کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

13 آبان تاریخ 3 واقعه بزرگ در ایران

 

آفتاب نیوز:آفتاب: روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نام‌گذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.

تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمی‌توان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر داده‌اند.

تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده می‌شود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی می‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.

کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت‌ سلطه تحمیل می‌کردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.

هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی‌گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی‌بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.

چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.

فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: « ... دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند.

اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد...». رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌ای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود می‌دید و آن تبعید امام بود.

در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.

روز دانش‌آموز 13 آبان 1357

در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.

صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.

این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.

حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام ... صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است.

تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی 13 آبان 1358

در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند.

امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.

اما پس از بی‌ثمر ماندن، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و... که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.

و این‌گونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

سیزده آبان، چگونه روز دانش آموز شد؟

سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - شیرزاد عبداللهی

 

سیزدهم روز آبان در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز دانش آموز ثبت شده است. این مناسبت یادآور حادثه ای است که در 13 آبان سال 57 اتفاق افتاده است. با شروع سال تحصیلی در مهر 57 ، دانشگاه تهران به تدریج تبدیل به مهم ترین مرکز تجمع مخالفان رژیم شاه شد. دانشگاه که سالها به عنوان سنگر آزادی در مقابل حکومت شاه مقاومت کرده بود اینک آغوش خود را به روی مردم گشوده بود. هر روز هزاران نفر از نقاط مختلف شهر به دانشگاه می آمدند تا هم از آخرین رویدادهای انقلاب با خبر شوند و هم در راهپیمایی های خودجوش که اغلب از دانشگاه شروع می شد ، شرکت کنند . در داخل دانشگاه و پیاده رو های خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) ، عده ای در گوشه و کنار بساط فروش کتاب های ممنوعه معروف به کتاب های جلد سفید را پهن کرده بودند. در دانشکده های مختلف دانشگاه نمایشگاه کتاب و عکس دایر بود. رژیم با وجود اعلام حکومت نظامی ، رژیم قادر به کنترل اوضاع نبود. مردم دیگر از ماموران حکومت نظامی که در خیابانها مستقر شده بودند نمی ترسیدند و دولت شریف امامی که نام دولت آشتی ملی برخود نهاده بود، ابتکار عمل را از دست داده بود. رژیم شاه به سرعت به سمت فروپاشی می رفت.

از مهرماه 57 گروه هایی از معلمان به فکر برگزاری اعتصاب و تعطیلی مدارس بودند، اما با وجود آمادگی ذهنی بسیاری از معلمان ، هماهنگی بین مدارس وجود نداشت. بعد از اعتصاب موفق معلمان در اردیبهشت ماه 1340 که منجر به سقوط کابینه و انحلال مجلس شورای ملی و سنا شد ، رژیم دیگر به معلمان اجازه ایجاد تشکل صنفی را نداد. در استانه انقلاب با باز شدن فضای سیاسی ، تلاش های پراکنده ای برای تشکیل اتحادیه معلمان صورت می گرفت که به نتیجه نرسید . محمد درخشش ، عده ای از معلمان قدیمی را دور خود جمع کرد و در فکر احیای باشگاه مهرگان بود، معلمان هوادار گروه های چپ نیز در پی ایجاد تشکیلات مورد نظر خود بودند. اما این فعالیت ها از حد تشکیل جلسات 40-50 نفری فراتر نرفت. انجمن اسلامی معلمان که در آبان سال 57 با حضور محمدعلی رجایی که تازه از زندان آزاد شده بود، تاسیس شد دل در گرو انقلاب اسلامی داشت. بوی انقلاب فضا را پرکرده بود و معلمان رغبتی به فعالیت صنفی نداشتند.

در سال تحصیلی 57-58 هشت میلون دانش اموز در52 هزار مدرسه در سراسر کشور درس می خواندند. 37 ممیز 5 دهم درصد دانش اموزان دختر و 62 ممیز 5 دهم در صد دانش آموزان پسر بودند. تعداد کارکنان اموزش وپرورش اعم از دبیر و آموزگار وکادر اداری و خدماتی 350 هزار نفر بود که تقریبا نیمی از انها را زنان تشکیل می دادند. 11 درصد کارکنان اموزش وپرورش دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا بالاتر بودند. ( امار دفتر طرح وبرنامه آموزش وپرورش). برابر آمار سال 1355، حدود 52 درصد از جمعیت ایران «بی‌سواد» مطلق به معنای فاقد هرگونه توانایی خواندن و نوشتن بودند. پایین بودن نرخ پوشش تحصیلی دختران و این واقعیت که تنها 11 درصد معلمان مدرک کارشناسی داشتند و آمار بالای بیسوادان ،کیفیت نازل توسعه پر زرق و برق آن دوره را نشان می دهد . اما تعداد کارکنان زن ومرد آموزش و پرورش تقریبا برابر بودو این یکی از شاخص های مثبت آن دوره بود .

قبل از انقلاب، فعالان سیاسی با ایدئولوژی های متفاوت بر این اعتقاد بودند که مدرسه یکی از مناسب ترین مکانها برای تبلیغات سیاسی است ، چرا که ذهن کودکان به زعم آنها کاغذ سفیدی بود که بر آن می توان نقشی ماندگار کشید. ادبیات کودکان از اواخر دهه چهل تا یکی دوسال بعد از انقلاب ، رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. فعالان سیاسی به عنوان پوشش موجه یا به عنوان کارگر به کارخانه می رفتند و یا به عنوان معلم در آموزش و پرورش استخدام می شد. گروه های سیاسی از این طریق از بین دانش آموزان مستعد عضوگیری می کردند. معلمانی هم که عضو تشکل های سیاسی نبودند، اما خود را در برابر رژیم می دیدند، با کنایه های سیاسی در پوشش شعر وداستان، رژیم را به باد انتقاد می گرفتند و تخم نارضایتی در میان دانش آموزان می پراکندند. این موضوع که دانش آموزان کودک و نوجوان محسوب می شوند و تبلیغات سیاسی از سوی معلمان در مدارس جنبه تلقین دارد و نوعی شست و شوی مغزی محسوب می شود، در آن زمان محلی از اعراب نداشت.

در نیمه دوم سال 57 درس و مشق در مدارس نیمه تعطیل بود. مدیران یا انقلابی شده بودند و یا دیگر اقتدار سابق را نداشتند. معمولا دانش آموزان برخی مدارس به تشویق معلمان و یا تحت تاثیر فضای عمومی جامعه ، مدارس را تعطیل می کردند و به راه پیمایی های انقلابی ملحق می شدند. روز سیزده آبان ده ها نفر از دانش آموزان دبیرستانهای نزدیک دانشگاه تهران با تعطیل کردن کلاس‌های درس به به سمت دانشگاه راهپیمایی و سر راه خود دبیرستانهای دیگر را نیز تعطیل کردند. نزدیک دانشگاه ، سربازان ارتش با شلیک تیر هوایی و انفجار گاز اشک‌آور به مقابله با دانش‌آموزان پرداختند و آنها را متفرق کردند. دانش‌آموزان هم شعارهای «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خیز محصلت کشته شد» سر دادند. سربازان در پیاده‌روی مقابل دانشگاه تا اطراف پارک دانشجو مستقر بودند و دانشجویان و مردم در محوطه‌ دانشگاه، پشت میله‌های سبز ، روبه‌روی سربازان شعار می دادند.

عقربه های ساعت، یازده صبح را نشان می داد ، قرار بود جمعیت که بیشتر آنها دانشجو بودند ، از دانشگاه به سوی منزل آیت‌الله طالقانی در پیچ‌شمیران راهپیمایی کند. آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری روز نهم آبان از زندان آزاد شده بودند.مردم شعار می دادند و سربازان را دعوت می‌کردند تا به انقلاب اسلامی و مردم بپیوندند. بر اساس گزارش یک شاهد عینی ناگهان یک سرباز که تحت تاثیر قرار گرفته بود، واحد تحت فرماندهی خود را رها کرد و به سوی مردم دوید، افسر فرمانده به سوی وی شلیک کرد و در گیری آغاز شد. مردمی که غافلگیر شده‌بودند، پشت ماشین‌ها، درخت‌ها و در جوی کنار خیابان پناه‌ می‌گرفتند. عده‌ای مجروحین را به دانشکده ی پزشکی می‌رساندند. گروه‌های کوچکی از مردم و به خصوص دانش‌آموزانی که از جاهای مختلف به سوی دانشگاه می‌آمدند با شنیدن صدای تیراندازی به سوی دانشگاه دویدند. مرکز درگیری در محوطه ورودی دانشگاه جلوی سر در اصلی قرار داشت.

نظامیان وارد محوطه دانشگاه شدند و شروع به تیراندازی و انفجار گاز اشک‌آور کردند. دانش‌آموزان و دانشجویان برای خنثی کردن اثرات گاز اشک‌آور، مقوا و کاغذ و شاخه ها و برگهای خشک درختان را آتش زدند. گروه فیلم‌بردار تلویزیون دولتی ، از تمام این اتفاقات فیلم‌ برداری کرد . کارکنان انقلابی تلویزیون در اقدامی شجاعانه فیلم درگیری های دانشگاه را همان شب در برنامه خبر ، به مدت دو دقیقه نمایش دادند. پخش تصاویر تیراندازی ارتش به سوی مردم بی سلاح ، بینندگان میلیونی تلویزیون را به شدت مبهوت و خشمگین کرد. گروه دیگری از تظاهرکنندگان در بیرون دانشگاه به سمت خیابانهای آناتول فرانس (قدس فعلی) و بزرگمهر حرکت کردندو شیشه‌های ساختمان حزب رستاخیز و نگهبانی برق دانشگاه را شکستند. در خیابان تخت‌جمشید (طالقانی فعلی) بانک صنایع و معادن مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت.

بعد از تیراندازی و خروج ماموران از دانشگاه و انتقال زخمی ها به بیمارستان، تظاهرکنندگان در خیابان های اطراف دانشگاه پلاکاردهایی مانند «دانشگاه شهید داد» و « شهادت 56 نفر در دانشگاه» سردست گرفتند و خبر درگیری و کشتار در دانشگاه را به اطلاع مردم رساندند. مقامات فرمانداری نظامی تهران اعلام کردند که در وقایع دانشگاه در روز 13 آبان ، هیچ‌کس کشته نشده تنها سه نفر مجروح شده‌اند. دکتر عبدالله شیبانی، رئیس وقت دانشگاه تهران گفت که درگیریهای روز 13 آبان تنها چهارده مجروح به جای گذاشته است. روزنامه کیهان به نقل از رادیو ایران، نوشت که تا ساعت 12 شب، دوازده نفر از مجروحانی که در بیمارستان پهلوی منتقل شده بودند درگذشته‌اند و حال دو نفر دیگر از آنها وخیم است. بنا به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در میان شهدای انقلاب تنها نام دو نفر به نامهای مصطفی حاجی و سید مهدی سید فاطمی ثبت شده که تاریخ شهادتشان 13 آبان 1357 است. ( دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی، سوره، حوزه هنری، 1389، ج 2) .

نمایندگان مجلس ، سعی کردند ، انتقادها را به سمت نخست‌وزیر وقت و دولت آشتی‌ ملی او جهت دهند ، اما شاه همچنان در سیبل شعارهای مردم بود. حادثه 13 آبان 1357 پیامدهای سهمگینی برای حکومت شاه داشت روز 14 آبان تعدادی از ساختمانهای دولتی، موسسات عمومی و اتوبوسهای شرکت واحد به نحو مشکوکی به آتش کشیده شد ، ماموران حکومت نظامی هم فقط نظاره می کردند. ابوالفضل قاضی، وزیر علوم و آموزش عالی، در اعتراض به کشتار دانش آموزان و دانشجویان در 13 آبان استعفا کرد. کابینه شریف امامی هم دو روز بعد و با عمری 70 روزه مجبور به استعفا شد و جای خود را به دولت نظامی غلامرضا ازهاری داد. شاه نیز در پیامی که در 15 آبان از تلویزیون پخش شد، گفت: «من صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم». پیام شاه را مردم نشانه ضعف و زوال رژیم دانستند.

امام خمینی روز 14 آبان طی پیامی به ملت ایران از اقامتگاه خود در نوفل لوشاتوی فرانسه ، واقعه دانشگاه را محکوم کرد و شاه را مسئول تمام خرابیها و خیانتها دانست. ایشان ضمن دعوت مردم به صبر فرمود: «من از این راه دور چشم امید به شما دوخته‌ام ... و صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

/2727

کلید واژه‌ها : انقلاب اسلامی ایران - 13 آبان -


خبرآنلاین**

ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

سیزده آبان

سیزده آبان

سیزده آبان در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین، و مقطعی حساس، و مناسبتی پرخاطره است ، به خصوص كه چهارده سال بعد از تبعید حضرت امام ( ره ) در همین روز ( 13 آبان 1357 ) فرزندانش در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار درود بر خمینی ، مرگ بر شاه ، پایه های حكومت را به لرزه در آورده و با گلوله های ماموران شاه به خاك و خون غلتیدند .

 

صبح روز 13 آبان 1357 دانش آموزان در حالی كه مدارس را تعطیل كرده بودند، رو، به سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شكن خویش به جهانیان اعلام نمایند. این جوانان پرشور ، گروه گروه وارد دانشگاه شده و در آنجا اجتماع نمودند .

ماموران شاه دانشگاه را به محاصره خود در آوردند .

ساعت یازده صبح، ماموران، ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب كردند، اجتماع كنندگان در حالی كه به سختی نفس می کشیدند ، صدای خود را رساتر كرده با صدای بلندتر الله اكبر می گفتند. سپس تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یكی پس از دیگری درخون غلتیدند . در این فاجعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند و جنگ و گریز ماموران فرمانداری نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت ...

 

امام خمینی (ره) به همین مناسبت پیامی را از پاریس ، برای ملت قهرمان ایران فرستاد:

عزیزان من صبور باشید كه پیروزی نهایی نزدیك است و خدا با صابران است ....

ایران امروز جایگاه آزادگان است ....

من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام ...

و صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم.

 

13 آبان، روز مبارزه با استكبار جهانی

 

سیزده آبان

در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین و مقطعی حساس و مناسبتی پرخاطره است، به خصوص آنكه چهارده سال بعداز تبعید حضرت امام (ره) در همین روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار "درود بر خمینی" و "مرگ بر شاه" پایه های حكومت را به لرزه در آوردند و با گلوله های مأموران شاه به خاك و خون غلتیدند.

دانش آموزان همچون سایر گروه های ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) كه همه را دعوت به مبارزه بی امان با رژیم امریكایی شاه می نمود، سر از پا نمی شناختند و نجات اسلام را در پیروی كامل از امام (ره) سازش ناپذیر می دانستند. این طبقه جوان و فعال جامعه بحق یكی از اركان و پایه های مهم انقلاب پیروزمند اسلامی بودند.

 

صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالی كه مدارس را تعطیل كرده بودند روبه سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شكن خویش به جهان اعلام نمایند. این جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع كردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در كناره نرده ها و زمین چمن اجتماع كرده بودند و فریاد مقدس"الله اكبر" آنان فضا را می شكافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت.

 

ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب كردند. اجتماع كنندگان در حالی كه به سختی نفس می كشیدند، صدای خود را رساتر كردند و با فریاد دشمن شكن "الله اكبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افكندند.

در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یكی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اكبر و با شعارهای مرگ بر امریكا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شكست كشاندند. در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.

 

سیزده آبان

در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترك كردند.

با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حكومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابان های اطراف پراكنده شدند. تظاهر كنندگان در چند نقطه خیابان های جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اكبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند.

 

ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حكومت نظامی روی دانشجویان و دانش آموزان كه در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی كردند كه در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاكاردهایی كه در آن شمار كشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اكبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت …"

 

از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته می شود.

 

سیزده آبان

 

شكوه سیزدهم آبان را پاس می داریم. زیرا مردانگی و فتوت، ایثار و از خود گذشتگی و دشمن ستیزی با سران كفر را مقدس می دانیم.

یاد همه شهیدان این روزهای بزرگ گرامی باد و خاطره سیزده آبان همیشه در جان ها جاودان باد.

 

سیزدهم آبان روزی است كه جوانه های سبز ایمان رویید و دانش آموزان مسلمان به نشانه اعتراض به حكومت، در دانشگاه تهران اجتماع كردند و تاریخ، شاهد خون به ناحق ریخته آنان شد.

دانش آموزان انقلابی برخاستند تا نور گوهر دانش و دانش آموزی را در آیینه حماسه و دلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. آنان برخاستند تا انقلاب ننشیند و فریاد كردند تا جهان، پیام انقلاب را بشنود.

اینك ما مانده ایم با خاطرات آن روزها و می دانیم كه امروز اگر به سایه راحت نشسته ایم، مدیون استقامت شهیدانی هستیم كه در آشوب ظلمت چیره، به مصاف شب رفتند تا ایمان خفته انسان را به سامان صبح برسانند.

یاد همه شهیدان دانش آموز، گرامی و خاطره سیزدهم آبان در جان ها جاودانه باد!

 

 



مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه و تنظیم : نوربخش

ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:43 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

روز دانش‌آموز

 

 
در حالي که انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني به روزهاي سرنوشت سازي نزديک مي‌شد همه اقشار مردم ايران از زن و مرد و پير و جوان، سعي در ايفا نمودن نقش تاريخي خود و عمل به تکليف الهي داشتند. در اين ميان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال ديگري داشتند. صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالي که مدارس را تعطيل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صداي اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. اين جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجويان و گروه‌هاي ديگري از مردم در زمين چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت يازده صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در ميان اين جمعيت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حاليکه به سختي نفس مي‌کشيدند، صداي خود را رساتر کرده و با فرياد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در اين هنگام تيراندازي آغاز شد و جوانان و نوجوانان بي‌گناه، يکي پس از ديگري، در خون خود غلتيدند. در اين روز، 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام در پيامي به همين مناسبت فرمودند: «... عزيزان من صبور باشيد، که پيروزي نهايي نزديک است و خدا با صابران است ... ايران امروز جايگاه آزادگان است... من از اين راه دور، چشم اميد به شما دوخته‌ام ... صداي آزاديخواهي و استقلال طلبي شما را به گوش جهانيان مي‌رسانم». به خاطر گراميداشت ياد و خاطره شهيدان دانش‌آموز، اين روز در تاريخ انقلاب اسلامي به نام روز دانش‌آموز نامگذاري شده است.



 
کد رخداد : 59
لینک یکتا
 









مرکزاسنادانقلاب اسلامی**

ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

 

مردم به ويژه در مناسبت‎هاي مذهبي و ملي رفتار عبادي و مذهبي و اجتماعي خود را بر اساس تقويم تنظيم مي‏كنند.
به گزارش «شیعه نیوز»، ثبت مناسبت در تقويم كشور ما از اهميت ويژه برخوردار است و مردم به ويژه در مناسبت‎هاي مذهبي و ملي رفتار عبادي و مذهبي و اجتماعي خود را بر اساس تقويم تنظيم مي‏كنند.

به سبب همين اهميت اضافه يا كم شدن يك مناسبت به تقويم بايد با تحقيق كامل و ارائه منابع معتبر انجام شود نه بر اساس مدارك و مسانيد نامعتبر و احيانا اشتهار؛ آنچنانكه درباره برخي از فرزندان اهل بيت شاهد آن هستيم كه سالروز ولادت يا وفات ايشان به منبع قابل اعتماد متكي نيست ( ولادت و وفات حضرت معصومه و ولادت و وفات حضرت عبدالعظيم) و متاسفانه كمتر كسي مي‏خواهد و يا جرأت مي‏كند اين حقايق را بيان كند (حجت‏ الاسلام ناصر رفيعي از معدود اشخاصي است كه يكم ذي‏قعده 1393 در جمع زائران حرم حضرت معصومه اين مطلب را به صراحت بيان كرد)

در ساليان اخير روز هفتم صفر كه فرا مي‎رسد دوگانگي عجيبي در كشورمان حاكم است؛ در حالي كه صدا و سيما و محافل عمومي به تبعيت از تقويم رسمي كشور اين روز را به ميلاد امام موسي كاظم (عليه‎السلام) اختصاص مي‏دهند، بيوت مراجع تقليد و علما و به طور دقيق‏تر شهر مقدس قم سياهپوش و عزادار بود.

ماجرا از اين قرار است كه هفتم صفر به قول شيخ مفيد، كفعمي و شهيد اول، سالروز شهادت امام حسن مجتبي است و برخي از علما معتقدند اين قول محكم‎تر از روز 28 صفر است.

در اين ميان دو ديدگاه وجود داشت.

اول اينكه: روز هفتم صفر ولادت امام كاظم (عليه‎السلام) نيست؛ اشتهار آن به اين مناسبت كار ناصرالدين شاه است و بايد اين اشتباه اصلاح شود.

نظر دوم اينكه: اگر چه هفتم صفر ولادت امام هفتم است، از آنجا كه جنبه عزا بر شادي مقدم است بايد در اين روز مراسم عزا به پا شود. قائلان اين ديدگاه سيره مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري «مؤسس حوزه علميه» را نيز در اين‏باره مورد توجه قرار مي‎دهند.

در اين ميان البته برخي از علما همانند مرحوم آيت‏ الله بهجت معتقد بودند: بهتر است هم به ذكر فضائل و مناقب امام هفتم پرداخته شود و هم به ذكر مصيبت امام دوم.

انتقاداتي هم به سبب شادي برنامه‏هاي صدا و سيما در هفتم صفر و تبريك‏ گفتن در اين روز مطرح شد و برخي از ائمه جمعه تجديد نظر در اين وضع را خواستار شدند.

اين اعتراض‏ها سبب شد كه امسال در تقويم رسمي كشور، تاريخ ولادت امام موسي كاظم (عليه‏السلام) از هفتم صفر به 14 ذي حجه تغيير يابد.

اضافه شدن يك مناسبت يه تقويم يا حذف شدن از آن تابع تشريفاتي است كه در شوراي فرهنگ عمومي انجام مي‎شود. حجت‎الاسلام سيد حسن شاه‏مرادي دبير شوراي فرهنگي عمومي در گفتگو با خبرنگار ما با بيان اينكه برخي از مراجع و علما با فرستادن نامه‏ هايي به وزير ارشاد، اصلاح تاريخ ولادت امام كاظم (عليه‎السلام) را خواستار شدند افزود: مبناي تصميم دبيرخانه در تغيير تاريخ ولادت امام هفتم، پژوهش يكي از محققان حوزه علميه قم بوده است كه پس از تأييد نهايي، در تقويم امسال درج شده است.

اين پژوهشگر حجت‏ الاسلام سيد محمد صادق موحد ابطحي است كه چند سال پيش كتاب «غريب مدينه» را با موضوع پژوهش و نگرشي بر اقوال شهادت امام حسن مجتبي (عليه‏السلام) نوشته و بنا بر ضرورت موضوع، به تحقيق درباره تاريخ ولادت امام كاظم (عليه‎السلام) نيز پرداخته است.

اما نكته مهم و قابل تأمل در پژوهش وي اين است كه تعيين 14 ذي‏حجه به عنوان تاريخ ولادت امام هفتم صرفا با استناد به چند قرينه و در نهايت استحسان از آن، انجام شده است و چنانكه پژوهشگر محترم هم اذعان مي‏كند «امكان اينكه پژوهشگر ديگري به نتيجه‎اي متفاوت برسد وجود دارد.» (علاوه بر اينكه خود ايشان هم تصريح مي‏كند كه ولادت 14 يا 15 است و نه لزوما 14 ذي‏حجه).

حال بايد از مسئولان شوراي فرهنگ عمومي پرسيد كه اگر چند سال ديگر نتيجه پژوهش ديگري بر خلاف اين رأي بود (كه امكان آن بسيار محتمل است) آيا دوباره تاريخ ولادت امام هفتم را تغيير خواهند داد؟!

به نظر مي‎رسد هنگامي كه سند محكمي دال بر تعيين تاريخ مذكور نيست بايد 14 ذي حجه به عنوان يادروز ميلاد (يا روز بزرگداشت ميلاد) در نظر گرفته مي‏شد نه سالروز!

و نكته مهم ديگر اينكه برخي از تقويم‏ها (از جمله تقويم قدس) در تقويم سال 1394 همچنان هفتم صفر را به عنوان سالروز ولادت امام كاظم (عليه‏السلام) ثبت كرده‎اند!

گفتگوي خبرنگار ما را با حجت‎الاسلام موحد ابطحي بخوانيد.
درباره تاريخ ولادت امام موسي كاظم (عليه‎السلام) اختلافاتي وجود دارد. چند قول در اين ‏باره مطرح شده و به نظرتان كدام قول صحيح است؟

در باب ولادت امام كاظم (عليه‎السلام) دو دسته قول داريم. دسته اول اقوال برخي علما ( و نه روايات) است كه تاريخ ولادت حضرت را هفتم ماه صفر تعيين كرده‎اند؛ همانند كتاب «تثبيت‎الامامه» اثر قاسم بن ابراهيم الرسي. از آنجا كه اين كتاب، روايي است بايد گفت غير از اين روايت دليل ديگري بر ولادت حضرت در هفتم ماه صفر نداريم و در واقع خبر واحد است.

همچنين علمايي مانند فتال نيشابوري در روضه الواعظين، شيخ طبرسي در إعلام الوري و ابن‎شهرآشوب در المناقب از اين قول تبعيت كرده‎اند اما در قرن هشتم هجري در عبارت دقيق شهيد اول در كتاب «دروس» و با بيان لفظ «قيل» اين قول از درجه اهميت ساقط و تضعيف شده است.
دسته دوم روايات يا اقوال علمايي هستند كه مبناي ولادت را بر ماه ذي‏حجه گذاشته، اما روز آن را تعيين نكرده‎‏اند؛ علمايي همانند شيخ كليني، شيخ مفيد، شيخ طوسي، خطيب بغدادي، سبط ابن جوزي و شهيد اول در اين دسته‎اند.

بايد گفت كه روايات مشهور، ذي‏حجه را ماه ولادت امام هفتم مي‏دانند. از جمله كتاب محاسن بَرقي (ج 2 ص 314) كه در روايت مفصلي از ابوبصير نقل مي‎كند: ما «حج» را خدمت امام صادق (عليه‎السلام) انجام داديم، در همان سالي كه پسرش موسي متولد شد و چون در ابواء (منزلي ميان مكه و مدينه) منزل كرديم، براي ما سفره چاشت انداخت ... در اين ميان كه ما چاشت مي‎خورديم فرستاده حميده (همسر امام صادق) آمد و به ايشان گفت: حميده عرض مي‎كند: ... من دردي مثل حال زائيدن در خود احساس مي‏كنم... .

امام برخاست و با او رفت و پس از بازگشت فرمود: خدا به من پسري داد كه بهترين كسي است كه خدا در خلق خود آفريده و... (روايت به اختصار نقل شد)

در همين كتاب ( ج2 ص 418) روايتي از منهال قصاب نقل شده است كه مي‎گويد: از مكه به قصد مدينه بيرون آمدم. در مسير خود، وقتي به ابواء رسيدم كه در آنجا، موسي بن جعفر (عليهماالسلام) به دنيا آمده بود. من در رفتن به مدينه از امام صادق (عليه‎السلام) پيشي گرفتم و ايشان يك روز پس از من وارد شهر شد و مردم را (به ميمنت تولد فرزند و به عنوان وليمه آن) سه روز اطعام نمود.

در كتاب دلائل الامامه نوشته طبري ص 303 هم روايتي از امام عسكري (عليه‎السلام) نقل شده است كه فرمودند: امام كاظم (عليه‎السلام) در ماه ذي‏حجه در ابواء به دنيا آمد.

همان طور كه ملاحظه مي‎كنيد در دو روايت نخست تصريح شده است كه ولادت امام كاظم (عليه‎السلام) اولا: در بازگشت از سفر حج تمتع بوده است؛ ثانيا: در همان سالي بود كه حج به جا آورديم (نه در ماه صفر سال بعد) ؛ ثالثا: از روايت منهال به دست مي‎آيد كه در ابواء و در ماه ذي‏حجه بوده است. همين روايت موجب مي‏شود كه اگر قبول كنيم ميان علما شهرتي بر وقوع ولادت حضرت در هفتم ماه صفر باشد با وجود اين روايات از قدرت ساقط و ضعيف مي‏گردد.

* با توجه به اينكه در روايات تاريخ دقيق براي ولادت امام كاظم (عليه‎السلام) تعيين نشده است، شما چگونه 14 ذي‏حجه را تاريخ ولادت دانسته‎ايد؟

اين نتيجه مجموعه اي از برداشت از قرائن است.

در وسائل الشيعه باب «استحباب سرعه العود إلي الاهل، وكراهه سبق الحاج وجعل المنزلين منزلا» دو روايت از امامين صادقين (عليهماالسلام) داريم كه استحباب به زودتر بازگشتن به مدينه تصريح مي‏كنند. با توجه به اينكه بر اساس روايات، در آن روزگار مسافران هر روز تقريبا 24 ميل طي مي‏كرده‏ اند و نيز از مكه تا ابواء حدودا 99 ميل مسافت است، پس امام صادق (عليه‎السلام) اين مسير را حداكثر در دو روز طي كرده‏ اند.

با توجه به روايت منهال كه پيش از اين ذكر شد قاعدتا امام صادق (عليه‎السلام) پس از اعمال حج يعني دوازدهم ذي‎حجه سريعا به سوي مدينه بازگشته‎اند و فاصله هر دو منزل را در يك منزل طي ‏كرده‎اند.

به اين ترتيب به دست مي‎آيد كه امام كاظم (عليه‎السلام) در فاصله دو روز پس از اعمال حج تمتع يعني چهاردهم ذي‏حجه به دنيا آمده‎اند.

*با توجه به مطالبي كه بيان كرديد چهاردهم ذي‏حجه صرفا يك تخمين تاريخ است و امكان دارد كه محقق ديگري اين دلايل را رد كند يا قرائن ديگري بيابد كه تاريخ 14 ذي‏حجه را تغيير دهد؟

بله. البته هنوز اين موضوع در دامنه تحقيق است و با توجه به عرايضي كه داشتم اين تاريخ بين 14 و 15 ذي‏حجه مي‏تواند باشد.

گفتگو از : سيد محمد مهدي ركني حسيني ( لینک مطلب )

انتهای پیام / 434

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 




کدام نقل درست است، روز ولادت امام موسی کاظم(ع) یا شهادت امام حسن مجتبی(ع)؟


هفتم صفر؛

 

 

کدام نقل درست است، روز ولادت

 

امام موسی کاظم(ع)

 

یا شهادت امام حسن مجتبی(ع)؟

 

هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان و علمای حوزه به عنوان روز شهادت قوی تر بوده است و جنبه عزا و سوگواری در آن بیشتر است تا جنبه شادی و گرامیداشت ولادت امام موسی کاظم(ع) و این سیره همچنان تا امروز ادامه دارد.
به گزارش فرهنگ نیوز، روز هفتم ماه صفر در تقویم های رسمی کشور به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم(ع) نامگذاری شده است. اما هفتم ماه صفر در میان مراجع و علمابه خصوص در شهر قم به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) روز عزا و تعزیه است و علمای شیعه همواره به این موضوع ملتزم بوده اند. سابقه این موضوع در شهر قم از زمان حضرت آیت الله حائری یزدی است و هنوز هم علما و مراجع بر اساس همان سنت، روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) می دانند و مجلس عزاداری برپا می نمایند.
 
هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان و علمای حوزه به عنوان روز شهادت قوی تر بوده است و جنبه عزا و سوگواری در آن بیشتر است تا جنبه شادی و گرامیداشت ولادت امام موسی کاظم(ع) و این سیره همچنان تا امروز ادامه دارد.
 
همچنین از شاگردان مرحوم شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه و ایت الله بروجردی نیز نقل میشود نظر این دو بزرگوار در خصوص سالروز شهادت امام حسن مجتبی روز هفتم ماه صفر بوده است و با تعطیلی دروس این روز را به عزاداری میپرداختند حوزه علمیه نجف هفتم ماه صفر را به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تعطیل میباشد و مراسم سوگواری برگزار میکنند.
 
نظر مراجع و آیات عظام درباره عزاداری هفتم صفر
 
 
پاسخ آیت الله صافی گلپایگانی (دامت برکاته) :
برپائی مجلس میلاد ائمه علیهم السلام بسیار خوب و مناسب است اما چون هفتم صفر بنا بر بعضی اقوال مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد و از طرفی تمام ماه محرم و صفر ماههای حزن آل الله و کاروان داغدار و مصیبت زده حضرت سیدالشهداء علیه السلام است سزاوار است در این دوماه مجلس روضه وعزا برپا نموده و از مجالس جشن وسرور جدا اجتناب نمود.ان شاءالله مجمع مقدس شما عزیزان مورد توجه و عنایت خاصه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه قرار بگیرد و همه از منتظران امر فرج آن حضرت بوده باشید
 
پاسخ آیت الله وحید خراسانی(دامت برکاته) :
بسم الله الرحمن الرحیم
به آنچه فقیه محقق ، موسس حوزه علمیه (قدس سره) فرموده اند ، باید عمل شود
 
متن جوابیه آیت الله شبیری زنجانی(دامت برکاته) :
بسمه تعالی
عزاداری روز هفتم ماه صفر به عنوان سوگواری سبط (علیه السلام) و تعطیل بازار که سنت شیعیان بوده از شعائر دینی است که باید محفوظ بماند و با ذکر مناقب امام هفتم (علیه السلام) منافات ندارد ./ اول صفر 1430
 
پاسخ آیت الله سید صادق روحانی(دامت برکاته):
باسمه جلت اسمائه، جماعتی از محققین و علما مانند شیخ مفید، شهید و کاشف الغطاء بعد از تحقیق، روز هفتم صفر را روز شهادت آن حضرت نوشته اند من هم موقعی که در این مورد تحقیق می کردم، تقریبا اطمینان به این پیدا کردم بنابراین مقتضای تعظیم شعائر، اقامه مجلس عزا، تعطیلی بازار، خروج دسته جات و عزاداری در این روز است، و وظیفه صدا و سیما بر پایی عزاداری است و تولد امام کاظم (ع) در این روز مانع نباید بشود.
 
پاسخ مرحوم ایت الله آیت الله بهجت(ره) :
بسمه تعالی مناسب است در جمع بین دو قول (( مشهور )) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر، امام مجتبی (( علیه آلاف التحیة و الثناء)) و تولد امام موسی الکاظم علیه السلام ، ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار به اینکه مصائب امام دوم علیه السلام و مناقب امام هفتم علیه السلام علیه السلام را متذکر و یادآور باشند و به همین احتیاط حاصل می شود . والسلام
 
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی(دامت برکاته) :
بسمه تعالی
البته نظر مشهور طبق آنچه مرحوم کلینی ( ره ) در کافی آورده این است که شهادت آن حضرت در آخر ماه صفر است ولی با توجه به روایت دیگری که مربوط به هفتم ماه صفر است سزاوار است نسبت به آن روز نیز احترام رعایت شود.
همیشه موفق باشید.
 
پاسخ مرحوم ایت الله فاضل لنکرانی(ره) :
بسمه تعالی و له الحمد در این که باید یک روز اختصاص به حضرت امام مجتبی علیه السلام داشته باشد تردیدی نیست و با توجه به اینکه روز 28 صفر روز رحلت خاتم الانبیا (ص) هم هست و بدین لحاظ شهادت سبط اکبر علیه السلام تحت الشعاع قرار می گیرد، لذا خوب است که روز هفتم صفر را به این عنوان اختصاص دهند که ((مشهور)) هم همین است .
 
پاسخ ایت الله آیت الله سیستانی(دامت برکاته) :
بسمه تعالی بزرگداشت شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام و ترتیب مجالسی برای آن حضرت و ذکر مصائب و یادآوری مناقب آن امام از مصادیق تعظیم شعائر است . و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب
 
پاسخ مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره) :
محرم و صفر ماه های حزن بر سیدالشهداء و خاندان اهل بیت علیهم السلام می باشد و باید به مجالس عزاداری روضه خوانی بگذرد.والله العالم
 
لازم به ذکر است که بنابر اسناد موجود، قول هفتم صفر از زمان امام کاظم«علیه السلام» رواج داشته و از سوی قاسم بن ابراهیم الرسّی«البرسی» 169-246 هجری قمری عنوان شده است.
 
قبل از ورود به بحث لازم است که قاسم بن ابراهیم را از دیدگاه رجالییون معرفی کنیم:
نجاشی رجالی بزرگ در مورد قاسم بن ابراهیم اینگونه مینویسد: « قاسم پسر ابراهیم طباطبا پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر حسن مثنّی پسر امام مجتبی«علیه السلام»است. او صاحب کتاب(تثبیت الامامة) میباشد که از امام صادق«علیه السلام» با واسطه و از امام کاظم«علیه السلام» بدون واسطه روایت میکند».
 
ابوالحسن العمری در کتاب (المجدی فی انساب الطالبییّن) می نویسد: «کنیة او ابامحمّد فردی عفیف و زاهد بوده است و از سلاطین جور وقت دوری جسته و هدایا و مراحم آنان را اگر چه از طلا و نقره بوده، نپذیرفته است و مردم را به وصایت امام رضا«علیه السلام» دعوت می کرده و از سال 220هق تا 246 هق که از دنیا رحلت نمود، درجبل الرسّ«کوهی در نزدیک حله» مخفی بوده است.
همچنین آقا بزرگ تهرانی از او تمجید بسیار نموده است و فرموده است: او سیدی شریف و از سادات بنی الحسن«علیه السلام» است.
 
از این روایت قاسم بن ابراهیم، بزرگانی از فقهاء همچون شهید اول، کفعمی، والد شیخ بهائی، شیخ بهائی در(توضیح المقاصد)، علامه مجلسی در (بحار الانوار)، شیخ عبدالله بحرانی در (عوالم العلوم)، شیخ محمد حسن نجفی در (جواهر الکلام)، شیخ جعفر کاشف الغطاء در (کشف الغطاء) و شیخ عباس قمی در (انوار البهیّه)«قدس سرهم» پس از قرن هفتم تا زمان حاضر تبعیت نمودهاند؛ که به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
 
اسناد وارده در کتب حدیثی مبنی بر شهادت در روز 7 ماه صفر
 
 
سند اول: «تثبیت الامامة»
قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده کتاب « تثبیت الامامة»تالیف«سید قاسم بن ابراهیم الرسی» است که در سال 246 وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. گفتنی است وی از روات احادیث هم بوده است و بدون واسطه از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت نقل میکرده است. وی در کتاب خویش چنین آورده است.
«الامام الحسن علیه السلام ابوه الامام امیرالمومنین علی علیه السلام، امه فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ولادته: ولد فی المدینه لیلة النصف من شهر رمضان فی السنة الثالثة للهجره، القابه: التقی، الزکی، السبط، وفاته: توفی فی السابع من شهر صفر سنة خمسین من الهجرة»
 
سند دوم: قول شهید اول
یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است، شهید اول (متوفای 786) می باشند ایشان در کتاب شریف «دروس» می فرمایند: الامام، الزکی، ابومحمد الحسن بن علی سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة... و قبض بها مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنة تسع و اربعین من الهجرة.[1]
 
سند سوم :«مرحوم کفعمی»
یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف «مصباح»می باشد ایشان در این کتاب چنین می فرماید:
»ولد فی یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة ثلاث من الهجرة و توفی یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة خمسین من الهجرة.[2]
 
سند چهارم: پدر بزرگوار شیخ بهایی
یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم صفر می باشد مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب«وصول الاخبار الی اصول الاخبار» می باشد وی که متوفای سال 984 هجری است در کتاب خویش میفرماید: « هو الامام الزکی ابومحمد سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة مسموما فی المدینة یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة تسع او ثمان و اربعین و قیل سنة خمسین من الهجره عن سبع و اربعین سنة.[3]
 
اسناد وارده در کتب حدیثی مبنی بر شهادت در روز 28 ماه صفر و نقد در تاریخ 7 صفر
در حالی که پیش از شهید اول، در کتب تاریخی شیعی همچون «فرق‌الشیعة» اسماعیل نوبختی، «المقالات و الفرق» سعد بن عبدالله اشعری، «اصول کافی» شیخ کلینی، «مسارالشیعة» شیخ مفید، «مصباح‌المتجهد» شیخ طوسی، «اعلام‌الوراء» و «تاج‌الموالید» مرحوم طبرسی، «روضةالواعظین» فتال نیشابوری و «کشف‌الغمة» اربلی تاریخ وفات امام حسن مجتبی (ع) را آخر صفر یا ۲۸ صفر ذکر ‌کردند، اما از زمان شهید اول به بعد، هفتم صفر نیز در کنار ۲۸ صفر به عنوان روز شهادت آن حضرت (ع) مطرح شده است و عالمانی از شیعه همچون شیخ بهائی جبل عاملی و پدرش شیخ حسین عاملی، کاشف الغطاء و صاحب جواهر به بیان این تاریخ می‌پردازند اما با بررسی اسناد مرتبط با این دیدگاه، مشاهده می‌شود که اینان سخن شهید اول را در این ارتباط پذیرفته‌اند؛ ولی در اینکه مستند سخن شهید چیست، مطلبی در دست نیست. یک احتمال وجود دارد که سخن وی به کتاب قاسم رسی (۲۴۶ ق) مستند باشد که در قسمت پایانی آن کتاب، تاریخ شهادت امام مجتبی (ع) در هفتم صفر ثبت شده است؛ ولی این گزارش از چند جهت در خور نقد است:
 
۱- کتاب تثبیت الامامة رسی درباره امامت امیرالمومنین (ع) است، نه تاریخ ولادت و شهادت امامان (ع).
۲- مطلبی که در پایان کتابش آمده، تاریخ شهادت دو امام هادی (ع) و عسکری (ع) را هم ثبت کرده است؛ در حالی که قاسم رسی پیش از امام هادی (ع) از دنیا رفت، بنابراین این مطلب پایانی کتابش از او نیست.
۳- چون روز شهادت امام مجتبی (ع) به لحاظ تاریخ شمسی، مطابق نهم حَمَل (فروردین) بوده است و در خط کوفی به گونهٔ شکسته آن، سابع و تاسع همانند یکدیگر نوشته می‌شود، احتمالا سابع صفر به جای تاسع حَمَل، ثبت شده و این اشتباه در نسخه‌ای ثبت شده و آن نسخه به دوران شهید راه یافته و مستند گزارش او قرار گرفت. (به نقل از حجت‌الاسلام و المسلمین یدالله مقدسی)
 
مطلب دوم:ولادت امام کاظم«علیه السلام» صفر یا ماه ذی الحجه؟
ولادت امام کاظم «علیه السلام» در روز هفتم صفر با اینکه بین علما شهرتی پیدا کرده است ولی؛
 
اولاً: بزرگانی چون شیخ کلینی در(اصول کافی) و شیخ مفید در (الارشاد و مسارّ الشیعه) و شیخ طوسی«قدس سرهم» در (تهذیب الاحکام)به قول ولادت آن حضرت درهفتم صفر اعتنا نکرده و از بیان آن ساکت ماندهاند.
ثانیاً: فحولی از علما چون شهید اول در(الدروس)، شیخ محمد حسن نجفی در(جواهر الکلام) و شیخ جعفر کاشف الغطاء«قدس سرهم» در (کشف الغطاء) آن را ضعیف شمردهاند.
 
ثالثاً: در تاریخ ولادت امام کاظم«علیه السلام»روایاتی وارد شده است که بزرگان از محدثین چون احمد بن خالد برقی در (المحاسن)، شیخ کلینی در (اصول کافی)، محمد بن حسن صفّار در (بصائر الدرجات) و ابن جریر طبری شیعی«قدس سرهم» در (دلائل الامامة)از ابی بصیر به طرق مختلف از امام صادق«علیه السلام» روایت کرده اند:که این ولادت پس از ایام حج سافل 127هـ و هنگام مراجعت حضرت صادق«علیه السلام» به مدینه و در اولین منزل پس از جحفه به نام ابواء بوده است. که به تصریح معجم البلدان ابواء 33 میل (حدود 53 کیلومتر) تا جحفه فاصله دارد.
 
مطلب مهم: روایت ابی بصیر قرینهای است بر اتمام حج و بازگشت به مدینه در همان سالی که امام کاظم«علیه السلام» در ابواء به دنیا آمده، و این دلالت دارد بر اینکه امام کاظم در ماه ذی الحجه دیده به جهان گشود نه در ماه صفری که درسال 128هـ نقل شده است.
 
رابعاً: ابن جریر طبری«قدس سره» متوفای قرن چهارم در روایت دیگر از امام عسکری«علیه السلام» در (دلائل الامامة)، تصریح بر وقوع ولادت آن حضرت در ماه ذی الحجة نموده است.
 
همچنین حجت الاسلام شهاب مرادی هم در وبلاگش به ریشه های تاریخی این موضوع مهم اشاره کرده:
 
 
از دیرباز در حوزه هزار ساله نجف اشرف هفتم صفر را روز شهادت امام مجتبی علیه السلام می دانند و شیعیان عراق و سایر كشورها نیز در این روز برای سبط اكبر؛ امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا می كنند اما در ایران شهادت سبط اكبر بیست و هشتم صفر است همزمان با رحلت پیامبر اعظم. چرا؟
 
به دلیل اختلاف روایت؛ دو قول برای روز شهادت امام حسن مجتبی نقل شده است:
 
1. بیست و هشتم صفر؛ بر اساس نقل شیخ كلینی و شیخ مفید و شیخ طبرسی. رضوان الله علیهم
2. هفتم صفر؛ بر اساس نقل شهید اول، كفعمی، شیخ بهایی، علامه مجلسی، مرحوم صاحب جواهر، شیخ كاشف الغطاء و محدث قمی، رضوان الله علیهم
 
هرچند حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی موسس معظم حوزه علمیه قم فقط هفتم صفر برای امام مجتبی اقامه عزا می كردند و به امر ایشان در آن روز بازار هم برای اقامه عزا تعطیل می شده و هنوز هم در برخی از بیوت مراجع در قم روز هفتم صفر برای امام مجتبی روضه برپا می شود اما همچنان در تقویم رسمی كشور هفتم صفر روز ولادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام درج می شود كه بنابر برخی پژوهش های انجام شده قطعا ماه ولادت ایشان ذی الحجه است و هفتم صفر ولادت آقا موسی بن جعفر سلام الله علیه نیست! و اگر هم ولادت باشد نكته مهم این است كه محرم و صفر ماه حزن اهل بیت است و بسیاری از بزرگان ما مانند استاد فقید ما آقای مجتهدی رحمه الله تقیّد داشتند كه در روز هفتم صفر مجلس روضه تشكیل شود و روضه امام مجتبی یا امام كاظم خوانده شود و تاكید می كردند این روزها حتی اگر تولد امام معصوم هم باشد، روز سرور نیست، روزهای اسارت اهل بیت امام حسین و ماه حزن است!
 
و نكته جالبی كه می فرمودند این بود كه "چون ناصرالدین شاه تولدش در این روز بود و برای اینكه روز تولدش مصادف با شبِ وفات امام جسن مجتبی نباشد تا بتوانند جشن بگیرند این دست كاری را در تقویم كرده اند." كه در حد یك احتمال می شود پذیرفت اما قابل تامل است چون واقعا تولد او در همین روز بوده ششم صفر و قبل از آن قول بیست و هشتم مرسوم نبوده و الان هم فقط منحصر به ایران است!
 
 
حجت الاسلام یوسفی غروی از محققان تاریخ اسلام حوزه علمیه قم، در این رابطه بیان کرد که آنچه در میان عامه مردم در رابطه با سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) مشهور و معروف است روز 28 صفر است. اما بزرگان و علما روز 7 صفر را به عنوان روز شهادت این امام همام، روز عزا و تعزیه می دانند.
 
غروی با بیان این که تمام شیعیان در دنیا به غیر ایران هفتم صفر را به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کنند، می گوید: در کشور ما این روز به عنوان سالروز میلاد امام هفتم(ع) تبریک گفته می شود در حالی که در کل عالم اسلام، شیعیان در این روز عزادار هستند. من در سفرهای تبلیغی که به کشورهای مختلف اروپایی، آسیایی و حاشیه خلیج فارس داشته ام، دریافتم که شیعیان این مناطق از این مسئله ناراحت هستند و اعتراض می کردند که چرا وقتی همه ما در عزا هستیم ایران این روز را جشن می گیرد و تبریک می گوید. در تاریخ روایتی مبنی بر شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر وجود دارد که از زمان صفویه تصمیم گرفته شد این روایت به ۲۸ صفر منتقل شود تا در این روز دو مناسبت رحلت رسول ا...(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و در ۲۹ صفر هم شهادت امام رضا(ع) واقع شود.
 
این مسئله در عصر صفویه ترویج شد که برخلاف واقعیت های تاریخی است. به همین دلیل تمام شیعیان به غیر از شیعیان ایران در روز هفتم صفر به عزاداری می پردازند. در گذشته تمام شیعیان دنیا، هفتم صفر را به عنوان سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کردند اما در عصر صفویه در ایران مناسبت هفتم صفر را به ۲۸صفر تغییر دادند.
 
در منابع کهن تنها به سال تولد امام کاظم(ع) در سال ۱۲8ه. ق اشاره شده است بعدها در منابع دست دوم قید ماه صفر اضافه شد و در منابع بسیار متاخر نزدیک به قرن دهم به بعد از جمله در کتاب بحرالانساب قید هفتم صفر ذکر شده است و بنابر تتبعی که شده تنها کتابی که میلاد امام را به هفتم صفر نسبت می دهد همین کتاب است و تمام کتاب های بعد به این کتاب استناد نموده اند حتی در اصول کافی فقط سال تولد امام ذکر شده است.
 
تاریخ واقعی تولد امام موسی کاظم(ع) : در جلد دوم این کتاب در صفحه ۳۰، در حدیث ۱۱۳۰ آمده است که ابی بصیر نقل می کند که من سال ۱۲۸ ه. ق همراه با امام صادق(ع) به حج مشرف شدم. وقتی از حج برگشتیم و به شهرک ابواء (بین مکه و مدینه) رسیدیم، مادر امام کاظم(ع) درد زایمانشان گرفت و آن حضرت، آن جا به دنیا آمدند. بنابراین وقتی در راه بازگشت از موسم حج حضرت به دنیا آمده باشند بسیار بعید است که ایشان در ماه صفر به دنیا آمده باشند؛ پس تاریخ هفتم صفر به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) اصلا صحت ندارد و علمای شیعه بنا را به این گذاشته بودند که دو ماه محرم و صفر عزا باشد و همان طور که حسینیه ها و مساجد همه سیاهپوش می شوند و این سیاهپوشی تا آخر ماه صفر ادامه یابد.
 
در مقابل ماه شعبان تمام یادبودهایش جشن و سرور و تولد باشد و یادبود عزا در شعبان گرفته نشود این ماه برای سرور و شادی و ماه محرم و صفر هم برای یادبودهای عزا باشد.
بنابر این میلاد امام کاظم(ع) یا ۱۷ ماه ذی الحجه یا ۲۷ ذی الحجه سال ۱۲۸ ه. ق بوده است. چون ذی الحجه آخرین ماه سال قمری است و میلاد امام(ع) هم در روزهای آخر این ماه واقع شده است به همین دلیل گاهی در تاریخ اشتباه شده و به جای سال ۱۲۸ ه.ق سال ۱۲۹ ه. ق نوشته شده است.
 
اين مدرس حوزه علميه قم با اشاره به اين که ذکر روز هفتم صفر به عنوان ميلاد امام کاظم(ع) پس از درگذشت مرحوم بروجردي و در زمان پهلوي در تقويم ها ثبت شد، مي گويد: من تاکنون در هيچ تقويمي قبل از رحلت مرحوم آيت ا...بروجردي، نديدم که ميلاد امام باقر(ع) و امام کاظم(ع) در اوايل ماه صفر ذکر شود و اين ماجرا پس از درگذشت مرحوم بروجردي(ره) که علما عليه شاه قيام کردند، انجام شد. شاه تصميم گرفت عليه حوزه اقدامي کند و چون حوزه هفتم ماه صفر را شهادت امام حسن مجتبي(ع) مي دانست، در مقابل ، شاه در تقويم ها اين روز را به عنوان ميلاد امام کاظم(ع) مطرح کرد که ثبت شد. هنوز هم پس از گذشت سال ها از اين موضوع، دفاتر مراجع و علما هفتم صفر را به عنوان شهادت امام حسن مجتبي(ع) مي دانند و عزاداري مي کنند. اما صداوسيما و رسانه ها اين روز را به عنوان روز ميلاد مطرح مي کنند. حتي در قم در صحن حرم حضرت معصومه(س) دعوايي پيش آمد سخنران کاروان کربلايي ها که براي عزاداري به حرم آمده بود، در سخنانش گفته بود از مظلوميت هاي امام دوم (ع) اين است که در مهد تشيع در ايران در روز شهادت ايشان جشن مي گيرند و تبريک مي گويند.
 
وی هم‌چنین اظهار کرد: از لحاظ اسناد تاریخی، مرحوم شیخ کفعمی در قرن 9 در کتاب «مصباح بلدالامین»، هفتم صفر را زمان شهادت امام حسن مجتبی(ع) اعلام کرده و لذا معمول شیعیان غیر ایرانی، مخصوصا شیعیان عراق این است که هفتم صفر را شهادت امام حسن(ع) می‌دانند و عزاداری می‌کنند.
 
ظاهرا قبل از تشکیل دولت صفوی، سایر شیعیان و عمدتا شیعیان عراق، 7 صفر را شهادت امام حسن مجتبی(ع) اعلام می‌کردند و این‌که شهادت امام حسن(ع) 28 ماه‌ صفر اعلام شده، البته از لحاظ منابع تاریخی درست است؛ یعنی هم مرحوم شیخ کلینی در «کافی» و هم مرحوم شیخ مفید در «الارشاد» 28 صفر را اعلام کرده‌اند و شیخ تبریزی صاحب «اعلام‌الوری» گرچه خمیر‌مایه اصلی‌اش از «الارشاد» شیخ مفید است، اما همه این بزرگان 28 صفر را شهادت امام حسن(ع) اعلام کرده است.
 
غروی در مورد ثبت شهادت امام حسن(ع) در دوران صفویه گفت: در زمان صفویه چون تشیع مذهب رسمی شده بود، با مشورت علما برای اینکه اعلام عزا و تعطیل رسمی کنند، لذا وفات پیامبر(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) را در یک روز در آخر ماه صفر جمع کردند تا هم عزاداری شکوه‌مند‌تری برگزار شود و هم از تعدد تعطیلی جلوگیری شود و این‌ باعث شد که سایر شیعیان به خصوص شیعیان عراق مخالفت خود را با این تقویم اعلام کنند. این استاد حوزه علمیه قم در ادامه خاطرنشان کرد: مرحوم آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی که درس خوانده نجف و کربلا بود، بعد از هجرت از نجف به سوی ایران، این روش را از علمای نجف و کربلا به ایران و قم انتقال داد و از آن وقت به بعد، علما در این روز برای امام حسن(ع) عزاداری می‌کنند.
 
وی در مورد میلاد امام کاظم(ع) و امام باقر(ع) هم اظهار کرد: اعلام میلاد امام کاظم(ع) در هفتم صفر در میان شیعیان سابقه ندارد و از زمان صفویه و بعد از مشورت با علما قرار شد که در دو ماه محرم و صفر تمام حسینیه‌ها و مساجد، سیاه‌پوش باشد. زمانی که برای تبلیغ به کشور‌های خارجی می‌رفتیم، با این مشکل مواجه بودیم؛ یعنی آن‌جا، هفتم صفر برای شهادت امام حسن(ع) عزاداری می‌کردند، در حالی که رسانه‌های ایران تبریک و جشن و سرور داشتند و این دو رفتار متناقض، برای آن‌ها سؤال‌برانگیز بود.
 
وی در مورد تاریخ تولد امام کاظم (ع) نیز گفت: علامه شوشتری صاحب «قاموس‌الرجال» گفته است که «لم یعین احد شهره»؛ یعنی هیچ‌کس ماه‌ تولد امام کاظم(ع) را تعیین نکرده است، چه برسد به روز تولد! و در منابع تاریخی فقط سال‌ تولد ذکر شده است؛ ولی شیخ تبریزی در کتاب «إعلام‌الوری» و «تاج‌الولید» و هم‌چنین مرحوم «ابن شهرآشوب» در کتاب «مناقب آل ابی‌طالب » روز تولد امام کاظم(ع) را 7 صفر اعلام کرده‌اند و هیچ نقل دیگری در این زمینه نیست، اما قبل از قرن 5 و 6 هجری؛ یعنی مرحوم «شیخ کلینی» در «کافی» یا مرحوم «شیخ مفید» در«الارشاد» هیچ روز و ماهی را برای تولد امام کاظم(ع) اعلام نکرده‌اند، لذا کلام علامه شوشتری به بعد از قرن 6 مربوط می‌شود، بالاخره تعیین تولد امام کاظم(ع) مربوط به متأخرین است.
 
وی در مورد عزاداری یا جشن در 7 صفر اعلام کرد: برنامه‌‌هایمان با سایر شیعیان جهان باید هماهنگی داشته باشد و آن بنای 500 ساله علمای شیعه که از زمان صفویه پایه‌گذاری شده بود را هم برهم نزنیم، لذا تولد امام باقر(ع) در سوم صفر و تولد امام کاظم(ع) در هفتم صفر را از مراسم‌های جشن در محرم و صفر خارج کنیم، مخصوصا، تولد امام باقر(ع) که در ماه رجب گرفته می‌شود.
 
غروی درباره جشن‌ و سرور در 7 صفر گفت: چه لزومی دارد که این روز جشن گرفته شود، در حالی که در این روز تمام علما در قم و جهان عزادار‌ هستند و آن‌چه از ابتدای رسمیت یافتن تشیع رخ داد بنا بر این نبوده است که برای هر معصومی جشنی برپا کنند، بلکه فقط برای میلاد حضرت رسول(ص)، امام علی(ع)، امام حسین(ع) و البته امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و امام زمان(عج) جشن و سرور گذاشته شود و هیچ‌کس نمی‌تواند از منابع تاریخی نشان بدهد که شیعه از ابتدا بنا بر جشن گرفتن تمام موالید معصومین(ع) داشته است، لذا به طریق اولی نباید جشن و سروری در زمان سیاه پوشی جامعه دینی برای عزای امام حسین(ع) رخ دهد.
 
وی در پایان خاطرنشان کرد: اینکه در 7 صفر عزاداری برای امام حسن(ع) داشته باشیم، علاوه بر اینکه احترام به شیعیان غیر ایرانی و علماست، بلکه همان‌طور که گفته شد، از مرحوم شیخ کفعمی نقل به شهادت امام حسن(ع) در 7 صفر وجود دارد، لذا گرچه نقل شهادت در 7 صفر نسبت به 28 صفر ضعیف‌تر است، ولی اگر 2 روایت داریم، که یکی روایت نقل سندی بلااشکال است و دیگری روایتی ضعیف است، اما عمل علما طبق آن روایت ضعیف است نه آن روایت قوی، لذا عمل را مرجح می‌دانند، فلذا علما مبنایشان در مسائل فقهی هم این‌گونه است؛ یعنی عمل را اقوی از سند می‌دانند.
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
میلاد امام موسی کاظم(ع)
 
 
1

ولادت، پدر و مادر

روز هفتم ماه صفر سال 129 ق زمانی که امام جعفر صادق علیه السلام به همراه خانواده و اصحابشان از سفر حج به مدینه مراجعت می کردند، در مکانی به نام «اَجواء»، کودکی، از مادری به نام حمیده اندلسیه به دنیا آمد که حضرت، نام او را موسی گذاشتند و فرمودند: «این فرزند بعد از من امامی برای خلق است».

ولیمه

از مستحباتی که در اسلام بر آن تاکید فراوان شده، عقیقه کردن و ولیمه دادن برای نوزاد نورسیده است. امام جعفر صادق علیه السلام نیز در احیای این سنت نبوی، پس از مراجعت به مدینه، به شکرانه مولود مبارک ولیمه ای ترتیب داد و در آن امامت آن حضرت را اعلام فرمود.

القاب و کنیه امام موسی کاظم(ع)

مهم ترین و معروف ترین لقب امام موسی کاظم علیه السلام ، «کاظم» است. کظم به معنی بیرون آمدن نَفَس است. کَظوم کسی است که نَفَس خود را حبس می کند و این کنایه از سکوت است و کاظم یعنی فرو خورنده خشم و غضب. از دیگر القاب آن حضرت می توان به عالم، صالح، باب الحوائج، صابر، امین و زین المجتهدین اشاره کرد. مهم ترین کنیه آن حضرت عبدصالح و ابوالحسن می باشد که در میان اهل حدیث به ابوالحسن اول معروف است.

کودکی امام موسی کاظم(ع)

امام موسی کاظم علیه السلام از همان کودکی در مجلس درس پدر، که مؤسس و رئیس دانشگاه جعفری است، شرکت و جانش را از سرچشمه علوم و معارف اصیل اسلامی سیراب می کرد و در بحث های علمی شرکت می جست و در عین ناباوری اطرافیان، فردی کهنه کار و قوی، اهل بحث و منطق و قادر به اثبات مباحث دشوار و معضل علمی بود و این موجب محبوبیت آن حضرت نزد امام جعفر صادق علیه السلام و اصحاب گردیده بود. مسئله امامت این کودک بعد از امام جعفر صادق علیه السلام و جانشینی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و هادی و راهنما بودن او محبوبیتی مضاعف نزد پدر به وجود آورده بود.

جوانی امام و کار و اشتغال

امام موسی کاظم علیه السلام با این که وضع مالی امام جعفر صادق علیه السلام بد نبود و او می توانست راحت و بی غم زندگی کند و آسان بخورد و بپوشد و روزگار بگذراند، در جوانی در مزرعه پدر کار می کرد و با دیگر کارگران، دوش به دوش، در برابر آفتاب به کشاورزی می پرداخت ناگفته نماند این امر سبب نمی شد که او خود را از شرکت در مجالس درس پدر محروم کند یا لطمه ای به دیگر وظایف او وارد آورد.

شهادت پدر و امامت آن حضرت

امام موسی کاظم علیه السلام بیست سال از دوران زندگی پدر را درک کرد که برای او بسیار گران قدر و پر ارج بود. محضر پدر برای او از آن بابت ارزنده بود که او قدر پدر، امام و استاد خود را می شناخت و چه بهره ها که از اشراقات آن استاد و پدر گرامی برای او حاصل نمی شد. منصور عباسی که زنده بودن امام جعفر صادق علیه السلام را سدی برای خود می دانست به طراحی نقشه قتل آن حضرت پرداخت و به حضرت زهر خورانید. امام پس از خوردن زهر بیمار و بستری شد و در فاصله اندک به دیدار اجداد پاکش شتافت و سکان امامت را به امام موسی کاظم که بیست سال بیشتر نداشت سپرد. امام کاظم علیه السلام نیز همان راه و روش پدر را تعقیب کرد.

زمام داران عصر امام موسی کاظم(ع)

مدت امامت، امام موسی کاظم علیه السلام 35 سال بود. امامت آن امام مصادف با زمام داری غاصبانه چهارتن از بنی عباس بود که عبارتند از منصور، مهدی، هادی و هارون. امام علیه السلام مدت ده سال از امامت خود را در عصر منصور گذراند. منصور عباسی از متعصب ترین دشمنان خاندان علی علیه السلام و در کینه و حسادت بی مانند بود. ده سال دوم امامت آن حضرت در عصر مهدی عباسی گذشت که اهانت هایی نیز به امام روا داشت و چهارده سالِ آخر امامت را نیز در عصر هارون سپری کرد که سخت ترین دوره زندگانی و دوران حبس امام بود.

استناد به آیه مباهله

هارون را اصرار بر این مسئله بود که بنی عباس از نظر وراثت به مقام خلیفگی پیامبر سزاوارترند؛ زیرا عباس جدّ اصلی اینان عموی پیامبر بود. غافل از آن که مسئله امامت عهدی الهی است، نه منصبی مالی و ارثی. امام موسی کاظم علیه السلام نیز در مقام استدلال و اثبات حقانیت خود به آیه مباهله استناد می کرد که در آن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، علی علیه السلام و خاندان او، فاطمه علیهاالسلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ، را نفس و جان خود معرفی کرد.

ادامه نهضت علمی و فرهنگی

امام موسی کاظم علیه السلام پس از پدر نهضت علمی او را دنبال کرد و پیروانش را که پراکنده شده بودند، از نو گرد هم آورد و به مجلس درس آنها سر و سامان داد. البته وضعیت برای این اقدام امام مساعد نبود، اما او از هر فرصت و امکانی برای تحقق این هدف سود می جست و لحظه ای از تلاش و کوشش باز نایستاد و در راه تکامل جنبش علمی و نهضت فرهنگی اسلام تلاش کرد و صدها محدّث و مفسر و مبلّغ تربیت نمود و به کمک آنها توانست از مکتب تشیع پاسداری کند و حرکت آن را تداوم بخشد.

توصیه به تعقّل

امام موسی کاظم علیه السلام مردم را به تفکر و تعقل دعوت می کرد و متذکر می شد که هرچیزی راهنمایی دارد و راهنمای عقل، تفکر است و از نشانه های تفکر، سکوت و خاموشی است. این خود سبب می شود که افراد کم تر سخن بگویند و بیشتر بیندیشند تا حقایق را به دست آورند. امام موسی کاظم علیه السلام در این باره می فرماید: «آدمی از سوی خدا دو حجت دارد: حجت ظاهر و حجت باطن. حجت ظاهرْ خدا و انبیا و ائمه اند و حجت باطن عقل است».

پرهیز از تنبلی

امام موسی کاظم علیه السلام همانند پیامبر اسلام(س) مشوّق کار و فعالیت بود و خود الگوی کار و تلاش مشروع در نزد مردم بود و می فرمود: «از تنبلی و سستی بپرهیزید که این امر مانع بهره گیری شما از دنیا و آخرت است» آن بزرگوار در تشویق به کار می فرمودند: «آن گاه که کار برای تأمین زندگی خانواده و عیال باشد، نوعی از جهاد و دارای همان پاداش است».

زندگی مورد نظر

امام موسی کاظم علیه السلام هم چون جد بزرگوارشان امام سجاد علیه السلام در قالب دعاهایی به هدایت و آموزش مردم می پرداختند. آن حضرت در دعاها و اعمال ماه رجب نوع زندگی مطلوب و هدفمند را به زیباترین بیان به تصویر کشیده اند: «خدایا، از تو می خواهم که زندگی مرا، زندگی پاک و پاکیزه ای قرار دهی، به من گشایش و فراخی و نیز آزادی ورهایی عنایت کنی؛ به من آن زندگانی بخشی که در آن امنیت و تندرستی همراه با فروتنی و قناعت و سپاس گزاری باشد و عافیت و پرهیزکاری و پایداری در آن موج زند».

توصیه امام به تفریحات سالم

امام موسی کاظم علیه السلام با بیانی الهام گرفته از وحی الهی، در سفارش به مناجات و عبادت خداوند می فرمایند: «بکوشید که اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید: بخشی را برای مناجات با خدا، بخشی را برای امور زندگی، و ساعتی را برای معاشرت با دوستان و افراد مطمئن ـ کسانی که عیب های شما را به شما بشناسانند و در نبود شما، دوستدار شما باشند ـ و بخشی را هم برای تفریحات و لذت های حلال خالی کنید که به وسیله این تفریحات حلال است که می توانید سه برنامه قبلی را درست انجام دهید».

آراستگی امام موسی کاظم(ع)

امام موسی کاظم علیه السلام در آراستگی و نظافت هم چون امامان قبل از خود بود و با سر و وضعی آراسته و لباس و جامه ای پاکیزه و مرتب در بین مردم حضور می یافت. لباس آن حضرت از بَس نظیف و مرتب بود به نظر فاخر می آمد. به هنگام بیرون آمدن برای دیدار با مردم یا حضور در مجلسِ درس، با وضعی آراسته و مرتب در جمع مردم حاضر می شد و این را نوعی حرمت گزاری نسبت به مردم به حساب می آورد. کفش آن حضرت تمیز و زیبا و راه رفتنشان نه تند بود و نه کند. سعی و حرکتش موقّرانه و از روی متانت بود.

صوت خوش قرآن

امام موسی کاظم علیه السلام دارای آوائی خوش در تلاوت قرآن بود. عشق به قرآن آن آوا را حزین تر و جاذب تر ساخته و با صدای خوش و لحنی زیبا آن را قرائت می کرد. در حین قرائت قرآن در عالمی دیگر بود. چنان قرآن تلاوت می کرد که گویی آن آوا از سراسر وجودش برمی خواست و کل وجود و اعضای آن حضرت سرگرم تلاوت قرآنند؛ آن چنان که شنوندگان از حرکت باز می ماندند و به آوای تلاوت او گوش فرا می دادند.

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رُخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

معرفی حضرت از زبان خود

روزی امام موسی کاظم علیه السلام از مسجدالحرام برخاست که بیرون رود. وقتی سوار مرکب شد و حرکت کرد، فردی از دیدن شکوهش متحیر شد و پرسید: تو که ای؟ امام علیه السلام فرمودند: «اگر نسب مرا می پرسید من فرزند محمدمصطفی صلی الله علیه و آله وسلم حبیب خدایم. از نسل اسماعیل ذبیح اللّه و فرزند ابراهیم خلیل هستم. اگر از شهر من می پرسی، من اصالتا از شهر و دیاری هستم که واجب است مسلمانان در طول عمر یک بار برای انجام وظیفه [گذاردن حج و مناسک] بدان جا آیند. اگر از مفاخر من می پرسی، از خاندانی هستم که بینیِ گردن کشان و ستمگران را به خاک مالیده، باعث شدند مردم راه هدایت را بشناسند و به سوی توحید روی آرند. اگر شهرت مرا خواهی، من از آل محمدم که خدای دستور داده است که در نماز بر ما درود فرستند».

نجات جان علی بن یقطین

علی بن یقطین از شاگردان و یاران حضرت بود که به سفارش امام موسی کاظم در دستگاه خلافت بود تا به دست گیری از یتیمان و مستضعفان بپردازد. سخن چینان به هارون خبر دادند که وی طرف دار امام موسی کاظم علیه السلام است. هارون در مقام بررسی درستی این خبر، چندین نوبت علی بن یقطین را آزمود. یکی از آنها بدین قرار است که هارون روزی بر سبیل انعام پولی و لباس و جبّه ای به علی بن یقطین داد. او نیز عین هدیه را برای امام موسی کاظم علیه السلام ارسال کرد. امام پول و لباس را قبول و جبه را به وی باز گرداند و فرمود که از آن خوب نگه داری کن تا روزی تو را به کار آید. هارون روزی علی بن یقطین را احضار کرد و خبر آن جبّه را گرفت. چون به وی خبر داده بودند که علی بن یقطین آن جبّه برای امام موسی کاظم علیه السلام فرستاده است. علی بن یقطین گفت: آن جبّه را معطور و مهمور کرده و در صندوقی نهاده است و به غلامی دستور داد تا برود و آن جبّه را نزد هارون بیاورد. غلام رفت و جبه را حاضر کرد و پیش روی هارون نهاد. نظر هارون تغییر کرد و علی بن یقطین را مورد مرحمت قرار داد و آن خبرچین را به صد تازیانه کیفر کرد.

هدایت اهل فسق به دست امام(ع)

روزی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از جلو خانه «بُشْر» می گذشت. صدای ساز و آواز شنید. از خدمت گزاری که برای کاری به دَرِ خانه آمده بود سؤال کرد: «صاحب تو آزاد است یا بنده؟» خدمت گزار گفت: مولای من آزاد است. حضرت فرمود: «راست گفتی، اگر او بنده بود از خدا پروا می کرد و چنین نمی کرد». وقتی خادم داخل خانه شد بُشْر علت تأخیر او را جویا شد. او هم ماجرا را نقل کرد. از شنیدن ماجرا در بُشْر تحولی رخ داد. با پای برهنه بیرون دوید و خود را به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام رسانده، عذرخواهی کرد و بعد از گریه و زاری در حضور مبارک آن حضرت توبه کرد و از اعمال زشت گذشته خود پشیمان شد و بعد از این ماجرا از عابدان و زاهدان روزگار شد .

ضمانت امام(ع)

علی بن یقطین از خواصّ اصحاب امام کاظم علیه السلام بود که در دستگاه خلافت هارون دارای منزلتی بس عظیم بود و شیعه بودن خود را از دیگران پنهان می کرد. در کتاب رجال کبیر نقل است که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به او فرمودند: «یک موضوع را برای من ضامن شو تا من سه موضوع را برای تو ضمانت کنم که عبارتند از: سالم ماندن از گزند شمشیر دشمن، گرفتار نشدن به نداری، و در امان ماندن از اسارت و زندان». علی بن ابن یقطین گفت: آن موضوعی که من باید ضامن شوم چیست؟ حضرت فرمود: «ضمانت دهی هر وقت یکی از دوستان ما نزد تو بیاید او را اکرام کنی». علی بن یقطین ضامنت کرد و امام علیه السلام هم ضامن آن سه موضوع شد.

امام کاظم(ع) و حکومت بر دل ها

هارون الرشید، خلیفه عبّاسی، با این که قدرتمندترین خلیفه عباسی بود از این که می دید مردم احترام فراوانی به امام کاظم علیه السلام می کنند به شدت ناراحت بود و تمام تلاشش این بود که نفوذ معنوی امام علیه السلام را خنثی کند. او از این که می شنید مردم حقوق و مالیت های اسلامی را مخفیانه به موسی بن جعفر علیه السلام می پردازند و با این عمل خود در واقع حاکمیت ایشان را به رسمیّت شناخته، از حکومت عبّاسی بیزاری می جویند، سخت رنج می برد. روی همین اصل بود که روزی هارون امام علیه السلام را کنار کعبه دید و به ایشان گفت: «تو همان هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده تو را به پیشوایی بر گزیده اند؟ امام فرمودند: «اَنَا اِمامُ القُلُوبِ و اَنْتَ اِمامُ الجُسُوم؛ من بر دل های مردم حکومت می کنم و تو بر تن ها».

معنی جواد از نظر امام(ع)

مردی از امام کاظم علیه السلام معنی جواد را پرسید ایشان در پاسخ فرمودند: «اگر منظور تو از بنده جواد، است باید بدانی که جواد کسی است که هرچه از جانب خدا بر او واجب است ادا کند و بخیل کسی است که تکلیف الهی را ادا نکند، و اگر مقصود تو جواد بودن خداست باید بدانی که خداوند چه ببخشد و چه دریغ کند جواد است؛ چون اگر ببخشد چیزی را بخشیده که از آن تو نبوده است و اگر هم دریغ ورزد، آنی را دریغ کرده که از آنِ تو نبوده است».

دست گیری حضرت از مستمندان

آن حضرت تهی دستان مدینه را شناسایی می کرد و شبانه برای آنان پول و چیزهای دیگر می برد و آنان نمی دانستند که این پول ها از جانب کیست.

وصیت امام کاظم به فرزندانش

روزی موسی بن جعفر علیه السلام فرزندانش را احضار کرد و به آنان گفت: «فرزندانم به شما وصیتی می کنم که هرکس آن را به خاطر سپارد هلاک نشود». سپس فرمود: «اگر کسی نزد شما آمد و در گوش راستتان حرف زشتی گفت و سپس در گوش چپتان عذرخواهی کرد و گفت: چیزی نگفته، عذر او را بپذیرید».

وصایای امام(ع) به هُشام

امام کاظم علیه السلام به هشام می فرمودند: «ای هشام، امیر مؤمنان علی علیه السلام به یارانش سفارش می کرد و می فرمود: شما را به ترس از خدا در نهان و آشکار و رعایت داد در خشنودی و خَشم... وصیت می کنم. و نیز شما را سفارش می کنم به این که با کسی که از شما بریده بپیوندید و از کسی که به شما ستم کرده گذشت کنید و بر کسی که از شما دریغ داشته ببخشید و باید نظرتان عبرت، و خاموشی تان اندیشه، و سخن تان ذکر خدا و سرشتتان سخاوت باشد؛ زیرا بخیل به بهشت و سخاوتمند به دوزخ نرود»

 

حوزه*


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

 

 

 

 

اس ام اس ولادت امام موسی کاظم(ع)

 

یک سعادت

داد این بشارت تابیده هفتم

مهر ولایت

آمد این مژده از حى تبارک

میلاد موسى بن جعفر مبارک

 

– - – - – - – -- – - – - – – -

 

آن درگهى که پایه‏اش از عرش برتر است

دولت‏سراى حضرت موسى بن جعفر است

آیینه جمال خداوند سرمدى

هم مظهر علوم و خصال پیمبر است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

 

– - – - – - – - – - – - – – - –

 

بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت

تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت

رسید شادى شیعیان به عرش اعلى

چونکه شد نور رخ موسوى هویدا

 

– - – - – - – - –– - – - – – - –

 

حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام رهبر راه ولاست

باطن نورانی‏اش آیینه ایزدنماست

میلاد با سعادت هفتمن اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد

 

– - – - – - – - - – - – - – – -

 

مژده‏ ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست

رایحه ‏ى یاد تو با دل ما آشناست

آمدى و باب هر حاجت دلها شدى

باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست

میلاد نور مبارک

 

– - – - – - – - – -– - – - – – - –

 

زمین را از صفا زیور ببندید

به اوج آسمان اختر ببندید

به مژگان خاک این ره را زدایید

بر آن بال ملائک را گشایید

میلاد کاظم آل محمد(ص) مبارک باد

 

– - – - – - – - – – - – - – – - –

 

بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر

کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر

قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل

آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر

ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام موسی کاظم بر شما مبارک

 

– - – - – - – - –- – - – - – – - –

 

شده دل وادى سینا به تجلاى موسى

که کلیم خدا آید به تماشاى موسى

میلاد هفتمین فخر عالم امکان باب الحوئج ، موسی بن جعفر بر شما مبارک باد

 

– - – - – - – – - – - – – - –

 

سر زد مهى زیبا از نسل کوثر

شد جلوه‏ گر نور موسى بن جعفر

تابنده خورشید عشق و عقیده

امام صادق را فروغ دیده

میلاد امام موسی کاظم مبارک باد

 

– - – - – - – - – -– - – - – – - –

 

ماه مدینه شمع جمع هستى

بر ما دهد درس یکتا پرستى

هفتم وصى خاتم النبیین

سلاله طاها و آل یاسین

هفتم ماه صفر، روز تولد هفتمین ستاره آسمان ولایت مبارک باد

 

– - – - – - – - – – - – - – – - –

 

داده خداوند جلى

حمیده را دسته گلى

آمد موسى طور انّما

روشن چشم رسول مصطفى

صادق آل مرتضى چشم تو روشن

ولى حق نور هدى چشم تو روشن

مولود این هفتم ولى

بادا مبارک بر على

 

– - – - – - – - – – - – - – – - –

 

سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.

سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.

ولادت هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد

 

– - – - – - – - – – - – - – – - –

 

امام هفتم ما فرمودند: «هر کس می خواهد قوی ترین مردم باشد، بر خدا تکیه کند».

 

– - – - – - – - – - – - – – - –

 

امام موسی کاظم:سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

 

– - – - – - – - – - – - – – - –

 

امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش

 

– - – - – - – - – – - – - – – - –

 

مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده

، فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده

، کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است

خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

 

– - – - – - – - - – - – - – – - –

 

دل به طهورای ولایت برید

حاجت خود به باب حاجت برید

نگویم این را که خدا عالم است

باب حوائج به خدا کاظم است

میلاد نور مبارک

 

– - – - – - – - – – - – - – – - –

 

یاد تو مژده‏ ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست

رایحه ‏ی یاد تو با دل ما آشناست

آمدی و باب هر حاجت دلها شدی

باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست

 

– - – - – - – - - – - – - – – - –

 

عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود

بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو

نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست

میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد

 

 

بیتوته**

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
________________________________________________________________________

 

 

آن درگهى که پایه‏اش از عرش برتر است

دولت‏سراى حضرت موسى بن جعفر است

آیینه جمال خداوند سرمدى

هم مظهر علوم و خصال پیمبر است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

 

 

 

بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت

تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت

رسید شادى شیعیان به عرش اعلى

چونکه شد نور رخ موسوى هویدا

 

 

 

حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام رهبر راه ولاست

باطن نورانی‏اش آیینه ایزدنماست

میلاد با سعادت هفتمن اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد

 

 

 

مژده‏ ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست

رایحه ‏ى یاد تو با دل ما آشناست

آمدى و باب هر حاجت دلها شدى

باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست

میلاد نور مبارک

 

 

 

زمین را از صفا زیور ببندید

به اوج آسمان اختر ببندید

به مژگان خاک این ره را زدایید

بر آن بال ملائک را گشایید

میلاد کاظم آل محمد(ص) مبارک باد

 

 

 

بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر

کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر

قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل

آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر

ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام موسی کاظم بر شما مبارک

 

 

 

شده دل وادى سینا به تجلاى موسى

که کلیم خدا آید به تماشاى موسى

میلاد هفتمین فخر عالم امکان باب الحوئج ، موسی بن جعفر بر شما مبارک باد

 

 

 

سر زد مهى زیبا از نسل کوثر

شد جلوه‏ گر نور موسى بن جعفر

تابنده خورشید عشق و عقیده

امام صادق را فروغ دیده

میلاد امام موسی کاظم مبارک باد

 

 

 

ماه مدینه شمع جمع هستى

بر ما دهد درس یکتا پرستى

هفتم وصى خاتم النبیین

سلاله طاها و آل یاسین

هفتم ماه صفر، روز تولد هفتمین ستاره آسمان ولایت مبارک باد

 

 

 

داده خداوند جلى

حمیده را دسته گلى

آمد موسى طور انّما

روشن چشم رسول مصطفى

صادق آل مرتضى چشم تو روشن

ولى حق نور هدى چشم تو روشن

مولود این هفتم ولى

بادا مبارک بر على

 

 

 

سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.

سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.

ولادت هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد

 

 

 

امام هفتم ما فرمودند: «هر کس می خواهد قوی ترین مردم باشد، بر خدا تکیه کند».

 

 

 

امام موسی کاظم:سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

 

 

 

امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش

 

 

 

مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده

، فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده

، کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است

خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

 

 

 

دل به طهورای ولایت برید

حاجت خود به باب حاجت برید

نگویم این را که خدا عالم است

باب حوائج به خدا کاظم است

میلاد نور مبارک

 

 

 

یاد تو مژده‏ ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست

رایحه ‏ی یاد تو با دل ما آشناست

آمدی و باب هر حاجت دلها شدی

باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست

 

 

 

عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود

بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو

نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست

میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:38 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 



 

 

emam_mosaye_kazem_03

شعر | به مناسبت ولادت امام موسی کاظم (ع)

وارث مُلک تبسم ، کاظم است

عشق عالمتاب هفتم ، کاظم است

آفرینش ، سوره ای از مهر او

بر لب هستی ، تبسّم کاظم است

مُصحف اخلاص و قاموس یقین

بحر عرفان را تلاطم ، کاظم است

مُقتدای آسمان مردان سبز

قبله ی آیینه مردم ، کاظم است

ترجُمان وحدت دل های ما

تابش مِهر تفاهم ، کاظم است

مِی پرستان ! وقت سرمستی رسید

در میستان هفتمین خُم ، کاظم است

آسمان ! تبریک ، فصل هفتم است

مِهر عالمتاب هفتم ، کاظم است

**************************

السّلام ای وارث خبر الانام بر تو ای نور خداوندی سلام

السلام ای حجت روی زمین کعبه ی جان را ستون هفتمین

جانشین حضرت خیرالبشر تاج شاهنشاهی عصمت به سر

باب رحمت نور قرآن مبین موسی کاظم امام هفتمین

بر زمین و آسمان فرمان روا مظهری از رحمت و صبر خدا

درگهت باب الحوائج عام را قبله گاهی هر دل ناکام را

باچنین فضل و بزرگی و شرف

گوهری هستی و پنهان در صدف

**************************

بزم ما را باز آمد عالم آرایی دگر کز قدومش بزم ما گردیده سینایی دیگر

قرنها بگذشته از موسی و شرح رود نیل آمده اینک به فتح نیل موسایی دگر

صادق آل نبی را داده حی بی نیاز از برای تشنگان علم دریایی دگر

گرچه زهرا به عالم نیست همتایی ولی شد حمیده با چنین فرزند زهرایی دگر

ای صبا برکو به زهرا دیده روشن چون خدا داده بر فرزند تو شمس دل آرایی دگر

گر که مریم مام یک عیسی بود حق از کرم داده بعد از عیسی برتو عیسایی دگر

از پی ترویج دین و حفظ قرآن مجید هادی ما در طریقت گشته مولایی دگر

تا جهان مرده را زانفاس گرمش جان دهد زد قدم در این جهان اینک مسیحایی دگر

یوسفی آمد که یوسف هم بود زندانیش زان که زندان رفتن او راست معنایی دگر

زد قدم در ملک عالم نور چشمان علی تا زند بر بام هستی کوس رسوایی دگر

تا کند از ریشه بنیاد بنی العباس را زد قدم امروز انسان ساز فردایی دگر

تا که در عالم به آقایی رساند شیعه را حق به آقایی خود آورده آقایی دگر

غیر آل الله ما را نیست در محشر شفیع از در دربارآنان پس مرو جایی دگر

در جزا برگ عبور ما به امضا بسته است معتبر جز مهر آنان نیست امضایی دگر

گر به تیغی بند بند شیعه را سازی جدا در سرش جز عشق آنان نیست سودایی دگر

شعر من ران ملخ هست و من ژولیده مور

غیر از اینم بر سلیمان نیست کالایی دگر

شاعر : محمد حسن فرحبخشیان – ژولیده نیشابوری

**************************

ای اساتید دو گیتی طفل ابجد خوان تو نور دلها تا ابد از مشعل عرفان تو

علم هستی گوهری از بحر بی پایان تو عقل وعشق و روح محو و مات و سرگردان تو

آفرینش در کنار سفره ی احسان تو جان جان عالم استی جان ما قربان تو

ای تمام علم حرفی ناتمام از مکتبت ای مسیحای سخن را روح از یاد لبت

بوده درسی بر بشر هر لحظه ی روز وشبت یک جهان توحید پنهان در نوای یا ربت

نور دانش می فشاند تا قیامت کوکبت صد فلک انوار پیدا در لب خندان تو

ای که درمخلوق سر تا پا جمال خالقی خود زبان حقّ و قرآن را زبان ناطقی

درد بی درمان جانها را طبیب حاذقی تا ابد استاد انسانها کما فی السّابقی

صدق را مصداق و مولانا امام صادقی راستی مانند گل می روید از بستان تو

کرسی تدریس تو در سینه ایمان پرورد همچنان هارون مکّی ها مسلمان پرورد

مؤمن طاق و هشام وابن نعمان پرورد چون ابو حمزه چراغی بس فروزان پرورد

هم مفضّل هم ابان هم ابن حیّان پرورد می دمد انوار دانش از لب عمران تو

رازهای ناشفته دّر مکنون تواند اهل دانش تا قیامت حشر مدیون تواند

هر کجا علمی فرا گیرند ممنون تواند علم و تفسیر واصول وفقه ، مرهون تواند

چار اصل محکم از منشور قانون تواند بوده این هر چار را سر در خط فرمان تو

بی خزان مانده است و می ماند بهار علم تو مجلسی ها لاله ای از لاله زار علم تو

شیخ طوسی شهروندی از دیارعلم تو صاحب کافی است مرغ شاخسار علم تو

هر فقیهی قطره ای از جویبار علم تو دستشان از دور و از نزدیک بر دامان تو

ای که دوزخ با نگاهت رشک رضوان می شود ای که از هارون تو آتش گلستان می شود

کافر از یک گردش چشمت مسلمان می شود مالک دوزخ به لبخند تورضوان می شود

مور از فیض تو همدم با سلیمان می شود ای سلیمان در مقام سلطنت سلمان تو

تو ولّی اللهی آئینه ی پیغمبری در شجاعت در فصاحت در بلاغت حیدری

فاطمه یا مجتبائی یا حسین دیگری نورچشم سیّد سجّاد ونجل باقری

هم ابو عبدالهی هم صادقی هم جعفری صدق ، شاهینی بود بر کفّه ی میزان تو

ای به روز بیکسی یار همه بی یارها دیده از منصور دون بیدادها آزارها

حمله ور بر خانه ات خصم ستمگر بارها شعله ور از خانه ات چون بیت زهرا نارها

اشک افشاندند بهر غربتت دیوارها بلکه آتش بود رد بیت الولا گریان بود

برد با پای پیاده دشمن کین گسترت نه ردا بر دوش بود ونه عمامه بر سرت

ضعف برتن ، ذکربر لب ، اشک در چشم ترت بارها می خواست جان گردد جدا از پیکرت

بود خالی آن دل شب جای زهرا مادرت تا ببیند بر تو چون بگذشت از عدوان تو

تا کند با قتل منصور روز خلق شام بارها شمشیر خور آورد بیرون از نیام

کرد بهر کشتنت با خشم و قهر از جا قیام دید ناگه پیش رویش حضرت خیرالانام

زد نهیبش کی ستمگر دست بردار از امام ورنه گیرم جان و سوزم مسند وایوان تو

عاقبت شد از اشرار زهر اعضای تو آب ریخت در قلب تو آتش رفت از جسم تو تاب

گشت با مرگت مدینه صحنه یوم الحساب آسمان فضل بودی سرنهادی بر تراب

عالمی در سایه امّا تربتت درآفتاب

چشم میثم نه جهان گردیده اشک افشان تو

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

**************************

شد با صفا خانه ‏ى توحید

نور خدا در افق تابید

شد با صفا خانه‏ ى توحید

ششم امام جان به قربانش

یک گل شکفت از گلستانش

شد باصفا خانه‏ ى توحید

نسل بتول آیت کوثر

هفتم امام نسل پیغمبر

شد باصفا خانه‏ ى توحید

موساى کاظم گل ایمان

گلواژه‏ ى معنى قرآن

شد باصفا خانه ‏ى توحید

نور وجود گشته تابنده

هستى زند بر رخش خنده

شد باصفا خانه‏ ى توحید

صادق تبار حضرت کاظم

زهرا نسب چون على عالم

شد باصفا خانه‏ ى توحید

یک جرعه از جام احسانش

شیرین کند کام یارانش

شد باصفا خانه‏ ى توحید

میلاد او برهمه تبریک

برمهدى فاطمه تبریک

شد باصفا خانه‏ ى توحید

شاعر:غلامرضا سازگار

**************************

آن درگهى که پایه‏‌اش از عرش برتر است

دولت‏ سراى حضرت موسى بن جعفر است

آیینه جمال خداوند سرمدى

هم مظهر علوم و خصال پیمبر است

در جبهه مبارکش، آثار زهد و علم

لعلِ لبش، علامتى از حوض کوثر است

سالار اهل دین بُوَد و فخر اولیا

هفتم امام و حجت خلاق اکبر است

شاعر:مدرس

**************************

سر تا به پا نوری و زیبایی چو مهتاب

تو جاری هستی و زلالی جلوه ی آب

تاویل آبات محبت هستی ای نور

اسپند آرید آریا چشمان بد دور

صبر خدا در صبرتان جلوه نموده

عشق شما اهل دلان را دل ربوده

قدر تو را تنها خدا داند و لا غیر

زرگر فقط قدر طلا داند و لا غیر

ای هفتمین واژه ، گل زیبای زهرا(س)

مستی به پای عشقتان زیباست آقا

شکر خدا دست ازل این را قلم زد

ما را گدای خانه ی عشقت رقم زد

ای هفتمین کوکب به تاج قدر خورشید

مام فلک مثل شما دیگر نزایید

باب الحوائج هستی و باب المرادت

دل را کشانده تا حرم ، پائین پایت

آقا غریبه نیستم من آشنایم

خلوت نشین صحن زیبای رضایم

هفت آسمان نوری و تا جلوه نمودی

از ماه و خورشید و ستاره دل ربودی

از ماه و خورشید و ستاره هیچ از نور

اسپند آرید آریا چشمان بد دور

مخمور شد چشم فلک از این سپیده

روشن شد از نور شما چشم حمیده

**************************

ای شمس والای وِلا، موسی بن جعفر (ع)

ای مرکز مهر خدا، موسی بن جعفر (ع)

بر پای مقدم های گل بارانت ای یار

هر عاشقی گردد فدا، موسی بن جعفر (ع)

ای صد چو حاتم سائل یک گوشه چشمت

لطفی نما بر این گدا، موسی بن جعفر (ع)

در این شب فرخنده، ای مولود عاشق

عیدی بده بر دست ما ، موسی بن جعفر (ع)

امشب فقط نام تو را بر لب سراییم

تا در تن ما مانده نا، موسی بن جعفر (ع)

در بوستان مهر ایزد ای شقایق

هر غنچه ای دارد نوا، موسی بن جعفر (ع)

در کل عمرت غم ز مزدوران که دیدی

ای کشتی غرق بلا، موسی بن جعفر (ع)

در روز میلادت بیا از روی اکرام

کن قسمت ما کربلا، موسی بن جعفر (ع)

مظلوم هستی همچو جد اطهر خویش

ای کشته ی زهر جفا، موسی بن جعفر (ع)

زهر جفا رنگ از رخ پاکت ربوده

ای باب مظلوم رضا، موسی بن جعفر (ع)

سروده: جعفر ابوالفتحی

**************************

بزم ما را نبود زیب و فرى بهتر از این

نیست ما بى خبران را خبرى بهتر از این

بهر پرواز به کاشانه قاف ملکوت

حق نداده است مرا بال و پرى بهتر از این

هر کسى را اثرى هست گرانمایه و من

بین اشعار ندارم اثرى بهتر از این

آمد این مژده نگوشم سحر از عالم غیب

که نباشد شب ما را سحرى بهتر از این

شب میلاد همایون بهین رهبر ماست

که بشر را نبود راهبرى بهتر از این

از گریبان زمین سرزده خورشید مگر

که ندیده است بخود زیب و فرى بهتر از این

جاى دارد که بگوید به دوصد جلوه زمین

آسمانا تو ندارى قمرى بهتر از این

صادق آل نبى را پسرى داد خدا

که نباشد پدرى را پسرى بهتر از این

بعد صادق زره لطف نداده است بما

صدف بحر ولایت گهرى بهتر از این

بخدائى خدا نیست در اقلیم وجود

بهر زیب سر ما تاج سرى بهتر از این

بهتر روز صفر هفتم ماه صفر است

نیست ما هم سفران را سفرى بهتر از این

بهتر نابودى هارون ستمگر نبود

خفته در بیشه دین شیر نرى بهتر از این

بهتر پرپر شدن زهر ندارد به یقین

شجر گلشن دین برگ و برى بهتر از این

گوئیا خلق نکرده است بدین حسن و خصال

بین ابناء بشر، حق ، بشرى بهتر از این

چشم خورشید چو افتاده به او گفت نداشت

کلک ذات احدیت هنرى بهتر از این

اى شه ملک خراسان پسر شیر خدا

چون تو نبود پسرى را پدرى بهتر از این

نیست در گردش ایام بدین جلوه گرى

مهر و مه را شب و روز دگرى بهتر از این

حاجت خویش طلب کن که ندارد پس از این

تیر جانسوز دعایت اثرى بهتر از این

من ژولید چه گویم که ز یمن قدمش

بزم ما را نبود زیب و فرى بهتر از این

 

 

هیات رزمندگان اسلام**

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
۷صفر
ولادت امام موسي كاظم(ع) (۱۲۸ ق)
شرح مناسبت:
حضرت امام موسي كاظم(ع) امام هفتم شيعيان در منزل "اَبْواء" در بين مكه و مدينه و محل دفن حضرت آمنه(س) از مادري به نام حميده زاده شد. ابوالحسن، ابوابراهيم و ابوعلي، كنيه‏هاي حضرت و كاظم و عبدصالح از القاب آن امام مي‏باشند. آن امام در زمان حكومت منصور، مهدي، هادي و هارون عباسي زندگي مي‏كرده است. شيخ مفيد براي امام موسي(ع) نوزده پسر و هجده دختر ذكر كرده است. در زمان حيات امام كاظم (ع) شرايطِ مبارزه‏ي منفي و قيام علمي و ارشاد مردم، آماده بود. به اين جهت، امام، فعاليت خود را در دو جبهه آغاز فرمود: مبارزه‏ي منفي و عدم تسليم در برابر طاغوت و ديگري متنفر كردن مردم از دستگاه ظلم و جورِ عباسي. ايشان دنباله‏ي كار پدر بزرگوار خود را گرفت و حوزه‏ي علمي تشكيل داد و به تربيت شاگردان بزرگ و رجالِ علم و فضيلت پرداخت. آن امام همام نه تنها از نظر علمي، تمام دانشمندان و رجال عِلمي آن روز را تحت الشعاع قرار داده بود، بلكه از نظر فضايل اخلاقي و صفات برجسته‏ي انساني نيز زبانزد خاص و عام بود به طوري كه تمام دانشمنداني كه با زندگي پرافتخار آن حضرت آشنايي دارند در برابر عظمت شخصيّت اخلاقي وي، سرتعظيم فرود آورده‏اند.
منبع : برنامه روزشمار تاريخ ازمركز پژوهشهاي صدا و سيما
ولادت امام كاظم‏ عليه السلام
امام رضاعليه السلام :
كانَ [الامام الكاظم‏ عليه السلام ]عَقلُهُ لاتُوازي بِهِ العُقُولُ و رُبَّما شاوَرَ الأسوَدَ مِن سُودانِهِ
هيچ انديشه‏اي با انديشه او برابري نمي‏كرد و [با اين حال] چه بسا با يكي از خادمان سياه خود مشورت مي‏كرد
مكارم الأخلاق ، ج ۲، ص ۹۹ .
روايت شده است :
و كانَ اَوصَلَ النّاسِ لأِهلِهِ و رَحِمِهِ و كانَ يَتَفَقَّدُ فُقَراءَ المَدينَةِ فِي اللَّيلِ
[امام موسي بن جعفرعليه السلام] بيشترين پيوند را با خانواده و خويشان خود داشت و شب‏ها از فقيران مدينه دستگيري مي‏كرد
الإرشاد ، ج ۲ ، ص ۲۲۳ .
ابن أثير :
كانَ يُلقَّبُ بِالكاظِمِ لِأنَّهُ كانَ يُحسِنُ إلي مَن يُسي‏ءُ إلَيهِ ، كانَ هذا عادَتَهُ
امام كاظم‏ عليه السلام] از آن روي "كاظم" ناميده شد كه همواره با كسي كه به او بدي مي‏كرد ، به نيكي رفتار مي‏كرد ؛ اين خوي او بود
الكامل ، ج ۶ ، ص ۱۶۴ .
سخنان برگزيده
امام كاظم‏ عليه السلام :
المَغبونُ مَن غُبِنَ عُمرُهُ ساعَةً
زيان كار كسي است كه ساعتي از عمرش را زيان كرده باشد
نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ، ص ۱۲۳ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
مَن وَلَهَهُ الفَقرُ أبطَرَهُ الغِني
آن كه ناداري حيرانش كند ، توانگري سرمستش سازد
بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۱۹۸ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
ما تَسابَّ اثنانِ إلّا انْحَطَّ الأعلي إلي مَرتَبَةِ الأسفَلِ
هيچ گاه دو تن به هم دشنام ندادند جز آن‏كه بالاتر به مرتبه فروتر سقوط كرد
بحار الأنوار ، ج ۷۸، ص ۳۳۳ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ
جهاد زن خوب شوهر داري كردن است
الكافي ، ج ۵ ، ص ۵۰۷ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
قُلِ الحَقَّ و إن كانَ فيهِ هَلاكُكَ ، فَإنَّ فِيهِ نَجاتُكَ
حق را بگو ، اگرچه نابودي تو در آن باشد ؛ زيرا نجات تو در همان است
تحف العقول ، ص ۴۰۸ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
إنَّ العاقِلَ لايَكذِبُ و إن كانَ فيهِ هَواهُ
خردمند دروغ نمي‏گويد ، اگرچه ميل او در آن باشد
تحف العقول ، ص ۳۹۱ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
التَّوَدُّدُ إلَي النّاسِ نِصفُ العَقلِ
مهرورزي با مردم نيمي از عقل است
تحف العقول ، ص ۴۰۳ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
مَن استَوي يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ فَهُوَ في نُقصانٍ و مَن كانَ إلَي النُّقصانِ فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياةِ
كسي كه دو روزش با هم برابر باشد، زيان كار است. كسي كه امروزش بدتر از ديروزش باشد ، از رحمت خدا به دور است . كسي كه رشد و بالندگي در خود نيابد ، به سوي كاستي‏ها مي‏رود و آن كه در راه كاستي و نقصان گام بر مي‏دارد مرگ برايش بهتر از زندگي است
بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۳۲۷ .
امام كاظم‏ عليه السلام :
إنَّ الحَرامَ لايُنمي و إن نُمِي لايُبارَكُ فيهِ
مال حرام افزون نمي‏گردد و اگر هم افزون گردد بركت نمي‏يابد
الكافي ، ج ۵ ، ص ۱۲۵ .

حدیث نت**

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 11:36 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 28 :: 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4283910 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب