خود را به نحو معقولي براي مواجهه با آن‌ها آماده نمود؛ (6) گسترش روز به روز قلمروهاي تسهيل شده و روال‌مند زندگي؛ (7) ترويج امکان ارضاء حس نوآوري؛ (8) گسترش امکان فعاليت داوطلبانه، ثابت شده است که درگير شدن جوانان در فعاليت‌هاي داوطلبانه مانند نمونه «اردوهاي جهادي» در حس کيفيت زندگي آن‌ها بسيار مؤثر است؛ (9) تقليل سطح و گسترش و شدت رفتارهاي خشونت‌آميز؛ (10) گسترش آزادي انتخاب به معناي ترويج فرآيندهايي که تصميم‌گيري آگاهانه و عمل آزاد در راستاي اين تصميم‌گيري‌ها را تسهيل مي‌کند؛ (11) بهبود اميد اجتماعي و تلاش براي روشن و قابل محاسبه ساختن هر چه بيشتر آينده؛ (12) ايجاد حوزه‌هاي متکثر و پر شور مربوط به مسائل عمومي، متشکل از دامنه رسمي (نهاد دولت) و دامنه‌هاي غيررسمي و بومي که ارتباط ميان اعضاي جامعه را تسهيل کنند؛ (13) به رسميت شناختن تعلق به يک جامعه، نه تنها فقط در قالب احساس ريشه‌دار بودن، بلکه به معني احساس مسئوليت و وفاداري؛ (14) گسترش يک مفهوم کامل شهروندي، که بويژه ارتباط بين جوانان و پيکره سياسي را از حالت يک طرفه مطالبه‌گري خارج کند و دو طرف در قبال يکديگر حقوق و مسئوليت‌هايي را پذيرا شوند، طوري که جوانان پيکره حکمراني را از خود و خود را جزئي از حکومت‌داري بدانند؛ (15) گسترش شور و مشورت جمعي و مشارکت جوانان، طوري که مشارکت جوانان در امور عمومي حالتي متقارن پيدا کند و آن‌ها بتوانند از مسائل اجتماع مطلع و آگاه شوند.

در اين زمينه نحوي اقدام تلفيقي لازم است که در آن نوجوانان به «مشارکت نمادين» در امور اجتماعي فراخوانده شوند و رفته رفته با پا گذاشتن به مقطع جواني، اين مشارکت به شکل «مشارکت واقعي» تبديل شود. ظرفيت براي مشارکت تنها با تدريج و تمرين گسترش مي‌يابد. در اين زمينه تجربه «بسيج» يا انجمن‌هاي اسلامي دوران انقلاب و جنگ، تجربه‌هاي کاربردي و بومي شده‌اي هستند که انطباق با الگوهاي آن توصيه مي‌شود؛ و بالاخره، (16) مبارزه پيوسته با فساد و عملکردهاي غيرقانوني، به عنوان عاملي که انگيزه مشارکت را مي‌خشکاند، از طريق اصرار مستمر بر ارتقاء شفافيت.

سرهنگ یا «حقوق»دان؟

محمدرضا مهدیاراسماعیلی در وطن امروز نوشت:

آن سطر آخر در عبارت «گزارش‌های واصله نشان می‌دهد مواردی از پرداخت‌های غیرمتعارف و ارقامی تحت عنوان پاداش و وام وجود داشته است که اگرچه ممکن است با مقررات به‌جامانده از دوره‌های قبل توجیه‌پذیر باشد...» به عقیده من غیرمنصفانه‌ترین بخش از نامه رئیس‌جمهور روحانی به معاون اول خود پیرامون غائله فیش‌های حقوقی چندصد میلیونی صادر شده در دولت فعلی است و در این‌باره بیان چند نکته بسیار ضروری است.

یکم: تمسک به «مقررات به‌جامانده» زمانی می‌تواند عجالتاً سایه اتهام را از غائله فیش‌های حقوقی چندصد میلیونی کوتاه کند که دولت در ابتدای دوره تصدی خود باشد. اینکه یک دولت پس از 3 سال از عمر خود، درباره شیوه پرداخت حقوق، متوجه مقررات به‌جامانده نشده باشد نشان‌دهنده این است که دولت در مدت تصدی خود به کلی نسبت به مسؤولیت خویش کاستی داشته است.

توجه اکید کنید که موضوع پرداخت حقوق چیزی نیست که دولت بتواند بگوید طی این 3 سال مبتلا به آن نبوده، لذا قوه مجریه با آن مواجه نشده است! این دولت دست‌کم 3 مرتبه لایحه بودجه نوشته است و در آن ریز به ریز حقوقی که باید به عائله خود پرداخت کند را مورد جرح و تعدیل قرار داده است، لذا تکیه بر «مقررات به‌جامانده» برای یک دولت 3 ساله ابداً توجیه‌پذیر نیست.

دوم: دولت یازدهم 27 مرداد 92  در نخستین جلسه رسمی خود 10 مصوبه دولت قبل را لغو کرد که بخش عمده‌ای از آن مربوط به مواردی بود که از نظر دولت محترم موازنه‌ای با «عدالت و تعهد در قبال بیت‌المال» نداشته است. بنابراین لغو مصوبات گذشته و به نحو اولی اصلاح مقررات به‌جامانده از گذشته تقریبا اصلی‌ترین موضوعات جلسات آغازین این دولت  بوده است. همچنانکه اصلاح مسائل معیشتی اعضای هیات دولت جزو نخستین مصوبات دولت پس از آغاز تصدی بود که گفته می‌شد دست‌کم تا 400 درصد افزایش در حقوق مسؤولان عالی را در بر داشته است.

سوم: از حیث ساختار بودجه‌ریزی در کشور، اصولاً در ایران یک بند مهم در تمام لوایح بودجه وجود دارد تحت عنوان «کمک‌های بلاعوض». این کمک‌های بلاعوض عنوانی است که در تمام دولت‌ها رقمی ذیل آن تعیین می‌شد تا برای هزینه‌های خارج از چارچوب و به صلاحدید رئیس آن سازمان- از رئیس‌جمهور گرفته تا وزیر یا غیر آن- برای هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده یا مواردی که امکان بودجه‌ریزی یا تعیین ردیف بودجه مستقل برای آنها نیست در نظر گرفته شود.

در سالیان گذشته که دولت‌ها انواع و اقسام طرح‌های عمرانی را دنبال می‌کردند، این ردیف‌های کمک بلاعوض برای حل کردن گیر و گرفت‌های پروژه‌ها و طرح‌های توسعه‌ای سازمان‌ها عادتاً به کار گرفته می‌شد. این درحالی است که دولت به گواه لوایح بودجه‌ای که خود تقدیم مجلس کرده است، غالب فعالیت‌های عمرانی کشور را چندقفله کرده است لذا جای این سوال می‌ماند که در چنین شرایطی ردیف‌های پیشین کمک‌های بلاعوض، چرا همچنان با ارقام سنگین لایحه می‌شود؟

چهارم: انتشار تصویر فیش‌های حقوقی 234 میلیونی و امثال آن منجر به عکس‌العمل قشر اول حقوق‌بگیر جامعه و انتشار فیش حقوق‌های یک میلیونی‌شان شد که این مهم ضرورت توجه به نکته ذیل را ایجاب می‌کند؛ ما در معاینه وضعیت سلامت اقتصاد یک کشور، معیاری داریم که تحت عنوان «ضریب جینی» معرفی می‌شود.

«ضریب جینی»  شاخصی است که میزان شکاف طبقاتی را بین دهک مرفه جامعه با دهک ضعیف جامعه نشان می‌دهد. هرچه این ضریب به صفر نزدیک‌تر باشد نشان‌دهنده برابری بیشتر در توزیع درآمد بین دهک اول و آخر جامعه است. نکته بسیار مهم درباره ضریب جینی آن است که اگرچه این شاخص از جمله شاخص‌های مهم و راهنما در مطالعه اقتصاد کشور است اما تغییرات عددی آن پیرو اعمال سیاست‌های جدید، چندان به صورت عدد دقیق قابل احصا نبوده و مناقشه‌بر‌انگیز است.

لذا آنچه درباره ضریب جینی بسیار باید حائز اهمیت باشد، پیشران‌هایی است که این ضریب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به بیان روشن‌تر اگر بخواهیم بدانیم یک دولت در زمان خود نسبت به بهبود یا وخامت حال این ضریبِ بسیار مهم چه عملکردی داشته است باید به سیگنال‌هایی توجه کنیم که تغییر در ضریب جینی را چاوشی می‌کنند.

اکنون وضعیت ضریب جینی مهم‌ترین نگرانی در ملاحظه اقتصاد کشور است. ایران کشوری است که به‌رغم تاکیدات اصول 44 و 48 قانون اساسی و اسناد بالادستی لازم‌الاتباع آن، در حال حاضر یکی از عظیم‌ترین ساختارهای دولتی را از حیث کمیت در خود دارد. بخش قابل توجهی از شاغلان کشور در سازمان‌های دولتی یا نیمه دولتی یا وابسته به دولت مستقر هستند به طوری که از کل 236 هزار میلیارد تومان جمع مصارف عمومی دولت، بیش از 64 هزار میلیارد تومان از آن به طور مستقیم بابت جبران خدمات کارکنان یا همان حقوق تسویه می‌شود.

این رقم تنها خالص پرداختی حقوق‌هاست که ارقام کمک‌های بلاعوض و تقسیم سهم سود هیات‌های مدیره شرکت‌های دولتی و موارد مشابه آن هنوز به این رقم اضافه نشده است. در کشوری که چنین بخش عمده‌ای از درآمدهای کشور صرف پرداخت دستمزد و حقوق و مزایا می‌شود، نسبت اختلاف بین دستمزد طبقه اول حقوق‌بگیر جامعه با طبقه کارگر در همین سازمان کار، پیشخوان بسیار بسیار مهمی از وضعیت ضریب جینی در آن کشور است.

در پی انتشار مقادیر غیرمنتظره حقوق برخی مدیران استدلال‌ها و توجیهات مختلفی پیرامون این موضوع شد که تامل‌برانگیز‌ترین استدلال- در دفاع از این قبیل حقوق‌ها- آن بود که مدیران ما به اعتبار توانایی‌های ذاتی و قدرت فکر اقتصادی بالایی که دارند، می‌توانند در بازار آزاد کشور چنین درآمدهایی را کسب کنند و ما برای حفظ این افراد توانمند در بدنه مدیریت دولت، ناچاریم مشابه درآمدی را که این مدیران می‌توانند در خارج از مسؤولیت اداری و سازمانی خود کسب کنند به هر شکلی که شده- اعم از وام بلاعوض یا هرچه!- به ایشان پرداخت کنیم تا بتوانیم آنها را در بدنه دولت نگاه داریم! این سخن آنقدر گوشخراش بود که سخنگوی دولت را نیز ناچار به واکنش کرد تا جایی که از قول رئیس‌جمهور گفته است هرکس نمی‌تواند با این شرایط کار کند، از این دولت برود! این استدلال شاید در بُعد اولیه آبرومند باشد و برخی نقدها را از دامن این فیش‌ها پاک کند اما در بُعد کلان اقتصاد کشور اگر آن را بپذیریم- که کشور طی چند سال اخیر شاهد چنین رشدی از درآمد برای طبقه مرفه خود بوده است- بیانگر فاجعه‌ای بسیار بزرگ در وضعیت ضریب جینی کشور است.

ضریب جینی که طبق اعلام مرکز آمار در سال 92 برابر با  3650/0 بوده است در سال 93 به عدد 3788/0 جهش داشته است. در فاصله همین یک سال درآمد دهک اول جامعه به دهک آخر، از 10 برابر به نزدیک 12 برابر افزایش داشته است. اگرچه سخنگوی دولت تصریح کرده است «رقم خالص دریافتی مدیران نمی‌تواند حداکثر بیش از ١٠ برابر خالص دریافتی کمترین دریافتی در همان سازمان یا شرکت دولتی باشد» اما این الزام سرهنگ‌مآبانه- که هرکس نمی‌تواند با این شرایط کار کند، از این دولت برود- علاوه بر اینکه با مبانی تکنوکراسی و «بازار آزاد»ی این دولت منافات دارد، به نظر نمی‌رسد صرفاً با یک بیانیه مرتفع شود کما اینکه پیش‌بینی ما از وضعیت ضریب جینی در سال جاری، به مراتب ناگوارتر از 2 سال گذشته است. اگر رفتار دولت با همان شیبی که در بدو کار خود در وضعیت ضریب جینی کشور اعمال کرد برای سال جاری نقطه‌گذاری شود، بعید نیست در سال جاری به نسبت 17 برابر بین دهک اول و آخر رسیده باشد. کما اینکه در سال 80 و در اوج دوران اصلاحات، ایران دچار ضریب بسیار نامطلوب 4303/0 بود.

اکنون آنچه بی‌پاسخ می‌ماند حل تناقض رخ‌داده پیرامون شیوه تکنوکراسی دولت در اعمال برابری حقوق و مزایای مدیران دولتی با مدیران بخش خصوصی برابر معضل ضریب جینی کشور و راه‌حل دستوری دولت برای کاهش اسمی نسبت حقوق مدیران به دیگر پرسنل سازمان‌هاست. حل این تناقض بزودی مهم‌ترین چالش دولت خواهد شد.

دسته‌بندي‌هاي سياسي با معيار انقلابي‌گري

 دكتر يدالله جواني در روزنامه جوان نوشت:

انقلابي‌گري در شرايط كنوني كشور و موقعيت انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي، بهترين ملاك و معيار براي دسته‌بندي كردن جريان‌ها، احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي است. اساساً وجوه  مشترك و تفاوت ميان احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي، عامل اصلي قرار گرفتن آنها در يك جريان سياسي خاص يا يك جناح سياسي مي‌شود.

 در سال‌هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و شروع فعاليت‌ها براي نظام‌سازي سياسي در ايران، جريان اسلامي و مذهبي، داراي يك انسجام دروني و نسبتاً خوب در مقابل ديگر جريان‌ها(ليبرال‌ها، ملي‌گراها، روشنفكرهاي حزب‌گرا، چپ‌گرايان سوسياليسم، التقاط و منافقين) بود. با حذف اين جريان از صحنه سياسي كشور به دليل عدم همراهي با ملت، عرصه سياسي كشور در اختيار نيروهاي اسلامي و مذهبي معتقد به انقلاب و خط امام(ره) قرار گرفت. با گذر زمان و برجسته شدن اختلاف‌ها و سليقه‌ها در شيوه اداره كشور و برنامه‌ريزي خصوصاً در حوزه‌هايي چون اقتصاد، در درون جريان‌ مذهبي – انقلابي، دو جناح چپ و راست شكل گرفت.

 در ادامه اين جناح‌بندي، دسته‌بندي‌هاي جديدي با عناوين چهارگانه چپ سنتي و چپ مدرن، راست سنتي و راست مدرن از سوي برخي از افراد مطرح شد و اين عناوين وارد بحث جريان‌شناسي ايران بعد از انقلاب شد. به دنبال انتخابات هفتمين دوره رياست جمهوري و شكل‌گيري جبهه دوم خرداد، عناوين سابق(جناح چپ- جناح راست)، جاي خود را به دو عنوان جرياني اصلاح‌طلب و اصولگرا داد. در يك دوره زماني، اگر رقابت‌هاي سياسي به ويژه در مقاطع انتخابات، بين جناح چپ و جناح راست بود، از سال 1376 به بعد، رقابت‌هاي سياسي بين دو جريان اصلي اصولگرا و اصلاح‌طلب انجام گرفت. بر همين مبنا بود كه گفته مي‌شد مثلاً اكثريت مجلس سوم در اختيار جناح چپ و اكثريت مجلس ششم در اختيار اصلاح‌طلبان است.

سخن اين است كه آيا مي‌توان همچنان احزاب، گروه‌ها و افراد سياسي فعال در صحنه سياست كشور را با عناوين گذشته اعم از چپ و راست، اصلاح‌طلب و اصولگرا دسته‌بندي كرد. اهميت پاسخ به اين سؤال، آنگاه بيشتر مي‌شود كه توجه داشته باشيم؛ اولاً احزاب، گروه‌ها و افراد جريان اصلاح‌طلب طي ساليان گذشته، هيچ‌گاه روي يك تعريف مشخص از اصلاحات اجماع نكردند و ثانياً در سال‌هاي اخير در كنار دو جريان اصولگرا و اصلاحات، كساني براي شكل‌دهي به جريان سوم مانند جريان اعتدال، در صحنه فعال شدند.

 آقاي روحاني خود را نه اصولگرا معرفي كرد و نه اصلاح‌طلب، همانطور كه آقاي احمدي‌نژاد هم خود را خارج از جريان اصولگرايان مي‌دانست و تعريفي خاص از حلقه خود داشت. به طور قطع مي‌توان گفت عناوين و اصطلاحات گذشته، ديگر ظرفيت و كارآمدي لازم را براي انجام دسته‌بندي‌هاي سياسي در ايران ندارند. بررسي مواضع، شعارها و رفتارهاي احزاب، گروه‌ها و افراد سياسي برجسته و فعال  در كشور، نشان مي‌دهد كه مي‌توان تمامي آنان را براساس معيار و ملاك «انقلابي‌گري» به دو دسته كلي تقسيم كرد: 1- جريان انقلابي 2- جريان غيرانقلابي.

انقلابي‌گري در اين نوشتار يعني انقلابي بودن، انقلابي ماندن و انقلابي عمل كردن است. الگوي كامل انقلابي‌گري در ايران، حضرت امام خميني(ره) است.

پس از رحلت امام بزرگوار، خلف صالح ايشان حضرت امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي)، پرچمدار اصلي انقلابي‌گري در ايران است. در خلال مذاكرات هسته‌اي در دولت يازدهم، جمله معروف معظم‌له مبني بر اينكه «من يك انقلابي‌ام نه ديپلمات» ناظر به همين موضوع است.

مراد از انقلاب، انقلاب اسلامي ملت ايران است. انقلابي كه با نهضت امام خميني(ره) در سال‌هاي آغازين دهه 40 شروع شد و در نهايت در 22 بهمن سال 1357 به پيروزي رسيد.

انقلاب اسلامي يك انقلاب ديني و داراي مباني، اصول، آرمان و اهداف است. پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 به معناي پايان يافتن انقلاب نيست، بلكه انقلاب در گام اول خود پيروز شد و حركت انقلاب بايست براي تحقق آرمان‌ها و اهداف والاي آن براساس مباني و اصول ادامه پيدا كند. اكنون ملت ايران با گذشت قريب به چهار دهه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي، در ميانه راه قرار دارد. اين راه براي رسيدن به آرمان‌ها و اهداف بايد با قوت دنبال شود.

 مقام معظم رهبري پس از رحلت حضرت امام(ره) و پذيرش امر ولايت، با صراحت فرمودند: «راه ما راه امام خميني است و ما اين راه را با قوت ادامه خواهيم داد.» راه امام خميني(ره)، يعني همان راه انقلاب كه پيمودن آن تنها راه تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامي است. «تمدن‌سازي اسلامي» و رسيدن به «حيات طيبه»، آرمان اصلي انقلاب اسلامي است. فرو ريختن قدرت‌هاي استكباري و طاغوتي از يك طرف و فراهم شدن زمينه‌ها و بسترهاي رشد، تعالي و سعادت بشر روي كره زمين از طرف ديگر از نتايج تحقق آرمان‌‌ اصلي انقلاب اسلامي است.

بنابراين در شرايط كنوني، انقلابي‌گري با شاخص حضرت امام(ره) و راه ايشان كه راه انقلاب است، مي‌‌تواند ملاك و معيار اصلي براي دسته‌بندي‌هاي سياسي باشد. آنان كه به راه امام اعتقاد دارند و به آن وفادار بوده و در اين مسير حركت مي‌كنند، «انقلابي» و كساني كه راه ديگري غير از راه امام را مي‌روند «غير انقلابي» هستند.

از ديدگاه مقام معظم رهبري، هفت اصل بر راه امام، بر خط امام و بر مكتب امام(ره) حاكم است. جريان انقلابي، احزاب و گروه‌هاي انقلابي و اشخاص انقلابي، كساني هستند كه اين اصول هفت‌گانه را قبول داشته باشند و اين اصول بر مواضع و رفتار آنان حاكم باشد.

اين اصول عبارتند از:
1- اثبات اسلام ناب محمدي(ص) و نفي اسلام امريكايي
2- اعتماد به وعده الهي و بي‌اعتمادي به مستكبران
3- اعتقاد به اراده مردم و مخالفت با تمركزهاي دولتي
4- حمايت جدي از  محرومان و مستضعفان
5- قرار داشتن در جبهه مخالف مستكبران
6- اعتقاد به استقلال ملي و رد سلطه‌پذيري
7- وحدت ملي و توجه به توطئه‌هاي تفرقه‌افكن

بر مبناي اين اصول كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در 14 خرداد سال گذشته در حرم حضرت امام خميني(ره) بيان داشتند، معظم‌له در مراسم بيست و هفتمين سالگرد آن عزيز سفر كرده در خرداد سال جاري، با معرفي حضرت امام(ره) به عنوان يك شخصيت مؤمن متعبد انقلابي، پنج شاخص اصلي انقلابي‌گري را مورد تبيين قرار دادند. با ملاك قرار دادن حضرت امام(ره) به عنوان الگوي انقلابي‌گري و بر مبناي شاخص‌هاي اصلي و عمده انقلابي‌گري، مي‌توان جريان انقلابي را از جريان غيرانقلابي، احزاب انقلابي از احزاب غيرانقلابي و اشخاص انقلابي از اشخاص غيرانقلابي را از يكديگر جدا و دسته‌بندي كرد. شاخص‌هاي پنج‌گانه انقلابي‌گري عبارتند از:

1- پايبندي به مباني و ارزش‌هاي اسلام و انقلاب اسلامي
2- هدف‌گيري آرمان‌هاي انقلاب و همت بلند براي رسيدن به آنها
3- پايبندي به استقلال كشور در سه بعد سياسي، فرهنگي و اقتصادي
4- حساسيت در برابر دشمن و نقشه دشمن
5- تقواي ديني و تقواي سياسي

بديهي است كه جريان‌ها، احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي برخوردار از اين پنج شاخص اصلي‌ انقلابي، در يك «مسير» و روي يك «ريل» حركت خواهند كرد. اين «مسير و ريل»، همان «ريل‌گذاري» حضرت امام خميني(ره) براي كشور ايران به سمت تحقق «حاكميت دين خدا» است. حاكميت دين خدا يعني تحقق عدالت اجتماعي واقعي، ريشه‌كني فقر و جهل، ريشه‌كني استضعفاف و آسيب‌هاي اجتماعي، برقراري منظومه ارزش‌هاي اسلامي، تأمين سلامت جسمي، اخلاقي و معنوي، تأمين عزت و هويت ملي و اقتدار بين‌المللي، فعال كردن ظرفيت‌هاي كشور و پيشرفت واقعي كه در نهايت به تمدن‌سازي اسلامي و رسيدن به حيات طيبه مي‌انجامد.

آري جريان انقلابي، يعني جريان مؤمن و وفادار به حركت روي «ريل انقلاب»، با همان مختصاتي كه امام و رهبري مشخص كرده‌اند. بديهي است تمام كساني كه به راه ديگري غير از راه انقلاب اعتقاد داشته باشند، در جريان غيرانقلابي قرار مي‌گيرند. اين جريان امروز طيف گسترده‌اي از نيروهاي باسابقه انقلابي و سابقه ضدانقلابي را دربر مي‌گيرد. بنابراين انقلابي‌گري و انقلابي بودن، هيچ ارتباطي با سابقه افراد ندارد، بلكه ملاك حال فعلي افراد و جريان‌هاست.

 ترامپ و بهره‌برداري از حادثه اورلاندو

حسن هاني‌زاده در آرمان نوشت:

حادثه اخير كلوپ شبانه شهر اورلاندو در ايالت فلوريدا كه منجر به كشته و زخمي شدن بيش از يك‌صد تن شد كفه ترازوي تبليغات انتخاباتي را به سود دونالد ترامپ نامزد نهايي حزب جمهوريخواه تغيير داد. در اين حادثه يك افغاني تبعه آمريكا با حمله به يك كلوپ شبانه ۵۰ تن را به قتل رساند و ۵۳ تن ديگر را زخمي كرد كه اين حادثه تاثير رواني فراواني برجامعه آمريكا باقي گذاشت.

 گروهك تروريستي داعش مدعي شد كه عامل حادثه كلوپ شبانه اورلاندو وابسته به داعش بوده كه اين امر محبوبيت دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوريخواه در انتخابات رياست‌جمهوري را به‌شدت افزايش داد. هرچند شوراي روابط اسلامي- آمريكايي با صدور بيانيه‌اي اين حمله را محكوم كرد اما جريان‌سازي‌ها از سوي لابي صهيونيستي و رسانه‌هاي وابسته به اين لابي در آمريكا براي تاثير بر افكار عمومي آمريكا عليه مسلمانان آغاز شد.

 آيا اين حادثه كه بيشتر به حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شبيه است يك حادثه ساختگي و تصنعي است كه هدف آن پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات است يا يك حادثه اتفاقي بوده؟ قطعا بروز اين حادثه آن‌هم در اوج مبارزه انتخاباتي ميان خانم هيلاري كلينتون نامزد حزب دموكرات و دونالد ترامپ نامزد تندرو جمهوريخواهان نمي‌تواند يك حادثه گذرا و اتفاقي باشد.

دونالد ترامپ طي ماه‌هاي اخير و در جريان مبارزات انتخاباتي خود همواره خطر وجود مسلمانان مقيم آمريكا را بزرگ‌نمايي مي‌كرد و به مردم آمريكا وعده داده در صورت پيروزي در انتخابات محدوديت‌هايي براي مسلمانان ايجاد خواهد كرد. تاكيد ترامپ بر خطر مسلمانان يك پروسه پروپاگاندايي براي جلب‌توجه سفيدپوستان تندرو آمريكا بوده و حادثه كلوپ شبانه همجنسگرايان در اورلاندو تاكيد آشكاري بر اظهارات تند ترامپ درباره مسلمانان آمريكايي است.

 فضاي جامعه آمريكا نيز همواره آماده پذيرش تبليغات مربوط به خطر مسلمانان بر امنيت آمريكا است وقطعا دونالد ترامپ نيز از اين حادثه براي حذف رقيب انتخاباتي خود استفاده خواهد كرد. بدون شك مردم آمريكا به لحاظ رواني وسايكولوژي همواره خواهان برتري نظامي و افزايش سطح هارموني نظامي آمريكا است و در صورت پيروزي ترامپ قطعا جهان با مرحله‌اي به‌مراتب بدتر از دوران جرج بوش پسر مواجه خواهد شد.

حادثه كلوپ شبانه اورلاندو كمك خواهد كرد تا دونالد ترامپ نوعي صف‌آرايي خونيني ميان جامعه افراطي آمريكا و مسلمانان مقيم اين كشور ايجاد كند وقطعا مسلمانان با فشارهاي سياسي، اقتصادي و رواني شديدي روبه رو خواهند بود. اين حادثه در بدبينانه‌ترين حالت مي‌تواند نتيجه رايزني‌هاي پشت پرده ميان برخي كشورهاي عربي حامي تروريسم ولابي صهيونيستي آمريكا صورت گرفته باشد و هدف آن تغيير شطرنج سياسي و نظامي خاورميانه و محدود ساختن نفوذ مسلمانان در آمريكاست.

 دليل اين امر هم اين است كه يك مسلمان آمريكايي افغاني تبار نمي‌توان به طور سرخود و بي هدف به يك كلوپ شبانه با هر انگيزه‌اي حمله كند و اين فاجعه خونين را رقم بزند. حادثه كلوپ شبانه اورلاندو شانس پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا را افزايش خواهد داد و در صورت پيروزي ترامپ كشتار احتمالي و اخراج مسلمانان از آمريكا در سال‌هاي آينده در دستور كار جمهوريخواهان قرار خواهد گرفت.

ضرورت شفا‌ف‌سازی حقوق همه حاکمیتی‌ها

سعید شیرکوند در ایران نوشت:

مسأله پرداخت حقوق و مزایا به مدیران عالی و میانی کشور را در شرایط کنونی از دو منظر می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. منظر اول آسیب‌شناسی مسأله و یافتن چاره مناسب برای درمان دردهای نهادینه شده در اقتصاد ایران است. به طور کلی در اقتصاد ایران چه در بخش دولتی و چه در بخش خصولتی که تقریباً اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌ها، کارخانه‌ها، سازمان‌ها، دستگاه‌ها و... را دربر می‌گیرد، از دیرباز معضل جدی به نام پرداخت حقوق و مزایا وجود داشته است. به گونه‌ای که در تمامی این شرکت‌ها و مؤسسات خصوصاً در بخش‌های خصولتی، این مسأله به صورت یک امر فراگیر درآمده است که حقوق و مزایای مدیران به صورت شفاف و علنی اعلام نمی‌گردد و مدیران همواره در هر سطحی از فعالیت که بوده‌اند، حقوق و مزایای خود را به صورت چندگانه‌ای دریافت می‌کردند.

این معضل نه تنها به شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و خصولتی که حتی به سایر نهادهای عمومی نیز تسری یافته است تا جایی که حتی اقشاری نظیر ورزشکاران یا مدیران بنیادها و ارگان‌های خارج از نظارت دولت نیز شامل این مسأله شده و می‌شوند. به عبارت روشن‌تر در اقتصاد ایران این مسأله به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته است که مدیران در سطوح مختلف باید چه مقدار حقوق و مزایا دریافت کنند و این حقوق و مزایا در قالب چه مکانیزمی تعیین و اعلام گردد. پدیده‌ای که امروزه در اقتصاد کشور ما خودنمایی می‌کند، گوشه‌ای از این واقعیت دائمی اقتصاد ایران است.

حتی می‌توان تأکید کرد که در گذشته نیز این پنهانکاری در تعیین و پرداخت حقوق و مزایا همواره وجود داشته است. چاره‌کار در این است که تمامی مدیرانی که در بخش‌های دولتی، شبه‌دولتی، خصولتی، نهادهای عمومی غیردولتی، نهادهای عمومی وابسته به حاکمیت و در هر بخش دیگری که به نحوی از انحا از بودجه عمومی استفاده می‌کنند، مکانیزم تعیین حقوق و مزایا و پرداخت آن دقیق و شفاف اعلام شود.

تجربه موجود سایر کشورها به‌روشنی بیان می‌دارد که عالی‌ترین مدیر اجرایی این کشورها چه به عنوان رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر یا رئیس دولت و وزرا و همچنین مدیران ارشد شرکت‌های اقتصادی، در سال چه مقدار حقوق و مزایا و پاداش دریافت می‌کنند. اگر در اقتصاد ایران و همه بخش‌ها این مسأله به عنوان یک دغدغه و ضرورت به رسمیت شناخته شود و تمامی بخش‌ها در سطوح کلان و خرد به این مسأله بپردازند، می‌توان برای همیشه این مشکل را در اقتصاد از بین برد و عدالت مورد نظر و همچنین کارآمدی لازم را در تمامی دستگاه‌ها ایجاد کرد.

اما منظر دومی که در این موضوع می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و امروزه هم در مرکز توجه قرار دارد، بهانه کردن یک مشکل در بخش دولتی اقتصاد برای هجمه به کل دولت است. در حالی که بر اساس شواهد و قرائن، این مشکل هم ریشه در دوره‌های قبل دارد و هم در سایر بخش‌ها و نهاد‌های غیردولتی کاملا ًمحسوس است و طبیعتاً در این میان با استفاده از خلأهای قانونی موجود و همچنین روزنه‌های فرار، تخلف نیز صورت می‌گیرد.

لازم است همه کسانی که درصدد درمان یک درد می‌باشند، منصفانه به این موضوع پرداخته و این نکته را به عنوان یک ضرورت برای تمامی نهادها، سازمان‌ها، شرکت‌ها، بانک‌ها و... مطرح نمایند. امیدوارم که در سایه دستور ریاست‌جمهوری و پیگیری‌های مداوم معاون اول رئیس‌جمهوری، ضمن اینکه این مسأله در نهادهای دولتی و زیرمجموعه‌های دولتی حل می‌شود، در نهادهای عمومی غیردولتی و حاکمیتی نیز این مسأله حل شود.

 افزایش دما کم‌بارشی و فقر منابع آب

شاهرخ فاتح در شرق نوشت:

دوره پايش‌هاي آبي و کشاورزي در ايران و بیشتر کشورهاي جهان به ترتيب با عناوين پذيرفته‌شده سال آبي یا سال زراعي در همه پژوهش‌هاي مرتبط استفاده و به آنها استناد می‌شود. اين دوره از ابتداي مهر هر سال آغاز می‌شود و در پايان شهريور سال بعد خاتمه مي‌يابد. در این یادداشت برآنیم تا شرایط بارش‌ها و دمای کشور را از ابتدای مهر ٩٤ تا پایان اردیبهشت ٩٥ بررسی کنیم و مروری نیز بر پیش‌بینی شرایط مذکور در چهار ماه باقی‌مانده سال آبی جاری داشته باشیم.

١- پاییز سال آبی جاری با بارش‌های خوبی همراه بود، به‌طوری‌که در مهر با وجود کم‌بارشی در بخش‌هایی از جنوب‌ غرب و غرب کشور، کل کشور شاهد بارش ٤٦درصدی بیش از نرمال بلندمدت در دوره مشابه بود. این پربارشی به برکت بارش‌های بسیارخوب آبان‌ به ١٣٤ درصد در پایان آبان رسید و تغییرات بارشی در تمام استان‌ها نسبت به دوره مشابه بلندمدت مثبت شد.

اما شرایط در آذر به‌تدریج تغییر کرد و با کم‌شدن بارش‌ها از میزان پربارشی کل کشور کاسته شد و استان یزد به‌عنوان اولین استان، کم‌بارشی ٤٤درصدی را به ثبت رساند. این روند در ماه دی نیز ادامه داشت و باعث شد پربارشی کل کشور از ١٣٤ درصد در آبان به ٢٧ درصد در پایان دی کاهش یابد و استان‌های خراسان جنوبی و رضوی هم به جمع استان‌های کم‌بارش بپیوندند. خشکی شدید ماه بهمن‌ وضع را از این بدتر کرد و باعث شد ١٣ استان کشور شاهد بارش کمتر از نرمال باشند؛ به‌گونه‌ای‌که بارش کل کشور به حد یک درصد بالای نرمال رسید.

با آنکه کشور در اسفند شاهد بارش‌هایی در برخی بخش‌ها بود، اما بارش کل کشور تا پایان اسفند به شش درصد کمتر از میانگین بلندمدت خود در این دوره سقوط کرد. در فروردین‌ ٩٥ به کمک بارش‌های بسیارخوبی که در کشور رخ داد، بخشی از کم‌بارشی جبران و میزان انحراف از میانگین بلندمدت بارش کل کشور مثبت شد و به حدود دو درصد بالاتر از نرمال رسید. در اردیبهشت، اما بارش‌ها کمتر از حد انتظار بود؛ به‌گونه‌ای‌که درمجموع جایگاه بارشی کشور را در مقایسه با میانگین بلندمدت با سه درصد نزول به حدود یک درصد کمتر از نرمال رساند.

٢- در مهرماه تمامی استان‌ها شاهد افزایش دما نسبت به نرمال بلندمدت خود بودند؛ به‌طوری‌که دمای کل کشور به میزان ١,٢ درجه سلسیوس نسبت به شرایط طبیعی در دوره مشابه بیشتر بود. این روند در ماه‌های آبان و آذر تغییر کرد؛ به‌نحوی‌که در آبان در شرایط نرمال قرار گرفت و در آذر دمای کل کشور به ٠.٦ درجه سلسیوس کمتر از نرمال رسید. در مجموع میانگین دمای کشور در فصل پاییز در حد نرمال باقی ماند. اما در ادامه، زمستان چهره گرمی از خود نشان داد.

 میانگین دمای استان‌ها و کل کشور در ماه دی نسبت به حد نرمال در مدت مشابه افزایش یافت و در کشور، رقم ١.٨ درجه سلسیوس بالاتر از نرمال بلندمدت را به ثبت رساند. در بهمن‌ اگرچه استان‌های جنوبی کشور دمای در حد نرمال داشتند اما استان‌های زنجان، کردستان، مرکزی، البرز و قزوین دمای میانگین بیش از دو درجه سلسیوس بالای نرمال را تجربه کردند.

در این ماه، دمای میانگین کل کشور نسبت به شرایط بلندمدت، یک درجه سلسیوس بیشتر بود. افزایش دما نسبت به نرمال در ماه اسفند به اوج خود رسید؛ ماه اسفند بسیار گرم بود‌...در این ماه، استان‌های کشور در مقایسه با بلندمدت، افزایش دمای بین ١.٥ درجه سلسیوس در هرمزگان تا ٤.٥ درجه سلسیوس در خراسان رضوی را تجربه کردند و دمای میانگین کل کشور در این ماه نسبت به دوره مشابه بلندمدت، ٣.٣ درجه سلسیوس رشد نشان داد.

 در مجموع برای کل کشور، زمستان ٩٤ با افزایش دمای دو درجه سلسیوس نسبت به نرمال، زمستان گرمی بود. در فروردین با فعالیت سامانه‌های جوی ورودی به کشور، روند افزایش دمای زمستان تغییر کرد و در اکثر استان‌ها شاهد خنک‌ترشدن شرایط دمایی در مقایسه با دماهای موردانتظار فروردین بودیم. میانگین دمای فروردین‌ کل کشور نیز حدود ٠.٢ درجه سلسیوس کمتر از میانگین بلندمدت دمای فروردین کل کشور به ثبت رسید. این وضعیت اما چندان تداوم نداشت به‌طوری‌که در اردیبهشت‌ ٩٥ همه استان‌ها دمای بالاتری از مقادیر میانگین بلندمدت دمای خود داشتند. کل کشور نیز حدود ١.٦ درجه سلسیوس گرم‌تر از شرایط طبیعی اردیبهشت بود.

٣- بر اساس پیش‌بینی فصلی صادرشده از پژوهشکده اقلیم‌شناسی، تا پایان شهریور ٩٥ به استثنای مناطق بسیار محدودی از جنوب شرق کشور که بارش‌های بیشتر از حد طبیعی خود خواهند داشت، مابقی مناطق کشور دریافت بارشی در حد نرمال و حتی در مناطق گسترده‌ای از نیمه شمالی کشور، کمتر از نرمال خواهند داشت. این پیش‌بینی فصلی درباره دمای هوا، تا پایان شهریور ٩٥ نیز حاکی از آن است که تا پایان شهریور ٩٥، دما در همه استان‌ها حدود نیم تا یک درجه بالاتر از نرمال خود خواهد بود. ٤- با توجه به شرایط بارشی موجود و پیش‌بینی فصلی صادرشده و همچنین با توجه به اینکه بیشتر نقاط کشور در تابستان بارش قابل‌توجهی دریافت نمی‌کنند، انتظار می‌رود تا پایان سال آبی جاری استان‌های یزد، سیستان‌وبلوچستان، خراسان جنوبی و اصفهان در برخی بخش‌های خود با کم‌بارشی بالای ٣٠ درصد روبه‌رو باشند. ٥- در نگاه کوتاه‌مدت که شامل حداکثر یک سال آبی است، خوشبختانه به استثنای تعدادی از استان‌ها، شرایط کلی کشور بد و نگران‌کننده نیست.

بارش‌های کشور الان در مقایسه با بلندمدت در حول‌وحوش میانگین خود است. در مناطق غربی کشور، استان‌هایی را داریم که حتی تا ٦٠ یا ٧٠ درصد از میانگین بلندمدت خود جلو هستند که در جای خود محل شکرگزاری است. ولی در وجه بلندمدت، کم‌بارشی‌های انباشته‌شده در بسیاری از مناطق کشور وجود دارد که از حافظه طبیعت پاک نشده است. نگاهی به نقشه‌های بلندمدت مبین آن است که حتی در استان‌هایی که در کوتاه‌مدت، «ترسال» هستند، دریافت بسیارکمی را در بلندمدت داشتیم و به‌نوعی با «کم‌بارشی بلندمدت» درگیر هستیم؛ این موجب بروز خشک‌سالی بلندمدت از نظر هواشناسی و اقلیم‌شناسی شده است که اثرش را بر منابع آب و دسترسی پایدار به منابع آبی خواهد گذاشت.

در کنار این کم‌بارشی و فقر منابع آب، افزایش دمای هوا منجر به افزایش میزان تبخیر و تعرق خواهد شد که به‌نوبه خود موجب افزایش نیاز آبی و مصرف آب در مجموعه کشور خواهد شد. بنابراین همچنان ملزم به رعایت الگوهای بهینه مصرف منابع آب و به طور کلی‌تر، درنظرداشتن جدی ظرفیت‌های اقلیمی و طبیعی کشور در هر نوع فعالیت روزمره و همچنین هر نوع اقدام توسعه‌ای کوتاه یا بلندمدت در کشور هستیم.

 ارج، نامي كه مي‌شناسيد و به آن افتخار مي‌كنيد

در یادداشت روزنامه اعتماد آمده است:

خبر كوتاه بود، مثل نام كوتاهش «ارج». گفته شد كه كارخانه ارج تعطيل شد. رسانه‌هاي اصولگرا خوشحال از اينكه يك برند ٨٠ ساله و از معدود كارخانه‌هاي با نام و نشان قديمي كشور در شرايط پسابرجام تعطيل شده است. البته اين خبر بلافاصله اصلاح و تعطيلي آن تكذيب شد ولي در اصل ماجرا تغييري حاصل نشد. آنان كه خوشحال بودند تا نشان دهند اوضاع اقتصاد و توليد در پسابرجام نه تنها بهبودي نيافته است، ناشيانه به كاهدان زدند، زيرا ارج و ارج‌هاي گوناگون چند دهه است كه تعطيل شده‌اند.

اگر تعطيل نبودن را معادل چند ده يا چند صد نفر كارگر مشغول به كار بدانيم كه توليدي هم دارند، بله به اين معنا ارج تعطيل نشد، و ممكن است، تعطيلي كنوني آن نيز موقتي باشد، ولي اگر تعطيلي را به منزله ركود و عدم پيشرفت بگيريم، در اين صورت بخش خصوصي ايران چند دهه است كه دچار اين سكته شده است. نه از مينو خبري است و نه از آزمايش و ارج و كفش ملي، پارس‌الكتريك، نساجي مازندران و نه حتي بعضي از خودروسازها، هنگامي كه آنها را با برندهاي مشابه در كشوهاي هم‌رديف ايران در گذشته مقايسه كنيم.

 وقتي برندهاي معروف كره را مي‌بينيم، ديگر بودن كارخانجات آزمايش و ارج با توليدات فعلي چه معنايي از حيات اقتصادي دارد؟ البته متذكر بايد شد كه در حال حاضر برندهاي خوبي در ايران هست و اعتبار خوبي هم در عرصه منطقه‌اي دارند، از اين نظر جاي اميدواري هست، ولي پرسشي كه بايد ذهن ما را به خود مشغول كند اين است كه چرا تعطيلي يك برند و كارخانه را فقط مترادف با بسته شدن آن مي‌دانيم؟ در دنياي امروز تعطيلي يك كارخانه از زماني است كه آن كارخانه يا برند، قدرت رقابت و نوآوري را از دست مي‌دهد. به محض آنكه در رقابت و نوآوري عقب مانديم كار تمام و شمارش معكوس آغاز خواهد شد. بنابراين اگر دوستان اصولگرا نسبت به بسته شدن اين كارخانه و برند غصه‌دار هستند، پس بايد به زماني برگرديم كه قدرت توليد رقابتي خود را در برابر توليدات مشابه خارجي از دست داديم. سياست‌هايي كه اين وضع را ايجاد كرد كدام است؟ آيا حاضريم در آن سياست‌ها تجديدنظر كنيم؟ اجازه دهيد برخي از اين سياست‌هاي مخرب را با يكديگر مرور كنيم.

١- مهم‌ترين عامل فقدان امنيت براي نهاد مالكيت است. تا وقتي كه نتوانيم اين مساله را به نحو موثر و دقيق حل كنيم، ممكن نيست كه برندهايي صد ساله و دويست ساله شكل بگيرد.

٢- پس از آن شاخص كسب‌وكار است. شاخص كسب‌وكار مولفه‌هاي گوناگوني دارد، اوضاع جامعه ما در بيشتر اين شاخص‌ها اصلا مطلوب نيست. براي نمونه در دو سال پيش رتبه ما در بازار كار و انعطاف آن، در ميان كشورها ١٣٧ است كه خيلي بد محسوب مي‌شود. رتبه ثبت مالكيت نيز ١٥٣ است. شاخص حمايت از سرمايه‌گذاري ١٦٥ است! كه عملا جزو آخرين كشورها محسوب مي‌شويم. شاخص ما در تجارت فرامرزي ١٣٤ است، واضح است كه با اين اوصاف امكان برندسازي و رقابت با توليدات كشورهاي ديگر وجود نخواهد داشت.

٣- مشكل ديگر جامعه ما سرمايه‌گذاري اندك براي فعاليت تحقيق و توسعه است. در بسياري از كشورها انواع و اقسام تسهيلات براي فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه بنگاه‌ها در نظر گرفته مي‌شود، از تخصيص وام و معافيت‌هاي مالياتي تا انواع حمايت‌هاي مالي را انجام مي‌دهند. بدون تحقيق و توسعه R&D ممكن نيست كه شركت‌هاي ايراني يا هر كشور ديگر در مدار رقابت قرار گيرند. رقابت‌هاي امروز به قول معروف ميليمتري است. اينكه دل‌مان را خوش كرده‌ايم كه مقاله مي‌نويسم و از نظر توليد علم موفق هستيم، هيچ كمكي به كشور و توليد نمي‌كند. مگر اينكه اين مقالات در خدمت صنعت و توليد باشند، در اين صورت چه بسا مقالات توليد شده منتشر نشود، زيرا موسسات و شركت‌ها مقالات خوب خود را به سرعت منتشر نمي‌كنند. آنان در پي بالا رفتن رتبه علمي خود نيستند، بلكه در پي افزايش بهره‌وري و نوآوري در توليد و جلو زدن از رقبا هستند.

٤- مشكل بعدي جامعه شاخص‌هاي نظام تدبير است. كافي است گفته شود وضع اين شاخص‌ها نيز در ايران بسيار عقب‌مانده‌تر از آن چيزي است كه انتظار داشته باشيم برندهاي ايراني در اقتصاد داخلي و جهاني حرفي براي گفتن داشته باشند. براي نمونه كافي است كه بگوييم شاخص‌هاي نظام تدبير در سال ١٣٩٢ در ايران چنين بوده است. كيفيت تنظيم مقررات برابر ٥ حاكميت قانون ١٤ و كنترل فساد ٣٥ است، يعني وضع ايران فقط از اين درصد از كشورها در هر يك از اين زمينه‌ها بهتر بوده است.

اين وضعيت نه محصول اين دولت است و نه حتي هدف اين نوشته پيدا كردن مقصر است. هدف بايد رفع مشكل باشد. اگر ما خواهان اصلاح وضعيت خود هستيم، بايد به الزامات بهبود اين شاخص‌ها پاي‌بندي نشان دهيم، در غير اين صورت برندهاي موجود نيز در راه ارج گام برخواهند داشت. بزرگ‌تر‌ها اين تبليغ براي ارج را به ياد دارند كه: «ارج نامي كه مي‌شناسيد و به آن افتخار مي‌كنيد». ولي امروز چه؟

 
منبع: مشرق نیوز
انتهای پیام
 مسئولان باید حقوقشون افزایش پیداکنه تازندگیشون هم سطح مردم عادی بشه ومستضعفین ،پابرهنه ها،وفقیربیچاره هاروبهتردرک کنند،همانطوریکه درماه مبارک رمضان درک می کنند.

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:19 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 52472
 

پاداش های سازمان مدیریت و برنامه ریزی

گزارش‌ها نشان می‌دهد از سال ۹۳ تاکنون از محل ردیف‌های متفرقه بودجه 28 میلیارد تومان پاداش برای سازمان مدیریت و برنامه ریزی به عنوان متولی بودجه پیش‌بینی شده است.
 
اتاق خبر24

:به نقل از فارس ، در ادامه افشای فیش‌های حقوق‌های کلان مدیران دولتی و پاداش‌های چند صد میلیونی، ارقام بودجه‌های سنواتی طی سه سال اخیر نشان می‌دهد از محل ردیف‌های متفرقه، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی پاداش‌های کلانی برای مدیران خود در نظر گرفته‌‌ است

این گزارش حاکی از آن است که در جدول 9 ردیف‌های متفرقه بودجه سال‌های 93، 94 و حتی 95 ارقامی پیش‌بینی شده که از این محل مسئولان ناظر بر قانون مدیریت خدمات کشوری نیز برای مدیران خود پاداش‌های آنچنانی پیش بینی کرده است.

در این سال‌ها بالغ بر 28 میلیارد تومان اعتبار به این منظور اختصاص یافته است که پیگیری‌ها نشان می‌دهد این ارقام غالبا سهم مدیران ارشد این سازمان است.

 

 

عنوان سال 93 سال 94 سال 95 جمع
سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور - پژوهش‌های کاربردی و فعالیت‌های مطالعاتی 3 میلیارد تومان 3 میلیارد تومان 3 میلیارد تومان 9 میلیارد تومان
سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور - مطالعات بهبود مدیریت و توسعه منابع انسانی و برنامه پنج‌ساله ششم توسعه 3 میلیارد تومان 3.5 میلیارد تومان 3.5 میلیارد تومان 10 میلیارد تومان
سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور - مطالعات اجرایی نمودن بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد 3 میلیارد تومان 3 میلیارد تومان 3 میلیارد تومان 9 میلیارد تومان

 

یک فرد مسئول در این زمینه می‌گوید: به دلیل آنچه طبق قانون مدیریت خدمات کشوری نمی‌توان حقوق و مزایا را بیش از 7 برابر پرداخت کرد، پرداختی به مدیران در قالب فوق‌العاده‌ها و پاداش‌ها صورت می‌گیرد. بنابراین با چنین ارقامی برای فعالیت‌هایی که وظیفه بدیهی سازمان است پاداش‌ها و رقم‌های نجومی در نظر گرفته می‌شود.

وی ادامه داد: اگر حداقل نصف این ارقام نیز محقق و به مدیران اختصاص یافته باشد نیز رقم بالایی خواهد بود.حال آنکه تعداد مدیران ارشد در سازمان مدیریت از 20 نفر تجاوز نمی‌کند.

مسئولان سازمان مدیریت باید توضیح دهند سرفصل پژوهش‌های کاربردی و فعالیت‌های مطالعاتی و نیز مطالعات بهبود مدیریت و توسعه منابع انسانی و بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد مربوط به چه مباحثی می‌شود که استحقاق اعطای چنین اعتباری هستند.

مسئولان این سازمان قول داده بودند که بودجه‌های سنواتی در قالب بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد، عملیاتی شده تا از صراحت و شفافیت بیشتری برخوردار باشد اما به نظر می‌رسد به غیر از محقق شدن پاداش‌های کلان آن همچنان این وعده در حد شعار باقی مانده است.

 
انتهای پیام
 
 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:16 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 52489
 

مسئولی که بنز ضد گلوله را پس نداد

یک وقتی ترور زیاد بود و بنز ضد گلوله به شخصیت‌ها می‌دادند. یک شخصیت هم بود یک زمانی مسئولیت داشت، به او بنز ضد گلوله دادند.
 
مسئولی که بنز ضد گلوله را پس نداد اتاق خبر24: حجت الاسلام قرائتی در سخنرانی با عنوان"وفاداری به عهد و پیمان با خدا" در سخنانی اظهار کرد: یک وقتی ترور زیاد بود و بنز ضد گلوله به شخصیت‌ها می‌دادند. یک شخصیت هم بود یک زمانی مسئولیت داشت، به او بنز ضد گلوله دادند. وقتی از پستش کنار رفت، بنز ضد گلوله را پس نمی‌داد. سپاه جرثقیل پشت دیوار خانه‌اش برد. با جرثقیل بنز را از خانه‌اش بیرون کشیدند. 


 

این معنای «تَنزَعُ» است. وقتی می‌خواهد بگیرد، راحت می‌گیرد. نمی‌خواهد پس بدهد. این چسبیدن به زمین خیلی مهم است. انسان به چیزی دل ببندد. این جوان ده سال است برای یک دختر صبر کرده است. یا دختر برای یک پسر صبر کرده است. چه خبر است؟ اینطور انسان به یک شغلی وابسته شود. به یک انسانی، به یک شهری وابسته شود. شد شد، نشد نشد! 

 

در قرآن 114 سوره است. چهار تا به جای «قل هو الله» نمی‌شود خواند. سجده واجب دارد. باقی سوره‌ها را می‌شود به جای «قل هو الله» خواند. یک آقایی خواست به جای «قل هو الله» سوره نوح را بخواند. سوره نوح هم یک صفحه و نیم است. اول آیه‌اش هم این است. ما نوح را فرستادیم. «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» (نوح/1) بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، می‌گوییم: «قل هو الله احد» می‌گوییم: بسم الله الرحمن الرحیم، «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا». یعنی نوح را فرستادیم. این آقا گفت: «غیر المغضوب علیهم و الضالین». بسم الله الرحمن الرحیم، «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا». یادش رفت! «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا»،«إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» همینطور تند تند خواند، برای اینکه یادش بیاید. یک نفر از پشت سر گفت: آقا، نوح نمی‌رود. یک پیغمبر دیگر... (خنده حضار) «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» تو نوح را می‌فرستی نمی‌رود. یک پیغمبر دیگر. 

 

اینکه انسان وابسته شود به اینکه... در همین شهر آخوندی زمان شاه بود، گفتند: بالای منبر برو به شاه دعا کن. ایشان اگر عمامه‌اش را برمی‌داشت و می‌گفت: اصلاً من آخوند نیستم. هان... من سیب زمینی فروش هستم. (خنده حضار) شاه کت و شلواری نمی‌خواست. شاه می‌خواست آخوند بالای منبر دعایش کند! این بخاطر اینکه گیر عمامه‌اش بود، رفت دعا به شاه کرد و الآن 35 سال است فراری است. مشهدی هم هست. یک دعا کرد، یک دقیقه! 35 سال فراری است. 

 

باید بگویی: من نیستم. وابسته به لباس نباش! در این شغل حرام است، شغل دیگر. آقا در این اداره گناه می‌کنی؟ جایت را عوض کن. در این مدرسه، در این دانشگاه، یک دختری، یک پسری، با هم عاشق شدند و دانشگاهشان را عوض کنند. رشته‌شان را عوض کنند. ما وابسته نشویم. وابستگی باعث می‌شود دینمان را بفروشیم. از آخوندش گرفته تا کت و شلواری‌اش. این حتماً دلش می‌خواهد رئیس جمهور شود. حالا رأی هم نیاورد، می‌گوید: نه! من باید رئیس جمهور شوم. من باید نماینده مجلس شوم. خودش را کاندیدا می‌کند برای شورای شهر یا برای نماینده مجلس. رأی نمی‌آورد. دیگر در شهر زندگی نمی‌کند. بابا مردم شهر که عوض نشدند. حالا به جای «الف» گفتند «ب». می‌گوید: نه! در شأن من نیست دیگر در این شهر زندگی کنم. 

 

وابسته شدن، خوشا به حال کسی که وابسته نشده است. اینهایی که وابسته نیستند، راحت می‌میرند. چون به دنیا وابسته نیستند. اینکه می‌گویم حدیث است. مؤمنی که می‌میرد انگار گل بو می‌کند. ولی آنهایی که وابسته هستند، جیز و ویز می‌کنند. شما گاهی پشت دستت خون می‌شود. گاهی کف دستت، یک چسب به پشت دست و یک چسب به کف دستت می‌زنی. وقتی می‌خواهی چسب را بکنی، کف دست چون مو ندارد، راحت برداشته می‌شود. پشت دست چون مو دارد و به این چسب چسبیده است، ه... ه... هو... هرکس به دنیا بچسبد، جان کندنش بد است و بد جان می‌دهد. 

 
منبع: میزان
انتهای پیام

ادامه مطلب



[ یک شنبه 30 خرداد 1395  ] [ 2:12 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
خراسان بزرگ*
 
سردار سلیمانی: این تعبیر از انقلابی بودن خیانت است

فرمانده سپاه قدس گفت: در شرایطی که جامعه با هجمه‌های گسترده روبه‌رو است تنها تفکر انقلابی می‌تواند در برابر این هجمه‌ها ایستادگی کند.
 
به گزارش ایسنا، سردار قاسم سلیمانی در همایش «حوزه انقلابی، بیم ها و امیدها» در سالن اجلاس مدرسه علمیه دارالشفاء قم، با اشاره به اینکه امروز انقلاب در دنیا زیاد است، اما انقلاب بر پایه دین و اسلام مهم است، افزود: انقلابی که بر پایه دین انجام می گیرد باید مورد توجه قرار گرفته و در آن خصوصیت های ارزشمند وجود دارد.
وی مهمترین مشخصه مدیریت انقلابی را معنویت عنوان کرد و گفت: امام راحل(ره) مصداق حقیقی عمل و مدیریت انقلابی است و امروز انقلاب خود را مدیون مدیریت انقلابی حضرت امام خمینی(ره) می داند.
وی با اشاره به اینکه حوزه‌های علمیه شیعه حوزه‌های انقلابی بوده‌اند و حوزه علمیه قم نیز در این بین سرآمد بوده است، تصریح کرد: کسانی که در مسیر عمل انقلابی حرکت می‌کنند منافع ملت و دین را بر منافع شخصی ترجیح می دهند.
وی با بیان اینکه عملیات بیت‌المقدس را می‌توان سرآمد یک عمل انقلابی که به سرانجام رسید و موفقیت‌آمیز بود دانست، افزود: برخی از انقلابی بودن به معنای بی‌برنامگی یاد می‌کنند که چنین تعبیری بسیار ناجوانمردانه است.
وی اقدام شهدای مدافع حرم را مصداق بارز عمل انقلابی دانست و گفت: شهدای مدافع حرم برای دفاع از اسلام در سوریه حضور یافتند چرا که به درک و فهم حقیقی رسیده‌اند و در مسیر دفاع از اسلام ناب و با تکیه بر بصیرتی که دارند در حلب و خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل می‌شوند.
فرمانده سپاه قدس با اشاره به وضعیت کشورهای منطقه و مشکلاتی که این کشورها با آن روبه‌رو هستند، تصریح کرد: سربلندی و امنیت کشور ثمره حکمت،اراده و مراقبت‌های مقام معظم رهبری است و ایشان مراقب کشور و همه اقشار آن هستند.
سلیمانی با بیان اینکه جامعه ما بدون روحیه انقلابی به کشوری مانند افغانستان تبدیل می‌شود، گفت: در شرایطی که کشور در مسائل مختلف با شرایط خاصی روبه‌رو است، حوزه علمیه باید بیدارتر از همیشه باشد.
وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه آمریکایی‌ها معتقدند انقلاب اسلامی بر قدرت این کشور در کل دنیا اثر گذاشته است، بیان کرد: به همین دلیل آنها فروپاشی انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند.
فرمانده سپاه قدس با اشاره به موقعیت مهم سوریه در منطقه، خاطرنشان ساخت: اگر جمهوری اسلامی به ایستادگی نظام سوریه کمک نمی کرد، امروز حکومت داعش در سرتاسر این کشور حاکم بود.
سلیمانی تصریح کرد: امروز آمریکا مجبور به عقب نشینی از تمام اهداف خود شده و به رغم تمام فشارهای خود، سنی، شیعه و کرد عراق، دوستدار ایران بوده و به این دوستی افتخار می کنند.


ادامه مطلب



[ شنبه 29 خرداد 1395  ] [ 5:33 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4059434 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب