کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

سپاه و ولایتمداری
در زمـان حـال و در زمـان ولایـت فـقـیـه عـادل نـیـز همه شیعیان باید از فرامینِ رهبری اطاعت پـذیـری کـامـل داشـتـه بـاشـند. در این میان پاسداران به عنوان محافظانِ نظام حکومتی و سـرزمین اسلامی باید گوی سبقت را از دیگران در ولایتمداری و اطاعت پذیری بربایند
سپاه و ولایتمداری

پـذیـرش ولایـت پـیـامـبر اکرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) و ولی فقیه در زمان غیبت ، لازمه مسلمانی است . مجموعه تشیع بر ولایتمداری است و هر کس در نظام حکومتی اسلام مسئولیت بـالاتـر و مهم تری دارد باید تبعیت او از رهبران الهی نیز بیشتر باشد. در صدر اسلام این گونه بوده و آیات قرآن کریم و تاریخ اسلام نیز گواه آن است .
در زمـان حـال و در زمـان ولایـت فـقـیـه عـادل نـیـز همه شیعیان باید از فرامینِ رهبری اطاعت پـذیـری کـامـل داشـتـه بـاشـند. در این میان پاسداران به عنوان محافظانِ نظام حکومتی و سـرزمین اسلامی باید گوی سبقت را از دیگران در ولایتمداری و اطاعت پذیری بربایند، چنان که تاکنون نیز در عمل چنین بوده است . مقاله حاضر، ضرورت ولایتمداری و جلوه های آن را در جامعه اسلامی برمی رسد.
کلیدواژه ها: ولایت ، ولایتمداری ، اطاعت پذیری ، جلوه های ولایتمداری ، پاسداران .

 

مقدمه
 

خـداونـد پـیـش از آفـرینش آدم به شاءن و منزلت و جایگاه اجتماعی او تصریح کرده ، می فرماید:
إِنِّی جَاعِلٌ فِی الاَرْضِ خَلِیفَهً. (بقره : 30)
من در زمین جانشینی خواهم گماشت .
بـنـابراین ، محور و رهبر جامعه انسانی ، خلیفه الهی و انسان کاملی است که از سوی خدا انـتـخـاب و بـه مـردم معرفی می شود. این انسان برگزیده که امام نامیده می شود، دارای ولایت تکوینی و تشریعی است و مردم نیز موظف اند امامت و رهبری او را بپذیرند، به کمک او بـشـتابند و در اجرای شریعت آسمانی با او همکاری کنند، امر و نهی او را اجرا نمایند و جـامـعـه خـویـش را بـراسـاس خـواسـت و مـشـیـت الهـی بـسـازنـد تـا بـه سـعـادت و کـمـال نـایـل آیـنـد. دو عـنـصـر اصـلی ایـمـان و عـمـل صـالح ، زیـرسـاخت چنین جامعه ای را تشکیل می دهد:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ اَّمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِیـنَ مـِن قـَبـْلِهـِمْ وَلَیُـمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ اءَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً. (نور: 55)
خـدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده که حتماً آنان را در زمـیـن جـانـشـیـن [خـود] قرار دهد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بوده اند جـانـشـیـن قـرار داد و آن دیـنـی را کـه بـر ایـشـان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل سازد تا مرا بپرستند و چیزی را با من شریک نگردانند.
از سـوی دیـگـر، تـاریـخ گـواهـی مـی دهـد کـه هـرگـاه جـامـعـه ای بـراسـاس ایـمـان و عـمـل صـالح و بـر مـحـور رهـبر الهی شکل گرفته ، مورد رشک و کینه کافران و مشرکان واقـع شـده و آنـان به مصاف مؤ منان آمده اند، ولی دلاورمردان میدان توحید به فرماندهی ولی خـدا و رهـبـر آسـمـانـی خـویـش از آیـیـن و جـان و مال و ناموس خویش در برابر دشمنان ، جانانه دفاع کرده اند؛
وَکـَأَیِّنْ مـِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا اءَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضـَعـُفـُوا وَمـَا اسـْتـَکـَانـُوا وَاللّهُ یـُحـِبُّ الصَّابـِرِیـنَ. (آل عمران : 146)
و چـه بسا پیامبری که مردان الهی فراوانی همراه او کارزار کردند و در برابر آنچه در راه خـدا بـه آنـان رسـیـد، سـسـتـی نورزیدند و ناتوان نشدند و تسلیم نگشتند و خداوند شکیبایان را دوست دارد.
بـدیـن تـرتـیـب ، مـعـیـار حـق یـا بـاطـل بـودن طـرف جـنـگ و نـبـرد را شـاخـص ((فـی سبیل الله )) تعیین می کند؛
الَّذِیـنَ اَّمـَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ. (نساء: 76)
کسانی که ایمان دارند در راه خدا کارزار کنند و کافران در راه طاغوت می جنگند.
و رهبر و پیشوا و بیان کننده راه خدا نیز کسی جز ولی خدا و پیامبر و امام معصوم نیست که در طول ولایت خدا بر امّت ولایت دارند؛
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ اَّمَنُوا... . (مائده : 55)
ولیّ شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند.
امـام و پـیـامـبـر هـرگـاه در مـکـان یـا زمـانـی مـیـان مردم حضور نداشته باشند، افراد واجد شـرایـطـی را به نیابت از خود بر آنان می گمارند تا نظام سیاسی ، اجتماعی اسلام را درمیانشان به اجرا گذارند. چنان که رسول خدا پس از فتح مکه جوانی به نام ((عتاب )) را به ولایت آن شهر منصوب کرد و از آنجا به سوی طائف عزیمت نمود. و امیر مؤ منان (ع ) نیز با رسیدن به حکومت ، والیانی را بر استانهای مکه ، بصره ، آذربایجان ، فارس ، اهـواز، مـصـر و... مـنـصـوب کـرد و در ابـتـدای فرمانی که برای مالک اشتر تدوین کرد، مرقوم فرمود:
ایـن میثاق نامه را بنده خدا ـ علی ، امیر مؤ منان ـ برای مالک اشتر صادر کرده است ، زمانی کـه او را زمـامـدار مـصـر نـمـود تـا اقـتـصاد آن دیار را سامان دهد، با دشمنانش پیکار کند، اهل آن دیار را به شایستگی وادارد و شهرهایش را آباد نماید.(1)
و در نامه دیگری که همان زمان برای مردم مصر فرستاد، نوشت :
یـکـی از بـندگان خدا را به سوی دیارتان فرستادم که هنگام نا امنی ، خواب به چشمش راه نـمـی یـابـد و در هـنگام ترس و اضطراب از دشمن هراس ندارد، نسبت به تبهکاران از شـعـله آتـش سـوزنـده تـر اسـت ... سـخنش را بشنوید و فرمانش را ـ هر جا مطابق حق است ـ اطـاعـت کـنـید. هرگاه دستور پیشروی داد به پیش برانید و هرگاه دستور توقف داد توقف کنید که پیش روی و عقب نشینی او هم به فرمان من است .(2)
هـمـان طـور کـه در نـامـه یـاد شد، مردم موظفند در غیبت امام معصوم علیه السلام در همه امور حـکـومـتـی از نـایـب او پـیـروی کـنـند، نظام و کیان اسلامی را پاس دارند و از تمامیت آن در بـرابـر هـرگـونـه حـمله دشمن دفاع نمایند و همه نظام های سیاسی ، اجتماعی ، نظامی ، اقتصادی ، تربیتی ، فرهنگی ، قضایی و اجرایی کشور اسلامی را براساس نظرات او ـ که همان نظر اسلام و رهبر معصوم است ـ اداره نمایند و منظور از ولایتمداری نیز همین است .

 

ایمان ، انگیزه ی تأسیس سپاه
 

بـراسـاس رهنمودهای قرآن و عترت ، نظام حکومتی جامعه اسلام باید به دست پیامبر، امام یـا نـایـب آنـهـا شـکل گیرد و اداره شود. چنین نظامی پس از صدر اسلام در بهمن 1357 در ایـران زمـیـن شـکـل گـرفـت و جـوانـان مـؤ مـن و انقلابی به رهبری مجتهدی جامع الشرایط ((جـمـهـوری اسـلامـی ایـران )) را بـنـیاد نهادند و برای حفظ کیان انقلاب و نظام به طور خـودجـوش و بـا احـسـاس مـسـئولیـت ، نـهاد انقلابی ((سپاه پاسداران انقلاب اسلامی )) را تاءسیس کردند. امام خمینی (ره ) نیز آن را پذیرفت و مورد تقدیر قرار داد:
من از شماها تشکر می کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسی وادارتان بکند ـ این چیزی است که از مبداء الهی جوشش پیدا کرده ـ خودتان وارد این میدان شدید. این طور نبوده اسـت کـه یـک کـسـی بیاید شما را وادار کند، سرتاسر ایران یک دفعه ، سپاه پیدا شد... مـساءله الهی بود، وقتی که دیدند یک مطلبی است که برای حفظ مملکت اسلامی است و این اطـاعـت خـداسـت ، از سـرتـاسـر ایـران دیـدیم که یک دفعه جوشش پیدا کردند، از متن ملت اسلامی جوشش پیدا کردند و خودشان هم تنظیم امور را کردند و خودشان هم کارها را درست کردند... شما الا ن جزء جنود الهی هستید، جند الله شما هستید، شما لشکر خدایید.(3)
هـمـچـنـیـن امـام راحـل (ره ) براساس عقیده صحیح و واقعی خویش ، انقلاب و نظام را در خدمت اسلام و شریعت محمدی (ص ) می دانست و سپاه و ملّت را به پاسداری از آن ترغیب می کرد:
مـا از شـمـا مـی خـواهـیـم کـه ایـن مـرزهـا را خـودتـان حـفـظ کـنـیـد، مـمـلکـت امـروز مـال خـود شـمـاست ، دیروز اجانب در آن تصرف داشتند، امروز یک مملکتی است اسلامی ، یک مـمـلکـتـی اسـت مـال پـیـغـمـبـر اسـلام ، یـک مـمـلکـتـی اسـت مـال امـام زمـان ـ سلام الله علیه ـ مملکت از آن وجود مقدس است و ما همه پاسداران آن هستیم و باید این مملکت را حفظ کنیم ، هر کس به هر اندازه ای که می تواند و شما جوانهای برومند مسلح به آن مقداری که می توانید باید مرزها را حفظ کنید.(4)
بنابراین ، انگیزه اصلی تاءسیس سپاه و روح حاکم بر آن ، همان ایمان و اعتقاد به ولایت و حـاکمیت دینی صحیح و سرباز اسلام و پیامبر و امام زمان بودن است . پیروی و اطاعت از ولی فـقـیـه نیز، شرط اساسی و لازم مشروعیت سپاه است و هویت انقلابی و اسلامی بودن آن را رقم می زند که بزرگ ترین امتیازش نیز محسوب می شود.

 

ولایت پذیری و مشروعیت سپاه
 

بـحـث مشروعیت امروزه بر سر زبانهاست و هر یک از نظام های حکومتی دنیا می کوشند خود را مـشـروع جـلوه دهند، ولی براساس اعتقاد و مبانی تشیع ، تنها نظامی مشروع محسوب می شود که برگرفته از اذن و اجازه الهی باشد. خداوند نیز نظر خود را در قرآن و در کلام پـیـامبر بیان فرموده که همان ((نظام امامت )) است . سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افتخار دارد کـه در سـلسـله مراتب فرماندهی ، تحت امر نایب امام معصوم ـ یعنی ولیّ فقیه ـ انجام وظـیـفـه مـی کـنـد و مـشـروعـیت می یابد. طبق اصل یکصد و دهم قانون اساسی نیز فرمانده کـل سـپاه باید از سوی ولیّ فقیه تعیین شود و نیز نماینده ای از سوی رهبری بر کلیه امور سپاه نظارت می کند. امام راحل طی حکمی به نماینده خویش در سپاه مرقوم فرمود:
بـا کـمال دقت در تطبیق قوانین و تصمیمات شورای سپاه پاسداران با احکام اسلام کوشش نـمـایـیـد و هـمچنین بر خط فکری و اعتقادی سپاه در سراسر ایران نظارت دقیق نموده و از انحرافات و تخلفات با کمال قاطعیت جلوگیری نمایید.(5)
در اسـاس نـامـه سـپـاه نیز سپاه چنین تعریف شده است : ((نهادی است تحت فرماندهی عالی مـقـام رهـبـری و از نـظـر سـیـاسـی و عـقیدتی تابع ولایت فقیه بوده ، پرورش و آموزش اعـضای سپاه طبق تعالیم و موازین اسلامی و مبتنی بر رهنمودهای ولایت فقیه در زمینه های عقیدتی ، سیاسی و نظامی .))(6)
خـوشـبـخـتـانه این نهاد نوپای انقلاب در همان ماه های نخست تولّد خویش رضایت نایب امام زمان (عج ) را کسب نمود و حضرت امام (ره ) فرمود:
مـن از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمی گردد. اگر سپاه نبود کشور هـم نـبـود، من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می دارم . چشم من به شماست ، شما هـیـچ سـابـقـه ای جز سابقه ، اسلامی ندارید. سلام مرا به همه برسانید. من از همه شما متشکّرم ، من به همه دعا می کنم .(7)
همچنین امام (ره ) بر ولایتمداری و درستی راه سپاه تاءکید کرده ، می فرماید:
شـمـاهـا امـروز فـرزنـدان اسـلام هـسـتـیـد، شـمـاهـا امـروز فـرزنـدان رسـول خـدا هـستید، خدمت به دیانت اسلام می کنید و در راه خدا قیام کردید، پاسداران قرآن کریم هستید، پاسداران اسلام مقدس ‍ هستید.(8)
و نیز خدمات سپاه پاسداران را مایه افتخار و مباهات می داند:
مـن وقـتـی شما جوانها را می بینم که با صداقت ، با سلامت روح فعالیت برای اسلام می کنید و خودتان را در معرض خطر مرگ قرار می دهید، مباهات می کنم ، افتخار می کنم که در بین مسلمانها یک همچو جوانهای رشید متعهد هست .(9)

 

جلوه های ولایت مداری
 

1. ایمان و التزام عملی :
 

تـبـعـیـت و پیروی از ولایت فقیه جزو باورهای اعتقادی شیعه است و برای برپایی اسلام راسـتـیـن و اجـرای قـوانـیـن مـتـرقی آن ، امری ضروری است و همان طور که در زمان حضور پـیـامـبر و امام معصوم باید از روی صداقت و اخلاص و کمترین شک و تردید آنان را باور داریـم و بـدون چـون و چـرا فـرمـانـشـان را گـردن نـهـیم ، در زمان غیبت نیز همگان موظفیم دسـتـورات ولی فـقـیـه را در هـمـه سـطـوح مـمـلکـت بـه اجـرا درآوریـم و از جـان و دل ملتزم باشیم ؛
فـَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یـُؤْمـِنـُونَ حـَتَّی یـُحـَکِّمُوکَ فِیَما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُوا فِی اءَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً. (نساء: 65)
بـه پـروردگـارت سـوگـنـد که ایمان نمی آورند مگر آنکه تو را در مورد آنچه میانشان مـایـه اخـتـلاف است داور گردانند. آنگاه از حکمی که کرده ای در دلهایشان احساس ناراحتی نکنند و کاملاً سر تسلیم فرود آورند.
شـهدای گرانقدر انقلاب و دفاع مقدس ، این ایمان و التزام را با خون خویش امضا کردند و بـا دفـاع جـانـانـه از نـظـام ولایت فقیه ، سرافرازی و سربلندی مسلمانان را در جهان کنونی رقم زدند. به عنوان نمونه ، شهید صفت الله مقدم در وصیت نامه اش خطاب به امام نوشته است :
رهـبـر عـزیـز، لحظه نمایان شدنت را در برابر سربازانت در حسینیه جماران به یاد می آورم ، آن چـهـره مـعـصـوم و عـاشـقـانـه ات در نـظـرم تـکـرار مـی شود، نمی توانم خود را کـنـتـرل کـنـم ، امـام عزیزتر از جانم ! در برابر عظمتت ، در برابر ندای به حقّت ، هیچ نـدارم بـجـز جـان بـی ارزشـی کـه امـیـدوارم بـه آن بـزرگـواریـت ایـن هـدیـه ناقابل را قبول فرموده و مرا شرمسار ننمایی ! (10)
شهید یوسف حسینی نیز می نویسد:
عـزیـزان ، در راه خـدا و اسـلام و قـرآن و امـام خـمـیـنـی خـدمـت کنید و این بت شکن زمان و این ابراهیم زمان را یاری نمایید که او یاور دین خداست ، در راه خدا جهاد کنید و همواره در کنار ایـن جـهـاد، جـهـاد بـا نـفـس ‍ را نـیـز قـرار دهـیـد، عزیزان من تا زمانی که در راه خدا هستید، پیروزید و تا زمانی که در دنیا دشمنی برای اسلام و مسلمین هست هرگز تفنگ را بر زمین نگذارید.(11)
التـزام عـمـلی و اطـاعـت هـمـه جانبه از ولی فقیه ، همان التزام عملی به اسلام و اطاعت از پیامبر و امام است چرا که به تعبیر امام راحل :
فقط فقهای عادلند که احکام اسلام را اجرا کرده ، نظامات آن را مستقر می گردانند، حدود و قـصـاص ‍ را جـاری مـی نـمـایند، حدود و تمامیت ارضی وطن مسلمانان را پاسداری می کنند، خـلاصـه اجـرای تـمام قوانین مربوط به حکومت به عهده فقهاست ... همان طور که پیغمبر اکرم (ص ) ماءمور اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاکم مـسـلمـیـن قـرار داده و اطـاعـتـش را واجـب شـمـرده اسـت ، فـقـهـای عـادل هـم بـایـسـتی رئیس و حاکم باشند و اجرای احکام کنند و نظام اجتماعی اسلام را مستقر گردانند.(12)
بسیار روشن است که فقیه عادل بدون همراهی و پشتیبانی مردم توان چنین کاری را ندارد. بـنـابـرایـن با وجود فقیه عادل و حضور او در صحنه بر مسلمانان واجب می شود که او را یـاری رسـانـنـد تـا حکومت اسلامی را برقرار سازد و نظامات آن را بر جامعه حاکم کند و پـس از آن نـیـز بـر فـرد فـرد جامعه اسلامی لازم و ضروری است که با رهبری در تحقق اهـداف اسـلامـی هـمـکاری نمایند، چنان که پاسداشت و حمایت از ولایت فقیه بر ولی فقیه نیز ضروری است . رهبر فرزانه انقلاب در این باره فرمود:
ایـن اصـل (ولایـت فـقیه ) همان ذخیره پایان ناپذیری است که باید مشکلات نظام جمهوری اسـلامـی را در حـسـاس ترین و خطرناک ترین گردنه های مسیر پرخطر جمهوری اسلامی حـل کـنـد و گـره هـای نـاگـشـودنـی را بـگشاید... این جانب ... با همه وجود و توان از این اصـل و لوازم آن دفـاع خـواهـم کـرد و بـه کـمـک الهـی بـه تـکـلیـف خـود در هـمـه مـوارد عـمـل خواهم کرد، خدشه در التزام به ولایت فقیه و تبعیت از رهبری ، خدشه در کلیت نظام اسـلامـی اسـت و ایـن جـانـب ایـن را از هـیـچ کـس و هـیـچ دسـتـه و گـروهـی تحمل نخواهم کرد.(13)

 

2. تداوم راه انبیا:
 

پـس از شـکـافـته شدن فرقِ جانشین بلافصل پیامبر در مسجد کوفه (41 ق ) و جدا شدن سـر امام حسین (ع ) در کربلا (61 ق )، تشکیل حکومتی اسلامی به آرزویی دست نایافتنی بـدل شـد. امـّا امـامـان مـعـصـوم و فـقـیـهـان و مـصـلحـان در طـول چـهـارده سـده ، چـراغ امـید را در دل مؤ منان ، روشن نگاه داشتند تا آن که رخداد شگفت انـگـیـز انـقـلاب اسـلامـی ، زمـینه برپایی حکومت اسلامی را فراهم آورد و یکی از عالمان ربـانـی ـ کـه پـیـامـبر آنان را وارثان پیامبران معرفی کرده بود ـ درفش پیروزی جبهه تـوحـیـد را بر دوش گرفت و نظام مقدس جمهوری اسلامی را تاءسیس کرد. رهبر کبیر این نهضت عظیم ، با درک موقعیت خطیر انقلاب و ولایت فقیه ،سپاه پاسداران را در راستای راه انـبـیـا و صـراط مـسـتـقـیـم الهـی یافت و بر مراقبت و تداوم آن همّت گماشت . چنان که خود فرمود:
همه ما و همه ملت باید پاسدار باشد و پاسدار اسلام و قرآن کریم باشد؛ این راه مستقیم اسـت ، راه پـاسداری از اسلام ، راه مجاهده در راه اسلام ، در راه خدا، این راه مستقیم است . این همان صراط مستقیمی است که شما در نماز از خدا می خواهید. انحراف پیدا نکنید که انحراف ، یک طرفش مغضوب علیهم است و یک طرفش والضّالّین است .(14)
امـام خـمـینی با الهام از آیه ((وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ (بقره : 193)؛ با آنان بجنگید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین ، مخصوص خدا شود.))، در اندیشه رهـایی همه مستضعفان ـ چه مسلمان و چه غیر مسلمان ـ از سلطه مستکبران بود و چنین کاری را بـا تـجـربـه مـوفـق سـپـاه پـاسـداران ، شـدنـی مـی دانـسـت . ایـشـان تشکیل و آموزش و سازماندهی ارتش بیست میلیونی بسیج را برعهده سپاه نهاد و در پی آن خواستار شکل گیری هسته های مقاومت بسیج در سراسر دنیا شد؛
باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است ، چـرا کـه بـسـیـج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست ، باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب می توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان بـه پایان نرسیده است ، انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاری های شماست ؛ مسئولین تـنـهـا بـا پشتوانه شماست که می توانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند کـه بـدون امـریـکـا و شـوروی مـی شـود بـه زندگی مسالمت آمیز تواءم با صلح و آزادی رسید.(15)
رهـبر فرزانه انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای نیز با همین دیدگاه سپاه را ارزیابی می کنند:
سـپـاه پـاسـداران انـقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است در همه جهان پس از صـدر اسـلام پـدیـده بـی سـابقه ای است . این پدیده در حقیقت ، مظهر عینی و مجسّمی است بـرای شـعـارهـای انـقـلاب اسـلامـی ، شـعـار ایـسـتـادگـی در مقابل همه قدرت های بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان .(16)
همچنین با اشاره به سخنان یاد شده از امام عزیز در بیان آن می فرماید:
ماءموریت سوم ، همان چیزی است که امروز سپاه پاسداران در قالب سپاه یا نیروی قدس از آن یـاد مـی کـنـد و امام بزرگوارمان تشکیل هسته های مردمی حزب الله در سراسر جهان را یـکـی از آرزوهـای خـود و یـکی از دستورهای کار آینده انقلاب اسلامی در سطح جهان قرار دادنـد. بـی شـک ، سـپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، در این مورد ماءموریتی خواهد داشت . ما نـمـی گـویـیم به جایی لشکرکشی می کنیم و در امور دیگران دخالت خواهیم کرد؛ اما می گـویـیـم کـه نـیروی نظامی منظم انقلابی مجرّب در اولین کشوری که با انقلاب اسلامی پدید آمده است ، یقیناً در قبال هسته های مسلّح حزب الله در سراسر جهان خالی از مسئولیت نیست ، کیفیت این مسئولیت بایستی به تناسب و مقتضیات روشن بشود.(17)

 

3. پاسداشت ارزش ها
 

انقلاب اسلامی ، انقلاب ارزشی و فرهنگی است و زدودن ارزشهای جاهلی و جایگزین کردن فـرهـنـگ و ارزشـهـای اسـلامـی در جـامـعـه ، مـهـم تـریـن وظـیـفـه آن را تشکیل می دهد و سپاه ـ به عنوان بازوی توانمند انقلاب و نظامی اسلامی ـ باید این مهم را در دو عرصه تحکیم بخشد؛
نـخـسـت ، پـایـبندی به ارزشها و عمق بخشیدن آن در درون سازمان و اعضاست که به طور مرتب از سوی امام راحل و مقام معظم رهبری گوشزد شده است :
سـعـی کـنید روح ایمان و اسلامیت را در پرسنل زنده نگه دارید، اگر روح اسلام در افراد بـاشـد هـمـان طـور کـه امـروز در سـرتـاسـر جـبـهـه هـا مـی بـیـنـیـد، هـمـه مسائل حل می شود.(18)
آگـاهـی و هـوشـیـاری و ایـمـان مـذهـبـی و هـمه اینها در سطح سازمان ، روز به روز باید تـوسـعـه پـیـدا کند. برادران عزیز! ما هر چه داریم از ایمان داریم ، آنچه که یک ملت را زنـده مـی کند، آنچه به افراد استقلال می دهد، آنچه به او شجاعت می دهد، آن ایمان است ، مـلّت بـی ایـمـان مـرده اسـت ... ایـن ایمان آگاهانه باید در سطح سازمان افزایش بیابد، فـرمـانـدهـان و کسانی که در رده های بالاتر هستند این را در نظر بگیرند و به صورت یک معیار و یک ارزش در سطح سازمان گسترش بدهند.(19)
دوم دفاع از ارزش ها که در راءس همه ارزشها، اسلام عزیز و انقلاب اسلامی است نظر امام راحل در این مورد نیز چنین است :
سـپـاه پاسداران و چه سایر قوای انتظامی و نظامی و غیر انتظامی و چه سایر ملت ، همه تـوجـه داشـته باشند که ما وظیفه داریم که این اسلامی که الا ن به ما رسیده حفظش کنیم تـا آن فرد آخری هم که خدای نخواسته کشته می شود موظف است برای حفظ اسلام ، برای دفاع از ملّت ، دفاع از کیان اسلامی ، دفاع از کشور اسلامی تا آن آخر، زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف اند که دفاع کنند.(20)
فرماندهی معظم کل قوا نیز می فرماید:
شـمـا بـایـد بـرای انـقـلاب آمـاده هـرگـونـه پـاسـداری بـاشـیـد... شـمـا نـسـبـت بـه مسائل ارزشی جامعه و انقلاب نمی توانید بی تفاوت باشید.(21)
و خطاب به بخشی از فرماندهان و مسئولان سپاه می فرماید:
هـمـه بـه مـعـنـای درسـت کـلمـه مـرزبـانـیـد، بـعـضـی مـرزبـان نـظـامـی در مـقـابـل مـهـاجـمـیـنـی کـه اگـرچه کارشان تعرض به مرزها و سرزمین های مرزی است ، اما تعرض واقعی آنها به اسلام و نظام اسلامی است ، همچنان که معلوم است . و چه مرزبانان سـیـاسـی و اعـتقادی و فکری که جلو نفوذ دشمن را در فضای فکری و معنوی و سیاسی و روحی سپاه می گیرید، اینها همه اش مرزبانی است . امروز برادران عزیز! نظام اسلامی ، اسـلام و مـسـلمـیـن بیش از همه ادوار گذشته که ماها با آن آشنا هستیم و می دانیم ، نیازمند مرزبانی دلسوزانه و مسئولانه است .(22)
بـدین ترتیب تشکیلات سپاه و اعضای آن براساس میثاقی که با ولایت بسته اند، موظفند در انـدیـشـه و عـمـل و اخـلاق فـردی و اجـتماعی و خانوادگی ، همیشه و همه جا تقویت کننده ارزش هـای والا و بـی نـظـیـر اسـلام راسـتـیـن بـاشند و در برابر تهاجم فرهنگی بلکه نـاتـوی فـرهـنـگـی دشـمـنـان بـر فـضـایـل اخـلاقـی و عمل صالح و ایمان خود و دیگران پای بفشارند. به یاد دارید که حفظ ارزش ها بر محور ولایت ، اصلی قرآنی است و خداوند آن را در آخر سوره فتح چنین بیان کرده است :
مـحـمـد(ص ) پـیـامـبـر خـداسـت و کسانی که با اویند بر کافران ، سختگیر و با همدیگر مـهـربـانـنـد. آنـان را در رکـوع و سـجـود مـی بـیـنـی ، فـضل و خشنودی خدا را خواستارند. مشخصه آنان بر اثر سجود در چهره هایشان است . این صفت ایشان است در تورات و مَثَل آنها در انجیل چون کِشته ای است که جوانه خود برآورد و آن را مـایـه دهـد تـا ستبر شود و بر ساقه های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تـا از انـبـوهـی کـافـران را بـه خـشـم درانـدازد. خدا به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند آمرزشی و پاداش بزرگی وعده داده است .

 

4. پیروی از اسلام فقاهتی
 

سـپـاهـیـان علاوه بر پیروی از ولی فقیه ـ که در راءس هرم رهبری جمهوری اسلامی قرار دارد ـ بـایـد از دکـتـریـن ولایـت فقیه و اسلام فقاهتی در جهان اسلام حمایت کنند، زیرا به تعبیر امام کاظم علیه السلام :
ان المؤ منین الفقهاء حصون الاسلام کحصون سور المدینه لها.(23)
مؤ منان فقیه دژهای استوار اسلامند مانند دژهای دیوار شهر.
امام راحل نیز فرمود:
ضـد انـقـلاب و اجـانـب علاوه بر روحانیت به سپاه هم حمله می کنند. از این حملات انسان می فهمد که سپاه برای ایران و اسلام مفید است ، سپاه باید بیشتر از این تابع اسلام فقاهت شود.(24)
بـایـد تـوجـه کـنـیـد کـه اسلام همان است که از صدر اسلام تاکنون فقها آن را حفظ کرده انـد... سعی کنید اسلامتان از روحانیت جدا نشود و با آنان که اسلامشان با روحانیت مخالف اسـت ، مـخـالفـت کـنید، متوجه باشید از آنجا که شما بیشتر زحمت می کشید، از همه بیشتر، متوجه شمایند تا شما را از بین ببرند.(25)

 

5 . رشد سیاسی
 

بـصـیرت ، آگاهی و بینش سیاسی ، لازمه یک تشکیلات زنده و پویاست و سپاه باید پا به پای ولایت و فراتر از زمان بدان مجهز باشد، زیرا به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب :
یـک جـنـگجو و یک نظامی ارزشش آن وقتی است که کار خود را به درستی بفهمد و جهت کار را بـدانـد. بـایـد بداند که این تکلیف و مسئولیت است ... شما برای ایفای نقش خود باید بـه روشـنـی جـهـت و مـاهـیـت کـار خود را بدانید و این وقتی است که شما آگاهی سیاسی و ایـدئولوژیـک داشـته باشید و اسلام را که این تکلیف را بر شما واجب می کند بشناسید و ضمن دانستن رابطه این تکلیف و این عمل با اسلام ، جهت سیاسی کشور خود را نیز بدانید.
شـهـیـدان والامقام و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از چنین ویژگی برخوردار بودند، تو گـویـی بـر بـام زمـان ایـسـتـاده انـد و افق روشن جمهوری اسلامی را مشاهده می کنند. به بخشی از وصیت نامه شهید سید مرتضی موسوی کیانی توجه کنید:
شهادت این واژه بزرگ که هیچ چیز را نمی توان با آن مقایسه کرد که شهادت بالاترین مـردن هـاست و شهادت سلاحی است که هیچ قدرتی و ابرقدرتی نمی تواند با آن مقابله کـنـد، ایـن رمـز پیروزی ماست که ابرقدرت های شرق و غرب را به لرزه و وحشت انداخته است و بر سلاح های پیچیده آنها که هر لحظه مدرن تر می شود پیروز می گرداند و می بینیم امام عزیز می فرماید پیروزی را اسلحه نمی آورد، پیروزی را خون می آورد.(26)
رشد سیاسی شهید یوسف حسینی را نیز در جملات زیر ملاحظه کنید:
عـزیـزان ، در راه خـدا و اسـلام و قـرآن و امـام خـمـیـنـی خـدمـت کنید و این بت شکن زمان و این ابراهیم زمان را یاری نمایید که او یاور دین خداست . در راه خدا جهاد کنید و همواره در کنار ایـن جـهاد، جهاد با نفس را نیز قرار دهید. عزیزان من تا زمانی که در راه خدا هستید، پیروز هـسـتـیـد و تـا زمـانـی کـه در دنیا دشمنی برای اسلام و مسلمین هست هرگز تفنگ را بر زمین نگذارید.(27)

 

6 . اقتدار سازمانی
 

انـتـخـاب آیه ((واعدوا لهم ما استطعتم من قوّه )) در آرم سپاه بر اقتدار سازمانی آن تاءکید دارد و نشان ولایت مداری آن نیز محسوب می شود؛ چرا که هم قرآن مجید و هم مقام منیع ولایت ، چنین انتظاری از سپاه دارند. حضرت آیه الله خامنه ای می فرماید:
من به شما برادران ارتش و سپاه ، یک توصیه به صورت مستمر و مؤ کد دارم و آن ، این است که سعی کنید سهم نیروهای مسلح را در این مجموعه عظیم ملّت ایران به بهترین وجهی ایفا کنید... نیروهای مسلح باید کیفیت ، استواری ، سازماندهی مستحکم ، آموزش در حد اعلا و آمادگی روزافزون داشته باشند.(28)
نـوآوری ، آمـوزش نـویـن ، ارتـقـای سـازمـان ، ابـتـکـار در مـیدان های گوناگون نظامی ، اطـلاعـاتـی و امـنـیـتـی ، مـطـالعـات راهـبـردی و پـرهـیـز از روزمـرگـی و عمل زدگی نیز در پرتو ولایت ، قابل دسترسی است ؛
در عرصه هر دانشی که بشود و بتوان ، از جمله دانش نظامی و فنون نظامی گری و روش هـای نـویـن سـازمـاندهی نظامی ، شما باید بهترین را داشته باشید. گروه های مشخصی بـایـد دائمـاً در حـال مـطـالعـه باشند تا در مجموعه سپاه پاسداران ، هر روش نوینی در سازماندهی که کارآمدتر به نظر می رسد روی آن کار کنند.(29)
شـناخت دشمن ، توان رزم و توطئه های او و نیز سیاست های براندازانه و ترفندهای به کـار گرفته اش ، لازمه اقتدار سازمانی است . رهبر فرزانه انقلاب بر این موضوع نیز چنین تاءکید می کند:
تـذکـر مـشـفـقـانـه ایـن جـانـب بـه شـمـا عـزیـزان ـ کـه مـی دانـم شـمـا خـود بـا هـمـه دل آگـاه ، آن را درمـی یـابـیـد ـ آن است که تا حرکت در خط اسلام ناب محمدی (ص ) هست ، دشـمـنِ کـمین گرفته و دستِ کین گشاده نیز هست و توطئه و خیانت و مفسده انگیزی نسبت به نـظـام مـقـدس اسـلامـی نیز هست و تا این تهدیدها هست ، حضور فداییان انقلاب و فرزندان صـمـیـمی و بازوان قدرتمند آن نیز ضرورتی حیاتی است . شما با این بینش و دریافت اسـت کـه باید سپاه را سازماندهی و فرماندهی کنید و آن را منضبط و آموزش دیده و روشن بین و کارآمد سازید.(30)

 

پی نوشت ها:
 

1. نهج البلاغه ، نامه 53 .
2. همان ، نامه 38.
3. صحیفه امام ، ج 12، ص 70 ـ 269.
4. همان ، ج 7، ص 491.
5. همان ، ج 15، ص 436.
6. مصوبه مجلس 15 / 6 / 61 .
7. صحیفه امام ، ج 9، ص 314.
8. همان ، ج 11، ص 355.
9. همان ، ج 12، ص 267.
10. حدیث ماندگار، محمدرضا رحیمی ، ص 48.
11. همان ، ص 50 .
12. ولایت فقیه ، امام خمینی ، ص 61 ، مؤ سسه نشر آثار امام ، 1373.
13. حدیث ولایت ، ج 3، ص 125.
14. صحیفه امام ، ج 12، ص 367.
15. همان ، ج 21، ص 195.
16. دژهای استوار، ص 38.
17. حدیث ولایت ، ج 3، ص 5 .
18. صحیفه نور، ج 17، ص 110.
19. صف ، شماره 110، ص 6 .
20. صحیفه نور، ج 15، ص 112.
21. جمهوری اسلامی ، 6 / 2 / 1373.
22. مورخه 17 / 9 / 72.
23. فروع کافی ، ج 3، ص 254.
24. صحیفه نور، ج 15، ص 320.
25. همان ، ص 200.
26. حدیث ماندگار، ص 136.
27. همان ، ص 50 .
28. حدیث ولایت ، ج 4، ص 213.
29. همان ، ج 8 ، ص 46.
30. همان ، ص 32.

 

 

 
 
 
 
 
***********************
 
احمداسماعیلی کریزی /خراسان رضوی

ادامه مطلب



[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 5:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

کد خبر: 36892
 
رهبر انقلاب: انتخابات، امنیت ملی را تأمین می‌کند/ حضور مردم
 
 
سایه جنگ را از کشور رفع کرده، نه مسئولین
 
 
 
رهبر انقلاب: انتخابات، امنیت ملی را تأمین می‌کند/ حضور مردم سایه جنگ را از کشور رفع کرده، نه مسئولین
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک سالروز ولادت با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، محبت و معرفت و اظهار ارادت به آن حضرت را مایه افتخار ملت دانستند.

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه روز کارگر در دیدار هزاران نفر از کارگران و کارآفرینان، کارگری را مایه افتخار خواندند و با تأکید بر تأمین «امنیت شغلی و معیشتِ» جامعه کارگری افزودند: حضور کارگران و همه قشرهای ملت در صحنه همواره سایه جنگ و تعرض دشمنان را از سر ملت ایران کم کرده و در انتخابات پیش رو نیز هرکس، «کشور، نظام و امنیت» را دوست دارد در انتخابات شرکت کند زیرا این حضور تعیین کننده، شرّ دشمن را از سر کشور کم خواهد کرد.

 

رهبر انقلاب اسلامی با تبریک سالروز ولادت با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، محبت و معرفت و اظهار ارادت به آن حضرت را مایه افتخار ملت دانستند.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای، کارگر را «ستون فقرات اقتصاد و تولید» خواندند و افزودند: برای داشتن اقتصاد «پیشرفته و مستقل» و رونق اقتصادی باید به قشر کارگر اهمیت فراوان داد و اگر بخواهیم جامعه کارگری از امتیازات و حقوق شایسته برخوردار باشد، باید بر روی «تولید ملی» تکیه و تأکید کنیم.

 

رهبر انقلاب اسلامی، دلگرم شدن کارگران در جامعه را موجب سامان‌یافتن وضع اقتصادی دانستند و گفتند: مشکل اقتصاد کشور بدون راه‌حل نیست و گره‌ای نیست که بازنشدنی باشد و یکی از الزامات مهم در این گره‌گشایی، ملاحظه و رعایت حقوق کارگران است.

 

ایشان خاطرنشان کردند: جامعه کارگری باید احساس تکریم و احترام و سربلندی کند و قدر کار او دانسته شود و در این صورت، خستگی و بی‌حوصلگی و بی‌اعتنایی به کار وجود نخواهد داشت.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر «ترویج فرهنگ کار و اهمیت کار» افزودند: نفس علاقه و اشتیاق به کار باید در جامعه ترویج پیدا کند و کار چنان ارزشمند شناخته شود که کارگر با افتخار بگوید کارگر هستم و در گفتن این موضوع، احساس حقارت نکند.

 

ایشان، «تأمین امنیت شغلی» و «تأمین معیشت کارگران» را دو وظیفه مهم مسئولان خواندند و گفتند: دولت، کارفرما، کارگر و کارآفرین هر یک به سهم خود در سامان یافتن مشکلات جامعه کارگری در این زمینه مسئول هستند و باید وظایف خود را دنبال کنند.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای، هدف از بیان این مطالب و تأکید بر اقتصاد مقاومتی و نامگذاری سالها را ایجاد یک گفتمان و خواست عمومی خواندند و افزودند: تبدیل شدن یک موضوع به خواست عمومی، موجب تحقق آن می‌شود و مسئولان نیز در آن جهت حرکت خواهند کرد.

 

ایشان با اشاره به نقش‌آفرینی سیاسی و اجتماعی کارگران در کشورهای مختلف و تلاش دشمنان برای رو در رو قرار دادن جامعه کارگری با جمهوری اسلامی از همان روزهای اول انقلاب، گفتند: با وجود این تلاشها، کارگران همیشه جانب نظام را گرفتند و از آن حمایت کردند و در واقع جامعه متدین و فعال کارگری در طول این سالها به دشمنان کشور سیلی زده است.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: جمهوری اسلامی و همه دست‌اندرکاران باید سپاسگزار و قدردان جامعه کارگری باشند زیرا جامعه کارگری همواره در کنار و همراه نظام بوده و پس از این نیز به فضل الهی همین‌گونه خواهد بود.

 

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید فراوان بر مسئله اشتغال، این مسئله را در درجه اول اهمیت خواندند و افزودند: اگر مسئله اشتغال به شکل مناسبی حل شود، آسیبهای اجتماعی از جمله مواد مخدر، مشکلات جوانان و آفتهای ناشی از بیکاری و بیکارگی هم کاهش محسوس خواهد یافت.

 

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: هر کس مسئول اجرایی کشور شود و همه کسانی که در دولت آینده مسئولیت بخشهای اقتصادی را بر عهده می گیرند، باید از همان روز اول، همت و تلاش خود را به حل مشکل اشتغال معطوف کنند، چرا که در این موضوع مهم، حتی یک روز تأخیر جایز نیست.

 

ایشان، توجه به تولید ملی در همه‌ی ابعاد صنعتی، کشاورزی، خدمات و دیگر عرصه ها را لازمه حل مشکل اشتغال برشمردند و خاطرنشان کردند: مسئولان دولتِ بعدی باید در اولین فرصت با برنامه‌ریزی به این موضوع بپردازند.

 

رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان با ابراز خرسندی از اینکه فضای انتخاباتی در کشور در حال گرم شدن است، افزودند: ملت عزیز بدانند حضور در انتخابات در موضوع امنیت ملی تعیین کننده است و اگر مردم پای صندوقهای رأی بیایند، کشور در امنیت باقی خواهد ماند.

 

ایشان با استناد به اطلاعات موثق افزودند: ترس از حضور ملت در صحنه، علت اصلی خودداری دشمنان پررو، وقیح و گردن‌کلفت از هر عمل و اقدام سخت در مقابل ایران است چرا که دشمنان از حضور مردم در صحنه، به معنای واقعی کلمه می ترسند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: اگر میان ملت و نظام فاصله بیفتد و مردم به صحنه نیایند، دشمنان هر کاری بخواهند انجام می دهند چرا که این کارها برای آنها خیلی هم سخت نیست همانطور که در جاهای دیگر دنیا این کارها را کرده اند.

 

رهبر انقلاب با انتقاد از کسانی که حضور خود را باعث دور شدن سایه جنگ از کشور می‌دانند، افزودند: گاهی می‌شنویم بعضی می‌گویند یا در گذشته گفته‌اند که وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه جنگ را از سر کشور رفع کنیم، اما این حرفها درست نیست و واقعیت آن است که در تمامی سالهای متمادی، حضور ملت در صحنه، باعث رفع سایه جنگ و تعرض از سر ایران شده است.

 

ایشان، مهمترین مظهر این حضور ملی را شرکت در انتخابات خواندند و افزودند: هرگز نمی‌گویم به چه کسی رأی بدهید یا ندهید، اما اصرار دارم که در پای صندوق رأی حاضر باشید و به هر کسی تشخیص می دهید رأی دهید.

 

رهبر انقلاب در جمع بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: هرکس کشور، نظام و امنیت را دوست دارد در انتخابات شرکت کند، این حضور تعیین کننده شرّ دشمن را از سرِ کشور کم خواهد کرد.

 

ایشان با تجلیل از پیوندهای عمیق و همراهی مردم با نظام در همه دشواریهای چهل سال گذشته، افزودند: پیشرفت، اقتدار، آبرو، عزت و نفوذ امروز جمهوری اسلامی در منطقه مرهون همراهی و همدلی ملت با نظام است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ضرورت فکر و تأمل و مشورت برای رأی دادن به نامزدها افزودند: هرکس براساس منطق و فکر، به نامزدی رأی دهد، حتی اگر در تشخیص اشتباه کرده باشد، نزد خداوند معذور است اما اگر سرسری و بی دقت انتخاب کند، پیش پروردگار و حتی وجدان خود عذری ندارد.

 

رهبر انقلاب پس از بیان این نکات مهم برای مردم، به بیان چند توصیه به شش نامزد انتخابات پرداختند.

 

توصیه اول ایشان به نامزدها این بود که نیت خود را خدایی کنید و برای خدمت تلاش کنید نه برای قدرت، چرا که هرکس برای خدمت به مردم بویژه طبقات ضعیف وارد میدان شود، هر حرف و حرکت او اجر و حسنه دارد.

 

دومین توصیه رهبر انقلاب به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، اعلام صریح حمایت از قشرهای ضعیف بود.

 

ایشان افزودند: به‌گونه‌ای شعارها و برنامه‌ها را مطرح کنید که همه بدانند با هدف اصلی حمایت از طبقات ضعیف وارد عرصه شده اید و حل این مشکل مهم برای شما در اولویت جدی قرار دارد.

 

رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر خطاب به نامزدها گفتند: بین خود و خدا عهد کنید که اگر مردم به شما رأی دادند، اولویتها را رعایت کنید و به قشرهایی بیشتر توجه کنید که نیاز به مراقبت بیشتر دارند.

 

ایشان، «کار انقلابی و جهادی» را تنها راه سامان یافتن مشکلات کشور دانستند و افزودند: مردم و نامزدها بدانند که برای حل مشکلات موجود باید مثل یک جهادگر، کمر بسته‌ی خدمت بود و با کار «پرحجم و با کیفیت، مجاهدانه و انقلابی»، بن بست ها را شکافت و کشور را به پیش برد.

 

رهبر انقلاب اسلامی با انتقاد از کسانی که انقلابی بودن را مترادف بی نظمی توصیف می کنند خاطرنشان کردند: نظم از خطوط اصلی انقلابی‌گری است، انقلابی‌گری یعنی سرگرم تشریفات و حاشیه و کارهای زرق و برق‌دار نشدن و تلاش بی پایان و خستگی ناپذیر برای حل مشکلات مردم و گشودن گره های تولید و کار و اشتغال با راههای میان‌بر.

 

رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان به مسئولان همه دستگاههای ذی‌ربط در انتخابات اعم از وزارت کشور، شورای نگهبان، صدا و سیما و دیگر دستگاهها تأکید کردند: آرای مردم امانت است؛ در نهایت احتیاط و مراقبت این امانت سنگین را حفظ کنید و اجازه دست درازی به احدی را ندهید.

 

ایشان رعایت دقیق، بدون استثنا، و بدون رودربایستی قانون را لازمه برگزاری انتخاباتی مطلوب و مورد رضایت پروردگار خواندند و این جمله اساسی سالهای اخیر خود را تکرار کردند: «رأی مردم حق الناس است و اگر کسی به حق الناس تعرض کند، از عهده آن بر نخواهد آمد».

 

 

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سخنانی ایجاد اشتغال از طریق توسعه بنگاه‌های کوچک و متوسط را تنها راه مؤثر اشتغال‌زایی در جامعه دانست و افزود: در چهار سال گذشته حدود ۲ میلیون شغل در کشور ایجاد شد اما با توجه به ورودی‌های جمعیت، این مقدار شغل پاسخ‌گوی نیازها نیست.

 

آقای ربیعی کارگران و بیکاران را از آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه خواند و با اشاره به کاهش قدرت خرید کارگران و بازنشستگان، گفت: تلاش کرده‌ایم سیاست تعیین دستمزد را به گونه‌ای نهادینه کنیم که تا حدودی زمینه برای جبران قدرت خرید کارگران و بازنشستگان فراهم شود.

 
انتهای پیام

افزودن دیدگاه جدید

 
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار


ادامه مطلب



[ یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  ] [ 6:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

تصاویرکمتردیده شده احمداسماعیلی کریزی و...

 

 

تصاویرکمتردیده شده احمداسماعیلی کریزی و...

 

 

تصاویرکمتردیده شده احمداسماعیلی کریزی و...

 

 

تصاویرکمتردیده شده احمداسماعیلی کریزی و...

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

تصاویرکمتردیده شده احمداسماعیلی کریزی و...

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 

 

 

بیزارزجنگیم ولی مردجهادیم*  

 

 دادیم سرودست ولی باج ندادیم*

 

مابااحدی نیزنداریم سرجنگ*

 

  لعنت به بلادی که شدآغازگرجنگ*

 

ماهیچ زمان حمله نکردیم به جایی*  

 

 مامرددفاعیم ولیکن چه دفاعی *  

شمشیرعجم منتظررخصت جنگ

است* 

مکه بشودمرکزایران چه قشنگ است*

 

 

 

 

تصاویرکمتردیده شده احمداسماعیلی کریزی و...

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/


ادامه مطلب



[ یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  ] [ 6:55 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 
 
دکتر فرشباف در جلسه ای با حضور روسای شعب، ادارات و معاونان تعزیرات حکومتی استان یزد گفت: سازمان تعزیرات حکومتی گام های موثری برداشته که نتایج مطلوبی برای ارتقای جایگاه حقوق مصرف کنندگان در پی داشته است.
 
 
به گزارش اداره کل روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان تعزیرات حکومتی، دکتر جواد فرشباف معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان در دیدار روسای شعب، ادارات و معاونین اداره کل تعزیرات حکومتی استان یزد گفت: سازمان تعزیرات حکومتی در راستای وظایف ذاتی و صلاحیت های قانونی گام های موثری را برداشته که نتایج مطلوبی برای ارتقای جایگاه حقوق مصرف کنندگان در پی داشته است.
وی افزود: به موازات اقدامات انجام گرفته در حوزه مبارزه با قاچاق کالا و ارز در حوزه مالی، اداری و پشتیبانی نیز اقدامات مفیدی از جمله آزمون تبدیل وضعیت استخدامی صورت پذیرفته است.
در ادامه این جلسه سیدغریب بیژن نیا مدیرکل سابق تعزیرات حکومتی استان یزد گزارشی از اقدامات انجام گرفته به ویژه در حوزه مبارزه با قاچاق کالا و ارز ارائه داد.
در ادامه این جلسه، روسای شعب، ادارات و معاونین اداره کل تعزیرات حکومتی استان یزد نیز به بیان نظرات خود پرداختند و در پایان دکتر فرشباف اظهار امیدواری کرد که با تلاش همکاران استانی و مساعدت های مدیران سازمان مسائل مطرح شده، مرتفع گردد.

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 7:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

نتیجه تصویری برای پیامک دوازده اردیبهشت وروزمعلم

 
نتیجه تصویری برای پیامک دوازده اردیبهشت وروزمعلمنتیجه تصویری برای پیامک دوازده اردیبهشت وروزمعلمنتیجه تصویری برای پیامک دوازده اردیبهشت وروزمعلم

 

نتیجه تصویری برای پیامک دوازده اردیبهشت وروزمعلم

 

 

ای آینیه تمام نمای صداقت و محبت و ایثار،روزت مبارک باد

********************************

ای معلم ای سراپا عشق و شور/نام تو گلواژه فرهنگ نور
تو عقیق سرخی و جام بلور/می برم نام تو را من با غرور
معلم روزت مبارک

 

***************************************

 

در چنین روزی سلامت می کنم/شاخه های گل نثارت می کنم
شاخه های گل ندارد قابلی/صد گلستان فرش راهت می کنم
روز شما مبارک معلم عزیز

 

****************************************

ای معلم گل بود همتای تو/عرش اعلی مسکن و ماوای تو
کس نگیرد در دل من جای تو/برگ سبز شعر من در پای تو
تقدیم به معلم عزیزم

*************************************

دلیل نامگذاری ۱۲ اردیبهشت به روز معلم

شهادت استاد مطهری در ۱۳۵۸  ۱۱ اردیبهشت
ایشان در سال ۱۳۵۸ در تهران ترور شدند
ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود
عظمت علمی و شخصیت جامع فقهی و سیاسی آیت الله مطهری باعث شده است که هر ساله در سالگرد شهادت او بیشتر توجهات متوجه شخصیت علمی و عملکرد سیاسی استاد  در مقاطع مختلف تاریخ انقلاب اسلامی شود ‌
ازجمله مقامات ایشان ریاست شورای انقلاب میباشد
امام سید روح‌الله خمینی علاقه زیادی به وی داشتند تا بدانجا که بعد از مرگش گفتند :  مطهری پارهٔ تن اسلام و حاصل عمر من بود   
در ادبیات جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان معلم شهید یاد می‌شود

 

****************************************

ای معلم ای سراپا عشق و شور
نام تو گلواژه فرهنگ نور
تو عقیق سرخی و جام بلور
می برم نام تو را من با غرور
معلم روزت مبارک

****************************

در چنین روزی سلامت می کنم
شاخه های گل نثارت می کنم
شاخه های گل ندارد قابلی
صد گلستان فرش راهت می کنم روز شما مبارک معلم عزیز

*************************************

ای معلم گل بود همتای تو
عرش اعلی مسکن و ماوای تو
کس نگیرد در دل من جای تو
برگ سبز شعر من در پای تو
تقدیم به معلم عزیزم

***************************************

 

معلمی شغل نیست  عشق است  ذوق است ایثار و فداکاریست  اگر به عنوان شغل به آن می نگری رهایش ساز و اگر عشق توست   بر تو مبارک باد

*********************************************

ای معلم ای گل یاس خدا
ای وجودت شمع بزم جمع ما
شغل تو شغل شریف انبیا
نام تو ورد زبانم هر کجا
روز معلم مبارک باد

 

*******************************

یاد و خاطره قافله سالار معلمان شهید ؛ فیلسوف فرزانه آیت الله مرتضی مطهری و روز معلم گرامی و جاودانه باد

 

******************************************

سلام ای معلم بزرگوار
که رهنمای زندگانی منی
رفیق دوره عزیز کودکی
چراغ دوره جوانی منی
روز معلم را تبریک میگویم

 

 

 

 

*************************************

معلم باغبان باغ عشق است معلم قافله سالار عشق است روز معلم بر شما مبارک باد معلم عزیز

*********************************

 

 

اس ام اس روز معلم, پیامک شهادت استاد مطهری, جملات تبریک

 

 

اندیشه ام از تو سبز و آباد شده
از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین
غم رفته زجانم ودلم شاد شده
روز معلم مبارک باد

 

 

 

***************************************

ای معلم تو را سپاس؛ ای آغاز بی پایان، ای وجود بی کران، تو را سپاس
ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تورا سپاس
ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی
روزت مبارک

***********************************************

 

 

روز معلم, تاریخ روز معلم

************************************

 

 

 

 

روز معلم ، تبریک روز معلم

************************************************

 

قشنگ ترین روز خدا بزرگداشت پاکترین شغل دنیا برشریفترین بندگان خدا مبارک باد

*********************************

 

 

ادیبی را گفتند :چرا معلم را زیاده از پدر ستایش میکنی گفت :پدر مرا از اسمانها به زمین اورد ولی معلم مرا از زمین به اسمانها
روز معلم مبارک

 

*************************************

ممتاز و نمونه شدن برای یکسال است
و ماندگار شدن برای یک عمر؛
سلام بر معلمی که هر سال نمونه است و یک عمر ماندگار
معلم عزیزم روزت مبارک که جهانی از نورت مبارک گشته است

 

 

*****************************************

 

معلم معلم
شمع شدی شعله شدی سوختی
تا هنرت را به من اموختی
” معلم عزیزم روزت مبارک

 

******************************

در مکتب تو همیشه شاگردم من
دور از رخ تو همیشه پر دردم من
در فصل بهار و روز استاد ببین
بی نور معلم این چنین زردم من
روز معلم گرامی باد

 

***************************************

درسهای سال اول ساده بود
اب را بابا به سارا داده بود
گرمی دستان ما از اه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
ای معلم یاد وهم نامت بخیر
یاد درس اب وبابایت بخیر
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن

*****************************************

احمداسماعیلی کریزی/خراسان رضوی


ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 6:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
1396/2/7 پنجشنبه

در پی شهادت جمعی از مرزبانان در میرجاوه؛

پیام تسلیت رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح/ ابعاد این حادثه مورد بررسی قرار خواهد گرفت

در پی شهادت جمعی از مرزبانان ایران اسلامی در منطقه مرزی میرجاوه، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در پیامی خطاب به فرمانده نیروی انتظامی این حادثه را تسلیت گفت.

«بسم رب الشهدا و الصدیقین
سردار سرتیپ پاسدار حسین اشتری
فرمانده محترم نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
شهادت تنی چند از مرزبانان غیور ایران اسلامی به دست تروریست های مزدور، در منطقه مرزی میرجاوه را به محضر فرمانده معظم کل قوا (مدظله العالی)، جناب عالی و مردم غیور و شهیدپرور سیستان و بلوچستان تبریک و تسلیت عرض می نمایم.
بی گمان دستهای پلیدی که مرتکب این جنایت ننگین شدند، بدانند که این شرارت ها ذره ای در عزم راسخ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران برای تأمین امنیت و مبارزه با مزدوران استکبار جهانی خدشه وارد نخواهد ساخت.
سازمان قضایی نیروهای مسلح ضمن آرزوی علو درجات برای شهدای والامقام این حادثه تروریستی و عرض تسلیت خدمت خانواده معزز شهیدان، بار دیگر حمایت همه جانبه خود را از نیروی انتظامی در انجام وظایف قانونی اش در مبارزه با برهم زنندگان امنیت جامعه اعلام می دارد.
با همکاری آن نیرو، ابعاد این حادثه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بهرامی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح»
 

ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

آیت‌الله شهید مطهری؛ اندیشمندی وحدت‌گرا و تفرقه‌ستیز

از میان شخصیت‌های علمی ـ‌ فرهنگی، افرادی بروز کرده‌اند که علاوه بر گام‌ نهادن در مسیر وحدت امت اسلامی، اندیشه‌های نو و راهکارهای علمی و عملی والایی را در پیش روی جامعه قرار داده، تفکر و اندیشه آنان چراغ فروزانی برای جوامع اسلامی و انسانی شده است.

 

آیت‌الله شهید مرتضی مطهری نمونه‌ای از این دست فرزانگان برجسته است که دیدگاه نظری و رویکرد عملی وی در راستای انسجام اسلامی و یکپارچگی مسلمانان بوده، و همواره از اختلاف و تفرقه پرهیز می‌کرده است. گرچه تبیین کامل شخصیت علمی و عظمت روحی شهید مطهری بیش از یک مقاله را می‌طلبد لیکن این نوشتار کوتاه گام کوچکی در معرفی این اندیشمند وحدت‌گر و تفرقه‌ستیز است که در آستانه سی‌امین سالگرد شهادتش به خوانندگان محترم تقدیم می‌گردد.

 

1.تولد و دوران کودکی

در سیزدهم بهمن ماه سال 1298 هـ .ش در خانواده‌ای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود که وی را «مرتضی» نام نهادند. بعدها، «مرتضی» نه تنها موجبات رضایت و خشنودی والدینش را فراهم ساخت بلکه رضایت امت اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را جلب کرده،‌ با چشیدن شهد شهادت در رضوان الهی جای گرفت.

مرتضی در سنین کودکی در قریه فریمان (اکنون شهرستان شده است و در 75 کیلومتری مشهد قرار دارد) به مکتبخانه رفت و به فراگیری قرآن کریم و تعلیمات ابتدایی پرداخت. علاقه وافر برای رفتن به مکتبخانه موجب شد که ـ در سن حدود 5 سالگی ـ در یک شب مهتابی، نزدیک صبح، به خیال این که صبح شده است،‌ دفتر و کتاب خود را برداشت و به سوی مکتبخانه روان شد و چون مکتبخانه بسته بود، پشت درب آن نشست و به خواب فرو رفت. صبح زود، پدر و مادرش جای خالی وی را در رختخواب دیدند، پی او گشتند و سرانجام او را در پشت درب مکتبخانه در حال خواب یافتند.

2.دوران نوجوانی

حدود دوازده بهار از عمر مرتضی سپری شده بود که شور و عشق او به فراگیری علوم دینی بیشتر مشاهده شد. در دوران خفقان حکومت استبدادی رژیم پهلوی تصمیم بر تحصیل در حوزه‌های علمیه کار دشواری بود. روزگاری که اوضاع سخت و ناگواری که بر علما و روحانیان می‌گذشت به رأی العین مشاهده می‌شد. استعداد ویژه مرتضی برای فراگیری علم و دانش، اطرافیان را بر آن داشت که رشته تحصیلی وی را هر یک طبق مذاق خودشان تعیین کنند. از سویی هم پدر بزرگوارش شیخ محمدحسین مطهری ـ‌که خود از اهل علم و تقوا بود ـ هدایت تحصیلی فرزند را به دست گرفت و علی‌رغم خواست برخی از خویشان و اقوام، زمینه تحصیل وی در رشته علوم دینی را فراهم کرده است.

‌آقای دکتر علی مطهری درباره پدر بزرگوارش می‌گوید:

«استاد شهید می‌فرمودند همه اقوام و دوستان با روحانی شدن من مخالف بودند و می‌گفتند تو با این استعداد باید «اداری» بشوی، چون در آن زمان کار در ادارات بالاترین شغل‌ها بود. تنها پدر و دایی‌ام موافق بودند؛ و نقش دایی خود را ـ که او را «دایی شیخ علی» می‌نامیدند ـ در متقاعد کردن دیگران و حمایت از ایشان مؤثر می‌دانستند». (سیری در زندگانی استاد مطهری، ص 33ـ34).

پس از این تصمیم، در سن سیزده سالگی ـ یعنی در سال 1311 ش ـ به حوزه علمیه مشهد مقدس عزیمت نموده‌ وتحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز می‌کند.در این دوران یکی از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقش مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی داشته است نمایان می‌گردد. گویا وی، مقدمات ادبیات عرب، علوم فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت می‌آموخت که اینها بتوانند او را آماده بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند.

لذا از همان دوران، فیلسوفان و عارفان و متکلمان تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانست در نظرش بزرگ می‌نمودند و لذا مرحوم آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی حوزه مشهد، در میان آن همه علما و مدرسان حوزه، تنها کسی است که شیخ مرتضی را شیفته خود کرده و دل از دست او ربوده بود. این احساسات را از زبان خودش می‌شنویم که گفته است:

«تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم از سن سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسش‌ها ـ البته متناسب با سطح فکری آن دوره ـ یکی پس از دیگری بر اندیشه‌ام هجوم می‌آورد. در سالهای اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه‌ها غرق بودم که شدیدا میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمل نمی‌کردم و حجرة فوقانی عالی را به نیم‌حجره‌ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه‌های خودم بسر برم. در آن وقت نمی‌خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می‌شمردم. مقدمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می‌آموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.

به یاد دارم که از همان آغاز طلبگی که در مشهد مقدمات عربی می‌خواندم، فیلسوفان و عارفان و متکلمان ـ هر چند با اندیشه‌هایشان آشنا نبودم ـ از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مکتشفان در نظرم عمیق‌تر و فخیم‌تر می‌نمودند، تنها به این دلیل که آنها را قهرمان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانستم. دقیقا به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می‌نمود و دوست می‌داشتم به چهره‌اش بنگرم و آرزو می‌کردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرس فلسفه الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقق نشد، زیرا آن مرحوم، در همان سالها (1355 قمری) درگذشت. (علل گرایش به مادیگری، ص9).

 

3ـ دوران نوجوانی و ایام تحصیل در حوزه علمیه قم

شیخ مرتضی پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد، در سال 1315 ش عازم حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلی‌اش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیت الله العظمی بروجردی به شمار می‌رفت. وی در مقاله‌ای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی» می‌گوید:

«این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سال‌های اول ورود معظم له به آن شهر، از درس‌های ایشان بهره‌مند می‌شدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود». (تکامل اجتماعی انسان، ص 196).

وی، دوازده سال از محضر علمی و اخلاقی حضرت امام خمینیŠ بهره برد. رابطة ایشان با امام از حد رابطة شاگرد و استاد فراتر بوده و امام خمینی به حجرة استاد مطهری رفت و آمد داشته‌اند. وی، دوران تحصیل در محضر امام خمینیŠ را چنین ترسیم کرده است:

«پس از مهاجرت به قم گمشدة خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را به علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت می‌دیدم؛ فکر می‌کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمة زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقی وسیلة شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می‌کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبة هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر ‌آن می‌یافتم.

بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ـ و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم ـ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او ]امام خمینیŠ [ «روح قدسی الهی»[2] بود». (علل گرایش به مادیگری، ص10).

شخصیت دیگری که تأثیر علمی و روحی بسزایی برای شیخ مرتضی داشت، حضرت علامه طباطباییŠ بود. گرچه مدت تحصیل رسمی استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است ولی رابطه ایشان با مرحوم علامه تا زمان شهادتش برقرار بوده است و از محضر این استاد بزرگ کسب فیض می‌کرده است. تعبیر «حضرت استادنا الاکرم علامه طباطبایی روحی فداه» (عدل الهی، ص 296) نشانه میان احترام و علاقه وی به مرحوم علامه است. وی در مورد این استاد چنین آورده است:

«در سال 1329 در محضر درس حضرت استاد، علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه که چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردن و فلسفة بوعلی را از معظم له آموختم و در یک حوزه درس خصوصی که ایشان برای بررسی فلسفة مادی تشکیل داده بودند نیز حضور یافتم. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ... در آن مجمع پربرکت پایه‌گذاری شد. (علل گرایش به مادیگری، ص11).

... «علامه طباطبایی سلم الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. ... من سالیان دراز از فیض محضر و پر برکت این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام و الان هم هستم. کتاب «تفسیر المیزان» ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من می‌توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه وسنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است... » (حق و باطل، ص 86).

از اساتید بزرگ و تأثیرگذار در تکوین شخصیت روحی و علمی شیخ مرتضی می‌توان از: عالم ربانی مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی قدّس سرّه، آیت الله سید محمد محقق یزدی معروف به دامادŠ و آیت الله سید محمد حجت تبریزیŠ و نیز آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدتقی خوانساری، میرزا مهدی آشتیانی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، سید صدر الدین صدر نام برد.

 

پرورش و تربیت شاگردان

از موفقیت‌های بزرگ استاد شهید مطهری، پرورش جمع زیادی از طلاب و دانشجویان بود که بعدها به عنوان اساتید حوزه و دانشگاه و دست‌اندرکاران مسائل فرهنگی و سیاسی جامعه اسلامی ظاهر شدند. البته تعداد آنان فراتر از آن است که بتوانیم در اینجا فهرست کنیم‌، لیکن از میان فضلای حوزه می‌توان از حضرات حجج اسلام: ممدوحی، محمود عبداللهی، شهید شاهچراغی، شهید غلامحسین حقانی،‌ علامه شهید سید عارف حسین حسینی، سید هادی رفیعی‌پور علوی، حاج سید احمد خمینی و ... نام برد.

 

3ـ از اندوخته‌های علمی ـ عملی تا عرصه فعالیت و انسان پروری

با سپری شدن زمان جوانی و پا نهادن به سنین میانسالی، شیخ مرتضی از عرصه غالب تحصیل به درآمد، و به فعالیت علمی و کرسی تدریس و تبلیغ پرداخت. سال 1331، سال مهاجرت به تهران و آغاز فصل جدیدی از زندگی وی به شمار می‌رود . ابتدا به تدریس در مدرسه سپهسالار ـ سابق که امروزه نام شهید مطهری را دارد ـ و مدرسه مروی پرداخت. در کنار تدریس، تألیف وتدوین انواع گوناگون علوم اسلامی، از دیگر دغدغه‌های وی بود. اینک او که از فضلای مشهور عصرش به حساب می‌آمد با گام نهادن به عرصه تدریس در مدارس علمیه و دانشکده الهیات دانشگاه تهران، از شهرت بیشتری برخوردار شد. وی پس از امتحان مدرّسی دانشکده الهیات که استاد ممتحن گفته بود اگر نمره‌ای بالاتر از 20 بود به این ورقه می‌دادم، به وی لقب «استاد» دادند و به حق استادی برجسته شده بود.

در سال 1332، مقدمه و پاورقی بر جلد اول «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را به پایان رسانده و شرح جلد دوم آن را نیز در سال بعد به انجام رسانید.

از سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نموده و کار تعلیم وتدریس را در آنجا ـ‌ علیرغم مشکلاتی که از ناحیة رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود می‌آمد ـ به مدت بیست و دو سال ادامه داد.

در سال 1339 کتاب «داستان راستان» از چاپ خارج شد و در سال 1344 از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران برنده جایزه یونسکو گردید.

در سالهای 1339 تا 1341 به همت استاد مطهری و مرحوم حجت‌الاسلام دکتر محمد ابراهیم آیتی، ‌محفلی ماهانه در تهران در منزلی در سه راه ژاله (مجاهدین) با شرکت چند صد نفر از طبقات مختلف تشکیل می‌شد که این محفل به نام «انجمن ماهانه دینی» معروف شد و دو سال و نیم ادامه یافت و در آن سی سخنرانی به وسیله عالمان مبرز اسلامی ایراد شد و بعداً سخنرانی‌های استاد مطهری به صورت سه جلد کتاب به نام «گفتار ماه» در اختیار عموم قرار گرفت.

به موجب ارتباط نزدیک استاد شهید مطهری با اقشار و طبقات مختلف جامعه، در جریان قیام 15 خرداد سال 1342، ایشان در هدایت قیام مردم تهران و مرتبط کردن آن با رهبری حضرت امام خمینیŠ نقش اساسی داشته‌اند و خود در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیّجی علیه شخص شاه ایراد می‌کنند که در همان شب دستگیر و به زندان موقت شهربانی انتقال می‌یابند و به همراه عده‌ای از روحانیین مبارزه تهران و شهرستان‌ها زندانی می‌شوند و پس از 43 روز به دنبال فشاری که از ناحیه علما و مردم بر رژیم شاه وارد می‌شود به همراه سایر روحانیون آزاد می‌گردند.

بعد از قضایای 15 خرداد و آزادی امام خمینی و استاد مطهری و سایر علما، هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، که هسته آن همین هیئت‌های مذهبی بودند و از نیروهای مخلص و فداکار و تابع ولی فقیه تشکیل شده بود، برای یاری نهضت امام خمینی ظهور کرد. این گروه‌ها از امام درخواست چند نماینده کردند که تحت هدایت آنها در فکر و عمل باشند. استاد مطهری که از قبل با این هیئت‌ها مرتبط بودند، به عنوان یکی از آن نمایندگان از سوی حضرت امام معرفی شدند. تأکید استاد بر این بود که این هیئتها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درس‌هایی را برای آنها دایر نمودند که از آن جمله است بحث درباره سرنوشت و قضا و قدر که بعداً‌ به صورت کتاب «انسان و سرنوشت» منتشر شد. این بحث در واقع حلقه‌ای از حلقات «بحثهایی از علل انحطاط مسلمین» بوده است که استاد آن را لازمه اصلاحات در جامعه اسلامی دانسته‌اند.

در سال 1345 مقالاتی در مجله منحط «زن روز» آن زمان بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر می‌شد که عواطف مردم متدین را جریحه‌دار و بسیاری از خوانندگان خود را به اسلام بدبین ساخته بود. استاد شهید مقالاتی در پاسخ به آن مقالات نگاشتند و در همان مجله در مقابل آن مقالات به چاپ رسید. بعدها آن مقالات به صورت کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» درآمد.

در سال 1346 مؤسسه حسینیه ارشاد توسط استاد مطهری و با همکاری مرحوم محمد همایون و مرحوم حجت الاسلام شاهچراغی و ناصر میناچی بنیاد گذاشته شد. این مؤسسه پایگاه خوبی بود برای کار فرهنگی مورد نظر استاد و آشنا کردن مردم به خصوص نسل جوان با اسلام راستین، و این پایگاه به پایگاه‌های دیگر استاد اضافه شد. گرچه بعدها، مشکلاتی در ارتباط با همکاری استاد با حسینیه ارشاد پیش آمد و منجر به استعفای وی شد، که گزارش آن مناسب این مقال نیست.

استاد مطهری را باید از پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. نطق‌های آتشین ایشان علیه صهیونیسم و در دعوت مسلمانان به یاری رساندن به ملت مظلوم فلسطین هنوز در گوش‌ها طنین‌انداز است. استاد چنان کینة صهیونیست‌‌ها را به دل داشتند که در هر موقع مناسب فریاد حق‌طلبانه‌خویش در این باب را سر می‌دادند. نطق تاریخی استاد علیه صهیونیسم در عاشورای سال 1390 قمری برابر با اسفند 1348 شمسی در حسینیة ارشاد که منجر به دستگیری ایشان شد فراموش نشدنی است.

استاد مطهری در دهه پنجاه به ادامه تألیف و تدریس پرداخت، کتابهای مسئله حجاب، علل گرایش به مادیگری،‌ مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی و ... از جمله نوشته‌های وی در عصر خفقان و تاریک پیش از انقلاب است.

کتاب نهضت‌های اسلامی در صد سالة اخیر نیز محصول دورة اوجگیری نهضت اسلامی است و در ایام فاجعة هفدهم شهریور 1357 انتشار یافت که این امر خطرات زیادی برای استاد داشت ولی خوشبختانه از آنجا که قدرت رژیم شاه رو به تحلیل گذاشته بود خطر جدی‌ای متوجه ایشان نشد.

پس از رحلت ـ ‌شهادت‌گونة ـ آیت الله حاج سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور فعال و به عنوان بازوی توانای حضرت امام خمینیŠ در داخل کشور، در پیشبرد این نهضت الهی تلاش می‌کرد. در برگزاری مراسم چهلم، در مسجد ارک تهران، نقش اصلی را به عهده داشت.

در جریان مبارزات سال 1356 و 1357، استاد مطهری به طور فعال در رأس بسیاری از امور در تهران قرار داشت. اطلاعات و اخبار دقیق انقلاب از طریق ایشان به حضرت امامŠ می‌رسید. هنگامی که هواپیمای حامل امام خمینی از پاریس در فرودگاه تهران به زمین نشست، حضرت امامŠ قبل از پیاده شدن از هواپیما استاد مطهری را خواستند و پس از آنکه کاملاً از اوضاع و احوال کشور آگاه شدند و در جریان برنامه‌ها قرار گرفتند، از هواپیما پیاده شدند؛ و این نشانة اعتماد فراوانی است که امام به استاد داشتند.

متن خوشامدی که در فرودگاه مهر آباد تهران در حضور امام خمینیŠ خوانده شد به قلم استاد مطهری بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استاد همچنان در عرصه انقلاب به عنوان عضو شورای انقلاب و در عرصه فعالیت‌های علمی و فرهنگی به سخنرانی‌ و ... می‌پرداخت.

وی دشمنان بیرونی و داخلی را به خوبی شناسایی کرده بود و افکار منحط و پلید را مورد نقد و بررسی قرار می‌داد. وی در برابر جبهة سلطنت طلب، کمونیست‌های طرفدار بلوک شرق، منافقان کوردل و منحرفان تفکرات دینی ... به افشاگری علمی و فرهنگی می‌پرداخت.

مخالفان که نتوانستند وجود وی را تحمل کنند، دست به نقشه شومی زدند و در روز سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1358 ساعت ده و بیست دقیقة شب، گروه نادان و جنایتکار «فرقان» استاد مطهری را به شهادت رساندند، رهبر انقلاب و جامعه علمی حوزه و دانشگاه و مردم مسلمان در ماتمی عظیم فرو رفتند.

پس از شهادت استاد مطهری، حضرت امام خمینی پیام مهمی صادر فرمودند. متن پیام امام که بسیار عجیب بود، در بخشی از آن چنین آمده است:

... «مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم‌نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی‌اش نمی‌رود. ترورها نمی‌توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمم‌تر می‌شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه‌های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی‌نشیند. اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود. برنامة اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده است...».

حضرت امامŠ دو روز (پنجشنبه و جمعه 13 و 14 اردیبهشت) در مدرسه فیضیه به سوگ نشستند.

5ـ ترسیم شهید مطهری از موضوع وحدت اسلامی در قرآن و سنت

ابعاد مختلف وحدت، در سخنان و آثار مکتوب استاد شهید مطهری طرح گردیده است. نگاه جامعه به مجموعه آموزه‌های اسلام، واکاوی سیرة نبی مکرم… و پیشوایان معصوم دین‰، حکایت از اهتمام بسیار زیاد به موضوع یکپارچگی و انسجام امت اسلامی دارد که وی در بخش‌های مختلف گفتار و نوشتارش به آن پرداخته است و ما نمونه‌هایی از آن را در زیر ارائه می‌دهیم.

 

1ـ قرآن و وحدت؛

الف) در سورة آل عمران، آیة 103 می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» یعنی همه با هم ریسمان الهی را محکم بگیرید و پراکنده نشوید. این آیه با کمال صراحت به موضوع «با هم» بودن و با هم دستورهای الهی را اجرا کردن و پراکنده اجرا نکردن توجه کرده است. اندک توجهی به مفهوم آیه می‌رساند که عنایت این کتاب آسمانی به این است که مسلمانان متفرق و پراکنده نباشند.

ب) سورة آل عمران، آیة 105 که دنبالة این آیه است (با یک آیه فاصله) می‌فرماید: « وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» یعنی شما مانند دیگران (پیروان سایر) مباشید که پس از آنکه آیات روشن الهی برایشان آمد فرقه فرقه شدند و اختلاف پیدا کردند، برای چنین کسانی عذاب عظیم است. مفهوم این آیه نیز واضح است. این آیه مخصوصاً به تفرقات مذهبی یعنی فرقه فرقه شدن‌ها و مذاهب به وجود آمدن‌ها اشاره می‌کند، زیرا این نوع اختلافات از هر نوع دیگر خطرناک‌تر است. جالب توجه این است که آیه 104 که در میان این دو آیه قرار گرفته است، این است: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» یعنی باید جماعتی از شما (یا باید شما جماعتی باشید که) دعوت به خیر و صلاح و نیکی بکنند، امر به معروف و نهی از منکر نمایند، همانا آنها هستند که رستگارانند.

ببینید، آیه‌ای که در میان این دو آیه قرار گرفته است آیة دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر است. این برای آن است که قرآن کریم می‌خواهد بفهماند که همواره باید از طریق دعوت به خیر و صلاح و امر به معروف و نهی از منکر این وحدت محفوظ بماند؛ اگراین استوانة اسلامی یعنی اصل دعوت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر بخوابد، وحدت اسلامی و اتحاد مسلمانان نیز از میان می‌رود.

ما مسلمانان دعوت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر داریم ولی چون هدفهای اسلامی را نمی‌شناسیم، مخصوصاً از هدفهای بزرگ و اساسی و اصولی اسلام بی‌خبریم، از اسلام فقط با یک سلسله دستورهای ظاهری که مربوط به قشر اسلام است نه لب و مغز آن آشنایی داریم، هر وقت به فکر دعوت و ارشاد می‌افتیم از حدود مسائل سادة اخلاقی و عبادی تجاوز نمی‌کنیم و حال آنکه یکی از هدف‌های بزرگ اسلام بلکه بزرگترین هدف اسلام در امور عملی وحدت و اتفاق مسلمانان است. اولین وظیفة داعیان و ارشادکنندگان و آمران به معروف و ناهیان از منکر این است که در طریق وحدت مسلمانان بکوشند، در طریق همان چیزی بکوشند که مورد نزول این آیة کریمه است.

ج) « أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ » (سورة شوری، آیة 13) یعنی دین را بپا دارید و در آن پراکنده نشوید، آنچه تو به آن دعوت می‌کنی بر مشرکین گران و دشوار است.

این آیة کریمه می‌خواهد بفهماند چون مخالفان اسلام با هدف‌های اسلامی مخالف‌اند، آرزومند تفرق و پراکندگی آنها می‌باشند و از وحدت مسلمانان می‌ترسند، آنها هستند که آتش‌های تفرقه و اختلاف را دامن می‌زنند و موانع برای وحدت مسلمین ایجاد می‌کنند.

د) « وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ » (سورة انفال، آیه 46) یعنی با یک‌دیگر نزاع نکنید که سست خواهید شد و بوی شما از میان خواهد رفت. این آیه اتحاد مسلمانان را موجب قوت و قدرت و شوکت و بوی و خاصیت داشتن آنها معرفی می‌کنند، می‌فرماید اگر در میان شما اختلاف افتد قوت و شوکت و بوی و خاصیت شما از میان می‌رود.

نزاع‌ها بر دو قسم است: بعضی نزاع‌ها مربوط به تضاد منافع آنی افراد است، اما بعضی نزاع‌ها ریشة عقیده‌ای دارند. اینهاست که فوق‌العاده خطرناک است، اینهاست که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و بحث‌ها و جدل‌ها و کتاب‌ها و نوشته‌ها به وجود می‌آورد و قرن‌ها ادامه پیدا می‌کند و هر چه زمان می‌گذرد بر موجبات آن افزوده می‌شود و شکاف عمیق‌تر می‌گردد.

هـ ) « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » (آل عمران، آیة 200) (این آیه آخرین آیه از سورة آل عمران است) یعنی ای اهل ایمان! صابر و خویشتن‌دار باشید، یکدیگر را در خویشتن‌داری یاری نمایید و با یکدیگر پیوند داشته باشید، تقوای الهی داشته باشید، باشد که رستگار شوید. (یادداشتهای استاد مطهری (2)، ص 206ـ209).

 

2ـ رسول اکرم… و عقد اخوت

پیغمبر اکرم هنگامی که مهاجرین از مکه به مدینه آمدند ... میان آنها و انصار عقد اخوت یعنی پیمان برادری برقرار کرد: هر یک از مهاجرین را با یکی از انصار؛ یا خودشان همدیگر را انتخاب می‌کردند و پیغمبر اکرم… آنها را برادر یکدیگر قرار می‌داد. مسئله برادرخواندگی یا عقد اخوت الان هم مطرح است. لابد در کتابهای دعا مثل مفاتیح خوانده‌اید که در روز هجدهم ماه ذی الحجه که روز غدیر است، سنت است که مسلمانان با یکدیگر صیغه برادری بخوانند و پس از آن حقوقی بر یکدیگر علاوه پیدا می‌کنند، مثلاً به یکدیگر حق پیدا می‌کنند که یکدیگر را در مواقع دعا فراموش نکنند، حق پیدا می‌کنند که در قیامت از یکدیگر شفاعت کنند، حق پیدا می‌کنند که در خوبی‌ها هر یک دیگری را مقدم بدارد بر دیگران، و از این قبیل.

گفتیم پیغمبر اکرم… در صدر اسلام میان مهاجرین و انصار عقد اخوت بست و حتی در ابتدا میان آنها ارث برقرار کرد یعنی گفت اینها از یکدیگر ارث می‌برند. البته این یک حکم استثنایی بود برای مدت معین. اگر یک مهاجر می‌مرد، چیزی اگر داشت به برادر انصاری او می‌رسید، و بر عکس. در آن مدتی که مسلمین در مضیقه بودند پیغمبر این حکم را برقرار کرد، بعد حکم را برداشت و فرمود ارث بر همان اساس قرابت و خویشاوندی است که هنوز هم این حکم باقی است. و در همان جاست که مسئله برادری پیغمبر… با امیرالمؤمنین† مطرح است. این را اهل تسنن هم قبول دارند.

پیغمبر اکرم… میان هر یک از مهاجرین و انصار عقد اخوت بست و طبق قاعده باید میان علی† که از مهاجرین است و یکی از انصار عقد اخوت برقرار کند ولی با هیچ یک از انصار عقد اخوت برقرار نکرد. نوشته‌اند که علی† آمد نزد پیغمبر و فرمود: یا رسول الله! پس برادر من کو؟ شما هر کسی را با یکی برادر کردید، برادر من کو؟ فرمود: «أنا اخوک» من برادر تو هستم. (آشنایی با قرآن (3)، ص 192ـ193).

 

3ـ سیره علی† در زمینة وحدت

سیرة متروک و فراموش شدة شخص مولای متقیان علی† (قولاً و عملاً) که از تاریخ زندگی آن حضرت پیداست، بهترین درس آموزنده در زمینه وحدت است.

علی† از اظهار و مطالبة حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد، با کمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتحاد اسلامی را مانع آن قرار نداد. خطبه‌های فراوانی در نهج‌البلاغه شاهد این مدعاست. در عین حال، این تظلمها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در مقابل بیگانگان خارج شود. در جمعه و جماعت شرکت می‌کرد، سهم خویش را از غنائم جنگی آن زمان دریافت می‌کرد، از ارشاد خلفا دریغ نمی‌نمود، طرف شور قرار می‌گرفت و ناصحانه نظر می‌داد.

در جنگ مسلمین با ایرانیان که خلیفة وقت مایل است خودش شخصاً شرکت نماید علی† پاسخ می‌دهد: خیر، شرکت نکن، زیرا تا تو در مدینه هستی دشمن فکر می‌کند فرضا‌سپاه میدان جنگ را از بین ببرد از مرکز مدد می‌رسد ولی اگر شخصاً به میدان نبرد بروی خواهند گفت: «هذا اصل العرب» ریشه و بن عرب این است. نیروهای خود را متمرکز می‌کنند تا تو را از بین ببرند و اگر تو را از بین ببرند با روحیة قویتر به نبرد با مسلمانان خواهند پرداخت. (نهج‌البلاغه، خطبة 144).

علی† در عمل نیز همین روش را دارد. از طرفی شخصاً هیچ پستی را از هیچ یک از خلفا نمی‌پذیرد، نه فرماندهی جنگ و نه حکومت یک استان و نه اماره الحاج و نه یک چیز دیگر از این قبیل را، زیرا قبول یکی از این پستها به معنی صرف نظر کردن او از حق مسلم خویش است و به عبارت دیگر کاری بیش از همکاری و همگامی و حفظ وحدت اسلامی است. اما در عین حال که خود پستی نمی‌پذیرفت مانع نزدیکان و خویشاوندان و یارانش در قبول آن پست‌ها نمی‌گشت، زیرا قبول آنها صرفاً همکاری و همگامی است و به هیچ وجه امضای خلافت تلقی نمی‌شد. [3]

سیرة علی† در این زمینه خیلی دقیق است و نشانة فانی بودن آن حضرت در راه هدف‌های اسلامی است. در حالی که دیگران می‌بریدند او وصل می‌کردند، آنها پاره می‌کردند و او می‌دوخت.

ابو سفیان فرصت را مغتنم شمرد، خواست از نارضایی او استفاده کند و انتقام خویش را به صورت خیرخواهی و احترام به وصیت پیغمبر… به وسیلة وصی پیغمبر از پیغمبر بگیرد، اما قلب علی آگاه‌تر از این بود که گول ابو سفیان‌ها را بخورد، دست رد بر سینه‌اش زد و او را از خود راند.

در هر زمانی ابو سفیان‌ها و حیی بن اخطب‌ها در کارند. در عصر ما انگشت حیی بن اخطب‌ها در بسیاری از جریانات نمایان است. بر مسلمین و بالاخص شیعیان و موالیان علی† است که سیرت و سنت آن حضرت را در این زمینه نصب العین خویش قرار دهند و فریب ابوسفیان‌ها و حیی بن اخطب‌ها را نخورند. (امامت و رهبری، ص 18ـ20).

 

4ـ وحدت در احادیث

الف) حدیثی را شیعه وسنی از رسول اکرم… روایت کرده‌اند به این مضمون: ثلاث لا یغلّ علیهنّ قلب امرئٍ  مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحه لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم یعنی سه چیز است که هرگز دل مرد مسلمان در مورد آنها نمی‌لغزد و خیانت نمی‌کند: عملی را خالصاً لوجه الله بجا آوردن، خیرخواهی برای پیشوایان مسلمانان، همراهی و ملازمت جماعت مسلمین.

از قضا این جمله‌ها جزء کلماتی است که رسول اکرم… در حجه الوداع برای مردم القاء کرد. رسول اکرم… در حجه الوداع در مواقف چندی برای مردم سخن گفته است: در مسجد الحرام، در عرفات، در مسجد خیف (منا)، در غدیر خم. جمله‌های بالا را در مسجد خیف که در منا واقع است، ادا فرموده است.

ب)‌ در کافی (ج2، ص 636) می‌نویسد: معاویه بن وهب گفت از امام صادق† پرسیدم: ما (یعنی شیعیان) چگونه باید با دیگران (اهل تسنن) معاشرت کنیم، تکلیف ما با آنها چیست؟ امام فرمود: ببنید ائمة شما چگونه رفتار می‌کنند، مانند امامان خود رفتار کنید. به خدا قسم امامان شما بیماران آنها را عیادت می‌کنند، جنازه‌های آنها را تشییع می‌کنند، برای آنها شهادت می‌دهند. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص206ـ209).

 

6ـ پیشگامان وحدت اسلامی در نگاه شهید مطهری

در دو قرن اخیر به صورت ویژه برخی از متفکران مسلمان با هدف بالا بردن سطح آگاهی اجتماعی ـ ‌سیاسی جامعه اسلامی و بر ملأ کردن توطئه‌های دشمنان اسلام، موضوع وحدت امت اسلامی را به پیش کشیدند و آسیب‌های تفرقه و تشتت را نشان دادند. استاد شهید مطهری در نوشته‌های مختلفش از پیشگامان وحدت اسلامی ستایش کرده بعضی از افکار و عملکرد آنان را ستوده است. در زیر به نمونه‌هایی از اظهارات وی اشاره می‌شود:

ـ ظاهراً ندای اتحاد اسلام را در برابر غرب اولین بار سید جمال الدین بلند کرده. منظور از اتحاد اسلام، اتحاد مذهبی ـ که امری غیرعملی است ـ نبود. منظور اتحاد جبهه‌ای و سیاسی بود، یعنی تشکیل صف واحد در مقابل دشمن غارتگر. (اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری، ص37).

ـ عبده که مانند سید جمال در پی وحدت دنیای اسلام بود و با تعصب‌های فرقه‌ای میانه خوبی نداشت،‌وقتی که به قول خودش نهج‌البلاغه را کشف کرد، در صدد شرح و نشر آن برآمد و در تحشیه و پاورقی بر همة آن کتاب (حتی بر خطبه‌هایی که علیه خلفا بود) درنگ نکرد، همچنان که از ستایش بلیغ و بی‌مانند سخنان علی† خودداری ننمود. (نهضت‌های اسلامی در صد سالة اخیر، ص 40و41).

ـ اقبال مدعی است که از تاریخ مردن تفکر اسلامی پانصد سال می‌گذرد؛ پانصد سال است که طرز تفکر مسلمین درباره اسلام به صورت مرده‌ای درآمده و صورت زندگی خودش را از دست داده است.

حدود پانصد سال پیش وقتی که اندلس را که یکی از شریف‌ترین اعضای پیکر اسلامی بود از مسلمانان گرفتند... اساساً مسلمین دیگر هیچ متوجه نشدند و گویا اصلاً خبردار نشدند که عضو شریفی را، یکی از مهدهای بزرگ تمدن اسلامی و جهانی را از آنها گرفتند. در آن وقت گرفتار جنگ شیعه و سنی بودند، اصلاً‌ فکر نمی‌کردند که چنین موضوعی هم در دنیا مطرح است و چنین فاجعه‌ای هم برای دنیای اسلام رخ داده است. (احیای تفکر اسلامی، ص 24و25).

ـ یکی از مزایای مرحوم آیت الله بروجردی توجه و علاقه فراوانی بود که به مسئله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، می‌دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم‌ توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست‌های استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را می‌کنند وبلکه آن را دامن می‌زنند، و هم توجه داشت که بُعد و دوری شیعه از سایر فرق سبب شده که آنها شیعه را نشناسند و دربارة آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند به این جهات بسیار علاقه‌مند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت‌ اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل می‌دهند معرفی شود.

از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و ریاست معظم له که هنوز ایشان در بروجرد بودند «دار التقریب بین المذاهب اسلامیه» به همت جمعی از روشنفکران سنی و شیعه تأسیس شد. معظم له در دورة زعامت خود تا حد ممکن با این فکر و با این مؤسسه کمک و همکاری کرد. برای اولین بار بعد از چندین صد سال بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصلة دو سه سال شیخ محمد شلتوت مفتی مصر و رئیس جامع ازهر روابط دوستانه‌ای برقرار شد و نامه‌ها مبادله گردید.

قطعاً طرز تفکر معظم له و حسن تفاهمی که بین ایشان و شیخ شلتوت بود مؤثر بود در این که آن فتوای تاریخی معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهب شیعه بدهد. معظم له را نباید گفت نسبت به این مسئله علاقه‌مند بود بلکه باید گفت عاشق و دلباختة این موضوع بود و مرغ دلش برای این موضوع پر  می‌زد.

عجیب این است که مرحوم آیت الله بروجردی قبل از حادثة قلبی دوم که منجر به فوت ایشان شد و بعد از حمله قلبی اول وقتی که به هوش آمدند قبل از توجه به حال خود، موضوع تقریب و وحدت اسلامی را طرح می‌کنند و می‌گویند که من آرزوها در این زمینه داشتم. (شش مقاله، ص 24و25).

ـ علامه امینی به این نکته که ... نقش الغدیر در وحدت اسلامی چیست؟ آیا مثبت است یا منفی، خود کاملاً‌ توجه داشته‌اند و برای این که از طرف معترضان ـ اعم از آنان که در جبهه مخالف خودنمایی می‌کنند و آنهایی که در جبهة موافق خود را جا زده‌اند ـ‌مورد سوء استفاده واقع نشود، نظر خود را مکرر توضیح داده و روشن کرده‌اند.

علامه امینی طرفدار وحدت اسلامی‌اند و با نظری وسیع و روشن‌بینانه بدان می‌نگرند. (شش مقاله، ص216و217).

... نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی از این نظر است که اولا منطق مستدل شیعه را روشن می‌کند و ثابت می‌کند که گرایش ... مسلمانان به تشیع ـ ‌بر خلاف تبلیغات زهراگین عده‌ای ـ مولود جریانهای سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی به قرآن و سنت موجب این گرایش شده است. ثانیا ثابت می‌کند که پاره‌ای اتهامات به شیعه ـ که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است ـ از قبیل این که شیعه غیرمسلمان را بر مسلمان غیرشیعه ترجیح می‌دهد و از شکست مسلمانان غیرشیعه از غیرمسلمانان شادمان می‌گردد، و از قبیل اینکه شیعه به جای حج به زیارت ائمه می‌رود، یا در نماز چنین می‌کند و در ازدواج موقت چنان، بکلی بی‌اساس و دروغ است. ثالثاً شخص شخیص امیرالمؤمنین علی† را که مظلومترین و مجهول‌القدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و می‌تواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود، و همچنین ذریّه اطهارش را به جهان اسلام معرفی می‌کند. (شش مقاله، ص 220).

 

7ـ توصیه‌ها و راهکار‌های شهید مطهری برای اتحاد و انسجام اسلامی

در آثار و نوشته‌های شهید مطهری، توصیه‌ها و راهکارهای چندی برای وحدت امت اسلامی ارائه شده است که به برخی از آنها با توضیح مختصر پرداخته می‌شود:

1. شناخت متقابل مذاهب اسلامی؛ ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقه‌ها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم؛ زیرا این، کاری است که اولا از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از میان برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آن قدر زیاد نیست که مانع اخوت اسلامی بشود و جهات اشتراک آنها آنقدر زیاد و نیرومند است که می‌تواند آنها را به هم بپیوندد.

و نیز ما نمی‌خواهیم ادعا کنیم که تمام اختلافات مسلمین از نوع سوء‌تفاهم است. خیر، چنین ادعایی هم نداریم. همه اختلافات سوء‌ تفاهم نیست،‌اگر بناست حل بشود به طریق دیگر غیر از رفع سوء تفاهمات باید حل شود. آنچه ما در صدد آن هستیم این است که شکاف‌هایی که ناشی از خوب درک نکردن یکدیگر است، از میان برود. هدف ما این است که فرق و مذاهب اسلامی یکدیگر را آن طور که هستند بشناسند و تصور کنند، تصورات دروغ و وهمی را از خود نسبت به برادران خود دور کنند. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص 205).

2ـ‌ وحدت و حسن تفاهم؛ اقدامات حسن تفاهم را در دو قسمت باید انجام داد: اول در این ناحیه که اقداماتی بشود که سوء‌تفاهماتی که دیگران دربارة ما ایرانیان و شیعه پیدا کرده‌اند از بین بروند. این از این طریق نمی‌شود که مثلاً ما به این ترتیب عمل کنیم که ایها الناس! تنها تابع پیغمبر، ما هستیم زیرا پیغمبر خلیفه معین کرده است و ما تابع واقعی پیغمبر و خلیفة منصوب او هستیم. این‌گونه کارها چون مستلزم تحقیر و تخطئة طرف است، هر اندازه مستدل باشد تجربه نشان داده که اثر نمی‌بخشد.

طریق دیگر این است که محاسن شیعه معرفی شود‌؛ فقه شیعه، تفاسیر شیعه، کتب اخلاقی شیعه، کتب دعای شیعه، مدارس و مجامع شیعه، شخصیت‌های شیعه معرفی شود، همان‌طوری که عملاً دیدیم کتاب «مختصر النافع» محقق حلی چقدر اثر خوب بخشید.

قسمت دوم این است که خود ما از نزدیک آنها را مطالعه کنیم. آیا آنها واقعاً ناصبی هستند؟ آیا آنها از روی دروغ و دشمنی و برای ابطال حج مدعی رؤیت هلال می‌شوند؟ چرا این جور فکر کنیم؟! (یادداشت‌های استاد مطهری(7)، ص 414و415).

3ـ محورهای وحدت اسلامی؛ فقط سه چیز است که می‌تواند مسلمین را به هم مربوط کند و ملاک وحدت آنهاست: قرآن، رسول اکرم… و سیرت و تاریخ آن حضرت، کعبه و حج. از اینجا می‌توان به عمق گفتة معروف گلادستون پی برد که معروف است گفته است: «مادام القرآن یُتْلی و محمّد یذکر و الکعبه یحج فالنصرانیّه علی خطرٍ عظیمٍ».

]تا قرآن خوانده می‌شود و نام محمد بر سر زبانهاست و حج کعبه گزارده می‌شود،‌ نصرانیت در خطر بزرگ قرار دارد.[ (حج، ص 66و67).

4ـ وسعت نظر و تسامح، مایة اتحاد؛ وسعت نظر و سعة مشرب،‌ چه در آنچه مربوط به غیرمسلمان است که یکی از علل تشکیل تمدن اسلامی تسامح با اهل مذاهب دیگر است و چه از نظر خود مسلمانان و اختلاف عقاید و سلایق، که امروز بر عکس نوعی تنگ‌نظری عجیب حکمفرماست که همه همه را تخطئه و تکفیر و تفسیق می‌کنند، رحمت خود را محدود می‌کنند، هی قید و شرط بر اسلام می‌افزایند. اسلام می‌گوید: «و لا تقولوا لمن ألقی الیکم السلامَ لست مؤمناً»؛ قرآن دربارة اختلاف می‌گوید: «و لذلک خلقهم»، پیغمبر فرمود: «اختلاف امتی رحمه».

تفکرهای محدود که منجر به تخطئه‌ها و تکفیر و تفسیق‌ها می‌شود بزرگترین اثرش، تفرق و تشتت نیروهاست. (یادداشت‌های استاد مطهری(1)، ص155).

5ـ یادآوری عوامل وحدت و زدودن سوءتفاهمات؛ یکی از ابتلائات مسلمین این است که گذشته از این که از لحاظ پاره‌ای معتقدات تفرق و تشتت پیدا کرده‌اند و مذهبها و فرقه‌ها در میان آنها پیدا شده است دچار سوءتفاهمات زیادی نسبت به یکدیگر می‌باشند؛ یعنی گذشته از پاره‌ای اختلافات عقیده‌ای دچار توهمات بیجای بسیاری دربارة یکدیگر می‌باشند. درگذشته و حاضر آتش افروزانی بوده و هستند که کوشش‌شان بر این بوده و هست که بر بدبینی‌های مسلمین نسبت به یکدیگر بیفزایند. تهدیدی که از ناحیة سوء‌تفاهمات بیجا و خوب درک نکردن یکدیگر متوجه مسلمین است بیش از آن است که از ناحیة خود اختلافات مذهبی متوجه آنهاست. مسلمانان از نظر اختلافات مذهبی طوری نیستند که نتوانند وحدت داشته باشند، نتوانند با یکدیگر برادر و مصداق «انما المؤمنون اخوة» (حجرات/10) بوده باشند، زیرا خدایی که همه پرستش می‌کنند یکی است، همه می‌گویند: لا اله الا الله،‌ همه به رسالت محمد… ایمان دارند و نبوت را به او پایان یافته می‌دانند و دین او را خاتم ادیان می‌شناسند، همه قرآن را کتاب مقدس آسمانی خود می‌دانند و آن را تلاوت می‌کنند و قانون اساسی همة مسلمین می‌شناسند، همه به سوی یک قبله نماز می‌خوانند و یک بانگ به نام اذان برمی‌آورند، همه در یک ماه معین از سال که ماه رمضان است روزه می‌گیرند، همه روز فطر و اضحی را عید خود می‌شمارند،‌ همه مراسم حج را مانند همه انجام می‌دهند و با هم در حرم خدا جمع می‌شوند، و حتی همه خاندان نبوت را دوست می‌دارند و به آنها احترام می‌گذارند. اینها کافی است که دلهای آنها را به یکدیگر پیوند دهد و احساسات برادری و اخوت اسلامی را در آنها برانگیزد. ولی...

ولی امان از سوء تفاهمات، امان از توهمات و تصورات غلطی که فرق مختلف دربارة یکدیگر دارند و امان از عواملی که کاری جز تیره‌کردن روابط مسلمانان ندارند. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص204و205).

 

8ـ‌ اندیشه‌های اتحاد در کلمات استاد

علاوه بر نکاتی که پیش از این آورده‌ایم، در جای جای کتاب‌ها و یادداشت‌های شهید مطهری، از اتحاد و انسجام امت اسلامی سخن به میان آمد. نمونه‌های کوتاهی از اندیشه‌های اتحاد در آثار استاد، پایان‌بخش این نوشتار خواهد بود.

ـ وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها نیست، بلکه متشکل شدن مسلمین در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان است. (شش مقاله، ص 212).

ـ وحدت و اخوت اسلامی سخت مورد عنایت و اهتمام شارع مقدس اسلام است و از اهم مقاصد اسلام محسوب می‌شود؛ چنان که قرآن و سنت و تاریخ اسلام بر آن گواه است. (شش مقاله، ص 211).

ـ ‌وحدت در جهان‌بینی، در فرهنگ، در سابقة تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستش‌ها و نیایش‌ها و در آداب و سنن اجتماعی خوب، می‌تواند از مسلمانان ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند. (شش مقاله، ص 213).

ـ حفظ وحدت یکی از هدف‌های اسلامی است و باید در حدود امکان برای تحقق این هدف بکوشیم تا مصداق « وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ» باشیم. (حج، ص 17).

ـ یکی از هدف‌های بزرگ اسلام، بلکه بزرگترین هدف اسلام در امور عملی، وحدت و اتفاق مسلمانان است. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص207).

ـ کسی که کوچک‌ترین آشنایی با تعلیمات اسلامی داشته باشد، در این جهت تردید نمی‌کند که اسلام به عناوین مختلف دستور داده که مسلمانان دور هم جمع شوند، یکدیگر را از نزدیک ببینند و از احوال یکدیگر مطلع شوند تا دلهاشان به یکدیگر نزدیک شود، دیوارها از میان برده شود و شکافها پر شود. (حج، ص17و18).

ـ مصلحان و دانشمندان روشنفکر اسلامی عصر ما، اتحاد وهمبستگی ملل و فرق اسلامی را، خصوصاً در اوضاع و احوال کنونی که دشمن از همه جوانب بدانها هجوم آورده و پیوسته با وسایل مختلف در پی توسعة خلافات کهن و اختراع خلافات نوین است، از ضروری‌ترین نیازهای اسلامی می‌دانند. (شش مقاله، ص 212).

ـ در دین اسلام، ملیّت و قومیت به معنایی که امروز میان مردم مصطلح است هیچ اعتباری ندارد، بلکه این دین به همة ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه می‌کند. (خدمات متقابل اسلام و ایران، ص‌62).

ـ تهدیدی که از ناحیة سوء‌ تفاهمات بی‌جا و خوب درک نکردن یکدیگر متوجه مسلمین است بیش از آن است که از ناحیة خود اختلافات مذهبی متوجه آنهاست. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص 204).

ـ جهات اختلاف فرق و مذاهب آنقدر زیاد نیست که مانع اخوت اسلامی بشود و جهات اشتراک آنها آنقدر زیاد و نیرومند است که می‌تواند آنها را به هم بپیوندد. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص 205).

ـ خراب کردن دیوارهای سوء تفاهم، مهمترین وظیفه‌ای است که در راه تقویت دین به واسطة محکم کردن اتحاد مسلمانان باید انجام داد. (حج، ص 81).

ـ فرق و مذاهب اسلامی باید یکدیگر را آنطور که هستند بشناسند و تصورات دروغ و وهمی را از خود نسبت به برادران خود دور کنند. (یادداشت‌های استاد مطهری(2)، ص 205).

ـ بر مسلمانان و مخصوصاً داعیان خیر و ارشادکنندگان خلق و آمران به معروف و ناهیان از منکر است که در طریق تحقق یافتن اتحاد مسلمین کوشش کنند و لا اقل آتش اختلافات را دامن نزنند. (حج، ص‌26).

ـ مخالفین اتحاد مسلمین برای این که از وحدت اسلامی مفهومی غیرمنطقی و غیرعلمی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می‌کنند تا در قدم اول با شکست مواجه شود. (شش مقاله، ص 212).

ـ مسئلة وحدت ملل اسلامی بر اساس ایدئولوژی و این که قومیت‌ها و نژادها مرزهای مصنوعی است برای تسهیل شناسایی، یکی از مظاهر وسعت نظر تفکر اسلامی است، و بر عکس رجوع به تعصبات ملی و نژادی و ناسیونالیستی گرایش به محدودیت و در پوست خود مانند خارپشت فرو رفتن است.

ظاهریون و حنابله در اهل سنت و اخباریین شیعه ممثّل تنگ‌نظری از این نظرند. (یادداشت‌های شهید مطهری(1)، ص 156).

ـ در حال حاضر استعمار دو کار اساسی کرده است برای این‌که احساس اخوت زنده نشود؛ یکی تجزیه و قطعه قطعه کردن فرهنگ وتمدن اسلامی از راه تقویت ناسیونالیسم و نژادپرستی و قومیت‌ها، آنچنان که می‌بینیم سخن از فرهنگ عرب و ایران و ترک‌ و هند و غیره است و حال آنکه آنچه در طول هزار و سیصد سال وجود داشته یک فرهنگ بیشتر نیست و آن فرهنگ اسلامی است.

دیگر استخوان‌ لای زخم‌هایی است که اغلب در مرز کشورهای اسلامی گذاشته‌اند از قبیل شط العرب و جزیرة تبت و پشتونستان و غیره، سومی هم وجود دارد و آن استخدام عامل برای تألیف و نشر کتب در ایجاد اختلاف مثل الخطوط العریضه و کتاب سید روضاتی. (یادداشت‌های استاد مطهری (7)، ص‌414).

 

منابع و مآخذ:

1.    قرآن مجید.

2.    ‌ نهج‌البلاغه.

3.    جاوید موسوی، سید حمید،‌ اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1386.

4.    سیری در زندگانی استاد مطهری، انتشارات صدرا، چاپ یازدهم، بهمن 1387.

5.    مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، انتشارات صدرا، قم.

6.    ــــــــــــــــ ، تکامل اجتماعی انسان، انتشارات صدرا، قم.

7.    ــــــــــــــــ ، عدل الهی، انتشارات صدرا، قم.

8.    ــــــــــــــــ ، حق و باطل، انتشارات صدرا، قم.

9.    ــــــــــــــــ ، حج.

10. ــــــــــــــــ ، یادداشت‌های استاد مطهری (1)، (2) و (7)، انتشارات صدرا، قم.

11. ــــــــــــــــ ، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، قم.

12. ــــــــــــــــ ، آشنایی با قرآن(3)، انتشارات صدرا، قم.

13. ــــــــــــــــ ،  امامت و رهبری، انتشارات صدرا، قم.

14. مطهری، مرتضی ، نهضت‌های اسلامی در صد سالة اخیر، قم.

15. ــــــــــــــــ ،  احیای تفکر اسلامی، انتشارات صدرا، قم.

ــــــــــــــــ ، شش مقاله، انتشارات صدرا، قم.

[1]ـ عضو هیئت علمی جامعة المصطفی… العالمیه.

[2]ـ از آنجا که در زمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوره رژیم استبدادی پهلوی، بردن نام امام خمینی، جرم بود، و نویسنده محترم نمی‌توانست آن را در کتابش ذکر کند، لذا از نام استادش به «روح قدس الهی» تعبیر کرده است.

[3] - رجوع شود به شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ذیل نامة 62، سخن امام: «فأمسکت ید حتی رأیت راجعه الناس قد رجعت عن الاسلام.

 
farhangi.taghrib.com

ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
گفت و گو با همسر شهید آیت الله مطهری؛
تاریخ : 11/ارديبهشت/1395 - 13:23 کد خبر : 75169
 

جزییات زند‌گی شهید مطهری به روایت همسر / ماجرای اولین دیدار همسر از منزل استاد

 بسیج پرس -همسر شهید مطهری گفت: همان بار اولی که همراه ایشان آمدم و چشم‌ام به اتاق محقرشان افتاد و دل‌ام لرزید، متوجه شده بودند. نمی‌توانم بگویم سختی معیشت برای‌ام مسئله ساده‌ای بود و راحت تحمل می‌کردم.

 
 
 

جزییات زند‌گی شهید مطهری به روایت همسر / ماجرای اولین دیدار همسر از منزل استاد
 
 

 

 به گزارش بسیج پرس؛ نگارنده این سطور، هرتوضیحی را برای این گفت وشنود خواندنی زائد می‌انگارد و تنها براین نکته پای می‌فشرد که آنچه در این مصاحبه آمده، نمادی از سبک زندگی اسلامی است که از قضای روزگار، نیاز جامعه امروز است.با سپاس از سرکار خانم عالیه روحانی همسر شهیدآیت الله مطهری که ساعتی باما به گفت وگو نشستند.

*به عنوان سوال آغازین، بهتر است از آشنایی با استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری و چگونه گی ازدواج با ایشان بگویید؟

من خیلی جوان بودم که با ایشان ازدواج کردم. پدرم روحانی و مادرم از خانواده متمولی بودند. آقای مطهری شاگرد پدرم بودند و پدرم فوق‌العاده به ایشان علاقه داشتند و فکر می‌کردند اگر ایشان را از دست بدهند، در واقع گوهر گرانبهایی را از دست داده‌اند و انصافاً هم درست فکر می‌کردند. تفاوت سنی من و آقای مطهری زیاد بود و خود ایشان هم آن‌طور که بعدها فهمیدم ترجیح می‌دادند همسری را انتخاب کنند که این‌قدر جوان نباشد، ولی پدرم معتقد بودند فردی با خصلت‌های آقای مطهری، هر سن و سالی که داشته باشد انسان یگانه و ممتازی است و تفاوت سن و مسائلی از این قبیل در برابر علم، دانش و تدبیر ایشان هیچ ارزشی ندارد.

*پس می‌توان گفت در واقع پدر شما بودند که به این ازدواج اصرار داشتند؟

همین‌طور است. من بسیار دختر با نشاط و فعالی بودم. آن روزها دخترها کمتر درس می‌خواندند و درس خواندن آنها هم عجیب و هم دشوار بود، ولی من در همان شرایط در خانواده‌ای بزرگ شده بودم که زبان فرانسه می‌خواندم. مادرم راضی نبودند من که با رفاه بزرگ شده بودم، گرفتار زندگی محدود و حتی می‌توان گفت فقیرانه یک مرد روحانی شوم! از سوی دیگر از طرف خانواده مادری هم چندین و چند خواستگار ثروتمند، صاحب منصب و اسم و رسم‌دار داشتم و مادرم اصرار داشتند با یکی از آنها ازدواج کنم.

*خودتان به کدام سمت بیشتر گرایش داشتید؟

قضاوت و تیزهوشی پدرم را خیلی قبول داشتم و به همین دلیل هم نظر ایشان را پذیرفتم.

*و پشیمان نشدید؟

به هیچ‌وجه. هنوز یک سال هم از ازدواج‌ام با آقای مطهری نگذشته بود که کاملاً به این باور رسیدم پدرم با این اصرارشان، بزرگ‌ترین لطف را به من کردند.

به هیچ‌وجه. هنوز یک سال هم از ازدواج‌ام با آقای مطهری نگذشته بود که کاملاً به این باور رسیدم پدرم با این اصرارشان، بزرگ‌ترین لطف را به من کردند.

*شما که از یک خانواده مرفه به زندگی با یک طلبه تن داده بودید، سخت‌تان نبود؟

قطعاً سخت بود و زندگی با آقای مطهری در چند سال اول به‌قدری از نظر معیشت دشوار بود که بالاخره ایشان به خاطر اینکه از این نظر وضعیت بهتری پیدا کنیم، قم را که بسیار به آن علاقه داشتند، رها کردند و به تهران آمدیم.

*برخورد ایشان با این تفاوت مادی زندگی شما در منزل پدری و خانه پدری ایشان چه بود؟

ایشان به‌قدری باهوش، دقیق و نازک‌طبع بود که همان بار اولی که همراه ایشان آمدم و چشم‌ام به اتاق محقرشان افتاد و دل‌ام لرزید، متوجه شده بودند. نمی‌توانم بگویم سختی معیشت برای‌ام مسئله ساده‌ای بود و راحت تحمل می‌کردم، ولی وقتی می‌دیدم همسر مردی باتجربه، فهمیده و تیزهوش شده‌ام که هیچ چیزی از نگاه‌اش پنهان نمی‌ماند، تحمل تنگی معیشت برای‌ام آسان‌تر می‌شد. بعدها فهمیدم خصلت‌های والای انسانی چه نقش بزرگی در تفاهم و سعادت انسان‌ها دارند و چنانچه تفاهم بر اساس ارزش‌ها پدید بیاید، چقدر راحت‌تر می‌شود مشکلات زندگی را تحمل کرد و حتی آنها را پله‌هایی برای صعود به مراتب بالاتر رشد و کمال قرار داد. همدلی، انس، احترام و علاقه‌ای که بین من و آقای مطهری به وجود آمد، همه مشکلات را در نظرم حقیر کرد.

*از ابتدا این‌طور فکر می‌کردید؟

خیر، اوایل بسیار بی‌تجربه بودم، هم نازپرورده، ناراحت می‌شدم و آقای مطهری هم متوجه ناراحتی‌ام می‌شدند، ولی به‌تدریج خود را تربیت کردم، طوری که حتی هنگامی که زمان زایمان‌ام فرا رسید، درد را تحمل کردم و به خاطر اینکه آقای مطهری از تدریس یا سخنرانی‌شان باز نمانند، به روی خودم نمی‌آوردم و وقتی ایشان می‌رفتند به بیمارستان می‌رفتم و موقعی که ایشان برمی‌گشتند می‌دیدند فرزندمان به دنیا آمده است! دو بار این‌طور شد.

خیر، اوایل بسیار بی‌تجربه بودم، هم نازپرورده، ناراحت می‌شدم و آقای مطهری هم متوجه ناراحتی‌ام می‌شدند، ولی به‌تدریج خود را تربیت کردم، طوری که حتی هنگامی که زمان زایمان‌ام فرا رسید، درد را تحمل کردم و به خاطر اینکه آقای مطهری از تدریس یا سخنرانی‌شان باز نمانند، به روی خودم نمی‌آوردم و وقتی ایشان می‌رفتند به بیمارستان می‌رفتم و موقعی که ایشان برمی‌گشتند می‌دیدند فرزندمان به دنیا آمده است! دو بار این‌طور شد.

*واکنش ایشان چه بود؟

هم حیرت می‌کردند، هم گلایه که چرا ایشان را در جریان قرار نداده‌ام.

*چگونه به قول شما دختری نازپرورده به چنین زن مقاومتی تبدیل شد؟

وقتی ایمان به خدا و عشق به همسر و خانواده در انسان اصالت داشته باشد، همه چیز شدنی است. نکته مهم این بود که آقای مطهری متوجه چنان نکات ظریف و دقیقی می‌شدند که در تصور هیچ‌یک از اطرافیان نمی‌گنجید. حواس‌شان به من، فرزندان‌مان، خانواده پدری و مادری، شاگردان، راننده، باغبان، خدمه دانشگاه و همه و همه بود و هیچ‌کسی را از قلم نمی‌انداختند. نظم و دقت ایشان بی‌نظیر بود.

*چگونه به چنین قدرت روحی و روانی رسیده بودند؟ شیوه‌های عملی ایشان چه بود؟

آقای مطهری اهل سیر و سلوک، نماز شب، بسیار صبور، کم‌حرف و اهل تفکر بودند. بسیار هم با مردم مدارا می‌کردند. یک بار عده‌ای از بزرگان محله نزد ایشان آمدند و گفتند:« پیشنماز فلان مسجد مدام به شما و کتاب‌های‌تان توهین می‌کند. ما چندین بار به او تذکر داده‌ایم، اما گوش نمی‌دهد! اگر اجازه بدهید فرد دیگری را جای او بیاوریم». آقای مطهری گفتند:« می‌دانم هشت سر عائله دارد! خدا نکند نان کسی را ببریم، توهین کردن به من اشکالی ندارد. باید سعی کنیم پیش خدا شرمنده نباشیم و قضاوت نهایی را به خدا واگذار کنیم».

یک بار هم به حسینیه ارشاد رفتم و چند خانم که چهره‌ام را ندیده بودند و قیافه‌ام را نمی‌شناختند به یکدیگر گفتند: خانم مطهری جواهرات و پالتو پوست دارد و در خانه بالای شهر می‌نشیند! با شنیدن این حرف‌ها خیلی ناراحت شدم و به خانه که برگشتم به آقای مطهری گفتم :که چه حرف‌هایی پشت سرم می‌زنند. ایشان با لحن آرامی گفتند: «انسان عاقل خود را در معرض چنین حرف‌هایی قرار نمی‌دهد و از حرف بی‌اساس و بی‌پایه ناراحت نمی‌شود. انسان نباید جلوی خدا شرمنده باشد، والا خلق خدا یک روز انسان را تأیید و روز دیگر تکذیب می‌کنند. صبر داشته باشید و مطمئن باشید خداوند پاداش صبر شما را به بهترین نحو ممکن خواهد داد.» ایشان معمولاً موضع‌گیری حاد نمی‌کردند، مگر در مواقعی که تشخیص می‌دادند اساس دین مورد هجمه قرار گرفته است. تنها چیزی که آقای مطهری ابداً نمی‌توانستند تحمل کنند نفاق بود و کسانی که دم از دین می‌زنند، اما خلاف آن عمل می‌کنند. ایشان با کسانی که صراحتاً مخالف یا حتی بی‌دین بودند، مشکلی نداشتند و می‌گفتند:« تکلیف انسان با اینها معلوم است، چون همان فکری را که در مغزشان هست بیان می‌کنند و می‌شود با آنها بحث منطقی کرد، اما تکلیف انسان با کسانی که حرفی را می‌زنند و جور دیگری عمل می‌کنند معلوم نیست» و بنابراین واقعاً از نفاق بیزار بودند و هیچ صفت رذیله‌ای را از آن بدتر نمی‌دانستند.

*نثر شهید مطهری، واژه‌ها و تعابیری که به کار می‌برند، آشنایی عمیق ایشان با ادبیات فارسی را نشان می‌دهد. به کدام شاعر علاقه بیشتری داشتند؟

آقای مطهری در همه زمینه‌ها مطالعات گسترده‌ای داشتند، از جمله ادبیات فارسی. در بین شعرا به حافظ علاقه ویژه‌ای داشتند و کتاب تماشاگه راز را هم در باره اشعار حافظ نوشتند. ایشان به گل و گیاه هم علاقه عجیبی داشتند و همیشه باغچه حیاط ما پر از گل و گیاه بود و شخصاً به آنها رسیدگی می‌کردند. یک درخت گیلاس هم داشتیم که در بهار پر از شکوفه می‌شد. ایشان ساعت‌ها با شاخه‌های این درخت ور می‌رفتند و آنها را هرس می‌کردند. پس از شهادت ایشان سرسبزی و طراوت از باغچه ما رفت. هیچ‌وقت بی‌کار نبودند. یا مطالعه علمی و نگارش داشتند یا به گل‌ها رسیدگی می‌کردند و می‌گفتند: «باید قدر عمر را دانست، چون هر چیزی را می‌شود دو باره به دست آورد، غیر از زمان و وقت که وقتی از دست می‌رود، جبران شدنی نیست.»

*قطعاً شهادت چنین انسانی بسیار برای شما دشوار است.از این رویداد تلخ چه خاطره ای دارید؟

همین‌طور است. گاهی فکر می‌کنم واقعاً چطور توانستم این مصیبت بزرگ را تاب بیاورم. بعد از تشییع جنازه، خدمت امام رفتیم. ایشان بسیار ناراحت و متأثر بودند و خیلی تلاش کردم گریه و بی‌تابی نکنم. امام فرمودند: «نمی‌دانم من باید به شما تسلیت بگویم یا شما به من تسلیت بگویید. فرزند عزیزی را از دست داده‌ام.» حاج احمد آقا می‌گفتند: امام یک رادیوی کوچک داشتند که با آن به اخبار گوش می‌دادند. موقعی که آقای مطهری شهید می‌شوند، احمد آقا رادیو را برمی‌دارند و پنهان می‌کنند، چون از این بیم داشتند که حال امام با شنیدن این خبر بد شود. امام نیمه شب هرچه دنبال رادیو می‌گردند پیدا نمی‌کنند. احمد آقا می‌گفتند: مانده بودیم این خبر را چطور به ایشان بدهیم. به هر حال صبح امام اخبار را گوش می‌دهند و مطلع می‌شوند. ایشان که هیچ‌وقت اختیار از کف نمی‌دادند و همیشه با صلابت و با وقار بودند، اشک می‌ریزند.

*از حال و روز خودتان پس از شهادت شهید مطهری بگویید. در باره مشکلات زندگی با چه کسی مشورت و چگونه تصمیم‌گیری می‌کردید؟

پس از شهادت ایشان خیلی به من و بچه‌ها سخت گذشت. واقعاً حوصله حرف زدن با کسی را نداشتم، چون در هیچ‌کسی آن صلابت، علم و متانت را نمی‌دیدم، ولی لطف و رحمت خدا این‌گونه است که وقتی مصیبتی را می‌دهد، صبر و تحمل‌اش را هم می‌دهد.

قبلاً در باره تصمیمات بزرگ به ایشان متکی بودیم، از جمله ازدواج بچه‌ها که با صلاحدید ایشان انجام می‌شد و کوچک‌ترین نگرانی نداشتم، اما آخرین دخترم پس از شهادت ایشان ازدواج کرد و باید بدون کمک و راهنمایی آقای مطهری او را شوهر می‌دادم، اما نکته جالب اینجاست که آقای مطهری به خواب دخترم می‌آیند و نشانی سیدی را به او می‌دهند و می‌گویند: نزد او برو و استخاره کن و ببین چه پاسخی می‌گیری! یک شب هم خودم ایشان را خواب دیدم و راهنمایی‌ام کردند و به لطف خدا داماد شایسته‌ای نصیب‌مان شد. خطبه عقد این دخترم را هم حضرت امام خواندند و به دامادمان فرمودند: «تصور نکنید پدر این دختر شهید شده است. این دختر حکم دختر خود مرا دارد. در احترام به او کوتاهی نکنید و همواره یادتان باشد او دختر چه انسان بزرگی است.» خانم امام می‌گفتند امام وقتی فهمیدند شما می‌خواهید دخترتان را برای عقد نزد ایشان ببرید، به من گفتند:« کسی را به بازار بفرستید و هدیه درخوری تهیه کنید». من هم دادم یک سکه بهار آزادی با زنجیر خریدند و از آن روز آن را در جیب پیراهن‌شان نگه داشتند و بارها به من تأکید کردند مراقب باشید یک وقت فراموش نکنم. محبت ایشان نسبت به من و فرزندان‌ام بزرگ‌ترین مایه تسلی ما بوده است. در واقع ایشان با پیام‌های محکم و محبت‌آمیز خود یاد و خاطره شهید مطهری را در اذهان تثبیت کردند و از آن لحث مطالعه آثار شهید مطهری در ابعاد گسترده‌ای صورت گرفت و زحمات چندین و چند ساله ایشان ثمر داد. حاج احمد آقا می‌گفتند هر بار که امام سرودی را که در رثای آقای مطهری سروده شده بود می‌شنیدند، گریه می‌کردند و این حالی بود که هرگز در امام ندیده بودم. حضرت امام واقعاً آقای مطهری را فرزند خود می‌دانستند و لذا شهادت ایشان برای‌شان بسیار سنگین بود.

*پس از شهادت چه امدادهایی را از ایشان داشته‌اید؟

یک بار سکته مغزی کردم و در بیمارستان بستری شدم. شدت سکته به حدی بود که صورت و بدن‌ام فلج شد و پزشکان از من قطع امید کردند. البته خودم بر این باور بودم که علم فقط به بعضی از امور پاسخ می‌دهد و سایر امور از حیطه ادراک ما بیرون هستند. تقریباً همه غیر از خودم از بازگشت و سلامتی‌ام ناامید شده بودند، چون حتی در این حد که روی پاهای‌ام بایستم و یا دست‌های‌ام را صاف کنم و وضو بگیرم توان نداشتم.یک شب به ائمه اطهار(ع) متوسل شدم و از آقای مطهری خواستم مثل همیشه کمک‌ام کنند. آن شب ایشان را خواب دیدم و بی‌آنکه کلمه‌ای با هم حرف بزنیم، حس کردم دارند به من می‌گویند از جا بلند شو. بیدار که شدم حس کردم می‌توانم دست‌های‌ام را تکان بدهم. فردای آن روز هم با کمک بچه‌ها از جا بلند شدم و کم و بیش روی پاهای‌ام ایستادم. دو روز بعد هم به خانه برگشتم و بدون کمک کسی ایستاده نماز خواندم و تمام عوارض سکته سخت از بدن‌ام محو شد. در هر حال خیلی سخت است عمری با چنین انسان عزیز و شریفی زندگی کنی و بعد به این شکل دردناک او را از دست بدهی.پ

*خانم رسام عرب‌زاده قالی حیرت‌انگیزی از چهره استاد بافته‌اند. در خاتمه شنیدن چگونگی بافت این قالی از زبان شما هم شنیدنی است؟

ایشان پانزده ساله بود که در خواب می‌بیند در میدان شهدا عده‌ای لباس سیاه پوشیده و عکس‌های آقای مطهری را بالا برده‌اند و سینه می‌زنند و می‌گویند باز عاشورا شده است. ایشان در خواب یکی از آن عکس‌ها را می‌گیرد و به سینه می‌فشارد و نزد خود عهد می‌کند روزی این عکس را می‌بافد. ایشان از خواب که بیدار می‌شود خبر شهادت آقای مطهری را می‌شنود. حدود 25 سال از این ماجرا می‌گذرد و در این فاصله ایشان قالی‌بافی را از پدر هنرمندشان یاد می‌گیرند تا چند سال پیش که از کنگره حکمت مطهر به ایشان زنگ می‌زنند و می‌گویند تصویر آقای مطهری را ببافند و دستمزد خوبی هم پیشنهاد می‌کنند. چهار ماه هم بیشتر فرصت نداشتند. ایشان فکر می‌کنند این فرصت برای انجام چنین کار بزرگی خیلی کم است، ولی بعد به یاد خوابی که در پانزده سالگی دیده بودند می‌افتند و احساس می‌کنند باید این قالی را ببافند. شروع به کار می‌کنند و بافت قالی در ظرف دو ماه و چند روز به پایان می‌رسد. ایشان می‌گویند در طول بافت این قالی همواره با وضو و مشغول ذکر گفتن بودند و انتخاب و چگونگی بافت را خود شهید به ایشان الهام کردند.

 

 

 

انتهای پیام//
 
 
منبع : فارس
 

ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
ویژه نامه سال روز شهادت شهید مطهری و روز معلم
سالروز شهادت استوانه دین و دانش، استاد مطهری روز معلم نام گرفته است. وی با تکیه بر قدرت علمی، عقیدتی و فلسفی، هرگونه شبهه و سؤال در حوزه دین را پاسخ می داد و با شمشیر قلم و بیان و با منطق و استدلال، با التقاط و انحرافات شجاعانه مبارزه کرد.
 

 

عظمت مقام معلم

چندین سال است بهانه مقدس شهادت معلمی بزرگ و فرزانه، استاد شهید مطهری رحمه الله دست مایه قدردانی و تجلیل از معلم شده است؛ معلمی که انسان ساز و فرداپرداز است و تکریم و تعظیم او، تکریم و تعظیم علم است. معلم، معمار قلب هاست و بذر نور در دل ها می افشاند. قدردانی و تجلیل از معلم، قدردانی از باغبانی است که هر صبح، سبدی از صمیمیت با خود به کلاس می برد و با انگشتان مهربان خویش، بر شاخه قلب ها فردا را پیوند می زند. معلم را توقع نام و نان نیست. این گمنام، هر روز از تنور داغ جانش، هزاران نان بر سفره گرسنه دل ها می بخشد و از علقمه قلبش، هزاران مشک به خیمه های عطش می رساند. تجلیل معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تأمین، و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند، تضمین می کند.

شمع همیشه ‏فروزان

روز معلم(1) (2)

روشنان زندگی

معلم رکن آموزش و پرورش

شهید مطهری(ره)، معلمی نمونه

در روز 13بهمن 1298 شمسی، خدای كریم به عالم ربانی حاج شیخ محمد حسین مطهری و همسر مؤمنش -سكینه - فرزندی هدیه كرد كه مرتضی نامیده شد و برای آن خانواده پاك، بهاران را به ارمغان آورد.

مرتضی كم كم دوران كودكی راپشت سر گذاشت . او كه علاقه عجیبی به حقیقت و معنویت داشت با شور و شوق فراوان، نزد پدر شروع به آموزش ‍ كرد و عاقبت این اشتیاق، وی را به مكتب كشاند و به دیدارگلهای آن بوستان رساند.

او در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس كرد و عاشقانه به آنجا روی كرد و چنان پرتلاش و منظم به تحصیل مشغول شد كه باعثشگفتی اهل بصیرت گردید.

رفته رفته افكاری بلند و سؤ الهایی سرنوشت ساز برایشآشكار شد جهان آفریده كیست ؟ خدا چگونه صفاتی دارد؟ انسان برای چه آفریده شده است؟ و... این پرسشها همه فكر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میكرد كه روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی - مدرس فلسفه الهی - حاضر شود،

مرزبان بیدار

حکمت مطهر

روح همیشه جاری

استاد شهید مطهری زندگینامه، آثار و اندیشه‏ ها

سرگذشت‏هایی ویژه از زندگی استاد مطهری

از نگاه پدر: دو نامه از شهید مطهری

زنده زمان

اندیشه های دینی شهید مطهری(ره)

استاد مطهری، افزون بر آگاهی از مشکلات و مسایل فرهنگی و اجتماعی مسلمانان کشور و کوشش در جهت رفع آن همه، از وضع حاکم بر جهان اسلام رنج می برد. در حقیقت، مطهری در مقام بسترسازی اصلاح فراگیر زندگی و جامعه جهانی مسلمان بود، و یک متفکر احیاگر مسلمان، باید این آرزو و شیوه را داشته باشد. او در این باره، چنین می نویسد:

«این جانب، درست به یاد ندارد که از چه وقت با مساله انحطاط مسلمین آشنا شده است؟ و از چه زمانی شخصا به بحث و تحقیق در این مساله علاقمند گردیده و درباره آن فکر می کرده است؟ ولی می تواند به طور یقین ادعا کند که متجاوز از بیست سال است که این مساله، نظر او را جلب کرده و کم و بیش در اطراف آن فکر می کرده است و یا نوشته های دیگران را در این زمینه می خوانده است.

جهان اسلام از نگاه شهید مطهری

پرسمان:در محضر استاد شهید مطهری

دغدغه ها و حساسیتهای شهید مطهری

شهید مطهری ، پرسشها و رسالت حوزویان

حکومت و مشروعیت در قراءت شهید مطهری

استاد مطهری و روش پژوهش در معارف دینی

شهید مطهری و اهل بیت علیهم السلام

استاد، در بحث «امامت در قرآن » به آیات مورد استدلال شیعه، توجه کرده و بعد از ذکر و شرح آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون » (مائده - 55) به تفسیر آیه تبلیغ پرداخته و می نویسد:

«... از آیاتی که در این مورد در سوره مائده وارد شده یکی این آیه است: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته (سوره مائده آیه 67) اینجا لحن، خیلی شدید است: ای پیامبر! آنچه را که بر تو نازل شد تبلیغ کن و اگر تبلیغ نکنی رسالت الهی را تبلیغ نکرده ای.

مفاد این آیه آنچنان شدید است که مفاد حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة » اجمالا خود آیه نشان می دهد که موضوع آنچنان مهم است که اگر پیمغمبر تبلیع نکند، اصلا رسالتش را ابلاغ نکرده است.

شهید مطهری و واقعه غدیر

عاشورا در ساختار معرفتی استاد مطهری

مطهری و اصلاح در فرهنگ عاشورا

مهدویت در اندیشه شهید مطهری

اندیشه های فلسفی شهید مطهری(ره)

عدالت یکی از مفاهیمی است که اسلام به آن توجه ویژه نموده است. در نظر استاد مطهری مفهوم عدالت رعایت حقوق افراد و اعطاء حق به صاحب حق است. حق طبیعی و قرآن به عنوان منابع کشف عدالت بوده، و بحث عدالت ابعاد وسیعی را دربر می گیرد. در این راستا عدل الهی زیربنای عدالت فردی و عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی است.

شهید مطهری با بررسی عدالت در مکاتب سوسیالیسم و لیبرالیسم برداشت سومی در قالب سوسیال دموکراسی ارائه می نماید که در آن تکیه بر نظام اقتصادی بسته و نظام سیاسی باز شده است. مطابق این دیدگاه امکان تأمین منافع فرد و جامعه وجود دارد. اما این ترکیب هنوز کافی به نظر نمی رسد. از این رو به اعتقاد استاد مطهری باید معنویت را که ادیان به ویژه دین اسلام منادی آن می باشند را، به این ترکیب افزود.

از آنجایی که عدالت بر افکار، اخلاق فردی و رفتار عمومی تأثیر بسزایی می گذارد باید راه هایی ارائه نمود تا بتوان عدالت را در تمام عرصه های اجتماع اجراء کرد. در این راستا می توان به مواردی همچون، رعایت حقوق طرفینی توسط حکومت و ملت، مسابقه بقاء، ایمان و عمل به قانون، احیاء معنویت اسلامی، واگذاری مال به میل انسان و نظارت دولت به اقتصاد در کنار آزادی سیاسی اشاره کرد.

مطهری و ارزش شناخت آزادی

آراء شهید مطهری در حوزه عدالت

نگرش شهید مطهری به سنت و مدرنیته

زیباشناسی در اندیشه فلسفی شهید مطهری

جلوه های معلمی شهید مطهری(ره)

استاد در آغاز درس، مقدمات را به خوبی توضیح می داد و مشخص می کرد که مطلب بر چه مقدماتی مبتنی است، و این خصوصیت باعث می شد که هنگام تدریس، اشتباهاتی در ذهن شنونده پیش نیاید... استاد مطهری می کوشیدند چیزهایی را که موجب درهم آمیختگی فکری و اشتباه در مطلب می شود، نخست توضیح دهند، تا هنگام درس، استدلال به درستی جایگیر شود.

مرحوم مطهری رحمه الله در تدریس نیز همچون سایر جنبه های زندگی اش بسیار منظم و مقیّد به برنامه بود، در طول کلاس حتی المقدور از مطلب اصلی دور نمی شد، و اگر احیانا مطلبی را بر سبیل استطراد بر زبان می آورد، آن را به گونه ای انتخاب می کرد که با موضوع مورد بحث قرابت داشته باشد و در هر حال رشته اصلی بحث را رها نمی کرد و از ابتدا تا به انتها آن را به خوبی دنبال می کرد.

جلوه‏ های معلمی استاد مطهری (ره)

شهادت آیت الله مطهری و روز معلّم

روش تدریس شهید مطهری (ره)

شهید مطهری(ره) از نگاه دیگران

خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمت های بزرگ کرده است این مرد عالی قدر. (از سخنان امام خمینی (ره) درباره شهید مطهری)

آیة مطهر(شهید مطهری از دیدگاه امام خمینی)

مراودات رهبر معظم انقلاب با شهید مطهری

ویژگی های شهید مطهری (ره) در کلام آیت الله جوادی آملی

اخلاص در عمل مهم ترین درس شهید مطهری

رشحاتی از قلم

با «نام و یاد ایزد دانا دوباره....» آغاز به سخن که می کنی.

از لا به لای کلماتت طنین صدای انبیا به گوش می رسد.

تبار این کلمه ها به اندیشه هایی می رسد که خزانه دارشان لقمان حکیم بود.

تو میراث دار گنجینه های حکمتی!

آغاز به سخن که می کنی، کلمه ها به پرواز در می آیند، بالا می روند و می پیوندند به کانون هر چه «کلمه طیّبه» است.

سخن بگو تا چشم ها از خواب ندانستن برخیزند، تا قدم های خشکیده توانی تازه بگیرد، تا حرف ها و گفته ها مهمانمان کنند در لحظاتی چند.

سخن بگو تا حروف الفبا، دانه دانه بر زمین باران ندیده جانمان ببارد و خوشه خوشه، حدیث زندگی از وجودمان بروید.

نام عشق را تو به ما آموختی

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم


ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 آفتاب‌‌نیوز :آفتاب: استاد شهید آیت‌الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می‌گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می‌پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می‌ورزد. 

در سال 1316 علی‌رغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می‌شود. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می‌گیرد. 

در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می‌رود به تهران مهاجرت می‌کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می‌پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می‌گردد.

در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می‌کند به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می‌شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می‌گردد. 

پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می‌شود. در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه‌ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به‌سر برد. 

از سال 1349 تا 1351 برنامه‌های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می‌کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می‌رسد. 

در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می‌شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می‌گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند. 

گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه‌های علمیه با ایشان مشورت نماید. 

پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می‌گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می‌نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می‌کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می‌نماید.
 
هنگام بازگشت امام خمینی(ره) به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می‌گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود، تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می‌رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می‌روند.

اندیشه‌های متفکر شهید استاد مرتضی مطهری همواره به عنوان اسلام‌شناسی آگاه، عالمی زمان شناس، دانشمندی دردآشنا و فیلسوفی توانا مورد علاقه فرهیختگان و جوانان فکور بوده و می‌باشد. 

استاد شخصیتی بود که پاسخ‌گویی به شبهات زمانه و مقابله با انحرافات فکری و عقیدتی را وجهة همّت خویش ساخت تا بدانجا که در قبال این مجاهدت عظیم علمی جان خویش را فدای آرمان خود ساخت. 
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:12 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 شهادت استاد مرتضي مطهری-روزمعلم

 

 
مجموعه: مناسبتها در ایران و جهان  

 

دوازدهم اردیبهشت:

شهادت استاد مرتضي مطهری-روزمعلم

تاریخ روز معلم = 12 اردیبهشت ماه

 

شهادت استاد مرتضي مطهری-روزمعلم

شهيد مرتضی مطهری که مغز متفکر و يکي از معماران نظام جمهوری اسلامی ايران بود در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان گشود. مرتضی مطهری پس از تحصيل مقدمات, راهي حوزه علميه قم شد و از محضر بزرگاني چون آيت الله بروجردي, علامه طباطبايي و حضرت امام خميني بهره برد .

 

شهيد مرتضی مطهری در همه اين سالها ضمن تحصيل علوم مختلف به تزکيه و تهذيب نفس پرداخت چنانکه به روشن بيني و هوش و ذکاوت و دقت علمي کم نظيري دست يافت.

با شروع نهضت اسلامي ايران از سالهاي 42 و 1341 شهيد مرتضی مطهری نيز فعالانه وارد صفوف نهضت شد و اوج فعاليت هايش در 15 خرداد 1342 بود که توسط ساواک دستگير و زنداني شد و پس از آزادي نيز تمام هم و غم خود را مصروف تشکل نيروهاي مبارز و مسلمان و حفظ نهضت از آسيب ها و انحرافات کرد. در اين سالها, استاد مرتضی مطهری به تبيين فرهنگ اسلامي در جامعه پرداخت و در پايگاه هاي مختلف مخصوصا حسينيه ارشاد , مسجد جاويد ، مسجد الجواد و ... به آگاهي بخشيدن به نسل جوان و ديگر اقشار جامعه ايران پرداخت تا اينکه در سال 1351 توسط ساواک دستگير و ممنوع المنبر شدند.

 

 

 

شهادت استاد مرتضي مطهری-روزمعلم

تاریخ روز معلم = 12 اردیبهشت ماه

 

با اين همه استاد شهيد مرتضی مطهری فعاليت هاي خود را ادامه داد و رابط اصلي امام امت (ره) در کشور با مردم و گروه هاي مختلف و هدايت کننده خط فکري نهضت به شمار مي رفتند و در آستانه انقلاب نقش بسيار مهمي را در شوراي انقلاب و ... در پيروزي انقلاب ايفا نمودند.تا اینکه سرانجام اين مبارز خستگي ناپذير و دانشمند و فقيه عالي مقام مرتضی مطهری ساعت 10:40‌دقیقه بعد‌از‌ظهر 12 اردیبهشت 1358 پس از خروج از خانه دکتر سحابی در خیابان فخرآباد (تهران) از فاصله نزدیک از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و چند دقیقه بعد در بیمارستان «طرفه» واقع در همان نزدیکی به شهادت رسید.


ساعتی بعد فردی ناشناس تلفنی به روزنامه‌های تهران خبرداد که استاد مطهری توسط گروه فرقان ترور شد. مهندس کتیرایی،  وزیر وقت مسکن که او هم در خانه دکتر سحابی بود به روزنامه‌ها گفته بود: با استاد مرتضی مطهری از خانه دکتر سحابی بیرون آمده بودیم، استاد 15ـ 10 قدم از ما دور شده بود که هدف گلوله قرار گرفت و ضارب با اتومبیل فرار کرد. وی افزوده بود: استاد مطهری چون احساس خطر نمی‌کرد بدون محافظ رفت‌وآمد می‌کرد.


شهيد مطهري داراي خصوصيات منحصر به فردي بود که مهمترين آنها جامعيت ايشان بود به طوريکه در همه صحنه هاي عملي و نظري حضور فعال داشتند. از ايشان آثار گرانقدري در زمينه هاي مختلف به جاي مانده که همواره تبيين کننده اسلام ناب محمدي (ص) و داراي دقت , ظرافت , روشن بيني و جامعيت کم نظيري بوده و هست .

 

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش

 


ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:08 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 


 

روز کارگر, روز جهانی کارگر, ۱۱ اردیبهشت روزجهانی کار و کارگر

اول ماه می در تقویم میلادی مصادف با روز جهانی کار و کارگر است

 

روزجهانی کار و کارگر

اولین روز از ماه "می" هر سال در تقویم میلادی که در تقویم هجری شمسی معمولاً با روزهای 11 یا 12 اردیبهشت ماه مصادف می شود ، روز جهانی کار و کارگر نام دارد.

كارگران بازوان حركت هر جامعه‌اي به سوي رشد، تعالي و شكوفايي هستند بي شك همه پيشرفت‌هاي حاصل در مسير زندگي نشات گرفته از رشد و پويايي فكر و گسترش انديشه‌ورزي است و در هر جامعه‌اي كه از فرصت انديشه و بازوي هنرمند كارگران بهتر استفاده شود توسعه و پيشرفت، رونقي دو چندان خواهد يافت.

 

نگاهی به تاریخچه پرماجرای روز جهانی کارگر
مناسبت اول می به عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده است که در چهارم ماه می سال ۱۸۸۶، و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عده‌ای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند. کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به ۸ ساعت بودند.

 

قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا (ایالات متحده)، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یک‌هزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در «میدان بیده = Haymarket» جمع شده و از اینجا به حرکت درآمده بودند.

 

سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار می‌دادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشته‌شدگان اعلام نشده‌است ولی اسامی انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد.

 

در پی این حادثه، هشت تن به عنوان مسبّب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.

با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه می، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. چون اعدام‌شدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه می را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.

 

سازمان بین المللی کار
این سازمان به عنوان یک نهاد خود مختار و وابسته به مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1919 براساس معاهده ورسای برپا شد. موافقت نامه مربوط به برقراری رابطه بین این سازمان و سازمان ملل متحد در سال 1946 به تصویب رسید و آن را به صورت  نخستین کارگزاری تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد درآورد.


الف) هدف ها و فعالیت ها
سازمان بین المللی کار در جهت پیشبرد عدالت برای افراد شاغل به کار، در تمام نقاط جهان فعالیت می کند و عمده فعالیت های آن عبارتند از:
1) تنظیم سیاست ها و بین المللی کردن برنامه ها به منظور بهکرد شرایط کار و زندگی.
2) برقراری معیارهای کار به عنوان رهنمودهایی برای مسئولان ملی در به اجرا در آوردن این سیاست ها.
3) اجرای یک برنامه وسیع همکاری های فنی، برای کمک به دولت ها و عملی کردن این سیاست ها به شیوه ای کار ساز و اقدام به کار آموزی.
4) آموزش و پژوهش به منظور کمک به پیشبرد این تلاش ها.

 

سازمان بین المللی کار، از آن جهت در میان سازمان های جهانی منحصر به فرد است، که در امر تنظیم سیاست های آن، نمایندگان کارگران و کارفرمایان از حق اظهار نظر برابر با نمایندگان دولت ها برخوردارند. کنفرانس بین المللی کار با حضور چهار عضو از هر کشور ( دو نماینده از سوی دولت، یک نماینده از طرف کارگران و نماینده ای از سوی کارفرمایان) تشکیل شده است.  یکی از مهم ترین اهداف سازمان عبارت است از تصویب کنوانسیون ها وتوصیه هایی که متضمن برقراری معیارهایی در ارتباط با مسائل کارگری در زمینه هایی مانند آزادی عضویت در تشکل ها، دستمزدها، ساعات و شرایط کار، جبران خسارت های وارده به کارگران، بیمه های اجتماعی ، مرخصی با استفاده از حقوق، ایمنی صنعتی، خدمات اشتغال و بازرسی مسائل مرتبط می باشند.

 

روز جهانی کارگر,روز کارگر,۱۱اردیبهشت روزجهانی کار و کارگر

سازمان بین المللی کار در سال 1919 براساس معاهده ورسای برپاشد

 

اجرای مقررات کنوانسیون های سازمان بین المللی کار برای کشورهایی که آن ها را امضا کرده اند الزامی است؛ در حالی که توصیه های سازمان مذکور تنها در حکم رهنمودهایی برای سیاست گذاری ، قانون گذاری و شیوه عمل های ملی است. از زمان تاسیس این سازمان تاکنون، بیش از 350 کنوانسیون و توصیه نامه به تصویب رسیده است.

 

سازمان برای اجرای مفاد عهد نامه ها توسط کشورهایی که آن ها را مورد تصویب قرار داده اند نظارت به عمل می آورد و برای تحقیق در خصوص شکایت های مربوط به نقض حقوق اتحادیه کارگری نیز رویه عمل ویژه ای دارد. کارشناسان سازمان بین المللی کار از طریق برنامه کمک های فنی سازمان در زمینه هایی از قبیل کارآموزی حرفه ای، فنون مدیریت، برنامه ریزی نیروی انسانی، ایمنی و بهداشت محیط کار، سیاست های اشتغال،  نظام های امنیت اجتماعی، تعاونی ها و صنایع دستیِ کوچک مقیاس، به کشورهای عضو یاری می رسانند. سازمان بین المللی کار از طریق موسسه بین المللی مطالعات کار در ژنو و مرکز بین المللی کار آموزی فنی و حرفه ای پیشرفته در تورین ایتالیا، فرصت هایی برای آموزش در اختیار می گذارد.

 

ب) مدیریت
فعالیت های سازمان بین المللی کار که کلیه اعضا در آن نمایندگی دارند در فواصل بین اجلاس، سالانه، از طریق یک هیات حاکم مرکب از نمایندگان 28 کشور عضو، 14 عضو کارگر و مابقی کارفرما، هدایت می شود.

 

 

گردآوری : بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 9 اردیبهشت 1396  ] [ 4:05 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 14 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4049809 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب