شهادت حضرت زینب(سلام الله علیها)

چه بگویم که به من گشت چه ها دریکروز
هیجده یوسفم افتاد ز پا در یکروز
همرهانم همه گشتند فدا در یکروز
هستیم رفت ز دستم بخدا در یکروز
وای ازآن لحظه که از پیکر من جان میرفت
چه غریبانه حسینم سوی میدان میرفت
من عزیز همه بودم که حقیرم کردند
داغها بر جگر سوخته ، پیرم کردند
سِیر دادند به هر شهر و اسیرم کردند
خاک را پرده ی رخسار منیرم کردند
هیجده دسته گلم را به سر نی دیدند
دور محمل همه بر گریه ی من خندیدند