متن کامل کتاب «معیارهای یک انتخاب»
آزادانهترين انتخابات، مستقلترين مجلس، مردمىترين حكومت، در جمهورى اسلامى است.
انتخابات مجلس مظهر دخالت مردم در سرنوشت خود و كشورشان است؛ چون مجلس مركز قانونگذارى است.
انتخابات و مجلس شوراى اسلامى مهم است.
اهميت انتخابات مجلس اين است كه شما با انتخاب نمايندهى مجلس، در واقع سرنوشت كشور را در چهار سال آينده رقم مىزنيد.
حضور مردم در صحنهى انتخابات و رأى دادن، خود يك كار سياسى است كه مردم بايد انجام بدهند.
دشمن مىخواهد مجلس ضعيف باشد و انتخابات شور و شوق نداشته باشد و رأىدهندگان كم باشند.
شركت در انتخابات يك وظيفه است.
قشرهاى مختلف مردم كوشش كنند كه امر انتخابات و مجلس را هميشه مهم بشمارند.
همچنانى كه اصل انتخابات يك تكليف الهى است، انتخاب اصلح هم تكليف الهى است.![]()
تشكلها، احزاب، مسائل جناحى
امام، اهل تشكيلات و حزب و امثال آن نبود؛ اما تدبير زيادى داشت.
خصوصيت و فرق يك تشكيلات انسانى با ماشين اين است كه ماشين ارادهيى از خود ندارد. ... ولى دستگاه انسانى و بشرى اينگونه نيست. در هر بخشى يك اراده وجود دارد. ... همهى اين ارادهها بايد كار كنند. ... آقايانى كه در بخشهاى مختلف مشغول هستيد، كمال جد و جهد را بكنيد، تا آن كارى كه به عهدهى شماست، به بهترين وجهى انجام بگيرد.
سه وظيفهى اساسى بر دوش تشكلها [ى دانشجويى] است: يكى اينكه مجموعهى دانشجويى را از لحاظ روحى و معنوى تغذيه كنند. ... مسئوليت دوم، مسئوليت سياسى است. ... مسئلهى سوم ... رابطهى شماها با خودهايتان.
مسايل جناحى و گروهى را كنار بگذاريد.
هيچ گروهى نبايد به فكر باشد كه آن گروه ديگر را نفى بكند. من هميشه گفتهام كه تشكلها، گروهها و مجموعهها، حق اثبات خود را دارند؛ اما حق نفى ديگران را ندارند.
آفت جوامع بشرى اين است كه كسانى با داشتن پول، با داشتن پشتيبان، با داشتن قوم و عشيره - چه قوم و عشيره به شكل قديمى آن، چه قوم و عشيره به شكل مدرن و امروزى آن؛ يعنى حزب بازى و گروه بازى - حقوق عمومى را نديده بگيرند؛ حق مردم را تضييع كنند؛ فرصتها را منحصراً به اشغال خود در بياورند و جلوى عدالت را بگيرند.
متأسفانه حرف جناح و خط و خطوط، بيش از اندازه همهگير شده است. البته يك مقدارش بد نيست؛ نمكى است در مجموعهى نظام! به قول خودشان، جناح راست، جناح چپ؛ افتخار هم مىكنند. بنده از اين اسمها - راست و چپ و امثال اينها - هيچ خوشم نمىآيد. وقتى خيلى همهى شئون زندگى را بگيرد، حقيقتاً ديگر كسل كننده و زننده مىشود. نبايستى روى اين جناح و اينطور چيزها خيلى تكيه كرد.
بيدارى
اگر ما بيدار باشيم، غفلت و يااشتباهى نكنيم، دشمن نمىتواند كارى بكند.
امروز روز بيدارى ذهنهاست.
امروز كشور و ملت احتياج دارد به اين كه مردم، تيزبين ، هوشيار، بيدار و دشمنشناس باشند؛ بفهمند دشمن چه مىكند.
امروز نياز زمانه در درجهى اول، هوشيارى و بيدارى و آگاهى و حفظ جرأت و قدرت اقدام است.
بيدارى و آمادگى ملت، دستور اسلام است.
دشمن بيدار است، شماها هم بايد بيدار باشيد.
وقتى دشمنِ معاندِ بيدارى در مقابل ماست، ما بايد لحظه به لحظه بيدارى خود را حفظ كنيم.
وقتى يك نسل بيدار شد، چه در ميدان بيايد و پيش برود، و چه سركوبش كنند و توى خانه بنشيند، باز برنده است.
همچنانى كه دشمن در دشمنى كردن، روشهاى خود را تغيير مىدهد، ما بايد هوشيارى و بيدارى خود را زياد كنيم.
يكى از علامتهاى بيدارى يك ملت اين است كه لحظهها را بشناسد و بفهمد اهميت اين لحظه چقدر است.
خشونت
اگر منكر بزرگى باشد، برخورد حكومت احياناً ممكن است برخورد قانونى و خشن هم باشد. قوّت و اقتدار و سرپنجهى پولادين با مردم ضعيف بد است؛ دست خشن، هنگام چيدن گلبرگ مضر است؛ اما هنگام جابهجا كردن صخرهها لازم است. بگذاريد آدمهايى كه متخلفند، احساس ناامنى كنند.