نوروز از راه رسید....چيزي شبيه سالها گذشته و پيشينه در تاريخ كهن....كهنترين جشن ايرانيان....چيزي شبيه بهار...شبيه عشق...تحول طبيعت و ايام....سبزي شبيه سبزترين واژگان....عطري شبيه عطر گلهاي وحشي و صحرائي....در دگرگوني طبيعت و زمين به پيشواز نوروز باستاني ميرويم....ميعاد گاه طبيعت و انسان....جلوه بهار طبيعت و دلها....چيزيكه در حال رسيدن است....شكوفا ميشود بر كوچه و برزنهاي اين سرزمين....و نوروز دست در دست بهار ميايد بر اين سرزمين قديمي....در اين هواي سر خوش و مستانه در اين دل انگيز بهاري دلهايتان به اتش محبت گرم و افروخته باشد...و ارزوهايتان در اين تحول طبيعت و دل بر اورده باد....اميد كه نوروز براي همه ايرانيان همراه شادي و سرور باشد....و با سخاوت تمامي ارزوهاي زيباي انساني را محقق نمايد....به اميد دلهاي عاشقانه تر...بخشش اسمان و زمين...مهربانتر شدن تمامي ادميان...به سهم خويش اين نوروز باستاني را به همه دوستانم صادقانه تبريك ميگويم....و براي تك تك انها اميدواري و عشق ارزو ميكنم...باشد كه خداوند بر تمامي دلها التفات كند و حاجت تمامي حاجتمندان را در اين بهار دلها و طبيعت روا كند....بهاري و اكنده از عشق و محبت و دوستي باشيد....ارزوهايتان مستجاب باد و لبتان پر خنده و دستانتان پر سخاوت و دلتان پر عطوفت....ايام به كامتان و كامتان شيرين باشد....منهم به سهم خويش تصاويري از رويش دوباره زمين در اينجا قرار ميدهم....باشد كه خاطر زيبايتان همراه طبيعت ارام گردد و اتش شوق در دلهايتان افروخته شود....و هميشه با عشق و دوستي همراه و برقرار باشيد....نوروز باستاني مبارك باد....
بر طرف چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و مگو ز دی که امروز خوش است
(( خیام ))
نوروز در راه است
ادامه مطلب


س
ر
خ
ی
ت
و
ا
ز
م
ن
ز
ر
د
ی
م
ن
ا
ز
ت
و
چهارشنبه سوری جشن با شکوه آخرسال برای همهی انسان دوستان جهان مبارک باد
***************************
ع ی د ن و ر و ز م س تح ک م ت ر ی ن ج ا ن پ ن ا ه و ح ا ف ظ ح ی ث ی ت م ل ی و ش رف و ش ع و ر و ش ر ا ف ت ا ی ر ا ن و ا ی ر ا ن ی د ر ط و ل ه ز ا ر ا ن س ا ل ب ه ک و ر ی چ ش م ا ن س ا ن س ت ی ز ا ن ب ر ا ی ه م ه ی ا ی ر ا ن ی ا ن و م ر د م ص ل ح د و س ت ج ه ا ن م ب ا ر ک ب ا ش د
ب
ه
ا
ر
ا
ن
خُ
ج
س
ت
ه
ب
ا
د
عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند. عید ملت ما روزی است که ریشه های فسادی که امروز در بعضی نقاط ایران هستند از بین بروند و می روند.
عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزی است که با بیداری مسلمین و تعهد علمای اسلام تمام مسلمانان جهان از سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند، و این مقصد بزرگ زمانی میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملت های زیر ستم ارائه دهند و ملت ها را با اسام ناشناخته آشنا کنند.
ادامه مطلب
و بدان هر که کج رفت هم منش و هم خودش را تباه ساخت و از چشم خدایش بیافتاد و بندگی را به زندگی تبدیل کرده و آخر به عذاب رسید.
ولی هر که زندگی را با بندگی آغاز وبه بندگی ختم کرد و بنده ی خدایش شد ، اصل خویش را فراموش نکرد و به آن رسید.
بدان که عزم های بزرگ هدفهای بزرگ می طلبد و مقصد بزرگی هم در انتظار اوست .
ادامه مطلب
قلب انسان یکی از شگفتی های بدن و از اندامهایی است که مشاهده تصاویر دقیق از بیرون و درون آن در حالت زنده جز در موارد خاص شاید چندان امکانپذیر نباشد اما پرتونگاری به خوبی توانسته است آنچه در قلب انسان می گذرد را آشکار کند.
تکنیک آنژیوگرافی شیوه ای رایج از تصویربرداری از عروق خونی با کمک مواد رنگی و پرتونگاری به منظور تشخیص انسداد عروق خونی در بدن و قلب، تصویری زیبا از قلب سالم انسان را به همراه جزئیات دقیقی از عروق خونی آن خلق کرده است.
ادامه مطلب
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
ادامه مطلب
* نیایش کنیم که در سال آینده دید ما نسبت به انسان و طبیعت در جهتی مثبت و سازنده دگرگون گردد.
* زبان ما به پلیدی دروغ آغشته نگردد.
* به حقوق دیگران تعرض نکنیم .
* به یاری انسان هائی بشتابیم که همه ِی زندگی خود را فدای آرمان آزادی کرده اند .
* به نویسندگان ، شاعران و هنرمندانی که با قلم و هنر خود به پیکار با خودکامگی و نابرابری برخاسته اند یاری رسانیم .
ادامه مطلب
زمانی که سارا دختر هشت ساله ای بود،روزی گفتگوی پدر و مادر خود را در باره برادرش شنید!سارا فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند.پدر به تازه گی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد.سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت:تنها معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد.سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش را در آورد،قلک را شکست ،سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد!
فقط پنج دلار!!!!
بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به دارو خانه رفت.جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند. ولی سر داروساز شلوغتر از آن بود که متوجه یک بچه هشت ساله شود!!بالاخره حوصله سارا سر رفت سکه ها را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت.داروساز جا خورد!رو به دخترک کرد و گفت چه می خواهی؟؟؟
دخترک جواب داد:برادرم خیلی مریض است،می خواههم معجزه بخرم!
داروسازگفت:ببخشید!!!
دخترک توضیح داد:برادر کوچک من داخل سرش چیزی رفته،بابایم می گوید فقط معجزه می تواند او را نجات دهد!
من می خواهم معجزه بخرم!قیمتش چند است؟؟؟
داروسازگفت:متأسفم دخترجان ولی ما اینجا معجزه نمی فروشیم!
چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت:شما را به خدا او خیلی مریض است و پدرم پول ندارد تا معجزه بخرد!!
این هم تمام پول من است،من کجا می توانم معجزه بخرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مردی که گوشه ای ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت ،از دخترک پرسید:چقدر پول داری؟
دخترک پول ها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد!
ادامه مطلب

بى گمان ديده گشودن بر آفتاب کارى ناشدنى است،چونان که پريدن در آسمان بلند.
شناخت خدايى مردان برخاسته از بوستان عترت، نه براى هر بال بشکسته اى شدنى است ؛ چه آنان که بر آفتاب ديده گشوده اند جز سايه مژگان خويش نديده و آنها که در آن آسمان پريده اند جز شکسته بالى خويش را نيافته اند.
با اين همه شايد بتوان ديده بر پرتويى از آفتاب که بر زاويه اى تابيده است دوخت و در آن نشانها از حقيقت نور يافت که نور، همه يک گوهر است.
امام ابو الحسن على الرضا ابن موسى الكاظم ابن جعفر الصادق ابن محمد الباقر بن على بن حسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام هشتمين امام از ائمه اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين است .
ابوالحسن علي بن موسي (ع) ملقب به «رضا» امام هشتم از ائمه اثني عشر (ع) و دهمين معصومين از چهارده معصوم (ع) مي باشد. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه.ق و ماه تولد ايشان را بنا بر روايت ذي القعده گفته اند.
كنيه آن حضرت ابوالحسن و چون حضرت امير (ع) نيز مكني به ابوالحسن بوده است حضرت رضا(ع) را ابوالحسن ثاني گفته اند. مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده كه بنابر روايتي در عيون اخبار الرضا علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه ...... هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزي براي هيچيك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد. مادر آن حضرت (ام ولد) به اغلب احتمالات از مردم شمال آفريقا يا مغرب مراكش بوده است.
عبادت امام
ادامه مطلب
.: RASEKHOON.NET:.