کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 
(حدیث 1) امام رضا علیه السلام فرمودند:
تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا
به دیدن یكدیگر روید تا یكدیگر را دوست داشته باشید و دست یكدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
(بحارالانوار،ج78،ص 347)
 
(حدیث 2) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
(بحار الانوار ، ج 70، ص 249 )
 
(حدیث 3) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، كل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) كامل و حقیقی كسی است كه امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع‌ الزوائد علامه‌ هیثمى‌ ، ج‌ 9 ، ص‌ 132)
 
(حدیث 4) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه أنبیائه
ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاكی ها، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامران الهی
(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ لابن‌ ابی‌ الحدید ، ج‌ 16 ، ص‌ 211)
حدیث های گلچین از امامان
(حدیث 5) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
قاریءُ الحدید، و اذا وقعت، و الرحمن، یدعی فی السموات و الارض، ساکن الفردوس
تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمین اهل بهشت خوانده می شوند
(کنزالعمال ، ج‌ 1 ، ص582)
 
(حدیث 6) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.
(دلال الامامه و کنزالعمال ، ج‌ 7، ص225)
 
(حدیث 7) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله و انظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله
از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1-تلاوت قرآن 2-نگاه به چهره رسول خدا 3-انفاق در راه خدا
(وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295)
 
(حدیث 8) حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
فجعل الله…اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا أمانا للفرقة
خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.
(بحار الانوار، ج 43، ص 158)
 
حدیث های گلچین از امامان
(حدیث 9) امام رضا علیه السلام فرمودند:
لا یسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَكُونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسْنُ التَّقْدیرِ فِى الْمَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا.
هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را كامل نمى ‏كند مگر این كه در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبر نیكو در زندگى، و شكیبایى در مصیبت‏ها و بلاها.
(بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 )
 
(حدیث 10) امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبَحَ وَمَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِر
آن كسى كه نفسش را محاسبه كند، سود برده است و آن كسى كه از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است.
(بحار الأنوار، ج 78، ص 352، باب 26، ح 9)
 
(حدیث 11) امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل
هر كـس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى خواهد بود
(بحـارالانـوار،ج 78،ص 357)
 
 
حدیث های گلچین از امامان
(حدیث 12) امام حسین علیه السلام فرمودند:
لاتـَرفع حــاجَتَك إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب
جز به یكى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا كسى كه اصالت خانوادگى داشته باشد
(تحف العقول ، ص 251)
 
(حدیث 13) امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیمة
هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد
(اصول كافى، ج 3، ص 268)
 
 
حدیث های گلچین از امامان
(حدیث 14) امام حسین علیه السلام فرمودند:
أیما اثْنَین جَرى بینهما كلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر كانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یك از دو نفـرى كه میان آنها نزاعى واقع شـود و یكـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود
(محجه البیصاء ج 4،ص 228)
 
(حدیث 15) امام حسین علیه السلام فرمودند:
لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ الْمَخلـُوق بسَخَطِ اْلخـالِق
رستگـار نمی شود مـردمـى كه خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد
(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)
(حدیث 16) امام حسین علیه السلام فرمودند:
إنَّ شِیعَتَنا مَنْ سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن كُلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
بدرستی كه شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاك است
(فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)
 
(حدیث 17) امام حسین علیه السلام فرمودند:
لا یأمَن یومَ الْقیامَةِ إلاّ مَنْ خافَ الله فِی الدُّنیا
كسی در قیامت در امان نیست مگر كسی كه در دنیا ترس از خدا در دل داشت
(مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69)

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 آبان 1395  ] [ 6:47 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا كودكش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) كه به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي موسي بن عمران است ، جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستي .

 

و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي كشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.

 

 

 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

 

از ولادت حسين بن علي (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي كه نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.

 

انس بن مالك روايت مي كند: وقتي از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:

 

بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي كند كه : "رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاي خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر كه با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .

 

عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملكوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي اسلام (ص ) خواند كه فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم

 

حسين (ع ) با پدر

 

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري كه جز به انصاف حكم نكرد، و جز به طهارت و بندگي نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري كه در زمان حكومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد، و در چند سالي كه حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يك سرباز فداكار همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد، و در جنگهاي "جمل "، "صفين " و "نهروان " شركت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت كرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد.

 

در زمان حكومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....

 

 

امام حسين (ع ) با برادر

 

پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريك رنجهاي برادر بود و چون مي دانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين

 

ين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و كوبنده خاموشش ساخت .

 

 

 

امام حسين (ع ) در زمان معاويه

 

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام ، بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي و قوانين خداوند است ، و از اين حكومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامي پايين بكشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .

 

امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حركت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت كه اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه كشته مي شد، و از اين كشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.

 

بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن كه گاهي محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي كه معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت كرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي (16) سخناني تند به معاويه گفت و يا نامه اي كوبنده براي او نوشت .

 

معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...

 

 

قيام حسيني

 

يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامي تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و براي اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه اي به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاكم اين خبر را به امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود:

 

"انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل (17) يزيد آن گاه كه افرادي چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتي ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامي بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند. (زيرا اين گونه زمامدارها با نيروي اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين مي برند.)

 

امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است ، اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفي از مدينه به سوي مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه ، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت ، و اين خبر تا به كوفه هم رسيد. كوفيان از امام حسين (ع ) كه در مكه بسر مي برد دعوت كردند تا به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ، پسر عموي خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفي را از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند، و مسلم هم نامه اي به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فوري امام (ع ) را لازم گزارش داد.

 

هر چند امام حسين (ع ) كوفيان را به خوبي مي شناخت ، و بي وفايي و بي ديني شان را در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد، و ليكن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوي كوفه حركت كند.

 

با اين حال تا هشتم ذي حجه ، يعني روزي كه همه مردم مكه عازم رفتن به "مني " بودند و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مكه (18) برساند، آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزي با اهل بيت و ياران خود، از مكه به طرف عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ، بلكه عليه او قيام كرده است .

 

يزيد كه حركت مسلم را به سوي كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (كه از پليدترين ياران يزيد و از

كثيفترين طرفداران حكومت بني اميه بود) به كوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويي و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت ، و مسلم به تنهايي با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگي دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهي

 

د شد.

 

(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ، و كار به جايي رسيد كه عده اي از همان كساني كه براي امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.

 

امام حسين (ع ) از همان شبي كه از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتي كه در مكه اقامت گزيد، و در طول راه مكه به كربلا، تا هنگام شهادت ، گاهي به اشاره ، گاهي به اعلان مي داشت كه : "مقصود من از حركت ، رسوا ساختن حكومت ضد اسلامي يزيد و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهي از منكر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم .

 

و اين مأموريتي بود كه خداوند به او واگذار نموده بود، حتي اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتي در هنگام ولادت امام حسين (ع )، و خود امام حسين (ع ) به (19) رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذكر داده بود.

 

علم امامت مي دانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولي او كسي نبود كه در برابر دستور آسماني و فرمان خدا براي جان خود ارزشي قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اي به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را كرامت و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدي خدا بر او باد) .

 

خبر "شهادت حسين (ع ) در كربلا" به قدري در اجتماع اسلامي مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته ، از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علي (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حركت امام حسين (ع ) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشديد كرد. بويژه كه خود در طول راه مي فرمود: "من كان باذلا فينا مهجته (20) و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا.

 

هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد. و لذا در بعضي از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند.

 

غافل از اين كه فرزند علي بن ابي طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد كشيد.

 

باري امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و كوچكترين خللي در تصميمش راه نيافت .

 

سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و كشته شدند، و خونهايشان شنهاي گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهاي گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست ، و اساسا اسلام از بني اميه و بني اميه از اسلام جداست .

راستي هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامي كه خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستي نيز تنفرآور است ... و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم كه در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيباي فريب را از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت كردند كه يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريكه اي كه او بر آن تكيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسيني را تكميل كرد، طوفاني در جانها برانگيختند، چنان كه نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستي و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشي ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .

 

از همان اوان شهادتش تا كنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشي و عزاداري محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن

آن عنايتي خاص داشتند.

 

غير از اين كه خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداري و محزون بودن براي آن بزرگوار، گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: "روزي به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ، فرمود

 

اشعاري در سوگواري حسين براي ما بخوان . وقتي شروع به خواندن نمودم صداي گريه حضرت برخاست ، من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ، چندان كه صداي گريه از خانه برخاست .

 

بعد از آن كه اشعار را تمام كردم ، امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام (21) حسين (ع ) مطالبي بيان فرمود و نيز از آن جناب است كه فرمود: "گريستن و بي تابي كردن در هيچ مصيبتي شايسته (22) نيست مگر در مصيبت حسين بن علي ، كه ثواب و جزايي گرانمايه دارد.

 

باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم كه يكي از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايماني كه (23) به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد.

 

امام صادق (ع ) مي فرمايد: "ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال . (24) همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اي ارزش و فضيلتش بيشتر است .

 

زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويي روح را به سوي ملكوت خوبيها و پاكدامنيها و فداكاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداري و گريه بر مصايب حسين بن علي (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معياري والا دارد، لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد، بلكه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداكاري و حمايت از قوانين آسماني را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسيني به فراموشي مي گرايد.

 

 

 

اخلاق و رفتار امام حسين (ع )

 

با نگاهي اجمالي به 56سال زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي حسين (ع )، درمي يابيم كه هماره وقت او به پاكدامني و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درك و ديد ما گذشته است . اكنون مروري كوتاه به زواياي زندگاني آن عزيز، كه پيش روي ما است :

 

جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري و حتي در آخرين شب (25) داشت . گاهي در شبانه روز صدها ركعت نماز مي گزاشت .

 

زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم كه از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداي خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند كه من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعاي زياد و استغفار را دوست دارم (27) حضرتش بارها پياده به خانه كعبه شتافت و مراسم حج را برگزار كرد.

 

ابن اثير در كتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "كان الحسين رضي الله عنه فاضلا كثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه كارهاي پسنديده را انجام مي داد.

 

شخصيت حسين بن علي (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشكوه بود كه وقتي با برادرش امام مجتبي (ع ) پياده به كعبه مي رفتند، همه بزرگان و شخصيتهاي اسلامي به (29) احترامشان از مركب پياده شده ، همراه آنان راه مي پيمودند.

 

احترامي كه جامعه براي حسين (ع ) قائل بود، بدان جهت بود كه او با مردم زندگي مي كرد - از مردم و معاشرتشان كناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان ديگران از مواهب و مصائب يك اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ايمان بي تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و ياور مردم ساخته بود.

 

و گرنه ، او نه كاخهاي مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمي بستند، و حرم رسول الله (ص ) را براي او خلوت نمي كردند... اين روايت يك نمونه از اخلاق اجتماعي اوست ، بخوانيم :

 

روزي از محلي عبور مي فرمود، عده اي از فقرا بر عباهاي پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره هاي خشكي مي خوردند، امام حسين (ع ) مي گذشت كه تعارفش كردند و او هم پذيرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : "ان الله لا يحب المتكبرين "، خداوند متكبران را دوست نمي دارد. (30)

 

پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت كردم ، شما هم دعوت مرا اجابت كنيد.

 

آنها هم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايي گرمي (31) هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند، از آنان به عمل آمد، و نيز درس تواضع و انسان دوستي را با عمل خويش به جامعه آموخت .

 

شعيب بن عبدالرحمن خزاعي مي گويد: "چون حسين بن علي (ع ) به شهادت رسيد، بر پشت مباركش آثار پينه مشاهده كردند، علتش را

از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند، فرمود اين پينه ها اثر كيسه هاي غذايي است كه پدرم شبها به دوش مي كشيد و به خانه (32) زنهاي شوهرمرده و كودكان يتيم و فقرا مي رسانيد.

 

علائلي در كتاب "سمو المعني " مي نويسد:

 

"ما در تاريخ انسان به

 

مردان بزرگي برخورد مي كنيم كه هر كدام در جبهه و جهتي عظمت و بزرگي خويش را جهان گير ساخته اند، يكي در شجاعت ، ديگري در زهد، آن ديگري در سخاوت ، و... اما شكوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي است كه ابعاد بي نهايتش هر يك مشخص كننده يك عظمت فراز تاريخ است ، گويا او جامع همه (33) والاييها و فرازمنديها است .

 

آري ، مردي كه وارث بي كرانگي نبوت محمدي است ، مردي كه وارث عظمت عدل و مروت پدري چون حضرت علي (ع ) است و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشكار فضيلتهاي خدايي نباشد. درود ما بر او باد كه بايد او را سمبل اعمال و كردارمان قرار دهيم .

 

امام حسين (ع ) و حكايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد كردارش نه تنها نمونه يك بزرگ مرد تاريخ را براي ما مجسم مي سازد، بلكه او با همه خويشتن ، آيينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداكاريها، جان بازيها، خداخواهيها وخداجوييها مي باشد، او به تنهايي مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنويت و فضيلتهاي انسان را ارجمند نمود.

 

 

پي نوشتها:

 

در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگري هم گفته شده است ، ولي (1)

ما قول مشهور بين شيعه را نقل كرديم . ر. به . ك . اعلام الوري طبرسي ، ص .213

احتمال دارد منظور از اسما، دختر يزيد بن سكن انصاري باشد. ر. به . ك . اعيان (2)

الشيعه ، جزء ,11 ص .167

امالي شيخ طوسي ، ج 1، ص .377 (3)

شبر بر وزن حسن ، و شبير بر وزن حسين ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4)

بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام

ناميده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 اين سه كلمه در زبان عبري همان معني را

دارد كه حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60

معاني الاخبار، ص .57 (5)

در منابع اسلامي درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار (6)

مؤثر دانسته شده است . ر. به . ك . وسائل الشيعه ، ج ,15 ص 143به بعد.

كافي ، ج 6، ص .33 (7)

مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 146- كمال الدين صدوق ، ص .152 (8)

سنن ترمذي ، ج 5، ص .323 (9)

ذخائر العقبي ، ص .122 (10)

الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11)

سنن ترمذي ، ج 5، ص 324- در اين قسمت رواياتي كه در كتابهاي اهل تسنن آمده (12)

است نقل شد تا براي آنها هم سنديت داشته باشد.

الاصابه ، ج 1، ص .333 (13)

تذكرة الخواص ابن جوزي ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور كه بعضي از (14)

مورخين گفته اند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگي امام حسين (ع ) اتفاق افتاده

است .

ارشاد مفيد، ص .173 (15)

رجال كشي ، ص 94- كشف الغمة ، ج 2، ص .206 (16)

مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 (17)

روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است كه حاجيها به "مني " بروند، و در آن زمان به (18)

اين حكم استحبابي عمل مي كردند، ولي در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم

يكسره به عرفات مي روند.

كامل الزيارات ، ص 68به بعد - مشير الاحزان ، ص 9. (19)

لهوف ، ص .53 (20)

كامل الزيارات ، ص .105 (21)

كامل الزيارات ، ص .101 (22)

كامل الزيارات ، ص .121 (23)

كامل الزيارات ، ص .147 (24)

عقد الفريد، ج 3، ص .143 (25)

ارشاد مفيد، ص .214 (26)

مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (27)

اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (28)

ذكري الحسين ، ج 1، ص ,152 به نقل از رياض الجنان ، چاپ بمبك ي ، ص 241- (29)

انساب الاشراف .

سوره نحل ، آيه .22 (30)

تفسير عياشي ، ج 2، ص .257 (31)

مناقب ، ج 2، ص .222 (32)

از كتاب سمو المعني ، ص 104به بعد، نقل به معني شده است . (33)


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 6 آبان 1395  ] [ 6:32 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

دو شعر از شاعر تایبادی در وصف امام حسین(ع)
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۵ در ۶:۴۹ ب٫ظ
 
 
غلامحسن نعیمی، شاعر تایبادی به مناسبت دهه اول محرم و ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان، در وصف امام حسین(ع) اشعاری سروده است.
photo_2016-10-08_13-30-03

به گزارش صبح توس به نقل از تایبادخبر، به مناسبت دهه اول محرم و ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان، دو شعر از غلامحسن نعیمی شاعر تایبادی که در وصف امام حسین(ع) سروده شده است، در پی می خوانیم.

ضامن امروز و فردایم حسین
اشک چشم نیمه شبهایم حسین
از چراغ روی او دل روشنست
نور دل از نور آقایم حسین
می تپد گر دل به عشق روی اوست
روی محبوب و دلارایم حسین
تشنه ی لبریز جام او منم
رود و اقیانوس و دریایم حسین
یک جهان از کربلایش مشتعل
گرمی خورشید رویایم حسین
کشتی او کشتی نوح نبی ست
ساحل امن و تسلایم حسین
جان ما از کربلا آتش گرفت
روح می بخشد مسیحایم حسین
سرو بستان نبی دستم بگیر
بی تو من تنهای تنهایم حسین
کانال اشعار حسن نعیمی

باعزیزان
با عزیزان قصد راه نینوا دارد حسین
این نشان یعنی که از قسمت رضا داردحسین

هستی اش را او به میدان وفا آورده است
هر چه دارد در ره جدش روا دارد حسین

آب را از او گرفتند و به جبرانش حسین
دادشان آب و چه اندازه صفا دارد حسین

حر چو سرافکنده آمد پیش شاه کربلا
گفت بالا کن سرت رحم از خدا دارد حسین

زدبه دستش خون اصغر تا شود مهمان دوست
شادمان است و به دستانش حنا داردحسین

میخها از نعل اسبان بر تنش سالار عشق
سخت و محکم کرده پیمانش وفا دارد

با لبانی تشنه او خواندست روی نیزه ها
دست خطی را ز محبوبش هوا دارد حسین

گه به سوی خیمه و گه سوی میدان تاختن
بوالعجایب قصه هایی هر دو جا دارد حسین

هیچ عاشق عشق را مانند او معنا نکرد
همچو اکبر یا که اصغر تحفه ها دارد حسین

سر دهد جانانه را با هر چه دارد پیشکش
هم دعا در حق دشمن در خفا دارد حسین

روی نعشش مسلمین ازیک عبا هم شد دریغ
خاندانش خاطراتی از عبا دارد حسین

سایه ای از عشق او باشد بعالم عشقها
جان به قربانش که عشق بی ریا دارد حسین

دلربایی کرده او در صحنه ی دلدادگی
خاک او را سرمه کن خاکش شفا داردحسین

صدهزاران از ملک بر سر زنان در آسمان
سوگ خورشیدست وارجی درسماداردحسین

دیده بارانی شود چون بشنود اوصاف او
چشم باران خورده را بر لب دعا دارد حسین

خون فشان از دیده ای مشتاق راه خوب او
لطف بی اندازه اش را چون بما دارد حسین

انتهای پیام/

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 9:00 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 

 

 حرم علوی( امیر المؤمنین ع)

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفیل و در خانه‌ی خدا متولد شد. نام پدرش ابوطالب است و مادرش  فاطمه بنت  اسد. او در حالی به زیارت خانه‌ی خدا مشرف شد ،که نه ماهه آبستن بود درحین طواف درد زایمان را احساس کرد گفت:خدایا من به تو و به آن چه از رسولان و کتاب‌ها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است. به حق آن که این خانه را ساخته و به حق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان در این هنگام به فرمان خدا، دیوارخانه‌ خدا ، شکافته شد فاطمه درون خانه رفت و دیوار به هم آمد. هرچه تلاش کردند باکلید های متعدد ومختلف درب راباز کنند امکان پذیر نبود ، پس از سه روز دیوار دوباره شکافته شد،وفاطمه بنت اسد س) سرافراز وسربلند از کعبه  بیرون آمد ، در حالی که ماه پاره ای در بغل داشت، کسی که خداوند، علی اعلی میزبانی ولادتش را پذیرفت واسم شریفش راعلی ع) نامید. وی تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را به خانه خود برد وهمانند پدری مهربان اورتحت تعلیم وتربیت خویش قرار داد طوری که حضرت می فرماید من نور وحی ورسالت را می دیدم وبوی رسالت را استشمام می کردم وصدای ناله شیطان را هنگام نزول وحی بر پیامبر ص) شنیدم ، او نخستین فردی است که از اهل بیت واصحاب پیامبر ص) به خدا ورسولش ایمان آورده است ،گواه فداکاری وجانباز وی در میدان جهاد : حضور در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف است (یکی از غزوات را به دستور پیامبرص) در مدینه ماند) او امین پیامبرص) است در ضبط و کتابت وحی ،جانشین رسول خدا است به نص صریح ایشان درپایان مراسم حج الوداع و آخرین سال عمر پربرکتش در محلی به نام غدیرخم نزدیکی جحفه.اوپس از 25 سال تحمل شداید وسختی ها ی فراوان همانند کسی که خاری درچشم واستخوانی در گلو د ارد به خاطررضای خدا ومصلت اسلام ومسلمین ،با اصرار فراوان مردم وبیعت تمامی اقشار جامعه، حکومت را پذیرفت ،لکن طولی نکشید که دنیا خواهان عدالت علی ع) را برنتافته و جنگ جمل وصفین ونهروان را به راه انداختند.ودر نهایت توسط یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی [1]  در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان هنگام نمازصبح در محراب مسجد کوفه، درحال سجده مورد اصابت شمشیر زهر آگین وی قرار گرفت،و صدای زیبای فزت ورب الکعبه او یعنی قسم به پرورد گار کعبه رستگار شدم. عرش الهی را لرزاند وبشریت را از نعمت وجودی اوبرای ابد، محروم ساخت،وسرانجام دوروز بعد ، بیست وسوم همان ماه  روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد وبه فیض عظیم شهادت نائل گردید.وجنازه مطهرش به امر خداوند توسط فرزندانش به نجف اشرف حمل ودرمکان فعلی ضریح مطهر امیرالمؤمنین ع) به خاک سپرده شد وتامدت ها همانند قبر مطهر فاطمه س) مخفی بود مکانی به نام سرزمین غری ،دیار یار،منزلگه عشق،خانه پدری مهربان ، راهنمائی دلسوز، کریمی سخاوتمند،مشاوری امین، طبیبی دانا، چاره درد می داند ومی تواند،عیسی وار کوروکرو کچل شفامی دهد، به اذن خدا مرده زنده می کند، روح وروان انسان ها را درمان می کند، همه را می بیند ، سخن همه را می شنود ،سلام هارا پاسخ می گوید ،حاجب ودربانی ندارد ،شب وروز نمی شناسد ،درخانه اش همیشه به روی مشتاقان باز است ، همه را می پذیرد،حتی به ابن ملجم ترحم می کند، سفارش محبت ومهربانی را درحق او روا می دارد، اوامیر مؤمنان است ،تمامی آزادگان جهان عاشق زیارت اویند، علاوه بر انسانها، ملایک نیز جهت نزول به آن سرزمین، سر از پا نمی شناسند ،صف های خود را منظم کرده ومنتظر فرمان الهی لحظه شماری می کنند،شیخ طوسی از محمد بن مسلم از امام صادق ع) روایت کرده است که : هفتاد هزار ملک هر روز، اول طواف بیت المعمور، بعد طواف کعبه، بعد سلام به قبر پیامبر ص)، بعد سلام به قبر امیر المؤمنین ع)، بعد سلام به قبر امام حسین ع) می دهند، وبعد بالا می روند واین امر تا قیامت ادامه دارد[2]  

. مکان قبرمطهر امیرالمؤمنین ع)

 ابا بصیر یکی از صحابه حضرت امام صادق ع) می گوید از ایشان سؤال کردم ، امیر المؤمنین ع) کجا دفن شده است ،فرمودند: در قبر پدرش نوح پرسیدم قبر نوح کجا است  می گویند که در مسجد کوفه است ، فرمودند: خیر این قبر در پشت کوفه است . [3]

راوی می گوید از امام صادق ع) شنیدم که می فرمودند: کوفه باغی از باغهای بهشت است ،در آن قبر نوح ع) وابراهیم ع) وقبر سیصد پیامبر ع) وهفتاد پیامبر ص) وششصد وصی وقبر سید الاوصیاء امیرالمؤمنین ع) در آن قراردارد. [4]     

در روایت دیگر ی از امام صادق ع) در مورد قبر امیر المؤمنین ع) نقل شده است که فرمودند: قبر علی ع) در غری مابین سینه وسر نوح ع)( جداکننده سر یا گردن وسینه ) پشت قبله قرار دارد. [5]

 

[1] - عبدالرحمان ابن ملجم مرادی یکی از خوارج بود ،همراه با دو نفر دیگر به نام های برک بن عبدالله تمیمی و عمر بن بکیر تمیمی، در مکه با هم قرار گذاشتند تا علی ع)، معاویه و عمرو عاص را بکشند و به این ترتیب جامعه مسلمانان را از فتنه خلاصی بخشند. عبدالرحمان به کوفه آمد و با دوستان خود دیدار می کرد. یک بار به دیدار گروهی از طایفه تیم الرباب رفت. در آنجا زنی را به نام  قطام بنت شجنه بن عدی را دید که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بودند. ابن ملجم وی را خواستگاری کرد. زن مهر خویش را سه هزار دینار و قتل امام علی ع) قرار داد.وبرخی گفته اند مهریه اش را ۳۰۰۰ درهم، یک کنیز و یک غلام و کشتن علی ع) تعیین کرد. ابن ملجم گفت که از قضا برای همین به کوفه آمده است. وی شمشیر خویش را به زهر آلوده ساخت و در مسجد پنهان شد. صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال 40 هجری، هنگامی که امام علی مشغول خواندن نماز بود، شمشیر را بر فرق آنحضرت فرود آورد وموجب شهادت ایشان در بیست وسوم رمضان گردید مردم او را دستگیر کردند. امام ع) تا وقتی در قید حیات بود پیوسته سفارش وی را می فرمود و وصیت کرد که اگر خواستند او را قصاص کنند تنها یک ضربت به او بزنند. پس از شهادت امام علی ع)، ابن ملجم بدست امام حسن ع ) کشته شد. در احادیث از پیامبر نقل شده که به حضرت علی فرمود، ای علی، تو به دست شقی ترین انسانها کشته خواهی شد.

 

 

[2] -  قمی شیخ عباس ، مفاتیح ص 614

[3] -همان ،ح 2

[4] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْکُوفَةُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ فِیهَا قَبْرُ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ قُبُورُ ثَلَاثِمِائَةِ نَبِیٍّ وَ سَبْعِینَ نَبِیّاً وَ سِتِّمِائَةِ وَصِیٍّ وَ قَبْرُ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع همان ، ص 301 ح 6

 

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَبْرُ عَلِیٍّ هُوَ فِی الْغَرِیِّ مَا بَیْنَ صَدْرِ نُوحٍ وَ مَفْرِقِ رَأْسِهِ مِمَّا یَلِی الْقِبْلَةَ همان ح 7


برچسب‌ها:  نجف کاظمین کربلا اماکن تاریخ

 

 

تاریخ اماکن عتبات عالیات (54) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 8:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

عبدالله بن یقطر

 

 

 

img_20150924_214517.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یکی از فرستادگان امام حسین( ع) است او حامل نامه آن حضرت برای مردم کوفه بود، وی توسط مأموران امنیتی ابن زیاد دستگیر شد،و مشخص گردید، او عبد الله بن یقطر واز دوستان ومحبین امام حسین( ع) وحامل نامه وپیامی برای برخی از بزرگان کوفه است ، جسمش به اسارت درآمد ،اما روح وروان وی آزاداست، او هرگز حاضر به افشاء اسرار نخواهد شد وی شاگرد مکتب حسین( ع ) است،از مرگ نمی هراسد ،شهادت را برای خودش افتخارمی داند . تقاضا کردند نامه را به آنها تحویل دهد ، گفت آن را پاره کردم ، از اوخواستند نام افرادی که نامه برای آنها نوشته شده بیان کند ،اظهار داشت نه می دانم ، ونه خواهم گفت ،مأمورین هرچه بیشتر تلاش کردند ،نا امیدی آنان بیشتر شد،به هیچ گونه اطلاعاتی دست نیافتند  ، دستور اعدامش صادر شد ،در آخرین لحظات از وی خواستند اگر بالای منبر رفته واز حسین وهم فکرانش بدگوئی وانتقاد کند نجات می یابد ،او پذیرفت ،بعد از نماز ظهر بالای منبر رفت ،برخلاف انتظار هیئت حاکمه پس از تعریف از علی (ع) وخاندان او ولعن بر بنی امیه مردم را به یاری امام حسین (ع) دعوت کرد ،مأمورین سخنش را نا تمام گذاشته اورا از منبر به زیر کشیده وبا دست بسته به ابن زیاد تحویل دادند،به دستور وی از بالای قصر دارالاماره پائین انداخته وبه شهادت رساندند ،قبر این بزرگ مرد مجاهد وفدائی امام حسین( ع) که برادر رضاعی وی نیز بود در کو فه است وزیارت گاه ، اهل دل ومحبین اهل بیت ع) است[1]   . 

قیس بن مسهر

او نیز که از یاران امام حسین (ع ) و حامل نامه آن حضرت بود سر نوشت مشابهی با عبدالله بن یقطر دارد ونحوه دستگر ی وبرخورد مأمورین ومقاومت وی دربرابر آنها  و کیفیت شهاد تش یکسان است ،جهت جلوگیری از اطاله کلام از تکرار آن خود داری می شود، قبر آن بزرگوار نیز در کوفه است ومحل زیارت شیعیان اهل بیت (ع) است .

 قنبر غلام امیر المؤمنین( ع)

 یکی از خادمین مشهور ووفادار حضرت علی (ع) که ملازم وهمراه آن حضرت بوده ومورد تأیید وتمجید آن بزرگوار قرار گرفته است شخصی است به نام قنبر، قبر شریفش  در کوفه قرار دارد،ومورد احترام شیعیان حضر ت است 

 سعید بن جبیر

یکی از  فرهیختگان وشاگردان مکتب اهل بیت(ع) فردی به نام سعید بن جبیر است او راد مردی بودکه درخفقان ظلمت اموی همانند ده ها انسان آزاده دیگر، به جرم دین داری وحمایت از اهل بیت(ع) مورد غضب حجاج  بن یوسف ثقفی[2] قرار گرفت،ودستور دستگیری وی صادر شد مأمورین به جستجوی وی پرداختند وسرانجام اورا دستگیر کرده به مأمورین حجاج تحویل دادند ،سعید بن جبیر وارد دربار شد،در مقابل حجا ج ایستاد ،ابتدا از نامش سؤال کرد ،گفت سعیدبن جبیرم ، ( سعید یعنی خوش بخت وجبیر یعنی جبران کننده ،کسی که مشکلات را برطرف می کند،شکستگی هارا ترمیم می کند ،یا به عبارتی شکسته بندی ودرمان می کند) حجاج گفت:  توشقی بن کسیری( شقی یعنی بد بخت وکسیر یعنی شکسته ) سعید جواب داد : مادرم به نام نهادن من از تو داناتر بود .حجاج گفت : تو ومادرت هردو شقی هستید ،سعید این سخن را چنین پاسخ داد : شقاوت وسعادت را کسی که از غیب اطلاع دارد،(یعنی خدا)  می داند.حجاج بانگ بر آورد که : دنیا یت را به آتش سوزان نابود می کنم . سعید گفت : اگر می دانستم این  کار در قدرت تو است البته تورا خدای خود قرار می دادم. حجاج گفت ،عقیده ات در باره محمد ص) چیست؟ گفت : آن حضرت پیغمبر رحمت است .حجاج سؤال کرد در باره ابوبکر وعمر چه نظری داری ؟اهل بهشتند یا جهنم.جواب داد،اگرداخل بهشت یاجهنم شده بودم اهل هریک از این دو محل را می شناختم.حجاج گفت اعتقاد تو در باره خلفا چیست؟ گفت من وکیل ومدافع آن ها نیستم ،سؤال کرد : کدامیک از خلفارا بیشتر دوست داری ؟ سعید گفت : هرکدام را خداوند بیشتردوست داشته باشدواز اوراضی تر باشد ،گفت کدام یک از آن ها بیشتر مورد رضای خدا بودند. سعید گفت : پر وردگارم به وضع آن ها آگاه است وظاهر وباطن ایشان را می داند وهم از قلب آن ها با خبراست ،حجاج خشمگین شد ،گفت کاملا معلوم است نمی خواهی جواب مرا بدهی وگفته ام را تصدیق نمائی .سعید جواب داد مایل نیستم تراتکذیب کنم،(یعنی تورا تصدیق نمی کنم ) وبنا به نقل دیگری،حجاج در این موقع پرسید راجع به خود من عقیده ات چیست؟ جواب داد تومرد ی عادل وقاسطی.کسانی که حضور داشتند باخود گفتند،پس سعید نسبت به حجاج خوش بین است ؟ (خیال کردند ،منظور  سعید، از لفظ عادل وقاسط ،عدالت وانصاف است )حجاج که، متوجه بود،گفت شمامنظور اورا نمی فهمید با این سخن اشاره می کند به ظلم وشرک من ،می خواهد مرامشمول آیه ( واماالقاسطون فکانوا لجهنم حطبا) وآیه (ثم الذین کفروا بربهم یعدلون ) قرار دهد ( یعنی ضد قسط وعدول کننده از خداوند)باز روی به سعید کرده گفت : تو چرانمی خندی؟ سعید جواب داد : چگونه بخندد مخلوقی که از خاک وگل بوجود آمده وممکن است آتش اورا نابود کند،حجاج اعتراض کرد ،که پس چراما می خندیم ، جواب داد : دل های همه یکسان نیست ،در این هنگام حجاج دستور داد مقداری یاقوت و لؤلؤ وزبرجد بیاورندودر پیش سعید بگذارند،سعید پس از دیدن جواهرات گفت : اگر باجمع آوری این ثروت بخواهی خودرا از گرفتاری روز قیامت که طاقت فرسا است بخر ی ونجات دهی خوب است در صورتی که این معامله صورت بگیرد ،ولی یک فشار از ناراحتی های قیامت که به انسان روی آورد چنان دشوار وسخت است ،که مادر شیر ده را از یاد بچه شیر خوار خود می اندازد،پس در گرد آوردن این مال ثمری نیست ،مگر آنچه پاک وخالص باشد .حجاج امر کرد وسائل عیش وطرب بیاورند،چشم سعید به آن آلات که افتاد منقلب شد ه به گریه افتاد.حجاج پرسید چه نوع کشته شدن را انتخاب می کنی؟ تاهمانطور ترا بکشم ، گفت به هر طور یکه تومایلی کشته شوی زیراسوگند به خدا ،هرنوع مرا به قتل برسانی، به همان طریق در قیامت ترا خواهم کشت وخدای در آن روز کیفرت می کند،گفت مایلی تورا عفو نمایم،جواب داد اگرعفو باشد فقط از جانب خدا است ،ولی از مثل تو عفو نمی خواهم .حجاج بسیار درخشم شده فریاد بر داشت تورا پاره پاره می کنم ،وبندهایت را از هم جدا خواهم کرد،سعید گفت با این کار ،تو دنیایم را ازمن گرفته ای ولی من حیات ابدی وزندگی جاویدت را دگرگون خواهم کرد،امر کرد اورا برای کشتن ببرند،درآن حال سعید شروع کرد به خندیدن،پرسیدچرامی خندی ،گفت از این جرأت وگستاخی تونسبت به پروردگارم که با این حال خدا در باره ات حلم می ورزد،دستور داد بساط را پهن کنند،سعید روی به قبله کرده این آیه را خواند:وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض حنیفا مسلماوما انا من المشرکین. گفت رویش را از طرف قبله برگردانید، باز سعید این آیه را خواند : فاینما تولو ا فثم وجه الله .هرکجا روی آورید به طرف خداست .حجاج بیشتر در خشم شد گفت بر روی زمین بخوابانیدش همنکه صورتش را بر خاک گذاشتند این آیه را تلاوت کرد:منها خلقناکم وفیها نعیدکم ومنها نخرجکم تاره اخری .یعنی از خاک شمار ا به وجود آورده ایم ودر خاک باز گشتتان می دهیم واز همین خاک برای مرتبه دوم شمارا بر می انگیزانیم حجاج گفت :زود تر سرش را جداکنید، درآن حال سعید شروع به کلمات شهادت نمود: اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له وان محمدا عبده ورسوله.ودر آخر گفت : اللهم لاتسلطه علی احد بعدی.خدایا حجاج را پس از من بردیگری تسلط مده ،دژخیم کار خود را تمام کرد وسر اورا از بدن جدا نمود،پس از جداشدن سر ،کلمات لااله الا الله محمد رسول الله از او شنیده شد،بعد از کشتن سعیدحجاج به موجب نفرین او بیش از چند روزی زندگی نکردودر حال مرضش پیوسته بی هوش می شد ،تا به هوش می آمد می شنیدند که می گفت : مرا با سعید بن جبیر چه کار،باز بی هوش می گردید. برخی سعید را از جمله حواریین وعلاقمندان بیسار محکم واستوار زین العابدین(  ع) شمرده اندودر روایتی نیز وارد شده که به واسطه همین علاقه حجاج اورا از بین برد[3]       

 

[1] - یزدی ،محمد، حسین بن علی را بهتر بشناسیم ص 129

[2] - حجاج بن یوسف ثقفی در سال 41 هجری قمری در طائف به دنیا آمد دوران كودكی خود را تحت آموزش‌های پدرش گذرانید و به ویژه در فراگیری قرائت قرآن كریم كوشش بلیغ كرد. حجّاج تا اندكی پیش از 30 سالگی را در طائف به كار چوپانی، دبّاغی و چاه‌كنی و سنگ‌كشی و كشاورزی می‌پرداخت چون عبدالملك بن مروان به خلافت رسید، شغل‌های كوچكی به حجّاج سپرد و حجّاج از عهدۀ امور محوله به خوبی بر‌آمد. . حجّاج در سال 72 ه‍.ق برای سر کوبی قیام ابن زبیر كه حدود 20 سال در حجاز دعوی خلافت داشت، عازم مکه شد و بیدرنگ خانه کعبه را به محاصره گرفت، و برای نخستین بار در تاریخ اسلام آنرا به منجنیق بست تا برای سپاهیان او راه دخولی بدان باز شود. چند روز تمام دیوار کعبه با منجنیق کوبیده شد تا سرانجام حصار شکست و سپاهیان حجاج وارد آن شدند و عبدالله بن زبیر را در جائی که بست نشسته بود، سر بریدند. و تمامی خدام مسجدالحرام را کشتند و حجرالاسود معروف را چهار پاره کردند و خود مسجدالحرام را آتش زدند.سپس دامنه کشتارها را به داخل شهر کشاندند و درهای خانه قریشیان را سوزاندند و نقاب از صورت زنان قریش کشیدند و بدانان تجاوز کردند و هرچه را که آنان داشتند به غارت گرفتند. و چون کار مکه به پایان رسید به مدینه تاختند و همه غارتگریها و آتش افروزیها و کشتارها را در آنجا تکرار کردند. خاموش كرد و این برای عبدالملك مروان خدمتی بزرگ به شمار می آمد. عبدالملک،به پاداش این خدمتگزاری، حکومت مکه و مدینه و طائف را به حجاج داد سپس كل حجاز و حتی یمامه و یمن را نیز به وی داد (73ق). اما هنوز بیش از دو سال از ولایت وی بر حجاز نگذشته بود كه عبدالملك وی را از امارت حجاز برداشت و به حكومت عراق، گماشت  عراق از دیرباز مركز شیعیان و دیگر ناراضیان از دستگاه خلافت اموی بود و آن‌جا را جز قساوت و بی‌رحمی حجاج، چیز دیگری آرام نمی‌كرد. حجّاج ناشناس و آرام به مسجد كوفه وارد شد و درخطبه‌ای مردم كوفه و عراق را تهدید و تحقیر كردوگفت :كوفیان! سرهایی می‌بینم چون میوۀ رسیده كه چیدن آن‌ها فرا رسیده و این كار به دست من می¬باشد، گویی خون‌ها را می‌بینم كه میان عمامه‌ها و ریش‌ها روان است. هان ای مردم!نه به کودکانتان رحم می‌کنم و نه به پیرانتان!بیگناهانتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد وکافی است به کسی ظنین شوم. تحویل جلادانش خواهم داد(آخذ بالتهمه و اقتل بالظنه)، همهٔ اینها از اختیارات من است و هر چه من مصلحت بدانم عین شرع است. حجّاج 20 سال والی عراق بود سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی است او مردی خونخوار بود و پیرمرد و بچه و بزرگ و کوچک را به اتهام شیعه بودن می‌کشت. در لیست افراد فراوانی که در حکومت حجاج، بیگناه کشته شدند، نام انسان‌های والا و ارجمندی همچون قنبر، خدمتکار علی (ع )، کمیل بن زیاد و سعید بن جبیر به چشم می‌خورد. حجاج در مجلسی برخی از فضائل خود را چنین برشمرد:در مجالس ما هیچگاه از عثمان بدگویی نشده است. هفتاد نفر از بستگان ما در جنگ صفین به نفع معاویه کشته شدند؛ از طائفه ما هیچکس با زنی که دوستدار علی باشد، ازدواج نکرده است؛ زنان ما نذر کردند اگر حسین کشته شود ده شتر بکشند؛ هر کس از خاندان ما نام علی را بشنود به او و حسن و حسین و مادرشان نیز بد می‌گوید.حجاج 120 هزار را در بیرون از میدان جنگ قتل عام کرد. در زندان‌های مختلطش 50 هزار مرد و 30 هزار زن بودند که 16 هزار نفر آنان برهنه بودند زندان‌های حجاج سقفی برای جلوگیری از آفتاب تابستان و سرما و باران زمستان نداشت. خوراک زندانیان نانی بود از جو که با خاکستر و نمک مخلوط بود و پس از مدت کوتاهی، هر زندانی که از آن می‌خورد رنگ چهره‌اش سیاه می‌شد. جنایت‌های بی شمار حجاج، او را در چشم عبدالملک بن مروان، آنچنان عزیز و مقرب بود که هنگام مرگ به فرزندانش گفت: شما را سفارش می‌کنم به تقوای خدا و احترام به حجاج ،عمر بن عبدالعزیز می‌گوید: اگر هر گروهی بخواهد نماینده‌ای را به عنوان خبیثت‌ترین فرد گروه خود معرفی کند و ما نیز حجاج را معرفی کنیم، در مسابقه‌ی تعیین قهرمان جنایت، ما برنده خواهیم شد.حجاج پس از عمری جنایت در 54 سالگی مبتلا به دل‌درد شدیدی شد و پس از پانزده روز دست و پنجه نرم کردن با بیماری و مبتلا شدن به مرض لرزه و سردی اندام مبتلا شد، که هر چه آتش در اطرافش برمی‌افروختند باز گرم نمی‌شد سرانجام به هلاکت رسید. او را در،واسط، (میان راه بصره و کوفه) دفن کردند و بر قبرش آب بستند و آن را از چشم دشمنانش مخفی کردند.

 

[3] -خسروی، موسی ،پند تاریخ ،ج 4 ص 191 به نقل از روضات الجنات ص 310ومجالس المؤمنین ص 302 آورده است


 
برچسب‌ها: تاریخ, اماکن, کربلا, نجف کاظمین, کوفه

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:51 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

آیت الکرسی,فضیلت آیت الکرسی,استغفار,نماز
پیامبر اکرم (ص )  :

ایران مطلب:هر کس  صبح  آیة الکرسی بخواند (حتی یک بار)، حقتعالی 2 فرشته مأمور او کند تا اعمال نیک او را در نامه ی  عملش بنویسند و کارهای بد او را محو کنند تا روز دیگر که آیة الکرسی میخواند !

 کسیکه از خانه خارج می شود اگر آیة الکرسی بخواند، خداوند تبارک و تعالی   70.000 فرشته را مأمور می کند تا هنگامی که به خانه برمیگردد ، برای وی استغفار کنند.

 هر کس آیة الکرسی را هنگام  وضو  بخواند خداوند ثواب 40 سال عبادت به او عطاء فرموده و 40 حورالعین را تزویج او می گرداند !!!

  هر کس آیة الکرسی را هنگام   سجده  بخواند،  هرگز هرگز  وارد جهنم نخواهد شد !!

هر کس آیة الکرسی را بعد از هر  نماز (واجب و مستحبی)  بخواند :

 خداوند خودش عهده دار گرفتن جان او می شود، روزی 70 بار بر وی نظر افکنده و 70 حاجت  خواسته و نخواسته وی را اجابت میکند !
همانند کسی است که همراه پیامبران و در رکاب آنها جهاد کرده و به شهادت رسیده باشد !!

  درهای هفت آسمان گشوده گردند و به هم متصل نشوند تا آنکه خداوند متعال بر وی نظر کرده و همه ی گناهان وی را بیامرزد !!!

 هیچ چیز نمی تواند از ورودش به بهشت جاودان خدا جلوگیری کند ! و فرد از دنیا نرود تا زمانی که جایگاه خود را در بهشت ببیند ! نوشته می شود که نمازش مورد قبول قرار گرفت .

  هرکس آیة الکرسی خوانده و ثواب آنرا به قبرستان مسلمانان هدیه کند ، حق تعالی 40 نور در قبر هر مرده داخل سازد و قبور ایشان را  نورانی سازد ( حتی اگر قبرستان از مشرق تا مغرب گسترده باشد ) و برای خواننده ی آن ثواب 60.000 پیامبر را کرامت نماید و به عدد هر حرفی از آیه ، فرشته ای می آفریند که برایش تا قیامت تسبیح کند !!!!!

 هرکس آیة الکرسی را موقع خواب بخواند ، خداوند 50.000 ملک را مامور میکند که تا صبح از  او  و  همسایگان او  و  همسایگان همسایگان او  محافظت و مراقبت کنند !

   امام صادق (ع) :

هر کس یک بار آیة الکرسی را بخواند خداوند 1000 ناراحتی دنیوی و 1000 سختی اُخروی را از او دور خواهد ساخت که کمترین ناراحتی در دنیا { فقر} و کمترین سختی آخرت { فشار قبر} است .

 این آیه را بر ظرفی پر از آب خوانده و بنوشید تا شفا گیرید ان شاء الله  که  در آن 50 کلمه است و در هر کلمه 50 برکت  و موجب :
 رونق کسب – محافظت از شر جن و انس – کفاره گناهان – زیادی مال و ثروت – سدی مقابل شیطان – رفع کسالت و انواع بیماری ها – برکت طعام – تسبیح فرشتگان – تقویت حافظه – توفیق در کارها – شفای مریضان – مغفرت و عفو خداوند – بالارفتن درجات  -ایمنی در سفر-محافظت از دین و دنیا و مال – رهایی از فشار قبر – و در نهایت خشنودی و رضایت حق تعالی -
                                             
پس برماست به تلاوت این آیه بسیار کوتاه ولی بسیار مقرب در  صبحگاهان ، هنگام وضو گرفتن ، قنوت و سجده نماز ،پس از نماز ، هنگام خارج شدن از منزل ، بالای سر قبور  ، هنگام خواب و .....


ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 

ذکرهای هفتگانه که معجزه می کند,اذکار هفتگانه,ذکرهای هفتگانه,ذکرهایی برای حاجت روایی,ذکرهای که معجزه میکند,بسمله یعنی چه,تسبیح یعنی چه,صلوات یعنی چه
 
اذکار هفتگانه,ذکرهای هفتگانه
 
کاظم صدیقی مدرس اخلاق حوزه علمیه قم میگوید :

ایران مطلب:من همه ساله مكه كه ميرفتم قبل از رفتن به مكه به محضر آيت الله بهاءالديني ميرسيدم و توصيه ميخواستم از ايشان.ايشان به من توصيه هايي ميكرد و من اين توصيه ها را در سفر مكه عمل ميكردم . بعدهم كه داشتم ميامدم ، يك عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه ميخريدم .

اين دفعه كه رفتم محضر ايشان اين مطلب را فرمودند :

شما وقتي كه ميرويد مسجدالنبي از قسمت جنوب شرقي مسجد ، از آن قسمت هفت قدم ميايد به جلو و قسمت بعدي را هم گفت كه من نميتوانم دقيق به شما بگويم . به خاطر اينكه ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد

وقتي كه قدم زدي آمدي جلو رسيدي به آنجا ،آنجا بنشين و اين ذكر سبعه را بگو. اين ذكر را كه گفتي انشاءالله به حوائجت خواهي رسيد .

ذكر سبعه عجيب است ، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذكار سبعه را دارد كه اينها را از آسيد علي آقا قاضي گرفتند . ذكر سبعه واقعاً يك ذكريست كه معجزه ميكند در نفس انسان عجيب معجزه ميكند .

آقاي صديقي مي گويد ، عرض كردم: آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد كه من بايد آنجا بنشينم و اين اذكار سبعه را بگويم. چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم .

گفت : وجهش اين است كه دارم به شما ميگويم فقط پيش شما بماند .

وقتي كه حضرت زهرا سلام الله عليها آمد براي دفاع از علي ابن ابيطالب عليه السلام بدنش خون آلود بود وقتي كه آمد ، كه داخل مسجد وارد نشد وقتي كه برگشت ديگر توان از او رفت ديگر به گونه اي شد كه ميخواست ادامه راه را بدهد نتوانست ، آنجا نشست و فكر ميكنم كه آن مكان به خون فاطمه سلام الله عليها رسيده است . آنجا حاجت تان را بخواهيد .

این ذکرها در زبان اهل ذکر به ذکرهای هفتگانه مشهور شده اند و عبارتند از :

1- بسمله یعنی گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم " .

2- حوقله ، یعنی گفتن:" لا حول و لا قوة الا بالله" .

3- تسبیح ، یعنی سبحان الله ،

4- تحمید یعنی ، الحمد لله ،

5- تکبیر یعنی الله اکبر ،

6 تهلیل ، یعنی ، لا اله الا الله .

7- صلوات یعنی" اللهم صل علی محمد و آل محمد"

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:43 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ
 
زیارت حضرت زهرا،زیارت نامه
 
زیارت حضرت زهرا (س) در روز یکشنبه


السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلايَتِكِ وَ وِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ


سلام بر تو اى آزموده شده، آن كه تو را آفريد آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود شكيبا يافت، من از صميم قلب به تو ايمان دارم و بر آنچه پدر بزرگوارت و جانشينش (درود خدا بر آن دو باد) آوردند بردبارم و از تو می خواهم از آنجا كه مومن به تو هستم مرا به گروندگان آن دو ملحق سازى تا دلشاد گردم، پس گواه باش كه همانا من تنها به ولايت تو و ولايت اهل بيتت (كه درود خدا بر همه آنان باد) پاك گشته و دلگرمم.


زيات حضرت زهرا عليها السّلام به روايتى ديگر:


السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً وَ نَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِكُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنَا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلايَتِهِمْ [بِوَلايَتِهِمْ ] عَلَيْهِمُ السَّلامُ


سلام بر تو اى آزموده شده، آزمودت آن كه تو را آفريد پيش از آفريدنت در دنيا، و در آن آزمون شكيبا بودى و ما دوستان و تصديق كنندگان توايم، و به همه آنچه پدر بزرگوارت (درود خدا بر او و خاندانش باد) و جانشينش (درود بر او) آوردند سر می سپاريم خدايا! از تو مى خواهيم ازآن رو كه تصديق كنندگان آن بزرگواران بوديم ما را به خاطر اين باور به درجه والا برسانى، تا خود را بشارت دهيم كه پاك گشتيم به ولايت آنان (درود بر آنان)

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى عليهم السلام است.
 
زیارت امام موسی،امام رضا

روز چهارشنبه به نام حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى عليهم السلام است.


در زيارت آن بزرگواران بگو:

السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِينَ وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى يَا مَوْلايَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا وَ هُوَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.


سلام بر شما اى دوستان خدا، سلام بر شما اى حجتّ هاى خدا، سلام بر شما اى نور خدا در تاريكي هاى زمين، سلام بر شما، درودهاى خدا بر شما و بر خاندان پاكيزه و پاكتان، پدر و مادرم فدايتان، به راستى خدا را خالصانه پرستيديد و در راه خدا آنچنان كه شايسته بود جهاد نموديد تا مرگ شما را دربر گرفت، لعنت خدا بر دشمنانتان از تمام پريان و آدميان، من به سوى خدا و به سوى شما از دشمنانتان بيزارى می جويم، اى سرور من يا ابا ابراهيم موسى بن جعفر، اى سرور من يا ابا الحسن علی بن موسى، اى سرور من يا ابا جعفر محمّد بن على، اى سرور من يا ابا الحسن على بن محمّد، من دل بسته شما هستم، ايمان دارم به نهان و آشكار شما، در اين روز شما كه روز چهارشنبه است از شما درخواست پذيرايى دارم، و به بارگاه شما پناه می جويم، پس مرا پذيرا باشيد و پناهم دهيد، به حقّ خاندان پاكيزه و پاكتان.

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 

 

لسَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ
 
زیارت امام حسن عسگری
 
زیارت امام حسن عسگری در روز پنج شنبه

روز پنجشنبه به نام حضرت عسكرى عليه السّلام است.


در زيارت آن حضرت بگو:


السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.

 

سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت حق و بنده پاك خدا، سلام بر تو اى پيشواى مؤمنان، و وارث پيامبران، و برهان محكم پروردگار جهانيان، درود خدا بر تو و اهل بيت پاكيزه و پاكت باد، اى سرور من يا ابا محمّد حسن بن على، من دل بسته تو و اهل بيت توام، اين روز روز پنجشنبه و روز توست و من در آن ميهمان و پناهنده به توام، پس به نيكى پذيرايم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاكيزه و پاكت.

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
 
اسارت حضرت زینب،اس ام اس
 
اس ام اس اسارت حضرت زینب


صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . . .

 

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

زینب آخر این شبِ تاریک را سر می‌کند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر می‌کند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر می‌کند

 

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

ای زینب(س)
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟
یاری ام کن!

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

عشق با زینب(س) تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو می زند در پیش او

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

زینب کبری(س) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.

 

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب


آه از نماز شب نشسته و قامت ناگهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !...آه از دل زینب !

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب


آه،ای ام المصائب، تمام داغ‌ها و سوگ‌ها، در حضور مصیبت‌های تو رنگ می‌بازد و از یاد می‌روند.

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

تمام زمین وزمان بر کربلا می‌گریند و تمام کربلا بر زینب(س)

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

کمکم کن تا تو را الگوی زیستنم بدارم و بدانم
یاری ام کن تا چنان باشم که با امام خویش بودی
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب



چون قافله ی عشق رسیدند زراه / برتربت شاه دین بصد ناله و آه
زینب بسر قبر برادر می گفت / لاحول ولا قوه الا باالله . . .

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب


عشق با زینب تبانی کرده است / رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست کیش رهبریت کیش او / صبر زانو می زند در پیش او . . .

اس ام اس اسارت حضرت زینب


کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس . . .
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

نه تنها زینب از دین یاوری کرد / به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان / نوازشها به مهر مادری کرد . . .



اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

زلف عفاف، رشته دامان زینب است / آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار / این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب / به عمری همه ماتم، امان از دلِ زینب
چو شد کرب و بلایی به آن قدِ خمیده / بدید رأس بریده، امان از دلِ زینب
اگر خون بفشاند، ز چشمِ بنی آدم / بگوید دلِ عالم، امان از دلِ زینب



اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه ‏السلام از دریای بی‏کران علم و فهم تو چه امواجی را دیده
و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
.


اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

زینب یگانه است خدا هم به فاطمه / تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب همان کسی است که در را عفتش / عباس می دهد نخ معجر نمی دهد . . .



اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

ای سرکه بود بار غمت بر دوشم / زود است که داغ تو کند گل پوشم
بر خطبه ی من تو گوش کردی اکنون / قرآن تو بخوان که من سراپا گوشم . . .

 

اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

حال و هوای کربلا در حال من پیدا بود / هر کس حسینی می شود با نام من شیدا شود
من زینبم دخت علی آئینه زهرا منم / پیغمبر پیغمبران مجموعه ی غمها منم . . .

 اس ام اس اسارت حضرت زینب

 

 من از حرم تا قتلگاه سعی و صفایی کرده ام / بعد از حسین در کربلا بالله خدایی کرده ام
آنچه مرا بی صبر کرد بزم شراب شام بود / آنجا که باشد مقتلم کنج خراب شام بود . .

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:33 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
گزارش تصویری
اولین یادواره سردار سرلشکر شهید محمد ناصر ناصری
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۵ در ۹:۴۴ ب٫ظ
 
 
اولین یادواره سردار سرلشکر شهید محمد ناصر ناصری در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد.
abd_6899-copy

به گزارش صبح توس، عصر امروز اولین یادواره سردار سرلشکر شهید محمد ناصر ناصری با حضور فرماندهان نظامی استان و مسئولین و ملت شهید پرور در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد.

عکس: علیرضا اخباری

  • img_0872-copy
  • img_0890-copy
  • img_0879-copy
  • img_0886-copy
  • img_0897-copy
  • img_0900-copy
  • img_0911-copy
  • img_0930-copy
  • img_0935-copy
  • img_0957-copy
  • img_0961-copy
  • img_0965-copy
  • img_1000-copy
  • img_108sssss5-copy
  • img_1008-copy
  • img_1016-copy
  • img_1039-copy
  • img_1026-copy
  • img_1045-copy
  • img_1052-copy
  • img_1060-copy
  • img_1064-copy
  • abd_6899-copy
  • img_1069-copy
  • img_1077-copy
  • img_1106-copy
  • img_1098-copy
  • img_1124-copy
  • img_1115-copy
  • img_1125-copy
  • img_1142-copy
  • img_1131-copy
  • img_1164-copy
  • img_1128-copy
  • img_1166-copy
  • img_1168-copy
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:15 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
گزارش تصویری؛
بازدید فرمانده مرزبانی کشور از نمایشگاه کشفیات هنگ مرزی تایباد
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۳۹۵ در ۹:۵۰ ق٫ظ
 
 
فرمانده مرزبانی کشور از نمایشگاه کشفیات هنگ مرزی تایباد بازدید و جدید ترین کشفیات انواع موادمخدر، وسایل ارتباطی قاچاق فروشان و نحوه جاسازی مواد در خودرهای مختلف وکشف انواع سلاحهای جنگی از قاچاقچیان از نزدیک دیدن کرد.
photo_2016-10-24_09-20-52

    به گزارش صبح توس به نقل از تایبادخبر،   سردار قاسم رضایی، فرمانده مرزبانی کشور علاوه بر بازدید از مرزها و آشنایی با توان رزمندی و مهندسی مرزبانان کشور، ازنمایشگاه کشفیات هنگ مرزی که درمحل مهمانسرای هنگ مرزی تایباد بود بازدید نمود و با جدید ترین کشفیات که شامل کشفیات انواع موادمخدر و وسایل ارتباطی قاچاق فروشان و نحوه جاسازی مواد در خودرهای مختلف وکشف انواع سلاحهای جنگی از قاچاقچیان بازدید کرد.

فرمانده مرزبانی کشور حسینیه و نمازخانه هنگ مرزی تایباد را با حضور مسئولین افتتاح کرد.

لازم به ذکر است فرمانده مرزبانی کشور امروز در مرزبانی استان خراسان نشست برنامه ریزی و هماهنگی خواهد داشت.

انتهای پیام/

  • cimg0276-copy
  • cimg0277-copy
  • cimg0278-copy
  • cimg0279-copy
  • photo_2016-10-24_09-15-48-copy
  • photo_2016-10-24_09-20-37-copy
  • photo_2016-10-24_09-20-39-copy
  • photo_2016-10-24_09-20-43-copy
  • photo_2016-10-24_09-20-47-copy
  • photo_2016-10-24_09-20-52-copy

ادامه مطلب



[ سه شنبه 4 آبان 1395  ] [ 5:13 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 28 :: 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4284851 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب