تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:16 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

آخر چرا این دل به تو وابسته و زنجیر نیست؟
آخر چرا وصل تو یار از بهر من تقدیر نیست؟
عمری به دنبال توام اما چرا ای آشنا
در خاطرم حتی زتو یك نقشه و تصویر نیست؟
كی بانگ بر می آوری از سوی كعبه ای امیر ؟
آخر مگر صد آرزو من را بر آن تكبیر نیست؟
گفتند دیده هرچه را بیند كند دل یاد آن
بی دیدنت جز یاد تو دل با كسی در گیر نیست
یك عمر دنبال توام گشتم به هر جا در پی ات
آب است اندر كوزه و گشتن فقط تفسیر نیست!
گفتند ماهی را هر ان از آب گیری تازه است
گر بعد عمری انتظار ائی به سویم دیر نیست
گرچه تمام عمر خود دنبال رویت سر كنم
گفتند آن پیری كه دل پر عشق دارد پیر نیست
گرچه فراغ روی تو گشته نصیب عاشقان
این است اجر فعل ما در فعل ما تغییر نیست؟
گفتند هرچه می رسد از دوست بر سویت نكوست
خود گفته ایم این حرف را خود كرده را تدبیر نیست

 

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:14 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

آنان که گل وصال تو می بویند

در سهله و جمکران تو را می جویند

در حال نیاز در مصلای نماز

عجل لولیک الفرج می گویند

امان از آن زمان که بیافتد

             به روی نامه ام چشمان مهدی

                       دلش می گیرد و با چشم گریان

                                   بگوید:این هم از یاران مهدی
 

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:13 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

از آیت الله  محمد تقی بهلول  پرسیدند"((چه وقت می توان حضرت ولی عصر را دید ؟؟))

فرمود:((با تقوا باشید!

وقتی که بین شما  و حضرت سنخیت باشد .))

سپس فرمود:((دیدن امام زمان مهم نیست مهم این است که او    ما را ببیند.

خیلی ها هم علی (علیه السلام ) را دیدند  اما دشمن او شدند .

اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم ارزش دارد.))

 

 

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:12 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

                                        کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت

                                        اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت

 

                        چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید

                         تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت

 

                                        به کوچه های عبورت چقدر اب بپاشیم

                                    یواشکی من و این چشم های مانده به راهت

 

                    هنوز می رسد از لا به لای این همه تقویم

                     صدای ندبه و زاری ز جمعه های پگاهت

 

                                     چه قصه ها که شنیدم ز کودکی ز ظهورت

                                     نیامدی و شدم خود چه قصه گوی پر اهت

 

                   چقدر هلهله دارد طنین سبز طلوعت

                  چقدر همهمه دارد گدای این همه جاهت

 

                                          چگونه جان بسپارم به پای سرخ ظهورت

                                      به وقت گفتن این شعر و یا رکاب سپاهت

                

                  شکسته بال عروجم ز تیرهای معاصی

                   خدا کند که نیفتم ز دیدگان سیاهت

 

                                      تمام شهر و محل را سپرده ام که بگویند

                                  به هر کجا که تو هستی خدا به پشت و پناهت

 

                دعاترین دعاها همین دعای نگار است

                امان بده که بمیرم به پای بقیت الاهت

 

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:09 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

اعتقاد به ظهور منجي و امام مهدي عليه السلام در همه اديان به عنوان يک وجه مشترکي مي باشد : اديان الهي در اين باور توحيدي هيچ منافاتي با يکديگر ندارندو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجي و اصلاح‏گر توانمند و بزرگ جهاني از آرمان‏هاي مشترک تمام اديان و مذاهب زنده دنيا به شمار مي‏رود. اما اين مسأله در مذهب شيعه به گونه‏اي متمايز مطرح است چرا که هويت اساسي شيعه و رمز ماندگاري، پويش و جوشش آن در طول تاريخ در پيوند با انديشه سرخ حسيني و اميد سبز مهدوي معنا مي‏شود
 

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:07 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

هزار مرتبه شویم دهان به مشک و گلاب     

هنوزنام توبردن کمال بی‌ادبی‌است

اللهم صلی علی محمد و آل محمد عجل فرجهم

و احشرنا معهم و العن اعداهم

السلام وعلیک یااباصالح المهدی(عج)

 

سابقا راه قم به مسجد جمكران از طرف مرقد حضرت علی بن جعفر علیه‌السلام بود. در خارج شهر، آسیابی بود كه اطرافش چند درخت وجود داشت و جای نسبتا با صفایی بود. آنجا میعادگاه عشاق حضرت بقیه‌الله علیه‌السلام بود. صبح پنجشنبه هر هفته، جمعی از دوستان مرحوم حاج ملا آقا جان زنجانی قدس‌سره در آنجا جمع می‌شدند تا به اتفاق هم به مسجد جمكران بروند.

یك روز صبح پنجشنبه، اولین كسی كه به میعادگاه می‌رسد مرحوم حجة‌ السلام و المسلمین آقای میرزا تقی تبریزی زرگری قدس‌سره بوده است. وقتی می‌بیند حال توجه خوبی دارد، با خود می‌گوید: اگر بمانم تا رفقا برسند، شاید نتوانم حال توجهم را حفظ كنم، لذا تنها به طرف مسجد حركت می‌كند آنقدر توجه و حالش خوب بوده است، كه جمعی از طلاب كه پس از زیارت مسجد جمكران به قم بر می‌گشتند، با او بر خورد می‌كنند ولی او متوجه نمی‌شود!

رفقای ایشان كه بعد به آسیاب می‌آیند، گمان می‌كنند آقای میرزا تقی نیامده است. از طلاب كه از مسجد جمكران مراجعت می‌كنند، می‌پرسند: شما آقای میرزا تقی را ندیدید؟ آنها می‌گویند چرا او با یك سید بزرگواری به طرف مسجد جمكران می‌رفت و آنها چنان گرم صحبت بودند كه به ما توجه نكردند!

رفقای ایشان به طرف مسجد جمكران می‌روند وقتی وارد مسجد می‌شوند، می‌بینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش می‌آورند و از او سوال می‌كنند: چرا بیهوش افتاده بودی؟! آن سیدی كه همراهت بود چه شد؟ می‌گوید: من وقتی به آسیاب رسیدم، دیدم حال خوشی دارم لذا تنها به راه افتادم و با حضرت بقیة‌الله ارواح‌العالمین‌لتراب مقدمه‌الفداه صحبت می‌كردم و مناجات می‌نمودم؛ تا به مقابل محراب رسیدم در حالی كه این اشعار را می‌‌خواندم و اشك می‌ریختم:

 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:05 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم السلام علیك یا صاحب‌الزمان سلام مناجات مشتاقان به نام خداى بخشاینده مهربان خدایا اگر توشه ام براى پیمودن راه بسوى تو اندك است ولى گمانم به توكل و اعتماد بر تو نیكوست و اگر جرم و گناهم مرا از كیفر تو ترسناك كرده ولى امیدم به من نوید ایمنى از انتقامت را مى دهد و اگر گناهم مرا در سر راه كیفرت قرار داده ولى اعتماد خوبى كه به تو دارم مرا به پاداش نیكت آگاه كرده و اگر غفلت و بى خبرى مرا از آمادگى براى شرفیابى درگاهت به خواب عمیقى فرو برده ولى معرفت و آگاهى از كرم و بخششهایت مرا بیدار كرده و اگر زیاده روى در نافرمانى و سركشى میان من و تو را تیره ساخته ولى مژده آمرزش و خوشنود شدنت مرا به همدمى و انس با تو كشانده از تو خواهم به تابشهاى جمالت و به انوار ذات مقدست و زارى كنم به درگاهت براى جلب عواطف مِهرت و دقائق احسانت كه حقیقت بخشى به گمانم در آنچه از تو آرزومندم از بخشش فراوان و احسان نیكو در مورد تقرب به تو و نزدیكى به حضرتت و بهره مند شدن از تماشاى جمالت و اینك من خود را در معرض نسیم جانبخش لطف و توجهت درآورده و خواهان باران جود و احسانت هستم و از خشمت به سوى خوشنودیت گریخته و از خودت بدرگاه خودت فرار كرده ام و امید بهترین چیزى را كه نزد تو است دارم و بر بخششهاى تو اعتماد و توكل كرده ام و نیازمند به سرپرستى و نگهدارى توام خدایا بدانچه از فضل خود درباره من دست زدى به پایانش رسان و آنچه از كرمت بر من بخشیدى آن را از من مگیر و آنچه را به بردبارى خویش بر من پوشانده اى آشكارش مكن و كارهاى زشتى را كه من انجام داده ام برایم بیامرز خدایا خودت را به درگاهت شفیع آورم و از تو به خودت پناه برم به درگاهت آمده ام در حالى كه آزمندم به احسانت مشتاقم به دریافت بخششت تشنه ام به باران رحمتت باران جویم از ابر فضل و احسانت جویاى اسباب خشنودیت هستم و عازم تشرف به آستانت گشته ام در جویبار عطایت وارد گشته و خواهشمند بهترین نیكیهاى تو هستم بار نیاز به درگاه حضرت تو فرود آورده و ذات تو را خواهانم كوبنده ام در رحمتت را و خوارم در برابر عظمت و جلالت پس انجام ده در باره ام آنچه را تو شایسته آنى از آمرزش و مهربانى و انجام مده درباره ام آنچه را من سزاوار آنم از عذاب و انتقام به مهربانیت اى مهربانترین مهربانان. اللهم عجل لولیك‌الفرج

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:03 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
نقش امید در سلامت روانی كه آرزوی همه انسان ها است بسیار مهم است . امید عامل ذاتی و باطنی شالوده زندگی و عامل پویایی و دینامیك روان انسان است .
امید ملازم روانی زندگانی و رشد است یعنی هر لحظه آمادگی برای آن چیزی است كه تاكنون تحقق نیافته است . رشد امید یا ناامیدی در انسان به میزان زیادی وابسته به فرهنگ و ارزش های جامعه یا طبقه ای است كه فرد در آن زندگی می كند از همین رو برای مقابله با ناامیدی بایستی وضعیت اجتماعی و فرهنگی شایسته ای كه با ذایقه اصلی و فطری تمامی انسان هم خوانی دارد پی ریزی نمود.
لذا فرهنگ مهدویت چنین ویژگی برجسته ای را دارد. در این فرهنگ مترقی امید محور اصلی است و می توان آن را لمس كرد و تنها كافی است كه سرچشمه های امیدبخش در فرهنگ مهدویت استخراج و تبیین گردند. در همین راستا نوشتار حاضر به كلیات مربوط به امید عوامل رشد امید و سرچشمه های امیدبخش در فرهنگ مهدویت می پردازد.

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:03 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

گفتم به خرد،که چیست اسباب نجات،در سختی روزگار حول عرسات،در وادی عقل و عشق گشتی زد و گفت،بر طلعت نورانی مهدی صلوات

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:00 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

اللهم انا  نرغب الیک  فی دولة کرِیمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله


 چرا هیشه پنج شنبه ها منتظر میمونیم


ای منتظرغمگین مباش قدری تحمل بیشتر


گردی به پا شد از افق گویا سواری میرسد  


 

 

کجاست منتظر تو چه انتظار عجیبی


 


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 9:59 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

*آقاسلام*

آقای لحظه های جدایی ظهور کن***این شهرغم زده را غرق نورکن آقا دلم بی سروسامان است کجایی؟؟***یک لحظه براین عاشق دلسوخته عبورکن آقا هوای جدایی ابری است،ابری***با یک نگاه سراسرمحبت طلوع کن مهدی بیاکه نفسهابه شماره رسیده است***این قلب های تپنده را قبول کن آقا دلم به یادغریبی مادرت بهانه میگیرد**مولا به یادغربت زهرا ظهور کن اللهم عجل لولیک الفرج

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 9:55 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
 رحوم علامه مجلسی از یمامی نقل کرده است که گفت : از پسر خواهر ابوبکر بن نخالی عطار که عارف یا صوفی مسلک بود پرسیدم:

هفده سالی که در سفر بودی چیز عجیبی ندیدی که نقل کنی؟ او گفت: زمانی که وارد اسکندریه شدم در کاروان سرایی اطراق کردم. در آن جا مسجدی بود که نماز جماعت در آن برگزار می شد.جوانی را می دیدم که هر روز  دیر می آید پشت سر امام جماعت نماز می خواند و زود می رود و با مردم هم صحبت نمی شود.

به خاطر هیبتی که داشت از او خواستم اجازه دهد که من در خدمتش باشم.

آن جوان فرمود:

می تونی با من باشی .پس از مدتی که در خدمتش بودم و او با من انس گرفت پرسیدم تو کیستی؟

آن حضرت فرمود:


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 9:54 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن

گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم

گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم

گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن

گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن

گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن

گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه

گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان

گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن                                   

 

 







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 9:53 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا صاحب الزمان 

سلام

 

 

 

 

قنوت سبز


خدا كند كه دل من در انتظار تو باشد
درون كلبه قلبم همیشه جای تو باشد

 

مرا نسیم نگاهت به باغ آینه‌ها برد
خوشا كبوتر عشقی كه در هوای تو باشد
قنوت سبز نمازم به التماس درآمد
چه می‌شود كه مرا سهمی از دعای تو باشد
به گور می‌برد ابلیس آرزوی دلش را
اگر كه تكیه دستم به شانه‌های تو باشد
دراین دیار حریمی برای حرمت دل نیست
بیا حریم دلم باش تا سرای تو باشد
خدا كند كه دلم را به هیچكس نفروشم
خدا كند كه دل من فقط برای تو باشد

 

مجتبی جوادی نیا

 

نشریه زائر

 

  اللهم عجـــل لولیک الفـــرج  

 

 







نظرات 0

تعداد کل صفحات : 59 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >